جانشین ژیسکار دستن یعنی فرانسوا میتران در ۱۹۸۱ روی کار آمد. میتران سوسیالیست بود و در کمپین انتخاباتی او، یهودیها و به ویژه صهیونیست ها فعّالانه به کار مشغول بودند. فرانسوا دوبو که مشاور ارشد وزیر دفاع فرانسه بود، در رسالهی دکتری خود زمینه و توجیه منطقی سیاست خارجی فرانسه در فروش تسلیحات را مطرح کرد. به نظر او “صدور اسلحهی فرانسوی به منظور یاری رساندن به کشورهایی است که میخواهند از یوغ ابرقدرت ها رها شوند.”(Dubos,1974,60) با آنکه او در کابینهی راست ها بود ولی نظرش در دولت سوسیالیستی فرانسه اعمال شد و به عراق که میخواست از این رهایی از یوغ ابرقدرت ها بهرهمند باشد، این فرصت را داد که رو به فرانسه بیاورد. وابستگی عراق به اسلحهی شوروی از ۹۵ درصد در ۱۹۷۲، به ۶۳ درصد در ۱۹۷۹ رسید. (تیمرمن،زمیمه۱،۷۳) به علاوه فرانسه با پذیرفتن انتقال تکنولوژی تولید تسلیحات به عراق، صنایع نظامی عراق را بنیان نهاد. (تیمرمن،زمیمه۱،۷۵)
خریدهای تسلیحاتی عراق از فرانسه را باید به دو دسته تقسیم کرد؛ اول سلاحهای فرانسوی بیاهمیتی که خریداری میشد و به لحاظ کارایی چندان اهمیتی نداشت. همچون خرید زره پوشهای پانهارد در مدل های مختلف یا هلیکوپترهای آلوئت ۳٫ انجام این خریدها به این دلیل بود که تولیدکنندگان فرانسوی اسلحه و اتحادیههای کارگری، دولت فرانسه را برای عقد قراردادهای بیشتر تحت فشار قرار دهند. در این وضعیت عراق میتوانست تقاضاهای بیشتری در مورد سلاحهای مهمتر و پیشرفتهتر ارائه دهد. به عبارت دیگر این سفارش های بی اهمیت برای مساعد کردن شرایط برای عقد قراردادهای مهم تر بود.
دوم سلاحهایی که اهمیّت قابل توجهی داشتند و دارا بودن آنها کارایی افزونتری به ارتش عراق میداد. به ویژه اینکه کارایی بسیار بالاتری نسبت به مدل های مشابه روسی داشتند. برای مثال، موشک های ضد کشتی اگزوست از نمونهی مشابه روسی خود، موشک “کرم ابریشم” بسیار کاراتر بودند: نه فقط برد بیشتر و دقت افزونتری داشتند، بلکه امکان منحرف ساختن آنها به واسطهی اقدامات جنگ الکترونیک و یا رهگیری و انهدام آنها توسط سیستمهای پدافندی بسیار کمتر از نمونهی روسی بود. این موشک ها که نخست در جنگ فالکلند، توسط نیروی دریایی آرژانتین به کار رفتند و بلای جان ناوگان نظامی بریتانیا گشتند، چنان عملکردی از خود در دوران جنگ ایران و عراق برجای نهادند که موجب قطع صادرات نفت ایران گشتند.نمونهی دیگر موشک های ضد تانک هات و هلیکوپترهای غزال بود که به پارهای از نکات مرتبط با آن در جنگ درّهی بُقاع اشاره کردیم. با وقوع جنگ ایران و عراق، ناکارآمدی حیرتآور هلیکوپترهای میل ۲۴[۱۰۴] روسی در خدمت ارتش عراق در برابر یگانهای زرهی ایران و کارآمدی هلیکوپترهای غزال نشان داد که تسلیحات فرانسوی از تسلیحات روسی به مراتب کارآمدترند. هواپیماهای فرانسوی هم بسیار مطلوب تر از نمونههای روسی بودند. نه فقط در رزم های هوا به هوا به دلیل دارا بودن رادارهای با برد کشف بیشتر که در عملیّات تهاجمی ضد زمین و ضد دریا با مهمات دقیقتر، بسیار سرآمدتر از شکاری رهگیرها و نیز بمب افکن ها و هواپیماهای تهاجمی روسی (سوخو ۷، ۱۸،۲۰،۲۲ و نیز میگ ۲۳، توپولوف ۱۶ و توپولوف ۲۲) بودند وپایداری و توان گریزشان در برابر انواع سیستمهای پدافند هوایی بیشتر بود.
