ترکیب را پر بسامدترین روش واژهسازی در زبان فارسی دانسته، چنان که در بیش از ۷۰ درصد از واژههای مصوب فرهنگستان از فرایند ترکیب استفاده شدهاست. هدف نگارنده در این مقاله آن است که واژههای مرکب، با توجه به ساختار و معنا طبقهبندی شوند و الگوهای کم بسامد نیز نادیده گرفتهنشوند، چرا که در واژهسازی عالمانه گاهی همین الگوهای کم بسامد بسیار راهگشایند.
قطره (۱۳۸۶) در رسالۀ دکتری خود در دانشگاه علامه طباطبایی و به راهنمایی دکتر دبیر مقدم، تحت عنوان «تصریف در زبان فارسی» دادههای تصریفی زبان فارسی را در قالب دو انگارۀ نظری اندرسن[۱۰۱](۱۹۹۲) و استامپ[۱۰۲] (۲۰۰۱) ، مورد بررسی قرار دادهاست. هدف از این پژوهش ارائۀ توصیف جامع از تصریف و نشانههای تصریفی فارسی و تعیین مرز میان تصریف و اشتقاق بودهاست.
هاشمیمیناباد و دیگران (۱۳۸۶) در مقالۀ «بررسی الگوهای واژهسازی دردفتر اول فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی» فرایندهای واژهسازی را درفرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی بررسی نموده و ضمن تعیین الگوهای واژهسازی، پرکاربردترین عناصر و فرایندهای واژهسازی شامل اشتقاق پسوندی، اضافۀمقلوب، فکاضافه و واژهآمیزی را شناسایی کرده و واژههایی را که به این شیوهها ساخته شدهبودند، استخراج نمودهاند.
رفیعی(۱۳۸۷) در رسالۀ خود با عنوان« نگاهی به عملکرد معنایی پسوندهای اشتقاقی زبان فارسی» در دانشگاه علامه طباطبایی، به راهنمایی دکتر شقاقی، به بررسی مدل معنایی اسکلت- بدنۀ لیبر[۱۰۳] (۲۰۰۴) پرداخته و پس از بررسی دقیق و مشخص نمودن نارساییهایش، آن را اصلاح و تکمیل کرده و در مطالعۀ پسوندافزایی زبان فارسی به کارگرفتهاست. این پژوهش بر روی نمونۀ واژههای مشتق از پسوندهای مورد مطالعه از دو فرهنگ انوری و صدری افشار صورت گرفتهاست.
ارغوانی (١٣٨٨)، در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با عنوان «بررسی صرفی و معنایی واژههای مصوب فرهنگستان و انطباق آن با قواعد متعارف واژهسازی در زبانها» به راهنمایی دکترسمایی به بررسی این مسأله پرداخته که آیا ساخت واژههای مرکبِ مصوبِ فرهنگستان به طور کامل منطبق با اصول و قواعد متعارفِ ترکیب است؟ و یا به ضرورت و در راستای برنامهریزی زبان، از قواعد جدیدی هم استفاده میشود، و واژههای نوساخته عرضه میگردد، همچنین به لحاظ معنایی نیز، تحلیلی از شفافیت و تیرگی این واژهها ارائهدادهاست.
تاجیک(١٣٨٨)، در رسالۀ دکتری خود با عنوان «بررسی فراوانی واژههای مصوب فرهنگستان در حوزۀ زیستشناسی در کتاب درسی زیستشناسی دورۀ پیشدانشگاهی» با راهنمایی شهین نعمتزاده در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به دنبال پاسخی برای پرسشهای زیر بودهاست:
١- چه میزان از واژههای مصوب فرهنگستان در زمینۀ علم زیستشناسی در کتاب درسی زیستشناسی مقطع پیشدانشگاهی استفادهشدهاست؟
۲- میزان واژههای معادلسازی نشده و معادلسازی شده در فرهنگستان در زمینۀ علم زیستشناسی چقدر است؟
٣- میزان واژههای معادلسازی شدۀ بکار نرفته در کتاب درسی پیشدانشگاهی چقدر است؟
حیرانی (۱۳۸۸) در مقالهای تحت عنوان «ساختمان واژه»، در مجلۀ ادبیات و زبانها – رشد آموزش زبان و ادب فارسی، به بعضی نکات دستوری مربوط به تکواژهای تصریفی و اشتقاقی و دستور زبان دوره متوسطه، اشاره کرده و پیشنهادهایی اصلاحی نیز ارائهدادهاست.
