دکتر محمدرضا بهرنگی( برنجی ) در کتاب مدیریت آموزشی و آموزشگاهی دستگاه آموزش و پرورش را شامل (مدارس کودکان استثنایی، کودکستان ها، ابتدایی، راهنمایی تحصیلی، متوسطه عمومی، هنرستان های فنی، آموزش حرفه ای، آموزش کشاورزی، مراکز تربیت معلم دوساله، دانشسرا های تربیت معلم روستایی، مراکز تربیت معلم فنی و حرفه ای، آموزشکده های فنی و حرفه ای، مدارس دوره عمومی آموزش بزرگسالان و مدارس دوره تکمیلی آموزش بزرگسالان) می داند.3
دکتر سیاوش خلیلی شورینی در کتاب اصول و مبانی برنامه ریزی آموزشی، نظام آموزشی را این گونه تعریف می نماید: « نظام مدرسه ای، مجموعه ای پیچیده است که در آن اجزای متشکله به گونه ای سازمان یافته اند تا در اثر تعامل مداوم هدف های از پیش تعیین شده را تحقق بخشند. (دانش_ یاد گیرنده_ معلم _ سازمان _ جامعه) 4
_______________________________________________________________________________
1- محسن پور، بهرام.(1387). مبانی برنامه ریزی آموزشی، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت) انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ ششم صفحه 9.
2- علاقه بند، علی.(1382). مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی، نشر روان، چاپ شانزدهم، صفحه 9.
3- بهرنگی(برنجی)، محمدرضا.(1373). مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، انتشارات گلچین، صفحه 14.
4- خلیلی شورینی، سیاوش.(1382). اصول و مبانی برنامه ریزی آموزشی، انتشارات یادواره کتاب، صفحه 38.
فصل دوم:
ادبیات و پیشینه تحقیق
2-1- مقدمه:
در این فصل پژوهشگر به صورت اجمالی به توضیح در مورد سوره مبارکه انشراح، تناسب این سوره، وجه تسمیه، شان نزول و دورنمای محتوایی سوره به همراه توضیح مبسوط و جامع در مورد شیوه ارزشیابی، سیستمی CIPPO ، و در ادامه به بررسی پیشینه تحقیقات داخلی و خارجی خواهد پرداخت.
2-2- سوره مبارکه انشراح
8 آیه و به ترتیب نزول سوره 11 بعد از «والفجر» و قبل از «والعصر» در مکّه نازل شده است.
بسم ا… الرحمن الرحیم
اَلَم نَشرَح لَکَ صَدرَک مگر نه سینه ترا گشاده کردیم و روشن گرداندیم؟
وَ وَضَعنا عَنکَ وزرَکَ و بار گرانت را از تو فرو نهادیم؟
اَلذِی اَنقَضَ ظَهرکَ آن بار گرانی که پشتت را شکسته بود.
وَ رَفَعنا لَک ذِکرَکَ و نام و آوایت را برایت بلند کردیم.
فَاِنَّ مَعَ العُسر یُسراً پس به درستی که با هر سختی آسانی است.
اِنَّ مَعَ اَلعُسرِ یُسرا محققاً با هر دشواری و سختی آسانی ای است.
فاذا فَرَغتَ فَانصَب پس چون فارغ شدی به کوشش پرداز
و اِلی رَبِکَ فاَرغَب و به سوی پروردگارت روی آور و او را پرستش کن و هر چه خواهی از او بخواه
2-2-1-تناسب:
تناسب این سوره قبل «الضحی» بسیار روشن است زیرا در هر دو سوره خداوند مهربان، الطاف و عنایات خود را بر پیغمبر محبوبش یادآوری فرموده وی را متذکّر می سازد که چگونه مورد مهر و محبّت او بوده و چه نعمت های بزرگ به وی بخشیده است وهم او را امیدوار می سازد که در آینده نیز بهتر و بیشتر از گذشته مشمول انعام و احسان پروردگارش خواهد بو و از این جهت مفسران شیعه[5] آن دو را یک سوره به حساب آورده و بسم ا… را در میان نمی آورند همچنانکه دو سوره فیل و قریش را یکی دانسته اند و اغلب مفسران اهل سنت نیز یکی بودن این دو سوره را نقل نموده ولی بعضی از آنها در آن تردید کرده اند.[6]
محتوای سوره: این سوره بعد از سوره ضحی نازل شده و از لحاظ محتوا، عیناً دنباله موضوعاتی است که در آن سوره مطرح شده و بخش دیگری از مواهب الهی که به پیامبر اعطا شده ذکر گردیده است.
