دانلود فایل های پایان نامه با موضوع اوامر مولویه در فقه امامیه و تطبیق آن با قواعد آمره در حقوق ... | ... | |
«ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها»؛[۹۵] ۵-۴٫ احکام اولیه و ثانویهحکومت اسلامی مجری احکام و قوانین اسلام است تا بشریت در سایه تعالیم آسمانی و همهجانبه اسلام به سعادت برسد، اما از آنجا که انسان دارای دو شأن ثابت و متغیر است؛ شأن ثابت آدمی به فطرت توحیدی و روح او بازمیگرد که مجرد از ماده بوده و برتر از زمان و مکان است[۹۸] و شأن غیرثابت و تغییرپذیر آدمی به جسم و خواستههای جسمانی و مادی او بر میگردد که محدود به زمان و مکان خاص است، از این رو، قوانین اسلام نیز به اقتضای طبع و شأن ثابت و متغیر انسانی به دو دسته تقسیم میشوند: قوانین ثابت و قوانین متغیر. ۶٫ ضمانت اجرای اوامر مولویدستورات و مقررات یک مذهب که پیروان خود را مورد خطاب قرار داده است، در واقع، در جهت دعوت پیروان آن مذهب به جلب خیر و دفع شر و فساد است. به بیان دیگر، اغلب فرمانهای مذهبی در جهت امر به معروف، مثل احسان کردن به دیگران و یا نهی از منکر است. ضمانت اجراهای مذهبی، دنیوی و اخروی است. مؤمنین، برای رضای خداوند و رستگاری در دنیا و آخرت، رفتار خود را در همین دنیا با فرمانها و موازین شرع و مذهب خود منطبق مینمایند. ضمانت اجراهای مذهبی در قبال نقض مقررات مذهبی توسط مراجع قضایی، به حساب خداوند به مورد اجرا گذارده میشود و نه به حساب دولت و جامعه؛ بنابراین قواعد حقوقی مذهبی که ریشه الهی و شرعی دارد از قواعد حقوقی غیردینی (ناشی از نیاز جامعه) قابل تفکیک است. درعینحال، راه حل سومی هم وجود دارد که هم ضوابط شرعی به مورد اجرا گذارده میشود و هم با وضع مقرراتی، به عنوان ضرورت و یا مصالح مرسله (در بعضی مذاهب عامه) وضع و با ضمانت اجرای لازم به اجرا گذاشته میشود. درعینحال، تبلیغات جامعه و برنامه دولت نیز در جهت جلب توجه مردم به عقوبت و پاداش اخروی متناسب با رفتار آنان، در پیروی از تعالیم مذهبی انجام میشود که نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از بارز جوامع مذهبی است. مفاد قانون اساسی و تشکیلات قانونی، قضایی و اجرایی در نظام جمهوری اسلامی ایران و عملکرد مسؤولین؛ بیانگر موقعیت سیستم حقوقی کشور است[۱۰۱]. ۶-۱٫ از حیث نوع جزاجزای شرعی به دو شکل تجلی مییابد: ۶-۲٫ از حیث طبیعت جزاجزای شرعی نسبت به جزای حقوقی از تنوع بیشتری برخوردار است؛ زیرا شرع اسلامی تنظیم امور فرد را به طور کلی در زمینه اعتقاد، اخلاق، عبادات و معاملات در بر میگیرد. و همچنین انسان در سایه شرع اسلامی فقط به خاطر عملش مورد مؤاخذه واقع نمیشود؛ بلکه در مورد قصدش هم بازخواست میشود؛ بنابراین، شرع فقط حقوق و قانون نیست بلکه دین و باطن نیز هست. لذا هر نوع تخلف از قاعده شرعی، یک جزای اخروی دارد که پروردگار جهانیان عهدهدار آن است و بلکه اصل جزاهای شرعی اسلامی، همان جزای اخروی است. با این وجود مقتضیات حیات، ضرورت ثبات جامعه و تنظیم روابط افراد که به طور واضحی حقوق آنها را تضمین کند باعث میشود که در کنار جزای اخروی، جزای دنیوی نیز وجود داشته باشد؛ که حاکم یا قدرت عمومی آن را بر عهده داشته باشد. زمانی که این مجازاتهای دنیوی اعمال شود، جزای اخروی ساقط میشود و اگر متخلف از روی صدق توبه کند و از زیر بار حق دیگران خلاصی یابد، جزای دنیوی و اخروی به سبب رحمت و غفران الهی ساقط میشود. ۶-۳٫ انواع جزاهای شرعی و دنیویجزاهای شرعی و دنیوی در اسلام انواع گوناگونی دارد و با توجه به اختلاف نوع قاعده شرعی مورد مخالفت، انواع متفاوتی پیدا میکند. این جزاء در قلمرو قواعد قانون