۴- مقابله‌های ناکارآمد و غیرمفید
مجموعه‌ای از شیوه‌های مقابله‌ای را دربرمی گیرد که اگر چه برای تغییر منبع فشارها و بهبود احساسات ناشی از موقعیت فشارزا به کار گرفته می‌شوند ولی متأسفانه این شیوه وضع را بدتر می‌کنند و لذا نمی‌توان از این عوامل مقابله‌ای به مهارت مقابله‌ای تعبیر نمود، این مقابله‌ها عبارتند از:
۱٫ پرداختن به احساسات دردناک از طریق تفکر آرزومندانه: این مقابله شیوه‌ای برای خنثی کردن آنچه اتفاق افتاده می‌باشد. این افکار نوعاً با عبارتی از قبیل: اگر فقط … یا ای کاش حقیقت نداشته باشد که … شروع می‌شود. گاهی اوقات این افکار به شکل آنچه باید اتفاق می‌افتاد، اگر فقط… یک روش مقابله‌ای مسکن برای طفره رفتن موقتی از رنج ناشی از حقیقت است، زیان این حالت آن است که هیچ مقدار از آرزوها جای حقایق را نخواهد گرفت و دیر یا زود واقعیت چهره خود را نمایان خواهد کرد. در این حالت زمان و فرصتی که می‌توانست برای یافتن راه‌های جدید مواجهه با واقعیت و مشکل اتفاق افتاده مورد استفاده قرار بگیرد به هدر می‌رود.
۲٫ استفاده از دارو برای فرار از رنج: گاهی اوقات افراد برای رهایی از رنج ناشی از استرس‌ها و بحران‌ها از داروهایی مانند الکل، نیکوتین، تریاک، هروئین و مسکن‌های خواب آور و ضد افسردگی بدون تجویز پزشک استفاده می‌کند. استفاده از این داروها و داروهایی که اخیراً به این عوامل افزوده شده و با نام‌های مختلف به بازار وارد می‌شود مانند اکستازی خطرات زیادی را به همراه می‌آورد و ضمن مشکل‌تر کردن روند بازسازی روانی اکثراً خود منبع جدیدی برای افزایش رنج برای فرد استفاده کننده می‌شوند، مثلاً الکل موجب از دست رفتن نیروی مهار درونی یا خویشتنداری می‌شود و فرد به هنگام خشم به خشونت روی می‌آورد. استفاده نادرست از مواد بر فرایندهای ذهنی ما هم که قبلاً توسط استرس و هیجان شدید بی‌کفایت شده است به طور جانبی اثر می‌گذارد و توانایی‌هایی مانند قضاوت، برنامه‌ریزی، استدلال و تمرکز که برای حل مشکل لازم است آسیب مضاعف می‌بیند (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
۳٫ تفکر منفی: در این حالت فرد به طور غیر واقع گرایانه‌ای به موارد منفی مشکل تأکید کرده و مشکلات را بیشتر از آنچه هست و به صورت غیرقابل حل ارزیابی می‌کند (پی ستین، می‌یر ،۱۹۸۹ ترجمه علیمحمدی ۱۳۷۱).
۴٫ رفتارهای تکانشی: به شیوه خاصی از مقابله اطلاق می‌شود که طی آن فرد بدون فکر، اندیشه و ارزیابی درست از آنچه رخ داده و یا رخ خواهد داد فوراً دست به اقدام و عمل می‌زند و نوعاً منجر به بدتر شدن وضعیت می‌شود.
۵٫ عدم درگیری ذهنی و رفتاری: در این مقابله فرد با انجام رفتارهای متنوع و با رفتارهای مختلف خود را مشغول می‌کند و به این وسیله سعی می‌کند به مسئله فکر نکند، مثلاً سرگرم شدن با یک فرد دیگر، پناه بردن به رویاهای روزانه، فرار از مسئله به صورت خوابیدن و یا تماشای تلویزیون و دیدن فیلم (لازاروس و فولکمن ،۱۹۸۴ به نقل از علیمحمدی ۱۳۷۱).
