برای نمونه، قارون سبطی بود نه قبطی ؛ یعنی از قوم موسی (ع) بود و از همان مستضعفان بود که فرعون آن ها را به استضعاف گرفته بود . با این حال ، هنگامی که ثروتمند بزرگی شد، بر قوم خودش که همان مستضعفان بودند ،شورید و طغیان کرد. [244]قرآن درباره او می فرماید: «إِنَّ قَرُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسی فَبَغَی عَلَیْهِم[245]؛ همانا قارون فردی از افرادقوم موسی بود که بر قوم خود شورید. » هم چنین ممکن است شخص از نظر علم و آگاهی و شناخت ، دچار کمبود شخصیت باشد و وقتی خودش این نارسایی و کمبود را احساس می کند ،می کوشد آن را بپوشاند. در این صورت، اگر توان مالی دارد ،با تجمل و به رخ کشیدن مال خود ، می کوشد آن نقص وجودی را جبران کند. اگر هم دارای پست و مقامی باشد، تلاش می کند هر گونه که ممکن است برای پوشاندن این عیب درونی –نداشتن علم و معرفت کافی – با ظاهری موجه، خود را بالاتر از دیگران ببیند و بر زیردستان فخر بفروشد.
افزون بر این ها ، ممکن است کمبود شخصیت فرد در نداشتن کمال معنوی ریشه داشته باشد. به دیگر سخن ، ممکن است شخص آن چنان در گناهان و امور ضد اخلاقی غرق شده باشد که کرامت انسانی خود را از دست دهد و به تعبیر بعضی روایات ، دچار هون نفس ؛ یعنی حقارت نفس شود.
امام هادی (ع) فرموده است : « مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّه[246]؛ کسی که احساس حقارت و ضعف نفس می کند ،نباید از شر او ایمن باشی. »
علی (ع) در این زمینه می فرماید: « مَا مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِی نَفْسِهِ [247]؛ هیچ شخصی نیست که تکبر ورزد یا زورگویی کند مگر به خاطر کمبود که در خود می یابد.» در این روایت علت فخرفروشی ،تکبر و خود را مطرح نمودن ،ذلت نفس و حقارت معرفی شده است . تجمل گرا می خواهد جلب توجه کند ، مورد احترام واقع شود؛ از این رو دست به تجمل گرایی می زند تا بگویند چنین و چنان است .
4-5 خودنمایی و خودبرتربینی:
برخی از رذیلتهای اخلاقی همچون خودبرتربینی، برتری جویی و خودنمایی، منشاء بسیاری از انحرافات رفتاری از جمله اسراف و تجمل گرایی است. از دیدگاه اسلام، هر گونه مصرفی كه زاییده برتری جویی یا با هدف خودنمایی انجام پذیرد، نكوهش شده است؛ قرآن كریم در دو جا، اسرافكاری فرعون را در كنار روحیه استكبارورزی و برتری جویی وی یاد می كند كه خود نشان از ارتباطی معنادار میان این دو دارد: «وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفین[248]؛ و به درستی كه فرعون در روی زمین استكبار ورزید و همانا او از اسراف پیشگان بود. » نیز می فرماید: « وَ لَقَدْ نجََّیْنَا بَنی إِسْرَ ءِیلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِینِ مِن فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كاَنَ عَالِیًا مِّنَ الْمُسْرِفِین؛ و به تحقیق ما بنی اسرائیل را از عذاب خواركننده ای كه از ناحیه فرعون متوجه شان بود، رها كردیم و همانا فرعون برتری جو و از اسرافگران بود. »[249]
در این دو آیه صفت اسراف، پس از ذكر استكبارورزی و برتری طلبی فرعون ذكر شده است كه این خود گویای ارتباطی تنگاتنگ و جدایی ناپذیر بین این دو خصیصه شیطانی است و بیانگر این نكته است كه طاغوت منشی و برتری جویی، خود از عوامل اساسی تجاوز به حقوق و اموال مردم و زیاده روی در بهره جوییها و تجمل گرایی به حساب می آید.