عباسی (۱۳۸۸) در مقالهای با عنوان «یاداشتی بر مقالۀ بررسی الگوهای واژهسازی در دفتر اول فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی» بعد از ذکر نتایج آماری نویسندگان، در مقالۀ بررسی الگوهای واژهسازی در دفتر اول فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادبفارسی، به یک جمعبندی در روند واژهسازی رسیده، به اعتقاد وی برای واژهسازی، باید تا حد امکان از همۀ فرایندهای ساختواژی موجود استفادهکرد اما باید توجه داشت در صورتیکه از فرایندها بیش از حد استفادهشود، در درک معانی نوواژهها اختلال بهوجود میآید. او همچنین پیشنهادکرده برای واژهسازی از فرایندهای نازا یا کمتر زایای ساختواژی نیز استفادهشود. نویسنده، علاوه بر تأیید ضرورت بررسی واژههای وضع شدۀ واژهگزینان، تأکید دارد واژگانی که متصدیان واژهسازی در مرکز رسمی میسازند در همۀ گونهها و حوزههای زبانی است و محدود به واژهسازی مصنوعی در حوزه علم نمیشود.
عبدی مقدم (۱۳۸۸) در پایاننامۀ خود در دانشگاه پیام نور تهران، با عنوان «واژههای علمی در دو زبان عربی و انگلیسی» به راهنمایی دکتر نگار داوری اردکانی، با هدف یافتن روشهایی بهینه، برای واژهسازی علمی در زبان فارسی، روش ساخت واژههای علمی در دو زبان عربی و انگلیسی را مورد بررسی قرار داده سپس با شیوههای ساخت واژه برای مفاهیم نو در زبان فارسی مقایسه کردهاست. هدف این پژوهش، دست یافتن به روشی بهینه و اقتصادی برای ساخت واژههای علمی در زبان فارسی است.
عکس مرتبط با اقتصاد
عقیلی(۱۳۸۸) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان « شفافیت و مقبولیت نوواژگان» در دانشگاه اصفهان، به راهنمایی دکتر کتابی، به بررسی میزان مقبولیت و شفافیت برخی از واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در قیاس با معادلهای خارجی آن ها میپردازد. همچنین در این پژوهش به بررسی رابطۀ بین متغیرهای سطح تحصیلات و رشتۀ تحصیلی دانشجویان و تأثیر آن در میزان شفافیت و مقبولیت نو واژگان پرداخته شدهاست.
سبزواری (۱۳۹۱) در مقالۀ « تبین و تحلیل رابطههای معنایی در اسامی برونمرکز فارسی معیار» در پژوهشنامۀ انتقادی فنون و برنامههای علوم انسانی، با رویکردی معناشناختی، انواع و چگونگی روابط معنایی اسامی مرکب برونمرکز را بررسی میکند. از آنجا که اسامی مرکب بخش مهمی از دایرۀ واژگان سخنگویان هر زبان بوده و همواره در حوزههای مختلف زبانشناسی مورد مطالعه قرارگرفتهاند و ساخت آن ها حاصل تعامل حوزههای صرف و نحو است، و در این میان، حوزۀ معناشناسی اسامی مرکب زبان فارسی کمتر مورد توجه قرارگرفتهاست. سبزواری در این مقاله به این موضوع پرداختهاست.
۲-۳-۴- مطالعات پژوهشگران غیرایرانی
در گذشته، مطالعۀ بیشتر به حوزۀ فلسفه و ادبیات مربوط میشد و مطالبی چون فن بیان وخطابه به نظم و نثر و خصوصیات آن ها مورد مطالعه و بررسی قرار میگرفت(شقاقی۱۳۸۶: ۱۱).