۶٫ مقابله به صورت انکار: در این مقابله فرد به گونه‌ای برخورد می‌کند که انگار مسئله‌ای روی نداده است. انکار واقعیت رخ داده و حادثه پیش آمده بر وخامت مسئله می‌افزاید و مانع مقابله مؤثر بعدی می‌شود (ماتیوز و همکاران ۱۹۸۳ به نقل از ابراهیمی ۱۳۷۱).
۱٫ مهارت مقابله ای
* مفهوم مقابله : تلاشهایی که برای کنترل و اداره کردن موقعیتهای خطرناک و استرس زا انجام می پذیرد . و این مفهوم دارای سه ویژگی است که لازم است در زمان کاربرد آن ، توجه کامل داشته باشیم:
الف- مقابله کردن مستلزم تلاش و برنامه ریزی است.
ب- نتیجه نهایی واکنشهای مقابله ای را همیشه مثبت تلقی نکنیم.
ج- مقابله کردن را یک مهارت فرایندی در نظر بگیریم که در طول زمان اتفاق می افتد.
ارزیابی اولیه و ثانویه دو مقوله مهم در این مهارت است که ما را در نحوه ی مقابله با مشکل رهنمون می سازد.
بعنوان مثال هنگامی که با مشکلی یا وضعیت تهدید کننده ای قرار می گیریم از خود می پرسیم «آیا این مسئله ارزش ناراحت شدن را دارد؟ یا خیر؟ این ارزیابی اولیه است اگر تشخیص دادیم که واقعاً در موقعیت خطرناکی قرار گرفته ایم مجدداً از خود می پرسیم «آیا می توانیم برای نجات خود کاری انجام دهیم ؟ و این ارزیابی ثانویه است . بنابراین لازم است ارزیابی اولیه بطور واقع بینانه صورت گیرد(نه دچار ترس و وحشت و نه نادیده گرفتن واقعیت)
دو راهبرد مقابله ای عمومی :
الف- مسئله مدار
ب- هیجان مدار
در مقابله متمرکز بر مشکل (مسئله مدار) که می تواند معطوف
به درون یا بیرون باشد. در معطوف به بیرون هدف تغییر موقعیت یا رفتارهای دیگران است در صورتیکه مقابله معطوف به درون شامل تلاشهایی که برای بررسی مجدد نگرش ها و نیازهای خود و کسب مهارتها و پاسخ های تازه انجام می دهیم .
هدف اصلی متمرکز بر هیجان ، کنترل ناراحتی هیجانی است . که بیشتر با تمرین جسمانی ، مراقبت ، بیان احساسات و جستجوی حمایت اجتماعی همراه است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
معمولاً وقتی افراد احساس می کنند می توانند درباره ی مشکل ، کاری انجام دهند، از مقابله مسئله مدار استفاده می کنند و ..
اگر موقعیت را فراتر از توانائیهای خود تلقی کنند به مقابله هیجان مدار دست می زنند. ولی غالباً ترکیبی از دو روش را استفاده می کنند که نتیجه مطمئنتری در بردارد. بعنوان مثال: وقتی قرار است با فرد مهمی ملاقات کنید با حفظ خونسردی (متمرکز بر هیجان) و با بهره گرفتن از مهارتهای ارتباطی مؤثر(متمرکز بر مشکل ) با این مشکل مقابله کنید. همچنین آماده شدن برای جلسه امتحان هم کنترل هیجان و اضطراب لازم است و هم مطالعه و تمرین و تکرار موضوع امتحان در استفاده کردن از مقابله های اختصاصی نیز چه بسا لازم باشد از روش های متعدد آن در رسیدن به هدف استفاده کرد. و برای این منظور شناخت مقابله های کار آمد و ناکار آمد و جایگاه اختصاصی آن ،کمک زیادی در موقع لزوم به ما خواهد کرد تا بهترین استفاده را از تکنیکهای مربوطه داشته باشیم
*روش های معمول مقابله کار آمد:
۱- مقابله فعال: برای خلاص شدن از موقعیت ،تمام تلاش را بکار می گیرد.