مجازات اسلامی، جزای کیفری و در چارچوب قواعد مدنی اسلامی جزای مدنی و در چارچوب قواعد اداری، اداری خواهد بود. مجازات کیفری (جنایی) اثری است بر اعمال مجرمانهای که در شرع ممنوع است و در وصف مجازات کیفری گفته شده است که این مجازات بر مجرم وارد میشود. ملاحظه میشود که در اینجا، فقه اسلامی جرم را شامل هر تخلفی از قواعد جنایی شرع میداند؛ بر خلاف حقوق موضوعه که در آنجا مراد از جرم، عبارت است از هر گونه تخلف از قواعد، خواه مدنی باشد، خواه جزایی. به علاوه در فقه اسلامی برخلاف حقوق، به تقسیم جرائم به جنایات شدید، جنحههای متوسط و خلافهای سبک، بر اساس مقدار مجازاتی که بر هر یک مترتب میشود نمیپردازد. از این رو، لفظ جنایت و جرم در شرع اسلامی، مترادف محسوب میشوند. فصل چهارم: قواعد آمره
۱٫ قواعد حقوقیقانون به عنوان تجلیگاه اقتدار و عزم جامعه، اساس و زیربنای نظم عمومی را تشکیل میدهد.[۱۰۲] قانون است که به اعمال حقوقی نیز اعتبار میدهد: هنگامی که دو شخص اقدام به خرید و فروش مینمایند و بایع مالکیت مبیع را به مشتری انتقال میدهد و مشتری نیز ملکیت ثمن را به بایع انتقال میدهد در واقع هر کدام از بایع و مشتری سلطه خود را بر مال خود که از این سلطه تعبیر به مالکیت و به عبارت صحیح تر حق مالکیت شده، به طرف مقابل انتقال میدهد و این انتقال و همچنین آن سلطه فقط در عالم اعتبار وجود دارد و این مقنن است که به آنها اعتبار میبخشد و آنها را به رسمیت میشناسد. ۲٫ منشأ و مبنای قواعد حقوقیدر مور مبنا و منشأ قواعد حقوقی، به دو نکته اساسی باید توجه کرد. از یک طرف، وجود حس عدالتخواهی؛ یعنی میل به حقوق و عدالت در انسانها و از طرف دیگر، نفرت از ظلم و تعدی، مورد توجه قرار گیرد. قاعده حقوقی، در واقع قاعده حاکم بر چگونگی رفتار انسانی است، به نحوی که جامعه بتواند با اعمال یک قدرت کم یا بیش، ما را به اطاعت از آن ملزم نماید؛ تا عدالت و نظم و امنیت در پناه آن برقرار گردد؛ بنابراین وقتی که ماده ۱۲۰۰ قانون مدنی میگوید: «نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اولاد و اولاد اولاد است». در واقع، ماده مزبور مقرر میدارد که فرزندان به ابوین مستحق نفقه خود که ندار بوده و نتواند به وسیله اشتغال به شغلی، وسایل معیشت خود را (موضوع ماده ۱۱۹۷ قانون مدنی) فراهم نمایند، ملزم به دادن نفقه هستند. الزام به پرداخت نفقه اقارب، قاعده حقوقی است که در قالب ضوابط قانونی بیان میشود. ۳٫ هدف قواعد حقوقعوامل گوناگون در ساختمان قواعد حقوق مؤثر است و ضرورتهای اقتصادی و سیاسی و آرمانهای اخلاقی و مذهبی هر کدام در این راه سهم بسزا دارد. قانونگذار باید به وسیله تجربه و مشاهده و به یاری جامعهشناسی این ضرورتها را بشناسد. ولی حقوق مانند علوم تجربی تنها در پی احراز واقعیتها نیست. نتیجه این کاوشها در ترازوی عقل سنجیده میشود و قانونگذار میکوشد تا بهترین قاعده را در این میان بیابد و در انتخاب آن نظم عمومی و عدالت را هرچه بیشتر رعایت کند. ۴٫ اوصاف قاعده حقوقیبرای شناختن قواعد حقوق و تمیز آنها از سایر قواعدی که بر فرد و زندگی اجتماعی او حکومت میکند، در مرحله نخست، باید عناصری که جوهر حقوق را تشکیل میدهد معین شود. بر همین مبنا در اینجا ابتدا قاعده حقوقی را تعریف میکنیم سپس به بیان اوصاف آن میپردازیم. ۵٫ تعریف قاعده حقوقی« قاعده ای الزام آور است که به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت، بر زندگی اجتماعی انسان حکومت می کند و اجرای آن از طرف دولت تضمین شده است».
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:32:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|