در همین ارتباط، فرانسه خدمت دیگری به ارتش عراق میداد که از توان پیمانکاران نظامی دیگر (همچون آمریکا یا بریتانیا) ساخته نبود. فرانسویها در ارتباط با عراق ( و پیشتر در ارتباط با مصر)، از تکنولوژی پیشرفتهی خود در جهت تعمیر، نگهداری و بهینه سازی سلاحهای روسی استفاده میکردند. مسئلهای که سبب میشد تا سلاحهای روسی موجود در زرّادخانهی کشورها نه تنها دور انداخته نشود و از این راه ضرر اقتصادی به آنها نخورد، بلکه به غیر از صرفه جویی، کارآمدی آنها هم افزایش یابد.(تیمرمن، زمیمه۱،۱۰۹-۱۰۸)
عکس مرتبط با اقتصاد
۳-۴ نقش فرانسه در برنامهی هستهای نظامی عراق
برنامهی هستهای عراق از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد. دولت عبدالسّلام عارف رآکتور هستهای آزمایشی از شوروی خریداری نمود. این رآکتور کوچک از مدل آی آر تی۲۰۰۰[۱۰۵] نخستین مرکز تحقیقات هسته ای عراق بود. ظرفیّت این رآکتور بعدها به ۵ مگاوات افزایش داده شد که سلّول داغ برای تصفیهی سوخت مصرف شده به عراق میداد که میتوانست از طریق آن رادیو ایزوتوپهای پزشکی تولید کند. با این همه شوروی در ۱۹۷۵، با فروش تکنولوژی هستهای پیشرفتهتر به عراق مخالفت نمود.(تیمرمن،زمیمه۱،۷۹)
عراق تحت حکومت حزب بعث تصمیم گرفت تا به جای شوروی به فرانسه روی آورد. از این رو درخواست خرید یک رآکتور متوسّط اورانیوم طبیعی از نوع گاز- گرافیت را به فرانسه ارائه نمودند. فرانسه از فروش رآکتور پانصد مگاواتی با سوخت اورانیوم طبیعی از نوع گاز- گرافیت به عراق خودداری کرد. این رآکتور بسیار بیشتر از آنچه برق تولید میکرد، پولوتونیوم میساخت. در فرانسه این طرح به نفع طرحهای آب سبک کنار نهاده شده بود. (تیمرمن،زمیمه۱،۸۰-۷۹) در واقع فرانسه تولید این رآکتور را به دلیل به صرفه نبودن، متوقّف ساخته بود و عدم فروش آن به عراق نه به خاطر نگرانی از تکثیر و تولید سلاح هستهای که به علّت توقّف خط تولید آن بود.(Wiesman and krosney,1981,chapter3,page65)
عراقیها بلافاصله درخواستهای جایگزینی ارائه نمودند. به جای سفارش قبلی، رآکتورهای تحقیقاتی ازیس و ازیریس از فرانسه خریداری شد که مقدار کمتری مواد مورد نیاز برای تولید بمب اتمی را فراهم میکرد. اما به هر حال گام بسیار بلندی برای دستیابی عراق به سلاح هستهای بود. این دو رآکتور تحقیقاتی ساخت فرانسه اورانیوم با غنای ۹۳ درصد میساخت. به علاوه سوخت مورد نیاز مصرف یکسال رآکتورها (به وزن هفتاد و دو کیلوگرم) پیشاپیش به عراق داده شد. مقدار اورانیومی که برای ساخت چند بمب اتمی کوچک با قدرت بمبی که بر روی هیروشیما افتاد، کافی بود.عراقیها به این مجموعه ی رآکتورهای تحقیقاتی فرانسوی نام ازیراک[۱۰۶] نهادند و مطبوعات فرانسه نیز(به ویژه مطبوعات طرفدار اسرائیل) برای مسخره کردن و افشای ماهیت قرارداد، نام اشیراک را. (برای مسخره کردن ژاک شیراک، نخست وزیر راست گرای فرانسه) (تیمرمن،زمیمه۱،۸۰)
عراق به سرعت در جهت تولید بمب هستهای گام برمیداشت. به طوری که احساس خطر جدّی اسرائیل را موجب شد. فشارهای اسرائیل و سپس ایالات متحدهی آمریکا موجب نشد تا همکاری هستهای فرانسه- عراق متوقّف شود. چنین مینمود همانگونه که فرانسه موجب مسلّح شدن اسرائیل و آفریقای جنوبی به سلاح هستهای شد، موجب مسلّح شدن رژیم بعث عراق نیز به این سلاح کشتار جمعی میگردد.
با روی کار آمدن فرانسوا میتران سوسیالیست بر سر قدرت، بار دیگر یهودیان به نفوذ قابل توجه در دستگاه سیاسی فرانسه دست یافتند. تحت فشارهای سنگین یهودیان (از حامیان و فعّالان اصلی کمپین انتخاباتی میتران بودند) بود که او به صورتی نانوشته تصمیم گرفت در سیاست فروش اسلحه به کشورهای عربی (و به ویژه عراق) تغییری اساسی ایجاد کند.( تیمرمن،زمیمه۱،۲۱۴-۲۱۲) با این وجود، فرایندهای سیاسی- اقتصادی درونی در فرانسه از یک طرف و مقتضیات ویژهای که بر سیاست جهانی در آغاز دهه ۱۹۸۰ حاکم شده بود، فشارهای یهودیان را تا حد زیادی تعدیل مینمود.