4-6 تقلید
مسئله تقلید از عوامل بسیار مهم در تربیت بشر است. الگوگیری،امری فطری است كه از دوران كودكی در انسان وجود دارد. حتماً دیدهاید كه اگر به كودكی لبخند بزنید، او نیز مثل شما لبخند میزند. هر چه سن كودك بالاتر میرود، تقلید تا حدی حالت هدفدار به خود میگیرد و در عالیترین و مطلوبترین حالت، تقلید و تكرار عمل دیگری، با آگاهی كافی از حُسن كار و هدفمندی است.[250] بنابراین، در تعریف الگوپذیری میتوان گفت: رضایت فرد به انطباق رفتارش با الگوهای وسیعی، در جهت هماهنگی و انسجام رفتاری با آنها.[251]
انسان همیشه می خواهد زندگی اش را با كسانی كه در نظر او شرافت و موفقیّت دارندو كسانی كه در نظراو الگوهایی خوب و جذاب هستند، هماهنگ سازد. این احساس اگر همراه با هدایت عقل سلیم و انتخاب الگوهای مناسب و صحیح باشد، انسان را در جهت رشد كمالات و فضایل اخلاقی به پیش می برد. و بر عكس چنانچه این خوی انسانی با تعصّب و جهل و خواسته های نفسانی همراه شود، نتایجی خطرناك و زیانبار درزندگی انسان دارد كه این خود به بزرگ ترین مانع در طریق هدایت انسان مبدل خواهد شد. متأسفانه در برخی موارد، جوان با تقلید كوركورانه از این الگوهای نامناسب، گرفتارتجمل گرایی میشود. از مصداقهای آن میتوان تقلید جوانان از برخی قهرمانان ورزشی، ستارههای سینما و تلویزیون،هنرمندان و… را نام برد. البته در بین این افراد، گاه الگوهای خوبی نیز دیده میشود كه تقلید از آنها میتواند سودمند باشد.
برا
ساس اصولی مانند اصل لذت، فردگرایی و توجه صرف به علوم تجربی بود كه مادیگری در غرب به اوج خود رسید.آنها با توجه به این اصول و با مطالعه دقیق حالات جوانان، مانند قهرمانخواهی، نیاز به محبوبیت،خودنمایی، حادثهجویی، بلندپروازی، رقابت، استقلالطلبی و…، الگوهای جدید و جوانپسندی را مطرح میكنند.[252]
در این نظام، از روش الگویی بیشترین استفاده برای كسب منفعت بیشتر صورت میگیرد. دستگاههای تبلیغاتی، اكنون حرف خود را از زبان یک قهرمان ساختگی یا یک شخصیت مزدور میزنند و از دیگر سو،مشغول پرورش و ساختن قهرمانان و آرایش چهرههایی هستند كه بتوانند، بهرهگیری از آنها، جذابیت كاذب به وجود آورند و پیام خود را به طور كامل به مخاطب القا كنند.[253]
درطول تاریخ انبیاء الهی یکی از بزرگ ترین مانع که سد راه رسالت انبیاء وجود داشته ، تقلید کورکورانه توده مردم از عقائد و رسومات خرافی و باطل بزرگان و نیاکان جاهلشان بوده است ، آنها در مقابل دعوت انبیا به «صراط مستقیم» و معتدل ، با پیروی کردار افراطی و تفریطی نیاکان شان به گمراهی و ضلالت خود ادامه می دادند و به در این باورشان تا حدی زیاده روی می کردند که می گفتند خداوند ما را به این کار دستور داده است ؛ خداوند در این زمینه می فرماید: « وَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیهَْا ءَابَاءَنَا وَ اللَّهُ أَمَرَنَا بهَِا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَ تَقُولُونَ عَلی اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُون[254]؛ و هنگامی كه كار زشتی انجام میدهند میگویند: «پدران خود را بر این عمل یافتیم و خداوند ما را به آن دستور داده است!» بگو: «خداوند (هرگز) به كار زشت فرمان نمیدهد! آیا چیزی به خدا نسبت میده ید كه نمیدانید؟!»
این پیروی جاهلانه در بین همه امت ها وجود داشته است . خداوند در این زمینه می فرماید : « وَ كَذَالِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُترَْفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا ءَابَاءَنَا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی ءَاثَارِهِم مُّقْتَدُون [255]؛ و این گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذاركنندهای نفرستادیم مگر اینكه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: «ما پدران خود را بر آئینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا میكنیم.»