مطالعۀ ساخت درونی واژهها تا قرن نوزدهم به عنوان زیر شاخهای جدا از زبانشناسی مطرح نبود. اوایل قرن
نوزدهم صرف، نقش اساسی در زبانهای هند و اروپایی داشت. در سال ۱۸۱۶فرانس پوپ دلایلش در حمایت از این ادعا را چاپ کرد. البته این مسئله را پیشتر ویلیام جونز مطرح کردهبود که سنسکریت، فارسی، لاتین و زبانهای ژرمنی از یک صورت قدیمی نشأت گرفته و از یک خانوادهاند. بین سالهای ۱۸۱۹تا ۱۸۳۷ یاکوپ گریم (معاصر با پوپ) کتاب دستور زبان آلمانی را چاپ کرد. مقایسۀ تحلیلی او بر اساس سیستم صوت و الگوی ساخت واژه بود.
گریم رابطۀ دستوری زبانهای ژرمنی با دیگر زبانهای هندواروپایی را نشان داد. بعدها لغتشناسی به نام ماکس مولر[۱۰۴] در ۱۸۸۹ در سخنرانیاش در آکسفورد موضوع صرف بیولوژیکی در زندگی شناختی واژهها را بیان کرد. او تحت تاثیر داروین بود. به نظر وی بر اساس شکل کلمات، تکامل گونه مشخص میشود. او ریشۀ چهارصد تا پانصد واژۀ پایه از زبانهای هند و اروپایی را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که از یک جد مشترک نشأت گرفتهاند. بعدها این نظریه در مورد صرف رد شد. امروزه صرف دیگر به صورت تاریخی مطرح نمیشود بلکه به صورت همزمانی مطرح میشود و به واژهها در برش خاصی از زمان پرداختهمیشود (کاتامبا ۱۹۹۳: ۳).
بائر در کتابی با عنوان «مقدمهای بر صرف زبانشناختی» که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد از ترکیب به عنوان فرایندی یاد کردهاست که دربرگیرندۀ چندین واژه باشد. وی ترکیب را ساخت یک واژه جدید از طریق به هم پیوستن دو یا چند واژه میداند.
وی معتقد است، برخی سعی دارند بین ترکیباتی که نتیجۀ فرایندهای صرفی هستند و آن هایی که نتیجه فرایندهای نحوی هستند تمایز ایجاد کنند. مثلاً برخی ترکیبات وجود دارند که یک تکیه دارند در حالی که بعضی دو تکیه دارند ولی این به تمایز املایی بین ترکیباتی که به صورت یک کلمه یا دو کلمه نوشته میشوند، برمیگردد.
متیوس (۱۹۹۱)، در کتابی با عنوان «صرف»، ترکیب را شاخهای از صرف در نظر گرفتهاست که به روابط میان واژۀ مرکب و دو یا چند واژۀ سادهتر میپردازد. از نظر وی ترکیب فرایندی است که در آن یک واژۀ مرکب از دو یا چند واژۀ سادهتر به وجود میآید. کاتامبا (۱۹۹۳) در کتاب «Morphology » به بحث در مورد کلمات مرکب پرداخته و کلمهای را مرکب میداند که بیشتر از یک واژه باشد. به عبارت دیگر، یک کلمه مرکب حداقل از دو پایه تشکیل شدهاست که هر دو هم میتوانند کلمه باشند و هم میتوانند ریشه باشند.
اسپنسر(۱۹۹۱) در کتاب « تئوری صرفی» ابراز میدارد که در برخی زبانها برای ساخت کلمه از ترکیب، اشتقاق و سایر فرایندها استفاده میشود، اما زبانهایی نیز وجود دارند که فقط از ترکیب برای ساخت کلمات مرکب استفادهمیکنند، همانند چینی و ویتنامی.
به گفتۀ وی در ترکیب ممکن است دو اسم اجزای ترکیب را بسازند یا یک صفت و یک اسم و یا یک اسم و صفت و یک فعل و اسم و … . اسپنسر کلمه را کوچکترین صورت آزاد تعریف میکند، یعنی واحدی که میتواند به تنهایی وجود داشته باشد. او به این سؤال توجه دارد که: آیا زمانی که دو کلمه (دو ریشه) با هم ترکیب میشوند کلمۀ حاصل ترکیب است؟ و در جواب میگوید اگر ما ترکیب را فرایندی صرفی بدانیم جواب مثبت است. به اعتقاد وی ترکیبها، دو مجموعه ویژگیهای مشخص دارند. مجموعۀ اول ترکیب را شبیه نحو میسازد و مجموعۀ دوم ترکیب را به صرف نزدیک میسازد. علت شباهت ترکیب به فرایندهای نحوی این است که در آن نوعی بازگشت وجود دارد و علت شباهت آن به صرف دارا بودن ساخت سازهای است. جنبۀ سوم از ترکیب که یادآور نحو است، این است که عناصر ترکیب احتمالاً روابطی با دیگر سازههای یک جمله داشتهاند.
