مراقبه از ماده «رقب» به معنی مواظب بودن و زیر نظر گرفتن است و مقصود آن است که انسان پس از مشارطه برای جلوگیری از شکسته شدن این پیمان به طور مداوم مراقب پاکی خویش باشد و بر عهد و پیمان خود بایستد و به وسوسههای شیطان و نفس، دل نسپارد و از شر آنها به خدا پناه ببرد و خدا را مراقب خود بداند. انسان باید در طول روز مراقب اعمال خود باشد. این مرحله از حساسترین مراتب سیر و سلوک به شمار میرود. قرآن مجید بر این نکته تأکید دارد که خداوند بر احوال و اعمال شما نظارت دارد: (إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا)[۶۵]
« خداوند، مراقب شماست.»
(أَ لَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى)[۶۶]
«آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مىبیند؟»
کسی که از آیه فوق درس گرفته باشد، همواره خدا را ناظر بر کارهای خود میداند و از غفلت و گناه دوری میوزرد.
امام علی(ع) مى فرماید: «هر کس که درونش بازدارندهاى داشته باشد، از جانب خدا برایش حافظى گمارده مى شود.»[۶۷]
اگر کسی خدا را برخود شاهد و ناظر بداند و خود را در محضر خدا بداند و به این مطلب اعتقاد پیدا کند، هرگز دستش را به گناه و آلودگیها نمیآلاید. کسی که به (… وَ اللَّهُ شهَِیدٌ عَلىَ مَا تَعْمَلُون)[۶۸]
« … و خدا گواه است بر اعمالى که انجام مىدهید!»
و (…هُوَ مَعَکمُْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیر)[۶۹]
«هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهید بیناست!»
اعتقاد دارد هرگز به دنبال گناه نمیرود.
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً رَاقَبَ رَبَّهُ وَ تَنَکَّبَ ذَنْبَهُ وَ کَابَرَ هَوَاهُ وَ کَذَّبَ مُنَاهُ امْرَأً زَمَّ نَفْسَهُ مِنَ التَّقْوَى بِزِمَامٍ وَ أَلْجَمَهَا مِنْ خَشْیَهِ رَبِّهَا بِلِجَامٍ فَقَادَهَا إِلَى الطَّاعَهِ بِزِمَامِهَا وَ قَدَعَهَا عَنِ الْمَعْصِیَهِ بِلِجَامِهَا…»[۷۰]
(خدا رحمت کند آن بندهاى را که نگران پروردگار خود باشد و از گناه پهلو تهى کند و با تمنّاى دل بستیزد و آرزوى خود را به دروغ نسبت دهد؛ بندهاى که نفس خود را به مهار پرهیزگارى لگام زده، و با لگام ترس از پروردگار خود، بر دهانش دهنه نهاده است و مهارش را به سوى طاعت خدا کشانیده و با دهنهاى که بر آن زده از نافرمانى بازش داشته…)
مراقبه در دو مورد استعمال می شود: یکی اینکه انسان نفس خود را زیر نظر بگیرد و دیگری آنکه خداوند، هر انسان بلکه هر موجودی را زیر نظر دارد. سالک باید به هر دو معنا توجه کامل داشته باشد و اعمال خود را زیر نظر بگیرد و هیچ آنی از آن غافل نباشد؛ زیرا ممکن است با غفلتی کوتاه و یا یک بیتوجهی گذرا، در دام گناه بیفتد.[۷۱]
