رقابت
رقابت به معنای شرایطی است که افراد برای کسب برتری نسبت به سایرین تلاش می کنند. اما این مفهوم در متون اقتصادی بسته به نوع پیش فرضهای حاکم در هر یک از مکاتب فکری اقتصاد کلان، تعریف متفاوتی به خود میگیرد. اهمیت این مساله از آنجاست که هرگونه اختلاف در تعریف رقابت بر سازوکار مداخله در فعالیتهای اقتصادی تاثیرگذار است.
عکس مرتبط با اقتصاد
از نظر کلاسیکهای قرن هجدهم میلادی همچون آدام اسمیت، «رقابت فرایندی از نزاع قیمتی میان فعالان بازاری است که برحسب شرایط حاکم در بازار صورت میگیرد و در نهایت، منجر به حذف سود اقتصادی بنگاهها می شود». این دیدگاه در اواخر قرن نوزدهم و با ظهور دیدگاه های نئوکلاسیک از محدوده «رفتار و عملکرد» بنگاهها به «ساختار» بازار معطوف شد. همچنین در انجام تحلیلها، تاکید زیادی بر تعیین «تعادل» و «بهینهسازی» صورت گرفت. در این رویکرد – رویکرد نئوکلاسیک – بازار تنها هنگامی رقابتی در نظر گرفته میشد که «تعداد زیادی از فروشندگان کالاهای همگن را به فروش میرساندند و لذا هیچ یک از فروشندگان قادر نبودند با تغییر مقدار فروش خود بر قیمت بازاری تاثیر بگذارند».
به عبارتی، برخلاف دیدگاه کلاسیکها که رقابت را مفهومی مرتبط با عملکرد بنگاهها میدانستند، نئوکلاسیکها آن را در ارتباط با ساختار بازار در نظر میگرفتند. لذا، طبق این دیدگاه، عملکرد بنگاهها در یک بازار به طور مستقیم متاثر از ساختار بازار مربوطه است.
تاکید نئوکلاسیکها برساختار بازار منجر شد تا مباحث مرتبط با تاثیر ساختار بر رفتار و سپس عملکرد در اقتصاد گسترش یابد. گسترش این مفاهیم به نوبه خود تاثیرات قابل توجهی بر نگرش موجود پیرامون نحوه برخورد با بنگاهها در صنایع داشت. طبق این دیدگاه که بعدها تحت عنوان رویکرد ساختار، رفتار و عملکرد (S.C.P) نام گرفت، دستیایی به شرایط رقابتی تنها از طریق کاهش موانع ورود و کاهش زمینه های انحصار امکان پذیر است.
در مقابل رویکرد فوق، دیدگاه شیکاگو با الهامگیری از مکتب اتریش، ساختار بازار (قدرت انحصاری) را متاثر از عملکرد مناسبت (کارایی بالاتر) در نظر میگیرد. طبق این دیدگاه، رقابت فرایندی است که می تواند به دامنه گستردهای از ساختارهای انحصاری با کارآترین پیامدها منتهی شود. در حقیقت، دیدگاه شیکاگو معتقد است سود کسب شده توسط کارآفرینان لزوما نشانگر ناکارآمدی بازاری نیست، بلکه نشان دهنده عکسالعمل درست کارآفرینان در بازار نسبت به تغییر شرایط بازاری است. لذا، طبق این دیدگاه مداخلات دولتی باید در جهت رفع هرگونه موانع تنظیمی مقابل فعالیت ها، اعمال شود.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
معیارهای سنجش رقابت
اهمیت شاخص های سنجش رقابت را میتوان در قابلیت این شاخص ها در تبیین شدت تمرکز یک صنعت (همچون صنعت بانکداری) دانست. مفهوم تمرکز از جمله مفاهیم مورد بحث در متون اقتصادی است که در رابطه با سنجش آن دیدگاه های متعددی وجود دارد. به رغم حاکمیت دیدگاه های مختلف در خصوص سنجش این شاخص همچنان میتوان به نقاط مشترکی (همچون تعداد بانکها و توزیع اندازه بانکها) در میان شاخص های فوق دست یافت.
شاخص های تمرکز
نسبت تمرکز k بانک[۳]
سادگی و محدودیت اطلاعات مورد نیاز در محاسبه نسبت تمرکز k بانک، آن را به یکی از پرکاربردترین شاخص ها در محاسبه تمرکز تبدیل کرده است. برای محاسبه این شاخص، باید حاصل جمع سهم بازاری k مورد از بزرگترین بانکها در بازار، به دست آید. رابطه (۱-۲):
(۱-۲)
در این رابطه k بانک پیشرو با وزنی یکسان در محاسبات وارد میشوند. حتی اگر بانک های کوچک بسیاری در بازار فعالیت داشته باشند، در محاسبه لحاظ نمیشوند. برای تعیین تعداد دقیق k، قاعده مشخصی وجود ندارد. نسبت تمرکز را میتوان به عنوان نقطهای در منحنی تمرکز در نظر گرفت. [۴] این شاخص بین صفر (سهم برابر تعدادی زیادی از بانک ها) و یک (سهم ۱۰۰ درصدی یک بانک) قرار دارد. اگر در صنعت مورد نظر n بانک با سهم برابر فعالیت داشته باشند، طبق رابطه (۲-۲) می توان نوشت:
(۲-۲)
که حاصل تابعی کاهنده از تعداد بانک ها در بازار است (White, 1982).
