دیدگاه اسلام با غرب در مورد آزادی بیان چگونه است؟
آیا معیار تحدید آزادی بیان در اسلام با غرب یکی است؟
تاریخچه :
در طول تاریخ حکام جائر و ستمگر از دین، استفادههای ناروایی کردند و استبداد دینی را به خدمت مقاصد شوم خود در آوردند.
در تاریخ مسیحیت سرد مداران کلیسا به نام دفاع از دین، چه بسیاری از، زبانها را بریدند و چه قلمهایی را شکستند و در تاریخ اسلام هم، با آن همه تو صیهها، سیره و روش آشکار پیشوایان صدر اسلام، به آزادی بیان در زمان تسلط و نفوذ بنیامیه و بنیعباس، از دین سوء استفادههای زیادی کردند و به اسم دین به قلع و قمع بسیاری از، زبان آوران و بزرگان دین پرداختند.
این حرکت زشت و پلید در، دوران حکومتهای مستبدی مثل معاویه را سردمدار پایان آزادی ابراز عقیده قلمداد کردند مثل تهدید حجاج به قتل عبدالهبنعمر در پاسخ اعتراض او به طولانی شدن خطبهی نماز جمعه و مانند این موارد، در مقابل، همواره استعمارگران از دموکراسی و آزادی عقیده و بیان، سوء استفاده نموده و به نام آزادی بیان و عقیده شدیدترین ضربهها را وارد کردند و در کشورهای جهان سوم و کشورهای اسلامی به ایجاد تفرقه پرداختند و ارزشهای والای دینی و انسانی را به بازی گرفتند.
جدیدترین ترفند دشمنان آزادی در دفاع همه جانبهی آنان از سلمان رشدی است که در لوای آزادی بیان و عقیده، به مقدسات میلیونها انسان توهین کرد، در حالی که به اسم دفاع از قانون، مانع آزادیهای مشروع مسلمانان در انجام واجبات در بسیاری از سرزمینهای مدعی دموکراسی میشوند.
بیشتر صاحب نظران اسلامی، اصل آزادی بیان را قبول دارند اما در ابعادش دچار اختلاف شدند. اصل آزادی بیان، امری عقلایی است که مورد پذیرش همگان است.
مقدمه
آزادی یکی از عالی ترین وافتخارآمیزترین موهبت های الهی است که به انسان داده شده وبه عنوان یکی از
مهمترین مقوله های اندیشه و تفکر بشری است .
تاریخ گواه آن است که از آغاز ترویج آزادی در اصلاح طلبی اروپا ، این واژه به عنوان حربه فریب توده ها
به کار رفته است .
فصل دو م
آزادی
۲-۱- مفهوم معانی لغوی آزادی
در فرهنگ عمید ، آزادی را چنین معنی کرده اند:
آزاد بودن- رهایی- ضد بندگی- رها- یله- رسته وارسته- بیقید و بند – نقض بند ه
در فرهنگ جامع آزادی راچنین معنی کردند:
آزادی – آزاد مردی- زمین نرم و پررنگ ، یکی از معانی که توجه انسان رابه خودجلب می کند
زمین نرم وپررنگ یعنی زمینی که نرم باشدونتواند درمقابل فشار ریگهاایستادگی کند، یعنی ریگهابه
آن اندازه که سنگین هستندمی توانند درخاک فروروند.
۲-۲- مفهوم آزادی در اصطلاح:
اینکه انسان هر کاری را که ا نجام میدهد مانعی برای او وجود نداشته باشد. یا عدم مانع بر سر راه
اندیشهی صحیح و اعمال شایسته که طبیعی ترین حق آدمی است که همواره این حق با بیرحمانهترین وجه مورد تجاوز صاحبان زر و زور قرار داشته و در تمام اعصار افرادی بودند که از این حق حمایت جدی کردند.
۲-۳- ضرورت بحث آزادی :
واژهی آزادی از، زمانهای خیلی دور در فکر و اندیشهی بشر وجود داشته و در افق آرزوهایش میدرخشیده آزادی از یک اصل تکوینی و فطری به نام اراده که ودیعه الهی است که همین عامل باعث می شود و وادار می کند که انسان به تکاپو و عمل بیفتد سرچشمه گرفته است .
آزادی همزاد انسان است و انسان فطرتا آزاد است و خداوند او را آزاد آفریده است. آزادی یک ارزش انسانی است و از بزرگترین نعمات زندگی و از گرانبهاترین سرمایه های مادی و معنوی انسان محسوب می شود.