میتران تحت فشارهای شدید یهودیان در فرایند تحویل سوخت مصرفی سالانهی رآکتورهای ازیراک به میزان هفت درصد کاهش، اختلال ایجاد نمود. (تیمرمن،زمیمه۱،۱۳۳) از سوی دیگر به دنبال عملیات مخفی موساد در فرانسه که طی آن محمولههای مربوط به صنایع هستهای عراق منفجر شدند، در تحویل ملزومات و تجهیزات صادراتی به عراق وقفه ایجاد شد.( تیمرمن،زمیمه۱،۱۳۷) از سوی دیگر، سازمان اطّلاعات فرانسه- آنگونه که بعدها افشا شد- با دستور مخفی میتران، تلویحاً به اسرائیلیها اطلاع داده بود که ازیراک، شباهت بسیاری به نیروگاه هستهای فرانسوی ساختهی اسرائیل یعنی دیمونا دارد؛ اسرائیلیها با اطّلاعات فوق، عملیّات نابودی نیروگاه ازیراک را انجام دادند: هواپیماهای اف۱۵[۱۰۷] و اف۱۶[۱۰۸] نیروی هوایی اسرائیل، در عملیاتی در سال ۱۹۸۱ با کد رمز اپرا[۱۰۹] نیروگاه ازیراک را نابود کردند. نابودی که فرانسه دیگر ترمیم و بازسازی آن را به عهده نگرفت.(Perlomtter and Handel,1982,69-70
۴-۴ میانه ی تداوم و چرخش در صادرات اسلحه به دولتهای عربی ضد اسرائیلی : تداوم با عراق، انقطاع با سوریه و لیبی
با این حال، هم در بُعد داخلی و هم در بُعد جهانی، همچون اواخر دوران ریاست جمهوری ژیسکار دستن میتران و سوسیالیستها هم به شدّت تحت فشار بودند تا جریان فروش اسلحه به کشورهای عربی که مشکل ساز تلقّی می شدند رامتوقّف کنند. چنانچه فرانسه که در پی شورشهای اخوانالمسلمین سوریه در ۱۹۸۱ در شهر حما وسرکوب آنها از سوی دولت حافظ اسد، صادرات اسلحه به سوریه را متوقّف نموده بود، به صورتی موازی، به دنبال حملهی عراق به ایران در سپتامبر ۱۹۸۰(شهریور ۱۳۵۹)، فرانسه همچون اتحاد جماهیر شوروی که صادرات اسلحه به عراق را قطع نمود، از عقد قراردادهای جدید تسلیحاتی با عراق خودداری کرد. این حوادث دوران ژیسکار دستن به سرعت با تحولاتی در زمان میتران دستخوش تغییرات اساسی شد. مجتمع های صنعتی- نظامی فرانسه به شدت میتران را تحت فشار قرار داده بودند. اصلیترین کسی که دولت را برای فروش اسلحه به عراق زیر فشار نهاده بود، مارسل داسو بود. داسو یک یهودی فرانسوی ضد نازی بود که پس از جنگ جهانی دوم مسیحی شد.(تیمرمن، زمیمه۱،۱۱۰) این مهندس بنیانگذار غول هوانوردی نظامی فرانسه یعنی داسو، پس از شکست میراژ اف یک از تورنادوی انگلیسی و اف- شانزده آمریکایی، دچار بحران برای یافتن مشتری جهت فروش محصول اصلی خود شده بود. در طول دهه ی ۱۹۷۰، علی رغم آنکه داسو مشتریهای جدیدی به دست آورده بود(مثلاً اعراب)، اما برخی مشتریان اصلی خود را هم بدون جایگزین از دست داده بود: اسرائیل دیگر اسلحهی آمریکایی میخرید؛ بازار آفریقای جنوبی برای فروش میراژ اف- یک، پس از قطعنامهی سال ۱۹۷۸ شورای امنیت جهت تحریم تسلیحاتی رژیم آپارتاید از کف رفته بود؛ فروش اسلحه به شیلی آگوستو پینوشه و آرژانتین تحت حکومت دیکتاتوری نظامی هم بر اثر فشار افکار عمومی بینالمللی- همچون مورد سوریه- متوقّف گشته بود و نسبت به عراق هم متعاقب آغاز جنگ با ایران، در حالت توقّف صادرات اسلحه به سر میبرد.
عراق با سفارشات پایان ناپذیرش و اشتهای عجیب صدام حسین از یک طرف و وارد شدنش در جنگی که پایان آن چندان مشخص نبود، بهترین و به عبارتی تنها گزینه بود. کمپانی آئرواسپاسیال نیز که تولیدکنندهی هلیکوپتر بود، در وضع مشابهی با داسو به سر میبرد. عنصر خانوادگی نیز در این مورد تأثیرگذار بود: ژاک میتران، برادر بزرگ رئیسجمهور سوسیالیست فرانسه، رئیس آئرواسپاسیال بود.(تیمرمن،زمیمه۱،۱۱۱) فشارهای سنگین س.ژ.ت که لغو قراردادهای نظامی با آفریقای جنوبی، شیلی، سوریه و توقف احتمالی صدور اسلحه به عراق، موجب نابودی زندگی هزاران کارگر میگردید نیز موثر افتاد. به ویژه از این رو که از اصلیترین پایگاههای آرای چپ گرایان بود.
عراق نیز تحت فشار شدیدی قرار داشت. قطع واردات اسلحه از روسیه از طرفی و تضعیف و نابودی بخش قابل توجهی از توان نظامی عراق بر اثر ضربات خردکنندهی نیروی هوایی ایران و جنگ فرسایشی، سبب شده بود تا وضع عراق بسیار شکننده باشد. افزایش سنگین بهای نفت متعاقب انقلاب اسلامی ایران و پس از آن وقوع جنگ عراق با ایران، رکود اقتصادی آغاز دهه ۱۹۸۰ در سطح جهانی و نیز تضمین حمایت از عراق توسط دولتهای ثروتمند عربی همچون عربستان سعودی و کویت سبب شد تا میتران این بار اجازهی صادرات اسلحه به عراق را به میزان بسیار گستردهتری صادر کند. نه نقض حقوق بشر، نه تلاش برای تولید سلاح کشتار جمعی و نه حتی کاربرد آن و نه حمایت از تروریسم سبب نشد تا صدور اسلحه به عراق به پرسش گرفته شود. درحالیکه سوریه و لیبی با بهانههایی مشابه از دریافت سلاحهای فرانسوی بیشتر، بی بهره ماندند.