۲- برنامه ریزی: طبق برنامه عملی اقدام می کند و قبل از هر اقدامی ،کاملاً فکر می کند.
۳- ایجاد وقفه در فعالیت های دیگر : برای تمرکز بر مشکل، سایر فعالیت های خود را متوقف می کند.
۴- مقابله از راه خویشتن داری: تا زمان فرا رسیدن مناسب برای انجام آن کار منتظر می ماند. مراقب است که با اقدام عجولانه کار را خرابتر نکند.
۵- جستجوی حمایت اجتماعی به دلایل عملی : نظر سنجی از افراد با تجربه، در کار مورد نظر دارند.
۶- جستجوی حمایت اجتماعی به دلایل هیجانی : افکار و احساسات عاطفی خود را با دوستان و اقوام در میان می گذارد و از حمایت عاطفی آنها بهره مند می شود.
۷- تفسیر مجدد مثبت و رشد : جنبه های مثبت رویداد را در نظر می گیرد .از رویداد درس می گیرد.
۸-پذیرش مشکل : یاد می گیرد تا با آن زندگی کند و می پذیرد که مسئله ای رخ داده و قابل تغییر نیست.
۹- روی آوردن به دین و مذهب : از خدا کمک می خواهد و به او توکل می کند و آرامش خود را در اتکا به خدا می داند.
۱۰-متمرکز شدن بر هیجانات و ابراز عواطف : احساسات و هیجانات خودرا ابراز می کند.
* روش های معمول مقابله ناکار آمد:
۱- انکار مشکل: وجود مشکل را انکار می کند طوری وانمود می کند که واقعاً چیزی رخ نداده است.
۲-عقب نشینی رفتاری : از تلاش برای رسیدن به اهداف خود منصرف می شود ، کوشش نمی کند و به خودش می قبولاند که نمی تواند بامشکل مقابله کند.
۳- عقب نشینی روانی : برای اینکه به مشکل فکر نکند به کارهایی دیگری همچون سینما و تلویزیون می پردازد.(ناتوان در حل مشکل )
۴- استفاده از الکل یا سایر داروها : برای اینکه مشکل را فراموش کند و احساس خوبی داشته باشد به الکل و دارو پناهنده می شود.
* استفاده از راهبرد های ناکار آمد از بینش ضعیف و فقدان قضاوت خوب، نشات می گیرد که اغلب انعطاف ناپذیرند و یا به یک راه حل، چسبیده و بقیه را نادیده می گیرند. در صورتیکه یک راه حل موفق یا مذاکره ی مناسب مستلزم انعطاف پذیری است . در بعضی از مواقع قاطع و استوار بودن مناسب تر است و در مواقعی دیگر مصالحه و پذیرش نظرات دیگران در اولویت می باشد. براستی که سیره رسول الله (ص) بهترین الگوی هر انسان است حتی برای غیر مسلمانان چون ایشان پرورش یافته مکتب وحی است و به عنوان موفقترین انسانها مطرح است که در زمان جاهلیت با آن تفکرات خرافی و قلبهای خشنی که فرزند دلبند خود را زنده بگور می کردند ، چگونه از روش های مختلف مقابله، با الهام از خالق قلبها و روانها در عرض ۲۳ سال، قسی ترین قلوب را تسخیر نمود و این ممکن نبود مگر در سایه انعطاف پذیری موضعگیری دین مبین اسلام و راهبرد های اساسی آن که همچون جراح ماهر، گاهی با تیغ و گاهی با دارو قلبهای بیمار را درمان می کند .
