تبیین دلیل نیاز اعمال حقوقی به اعلام اراده- قسمت 7 | ... | |
در قسمت اهداف حقوق معروض داشته ایم که ایجاد نظم یکی از مهمترین اهداف حقوق است. پر مسلم است که فقدان دلیل اثباتی متقن، و افراط در التزام به اصل رضایی بودن اعمال حقوقی، تا چه حد می تواند ایجاد هرج و مرج کند و مانع اشاعه نظم در جامعه باشد. پیش بینی پاره ای از اشکال بخصوص (به ویژه تنظیم سند رسمی که برخی از آن به «شاه دلیل امروزی» تعبیر کرده اند)، جهت وقوع اعمال حقوقی به خوبی می تواند در این راستا ایفاء نقش کند، و تا حد زیادی به دفع بی نظمی یاری رساند. در واقع یکی از آثار شکل گرایی جدید اشاعه نظم در جامعه است. در پاسخ این سؤال بجا که چرا نباید اعلامهای خاص را ناظر به مرحله اثبات بدانیم نه مربوط به مرحله ثبوت؟ می گوئیم اگر اعلام های خاص مقرر شده را به مرحله ثبوت مربوط بدانیم هدف مقنن بهتر و با تضمین بیشتر محقق میشود. چرا که عمل حقوقی به وجود نمیآید مگر آنکه مقنن به هدف خود رسیده باشد. در غیر این صورت اهداف مورد نظر به طور کاملی به دست نمی آید، که وقوع معاملات معارض در مورد یک ملک میتواند شاهد عادلی برای این مدعا باشد. همه این ملاحظات در مبرز نوشته موجود است. پس جای شگفتی باقی نمیماند اگر مقنن را متمایل به این مبرز ببینیم. خواه نوشته ( تنظیم سند ) را به مرحله ثبوت بکشاند و به عنوان شرط وقوع اعمال حقوقی اعتبار و وضع نماید، یا اینکه تمهیداتی بیندیشد که با سوق اشخاص به سوی تنظیم اسناد از سختی مرحله اثبات و سنگینی بار آن بکاهد، و نیز به همه مصالح مذکور دست بیابد. قرار داد کار میتواند مثال خوبی برای قسمت اخیر به شمار رود. بدین معنی که در عین حالی که قرارداد کار به طور شفاهی نیز قابل انعقاد است مقنن در ماده 10 قانون کار به لزوم ذکر مواردی از قبیل میزان مزد، مکان، زمان و … اشاره داشته است که ذکر این موارد به عقیده برخی در قرارداد کتبی عملی تر است. این خود نشانهای دانسته شده است برای تشویق اشخاص به انعقاد قرارداد کتبی[179]. ماده 22 قانون ثبت مقرر می دارد: « همین که ملکی مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسید دولت فقط کسی را که ملک به اسم او، و یا کسی که ملک مزبور به او منتقل گردید و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده… باشد مالک خواهد شناخت …». ماده 46 قانون اخیر نیز در بند اول خود ثبت معاملات راجع به منافع این املاک را ضروری و الزامی تلقی کردهاست. برخی فقط سند عادی را قادر به اثبات وقوع معاملات مذکور نمیدانند[181]، اما بعض دیگر با توجه به شکل گرایی نوین مقنن و تأمین بهتر اهداف حقوق، تنظیم سند رسمی را شرط صحت معاملات مربوط به املاک دانسته اند[182]، به نحوی که انتقال اموال غیر منقول ثبت شده نیازمند تنظیم سند رسمی می باشد یعنی تا سند رسمی تنظیم نشود انتقال میسر نمی گردد[183]. دو نظر عمدهای که در این باره وجود داشت ذکر شد. به نظر میرسد که عقیده نخست خالی از اشکال نباشد. چه اینکه در مبحث ادله اثبات دعوا محرز و مسلم است که بار اثباتی سند عادی به مراتب از شهادت بیشتر است[184]. ولی مطابق نظر این گروه، معامله املاک ثبت شده با سند عادی قابل اثبات نیست اما با شهادت قابل احراز و اثبات است امری