حمایت مُعمّر قذّافی از تروریسم و پس از آن حمایت و انجام عملیّات مستقیم تروریستی به فرمان وی ( از دستور ترور حسنی مبارک، کمک نظامی به ارتش جمهوری خواه ایرلند، بمب گذاری در کشورهای اروپایی)، با وقوع درگیری نظامی میان لیبی و فرانسه در چاد، منجر به قطع مناسبات نظامی فرانسه- لیبی شد (Simons, 1993,chapter 4,215) سوریه نیز چنانچه گفتیم از خرید سلاحهای فرانسوی محروم گردید. هرچند فرانسه با قاطعیّت تمام، حملهی اسرائیل به جنوب لبنان را محکوم نمود، اما هرگز مناسبات نظامی با رژیم بعث سوریه را دوباره برقرار نکرد. به هر تقدیر حالا عراق دوباره و پس از اندکی وقفه، واردات سیلآسای اسلحههای فرانسوی را آغاز نمود.
سال ۱۹۸۱ سال شروع دوباره ی صدور اسلحه به عراق پس از وقفه ای کوتاه مدت با قراردادهای بزرگی همراه بود: موشک های ضد هوایی برد بلند رولاند ۲[۱۱۰] که محصول مشترک فرانسه و آلمان غربی بود. موشک های ضد تانک هات، موشک های ضد رادار مارتل[۱۱۱] مخصوص هدف قراردادن و نابود ساختن پدافندهای هوایی راداری و نیز گونهی هدایت تلویزیونی برای هدف قراردادن اهداف نقطهای مثل پدافندهای سنگین بدون رادار؛ موشک های هوا به هوای ماژیک ۲، نسخهی بهسازی شده و بُرد بلندتر موشک های حرارت یاب ماژیک یک و بالاخره زره پوشهای پانهارد وی.سی.آر. [۱۱۲] این همه به بهای۹/۲ میلیارد دلار در آن زمان تمام شد.(با توجه به نرخ تورم از ۳۰ سال پیش تاکنون، این مقدار با توجه به قیمتهای کنونی چند برابر است.)
سال بعد یعنی ۱۹۸۲ و درحالیکه عراق با از دست دادن خرمشهر، شکست سهمگین دیگری از ایران خورده بود، در قراردادی به ارزش بیش از ۶/۲ میلیارد دلار، تسلیحات پیشرفتهتری از سوی فرانسه به عراق واگذار شد: دوربردترین توپ دنیا یعنی هویتزر خود کششی با کالیبر ۱۵۵ میلی متری مدل ژ.س.ت[۱۱۳] به تعداد ۸۳ فروند؛ این توپ ها به اندازهای قدرت مهیب داشتند که حتی در جریان عملیات طوفان صحرا تا هفت کیلومتر بیش از توپ های آمریکایی بُرد داشتند!!؛ موشک های هوا به هوای هدایت راداری سوپر آر-۵۳۰ اف[۱۱۴] برای هواپیماهای میراژ اف یک؛ موشک های فوق با بُرد ۳۷ کیلومتر که توان درگیری هوا به هوا در حالت خارج از میدان دید را فراهم میساختند و در چند مورد موفّق به شکار دست کم ۴ فروند اف-۱۴[۱۱۵] (برد بلند ترین هواپیمای شکاری جهان) در دوران جنگ با ایران شدند ؛ موشک های ضد کشتی اگزوست؛ موشک های ماژیک ۲؛ نفربرهای زرهی ای آر سی ۹۵[۱۱۶] و نیز نفربرهای زرهی ام۳ [۱۱۷]؛ مدل های جدید موشک های هات و نیز فیوزهای انفجاری مجاورتی.
در ۱۹۸۳، دو میلیارد دلار دیگر سلاح به عراق ارسال شد: ۲۹ فروند میراژ اف یک؛ ۲۰۰ فروند موشک ضد رادار آرمات[۱۱۸] (و نیز نسخه ی هدایت تلویزیونی آن)؛ بیست فروند بمبهای هدایت لیزری ای.اس.۳۰٫ال[۱۱۹]؛ ۴۲ دستگاه رادار زمینی رازیت[۱۲۰] ؛ این رادارهای زمینی، قادر به کشف تردد وسایل نقلیه و افراد پیادهی دشمن در فواصل دور بودند و نزدیک شدن به دشمن بدون کشف شدن توسط آنها غیرممکن بود؛ موشک های ضدهوایی رولاند ۲ و بالاخره ۵ فروند هواپیمای جنگ دریایی سوپراتاندارد به صورت اجاره؛ این هواپیماها که با موشک های اگزوست دارای شهرت عجیبی در جنگ فالکلند گشته بودند، کارایی قابل توجه بر ضد شناورها داشتند.