الف – نمونه های از تلفیق روشها در سیره : درمقابله با نقشه کفار مبنی بر قتل رسول الله (ص) : آماده شدن برای هجرت باذن الله (مقابله فعال ) حضرت علی را برای جانشینی خود و حضرت ابوبکر را برای همراهی خود بر می گزیند و در زمان معین حرکت می کند (برنامه ریزی) با این دو صحابه بزرگوار در مورد هجرت صحبت می کند و راهکار سفر را با آنها بررسی می کند (جستجوی حمایت اجتماعی بدلایل عملی و هیجانی ) در همه مراحل به خدا توکل می کند(روی آوردن به دین )و…..
ب- نمونه ای از انعطاف پذیری در احکام: در جریان یک قتل، مسئله قصاص ، دیه و عفو که خداوند با در نظر گرفتن ظرفیتها و شرایط افراد سه راه حل برای اولیای مقتول ارائه نموده تا فرایند مقابله با سازگاری روح و روان فرد به بهترین وجه صورت پذیرد.
سلامت روان:
تعریف بهداشت روان
بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان به وسیله پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی, کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی, تشخیص زودرس بیماریهای روانی, پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است(میلانی, ۱۳۷۶).
ربر (۱۹۸۵) در تعریف بهداشت روانی نوشته است:”معنای این واژه را باید بیشتر از طریق مفهوم متضاد آن یعنی اختلالات روانی درک کرد. واژه سلامت روانی برای توصیف اشخاص به کار می رود که درباره تمرین سطح کنش وری رفتاری و سازش پذیری هیجانی و سازش یافتگی هستند و فقط به مفهوم اینکه شخص دچار بیماری نباشد نمی تواند به کار رود.”
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
پورافکاری(۱۳۷۶) در تعریف بهداشت روان آورده است: براساس فرهنگ روانپزشکی کمپبل این اصطلاح را “احساس رضایت و بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه تعریف کرده است.”
لوینسون۱ و همکارانش(۱۹۶۲ به نقل از میلانی ۱۳۷۶) سلامتی روان را اینگونه تعریف کرده است: “سلامتی روان عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود, دنیای اطراف, محل زندگی, اطرافیان مخصوصا” با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد, چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن.”
کارل مننجر(به نقل از میلانی, ۱۳۷۶) می گوید:” سلامتی روان عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش با حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل شود.”
واتسون مؤسس مکتب رفتارگرایی می گوید:” رفتار عادی نمودار شخصیت سالم انسان عادی است که موجب سازگاری او با محیط و بالنتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او می شود.”(نقل از میلانی,۱۳۷۶).
گنیز برگه در تعریف سلامت روان می گوید :” تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط بخصوص در سه فضای مهم زندگی عشق, کار, تفریح .وی و همکارانش برای توضیح بیشتر می گویند:” استعداد یافتن و ادامه کار , داشتن خانواده, ایجاد محیط خانوادگی خرسند, فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد, لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتها ملاک تعادل و سلامت روان است”( نقل از میلانی, ۱۳۷۶).
در گزارش انجمن جراحی عمومی۲ در سایت کامپیوتری سازمان راهنمایی یاری کردن۲ (۲۰۰۴) سلامت روان به این صورت تعریف شده است:”سلامت روان عبارت است از عملکرد موفقیت آمیز کارکرد ذهنی, ایجاد فعالیتهای مولد, ساختن ارتباط درست با دیگران, و توانایی سازگاری با تغییرات و مقابله کردن با ناملایمات”.
کرسینی (۱۹۹۹) در تعریف سلامت روان می گوید: حالتی از ذهن که با ویژگیهای زیر مشخص می شود: سلامت هیجانی، به رهایی نسبی از علائم اضطراب و ناتوانی، انعطاف داشتن برای ایجاد رابطه ای سازنده, توانایی برای مقابله با فشارهای معمول زندگی و فشارهای روانی آن.