این سوره به سه موهبت دیگر اشاره دارد و به دلیل همین پیوند محتوایی، این دو سوره، یک سوره شمرده شده است. از این رو در نماز برای اینکه یک سوره کامل خوانده شود، هر دو را با هم می خوانند. این موضوع در روایات معصومین نیز بیان گردیده است.[7]
مفهوم کلّی: در این سوره، خداوند نعمت های بزرگ را که برای پیشرفت رسالت پیامبر ارزانی داشته یادآور می شود. از جمله برطرف کردن مشکلات ابلاغ رسالت. در ادامه فرموده است: ای رسول (ص)، ما علاوه بر پیروز کردن تو در اهداف رسالت، آوازه ات را جهانی کردیم. برای این منظور، به تو شرح صدر عطا کردیم و این را بدان که برای رسیدن به هدف ها باید از کوره راه های مشکلات گذر کرد. آنچه در این سوره مبارکه جلب توجه می کند این است که به پیامبر (ص) توصیه شده که وقتی از مشکلات رسالت فارغ شدی، به رنج عبادت تن در ده و کوشش نما.[8]
در این سوره رسول خدا (ص) را امر می کند به اینکه کمر خدمت در راه خدا ببندد، و به سوی او رغبت کند، و به این منظور نخست منت­هایی که بر او نهاده تذکار می دهد، و این سوره هم می تواند مکی باشد و هم مدنی، ولی سیاق آیاتش به مدنی بودن سازگارتر است. و در بعضی از روایات وارده از ائمه اهل بیت علیهم السلام نقل شده که فرموده اند: سوره (والضحی) و سوره (الم نشرح) یک سوره اند، و نیز این معنا از طاووس و از عمربن عبدالعزیز نقل شده، فخررازی در تفسیر کبیر خود بعد از نقل این معنا از دو نفر نامبرده گفته است: این دو نفر پنداشته اند ابتدا سوره دوم یعنی جمله (الم نشرح) بمنزله عطف است بر آیه ی ششم سوره قبل، یعنی جمله (الم یجدک یتیماً فآوی)، و این پندارشان درست نیست.
برای اینکه سور

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
ه والضحی در حال اندوه رسول خدا (ص) از آزار کفار نازل شده و جنبه تسلیت دارد، چون حالت آنجناب حالت محنت و تنگ حوصلگی است، و سوره دوم اقتضاء دارد در حالی نازل شده باشد که آنجناب شرح صدر و حالت خرسندی داشته باشد، و چگونه ممکن است در یک سوره این دو حالت در آنجناب و این دو لحن در بیان جمع شود؟[9]
2-2-2- شأن نزول:
درباره شأن نزول این سوره و سوره پیش (الضحی) مفسران حدیثی از پیغمبر (ص) نقل کرده اند که آن حضرت فرمودند «از پروردگارم پرسشی کردم که دوست داشتم چنان پرسشی نکرده بودم. گفتم پروردگارا پیش از من پیامبرانی بودند که برای بعضی باد را مسخر کردی و برخی به اذن تو مردگان را زنده می کردند و به دیگری پادشاهی بزرگی بخشیدی که پس از وی کسی را چنان سلطنت نسزد و همچنین آن حضرت نعمت هایی را که بر پیغمبران پیشین ارزانی شده یاد می کند آنگاه خداوند الطاف و مراحمی را که درباره حبیبش مبذول فرموده است یادآوری کرده می فرماید[10]: «علاوه بر جمیع این نعمت ها به تو سه خصلت کرامت کردم که با آن سه خصلت ترا بر اهل آسمان و زمین برتری دادم و آن سه گشودن و روشن کردن سینه و قلب و فرو نهادن بارگران از تو و بلندی نام تو است.»[11]
از این حدیث که بسیاری از مفسرین علامه و خلاصه بعضی مختصر تر و بعضی مفصل تر آن را بیان کرده اند. عظمت و اهمیت نعمت عظمای شرح صدر به خوبی و روشنی دانسته می شود که در برابر آن همه معجزات و کرامات و نعمت های بزرگ و قدرت ها و ثروت ها و سلطنت های بسیار بی نظیر که به سایر انبیاء داده شده به بزرگ و برتر و سرور و خاتم پیامبران شرح صدر مرحمت شده است.[12]
2-2-3- وجه تسمیه سوره:
شرح صدر و گشادگی و فراخی سینه در نگرش قرآن، کنایه از ظرفیت بسیار به منظور شناخت حقایق و دریافت واقعیت ها از سراب ها، و اشاره به تحمل سختی ها و رنج ها در راه هدف، و نیز مهر و مدارا با هم دین و هم نوع در زندگی است. پیامبر گرامی به این ویژگی بزرگ آراسته بود و این یکی از نعمت های گران خدا بر اوست، که در نخستین آیه آمده و نام این سوره نیز از آیه ی اول برگرفته شده است.
