مقاله به بررسی تاثیر تحصیلات بر روی مدارا در جامعه دانمارک می پردازد و سه جنبه متفاوت تاثیر گذار بر روحیه مدارا را بررسی می نماید.
۱) مدل جامعه شناختی: در این مدل کارکردنظام آمورشی در درونی سازی ارزش های دمکراتیک را بررسی می کند و تحقیق می نماید که آیا افراد دارای تحصیلات بالاتر از روحیه مدارای بیشتری برخوردار هستند.
۲) مدل روانشناختی: رابطه مثبت بین آموزش و مدارا تحت تاثیر متغیر مداخله گر احساس سودمندی سیاسی بررسی می شود.
۳) مدل منفعت طلب: رابطه بین منفعت طلبی و مداراگری که توسط نظام آموزشی به افراد آموزش داده می شود.
نتایج تحقیق بیانگر می دارد که اگر وضعیت شاخص های اقتصادی و شاخص روانشناختی کنترل شود، اثر مستقیم قابل توجی از کارکرد نظام آموزشی در درونی کردن ارزش های دمکراتیک در افراد باقی خواهد ماند. بنابر این تاثیر بعد جامعه شناختی نظام آموزشی در رابطه روحیه مدارا و امر آموزش بر سایر ابعاد این نظام به مراتب بیشتر است.
عکس مرتبط با اقتصاد
Antagonistic tolerance:

 

۲-۳-۲-۲ مدارای متضاد

این مقاله که در سال ۲۰۰۲ توسط روبرت هایدن به نگارش درآمده به بررس انتقادی مدارا در فضاهایی می پردازد که جامعه از چند مذهب متفاوت تشکیل گشته و فضاهای مقدس مشترکی که مورد استفاده پیروان این مذاهب به صورت متوالی و یا موازی بوده است و بیان می کند این مدارا گری در واقع مخالفت رقابیت آمیز است که در قالب نوعی کنش مدارا گرایانه ارائه می شود ولی واقعیت نهفته شده این است که در ابعاد واقعی مفهوم مدارا جای نمی گیرد.این بررسی بر روی دو منطقه بالکان در اروپا و شبه جزیره هند در آسیا صورت گرفته است.در حقیقت محقق بیان می دارد که تبیین های ارائه شده در مورد مدارا های اجتماعی منطقه بالکان و هند فاقد اعتبار است و نشان دهنده روحیه مدارا نمی باشد ،بلکه بیشتر نمایان کننده نوعی بی تفاوتی بین گروه های ساکن در این مناطق است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
Tolerance , Intolarence and Inter Religion Dialogue

 

۲-۳-۲-۳ مدارا، عدم مدارا و گفتگوی بین دینی

دومینیک در سال ۱۹۹۳ در پژوهشی میزان مدارای پیروان چهار دین اسلام، مسیحیت، سیلک و هندو را نسبت به موضوعاتی که گفتگو و در نتیجه مدارا بین گروه های دینی مختلف را تسهیل می کند در قالب دو محور اصلی الف) میزان مدارا یا عدم مدارای دینی در بین پیروان چهار دین هندو، مسلمان، سیلک و مسیحی به چه میزان است.و ب) از نظر جنبه های مختلف تعاملات اجتماعی پیروان کدام دین از مدارای بیشتری برخوردارند؟مورد سنجش قرارداد.
مولفه هایی که مورد بررسی قرار گرفتند عبارت بودند از:
۱) ازدواج بین مذهبی
۲) پرستش و اجرای مراسم مذهبی در مذاهب مختلف
۳) مطالعه و پرستش مذهبی با بهره گرفتن از کتاب مقدس دیگر مذاهب
۴) شرکت در مراسم مذهبی دیگر ادیان
۵) دریافت هدایا از دیگر ادیان دیگر
جمعیت موردمطالعه از ترکیب ۳۰۰ هندو، ۱۰۰ نفر مسلمان، ۵۰ نفر سیلک و ۵۰ نفر مسیحی بدست میآید.
نتیجه گیری تحقیق نشان دهنده رابطه بین ساختارهای یک دین و روحیه مدارای پیروان آن دین در ارتباط متقابل با پیروان ادیان دیگر دارد و ادیانی که از ساختارهای جزمی و خشک برخوردار هستند، انعطاف کمتری در رفتار پیروان آنها به چشم می آید. و مذهب سیلیک که از قطعیت و جزمیت کمتری برخوردار هستند پیروان آن نسبت به سه مذهب مورد مقایسه دیگر در این پژوهش روحیه مدارای بیشتری در موقعیتهای تعامل با پیروان دیگر مذاهب برخوردارند.
Religiosity and Tolerance in the United State and Poland

