تنها ویژگی که میتواند باعث افزایش احساس مسئولیت گردد، استقلال میباشد. منظور از استقلال، میزان آزادی عمل و اختیاری است که فرد در ارتباط با زمان بندی کار و تعیین روشهای مورد استفاده در انجام آن دارا میباشد. هنگامی که شاغل در راستای انجام شغلش از استقلال برخوردار است، نتایج کار بیشتر به خلاقیّت و تصمیمات فردی بستگی دارد تا دستورالعملهای سرپرستان و یا دستورالعملهای شغلی. به موازات افزایش استقلال، افراد خود را در قبال موفّقیّت و شکست در انجام کار، بیشتر مسئول دانسته و مایل به پذیرش مسئولیت نتایج کار خود میگردند. در این راستا تکنیک مدیریت برمبنای هدف یک روش مناسب برای ایجاد آزادی بیشتر در کار است. زیرا به کارگران در رابطه با تعیین اهدافشان و دنبال نمودن برنامههایی که به آن اهداف میپیوندند، آزادی عمل بیشتری داده میشود (دهقان مروست، ۱۳۷۸).
۲-۱-۱-۴-۸- آگاهی از نتایج انجام کار
آگاهی از نتایج کار به طور مستقیم و به واسطه میزان بازخوردی که فرد در حین انجام کارش دریافت می کند، تحت تأثیر قرار میگیرد. منظور از بازخورد شغلی، میزان اطلاعات مستقیم و روشنی است که شغل در مورد اثر بخشی عملکرد فرد در ارتباط با انجام کارش در اختیار او قرار میدهد. لازم به ذکر است که در رابطه با این نوع بازخورد تأکید بیشتر بر روی اطلاعاتی است که فرد مستقیماً از شغلش دریافت می کند. همانند زمانی که یک تعمیرکار تلویزیون پس از تعمیر تلویزیون آن را روشن میکند تا ببیند که آیا کار میکند یا خیر. یا زمانی که عامل فروش بواسطه رابطه با مشتری از او در ارتباط با نوع و کیفیت کالای فروش رفته اطلاعاتی کسب می کند یا هنگامی که یک پزشک پس از معالجه بیمارش، در مییابد که او بهبود یافته است. در هریک از موارد فوق، آگاهی از نتایج به جای اینکه توسط سایر افراد نظیر همکاران یا سرپرست، حاصل گردد، بهواسطه انجام خودِ کار امکان پذیر میگردد. بهعبارتی علیرغم اینکه دومین نوع بازخورد که بازخورد ناشی از همکاران یا سرپرست میباشد، میتواند در راستای آگاهی کارگر از نتایج کارش مثمر ثمر باشد، با این وجود تأکید روی مکانیزمهای بازخوردی است که برای خود شغل طرّاحی گردیده اند (دهقان مروست، ۱۳۷۸).
۲-۱-۱-۵- فرسودگی شغلی :
فاریر(۱۹۸۳) در تعریف فرسودگی شغلی می نویسد: فرسودگی شغلی حالتی از خستگی جسمی، عاطفی و روحی است که در نتیجه مواجهه مستقیم و دراز مدت فرد با مردم و در شرایطی که از لحاظ هیجانی طاقت فرساست، در وی ایجاد می شود. به نظرمَزلچ و جکسون، فرسودگی شغلی عبارت است از کاهش قدرت سازگاری فرد بر اثر عوامل فشارزا و نشانگان خستگی جسمی و هیجانی. فرودنبرگر اولین شخصی است که در سال ۱۹۷۵ از واژه فرسودگی شغلی با مضمون امروزی آن استفاده کرده و فرسودگی شغلی را حالتی از خستگی هیجانی و جسمانی دانسته است که از شرایط موجود در محیط کار نشأت می گیرد (ساعتچی، ۱۳۹۰).
فرسودگی شغلی عبارت است از : حالتی از خستگی جسمی، هیجانی و ذهنی که به دلیل فشار مداوم و مکرر ناشی از برخورد فشرده و دراز مدت با عوامل انسانی یا فیزیکی بوجود می آید. نشانه ها و علائم فرسودگی شغلی، معمولاً به صورت احساس درماندگی، نا امیدی، سرخوردگی، و پیدا کردن دیدگاه منفی نسبت به خود و دیگران بروز داده می شوند. افراد ممکن است تصور کنند که بیش از حد کار می کنند و قادر به کنترل آن نیستند. فرسودگی شغلی بر اثر استرس شدید، مداوم و کنترل نشده و زمانی که تقاضای محیط کار بیش از توانایی های شخصی برای سازگاری یا موفقیت باشد بوجود می آید. هر گاه با استرس مقابله مؤثر نشود، فرسودگی شغلی بوجود می آید. بروز فرسودگی شغلی ناگهانی نیست، بلکه فرآِیند پیش رونده دارد و رشد آن مرحله ای است (گلدارد، ۲۰۰۳).
۲-۱-۱-۵-۱- رویکردهای مختلف نسبت به فرسودگی شغلی
۱- مدل کَپنر: در مدل کَپنر، بین دو متغیر فشارها و آشفتگی روانی، رابطه مثبت وجود دارد (ساعتچی، ۱۳۹۰).