هسپلمث[۱۰۵](۲۰۰۲) در کتاب « Understanding Morphology» معتقد است ترکیب، یک واژۀ مرکب است که شامل دو یا چند واژه است. در سادهترین صورت، یک ترکیب شامل دو واژه است که به یکدیگر میپیوندند که هر یک از واژهها، اعضای ترکیب نام دارند. به گفتۀ وی زبانهای زیادی وجود دارند که از نظر صرفی قوی هستند (همانند زبانهای چندترکیبی)که اجازه میدهند یک مفعول با یک فعل یا ترکیب را بسازند، چنین فرایندهای ترکیبی، تلفیق[۱۰۶] نام دارند. اما هنوز باید معیاری برای تعیین تکواژهای مقید و آزاد مشخص کنیم. باید ببینیم که آیا تفاوت بین مقید یا غیرمقید بودن، به دیگر تفاوتها از قبیل تفاوتهای معنایی با واجی مربوط میشود؟ و این تفاوتها چگونه محاسبه میشوند.
طبق نظر وی اشتقاق به عنوان مجموعهای از عملکردها بر واژهها در نظر گرفتهمیشود که دیگر واژهها را مشتق میکند، هر کدام از این عملکردها یک قاعدۀ ساخت کلمه همراه با یک جنبۀ واجی، معنایی و نحوی است. از سوی دیگر ترکیب از طریق مجموعهای از قواعد ساخت کلمه شکل میگیرد که بخشی از نحو را میسازند و ستاکهای واژگانی را به صورت ترکیب با هم ادغام میکنند.
بویج[۱۰۷] (۲۰۰۴) معتقد است شباهت بسیاری بین ترکیب و اشتقاق وجود دارد، که منجر میشود، نتیجه بگیریم که وندهای اشتقاقی به عنوان سازهها در ساخت صرفی کلمات وجود دارند. همان طور که در ترکیب نیز دیده میشود، تکواژهای اشتقاقی به عنوان بلوکهای ساختمانی در ساخت صرفی عمل میکنند.
آرانف و فودمن[۱۰۸](۲۰۰۵) ترکیب را نوع خاصی از اشتقاق میدانند، چون یک واژه را از دو یا چند واژۀ دیگر میسازد. آرانف و فودمن معتقد به دو رویکرد در صرف هستند:
الف: واحد و آرایش ب: واحد و فرایند
واحد و آرایش تصویری از هر زبانی است که شامل مجموعهای از عناصر و الگوهاست که در آن الگوها، این عناصر رخ میدهند. این رویکرد، به تجزیه و تحلیل کلمات میپردازد و با فنونی کلمات را به تکواژهای سازنده تبدیل میکند که واحد نام دارند. واحد و فرایند، رویکردی به صرف است که در آن کلمات پیچیده در اثر عملکرد فرایندهایی روی کلمات ساده ساخته میشوند. این دو رویکرد تقریباً معادل یکدیگرند. هر چیزی را که شما میتوانید در واحد آرایش کنید میتواند در واحد و فرایند بیان شود و بالعکس.
فصل سوم:
روششناسی تحقیق
۳-۱- مقدمه
هر زبانی بسته به طبیعت و امکانات خود و نیز بسته به شرایطی که جامعۀ زبانی برای آن فراهم میآورد برای بیان مفاهیم تازه از روشهای خاصی سود میجوید. امروزه در حالی که زبان فارسی بیش از هر زمانی به ساختن واژههای جدید نیازمند است، رودررویی زبان فارسی با فرهنگ و تمدن جدید و ورود مفاهیم علمی و فنی و فرهنگی جدید، جامعۀ زبانی ایران را به پیدایش فرهنگستانها و گروههای رسمی و غیر رسمی واژهسازی داشتهاست که بتواند روشهایی برای مقابله با پیدایش واژههای جدید بیابند، از این رو برای جلوگیری از هجوم بیامان کلمات بیگانه، ضرورت یافتن معادل برای این نوع واژهها احساس شدهاست، در این شرایط وامگیری در سطح گسترده میتواند برای زبان بسیار مخرب باشد. بدین ترتیب واژهسازیِ علمی نه تنها به علل زیبایی شناختی و میهندوستی، کاری لازم و موجه است، بلکه از دیدگاه زبانشناختیِ محض نیز ضرورت دارد.
