زندگی خوابگاهی و نحوه تکوین هویت فرهنگی دختران- قسمت ۱۰ | ... | |
گیدنز
گیدنز واقعیت ذهنی را در خودآگاهی و واقعیت عینی را در کنش اجتماعی جست و جو میکند بر این اساس هویت را آگاهی شخص،گروه و جامعه به خود می داند که در کنش های اجتماعی به صورت تدریجی شکل می گیرد(گیدنز، ۸۱:۱۳۸۷).
فردی/جمعی
جنکینز
هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از طرف دیگر درک دیگران از خودشان و افراد دیگر از جمله خودمان چیست(جنکینز، ۸:۱۳۸۱).
فردی/جمعی
هال
هویت را باید محصولی بدانیم که هیچ گاه کامل نمیشود و همواره در حال شدن و تغییر است و در داخل بازنمایی و نه خارج آن ساخته میشود(هال، ۲۲۲:۱۹۹۰ ).
جمعی
برگر
هویت را در برگیرنده همه نقش ها و گرایش های فرد می داند که در طول مدت اجتماعی شدن درونی کرده است. بنابراین هویت در جریان اجتماعی شدن شکل می گیرد، مدت زمانی باقی میماند، تغییر می کند و یا حتی از نو شکل می گیرد .با این رویکرد می توان هویت را حاصل دیالکتیک واقعیت ذهنی و عینی دانست که در برابر ساختارهای اجتماعی معین واکنش نشان داده و موجب حفظ ، تغییر یا شکل گیری مجدد ساختارهای اجتماعی می شود. (لوکمان و برگر، ۲۳۶:۱۳۷۵).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
فردی
چارچوب نظری:-۵-۲ پژوهشگر برای تحقیق حاضر از نظریه پیتر برگر استفاده کرده است تا بتواند با این نظریه موضوع زندگی خوابگاهی و چگونگی شکل گرفتن و تکوین یافتن هویت را مورد بررسی قرار دهد. در این نظریه که پیتر برگر و همکارانش با بررسی تحلیل رابطه بین مدرنیته و تغییر چارچوب های شناختی و به تبع آن واقعیت های اجتماعی شکل می گیرد به این نتیجه می رسند که تفاوت چشمگیر و عظیمی مابین سنت (زیست جهان سنتی)و جهان مدرن وجود دارد.
قابل تغییر است:یعنی علی رغم تثبیت برخی خصوصیات فرد مدرن حتی با ورود به مرحله بزرگسالی همچنان مشخصاَ فردی نا تمام است. تفکیک شدگی: یعنی نظم نهادی تا حدی واقعیت خود را از دست می دهند «تأکید واقعیت از نظم عینی نهادها به قلمرو ذهنیت فرد جابجا می شود.» باز اندیشانه بودن:هویت مدرن نه تنها جهان بیرون بلکه ذهنیت را در بر می گیرد. هویت مدرن فردیت یافته:اهمیت آزادی فرد را بنیادین می داند به طوری که این اهمیت را تمام ایدئولوژی های حاکم در جامعه مدرن پذیرفته اند. فروپاشی جهان یکپارچه سنتی باعث شده است که فرد عمدتاَ در مخالفت با نقش های نهادینی که تا کنون از طریق آنها خود را در جامعه بیان می کرد به بازتعریف هویت و اعتبار ذاتی آن بپردازد.در این جامعه نهادها به واقعیت های سرکوبگر که خود فرد را تحریف می کنند و بیگانه می سازند، بدل می شوند و فرد فقط در زندگی خصوصی اجتماعی است که می تواند به خویشتن یابی و یا تصریح خویش امید ببندد. به نظر می رسد که انسان مدرن تقریباَ محکوم به جست و جوی مداوم برای بازیابی خویشتن است و این همه موجب تشدید از خود بیگانگی و بحران هویت می شود که این مسئله در جوانان شدیدتر است.
مرحله سنتی (مبتنی بر فرهنگ رایج در خانواده فرد)، که فرد در آن با یک نظام ذهنی و عینی هماهنگ به تعریف هویت خود می پردازد. مقابله با سنت: در این مرحله فرد از فضای سنتی و معمول خودخارج شده و با هویت ها و ارزش های جدید آشنا شده و دستخوش چالش های هویتیمی شود. قرار گرفتن در معرض هویت مدرن: در این مرحله فرد برای تعریف چیستی و کیستی خود از ارزش ها و ساختارهای فضای جدید استفاده می کند و در تعریف هویت خود توجه کمتری به ویژگی ها، ظرفیت ها و توانایی های فردی خودش دارد. پذیرش هویت مدرن: در این مرحله فرد هویت ها و ارزش های مدرن را کاملا می پذیرد و در عین حال در تعریف هویت خود از توانایی ها و ویژگی های فردی خود نیز استفاده می کند. در این مرحله که نوعی باز تعریف آگاهانه و قصدمندانه از هویت های سنتی و مدرن صورت می گیردفرد بر چالش های هویتی خود فایق می آید و از خود بیگانگی او به کمترین حد خود می رسد. اکنون با توجه به این چارچوب نظری و توسط مفاهیم بر آمده از آن سعی خواهیم کرد که به اهداف تحقیق و پرسش های آن دست یابیم این اهداف که پرسش های پژوهش نیز بر اساس آن استوار شده عبارتند از:
هدف اصلی پژوهششناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین هویّت فرهنگی دختران است که از طریق چهار محور عمده زیر به آن دست خواهیم یافت.
شناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین هویّت مذهبی دختران شناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین روابط اجتماعی(معاشران) دختران شناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین هویّت جنسیتی دختران شناخت نقش زندگی خوابگاهی در چگونگی تکوین هویّت خانوادگی دختران فصل سوم: روششناسی تحقیق
۳-۱- روش پژوهش با توجّه به موضوع پژوهش و چارچوب نظری مورد استفاده، از روشهای پدیدارشنانه برای پژوهش حاضر استفاده نمودهایم. اصولاً پدیدارشناسی سه جریان اصلی دارد که مرحله مقدماتی آن را به برنتانو (۱۸۳۷- ۱۸۴۸) نسبت می دهند و مرحله آلمانی را مربوط به کوششهای هوسرل (۱۸۵۹-۱۹۳۸) و هایدگر (۱۸۸۹- ۱۹۳۸) میدانند و مرحله فرانسوی تحت تأثیر نظریات مرلو – پونتی (۱۹۰۸-۱۹۶۱) و سارتر (۱۹۰۵- ۱۹۸۰) و دیگران میباشد. در هر حال همه آنها هدفی مشابه دارند و روشهای تجزیه و تحلیل آنها با هم، هم پوشانی دارد. هدف اصلی یک روش تحقیق پدیدارشناختی، بسته به پیروی محقّق از مکاتب فوق، از خلق یک توصیف جامعاز یک پدیده تجربه شده روزمره برای دستیابی به درک ساختار ذاتی آن تا ارائه نحوه تفسیر و درک آن پدیده متغیر است. بعضی پژوهشگران به دنبالهروی از هوسرل و پیروان او طرفدار پدیدارشناسی توصیفیاند. بعضی دیگر از محقّقان عقاید هایدگر و همکاران او را که بر این باورند که پدیدارشناسی تفسیری است، انتخاب می کنند. هیچکدام از رویکردها غلط نیست، این روشها صرفاً معبری برای مطالعه تجربه زنده به روشهای متفاوت هستند (مایان، ۲۰۰۱) در پژوهش کنونی نیز برای دستیابی به آگاهی دختران از هویّت خود از روش پدیدارشناختی و تکنیک مصاحبه استفاده خواهیم نمود.
۳-۲- ویژگیهای میدان و افراد مورد مطالعه از آنجا که مفاهیم در پژوهش کیفی نقش محوری دارند و معمولاً یکی از اهداف چنین پژوهشهایی تحلیل نظری موضوع است، لذا نمونه گیری در پژوهش کیفی مفهومی یا نظری است (استروس و کوربین، ۱۷۷،۱۹۹۰) و معمولاً تا آنجا پیش میرود که محقّق احساس کند به اشباع نظری رسیده است.یعنی گردآوری داده ها تا موقعی ادامه مییابد که افزایش اطلاعات، نتواند مفاهیم، مقولهها، خرده مقولهها و تنوّعهای جدید به دست دهد.تا جایی که محقّق و خوانندگان پژوهش وی اطمینان یابند که چیزی از قلم نیفتاده است (همان: ۷۲). به این ترتیب قبل از شروع پژوهش تعداد افراد مورد پژوهش به طور واضح مشخص نیست. اما با توجّه به اشباع نظری پژوهش، تعداد نمونه مشخص خواهد شد و افراد مورد مطالعه از میان دختران ساکن در خوابگاههای خودگران و خصوصی(پانسیون)سطح شهر تهران انتخاب شدند.
۳-۳- روش انتخاب افراد مورد پژوهش گفته می شود که روش کیفی خوداندیشانه است (دنزین، ۴۸،۱۹۹۴)و در آن محدودیتی برای استفاده از انواع دادها و فنون و شیوه های تحلیل وجود ندارد. از این رو محقّق می تواند تعمداً به سراغ فردی برود که درباره موضوع پژوهش و مقولات مورد نظر او صاحب نظر است و توان پاسخگویی دقیق به پرسشهای او را دارد یا از موضوع اطلاع دارد.در این میان اگرچه معمولاً افراد به طور هدفمند و به شیوه منظم انتخاب میشوند اما چه بسا محقّق به طور اتفاقی با افرادی مواجه و آشنا می شود که میتوانند درباره موضوع مورد مطالعه او نظر بدهند. استفاده از این شیوه خوداندیشانه[۱۶]در پژوهشهای کیفی مجاز است. زیرا نمونه گیری کیفی، مفهومی و نظری است و انتخاب افراد باید بر اساس پرسشهای پژوهش، موضع نظری پژوهشگر و چارچوب تحلیلی او و از همه مهمتر عوامل مورد مطالعه او، صورت گیرد (ماسون، ۹۴،۱۹۹۷).
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 09:05:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|