۲- رویکرد تعاملی چرنیس: در مدل چرنیس، حرکت به سمت فرسودگی شغلی به ترتیب، شامل مراحل زیر است:
۱- فشار روانی
۲- آشفتگی روانی
۳- مقابله دفاعی (ساعتچی، ۱۳۹۰).
۳- رویکرد روانشناختی – اجتماعی: فرسودگی شغلی یک ساختار چند بعدی می باشد که از سه مولفه مربوط به هم تشکیل شده است این مولفه ها عبارتند از:
۱- مولفه اول: تحلیل یا خستگی هیجانی
۲- مولفه دوم : مسخ شخصیت
۳- مولفه سوم: احساس موفقیت فردی (ساعتچی، ۱۳۹۰).
۴- رویکرد بالینی: فِرودنبرگر فرسودگی را یک حالت خستگی و تحلیل رفتگی می داند که از کار سخت و بدون انگیزه ناشی می شود (ساعتچی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱-۶- تفاوت بین استرس و فرسودگی:
فرسودگی ممکن است نتیجه ی استرس بی امان باشد اما دقیقا مانند وضعیت استرس شدید نیست. استرس همراه با فشار زیاد باعث از بین رفتن شدید سلامت روانی می شود. افراد مبتلا به استرس هنوز می توانند تصور کنند که اگر آنها بتوانند همه چیز را تحت کنترل خود در آورند احساس خوبی خواهند داشت. در حالی که فرسودگی به معنای عدم کفایت است .فرسوده بودن به معنی احساس توخالی بودن، فقدان انگیزه و مورد توجه نبودن است، افراد تجربه کننده ی فرسودگی اغلب هیچ گونه امیدی به تغییرات مثبت در وضعیت شان ندارند. اگر استرس شدید شبیه غرق شدن در مسئولیت ها باشد، فرسودگی گیر کردن در بی مسوولیتی صرف است. یکی از دیگر تفاوتهای بین استرس و فرسودگی این است که شما معمولا از تحت استرس بودن خود آگاهید درحالی که شما همیشه متوجه نمی شوید که فرسودگی شغلی چه موقع رخ می دهد (عبدالملکی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱-۶- ۱- استرس:
۱- با پرمشغلگی شناسایی می شود.
۲- احساسات فوق العاده فعال هستند.
۳- با اضطرار و فعالیت زیاد همراه است.
۴- از دست دادن انرژی.
۵- به ناهماهنگی عصبی منجر می شود.
۶- آسیب های اولیه به صورت فیزیکی است.
۷- ممکن است شما را نابهنگام از بین ببرد (عبدالملکی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱-۶- ۲- فرسودگی:
۱- با بی مشغلگی شناسایی می شود.
۲- احساسات افت می کنند.
۳- با بی همدمی و ناامیدی همراه است.
۴- از دست دادن انگیزه، ایده آل ها و امیدها.
۵- به کسالت روانی منجر می شود.
۶- آسیب های اولیه روانی است.
۷- ممکن است زندگی را بی ارزش جلوه دهد (عبدالملکی، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱-۶- ۳- مراحل و سیر فرسودگی “
مرحله ماه عسل: زمانی است که ما در جایی استخدام می شویم و با شور و شعف خاصی کار خود را شروع می کنیم. ممکن است زودتر از وقت معمول سرکار حاضر شویم و دیرتر هم محیط کار را ترک کنیم. شروع به کار، ذخایر و انرژی ما را خرج می کند. اگر تقویت، تحسین، تشویق و رضایت به دنبال کار نباشد، کاهش انرژی آغاز می شود و فرد بدون آنکه خودش متوجه باشد به تدریج از ا نرژی جسمی و روانی تهی می شود.
کمبود کارمایه: مرحله است که فرد احساس کم آوردن انرژی می کند و نارضایتی شغلی و خستگی شروع می شود و فرد سعی می کند از طریق پناه بردن به مصرف سیگار، مواد مخدر، مشروب، انجام دادن خریدهای تفننی، خوابیدن زیاد، به نوعی خود را فریب دهد.
آغاز نشانه های مزمن فرسودگی : در این مرحله احساس خستگی مزمن، سردردهای دوره ای، ترش کردن معده، خشم و افسردگی شدید، شدت پیدا می کنند.
بحران : در این مرحله، بدبینی عمیق، شک به توانایی های شخصی، حساس بودن به بیماری های جسمی ناشی از درماندگی و نا امیدی و بروز ذهنیت فرار و پاسخ گریز از مشکلات.
مرحله به بن بست رسیدن: یعنی فرد، مستعد خطر از دست دادن شغل می شود. با مراجع، همکاران و مدیر در محل کار درگیر می شود. در خانه نیز با همسر و فرزندان خود برخوردهای مکرری نشان میدهد (گلدارد، ۲۰۰۳).
۲-۱-۱-۶- ۴- ویژگی های افرادی که مستعد فرسودگی هستند :
زود سر کار می روند.
دیر از سر کار بر می گردند.
در حین غذا خوردن مشغول کار هستند.
کارها را به منزل می برند.
به ندرت به مرخصی یا تعطیلات می روند.
تفریح رفتن آنها به خاطر کارشان است.
وقت را برای همسر و فرزندان جیره بندی می کنند.
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:45:00 ق.ظ ]