امروزه برنامه ریزان، به ویژه اقتصاددانان روستایی، به این نتیجه رسیده اند که مناسب ترین راهبرد پاسخ گویی به چالش ها، به ویژه اقتصادی، در مناطق روستایی تشویق روستاییان برای گرایش به «تجارت خانگی» به شیوه کارآفرینی است. فلسفه بنیادی این نظریه بر این اساس بود که این فعالیت ها هم به ایجاد شغل منجر می شود و یک نوع خود اشتغالی را در سطح جامعه محلی به وجود می آورد و هم از این طریق، روستاییان می توانند تولیدات خود را صادر(روانه بازار) کنند(Heriot,2002: 3).
عکس مرتبط با اقتصاد
کارآفرینی روستایی برای شکل گیری تحت تاثیر نیروهای بیرونی و درونی بوده است که هر یک به نوعی به ایجاد چالش هایی در جامعه روستایی امروزی منجر می شوند. این محیط ها بر حسب منابع و فرصت های موجود در محیط های روستایی(بالقوه و بالفعل، نرم افزاری و سخت افزاری)، هدایت کننده اهداف توسعه، به ویژه توسعه اقتصادی، در این جوامع اند. در این راستا همین فرایندها و با در نظر گرفتن این دو محیط یک پیوند ارگانیکی میان اهداف توسعه روستایی و توسعه کارآفرینی در این مناطق برقرار می شود تا از ترکیب مناسب این عوامل، رفتارهای کارآفرینی در جوامع روستایی در راستای توسعه اقتصادی شکل می گیرد.
بنابراین، کارآفرینان در جوامع روستایی به حمایت برای ایجاد رشد فعالیت های خود نیاز دارند، اما بیشتر این جوامع، آمادگی لازم را برای تامین نیازهای مورد در خواست آنان مانند سرمایه، دانش فنی و اطلاعات ندارد، در نتیجه برای کمک به جوامع روستایی در توسعه یک مدل نظری (تئوریک)، کارآفرینی به شناخت متغیرهای وابسته و رابطه میان آنها نیازمند است(Allen,2003: 5). به همین علت، سائر با در نظر گرفتن کارآفرینی به عنوان الگوی توسعه اقتصادی، توسعه روستایی را تشویق کشاورزان کارآفرین، کمک و مساعدت مدیریتی و فنی کارآفرینان روستایی، حمل و نقل روستایی، مدیریت منابع طبیعی و غیره تعریف می کند(Sauer,1986: 2).
ریگان، کارآفرینی روستایی را فراهم کننده زمینه اشتغال، افزایش درآمد و تولید ثروت، بهبود دهنده کیفیت زندگی و کمک کننده به افراد محلی برای مشارکت در اقتصاد می داند(Reagan, 2002:8).
از نظر ورتمن کارآفرینی روستایی عبارتنداز: ایجاد سازمانی جدید که یک تولید یا خدمت جدید را معرفی یا بازار جدیدی را ایجاد می کند و یا از فناوری جدید در کحیط روستایی استفاده می نماید(Herior,2002: 2).
در تعریفی دیگر، کارآفرینی روستایی فعالیتی است که به مردم روستایی کمک می کند تا فرصت های اقتصادی را در جوامع محلی بشناسند و یاد بگیرند که چگونه این فرصت ها را به فعالیت های اقتصادی سودآور تبدیل کنند.
بدین ترتیب، کارآفرینی در محیط مناطق روستایی گستردگی زیادی دارد و به دلیل تسلط بخش کشاورزی در اغلب مناطق روستایی، تاکید عمده مطالعه بر کارآفرینی کشاورزی است، زیرا توسعه کارآفرینی روستایی، قابلیتی برای کمک به تنوع بخشی به درآمد و میزان تولیدات کشاورزی و غیر کشاورزی روستاییان محسوب می شود و فرصت های مناسبی را برای کاهش خطر معیشتی و افزایش امنیت غذایی پایدار در مناطق روستایی فراهم می کند. کارآفرینی روستایی یکی از زمینه های مناسب برای ایجاد اشتغال در بخش های کشاورزی و غیر کشاورزی است و بخش خصوصی، مهم ترین عامل توسعه پایدار اقتصادی روستا به شمار می رود. کارآفرینی روستایی، دارای عناصر پایه ای است که تمرکز عمده آنها بر فراهم کردن زیرساخت های اساسی روستا(سخت افزاری و نرم افزاری) و خدماتی است که کاهش فقر و تسریع و زمینه های رشد اقتصادی روستا را فراهم می سازد. دابسون و دیگران(۲۰۰۲) در مطالعه خود به منظور طراحی فعالیت های کارآفرینی و جمع آوری اطلاعات درباره سازمان ها، برنامه ها و فعالیت ها حمایت کننده از کارآفرینی در مناطق روستایی به این نتیجه رسیدند که به چهار عامل اصلی برای حیات بخشی به روح کارآفرینی در مناطق روستایی نیاز است که عبارتنداز((Dabson et al., 2002: 4

 

 

ایجاد فعالیت متناسب با نیازهای شناسایی شده جامعه محلی.

تولیدات کافب متناسب با مقیاس، منابع و مهارت های محلی.

تمرکز بر کارآفرینی.

یاد گیری مداوم از طریق تغییر آموزه های قبلی.