 

۲-۳-۲-۴ دینداری و مدارا در ایالت متحده و لهستان

در این بررسی تاثیر دینداری بر مدارا در این دو کشور مورد مقایسه قرار گرفته است و از طریق مولفه هایی این تاثیر این شاخص ها بر یکدیگر مورد کنکاش قرار گرفت. مولفه ها مورد سنجش برای تعیین میزان روحیه مدارای یک جامعه عبارت بودند از اعطای حقوقی مانند سخنرانی عمومی، حق تدریس در کالج ها، داشتن کتابهایی در کتابخانه های عمومی درباره ملحدان، کمونیست ها، نظامی گرایان، نژادپرستان و همجنس بازان سنجیده شده است. و شاخص های مشخص کننده نیز عبارت بودند از: ۱٫ میزان مشارکت دینی، ۲٫ التزام دینی ۳٫ جهت گیریی تئو گرافیک و ۴ . وابستگی مذهبی.
در پایان نتیجهگیری تحقیق نشان میدهد که دینداری با ویژگیهای عمومی آن تاثیر منفی بسیار اندکی بر مدارا دارد. آنچه رابطه دینداری با عدم مدارا را تشدید مینماید دینداری تئوگرافیکی است به این ترتیب که دیندارانی که معتقدند کلیسا باید در قدرت سیاسی دخالت کند کمتر اهل مدارا هستند.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

فصل سوم:

 

روش شناسی تحقیق

 

 

 