در ۱۹۸۵، ۲۴ فروند میراژ اف یک، به انضمام مهمّات مربوط به آن؛ ۷ فروند هلیکوپتر غزال؛ رادارهای کوراد[۱۲۱] ؛ تجهیزات ارتباطی و نیز رادارهای سه بعدی مدل تامسن ۲۲۳۰/۲۲۱۵[۱۲۲] به عراق تحویل شد. در ۱۹۸۶، از مدل رادارهای فوق، بار دیگر تعداد بیشتری به عراق تحویل شد. خمپاره اندازهای ۱۲۰ میلیمتری و تجهیزات ارتباطی اس دی ای ۶۹۹[۱۲۳]و موشک های ضد کشتی اگزوست دیگر اقلام صادر شده به عراق بود. در دو سال فوق، ارزش اقلام نظامی تحویل شده به عراق به ۵/۲ میلیارد دلار رسید.
در ۱۹۸۷، ۲۰ فروند میراژ اف یک؛ ۳۶ فروند هلیکوپتر غزال؛ موشک های ضد کشتی اگزوست؛ بمب های هدایت لیزری ای اس -۳۰ ال[۱۲۴] ؛ موشک های ماژیک ۲؛ مدل جدیدی از موشک های آرمات به نام بازار[۱۲۵] ؛ موشک های ضد تانک- ضد سنگر آپیلاس[۱۲۶] ؛ سیستمهای ضد راداری هواپایهی هشدار زودهنگام؛ مدل فرانسوی آواکس با نام تایگر- جی[۱۲۷] به تعداد ۱۰عدد و موشک های هات تحویل شدند که ارزششان به بیش از ۵/۱ میلیارد دلار میرسید.
در ۱۹۸۸، ۶ فروند جدیدترین هلیکوپترهای ضدکشتی ساخت آئرواسپاسیال یعنی دوفین[۱۲۸] ، موشکهای هدایت لیزری (ای اس-۱۵ تی تی)[۱۲۹] ، هلیکوپترهای ترابری سوپر پوما[۱۳۰] به تعداد ۶ فروند و نیز دو هزار دستگاه کامپیوترهای مخصوص محاسبهی برخورد گلولهی توپ به هدف به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار تحویل شد. واپسین قرارداد نظامی فرانسه با عراق تحت حاکمیت رژیم بعث، تحویل آویونیک پیشرفته برای نصب بر روی هواپیماهای پشتیبانی هوایی نزدیک خریداری شده از روسیه یعنی سوخو ۲۵ [۱۳۱]به ارزش ۱۶۱ میلیون دلار بود.
عراق در سال های پایانی دهه ۱۹۸۰، قرارداد بسیار مهمی با فرانسه را نیز به علّت ناتوانی در پرداخت مبالغ مربوط به قراردادهای پیشین از دست داد؛ قرارداد خرید هواپیماهای میراژ ۲۰۰۰، جدیدترین هواپیمای نیروی هوایی.(تیمرمن، زمیمه۱، ۵۷۶)
به هر رو فرانسه در تمام سال های دهه ۱۹۸۰، درحالی به فروش اسلحه به عراق ادامه میداد که از این بابت به شدّت مورد اعتراض اسرائیل و محافل یهودی فرانسوی قرار داشت. حملهی عراق به کویت نه فقط نقطهی گسست فرانسه از عراق که قطع فروش هر نوع اسلحهای بود که ممکن بود زمانی علیه اسرائیل به کار رود.
۵-۴ فرانسه و اشغال کویت : بُرد و باخت صنایع تسلیحاتی فرانسه
وقوع حملهی عراق به کویت و اشغال این کشور به سرعت سبب شد تا سیاست خارجی فرانسه در مورد واگذاری دست و دلبازانهی اسلحه و تکنولوژی نظامی به عراق مورد پرسش قرار گیرد. نه فقط محافل خارجی که در داخل فرانسه نیز این مؤاخذه سهمگین بود. دولت سوسیالیست میتران در جهت باز نمودن مسئولیت از سر خود، روشی چندگانه به کار برد؛ رولان دوما، وزیر خارجهی فرانسه، در پاسخ به نقش دولتش در مسلّح کردن عراق ادعا کرد که سیاست فروش تسلیحات فرانسه به عراق از دهه ۱۹۸۰ و با روی کار آمدن میتران تعدیل شد. دوما ادعا کرد که دلیل فروش دست و دلبازانهی اسلحه به دولتی با موضع ضد یهودی- اسرائیلی همچون عراق ( و به دلیلی همسان سوریه و لیبی) آن بود که به نظر میرسید این حکومت های ملّیگرا و سکولار، سدّی در برابر موج خطرناک اسلام گرایی در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بودند که در حال رشد در خاورمیانه بود.(آهنی،۱۳۷۲،۴۰)
از سوی دیگر، هنگامی که شهرهای اسرائیل هدف موشک های بالستیک روسی عراق قرار گرفت، میتران اعلام نمود که: «ما هیچ گونه موشک (زمین به زمین) طی جنگ ایران و عراق به عراق نفروختیم. ما هیچ گونه موشک بالستیکی که بتواند به اسرائیل برسد به عراق نفروختیم. یک ماه پس از انتخاب من به ریاست جمهوری، نیروگاه اتمی تموز که توسط فرانسه ساخته شده بود، به وسیلهی اسرائیل منهدم شد و طی نُه سال، من با بازسازی آن مخالفت کردم.» (آهنی،۱۳۷۲،۱۳۴) به علاوه، میتران و دولتش تأکید داشتند که مسئولیت همان سلاحهای تحویل شده هم به اعضای کابینهی نخستوزیر راست گرا – ژاک شیراک- باز میگردد که مناسبات گرمی با اعراب داشت.