میل به آزادی با سرشت بشر آمیخته شده است، آزادی در انسان اصالت دارد و محدود کردن آن یک استثناء است که نیازمند دلیل و توجیه عقلانی و وحیانی است.
انسان اجتماعی است که در میان اجتماع زندگی می کند او اراده و آزادی خودش را در کنار ارادهی دیگران و اجتماع میبیند. به همین دلیل موظف است که در مقابل قانون سرتسلیم فرود آورد. آزادی حق طبیعی و فطری هر انسانی است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
گرچه این حق طبیعی همواره مورد بیرحمانه ترین حملات (زر و زور و تزویر) قرار داشته در عین حال در طول تاریخ حامیان و مدافعان زیادی نیز داشته که همواره با فداکاریها و از خودگذشتگیها و ایثار جان و مال از آن پاسداری و نگهداری کردند.
امام صادق(ع) در وصیت خود به عبداله بن جندب میفرمایند: هرکس صبح کند و اهتمام او به غیر از آزادی باشد امری بزرگ را کوچک شمرده و به بهره ای اندک از خداوند خویش بسنده کرده است.
تاریخ بشر آکنده از سرگذشت چنین آزادی خواهان واقعی است.سرور آزادگان امام حسین(ع) میفرمایند: بدانید که فرو مایه، پسر فرو مایه، مرا بین دوراهی شمشیر و ذلت قرار داده هیهات که زیر بار ذلت برویم زیرا خدا پیامبرش ومؤمنان، از اینکه زیر بارذلت برویم ابا دارند و دامنهای پاک مادران و انسانهای پاکدامن و با غیرت و نفوس با شرافت روا نمیدارند اطا عت افراد لئیم و پست را برقتلگاه انسانهای کریم مقدم بداریم.
. اولئک کل انعام بل هم اضل.
تمام ادیان آسمانی، عهدهدار حفظ آزادی انسان بوده اند و در بردگی کشاندن انسان قاطعانه ایستادگی کرده اند. بشریت وقتی خودش را گم کند و انسانیتش را لگدمال کند و راه پستی و ذلت را در پیش گیرد از حیوانات هم پستتر می شود .
اقبال لاهوری میگوید: چنین انسانی از سگ پستتر است زیرا هیچ سگی در مقابل سگ دیگر کرنش
نمی کند.پس در مکتب اسلام، سر تسلیم فرود آوردن در پیشگاه الهی عین عزت است و در مقابل همنوع عین ذلت و خواری است. این واژه در اصلاح طلبی اروپا به عنوان حربهی فریب تودهها بکار رفته است.
ایدئولوژیهای بشری و غیر الهی آزادی را بهترین وسیله رهایی بشر از خداوند و غوطهوری را در امیال و شهوات میخواهند.
آزدی بهترین وسیله حیات انسانی برای زندگی با خلاقیت ذاتی است.
تقریبا همهی اقوام و ملل قداست خاصی برای آزادی قائلند زیرا انسان فطرتا میخواهد آزاد باشد و همواره در پی کسب آزادی است .آزادی در حدی مطلوب است که موجب تجاوز به حقوق دیگران نشود و آزادی، مطلق نیست. اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی نه تنها از این قاعده خارج نیست، بلکه همیشه برآزادی انسان تأکید کرده و آن را تضمین نموده است. اسلام آزادی را والاترین جلوه حرمت مقام انسان و نقطه قوت و امتیاز او میشناسد، در اصول اندیشه اسلامی تکریم انسان پس از توحید، در صدر معارف دینی قرار دارد.
آزادی واقعی آن است که انسان قوا و غریزههای خود را مهار کند و در بند غضب، حرص، طمع، آز، جاه طلبی و….نباشد. انسانی آزاد است که بتواند بر خواهشهای نفسانی خود مسلط باشد و اسیر بتهای درونی و بیرونی نباشد.
دین الهی و قرآن نیز همین را به انسان میگوید: که ای انسان بنده شیاطین، شهوات و هواهای نفسانی نباش، روح خود را از قید و بند مادیات و جاذبههای دنیایی و تمایلات نفسانی رها ساز، و اگر میخواهی بنده باشی از قید همه بندگیها خود را آزاد و بنده آن کس باش که شایستگی بندگی را دارد.
درعلوم امروزمفاهیم به دودسته تقسیم می شوند : مفاهیم عینی (انضمامی )ومفاهیم انتزاعی. مفاهیم عینی مثل آب ، برق ، چشم وماننداینها که تفاهم آنان چندان مشکل نیست ،زیرا همه می فهمند منظور ازاین الفاظ چیست.