که با ذوق سلیم همخوانی ندارد. علاوه بر آن توجه به هدف قانونگذار از وضع مواد مربوطه نیز میتواند نظر این گروه را زیر سؤال ببرد. قانونگذار حمایت از معامله کنندگان در املاک، و جلوگیری از ایجاد معاملات معارض، و ایجاد نظم در این باره و کاستن از میزان و عادی مربوط میباشد. هدف مقنن، همانطوریکه پیش از این گفته شد، به طور کامل محقق نخواهد شد مگر اینکه ثبت معاملات مربوط به املاک را به مرحله وقوع آن معاملات مربوط بدانیم، و بدین تدبیر از همان لحظه انعقاد معاملات مربوط به املاک به کلیه اهداف مرقوم دسترسی پیدا نمائیم. البته باید توجه داشت که حکم مواد مرقوم در مواردی مستثنی شده است، که از جمله آنها اجاره موضوع قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 76 است. ماده 46 قانون اخیر نیز ثبت کلیه معاملات راجع به حقوقی که قبلا” ثبت شده است را اجباری کرده است. ضمانت اجرای آن در ماده 48 همان قانون مقرر شده است که پیش از این ذکر شد. دراین خصوص هم به نظر می رسد که ثبت معاملات راجع به آن حقوق، باتوجه به آنچه قبلا”گفته شد، شرط صحت آنها میباشد. ب) انعقاد قرارداد بیمه در ماده 2 قانون بیمه مقرر شده است: «عقد بیمه و شرایط آن باید به موجب سند کتبی باشد …». به عقیده برخی قرارداد بیمه با ایجاب و قبول طرفین این عقد محقق میشود، و برای ایجاد تعهد برای آنان کافی است. ولی برای اثبات رابطه بیمهای وجود بیمه نامه ضروری و بایسته است[185]. دلیلی که برای این عقیده ذکر شده است رویهای است که در کشورهای دیگر در این باره اتخاذ کرده اند، و دیگر اینکه یکی از اصول کلی حقوقی در ایران رضائی بودی عقود است بدین بیان که صرف ایجاب و قبول و توافق اراده ها، هر چند که مکتوب نشده باشند، در حقوق ایران وافی به حصول مقصود است[186]. به نظر میرسد استدلال اخیر قابل ایراد باشد. اول آنکه هیچ گاه قوانین و رویههای حاکم در سایر کشورها نمیتواند در سرزمین ایران ملاک و معیار باشد. علاوه بر آن جای تعجب نیست که قانونگذار ما با وجود الهام گیری از آن قوانین در پیش بینی عقد بیمه، خود، به الحاق شروطی جهت انعقاد آن پرداخته باشد، که به نظر میرسد با وجود مصالحی که پیش از این گفته شد همین طور باشد. در مورد اینکه اصل در حقوق ما رضائی بودن معاملات، بلکه همه اعمال حقوقی است تردیدی وجود ندارد، اما این اصل در جایی کاربرد دارد که شک در رضائی بودن یا تشریفاتی بودن معاملهای در میان باشد. ماده اخیر به قدری صراحت دارد که نباید در تشریفاتی بودن عقد بیمه تردید کرد. سیاق نگارش ماده مورد بحث میتواند مؤید خوبی برای این نظر باشد. به تعبیر برخی رویکرد شکل گرائی قانونگذار برای نیل به اهداف منظور نظر خویش هم ما را به این نظر رهنمون میشود و کتابت را شرط وقوع عقد بیمه میداند[187]. ت) انتقال سر قفلی تبصره 2 ماده 19 قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال 1356 مقرر داشته است: «حق کسب یا پیشه یا تجارت به مستأجرهای محل اختصاص دارد و انتقال آن به مستأجر جدید فقط با تنظیم سند رسمی معتبر خواهد بود». همانطوریکه از ظاهر تبصره به خوبی بر میآید تنظیم سند رسمی شرط صحت این انتقال است. در این مورد مقنن به قدری واضح نظر خود را بیان داشته، که باب هر گونه