2-2-4- دورنمایی از محتوای این سوره:
در این سوره کوتاه و آیات چندگانه آن، این نکات ارزشمند و الهام بخش به تابلو می رود:
سه موهبت پرشکوه خدا به پیامبر،
موهبت توسعه شخصیت،
بر داشته شدن بارهای گران از دوش،
بلند آوازه شدن نام پیامبر،
ماندگار شدن راه سعادت آفرین او،
نویدهای شورانگیز و شوق آفرین،
بشارت رفع مشکلات و تنگناها در آینده نزدیک،
یک اصل امیدبخش در زندگی،
چند رهنمود سرنوشت ساز برای خودشکوفایی بیشتر.
2-2-5- نگرش به واژه ها:
شرح: این واژه در اصل به معنی گسترش بخشیدن به دل با برداشتن چیزهایی است که مانع از دریافت و احساس آن می گردد.
از شادمانی قلب به گشایش و باز شدن دل، و از اندوه دل، به گرفتگی آن تعبیر می گردد. به همین تناسب از توسعه دادن به روح، که می تواند گسترش دانش از راه وحی، و گسترش اخلاقی و انسانی –نظیر تحمل و مدارا و پایداری و شکیبایی را شامل گردد- به «شرح صدر» تعبیر می کنند.[13]
وزر: این واژه به معنی سنگینی آمده است، و واژه «وزیر» از همین ریشه گرفته شده است، چرا که بارهای گران حاکم را بر دوش می کشد. و نیز به همین تناسب گناهان بزرگ به «وزر» و «اوزار» تعبیر می کنند، چرا که کیفرها را پی دارد.
انقاض: به معنی صدای شکستن و جدا شدن بندها و مهره ها و پیوندهایی است که زیر بارهای گران و کمرشکن از هم جدا می شوند. با این بیان واژه «نقض» به معنی «هدم» و درهم شکستن آمده است.
نصب: این واژه به معنی «رنج» و خستگی آمده است.[14]
2-2-6- پاداش تلاوت سوره انشراح:
از پیامبر آورده اند که در این مورد فرمود:
مَن قَرأهَا اَعطَی من الاَجر کَمَن لِقَی محمداً مغتماً ففرّح عنه.[15]
هر کس این سوره را تلاوت کند، پاداش او بسان پاداش کسی است که پیامبر را اندوه زده دیده، و اندوه را از قلب او زدوده است.
2-3- مدل ارزشیابی سیستمی CIPPO
2-3-1- مسیر تحولی فرایند ارزشیابی
ارزشیابی در آموزش و پرورش برای اولین بار به عنوان اندازه گیری در نظر گرفته می شد و توجه آن به اندازه گیری سطح هوش یا توانایی کودک برای یادگیری موضوع بخصوصی بود. ویژگی مفهوم اولیه اندازه گیری تربیتی تفاوت های بین افراد بود و به چیزی دیگر کار نداشت و برای سنجش تفاوت های فردی از ابزارهای استاندارد شده استفاده می کرد. آموزش و پرورش فقط محتوای ماده درسی بخصوص را که در مدارس تدریس و آموخته می شد اندازه می گرفت.
تایلر در سال 1950 تعریف ارزشیابی را وسعت داد به طوریکه رسیدن به هدفهای آموزشی را در بر می گرفت و به اصلاح برنامه آموزشی مدرسه نیز اشاره داشت تایلر ارزشیابی را وسیله ای برای تعیین میزان موفقیت برنامه در رسیدن به هدفهای آموزشی میدانست که مقصود از هدفهای آموزشی تغییر مطلوبی است که انتظار می رود در اثر اجرای برنامه در یاد گیرنده ایجاد شود و برای بررسی اینکه آیا هدفها حاصل شده یا نه باید تست ه
ایی با روایی بالا ساخته شود که بر پایه نتایج آن بتوان موارد قوت و ضعف برنامه را مشخص، بررسی و در صورت لزوم اصلاح کرد. به این ترتیب تایلر ارزشیابی را به فرایند تعیین میزان انطباق هدفها و کارکردهای برنامه تبدیل کرد و به عبارتی ارزشیابی را عمل مقایسه هدفها و عملکردهای برنامه می دانست که بر اساس انطباق هدفهای برنامه یا بازده های واقعی برنامه می توان در مورد موفقیت یا عدم موفقیت برنامه در رسیدن به هدفهای تعیین شده قضاوت کرد.