در ذیل همین آیه در تفسیر راهنما می خوانیم :« تقلید کورکورانه و تعصبات قومی ، از عوامل مهم گمراهی و انحرافات اعتقادی در طول تاریخ بوده است. » [256]
كسی كه الگوی مصرف خود را به خصوص در آنچه در معرض دید مردم است؛ مانند نوع پوشش و وسیله نقلیّه و یا منزل و لوازم زندگی و به ویژه وسایل و لوازم پذیرایی و ضیافت، بر اساس نوع و كیفیت مصرف دیگران قراردهد و مبنای زندگی خود را بر پایه تبعیّت از برخورداری های آنان، به خصوص دوستان و همكاران و یا اقوام و كسانی كه یا آنان ارتباط نزدیک دارد، بنا نهد؛ چه بسا در بسیاری موارد خود را ملزم ببیند كه پا از حدّ خویش فراتر بگذارد و از حدود اجتماعی و اقتصادی خود تجاوز نماید و به تجمل گرایی مبتلا شود. این افراد،استقلال از خود ندارند و باید بدانند پیروی و تقلید از خلق و محیط فاسد و تجمل گرا ،انسان را در نهایت به ورطه ی سقوط می کشاند.
عکس مرتبط با اقتصاد
اسلام برای مقابله با چنین عاملی به پیروان خود دستور می دهد هرگز در امور دنیوی و مادی ،الگوی خود را افراد ثروتمند و غنی قرار ندهید؛ بلکه دستور می دهد در امور مادی به کسانی بنگرید که در درجه ی پایین تری نسبت به شما قرار دارند. امام علی (ع) می فرماید: « انْظُرْ إِلَی مَنْ هُوَ دُونَكَ فَتَكُونَ لِأَنْعُمِ اللَّهِ شَاكِراً وَ لِمَزِیدِهِ مُسْتَوْجِباً [257]؛ به کسی که از نظر مادی از تو پایین تر است نظر کن تا سپاسگذار از خدا و مستحق نعمت بیشتر او باشی. »
4-7 فرهنگ جامعه و محیط
مقصود ما از فرهنگ جامعه، همان معنایی است که جامعه شناسان برای فرهنگ برشمرده و آن را « مجموع رفتارهای اکتسابی و ویژگی اعتقادی اعضای یک جامعه ی معین » تعریف کرده اند. [258]
در میان عواملی كه بر تعیین الگوی مصرف در یک جامعه نقش دارند، به نطر می رسد «فرهنگ حاكم بر جامعه» مؤثرتر و دارای تأثیر عمیق تری می باشد؛ زیرا اعمال و تصمیم گیری افراد آینه تمام نمای عقاید، اندیشه ها و نحوه نگرش به جهان هستی و ارزش های مورد قبول آن هاست. از سوی دیگر، آداب و رسوم، ارزش ها و افكار و عقاید اجزای اصلی تشكیل دهنده فرهنگ هر جامعه می باشند. بنابراین، فرهنگ در فرایند تصمیم گیری و اعمال و رفتار اقتصادی افراد جامعه نقشی اساسی دارد. [259]
منظور از محیط نیز محیط اجتماعی و به طور کلی عوامل و نیروهای خارج از فرد است که می تواند در رفتار او مؤثر باشد. محیط به این معنا ، فرهنگ را نیز در بر می گیرد . به دلیل اهمیت موضوع، نقش و تأثیر هر یک از این موارد را در رویکردهای فردی و اجتماعی ، به صورت جداگانه بررسی خواهیم کرد.<br
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
/>« محیط اجتماعی از روابط میان افراد یک خانواده آغاز می شود . سپس مدرسه، هم سالان ، جامعه، فرهنگ ، مذهب، وسایل ارتباط جمعی، شغل، مؤسسات ،انجمن ها و محافل مذهبی، علمی ، هنری و سیاسی ، اجتماعات، و… را شامل می شود . هر کدام از این محیط ها به عنوان یک عامل مهم بر روی انسان تأثیر می گذارند که از جمله آثار آن ، جهت دهی به رفتار انسان است که وسایل ارتباط جمعی رفتار ارائه شده را شکل و جهت می دهد. یکی دیگر از آثار آن ، الگو دهی است که بر اساس آن ، عوامل تشکیل دهنده محیط اجتماعی هو چون والدین ، همتایان، معلم و وسایل ارتباط جمعی با ارائه الگوهایی در زمینه های اخلاق،یادگیری ، رفتارو…در رشد جنبه های مختلف شخصیت و رفتار انسان ها سهیم می شوند. » [260]
« فرهنگ نیز در تکوین و شکل بندی شخصیت اجتماعی هر جامعه سهم بسزایی دارد . هر چند تفاوت های شخصیتی میان افراد یک جامعه زیاد است ، ولی نوعی اثر فرهنگی روی شخصیت وجود دارد که هیچ کس نمی تواند از آن برکنار بماند . البته شخص از فرجه های آزادی عملی که در هر فرهنگی کم و بیش برای افراد وجود دارد ، برای سازمان دادن به شخصیت فردی خود استفاده می کند، ولی شخصیت اجتماعی او به میزان وسیعی نشان از فرهنگش دارد. » [261]