اختلاف نظری را بسته است. ث) انتقال سهم الشرکه در شرکتهای با مسؤولیت محدود ماده 103 قانون تجارت مقرر میدارد: « انتقال سهم الشرکه بعمل نخواهد آمد مگر به موجب سند رسمی». به عقیده بعض از نویسندگان مطابق این ماده انتقال سهم الشرکه به وسیله سند عادی یا به صورت شفاهی مقدور نیست، و فاقد هرگونه اثر حقوقی به شمار میرود. در نتیجه خریدار به عنوان شریک شرکت محسوب نخواهد شد. این مسأله با تعهد به انتقال سهم الشرکه متفاوت است. در واقع تعهد اخیر قولنامهای است جهت انتقال سهم الشرکه در آینده که قولنامه موضوع بحث میتواند به شکل شفاهی باشد یا اینکه در سند عادی تنظیم گردد[188]. فایده این قولنامه در آن است که به موجب آن میتوان متعهد را ملزم به تنظیم سند رسمی جهت وقوع انتقال سهم الشرکه نمود. ج) صدور اسناد برواتی در حقوق تجارت مشهور است که رعایت برخی تشریفات قانونی برای صدور اسناد برواتی اجتناب ناپذیر است به گونهای که اگر آن تشریفات منصوص رعایت نشوند سند تجارتی صادر نشده است، هر چند که بتوان آن سند را به لحاظ مدنی تعهدآور دانست. با نگاهی اجمالی به تألیفات موجود در زمینه حقوق تجارت به خوبی میتوان اهمیتی را که نویسندگان حقوق تجارت در این خصوص قائلند را مشاهده کرد. قانون تجارت نیز در تبصره ماده 319 به این شروط اجتناب ناپذیر اشاره داشته است آنجا که مقرر میدارد: « حکم فوق درموردی نیز جاری است که برات یا فقه طلب یا چک یکی از شرایط اساسی مقرر در این قانون را فاقد باشد ». مشاهده میشود که قانون برای برات[189]، سفته و چک قائل به شرایط شکلی اساسی است. از واژه «اساسی» میتوان برداشت کرد که رعایت شرایط مقرر، الزامی است و در صورتی که لحاظ نگردد سند، سند تجاری نمیباشد و از مزایای مقرر برای اسناد اخیر بی بهره است. میتوان با جمع مواد 223 و 226 قانون تجارت به شرایط اساسی برات دست یافت، که تخلف از آنها موجبات بی اعتباری برات را فراهم می کند[190]، و به تعبیر مقنن «… مشمول مقررات راجعه به بروات تجاری نخواهد بود». ماده 308 قانون تجارت نیز شرایطی را که برای سفته[191] ضروری است احصاء کرده است. هر چند در قانون تجارت در مورد سفته همانند برات اشارهای نشده است که اگر یکی از موارد مندرج در قانون در مورد سفته رعایت نشود نوشته مزبور از مزایایی سفته استفاده نخواهد کرد، با این وجود نویسندگان حقوق تجارت اظهار داشتهاند که سفته در صورتی از مزایای مربوط به این سند تجاری برخوردار خواهد بود که موافق مقررات قانون تجارت تنظیم شده باشد، و اگر فاقد یکی از شرایط اساس صدور آن باشد مزایایی که برای سفته در قانون پیش بینی شده است به آن متعلق نخواهد بود[192]. این نکته از توجه به تبصره ماده 319 نیز به دست میآید. علاوه بر آن از واژه «باید» که در ماده 308 قانون تجارت آمده است میتوان به ضرورت لحاظ آن شرایط در صدور سفته پی برد. شرایط اساسی چک نیز در ماده 311 ذکر شده است، که باید در لحظه صدور رعایت شوند در غیر این صورت سند مورد بحث چک نخواهد بود بلکه سند عادی دیگری است که برحسب تشکل و محتوای خود از شرایط و احکام دیگری، غیر از شرایط و احکام اختصاصی چک، پیروی می کند[193]. چ) قرارداد اجاره[194] با توجه به ماده 1 قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال 1376 که به ضرورت انعقاد اجاره مشمول این قانون در قالب سند (اعم از عادی و رسمی) اشاره داشته است، و ماده 2 همان قانون که مقرر میدارد: « قراردادهای اجاره باید با قید مدت اجاره در دو نسخه تنظیم شود و به امضای موجر و مستأجر برسد و به وسیله دو نفر افراد مورد اعتماد طرفین به عنوان شهود گواهی گردد». برای اینکه قرارداد اجاره مشمول قانون اخیر گردد، اجاره نباید به طور شفاهی منعقد شود، و وجود سند حائز ضرورت است. علاوه بر این عدم رعایت هر یک از شرایط مذکور در ماده 3 موجب میشود تا اجاره موضوع قانون مذکور منعقد نگردد[195]، هر چند که رابطه طرفین به طورکامل منتفی نیست. لحن ماده نیز مؤید نظر مزبور است. عقد اجاره بی تردید یکی از مهمترین و پرکاربردترین عقود است و منشأ اختلافات زیادی در باره امد اجاره، میزان اجاره بها و تخلیه میباشد. مقنن برای اینکه به طور مطلوب تر به این اختلافات پایان دهد و نیز امر اثبات آنها را آسان کند، دلایل اثباتی مذکور در ماده را ناظر به مرحله وقوع دانسته است تا بدین ترتیب با تضمین بیشتری بتواند به اهداف خود نائل شود. در این جا میتوان به خوبی ورود دلیل اثباتی در مرحله ثبوت که پیشتر مذکور افتاد را مشاهده کرد. در اجاره موضوع قانون اخیر نیز، مانند طلاق، قانونگذار دلیل اثبات را به مرحله ثبوت کشانده، و به عنوان اعلام خاص، و شرط وقوع، در آن مرحله اعتبار کرده است. ح) نقل و انتقال ماشینهایی چاپ، لیتوگرافی و صحافی در ماده 5 قانون تسهیل تنظیم اسناد در دفاتر اسناد رسمی مصوب 1385می خوانیم: « نقل و انتقال ماشینهای چاپ، لیتوگرافی و صحافی پس از ارائه موافقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط مالک، باید در دفاتر اسناد رسمی انجام شود …». در این مورد اظهار نظر شده است که چون هدف از این مقرره نظارت دولت بر نقل و انتقال ماشینهای مذکور و جلوگیری از چاپ و انتشار اسکناسهای تقلبی و کتب و نشریات ممنوع در جامعه میباشد، شرطیت تنظیم سند رسمی در صحت معاملات مذکور قابل دفاع میباشد[196]. با غور در قوانین ما می توان موارد دیگری از این ضمانت اجرا را یافت که چون نمونه اعلاء بحث ما نیست از ذکر آنها خودداری میشود. فقط خاطرنشان میشود که این موارد نیز بی ارتباط به بحث ما نیست، و تفاوت این موارد با مواردی که اعلام خاص در آنها شرط صحت بوده است در این است که در موارد اخیر تا اعلام به نحو خاص محقق نشود، عمل حقوقیای واقع نشده است. به دیگر سخن بطلان، بطلان مطلق است. اما اعلام خاص در موارد مذکور در این قسمت شرط صحت عمل حقوقی، در رابطه طرفین آن نیست، بلکه عمل حقوقی بدون آن هم واقع میشود، اما اعتبار این وقوع فقط در برابر طرفین عقد است و نه در برابر دیگران. در این روش هم طرفین النهایه به تشریفات قانونی تن در میدهند تا از آثار نامطلوب عدم اعتبار عمل حقوقی در برابر دیگران برهند. بدین سان مقنن به هدف خود یعنی رعایت کردن آن تشریفات در لحظه انشاء اعمال حقوقی میرسد. در اینجا نیز مصالحی که پیش از این گفتیم، و به ویژه حفظ حقوق اشخاص ثالث، مشوق قانونگذار در وضع مواد مزبور بوده است. گفتار سوم: محدودیت اثباتی اعمال حقوقی فاقد شکل های مقرر در قانون امور حسبی می توان به نمونه ای از این