ترکیب گرما و نیروی برق([۵۹]CHP)
بخش بزرگی از کل گرمای اتلافی حاصل از فرایند تولید برق را میتوان توسط مبدلهای گرمایی بازیافت کرد تا برای مصارف تامین گرمایش فضا، آبگرم مصرفی، بخار مورد نیاز فرایندهای کارخانهها و… بکاربرد. با بهره گرفتن از یک چیلر جذبی می توان از بخشی از گرمای بازیافت شده برای تولید سرما بهره گرفت. در نتیجه بطور همزمان می توان هر سه نوع انرژی الکتریکی، گرمایی و سرمایی را تولید کرد که این پدیده بنام تولید همزمان برق گرما و سرما شناخته می شود. از یک بویلر کمکی نیز میتوان برای جبران کمبود گرمای مورد نیاز بارهای گرمایی و از یک منبع ذخیره گرما برای ذخیره گرما در مواقعی که بار گرمایی از میزان خروجی گرما کمتراست استفاده کرد.
تولید متداول قدرت به طور میانگین تنها ۳۵ درصد بازده دارد،تا حدود ۶۵ درصد ظرفیت انرژی بصورت گرمای اتلافی آزاد می شود. جدیدترین تولید سیکل ترکیبی می تواند این بازده را صرفنظر از اتلاف انتقال و توزیع برق، تا ۵۵ درصد بهبود بخشد. تولید همزمان، این اتلاف را با استفاده گرما در بخشهای صنعت، تجارت و گرمایش و سرمایش منزل کاهش میدهد.
یک مزیت بالقوه مهم میکروشبکه ها وجود یک فرصت مناسب گرمای اضافی از تبدیل سوخت اولیه به برق میباشد، بخاطر اینکه تقریبا نصف تا سه چهارم انرژی اولیه مصرفی در تولید برق نهایتا وارد محیط آزاد می شود. هدف از افزایش بازده سه مورد است :
هزینه های سوخت کاهش خواهند یافت.
انتشارات کربنی کاهش خواهندیافت.
مشکل انتشار گرمای اضافی به محیط برطرف می شود.
ظهور و بکارگیری تکنولوژیها برای تسهیل استفاده از گرمای اضافی از مزایای مهم میکروشبکه ها میباشد.
تولید همزمان عبارت است از تولید گرما و برق که هر دوی آنها مورد استفاده قرار میگیرند. این تولید شامل گسترهای از فناوریها است، ولی معمولا شامل یک مولد برق و یک سیستم بازیافت گرمایی است. تولید همزمان نیز به عنوان ” ترکیب برق و گرما (CHP)” و ” انرژی کل ” شناخته میشوند.
در تولید متداول برق، تلفات بیشتر در حدود ۵ تا ۱۰ درصد ناشی از انتقال و توزیع از نیروگاههای نسبتا دورافتاده تا شبکه برق است.هنگامی که برق به کوچکترین مشتریان تحویل داده می شود این تلفات بیشترین مقدار است .
با بهره برداری از گرما، بازده دستگاه تولید همزمان می تواند به ۹۰% یا بیشتر برسد بعلاوه، برق تولید شده توسط دستگاه تولید همزمان[۶۰] معمولا به طور محلی استفاده می شود و تلفات انتقال و توزیع قابل صرفنظر خواهد بود. بنابراین صرفهجویی پیشنهادی توسط تولید همزمان در مقایسه با تامین برق و گرما توسط نیروگاهها و بویلرهای متداول، در حدود ۱۵ تا ۴۰% خواهد بود.
از انجایی که انتقال برق در مسیرهای طولانی آسانتر و ارزانتر از انتقال گرماست،دستگاه تولید همزمان معمولا هرچه نزدیکتر به محل مصرف گرما نصب شده می شود و در حالت ایدهال ظرفیت آنها را بگونهای درنظر میگیرند که تامینکننده نیازهای گرمایی محل باشد. در غیر این صورت یک بویلر اضافی مورد نیاز است و در نتیجه بخشی از مزایای زیست محیطی برآورده نخواهد شد. این بنیادیترین اصل تولید همزمان میباشد.