“بعد مثبت سلامت روان در تعریف سلامت در اساسنامه سازمانی جهانی بهداشت مورد تاکید قرار گرفته است که: سلامت یک رفاه کامل جسمی, روانی و اجتماعی است و نه فقط نبود بیماری یا ناتوانی”(سازمان جهانی بهداشت ۲۰۰۱). در تبیین این تعریف کارشناسان این سازمان گفته اند: سلامت روان عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران, تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، توانایی برای انجام کار مولد و ثمر بخش، توانایی بر ایجاد مشارکت با اجتماع، توانایی بر مقابله با استرسهای طبیعی زندگی(سازمان جهانی بهداشت ۲۰۰۱).
در تعرف اول، منظور از بهداشت روانی عبارت از رشته ای تخصصی از بهداشت عمومی است که در زمینه کاستن بیماریهای روانی در یک اجتماع فعالیت می نماید و بررسی انواع مختلف اختلالات روانی و عوامل مؤثری که در بروز آنها نقش دارند، در قلمرو کار این علم می باشد. شناخت طرز ایجاد اختلالات روانی قدم اول برنامه ریزی برای اقدامات پیشگیری به حساب می آید. پس از شناخت علت های به وجود آورنده اختلالات روانی، وظیفه دست اندرکاران این رشته، مطالعه راه های از بین بردن علتهای مزبور و یا غلبه بر آنها می باشد.
با توجه به اینکه در بروز اختلالات روانی مجموعه عوامل زیستی، روانی، اجتماعی، معنوی دخالت دارند، روش های پیشگیری از این اختلالات نیز چند بعدی هستند و باید در ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی مورد توجه قرار گیرند.
در تعریف دوم، بهداشت روانی به معنای سلامت فکر می باشد و منظورشان دادن وضع مثبت و سلامت روان است که خود می تواند نسبت به ایجاد سیستم با ارزش در مورد ایجاد تحرک و پیشرفت و تکامل در حد فردی، ملی و بین المللی کمک نماید. زیرا وقتی سلامت روان شناخته شد، نسبت به دست یابی آن اقدام می شود و راه را برای تکامل فردی و اجتماعی هموار می سازد (حسینی، ۱۳۷۹).
راهبردهای مقابله ای و سلامت روان:
در حوزه رابطه سلامت روانی و راهبردهای مقابله ای، می توان گفت که سلامت روانی در یک تعامل دو طرفه از سویی از نتایج انتخاب و استفاده از راهبردهای مقابله ای موثر و متناسب با تغییر و تنش محسوب می گردد و از سوی دیگر خود زمینه ساز فضای روانی سالمی است که در پرتو آن شناخت صحیح و ارزیابی درست موقعیت تنش زا جهت انتخاب راهکار مقابله ای موثر، میسر می گردد. روان شناسی سلامت برای نقش راهبردهای مقابله ای در چگونگی سلامت جسمانی و روانی اهمیت زیادی قائل است .
راهبردهای مقابله ای به عنوان واسطه بین استرس و بیماری شناخته شده اند. مقابلهکی از متغیرهایی است که به صورت گسترده در چارچوب روان شناسی سلامت مورد مطالعه قرار گرفته است. شناسایی شکل های موثر مقابله به عنوان متغیر واسطه ای در رابطه استرس – بیماری، خط مقدم .( پژوهش ها را در این حوزه به خود اختصاص داده است به طور کلی نتایج غالب پژوهش ها مقابله هیجانی را به عنوان موثرترین واسطه رابطه استرس – بیماری معرفی کرده اند بیماری های استرس مدار و وخیم تر شدن سلامت عمومی بیشتر در کسانی مشاهده می شود که پیوسته از مقابله هیجانی استفاده می کنند. مقابله اجتنابی به عنوان راهبردی کوتاه مدت کارآمد شناخته شده است، اما در دراز مدت مانع سازش روان شناختی می شود و نشانه های درماندگی مثل افسردگی را افزایش می دهد در فرایند مقابله،طبق مدل فولکمن و لازاروس مهارت های شناختی برای حل مشکل مورد استفاده قرار می گیرند . فرد با به کار بستن سبک مقابله کارآمد
مسئله مدار از مهارت های شناختی برای حل مساله استفاده می کند .