تدبیر برخورد کرد هرچند که این نوع از شکل-گرایی در حقوق ما محدود به آن نیست. به عقیده بعضی مطابق قانون اخیر اثبات وصیت فقط در صورتی ممکن است که وصیت نامه بر پایه ویژه پیش بینی شده از سوی قانونگذار تنظیم گردد. بنابراین در احکام قانون امور حسبی به ویژه ماده 291 آن به خوبی بر می آید که وصیت شفاهی اعتبار ندارد و با شهادت نمی توان آن را اثبات کرد، مگر در حالت منحصری که اشخاص ذینفع، که از وجود وصیت متضرر می شوند، به صحت وصیت و وقوع آن اقرار کنند. هر چند ظاهرا” این نتیجه با حذف مواد 1306 تا 1308 قانون مدنی که به معنی پذیرش شهادت برای اثبات تمام اعمال حقوقی، و از جمله وصیت است، تعارض پیدا می کند اما از نظر منطقی رفع تعارض مشکل نیست چرا که قواعد وصیت حکمی خاص است و با عام جدید یعنی حذف محدودیت های شهادت نسخ نمی شود، و باید به عنوان استثناء در کنار عام پذیرفته و حفظ شود[198]. هر چند شورای نگهبان در نظریه شماره 2639 -4/8/67 اعلام کرده است که ماده 291 قانون امور حسبی برخلاف موازین شرعی است، ولی به زعم بعضی از حقوقدانان این اعلام بطلان اعتبار قانون موجود را از بین نمی برد. به نظر ایشان تا تصمیم نهایی مجلس شورای اسلامی بر عهده رویه قضائی است که شیوه ای مناسب برای همگام ساختن مواد قانون مدنی و امور حسبی در این باره، با مبانی و موازین اسلامی معین کند[199]. بنا بر این می توان از احکام قانون امور حسبی در این باره به ارزش اثبات در نظر قانونگذار آگاهی یافت. مطابق ماده 291 قانون اخیر اگر وصیت نامه به اشکال مقرر در قانون تنظیم نشده باشد، تنها اقرار ذینفعان است که می تواند آن را به اثبات برساند. از مفهوم مخالف ماده اخیر می توان دریافت که غیر از اقرار هیچ چیز دیگری از جمله شهادت قادر به اثبات وقوع وصیت نخواهد بود. منظور ذینفع به عقیده بعضی تنها کسی نیست که وصیت به طور مستقیم تمام یا بخشی از سهم او را به موصی له می دهد چرا که کافی است که اجرای وصیت بر میزان بدهی او در برابر طلبکاران بیفزاید. علاوه بر آن اقرار ذینفع به صحت وقوع وصیت باید بعد از موت موصی باشد به این دلیل که پیش از فوت، وارثان عنوان «ذینفع» را به معنی واقعی کلمه ندارند، و حقوق احتمالی ایشان برای اخذ عنوان اخیر کفایت نمی کند. بنا بر این اگر وصیت نامه ای به خط یکی از وارثان و با امضای موصی نوشته شود و وارثان نیز آن را امضاء کنند، چنین ورقه ای به عنوان وصیت نامه در دادگاه پذیرفته نیست[200]. چرا که شرایط وصیت نامه خود نوشت را ندارد علاوه بر آن امضاء و اقرار مورثان در زمانی بوده است که فاقد عنوان ذینفع بوده اند. بنا بر این در فرض مثال نه وصیت نامه خود نوشت موجود است و نه اقراری که معتبر و بهنگام باشد. از همین جاست که در برابر معایب بزرگی چون سختی، تکلف و کندی روش های پیشین، محاسن و فواید قابل توجه فرم های حقوقی جدید نظیر جلب توجه و دقت، آگاهی دادن و حفظ کردن اشخاص در برابر اشتباه یا فریب، وضوح و روشنی بخشیدن به اعمال حقوقی و تأمین و حفظ دلیل اثبات آنها به وجود آمده، و بستر را برای شکل گرایی جدید حقوق مدنی فراهم آورده است. جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:30:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|