همچنین آنان دو عنصر اصلی را برای بهبود فضای کارآفرینی در جهت رسیدن به موفقیت شناسایی کردند: عنصر اول«موسسات حامی»، مثل دانشگاه ها و گروه های مشارکت کننده در فعالیت های کارآفرینی روستایی هستند و عنصر دوم، فضایی است که همه کارآفرینان با در نظر گرفتن ویژگی استعداد و انگیزه کاری به خدمات دسترسی پیدا می کنند. بنابراین، مهم ترین راهبردهای تقویت کننده کارآفرینی محلی عبارتنداز(Alison, 1990: 80)

 

 

ایجاد محیط و زمینه های قبل از کارآفرینی(ظرفیت سازی).

ایجاد زمینه خود باوری(توانمندسازی).

تسریع رشد از طریق تحرک بخشی.

امروزه بزرگترین بلا در جوامع انسانی، به ویژه جوامع روستایی که کانون تمرکز فقرا در کشورهای در حال توسعه اند، بیکاری است و فقرا نه تنها قربانی بیکاری، بی نظمی و بی برنامگی خود، بلکه قربانی شرایط و مقتضیات محیطی نیز هستند. اینکه کمک واقعی به فقرا، دستگیری حمایتی به صورت خیریه ای به آنان امری ضروری نیست. برای کاهش مشکلات فوری بیکاری و توانمندسازی و ظرفیت سازی(در مناطق روستایی) باید اقداماتی زیربنایی در جهت تدوین روش های جدید سازماندهی کار، متفاوت از استخدام مرسوم و معمول، برای آیند صورت گیرد. امروزه استفاده ز توانایی و استعداد درونی روستاییان یکی از شیوه های مناسب رسیدن به این هدف است که می تواند در قالب کارآفرینی بروز کند.
بر این اساس، کارآفرینی در بخش روستایی می تواند نظمی نو برای کار در مناطق روستایی ایجاد کند که از چندین جنبه اهمیت دارد: اول آنکه معقولانه است، یعنی افراد و گروه های کاری در محیط روستا توانایی کنترل بیشتری بر کار خود خواهند داشت و برای استفاده از آن در جهت رفع نیازهای خود، از جمله نیاز به رشد و توسعه سالم فرصت های بیشتری به دست خواهند آورد. دوم آنکه انسانی تر است، یعنی کار افراد و گروه ها نه تنها در زمینه اموری که با اهداف آنان بیگانه است. مورد استفاده قرار نمی گیرد، بلکه موجب استثمار و زیان دیگران نیز نخواهند شد. سوم آنکه، با محیط زیست سازگارتر است، به این ترتیب کار با محیط طبیعی و زیست انسانی هماهنگ خواهد بود و طبیعت را تخریب نخواهد کرد.
عکس مرتبط با محیط زیست

 

 

موسسه های توسعه، کارآفرینی روستایی را همانند قابلیتی برای ایجاد فرصت های وسیع شغلی تلقی می کنند، سیاست مداران آن را به عنوان یک راه حل کلیدی برای پیشگیری ازآشفتگی روستا می شناسند، کشاورزان، کارآفرینی را ابزاری برای بهبود درآمدهای کشاورزی در نظر می گیرند و زنان آن را به عنوان امکان کار در مجاورت منازل­شان تلقی می کنند که این نگرش، موجب استقلال، عدم وابستگی و کاهش نیاز شدید آنان به حمایت های جامعه می شود. البته برای تمامی این گروه ها ایجاد کارآفرینی و اشتغال وسیله ای برای بهبود کیفیت زندگی افراد، خانواده ها و اجتماعات ب شمار می رود که نتیجه تعامل آن ایجاد محیط و اقتصاد سالم است(پاسبان، ۱۳۸۳: ۲۸۱). با عنایت به آنچه آمد می توان گفت کارآفرینی روستایی نیروی فرایندی است که «به بررسی بازتولید منابع برای تقاضای ارضا نشده بازار می پردازد»، یعنی«توانایی ای که می تواند تقریبا از هیچ، همه چیز بسازد» و یا«روند خلق ارزش از طریق کنار هم گذاشتن واحدهایی از منابع برای تقویت یک فرصت است»(همان، ۲۸۶)

از طرف دیگر، برای تشویق کارآفرینی در مناطق روستایی جستجو برای رهبری کارآفرین با خصوصیاتی که در بالا آمده بسیار ضروری است. این در حالی است که آموزش می تواند به مردم در بهبود برخی زمینه های مطرح شده در سطور قبلی کمک کند(همان، ۲۸۸). در حقیقت انتظار می رود که این مدیران، به عنوان رهبران کارآفرین هدفمند، نقش رهبری خود را به صورت زیر در جامعه اعمال کنند(ازگلی، ۱۳۸۳: ۱۸).

 

 

نقش محوری، یعنی ایجاد آرمان مشترک، تعیین رسالت، موقعیت آفرینی و کانون توجه بودن.

نقش تسهیل کنندگی، یعنی ایجاد تعهد، عمل، هماهنگی و رشد.

یاری رسانی به دیگران، یعنی کمک برای رسیدن به هماهنگی نقش ها و اهداف فردی، سازمانی و اجتماعی.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

کارآفرین بودن، یعنی قرار دادن خود در مقام فراگیر(یادگیرنده) و دانش پژوه کمکی در یک کار گروهی و همکار موجد موفقیت تا اینکه خود را به عنوان نفر اول در گروه، سازمان، بنگاه و درمیان افراد هم سطح مطرح کندو افزون بر این، خود را نباید به عنوان قهرمان مطرح سازد.

شکل۱-۲: فرصت ها و منابع موثر در کارآفرینی روستایی(اقتباس ازJulian et al: 2000, 19)

 

انواع کارآفرینی

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:23:00 ق.ظ ]