فرانسه در دوران عملیات طوفان صحرا به صورت گستردهای، تمام اطلاعات مربوط به نقاط ضعف و قدرت تسلیحات فرانسوی عراق را در اختیار دیگر نیروهای ائتلاف یعنی آمریکا و بریتانیا قرار داد. با به دست آوردن این اطلاعات بود که سیستمهای پدافند هوایی رولاند و نیز شبکهی راداری یکپارچهی عراق ساخت شرکت تامسون و نیز آواکسهای عراقی در ۷۲ ساعت اول نبرد از عهدهی کاری برنیامدند؛ آنها به راحتی با ارسال امواج پارازیت و اختلال راداری گول خوردند و هدف موشک های ضد رادار هارم[۱۳۲] و آلارم[۱۳۳] قرار گرفتند. به علاوه ناوگان عظیم میراژ اف یکهای عراق که خلبانانش در دوران جنگ با ایران، تجربیات بسیاری در مواجه با هواپیماهای آمریکایی اف-۴[۱۳۴] اف-۱۴ [۱۳۵]یافته بودند، بدون حتی یک پیروزی هوایی ساقط گشتند یا در هوا شکار شدند؛ یا به ایران گریختند و یا اینکه بر روی زمین منهدم گشتند.(بلک ول، ۱۳۷۲، ۳۵-۳۲)
با شکست عراق در عملیات طوفان صحرا و تحریم تسلیحاتی این کشور، به نظر میآمد فرانسه از این پس شاهد سومین چرخش در سیاست فروش اسلحهی خود به کشورهای عربی است: نخست اصلیترین تأمین کنندهی اسلحهی اسرائیل؛ سپس تأمین کنندهی اسلحه برای کشورهای عربی خط مقدم مبارزه با اسرائیل و حالا در موقعیّتی انفعالی (از سویی تحت فشار اسرائیل و آمریکا و از سوی دیگر به دلیل از دست رفتن نزدیک ترین متّحدش در خاورمیانه یعنی عراق) به سر میبرد.
اما این باخت برای فرانسه به سرعت از طریق یافتن خریداران جایگزین برطرف شد. میراژ ۲۰۰۰ که میرفت بی خریدار بماند و به ورشکستگی بیانجامد، توانست خریداران زیادی پیدا کند، خریداران سلاح فرانسوی کماکان همان کشورهایی بودند که گرچه ممکن بود از سلاحهای روسی یا آمریکایی یا بریتانیایی برخوردار باشند، اما به دنبال آن بودند تا از سویی دچار وابستگی تسلیحاتی به یک کشور نشوند و از سوی دیگر به تجربه، کارایی بیشتر سلاحهای فرانسوی را دریافته بودند.
هند، یونان، تایوان و مصر، سلاحهای فرانسوی را به خدمت میگرفتند و به زودی فرانسه دوباره جایگاه خود در فروش اسلحه به جهان عرب را با قراردادهای بزرگی با امارات، قطر، عربستان سعودی و اردن بازیافت.گرچه صدور فن آوری نظامی به اسرائیل دوباره پس از توقّفی ۲۳ ساله از ۱۹۹۲ آغاز شد، اما حالا اعراب هم دریافته بودند که فرانسویان در حالتی که آمریکا، همهی کشورهای عربی را فدای اسرائیل خواهد نمود، منبع مطمئنتری در تأمین سلاح است.
امارات متحدهی عربی با خرید ۶۸ فروند میراژ ۲۰۰۰ و سپس قطر با خرید ۲۴ فروند و آنگاه حجم بزرگی از هلیکوپترهای غزال توسط آنها و نیز کویت و مصر؛ عربستان ناوشکن و تجهیزات نیروی دریایی و هلیکوپترهای ضد کشتی و ضد زیردریایی و نیز برای همهی آنها خرید تانک؛ زره پوش؛ توپخانه و خمپاره انداز.آنچه که در این فروشهای تازه وجود داشت این بود که فرانسه هنوز نقطهی اتّکاء در برابر آمریکا محسوب میشد اما نفوذ اسرائیل (چه توسط محافل درونی در فرانسه و چه به واسطهی قدرت افزونتر آمریکا پس از فروپاشی شوروی و اتمام جنگ) موجب شده بود تا اسلحهای که سبب خطر برای امنیّت دولت یهودی میشود، فروخته نشود.
استقبال گرم ژاک شیراک از حافظ اسد سبب نشد تا به تمایلات سوریه برای خرید اسلحهی فرانسوی پاسخی مثبت داده شود؛ اما باز هم اگر امکان آن وجود داشته باشد که فرانسه نقش فعّال و منحصر به فرد خود را در جهان عرب را ایفا کند، از انجام آن روی گردان نیست.