۳-۲- روش تحقیق
پژوهش حاضر کتابخانهای و توصیفی است. به این ترتیب که روش گردآوری دادهها در این پایاننامه کتابخانهای بوده و در تجزیه و تحلیل دادهها نیز روش توصیفی به کارگرفتهشدهاست.
۳-۳- حجم نمونه و روش اندازهگیری
این پژوهش، هزار واژه در حوزۀ علوم نظامی را شامل میشود. در ابتدا واژهها از لحاظ ساخت صرفی مورد بررسی قرار گرفته و به مشتق- مرکب، مشتق و مرکب تقسیمبندی شدند، و گروههای اسمی و بسیط نیز از این تقسیم بندی تفکیک شدند، مشتقها از نظر پایگانی و ناپایگانی تفکیک، و اسامی مرکب نیز از منظر درونمرکز و برونمرکز و هستهآغاز و هستهپایان مورد بررسی قرارگرفتند.
۳-۴- ابزار جمع آوری دادهها
از آنجا که واژههای حوزۀ نظامی مصوب فرهنگستان و زبان فارسی مورد نظر پژوهشگر بوده، اطلاعات صرفاً
در محدودۀ فرهنگ هزار واژۀ علوم نظامی و در حوزۀ واژگان این کتاب است.
۳-۵- روش تجزیه و تحلیل دادهها
بعد از اتمام جمع آوری پیکرۀ زبانی، که شامل واژگان فرهنگ هزار واژۀ علوم نظامی بود، دادهها از نظر ساختار صرفی مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا واژهها از نظر مشتق، مشتق – مرکب و مرکب بودن مورد بررسی قرار گرفتند. واژههای مشتق به لحاظ پایگانی و ناپایگانی جداشده و اسمهای مرکب نیز از منظر هستهپایان یا هستهآغاز بودن تفکیک شدند. اسامی مرکب نیز در دو گروه برونمرکز و درونمرکز قرار گرفتند. در ادامه گروههای اسمی و بسیط نیز بررسی شدند. در فصل پنجم، پس از نتیجهگیری کلی، نتایج حاصله، بر روی نمودارهایی ارائه شدهاست.
فصل چهارم :
تجزیه و تحلیل دادهها
۴-۱- مقدمه
دراین فصل ابتدا واژههای فرهنگ هزار واژۀ علوم نظامی از نظر ساخت صرفی مشتق، مرکب و مشتق – مرکب بودن در جداول جداگانه قرار دادهشده و از منظرمعنایی هم مورد بررسی قرار گرفتهاند. اسمهای مرکب از نظر درونمرکز یا برونمرکز و هستهآغاز یا هستهپایان بودن مشخص شده و اسامی مشتق نیز از لحاظ پایگانی و ناپایگانی مورد بررسی قرار گرفتهاند و در آخر انواع پسوندهای بهکار رفته در این کلمات مشخص شدهاند.