۳-۱- استراتژی پژوهش

با توجه به شرایط خاص جامعه مورد بررسی به عنوان کنشگرانی که بالقوه تاثیرگذاران حوزه دینی در جوامع گوناگون هستند و همچنین وجود فرض بنیادین شناخت تفسیری[۳۶] _ برساختی که انسانها موجوداتی خلاق، مبتکر و معناساز هستند که به جهان اجتماعی خود معنا ونظم می بخشند لذا در این تحقیق از روش تفسیر گرایی اجتماعی بهره گرفته شد.
با این رویکرد واقعیات اجتماعی به مثابه امور برساخته انسانی[۳۷] و دائما در حال تغییر هستند بنابراین نمیتوان قوانیین از پیش تعیین شده و حتمی برای آنها وضع کرد واقعیت های جهان اجتماعی صرفا میتوانند درک و تفسیر شوند. این رویکرد که بر اصالت انسان در برابر محیط تاکید دارد براین باور است که واقعیت اجتماعی در فرایند درک و تفسیر انسان در خلال زندگی روزمره ساخته شده و معنادار میشود.
به عبارتی دقیق تر رویکرد مورد نظر معتقد است اولا از آنجا که منبع و مرجع نهایی هرگونه تغییر در واقعیات اجتماعی انسان است، پس فهم افراد از واقعیت، تغییر در واقعیت و چگونگی معانادار کردن آنها بسیار مهم است دوماً با توجه به خلاق بودن ماهیت انسان و نیز سیال بودن واقعیت اجتماعی نمیتوان مسیرو روش خاصی برای درک واقعیت و یا ایجاد تغییر در آن پیشنهاد نمود.
ویژگی موضوعی این رهیافت در آن است که بین موضوع های علوم طبیعی و اجتماعی تفاوت بنیادی قائل است. از این منظر مطالعه علوم اجتماعی نیاز به تفهم[۳۸] جهان اجتماعی دارد که مردم از طریق فعالیت های مداوم و روزمره خود آن را تولید و بازتولید می کنند. لذا در تعریف انسان بر عنصر اراده گرایی[۳۹] تاکید دارد. بر این اساس کنش های انسانی یا عاملان اجتماعی مبتنی بر انتخاب های ذهنی و دلائل فردی هستند. از دیدگاه پارادایم تفسیری افراد عادی از طریق مکانیسم تعاملهای روزمره ساخته شده و به تناسب موقعیت ها و بسترهای خاص مورد بازندیشی[۴۰] و بازتعریف[۴۱] قرار می گیرند بنابراین زندگی اجتماعی مبتنی بر تعاملهای اجتماعی و معانی سطح خردی است که به صورت اجتماعی ساخته، برساخته شده و مورد بازاندیشی قرار می گیرند. پارادایم تفسیری نوعی جهتگیری برساخت گرا نسبت به واقعیت اجتماعی بر این فرض استوار است که باورداشتها و نظام‌های معناییکه مردم خلق کرده و بکار میگیرند، درک آنها را از واقعیات می سازد. این درک با بهره گرفتن از مکانیسم زبان تشریح و منتقل می شود. به این ترتیب که انسانها همیشه در جریان متقابل درک و تفسیر جهان پیرامون خود هستند به عبارت دیگر جهان اجتماعی از سوی سازندگان آن تفسیر می شود.
نظریه زمینه ای[۴۲] یکی از نحله های روش شناختی پاردایم برساختی _ تفسیری است این روش بر منطق رویکردهای تفسیری و به ویژه مکتب کنش متقابل گرایی نمادین در درک و تفهم جهان اجتماعی تکیه دارد. هدف نظریه زمینه ای جستجو در فرایندهای اجتماعی و تعاملی در حال ساخته شدن و روزمره توسط عاملهای اجتماعی است روش نظریه زمینه ای کشف نظریه زمینه ای از طریق تولید روشمند داده است. لذا گامهای رویه ای دقیقی به کار می روند که در نهایت به نظریه زمینه ای می انجامد. رهیافت برساخت گرایانه روش نظریه زمینه ای بر ماهیت پدیده های متمرکز شده و داده ها و تحلیل ها را حاصل تجربه مشترک و رابطه با مشارکت کنندگان می داند.
نظریه زمینه ای یا گراند تئوری که توسط دو جامعه شناس به نام های بارنی. جی گلاسر[۴۳] و آنسلم ال. استراوس[۴۴] در سال ۱۹۶۷ هنگام مطالعه بر روی داده های بیماران در حال مرگ و در پاسخ به مشکل موجود در رشته جامعه شناسی مطرح گردید. عبارت است از کشف و استخراج نظریه از داده هایی که به طور منظم در فرایند تحقیق اجتماعی به دست آمده اند نظریه زمینه ای اصولا برای ساخت نظریه های بنیادی وداده محور کاربرد دارد، اما میتوان از آن برای بسط وآزمون نظریه های صوری نیزاستفاده کرد. روش نظریه زمینه ای یا گراند تئوری از جمله روش هایی است که میتواند برای شناخت منظم دیدگاه ها و معانی افراد از یک موقعیت خاص بکار رود.
در فرایند ساخت نظریه زمینه ای، محقق در حین انجام پژوهش به جای تکیه بر یک یا چند سوال پژوهشی خاص و از پیش طراحی شده سوال های تحقیق را در فرایند گردآوری و تحلیل داده ها طراحی کرده و سپس مسیر گرداوری دادهای بعدی را براساس آنچه گلاسر و اشتراس حساسیت نظری می خوانند مشخص می سازد .این فرایند را به اصطلاح “نمونه گیری نظری” می نامند.در نظریه زمینه ای مرحله گردآوری، کد گذاری و تحلیل داده ها بصورت موازی با نمونه گیری نظری است.