بر این اساس راه های مقابله ب ا مشکل مستقیماً بررسی می شوند و معمولاً با یافتن راه حل های مناسب برای مشکل رضایت . روان شناختی حاصل می شود پویایی ویژگی مشترک راهبردهای مقابله ای مس ئله مدار شناخته شده است. پویایی امکانات لازم برای مقابله فعال با موقعیت استرس زا را در اختیار فرد قرار می دهد. این وضعیت تمام توانایی های بالقوه فرد را برای مقابله مثبت و حل مساله فرا می خواند و احتمال موفقیت وی را افزایش می دهد . بنابراین راهبردهای کارآمد مقابله از طریق افزایش اعتماد به نفس افراد، مهارت های حل مس ئله آن ها را بهبود بخشیده و به رضایت بیشتر منجر می شود.
ویژگی دیگر افرادی که از سبک مقابله کارآمد مساله مدار استفاده می کنند، سطح تنش پایین است. پایین بودن سطح تنش هیجانی باعث می شود که فرد در سایه آرامش روانی بهتر بتواند از مهارت های شناختی و پویایی برای مقابله با مشکل استفاده کند و در نتیجه به رضایت بیشتری دست یابد .
از طرف دیگر انکار و انفعال دو ویژگی کسانی است که از .( سبک مقابله ناکارآمد هیجان مداری استفاده می کنند انکار موقعیت استرس زا به رفتار اجتنابی و انفعال در مقابله با موقعیت استرس زا و ناتوانی در به کارگیری توانمندی ها ی بالقوه و ابتکار عمل فرد منجر می شود . با این سبک مقابله مشکل پیش آمده لاین حل می ماند و در نتیجه نارضایتی افزایش می یابد . ویژگی های انکار و انفعال و پیامدهای آن ها در مقابله ناکارآمد هیجانی با موقعیت استرس زا از طریق کاهش اعتماد به نفس فرد نیز بر مشکلات و نارضایتی ها
می افزاید.
پیشینه داخلی و خارجی:
سبک های دفاعی عبارت اند از الگوهایی از احساس ، افکار یا رفتارهایی که نستأ غیر ارادی اند و در پاسخ به ادراک هایی از خطر یا تعارض روانی ، تغییر غیر منتظره در محیط درونی یا بیرونی و یا ناهماهنگی شناختی انگیخته می شوند(۱).. آشنا نبودن بسیاری از دانشجویان با محیط دانشگاه در بدو ورود، جدایی و دوری از خانواده، عدم علاقه به رشته تحصیلی و ناسازگاری با سایر افراد در محیط زندگی و کافی نبودن امکانات رفاهی و اقتصادی از جمله شرایطی هستند که می توانند مشکلات و ناراحتی های روانی و افت عملکرد را موجب می شود(۳،۲).
عکس مرتبط با اقتصاد
همه مردم مشکلات و عوامل استرس زا را در زندگی شان تجربه می کنند و بایستی برای مقابله با آنها راه حلی پیدا کنند.این عوامل استرس زا هر روز، در دامنه ای درحد معمول و یا خیلی شدید همچون بیکاری و بیماری قرار می گیرد. این که مردم چگونه با استرس مقابله می کنند از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. هر گونه تغییر در زندگی انسان اعم از خوشایند و ناخوشایند مستلزم نوعی سازگاری مجدد است(۴).
مکانیسم های دفاعی، فرایندهای تنظیم کننده خودکاری هستند که برای کاهش ناهماهنگی شناختی و به حداقل رساندن تغییرات ناگهانی در واقعیت درونی و بیرونی از طریق تاثیرگذاری بر چگونگی ادراک حوادث تهدید کننده عمل می کنند(۶،۵).
فروید سبک های دفاعی شخصی، یعنی فراوانی استفاده از مکانیسم های دفاعی متفاوت در مقایسه با دیگران را متغیر اصلی برای شناخت شخصیت ، آسیب شناسی و میزان سازش یافتگی می دانست(۷).

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:27:00 ق.ظ ]