سالک الی الله باید از اولین قدم که در راه میگذارد تا آخرین قدم، خود را از مراقبت خالی نداند و این از لوازم حتمی سالک است. باید دانست که مراقبت دارای درجات و مراتبی است؛ سالک در مراحل اولیه یک نوع مراقبهای دارد و در مراحل دیگر انواع دیگری، هر چه به کمال میرود و طی منازل و مراحل می کند مراقبت او دقیقتر و عمیقتر خواهد شد، به طوریکه آن درجات از مراقبت (اگر بر سالک مبتدی تحمیل شود) از عهده آن برنیامده و یک باره سلوک را بر زمین میگذارد و یا هلاک می شود. ولی اگر رفته رفته و در اثر مراقبه درجات اولیه را طی کند، می تواند درجات عالیه از مرقبه را در مراحل بعدی به جا آورد و در این حالت بسیاری از مباحات در منازل اولیه بر او حرام و ممنوع میگردد.[۷۲]
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
۱-۷-۸-۳- محاسبه
بعد از مراقبت محاسبه لازم است، سالکان راه خدا همانطور که در صبحگاهان با خود عهد و پیمان میبندند ساعتی را به محاسبه و بازنگری در اعمال روزانه باید در نظر بگیرند. محاسبه یعنی حسابرسی و بازنگری نسبت به گذشته و تعهد نسبت به آینده.[۷۳]
برای تهذیب نفس لازم است از اعمال روزانه حسابرسی به عمل آید. همانطور که تاجر در آخر هر روز یا هر ماه و یا هر سال، به حساب سرمایه و تجارت خود میرسد تا ببیند سود برده یا زیان، سالک راه حق باید در هر شب به حساب اعمال و کارهایی که در روز انجام داده، رسیدگی کند تا ببیند آیا نفس به تعهدات خویش عمل کرده یا خیر و آیا در روزی که بر او گذشته سود برده یا زیان؛[۷۴]
امام علی (ع) می فرماید: «هر کس نفس خود را به حساب بکشد، بر عیوبش آگاه میگردد و به گناهانش پی میبرد، پس از گناهانش توبه میکند و عیوبش را اصلاح می کند.»[۷۵]
امام صادق (ع) میفرماید: «مَنِ اسْتَوَى یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُون»[۷۶]
(هر کس دو روزش مساوی باشد مغبون است.)
در این مرحله انسان باید عملکرد نفس را در زمینه خوبیها و بدیها، اطاعت و عصیان، خدا پرستی و هوا پرستی دقیقا مورد محاسبه قرار دهد و اگر مرتکبب خلافی شده بود نفس خویش را مؤاخذه کند و اگر طاعتی انجام داده بود بر آن بیفزاید.[۷۷]
در روایات اهل بیت (ع) به این مسئله عنایت مخصوصی شده است. در اینجا به چند روایت آموزنده اشاره میکنیم:
رسول خدا (ص) می فرماید: «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوا أَعْمَالَکُمْ بِمِیزَان»[۷۸]
(به حساب نفستان برسید پیش از آنکه به حسابتان برسند و خودتان را بسنجید.)
امام کاظم (ع) میفرماید: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْم»[۷۹] (از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود نمیرسد.)
امام صادق (ع) میفرماید: «فَحَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَیْهَا فَإِنَّ لِلْقِیَامَهِ خَمْسِینَ مَوْقِفاً کُلُّ مَوْقِفٍ مِقْدَارُهُ أَلْفُ سَنَه»[۸۰]
(پس به حساب خود برسید پیش از آنکه به حسابتان برسند. همانا برای قیامت پنجاه ایستگاه بازرسی است که توقف در هر ایستگاه هزار سال طول میکشد.)