 

۳-۱-۱ نمونه گیری

در روش تحقیق نظریه زمینه ای از نمونه گیری غیر احتمالی نظری استفاده می شود، این روش نمونه گیری برخلاف انواع نمونه گیری کمی، مرحله مستقلی نیست، بلکه از لحظه ورود به میدان مطالعه و گردآوری داده ها تا ساخت نظریه و ارائه گزارش نهایی تحقیق همواره محقق را راهنمایی کرده و جهت می بخشد، محقق در هر مرحله از تحقیق رهیافت بازاندیشانه و بازگشتی به داده ها و در صورت لزوم برگشت به میدان مطالعه ی اولیه اولیه به دنبال داده هایی میگردد که مفاهیم ومقوله های وی را به اشباع[۴۵] نظری مطلوب برساند.
مرحله بعد کد گذاری[۴۶] است در طی آن جریان آزاد متن را به مجموعه از متغییرهای اسمی تبدیل می کند ، در فرضیه زمینه ای کد گذاری به معنای رمز گشایی و تفسیر داده ها است که شامل نامگذاری مفاهیم و تبیین و بحث از آنها با جزئیات بیشتر است. در نظریه زمینه ای سه مرحله داده ها در سه مرحله کدبندی می شوند، این سه مرحله میتواند به موازات انجام نمونه گیری انجام پذیرد. مراحل عبارت اند از کد گذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی که داده های خام حاصل از انواع نمونه گیریهای بدست آمده از طریق روش های مشاهدات مشارکتی، مصاحبه های ساختار نیافته و ادبیات تحقیق، مجله ها و فصل نامه های، اسناد و مدارک، یادداشت های میدانی را از مرحله استخراج مفاهیم، مقولات و درنهایت مقولات هسته ای هدایت می سازد.

 

۳-۱-۲ کدبندی باز[۴۷]

کد گذاری در گراند تئوری به شیوه ای استقرائی صورت می گیرد. فرایند کدگذاری در نظریه زمینه ای مبتنی بر روش مقایسه های ثابت است. روش مقایسه های ثابت به تحلیل تطبیقی بخشهای متفاوت داده بر حسب شباهت ها و تفاوت ها اطلاق می شود.در کد گذاری باز ابتدا داده ها به بخش های مجزا خرد شده برای به دست آوردن مشابهت ها و تفاوت ها با دقت بررسی شده اند و سوالاتی درباره پدیده ها که داده ها حاکی از آن هستند مطرح گردیده است.نامگذاری و مفهوم پردازی داده ها اولین قدم در کدگذاری باز می باشد.که مفهوم نامگذاری مفاهیم می باشند که عناصر سازنده نظریه زمینه ای به شمار میآیند، بطور کلی در کدگذاری باز هدف ان است که داده ها در قالب مفاهیم به صورت متغییر های اسمی ظاهر شوند.سپس باید ابعاد و ویژگی های این مفاهیم انتزاعی استخراج شود.
انتخاب عنوان مفاهیم از سه روش امکان پذیر است
۱) استفاده از مفاهیم بکار رفته در نظریات موجودکه به آنها (مفاهیم برخواسته از نوشته )اطلاق می شود.
۲)عنوان گذاری از سوی محقق
۳)استفاده از مفاهیم به کاررفته از سوی مشارکت کنندگان که به آن کدهای زنده می گویند

 

۳-۱-۳ کدگذاری محوری[۴۸]

کدبندی محوری عبارت است از مرتبط نمودن مقولات فرعی به مقولات اصلی تر. این فرایند شامل ترکیبی از تفکر استقرائی و تفکر قیاسی می باشد، که طی چند مرحله از مقایسه کردن و پرسش کردن صورت می پذیرد .

 

۳-۱-۴ کدگذاری گزینشی[۴۹]

که شامل انتخاب و تعیین مقوله هسته محوری می باشد.بعد از کدبنید محوری ،مرحله نهایی کدبندی محوری، کدبنیدی گزینشی آغاز می شود. انتخاب مقوله هسته ای در مرحله کدبندی داده های جدید ندارد. در مرحله کدبندی گزینشی تعداد محدودی از مقولات هسته ای که از دو مرحله کدبندی پیشین برگیزده شداند به تدوین یک نظریه پرداخته و نیازی به کدبندی جدید ندارد.