سیاست خارجی فرانسه به دنبال اتمام جنگ سرد و درهم شکسته شدن فضای دوقطبی به سویی حرکت نمود که اگر نتوان آن را مطابقت و دنبالهروی از آمریکا نام نهاد، باید موافق بود که بدون شک همکاری عمیقی با آن داشت. نخست مشارکت در عملیات طوفان صحرا و سپس عملیات مشترک در قالب ناتو (در بوسنی و آنگاه در کوزوو) و سپس مشارکت در حمله به افغانستان و جنگ با طالبان؛ با این همه ژاک شیراک با مقاومتش در برابر تهاجم به عراق در ۲۰۰۳ نشان داد که نخواهد پذیرفت فرانسه همان نقش بریتانیا در سیاست خارجی آمریکا را داشته باشد. همین نکته موجب شده بود تا فرانسه گاه به احساس خطرهای آمریکا بی اعتنا باشد. نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور سابق فرانسه اعلام نمود که فرانسه ارتش لبنان را مجهّز خواهد نمود؛ به ویژه با موشک های ضد تانک هات و میلان؛ بدون شک هیچ یک از گروههای مسلّح در لبنان مجهّز به ادوات زرهی ( تانک یا نفربر) نیست و اگر ارتش لبنان به این سلاحهای ضد تانک دست یابد، آنها را بر علیه هیچ کشوری جز اسرائیل به کار نخواهد گرفت. با وجود هشدارهای اسرائیل به فرانسه، فرانسه تاکنون بر اجرای تصمیم خود پافشاری نموده است. به علاوه هنگامی که امارات متحدهی عربی اعلام نمود که هلیکوپترهای دست دوم غزال خود را به ارتش لبنان خواهد بخشید، فرانسه اعلام کرد به صورت مجانی این هلیکوپترها را سرویس خواهد نمود و با سیستمهای هدف گیری پیشرفتهتر ارتقا خواهد داد.(Dailystar,2011) و (Nharnet,2011) و نیز به دنبال سقوط رژیم بعث عراق و متعاقب آن نابودی و انحلال ارتش این کشور، مقامات حکومت جدید این کشور به دنبال بازسازی و ایجاد ارتشی نوین هستند. این بازسازی از دو سو با مخالفت روبرو است: اول کشورهای کویت و عربستان سعودی و دوم اسرائیل.
همین مسئله سبب شده تا ایالات متحدهی آمریکا که به نظر میآمد اصلیترین تأمین کنندهی اسلحهی ارتش جدید عراق باشد، به کُندی و با محدودیّت دست به بازسازی ارتش عراق بزند؛ برای نیروی هوایی، تعداد اندکی هواپیمای اف-۱۶[۱۳۶] (بین ۶ تا ۱۲ فروند از پایین ترین مدل یعنی مدلهای A و B، بدون امکان استفاده از موشکهای هوا به هوای بُرد بلند آمرام[۱۳۷] ) و هلیکوپترهای سبک لیتل بُرد[۱۳۸] ؛ همین مسئله سبب شده است تا عراق به سراغ تأمین کنندگان دیگر اسلحه برود. به نظر می آید باز هم فرانسه تنها و البته بهترین انتخاب است؛ فرانسه نه فقط رأساً پیشنهاد داده تا ۲۴ فروند میراژ اف یک عراقی را به روز رسانی و آمادهی عملیات کند، بلکه قرارداد فروش ۵۰ فروند هلیکوپتر جدید غزال را با عراق امضا نموده است. به علاوه در توافق نامهای با عراق، بررسی امکان فروش هواپیماهای میراژ ۲۰۰۰ به تعداد احتمالی بین ۲۴ تا ۴۰ فروند را به امضا رسانده است. همچنین فرانسویها ابراز تمایل نمودهاند که عراق در صورت امکان و نیاز به پیشرفتهترین محصول صنایع هوایی فرانسه یعنی رافال[۱۳۹] مجهّز شود.(NMC,2011 and Janes,2011)
در کنار این همه، فرانسه مشتاقانه درصدد فروش بستهی بزرگی از هلیکوپترهای آئرواسپاسیال به عراق ( دوفین، کوگار،کاراکال، سوپرما، تایگر) میباشد. به هر رو فرانسه تلاش کرده علیرغم همهی محدودیت ها و فشارها همان نقش مرحلهی دوم را در سومین مرحلهی سیاست خارجی خود در خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم ایفا کند؛ اینکه اگر سلاحهای با کیفیّت بالا یا مورد نیاز یک کشور عربی توسط آمریکا، روسیه یا بریتانیا تأمین نشد، میتوان به روی فرانسه حساب کرد.به علاوه فرانسه این مزیّت را هم دارد که چندان درگیر الزامات کاربرد سلاح نیست؛ اگر سوئد یا آلمان به عنوان دو سازنده ی بسیار مهم اسلحه در جهان با شرایطی بسیار سخت سلاح می فروشند فرانسه بسیار ساده تر این کار را انجام می دهد.