با این دو مقدمه به تأثیر محیط و فرهنگ در چگونگی نگرش و رفتار افراد نسبت به مسایل زندگی می توان پی برد. پس اگر محیط اجتماعی و فرهنگ جامعهه انسانی با اندیشه خداشناسی و خداپرستی ناهمگون باشد و افراد بدون توجه به دین و ارزش های دینی، در اندیشه شهوت رانی ، ماده پرستی و خوش گذرانی باشند، کم کم همه افراد، اندیشه هایشان را به حکم اصل« انطباق با محیط » ، با محیط اجتماعی و فرهنگ اخلاقی موجود سازگار می کنند . در نتیجه ، اندیشه های متعالی خداشناسی ، خداپرستی و خدادوستی ، جای خود را به افکار پست مادی گرایانه مانند : پوچ انگاری هستی و بی حساب و کتاب دانستن کار جهان می دهد.
جو فاسد اجتماعی ، جو روحی را فاسد می کند و جو فاسد روحی ، زمینه رشد اندیشه های متعالی راضعیف و زمینه رشد اندیشه های پست را تقویت می کند. به همین دلیل، مکتب اسلام به اصلاح محیط اجتماعی ، اهتمام فراوان دارد . اگر به جوامع فاسد گذشته نظری بیافکنیم ، می نگریم که مسلمانان هجرت را اختیار می کردند ؛ زیرا اصل، هجرت انسان های پاک و متعهد برای سالم ماندن زنان و فرزندانشان از مفاسد اجتماعی آن روز بود . آنان از همه چیز چشم می پوشیدند و از همه چیز و همه کس دست می کشیدند تا در محیط پاک و سالمی زندگی کنند. [262]
در این جا مناسب است که اصل هجرت را در قرآن کریم مد نظر قرار دهیم آن گاه که به فاسدان و افراد آلوده به گناه گفته می شود : چرا فساد کردید و چرا به خدا ایمان نیاوردید ؟ می گویند : ما در محیط و جامعه ای بودیم که اطلاعات لازم و امکانات درست در اختیار نداشتیم و نتوانستیم تحقیق و بررسی کنیم .
خداوند متعال در این باره می فرماید: « إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّئهُمُ الْمَلَئكَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فی الْأَرْضِ قَالُواْ أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتهَُاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئكَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِیرًا [263]؛كسانی كه فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی كه به خویشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینكه مسلمان بودید، در صفِ كفّار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [فرشتگان] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنید؟!» آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند. »
چون محیط اجتماعی و فرهنگ جامعه بر روی افراد تأثیر بسیار زیادی می گذارد ، مسئولیت مهمی دامن گیر انسان های متعهد و مسلمان می شود و آن ، انتخاب جامعه و محیط خوب است . به گفته شهید مطهری ، یکی از چیزهایی که موجب اعراض و تنفر مردم از خدا و دین و همه معنویات می شود ، آلوده بودن محیط و غرق شدن افراد در شهوت پرستی و هواپرستی است . محیط آلوده همواره اسباب تحریک شهوت و تن پروری و حیوان صفتی را فراهم می کند. بدیهی است که غرق شدن در شهوات پست حیوانی با هر گونه احساس تعالی؛ اعم از تعالی مذهبی و اخلاقی یا علمی و هنری منافات دارد و همه آن ها را می میراند. [264]
در نتیجه ، اگر فرهنگ و محیط اجتماعی در یک جامعه با تجمل گرایی همراه باشد ، همه اعضای این جامعه به سمت تجمل گرایش پیدا می کنند.</br
4-8 رهبران فكری و اجتماعی جامعه
از آنجا كه روش های رفتاری و گفتاری مسؤولان جامعه ـ بویژه رهبران فكری و معنوی ـ درشكلگیری ارزشهاو ضد ارزشهای اجتماعی تأثیر مستقیم دارد، رویآوری آنها به تشریفات و بهرهوری بیش از حد از زیباییهای دنیوی، موجب روحیه «تجملگرایی» در بین توده مردم میشود. زیرا به فرموده امیرالمؤمنین علی(ع):« النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ [265]؛ مشابهت مردم با امیران و زمامداران خود بیش از شباهتی است
كه به پدران خود دارند.»
