۱- تصور غلط از واژه فازی به صورت معنایی ناقص، ناکامل و غیر صریح
۲- تازگی مباحث آکادمیک
۳- عدم وجود حافظه ای در سیستم های مبتنی بر منطق فازی و در نتیجه نداشتن قابلیت یادگیری مناسب
۴- اغلب دستگاه های فازی قوانین و احکام تعیین کننده توابع امکان و یا عضویت نسبتاً پیچیده هستند.
۵- عدم تضمین کامل در پایداری سیستم های مبتنی بر منطق فازی
۶- تعیین اعتبار و صحت یک دستگاه فازی در عمل نیازمند طیف آزمایشگاهی وسیعی است و روش تحلیلی بر ثبات اجرای سیستم فازی وجود ندارد.
۷- کمبود ابزارهای کامل
۸- مقاومت و ممانعت در برابر این منطق)عندلیب اردکانی،۱۳۸۳)
۲-۶ تصمیم گیری
تصمیمگیری از شروع حیات انسان همواره به عنوان یک موضوع اساسی مطرح بوده است. اگرچه در آغاز بیشتر تصمیمهای ساده محدود و فردی بود اما در گذر زمان زندگی انسان ابعاد تازهتری به خود گرفته است، از اینرو تصمیمهای پیچیدهتر و کلانتری را سبب شده است. امروزه بخش عمدهای از اینگونه تصمیمها مربوط به کارکرد سازمانها، پروژهها و غیره میشود. پیچیدگی و تحولات روز افزون محیط عملیاتی پروژهها میزان حساسیت تصمیمها را دو صد چندان نموده است به طوریکه اندک سهلانگاری و سادهاندیشی در خصوص مسائل به آسانی میتواند سبب نابودی و ناکارآمدی پروژهها شود، در مقابل تصمیمهای آگاهانه، سنجیده و به موقع نیز زمینههای رشد و پیشرفت پروژهها را فراهم میآورد، بنابراین هرچند که از دیرباز مقوله تصمیمگیری به عنوان یکی از عوامل حیاتی موفقیت یا شکست پروژهها مطرح بوده اما باتوجه به شرایط متلاطم و پویای امروزی، به جرات میتوان گفت اهمیت و پیآمد تصمیمها به مراتب بیش از پیش مطرح است (عادل آذر و رجب زاده ،۱۳۸۱). صاحبنظران مدیریت به شیوههای گوناگون به تحلیل فرایند تصمیمگیری پرداخته و مراحل مختلفی را برای آن بر شمردهاند. یکی از مطرحترین فرایند تصمیمگیری، فرایند تصمیمگیری عقلائی است. تصویر شماتیک از مراحل فرایند در شکل ۲-۶ آورده شده است.
شکل۲-۶- فرایند تصمیم کیری عقلانی(siler et alT2005)
با توجه به شکل ۲-۶ فرایند تصمیمگیری با بروز مشکل و یا اختلاف بین وضعیت جاری و وضعیت مطلوب امور شروع میشود و در قدم بعدی معیارهای تصمیم شناسایی میشوند. از آنجاییکه معیارها دارای اهمیت متفاوت در تصمیمگیری میباشند، این معیارها وزندهی میشوند. در قدم بعد گزینهها انتخاب و بر اساس معیارهای تصمیم تجزیه و تحلیل میشوند و در نهایت نیز با انتخاب گزینه یا گزینههای مطلوب و به اجرا در آوردن آن فرایند تصمیمگیری پایان میپذیرد. فنون ریاضی تصمیمگیری یکی از با ارزشترین دستآوردهای فعالیت پژوهشگران است که غالباً تحت عنوان روشهای کمی تصمیمگیری در محافل علمی مطرح میشوند. در نگرش فرایند تصمیمگیری، محور تاکید و کاربرد این فنون به ایجاد مدل از مساله تصمیم، ارزیابی راه حلهای ممکن و گزینش بهترین یا رضایت بخشترین راهحل مربوط میشود. در بین این تکنیکها یکی از کارآمدترین، فرایند سلسله مراتبی[۳۳] است (قدسی پور،۱۳۸۱). چگونگی انتخاب و به کارگیری روش های تصمیم گیری چندشاخصه قدم مهمی در تحقیق می باشد. یک قاعده برای انتخاب این روش توسط “هوانگ،۱۹۸۱"ارائه شده است؛ که در شکل شماره (۲-۷) آمده است. در این فلوچارت هفت سوال مطرح شده است که نهایتاً کاربر جهت استفاده از روش های مورد نظر رهنمون می شود(Amy H.I.Lee, Wen-Chin Chen, Ching-jan Chang, 2006).
سوال ۱ : آیا تصمیم گیرنده در پی یافتن بهترین گزینه است یا گزینه هایی را قبول می کند که حداقل سطح مورد قبول شاخص را ارضاء می کند ؟
سوال ۲ : آیا گزینه های غالب شده حذف شده اند؟
سوال ۳ : آیا تصمیم گیرندگان با اولویت های در تناقض روبرو هستند؟
سوال ۴ : آیا نتایج اجرای گزینه ها، فقط بوسیله بهترین(بدترین) معیار تعیین می شود؟
سوال ۵ : آیا تصمیم گیرندگان با معیارها آشناتر از گزینه ها هستند؟
سوال ۶ : مشخصه اصلی اطلاعات اولویتی برای گزینه ها چه می باشد؟
سوال ۷ : مشخصه اصلی اطلاعات اولویتی برای معیارها چه می باشد؟
قاعده ای که “هوانگ” در این خصوص ارائه نموده است؛ جهت انجام تحقیقات کاربردی در زمینه انتخاب تکنیک های مختلفMADM به محققان کمک شایانی نموده است که در صفحه بعد به آن اشاره شده است.
بلی
خیر
خیر
بهینه سازی
جواب ارضا کننده
تسلط
ـ رضایت شمول
ـ رضایت خاص
ـ ماکزیمین
ـ ماکزیمایز
ترتیبی
اصلی
MRS
اولویت هر زوج گزینه
نزدیکی هر گزینه
ـ حذف
ـ پرموتاسیون
ـ تخصیص خطی - ساده وزین
AHP -
ELECTRE-
TOPSIS-
مبادلات سلسله مراتبی
LINMAP-
ـ ساده وزین با کنش متقابل
MDS با نقطه ایدهآل
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:42:00 ق.ظ ]