هنگامی که برق کمتر از حد نیاز تولید شود، لازم است تا باقیمانده ان را خریداری کرد. با این وجود هنگامی که ظرفیت دستگاه بر مبنای نیاز گرمایی است، معمولا برق بیشتری نسبت به نیاز تولید می شود، برق اضافی را میتوان به شبکه برق فروخت یا از راه شبکه توزیع، به مشتری دیگری تحویل داد.
برخلاف الکتریسته، گرما، بصورت بخار یا آب گرم را نمی توان براحتی یا بصورت اقتصادی در مساحت های طولانی انتقال داد،لذا سیستم های CHP در واقع گرما را برای فرایندهای صنعتی، گرمای محل، گرم کردن ناحیهای در شبکه، یا برای گرم کردن آب یا سترونسازی فراهم می کند. برای ایجاد سیستمهای CHP مناسب، با تقاضای کافی برای استفاده از آن در یک محل بطور متمرکز وجود داشته باشد تا این سیستم از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه باشد. استفاده از CHP در میکروشبکه ها را به همراه دارد :
عکس مرتبط با اقتصاد
تولید گرما می تواند نزدیک به محل مصرف باشد. در یک مثال وسیع،سلولهای سوختی میتوانند در هر طبقه بیمارستان جهت نیازهای آبگرم هر طبقه قرار گیرند. بخاطر اینکه برق نسبت به گرما راحتتر منتقل می شود، تولید گرما نزدیک به محل بار گرمایی معمولا ملموستر نسبت به تولید گرمای نزدیک به بار، برق ایجاد خواهدشد و ریزشبکه اجازه قرار گرفتن بهینه در رابطه با بارهای گرمایی را مییابد.
مقیاس تولید گرما برای واحدهای انفرادی کوچک است و لذا انعطافپذیری بیشتری را در جفت شدن با نیازهای گرمایی ارائه میدهد. یک میکروشبکه را میتوان از ترکیب اقتصادیترین ژنراتورهای تولید گرمای اضافی و ژنراتورهای تولید گرمایی معمولی ساخت به طوریکه تولید الکتریسته و گرمای ترکیبی بهینه باشد.
ریزشبکهها[۶۱]
با افزایش روز افزون مصرف برق و کمبود توان تولیدی نیروگاههای سنتی و افزایش گازهای گلخانهای از یکسو و توسعه فناوری نیروگاهی از سوی دیگر، موجب گردیده تا منابع انرژی توزیع شده[۶۲](DER) به جایگزینی مناسب برای نیروگاههای سنتی بدل شوند. زیرا میتوانند توان مورد نیاز مصرفکنندگان را تامین کرده و میزان آلایندگی کمتری نسبت به نیروگاههای سنتی ایجاد میکنند. منابع تولیدپراکنده شامل فناوریهایی نظیر موتورهای دیزل، توربینهای کوچک[۶۳]، پیلهای سوختی، سلولهای خورشیدی، توربینهای بادی و چندین فناوری دیگر است. البته استفاده از منابع تولیدپراکنده موجب مشکلاتی نظیر تغییر سطوح اتصال کوتاه، تغییر مسیر جریان درشبکه، بهم ریختن زونهای حفاظتی و مشکلات پایداری خواهد شد.
راه حل اصلی مشکل استفاده از زیر سیستمی است که قابلیت کنترل هماهنگ و مرکزی منابع تولید پراکنده، بارهای کنترلپذیر و کنترل ناپذیر، تجهیزات ذخیرهساز نظیر چرخهای طیار[۶۴]، خازنها و باتریها را داشته وهمچنین توانایی کار به صورت متصل به شبکه و جدا از شبکه را داشته باشد.ریزشبکه المان اصلی در تجمیع منابع تولید پراکنده و منابع ذخیره انرژی محسوب میشود.
فواید ریزشبکهها را میتوان به صورت زیر دستهبندی نمود[[۶۵]]:
افزایش پایایی[۶۶] محلی
کاهش تلفات شبکه
حفظ سطوح ولتاژ محلی در محدوده تعیین شده
افزایش راندمان انرژی با بهره گرفتن از سیستم CHP[67]
اصلاح افت ولتاژ [۶۸]
تامین بار بدون وقفه
ریزشبکهها دارای دو مد عملکردی هستند[[۶۹]]:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:49:00 ق.ظ ]