حاکم جامعه باید از بعضی کارهای مشروع که به ظاهر، دنیادوستی، تجمل گرایی و مانند آن خوانده میشود، پرهیز کند ؛ زیرا رفتار، کردار، طرز تفکر و زندگی او به خاطر موقعیت خاصی که در جامعه دارد، در نظر عموم به منزله معیاری برای خوبی و بدی رفتار به شمار میآید. به همین سبب، مردم از نوع خوراک، پوشاک، مسکن، اتومبیل و دیگر ظواهر زندگی او الگو میگیرند. در صورت بهرهمندی او از زندگی اشرافی، مردم نیز ناخودآگاه به تجملگرایی بیش از حد تشویق خواهند شد که این خود، یکی از راههای شکلگیری اخلاق پست و اندیشههای بیارزش در جامعه است. در صورت آلوده شدن کارگزاران کشور به تجملگرایی و زندگی مرفه، مردم نیز بر اساس فرمایش حضرت علی علیهالسلام ، گرفتار روحیه دنیاطلبی و رفاهزدگی میشوند که ریشه بسیاری از انحرافها و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی است.
بنابراین، تجملپرستی یک مسئول، به فساد اخلاقی و اقتصادی جامعه میانجامد. همچنین عاقلانه و سزاوار نیست که عدهای از مردم بر اثر فشارهای اقتصادی، با ریاضت و صرفهجویی و کمترین امکانات زندگی کنند و در عین حال، برخی، از مسئولان به تجمل روآورند و به ولخرجیهای زیانبارشان مشروعیت بخشند.
آنگاه كه گرایش به بهره برداری از مظاهر دنیوی در بین مسوولان و آشنایان به اخلاق پیامبر و امامان و خانواده آنها رشد یابد و به گفته های خود عمل نكنند, ساده زیستی و ساده پوشی را كنار گذارند و در مجالس و محافل با لباسهای آنچنانی و غیرمنتظره عموم حضور یابند, از اعتبار و ارزش عمومی فرو می افتند و نصایح و ارشادات آنها بی اثر خواهد شد و مصداقی ازعالم غیر عامل می گردند.
همچنین اگر مردم باورشان شود كه مسوولان كشور گرفتار تجمل گرایی و تشریفات زندگی شخصی و یا اداری هستند, نسبت به اصل نظام و حقانیت سخن آنها بدبین و سست می شوند و به تدریج نسبت به احكام اسلامی بی اعتقاد خواهند شد.
همچنین حضرت امام به سبب الگو بودن مسئولان، خطاب به زمامداران مردم چنین خطاب می نمود كه: «در جمهوری اسلامی، زمامداران مردم نمی توانند با سوء استفاده از مقام، ثروت اندوزی كنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند.»[266]
امام بزرگوار به جهت نقش مهم و ارزنده روحانیان در ارشاد و هدایت گری افراد و جامعه و پیشتازی آنان در رهبری نهضت و انقلاب و الگو بودنشان، تأكید ویژه ای بر ساده زیستی این قشر و دوری از مظاهر تجمل و رفاه می نمودند، به گونه ای كه در یكی از سخنرانیهای خویش در جمع طلاب حوزه های علمیه سراسر كشور فرمودند:
«یكی از امور مهم هم این است كه روحانیون باید ساده زندگی كنند. آن چیزی كه روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ كرده است، این است كه ساده زندگی كرده اند.»[267]
سپس در این جهت هشدار می دهند كه:
«همیشه نگران آن هستم كه مبادا این مردمی كه همه چیزشان را فدا كردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زیرا آن چیزی كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترویج نموده و جمهوری اسلامی را به پا كردند و طاغوت را از میان بردند، كیفیت زندگی اهل علم است. اگر خدای نخواسته مردم ببینند كه آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند، عمارت درست كرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب شأن روحانیت نیست و آن چیزی را كه نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.»[268]
امام خمینی تجمل گرایی را یکی از آسیب های عمده به شمار آورده و در تحلیل گرایش مردم به روحانیت و سپردن رهبری انقلاب به ایشان می گویند:
آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترویج نموده و جمهوری اسلامی را به پا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگی اهل علم است . اگر خدای نخواسته مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند، عمارت درست کرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب شان روحانیت نیست و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان. [269]
امام خمینی از کلیه مسؤولان به ویژه روحانیون متواضعانه می خواهند برای حفظ نظام جمهوری اسلامی از تجمل گرایی و زرق و برق دنیا بپرهیزند:
«من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زی روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شان روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند، که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست. » [270]
سؤال مهمی که در این جا مطرح می شود این است که منظور امام از تجمل گرایی چیست؟ ملاک تشخیص آن چگونه است؟ و داوران تشخیص چه کسانی هستند؟ الگوی مورد نظر امام برای رهبرا
ن حکومت، کدامین حکومت است؟ امام به همه این سؤالات پاسخ داده اند . در اندیشه امام، اشرافی گری و تجمل گرایی این است که زندگی متولیان امور جامعه متفاوت از توده مردم بوده و دارای امتیازات ویژه ای باشند و با سوء استفاده از مقام، ثروتاندوزی کنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند [271]
ملاک تشخیص نیز عدم تفاوت زندگی بعد از حاکمیت قشر حاکم با قبل از حکومت است و داوران تشخیص این امر نیز توده مردم هستند; از این رو توصیه می فرمایند: «یک وقت کاری نشود که ملت ها و دیگران کار را تعیب کنند به این که شما دستتان نمی رسید . حالا که دستتان رسید شما هم همان هستید .[272] »الگوی مورد نظر امام برای حکومت اسلامی، جهت مصون ماندن از گرایش به اشرافی گری، حکومت علوی است:
همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر ع به خلافت، آن هم خلافتی که دامنه اش این قدر زیاد بود، همان روز بعد از این که بیعت تمام شد، ایشان بیل و کلنگش را برداشت، رفت سراغ آن کاری که می کرد. [273]
هرگاه تاریخ اسلام را ورق بزنیم، به نکته های تیره و ننگینی برمی خوریم که از بی لیاقتی و بی تقوایی خواص و برجستگان آن زمانه حکایت دارد . برای اثبات این مدعا، به بررسی نقش یکی از خواص جامعه اسلامی آن روزگار؛ یعنی معاویه بن ابی سفیان می پردازیم که در تجمل گرایی غرق شده بود و رفتار او در درازمدت ، ضربه های سختی را بر پیکر جامعه اسلامی وارد آورد .معاویه، کار خود را با توجیه رفتارهایش آغاز کرد و پس از چندی کار به آن جا رسید که زندگی او حالت افسانه ای به خود گرفت و در طول تاریخ اسلام به سرمشقی برای مترفین و اعیان منش ها تبدیل شد.
« خدا لعنت کند معاویه پسر ابوسفیان را که سنگ بنای این دیوار کج را در عالم اسلام بنا نهاد و متکلفانه زندگی کردن و اعیان منشانه زیستن را که حضرت رسول(ص) آن را درهم کوبیده بود ،دوباره مستقر کرد و نام اسلام را نیز برآن نهاد . معاویه نخستین کسی است که که اعیان منشی در پوشاک را رواج داد و تجمل در لباس را بنا نهاد و بعد از آن دیگر افراد بنی امیه ، بنی عباس و دیگران پیرو او شدند. یکی از خلفا، تجمل را به حدی رساند که بیست و دو هزار لباس حریر از انواع مختلف را برای خویش تهیه کرد و هر زمان هم که به حج می رفت ، هفتصد شتر، جامه و اثاث او را حمل می کردند. یکی دیگر از خلفا، بالغ بر یکصد و پنجاه هزار لباس و فرش پس از مرگ خود باقی گذاشت. تجمل در پوشاک و البسه تا آن حد پیش رفت که الاغ و استر خلفا و اعیان با حریر زربافت پوشانده شد.