مفاهیمی مثل روان شناسی ،جامعه شناسی ، حقوق ومانند اینها انتزاعی هستند زیرا تفاهم درباره آنان چندان آسان نیست. گاهی واژه ای دارای معانی متغیری است مثل آزادی ، که همین عامل موجب بروز مشکلات بسیاری درتفاهم می گردد.
۲-۴- مفهوم آزادی ازدیدگاه اندیشمندان اسلامی:
آزادی تنها رهایی از قید و بند (نفس اماره) قید شهوات و بیبند و باری نیست بلکه شامل آزادی اجتماعی نیز هست.
آزادی در قرآن:یعنی آزادی و رهایی از قید هر بندگی و عبودیت دنیویی است. ونبودن موانع در راه نمو، تکامل و تجلی شخصیت آدمی است.
اسلام آزادی انسان را که گفته از تغییر و دگرگونی در محتوای فرد و انسان مفید است به این معنا است که همواره بتواند شخصیت خودش را در مسیر زندگی حفظ کند و رهایی از بندگی و عبودیت شهوات نفسانی (نفس اماره) که آزادی ا نسان با آزادی حیوان بسیار متفاوت است.
امام خمینی (ره)معتقدند:دستگاه جبار برای هیچ یک از افراد ملت آزادی قائل نیست و سالهاست سلب آزادی از ملت را وسیله رسیدن به اهداف مقاصد خود قرار داده است فکر می کند با اسم آزادی بانوان می تواند ملت مسلمان را، اغفال کند تا مقاصد و اهداف شوم اسرائیل را عملی کند.
هیچ کس در ایران الزام به رأی دادن نکرده است و این تکلیف شرعی است. آزادی مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد.
مردم در ارئهی عقایدشان آزادند و فردی آنان را ملزم به انتخاب چیزهایی مثل شغل مسکن و مانند اینها نکرده است.
استقلال وجودی، اینکه بشر وجود مستقل و آزاد است که هیچگونه تکلیف و مسؤلیتی حتی نسبت به خدا متوجه او نیست.
– عدم تعلق فطری انسان به اشیاء و امور
– دل نسبتن به چیزها و کارها
– دل نبستن به موانع استکمال
– آزاد گذاشتن فردی که تحت تربیت است.
– استقلال در شخصیت حقوقی.
آزادی از اطاعت انسان دیگر یعنی هیچ انسانی حق ندارد که به انسان دیگری فرمان دهد و امر و نهی کند و قانون بگذارد مگر اینکه خودش با اختیار خودش چنین حقی را به دیگری بدهد و او را به فرماندهی و فرمانروایی بپذیرد.
– آزادی انسانها در وضع قوانین و نصب ا حکام.
– آزادی در زندگی فردی
– آزادی در چهار چوب قوانین اجتماعی
استادشهیدمطهری بیان می کند:آزادی یعنی نبودن مانع نبودن جبر نبودن هیچ قیدی در سر راه پیشرفت که تکامل بشر در گرو آزادی است.انسان باید آزادباشد تابه کمالات خودش برسد ، چون آزادی یعنی اختیاردرمیان موجودات تنهاموجودی است که خودبایدراه خودرا انتخاب کند.
علامه محمدتقی جعفری بیان می کند:اینکه هرچه بخواهیم انجام بدهیم و هرچه نخواهیم انجام ندهیم آزادی معمولی همان خودخواهی انسان است.پس علل گرایش انسان هابه آزادی چیست؟ایشان معتقدند: آزادی فینفسه مطلوب مطلق و هدف نیست بلکه آزادی در حقیقت برخورداری از نیروی خلاقیهی حیات است تا انسان بتواند به وسیله ی آن به حیات معقول دست یابد. اگر ما آزادی را بخواهیم در هر مورد ودرباره هرموضوع وعملی که باشدتجویز نماییم باید قوانین – کیفرها – تحسین ها و ملامتها را به کلی از زندگی بشر حذف کنیم. دکترسروش آزادی را به دو نوع مثبت و منفی تقسیم کرده است.
آزادی منفی: رهایی و نبودن قید و بند و رها بودن فرد فاعل از هرگونه محدودیتی.
آزادی مثبت: تصمیم گیر بودن طراح بودن و عمل خویش را در خود ریختن و تحت قهر و سلطهی فردی درمقام نظر و عمل نبودن است.
مصباح یزدی معتقد است:لفظ آزادی دارای دوازده معنای مختلف است که برخی فلسفی برخی اخلاقی و تعلیم و تربیت است و برخی علمی و حقوقی هستند.
جهت
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:18:00 ق.ظ ]