۴-۲- تجزیه وتحلیل دادهها
در این فصل قصد بر آن است به تحلیل و بررسی ساخت صرفی و معنایی، واژههای فرهنگ هزار واژۀ علوم نظامی پرداختهشود، این پژوهش در چارچوب نظریۀ خاصی مطرح نیست فقط به عنوان یک الگوی اساسی با تکیه بر چهار کتاب، مبانی صرف (شقاقی ۱۳۸۶)، فعل بسیط فارسی و واژهسازی (طباطبایی۱۳۷۶)، اسم وصفت مرکب در زبان فارسی(طباطبایی۱۳۸۲)، اصول و ضوابط واژهگزینی(گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی(۱۳۸۸) و مقالۀ ردهشناختی اسم مرکب در فارسی و انگلیسی (طباطبایی۱۳۹۱) واژههای این فرهنگنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
از مجموع هزار واژۀ حوزۀ علوم نظامی مصوب فرهنگستان، حدود بیست درصد واژهها بسیط و شصت درصد دارای ساختار گروه اسمی بودهاند، اما در این پژوهش، صرفاً ساختار صرفی و معنایی اسامی مشتق- مرکب، مرکب و مشتق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته، و آوردن واژههای بسیط و واژههای با ساختار گروه اسمی در جدولها، تنها برای روشن شدن ذهن خواننده است. اما نکتۀ حائز اهمیت در تجزیه و تحلیل کلیۀ واژگان اینکه، ریشۀ تمامی فعلهای فارسی به استناد شقاقی (۱۳۸۶: ۶۶)، تکواژ واژگانی وابسته گرفتهشدهاند زیرا با آنکه معنا دارند و به مفهوم عمل یا وضعیتی دلالت میکنند، هیچگاه به تنهایی در ساخت، به عنوان فعل به کار نمیروند. مورد دیگر که باید در این قسمت مطرح شود استفادۀ مکرر از تکواژ جدید «رایا« بود که ظاهراً در واژههای علمی در حال زایایی است و به عنوان تکواژ آزاد با ترکیب اسم یا صفت دیگر کاربرد پیدا کردهاست که در واژگان این فرهنگنامه نیز به دفعات در واژگانی چون: رایا جاسوسی، رایا رزمگاه، رایا سالاری، رایانک و رایا جنگ، استفادهشده است.
۴-۲-۱-جمعبندی مطالب
در ابتدا واژههای فرهنگ هزار واژه علومنظامی، از نظر ساخت صرفی و معنایی مورد بررسی قرار گرفته،
در این پژوهش اسمهای مرکب از دیدگاه طباطبایی (۱۳۹۱)، از چهار منظر تصریف درونی، هستهداری، ترتیب اجزای سازندۀ ترکیب و معنیشناسی مورد بررسی قرار گرفتهاست. در تصریف درونی از آنجایی که در زبان فارسی تقریباً هیچگاه عناصر دستوری، مانند تکواژهای تصریفی و واژهبستها در بین واژههای تشکیلدهندۀ کلمات مرکب قرار نمیگیرند بنابراین هرگز با واژههایی مانند «گلهاخانه« و «پرندگانشناسی» روبرو نمیشویم، که البته نگارنده در موردی به خلاف این موضوع برخوردهاست که در فصل پنج به آن خواهد پرداخت. اما باید به دو نکته نیز توجه داشتهباشیم یکی اینکه گاهی اسمی که در مقام نخستین جزء یک واژۀ مرکب قرار دارد به صورت جمع است، چنانکه در «وقایع نگار» می- بینیم اما چنین اسمی همواره جمع مکسر است و جمعهای مکسر که از زبان عربی وارد زبان فارسی شدهاند رفتار دستوریشان با واژههایی که براساس قواعد تصریفی جمع بسته میشوند، تفاوت دارد(قطره ۱۳۸۵: ۲۵۷).
دیگر اینکه در موارد معدودی هرگاه واژۀ مرکب از بیش از دو واژه ساخته شدهباشد، ممکن است نشانۀ اضافی در بین واژههای تشکیل دهندۀ آن قرار گیرد، (طباطبایی۱۳۹۱) مانند« بادمجان دور قاب چین». غالباً شمار بزرگی از واژههای مرکب، هستهدار هستند. هسته در کلمۀ مرکب باید دو شرط داشته باشد: اول اینکه کل واژۀ مرکب در شمول معنایی آن قرار داشته باشد، مانند «دامپزشک»، که «پزشک» هسته است، زیرا دامپزشک نوعی پزشک است، دوم اینکه کل واژۀ مرکب از نظر نحوی با آن هممقوله باشد، مانند« شکستهدل» که «شکسته»، هسته است و کل واژه، صفت و شکسته نیز صفت است. از نظر ترتیب اجزای ترکیب، واژههای مرکبی که دارای هستهاند ممکن است هسته آغاز و یا هسته پایان باشند که اسامی مرکب از این منظر نیز تجزیه و تحلیل شدهاند. اسامی مرکب از نظر معنیشناسی به دو گروه درونمرکز و برونمرکز تقسیم شدهاند. همینطور اسامی مشتق نیز از لحاظ پایگانی و ناپایگانی بررسیگردیده و در آخر انواع پسوندهایی که در این کلمات به کار رفته مشخصشدهاست.
۴-۲-۲- اسامی مشتق– مرکب:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محف
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:10:00 ق.ظ ]