معاویه برای نخستین بار، نشستن بر تخت شاهی را باب کرد و توجیهش این بود که پیر و فربه شده ام و نمی توانم روی زمین بنشینم . اثاث خانه از پرده تا پشتی همه از حریرهای زربفت و جواهرنشان تهیه می شد. ظروف دستگاه خلافت و میخ هایی که بر در و دیوار می زدند، همگی از سیم و زر بود. فرش های ابریشمی و زربفت از ارمنستان تا دشستان، تهیه و با مخارج هنگفت به بغداد فرستاده می شد . استفاده از طلا به قدری رواج داشت که گذشته از ظروف حتی زین و برگ اسبان خلیفه و اعیان اطراف او را از طلا و نقره می ساختند. » [274]
باری ، گرایش سران و خواص جامعه ی اسلامی به تجمل و گسترش آن در سطح جامعه همواره امت اسلامی را در عرصه های مهم علم و صنعت و تکنولوؤی چند گام از دیگران عقب تر نگاه داشته و سبب شده است مسلمانان به دلیل پیروی از الگوهای غلط (همان خواص و نخبگان و حاکمان گمراه) ، انسان هایی مصرف گرا و رفاه طلب معرفی شوند . بدین جهت امیرمؤمنان(ع) می فرمایند: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ ؛ خدای متعال بر رهبران صالح و عادل اجتماع واجب كرده است تا اوضاع – پوشاك و خوراك و مسكن و سایر نیازمندیهای – خود را هم وزن اقشار ضعیف مردم قرار دهند، تا تحمّل فقر و سختی معیشت برایشان آسان شود و از داشتن زندگی فقیرانه در خود احساس حقارت و شرم نداشته باشند.[275]
4- 9 صدا و سیما و مطبوعات
در جامعه ما، پس از جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، ارزشهای اسلامی و فرهنگی به تدریج كمرنگ شد و اسراف نكردن، قناعت ورزیدن، سادهزیستی و مانند آن به تدریج ارزش خود را از دست داد. در كنار عوامل بسیاری كه در این زمینه مؤثر بودند، نقش وسایل ارتباط جمعی [276] بیش از دیگر عوامل بود.
دانشمندان ارتباطات برای وسایل ارتباط جمعی سه كاركرد مهم بیان میكنند:
خبری و آموزشی: نقش وسایل ارتباطی، انتشار جریان رویدادهای اجتماعی است، ولی برخی از این وسایل بهویژه تلویزیون، اینترنت و ماهواره، با پخش برنامهها و فیلمها میكوشند آموزههایی را با مُدهای تازه و مناسب با فرهنگ خودشان به گیرندگان برنامه ارائه كنند.
راهنمایی و رهبری: رسانهها با توجه به ارزشهای خاص هر جامعه، باید به عنوان ابزاری در جهت خدمت به ارزشها و هنجارها باشند؛ امری كه در كشور ما نادیده گرفته شد و تلاش گردید تا افكار و ایدههایی به مخاطب القا شود كه با هنجارهای جامعه منافات داش
ت.
تفریحی و سرگرمی: وسایل ارتباط جمعی میتوانند با ارائه برنامههای گوناگون، اوقات فراغت خانوادهها را پر كنند و به طور موقت ذهن آنان را از مشكلات روزمره دور سازند.[277] رسانه های گروهی امروزه وظیفه ای بیش از ایجاد سرگرمی برعهده گرفته اند. تامپسون یکی از دانشمندان علوم ارتباطات در زمینه تأثیر وسایل ارتباط جمعی بر زندگی و فرهنگ می گوید:
« تنها اندکی از مردم منکر این مسأله خواهند شد که ماهیت تجارب فرهنگی در جوامع مدرن تحت تأثیر تکامل وسایل ارتباط جمعی قرار گرفته است . کتاب ها ، مجلات و روزنامه ها ، رادیو، تلویزیون و سینما ، نوارکاست و ویدئو و دیگر وسایل ارتباط جمعی در زندگی ما نقش عمده ای بازی می کنند. » [278]
امروزه رسانهها بهعنوان یكی از ابزار سمعی و بصری، به صورت مستقیم با روح و جان انسان در ارتباط است. رسانهها در كنار نهادهای دیگری كه طرز تفكر جامعه را میسازند، نقش مهمی بر عهده دارند. بررسیهای روانشناسی اجتماعی نشان میدهد رسانههای گروهی، دارای چنان قدرتی هستند كه میتوانند نسلی تازه در تاریخ انسان پدید آورند.از میان رسانه ای ارتباط جمعی ، رادیو و تلویزیون اهمیت ویژه ای دارند؛ زیرا با بهره گرفتن از تکنیک و هنرهای گوناگون سمعی و بصری و به شکل گسترده و فرگیر، مخاطبان بسیاری را زیر پوشش قرار می دهند.