 

۳-۱-۵ نظریه نهایی

در پایان مراحل فوق الذکر از ارتباط قضایای بدست آمده از مرحله کدگذاری گزینشی، نظریه ای تدوین شده باید مدل الگویی ذیل را تشریح نماید. مقوله های شرایط علی، مقولات شرایط زمینه ای و مقولات شرایط مداخله گر، که در مجموع یک پدیده را به وجود می آورند ،و سپس استراتژی ها و تعاملات که به اداره، هدایت و کنترل پدیده به وجود آمده کمک کرده و در نهایت یک پیامد را تشکیل میدهند.
این مقولات هسته ای پایه گزارشی را هستند که جهت ارائه باید جمعبندی و نتیجه گیری شود.

 

نمودار ۳-۱: نمودار مراحل انجام تحقیق

 

۳-۲- روش نمونه گیری

مسئله مهم در مورد نمونه گیری در روش تحقیق گراندد تئوری آن است که این مرحله به عنوان یک قسمت مستقل نیست، بلکه از زمان ورود محقق به میدان مورد مطالعه تا زمان ساخت نظریه و ارائه گزارش نهایی همواره میتواند و در شرایطی لازم می گردد که مجددا مورد رجوع محقق قرار گیرد.
نکته دوم اینکه در تحقیقاتی که براساس پارادایم تفسیری صورت می پذیرند از روش نمونه گیری هدفمند[۵۰] یا معیار محور[۵۱] استفاده می گردد خصوصیت ویژه این نوع از روش نمونه گیری آن است که با توجه به روش کیفی خاص مورد استفاده در هر نوع تحقیق و همچنین موضوع ویژه روش شناختی تغییر می یابد .
جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق از دانشجویان علوم دینی با تابعتیت غیر ایرانی در دو مدرسه المهدی (عج) و مدرسه امام خمینی (ره) تشکیل می شد که مدرسه المهدی مختص به افراد جدیدالورود است که مراحل مقدماتی از جمله آموزش زبان فارسی، معارف اسلام و سایر دروس مقدماتی را میگذرانند و مدرسه امام خمینی (ره) به دانشجویانی که وارد دوره تکمیلی دروس علومی دینی از سطح کارشناسی تا سطح دکتری می شوند اختصاص یافته است. در این تحقیق مرحله گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد و در کنار آن از روش های مشاهده مشارکتی با حضور قریب به دو ماه در محل مدارس و همچنین راهنمایی اساتید این موسسات بهره گرفته شد. برای انتخاب افراد از تکنیک های نمونه گیری هدفمند استفاده شدکه عمدتآ و مقدمتا در روش های کیفی استفاده میشوند و عبارتند از گزینش واحدهایی خاص مبتنی بر اهداف خاص مرتبط با پاسخ به سوالهای خاص تحقیق است. در این نمونهگیری هدفمند ویژگی های کشورهای مورد بررسی بر حسب موارد ذیل صورت پذیرفت:
۱٫ میزان توسعه یافتگی اقتصادی که کشورها بر حسب آن در ۳ طبقه رایج توسعه نیافته، در حال توسعه و توسعه یافته طبقه بندی گردیدند.
۲٫ نوع حکومت های مستقر در ساختار سیاسی کشورها که به حکومت های غیر ایدئولژیک و ایدولژیک تقسیم بندی گردید.
۳٫نوع تعامل جوامع با مذاهب مختلف که بر حسب سه ویژگی جوامع متعصب، جوامع کثرت گرا و جوامع بی تفاوت مشخص گردید.
بدین ترتیب کشورها به ترتیب زیل طبقه بندی گردیده وافراد با تابعیت این کشورها به مصاحبه دعوت گردیدند.
الف :کشورهای اروپای غربی، استرالیا و آمریکای شمالی:
کشورهای که در این طبقه بندی قرار می ‌گیرند با مفاهیمی همچون توسعه یافتگی اقتصادی، پلورالیسم اجتماعی و حکومت های غیر ائدولژیک منفعت گرا شناخته می شوند.
از این کشورها جمعآ با ۵ نفر مصاحبه صورت پذیرفت که شامل ۲ نفر از کشور آلمان، یک نفر از کشور دانمارک، یک نفر از کشور کانادا و یک نفر از کشور استرالیا است.
کشورهای شرق آسیا:

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:57:00 ب.ظ ]