از مجموع این احادیث بر می آید که اگر انسان بخواهد در مسیر تهذیب نفس قدم بردارد باید به یک یک اعمال خود رسیدگی کند و آنها را مورد محاسبه قرار دهد. با این محاسبه می تواند اعمال زشت و ناپسندی را که انجام داده به خود گوشزد کند و روزهای بعد از تکرار آن بپرهیزد.[۸۱]
۱-۷-۸-۴- معاتبه (توبیخ نفس)
پس از این که انسان کارهای خویش را با دقت محاسبه کرد چنانچه ببیند نفس مرتکب خلافی شده و خطاهایی از او سرزده، باید خود را سرزنش و توبیخ کند؛ زیرا اگر در مقابل کارهای خلاف هیچ واکنشی نشان ندهد، مراحل قبلی بدون اثر خواهد بود، بلکه نتیجه معکوس میدهد و نفس با جرأت و جسارت بیشتری مرتکب خلاف می شود. خداوند متعال تا آن حد به این مسئله اهمیت داده که آن را «نفس لوّامه» نامیده و به آن در قرآن سوگند یاد کرده، انجا که میفرماید: (وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَه)[۸۲]
«و سوگند به (نفس لوّامه) و جدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حقّ است)»
در این مرحله، یکی از مجازاتهای نفس محروم کردن خود از لذایذ مباح زندگی در مدت معین و یا اجبار به انجام کارهای دشوار نظیر نماز مستحب در شبهای سرد زمستان و روزه گرفتن در روزهای گرم و دشوار است.[۸۳] معاتبه دو مرحله دارد:
۱- انتقاد از خود
۲- توبه و جبران گذشته
در مرحله نخست باید از نفس لوّامه الهام گرفت و خود را توبیخ و سرزنش کرد. در حالات مرحوم آیت الله بروجردى (ره) نقل شده که ایشان هر گاه عصبانى مىشد، علاوه بر این که از شخص عذرخواهى مى نمودند، نذر داشتند که فردا را روزه بگیرند.[۸۴]
اما مرحله دوم، توبه و استغفار است. راه توبه و جبران گناه همیشه براى بندگان باز است و پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «براى هر دردى دارویى است و داروى گناهان، استغفار مى باشد.»[۸۵]
پس از محاسبه لازم است نفس به خاطر عمل زشتی که انجام داده، تنبیه و مجازات شود تا از تکرار آن جلوگیری گردد. امام علی (ع) میفرماید: «هر کس نفس خود را برعیبها و گناهان توبیخ کند، از افزایش گناه دوری خواهد کرد.»[۸۶]
اولیای الهی به منظور تنبیه و تأدیب خویش، تکالیف و انجام اموری را برخود لازم میکردند، از قبیل شب زنده داری، گرسنگی، روزه داری و کم گویی.
اگر این مراحل چهارگانه به خوبی طی شود، دیگر جایی برای صفات رذیلهای مثل دزدی، تکبر، نخوت، تقلب و … باقی نمیماند و نفس انسان از هر گونه پلیدی پاک می شود و انسان می تواند اخلاق مذموم خود را به اخلاق محمود تبدیل کند.[۸۷]
۱-۸- چگونگی تهذیب نفس
برای اقدام در خودسازی و جهاد بانفس به چند نکته اساسی باید توجه نمود:
۱- همان گونه که در تربیت و سلامت بدن، ریاضت و ورزش لازم است، در خود سازی و تهذیب نفس نیز ریاضت و مبارزه با نفس ضرورت دارد.
۲- همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعالیتهای ساده و اندک آغاز میشود و به تدریج به ورزشهای سنگینتر وارد میشوند، در تربیت روح نیز باید از اندک شروع کرد و به تدریج به مراحل بالاتر رسید.
۳- همان طور که در ورزش بدنی، تداوم واستمرار لازم است، در ریاضت نفسانی نیز تداوم، شرط رسیدن به مقصد است. قرآن میفرماید:
(إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا…)[۸۸]
«به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که نترسید و غمگین مباشید…»
امام علی(ع) میفرماید: «قَلِیلٌ مَدُومٌ عَلَیْهِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْه»
(چیز اندک که با اشتیاق تداوم یابد، بهتر از فراوانى است که رنج آور باشد.)[۸۹]
در حدیث دیگری امام باقر(ع) میفرماید: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَیْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ»[۹۰] (محبوبترین کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچیز باشد.)
۴- چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو و پرهیز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذیب روح نیز فعل و ترک هر دو لازم است، بنابراین در کنار عبادتها، باید دوری از محرمات و مکروهات نیز جدی گرفته شود. و چه بسا که ترکها، مهمتر نیز باشند. عالمان علم اخلاق میگویند: برای خودسازی ابتدا باید رذائل اخلاقی و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپسدرخت پاکی نشاند. بدیهی است با وجود صفاتی مانند حسد و کبر و خودپسندی و خودخواهی و شهوت رانی، دسترسی به صفات پسندیده و انجام اعمال خیر بسیار مشکل خواهد بود.