در دهه 1960 تعریف ارزشیابی در آموزش و پرورش توسعه بیشتری یافت و رابطه آن با تصمیم گیری نیز بیان شد.
صاحبنظران ارزشیابی آموزشی در دیدگاهشان نسبت به اینکه ارزشیابی چیست و چگونه باید آن را انجام داد اختلاف نظر دارد و این اختلاف نظرها به ایجاد رویکردهای مختلف ارزشیابی آموزشی منجر شد. اما در تمام تعاریفی که برای ارزشیابی توسط صاحب نظران ارائه شده ارزشیابی آموزشی فرایندی در نظر گرفته می شود که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم هدف آن قضاوت ارزشی و تصمیم در مورد فعالیت ها، برنامه ها و دروس مورد ارزشیابی می باشد. اگرچه الگوهای ارائه شده برای انجام عمل ارزشیابی با یکدیگر متفاوتند ولی در دو ویژگی مشترک هستند:
1- هدف اساسی همه الگوها فراهم کردن اطلاعاتی است که به فرد در بخش فعالیت های برنامه یا افزایشی این فعالیت ها کمک کند.
2- هر الگو به شیوه خاص خود برای فراهم کردن اطلاعات دقیق و روا تلاش می کنند.
این الگوها از سه جهت با هم متفاوتند:
1- روش های پژوهشی که به کار می گیرند (کمی، کیفی و یا هر دو؛ الگوهای تصمیم مدارا از هر دو روش استفاده می کنند).
2- معیارهایی که جهت انجام عمل و قضاوت به کار می گیرند (معیارهای درونی یا بیرونی؛ الگوهای تصمیم مدار از معیارهای درونی استفاده می کنند.
3- نوع قضاوت (عینی یا ذهنی؛ الگوهای تصمیم مدار بیشتر ذهنی هستند)
همه الگوها ارزشیابی از نظر فرایندهای اساسی و اجرای عمل ارزشیابی یکسان هستند به عبارتی فعالیت های تعیین هدفهای کلی و جزیی، معیارهای به کار گرفته شده برای استفاده از داده ها و تصمیم های اتخاذ شده برحسب اینکه ارزشیابی از فراگیران، برنامه درسی، مدرسه، کارکنان، پروژه ها و… باشد با یکدیگر متفاوتند.
دکتر محمدمهدی نیز سه ویژگی اساسی و منحصر به فرد الگوهای مختلف ارزشیابی را اینگونه مشخص می سازد:
1- جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها (متدولوژی یا روش)
2- روش هایی که به وسیله آنها داده ها مورد ارزیابی و قضاوت قرار می گیرد (ارزش ها)
3- هدفهای فراهم سازی اطلاعات ارزشیابی (مصارف)
همه الگوها در برگیرنده این سه ویژگی هستند: اما ممکن است درباره نحوه انجام با یکدیگر متفاوت باشند. یعنی تمام ارزشیابی ها دارای نوعی روش برای توصیف و تبیین هستند: همه آنها مستلزم داوری و قضاوت در مورد داد های بدست آمده می باشند و تمام ارزشیابی ها به منظور کاربردهای معین و قصد شده اجرا می شوند.
ریچاردولف در کتاب ارزشیابی آموزشی خود نیز تفاوت بیش مدل های مختلف ارزشیابی را در چهار دسته بیان کرده است:
1- تفاوت در هدفهای اصلی ارزشیابی
2- تفاوت در زمینه های آموزشی و تجربی صاحب نظران (ارائه دهندگان الگوها تلاش کرده اند دیدگاه های خود را با واقعیت ها و خواسته های واقعی ارزشیابی منطقی کنند و بنابر پیشینه خود دیدگاه ها، علایق و تأکیدهای خاصی را از رشته های دیگر وارد حوزه ارزشیابی کنند؛ این عمل باعث طرح موضوع ها و مسایل جدیدی در حوزه ارزشیابی می شود ممکن است مفید باشد ولی این واگرایی چون بیانگر نبود ساختاری اساسی در حوزه ارزشیابی است امکان دارد افراد تازه کار را دچار سردرگمی کند.[16]

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:14:00 ق.ظ ]