شاخص هرفیندال – هیرشمن[۵]
شاخص هرفیندال هیرشمن (HHI) که مبنایی برای ارزیابی درجه تکامل سایر شاخص های تمرکز است، یکی از پرکاربردترین معیارهای تمرکز در متون نظری و تجربی به شمار میرود. در بسیاری از کشورها همچون ایالات متحده در اجرای قوانین ضدرقابتی در صنعت بانکداری از این شاخص استفاده می شود. شکل کلی این شاخص به صورت رابطه (۳-۲) قرار دارد:
(۳-۲)
که در آن مجموع مجذور اندازه بانکها به عنوان سهم هر بانک درنظر گرفته می شود. طبق این رابطه، به بانکهای بزرگتر، وزن بیشتری اختصاص مییابد. در واقع بر خلاف شاخص قبلی، تمامی بانکها در محاسبات وارد میشوند. این شاخص در محدوده (شرایطی که تمامی بانکها در بازار دارای اندازه برابر هستند) و یک (شرایطی که یک بانک به صورت انحصاری در بازار فعالیت می کند) قرار میگیرد.
به جهت اهمیت شاخص هرفیندال، محققان بسیاری در صدد برقراری ارتباط میان این شاخص و نظریه توزیعی[۶] از طریق نمایش آن در قالب توزیع اندازه بانک برآمدند. اولین تلاش برای ارائه شاخص HHI در قالب واریانس و میانگین توزیع توسط آدلمن (Adelman, 1969) صورت گرفت. همچنین، کواکا (Kwaka, 1985) با تعریف میانگین سهم بازار به صورت شاخص HHI را به صورت بازنویسی کرد. با مرتب کردن شاخص مذکور به صورت تابعی معکوس از تعداد بانکها در صنعت و تابعی مستقیم از واریانس سهمهای بازاری () حول میانگین، رابطه (۴-۲) حاصل می شود.
(۴-۲)
رابطه فوق از دو ویژگی مهم برخوردار است:
ارتباط میان تعداد بانکها و شاخص، رابطه ساده نبوده و با مشخص بودن تعداد بانکها در بازار، HHI همراه با واریانس (که خود تابعی از تعداد بانکها در بازار است)، افزایش می یابد (آدلمن، ۱۹۶۹).
با این شیوه نمایش HHI، ترکیبات متنوعی از تعداد و اندازه بانکها می توانند HHI مشابهی به وجود آورند (کوآکا، ۱۹۸۵). در هر حال باید توجه داشت که این امر به معنای ضعف شاخص نیست.
در چارچوب تحلیلهای فرضی بازار، رودز (Rhoads, 1995) نشان داد که نابرابری سهم بانکها ممکن است به میزان قابل توجهی میان بازارهای مختلف با مقدار HHI مشابه، متفاوت باشد. در مقابل، هارت (Hart, 1975) رویکردی متفاوت از قبل را در نظر گرفت و HHI را در قالب نظریه توزیعی مطرح کرد. به عقیده وی، مواردی وجود دارد که به رغم مشخص نبودن تعداد دقیق بانکها در یک صنعت، اطلاعاتی در خصوص اندازه بازاری بانک و طبقه بندی اندازه بانکها بر حسب اعتبارات وجود دارد. وی پیشنهاد می کند که توزیع کل اندازه بانکها در قالب «گروهبندی» مورد بررسی قرار گیرد. در صورت مشخص بودن ارتباط میان توزیعها، پارامترهای توزیع اولیه از پارامترهای گشتاور اولیه محاسبه میشوند. با این توصیف، وی HHI را به صورت (۵-۲) تعریف کرد.
(۵-۲)
که در آن بیانگر ضریب احتمال (احتمال تغییر ساختار اندازه) توزیع اولیه میباشد. مادامی که ضریب تغییرات ثابت باشد، افزایش در n موجب کاهش HHI خواهد شد. هارت، عمدهترین ایراد این شاخص را حساسیت آن نسبت به ورود بانکهای بسیار کوچک به بازارهای چندقطبی عنوان می کند.
شاخص هال – تایدمن [۷] و شاخص روزن بلوث[۸]
شاخص های تمرکز تعمیم یافته توسط هال – تایدمن (۱۹۶۷) و روزن بلوث به لحاظ شکل و وجوه مشخصه، مشابه یکدیگر هستند. با توجه به آن که تعداد بانکها بیانگر شرایط ورود به صنعت میباشد، لحاظ کردن آنها در محاسبه شاخص تمرکز ضروری است. لذا، شکل کلی شاخص هال – تایدمن به صورت (۶-۲) می باشد:
(۶-۲)
برای تضمین تأکید بر مقدار مطلق بانکها، سهم هر بانک معادل رتبه آن در نظر گرفته می شود و بزرگترین بانک وزن ۱ = i را به خود اختصاص میدهد. دامنه HTI در محدوده صفر (به ازای تعداد نامحدود بانکهای با اندازه برابر) و یک (زمانی که بانک به صورت انحصاری در بازار فعالیت می کند) قرار دارد. همانند شاخص هرفیندال – هیرشمن، مقدار این شاخص برای صنعتی با n بانک با اندازه برابر، معادل میباشد.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:57:00 ب.ظ ]