خلاصه و جمع بندی فصل چهارم :
در این فصل تلاش کردیم تا نقطه ی نهایی تحول در مناسبات فرانسه و اسرائیل و کشورهای عربی در دهه ی ۱۹۶۰ و متعاقب حاکم شدن راستگرایان بر فرانسه را شرح دهیم. تجاوز آشکار اسرائیل به اعراب در ۱۹۶۷ و سپس عملیات انتقامجویانه در فرودگاه بیروت در ۱۹۶۹ سبب شد فرانسه اسرائیل را مورد تحریم تسلیحاتی قرار دهد. فرانسه نه تنها فروش سلاح به اسرائیل را متوقف نمود و تحویل سلاح های به فروش رسیده را متوقف نمود، بلکه با بازی دادن و معطل نمودن اسرائیل و عدم عودت پول های اسرائیل تا مدتها بعد، اسرائیل را تا مدتها در منگنه قرار داده بود. اسرائیل نیز با وارد شدن در یک عملیات جاسوسی برای به دست آوردن این سلاح ها تلاش بسیاری نمود. به علاوه فرانسه به صورت حامی اصلی اعراب در عرصه ی مجامع بین المللی در آمد به صورتی که از نظرمقامات اسرائیلی به عناون اصلی ترین دولت با رویکرد ضد یهودی پس از اتحاد شوروی شناخته می شد. همین طور فرانسه به صورت گسترده ای شروع به فروش اسلحه به اعراب نمود. با این وجود اعراب نتوانستند از این دوستی فرانسه به نحو موثری بر ضد اسرائیل بهره برند.
فصل پنجم :
چشم اندازها : آیا کشورهای عربی میتوانند همچنان روی فرانسه به عنوان یک تأمین کنندهی مطمئن سلاح در منازعات با اسرائیل حساب کنند؟
پاسخ به این پرسش بدون توجه به وجوه مختلف مرتبط با آن چه در بُعد نظامی و چه در بُعد مرتبط با سیاست خارجی فرانسه و نیز سیاست جهانی ممکن نیست. از این رو باید همهی متغیّرهای مرتبط با این پرسش را بررسی کرد؛ اینکه اولاً سلاحهای فرانسوی در قیاس با نمونههای رقیبی که در بازار جهانی اسلحه وجود دارد و نیز با نمونه سلاح هایی که اسرائیل از آنها بهره می برد در چه وضعیتی به سر میبرند و آیا به لحاظ فنی هنوز هم می توانند قابل اتّکاء محسوب شوند؟ دوم اینکه فرانسویها تا چه میزان به همکاری در ارائه خدمات پس از فروش سلاحهایشان در یک درگیری احتمالی اعراب با اسرائیل پایبند هستند و به عبارت دیگر در هنگامهی منازعه، تعهّدشان تا چه میزان دوام دارد؟ چه محدودیت هایی (داخلی و خارجی) در برخورداری از سلاحهای فرانسوی وجود برای اعراب دارد؟ به علاوه چه امکاناتی وجود دارد که بتوان به وسیلهی آنها بر این محدودیت ها فائق آمد و به سلاح فرانسوی به میزان بیشضتر و کیفیّت افزون تر دست یافت؟
همهی این پرسشها باید در این زمینهی عینی بررسی شوند که منازعهای بالقوه و گاه بالفعل میان اسرائیل و کشورهای عربی برقرار است؛ به ویژه اینکه ایالات متحدهی آمریکا با نفوذی فوقالعاده زیاد به نفع اسرائیل و در حمایت از دولت صهیونیستی، تأمین کنندگان سلاح برای دشمنان بالقوه و بالفعل آن را تحت فشار خواهد گذاشت.
۱-۵ سلاحهای فرانسوی و نمونههای رقیب
۱-۱-۵ نیروی هوایی
اکنون در صحنهی تأمین هواپیماهای نظامی دنیا به جز کشورهای فقیر و عقب افتاده و نیز کشورهای تحت تحریمهای تسلیحاتی که همچنان از جنگنده های نسل دوم و سوم استفاده می کنند، تنها هواپیماهای جنگی نسل ۴ به بعد (۴، ۵/۴ و ۵) مورد استفاده قرار میگیرند. به علاوه با آغاز دهه حاضر و حتی از شروع قرن ۲۱، روند جایگزینی و حذف تمام هواپیماهای جنگی نسل چهارم با نسلهای پیشرفتهتر ۵/۴ و ۵ آغاز شده است.
نیروی هوایی اسرائیل اکنون سفارش اف-۳۵[۱۴۰] ، دومین هواپیمای نسل پنجم آمریکا را داده است و قرار است از سال ۲۰۱۵ آن را تحویل بگیرد. همچنین تمام هواپیماهای اف-۱۵[۱۴۱]و اف-۱۶[۱۴۲] خود را به حد نسل ۵/۴ ارتقا داده است. هیچ کشور دیگری به جز آمریکا، اکنون هواپیماهای نسل ۵ تولید نمیکند. تنها طرح مشترکی توسط روسیه و هند با نام سوخو تی- ۵۰ [۱۴۳] در حال پیگیری است که دست کم تا ده سال آتی به تولید نخواهد رسید و تکمیل تولید آن هم تا ۲ دهه آتی (ما بین سال های ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰) قابل پیش بینی نیست. از این رو خریداران هواپیماهای جنگی باید خود را به جنگندههای نسل ۵/۴ مجهز کنند: یوروفایتر تایفون[۱۴۴] محصول مشترک چهار کشور بریتانیا، آلمان، اسپانیا و ایتالیا، یاس- ۳۹ ساب گریپن[۱۴۵] ساخت سوئد،اف-۱۸/اف [۱۴۶]سوپر هورنت به انضمام مدلهای بالای اف-۱۶[۱۴۷]و نیزاف-۱۵اس[۱۴۸] ساخت آمریکا، رقبای رافال، هواپیمای نسل ۵/۴ فرانسه هستند.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:41:00 ق.ظ ]