سید شهیدان اهل قلم ، سید مرتضی آوینی در این باره ، جریانی را از یکی از فرماندهان قرارگاه رمضان نقل می کند:
« شب های دوشنبه در تلویزیون عراق، سریالی جذاب درباره زندگی صدام حسین پخش می شد که واکنش عجیبی را در مخاطبان آن برمی انگیخت . درآن هنگام از شب ، در شهرها و روستاهای مرزی ایران، همه جا خلوت می شد و مردم پای تلویزیون برای سختی ها و مرارت های دوران کودکی و جوانی صدام اشک می ریختند. در دورترین روستاهای خاموش کردنشین نیز مشکل تماشای سریال را با یک ژنراتور برق حل کرده بودند و شب های دوشنبه حتی کردهای مبارز نیز برای رنج های یکی از بزرگ ترین جنایت کاران تاریخ بشر اشک می ریختند. » [279]
طی سالهای اخیر ، پخش آگهی های تجاری در صدا و سیما به شدت افزایش یافته است ودر گسترش فرهنگ تجمل گرایی نقش عمده ای دارد. با توجه به این نکته که صدا و سیما تنها رسانه سمعی بصری کشور است و به طور معمول ایرانیها جند ساعت از روز را با این رسانه سپری می کنند، تاثیر آگهی ها ی تجاری هم بر زندگی ایرانیان افزایش یافته است . دربیشتر فیلمهای سینمایی و سریالهای ایرانی، به هنرپیشهها تازهترین لباسهای مُدشده را میپوشانند و در هر صحنه از فیلم، لباسها و زیورآلات جدیدی جایگزین میشود. در كشور ما، بیشتر فیلمها در خانههای بزرگ و بسیار زیبا ساخته میشوند. وسایل خانه مانند مبلمان، سرویس غذاخوری، آشپزخانه و وسایل آن، آخرین مُدهایی هستند كه به كار میروند.
بیشتر فیلمهای ایرانی، خانوادههای طبقه بالا را به نمایش میگذارند كه تقلید طبقه متوسط و پایین را از آنان در پی دارد. نشان دادن زندگی های مرفه و متجمل برای تبلیغ یک کالای معمولی مثل مایع ظرفشویی و یا یک سفید کننده و نشان دادن آرامش ، تمیزی و نظافت، محبت مادرانه و پدرانه و هزاران ارزش دیگر فقط در زندگی های شیک و پر تجمل باعث می شود بیننده هرچیز خوبی را در تجمل ببیند و بدین گونه کم کم خود تجمل به عنوان یک ارزش در اذهان مخاطبین جایگزین شود و ارزش های واقعی مثل ساده زیستی ، قناعت و صرفه جویی رنگ ببازد.
برخی عنوان میكنند كه آگهیهای تجاری به نفع مصرفكننده تمام میشود؛ چون از این راه، فروش انبوه كالاها آسان میشود و فروش انبوه، تولید انبوه را به همراه دارد. اما اقتصاددانان معتقدند آگهی انبوه به جای كاهش قیمتها، سبب تورم قیمت كالاها میشود. افزون بر این، رسانهها در تبلیغ، هیچگونه مسئولیت و نظارتی بر كیفیت كالاها ندارند و هركه پول بیشتری بپردازد، در اولویت قرار میگیرد.[280]
همانطور كه حضرت امام خمینی(ره) فرمودند: صدا و سیما «دانشگاه» است. در همه خانهها حضور دارد و در شكلدهی به شیوههای رفتاری فردی و اجتماعی افراد جامعه و بینندگان، اثر مستقیم دارد، از اینرو باید در انتخاب سوژهها، الفاظ و القاب، دكورها، گریم و محل اجرا، عنایت كامل كند. پخش سریالهای متنوع در قالب دكورهای تجملی و مبلمانها و لباسهای جذاب و گاهی نامناسب هنرپیشهها، تبلیغات بازرگانی و تجارتی در مورد كالاهای لوكس و غیرضروری، زمینهساز صدور فرهنگ تجملگرایی به همه جا حتی روستاها و نقاط سالم فرهنگی و مذهبی است.
4-10چشم و همچشمی
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:31:00 ق.ظ ]