۵- مهمترین چیزی که درجمیع مراحل باید رعایت شود، نیت و حضور قلب و اخلاص است. خداوند در قرآن بر این نکته تأکید دارد که در مسیر دین و پرستش بایستی اخلاص داشته باشید:
(وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ…)[۹۱]
«به آنها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند…»
۶- یکی از امور مهم، محاسبه اعمال و کردار خود است. هر کسی که در این راه قدمبرمیدارد، باید در اعمال و رفتار خود دقت کند و مراقب آن ها باشد و اگر دچار گناهی شد، توبه کند.[۹۲] در روایتآمده است: «فَحَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا» [۹۳]
(به اعمالتان رسیدگی کنید، قبل از این که در روز قیامت به آنرسیدگی شود.)
۱-۹- مقدمات تهذیب نفس
اجتناب از مصاحبت با اشرار را لازم دانسته و دوری از همنشینی صاحبان اخلاق بد را واجب و از شنیدن قصهها و کنایات آنها اجتناب کرده و با نیکان و صاحبان اوصاف حسنه مجالست نماییم.
همیشه مراقب احوال، متوجه افعال و اعمال خود بوده و هر عملی که میخواهیم انجام دهیم ابتدا در آن تأمل کرده و اگر امری موافق صفات پسندیده نبود انجام نداده، نفس خود را تأدیب کرده و در مقام تنبیه و مجازات آن برآییم. به این صورت که اول خود را سرزنش و ملامت کرده و بعد از آن محتمل اموری شویم که بر ما شاق است. مثلا اگر کام خود را به لقمهای که نباید بخوریم شیرین کرده، مذاق خود را با روزه داشتن تلخ کرده و اگر غضبی بی جا از ما سرزده خود را به صبر در واقعه دیگر مؤاخذه کرده و یا تلافی آن را به نذر و صدقه دهیم.
از آنچه باعث تحریک قوه شهویه یا غضبیه می شود دوری کنیم و چشم خود را محافظت نماییم و از دیدن آنچه غضب یا شهوت را به هیجان میآورد اجتناب کنیم و سعی بیشتر در محافظت دل نماییم.
فریب نفس را نخوریم و اعمال و افعال خود را حمل بر صحت نکنیم و در طلب عیوب خود سعی نماییم و در جست و جوی معایب خود باشیم و اگر عیبی پیدا کردیم آن را از بین ببریم.[۹۴]
۱-۱۰- عوامل و اسباب مؤثر در تهذیب نفس
از جمله عوامل مهم در تهذیب نفس میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱-۱۰-۱- توفیق الهی
مهمترین عامل تزکیه بشر توفیق الهی و فراهم کردن اسباب از جانب خدا است. اگر فضل و رحمت خداوند در این مورد وجود نداشته باشد هیچ انسانی قادر به تزکیه خود نخواهد بود. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمیعٌ
عَلیمٌ)[۹۵]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! از گامهاى شیطان پیروى نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش مىسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان مىدهد! و اگر فضل و رحمت الهى بر شما نبود، هرگز احدى از شما پاک نمىشد؛ ولى خداوند هر که را بخواهد تزکیه مىکند، و خدا شنوا و داناست.»
۱-۱۰-۲- رهبران الهی
پیامبران، امامان و دیگر رهبران الهی با آشنا کردن انسانها با معارف دین از دیگر عوامل عمده تزکیهی انسانها به شمار میروند. خداوند میفرماید:
(لَقَدْ مَنَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ)[۹۶]
«خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.»
نقش پیشوایان دین در تزکیه و خودسازی انسانها، تنها به انتقال معارف و هدایت گفتاری آنها خلاصه نمی شود؛ بلکه سلوک رفتاری و منش اخلاقی آنها می تواند الگوی رفتاری مناسبی برای سوق دادن انسانها به سمت خودسازی و تهذیب اخلاق باشد. از همین روست که یکی از شرایط پیشوایان الهی و هر آن کس که وظیفه تزکیه دیگران را برعهده دارد تزکیهی خود قبل از دیگران است چنانکه به پیامبر که وظیفه تزکیهی مردم را برعهده دارد فرمان میدهد که از آلودگیها دوری نماید: