در سه تشبیه فوق شاعر مشبه را در قالب یک اسم مفرد یا تصویر کامل می آورد و تشبیه در قالب یک جمله ی اسنادی مطرح می شود از این حیث که بیشتر شبه عقلی به حسی پیوند می خورد و وجه شبه در خور تاملی را در نظر دارد و تشبیه را به اوج خیال و زیبایی می رساند.
رویکرد دیگر شاعر در مجموعه ی آینه های ناگهان به کار بردن استعاره است. عمده ی استعارات امین پور ضمن اینکه چاشنی تصویر هاست، بلکه خود استعارات، تصویر مجسّم هستند و تصویر کاملی را ارائه می کنند.
یک بار به پرواز پری باز نکردیم سر زیر پر خویش فروبرده نشستیم (همان : ۳۰۲ )
شاعر در این مجموعه ی شعر، از سه شیوه برای استعاره استفاده کرده است. استعاره در قالب جملات اسنادی، ترکیبات اضافی و استعارات مفرده است .
در ابیات زیراسناد «تن دادن تقاضا» به شاخه ها ، «آواز سردادن» به بادها ، «حسرت به دیوار» ، اسناد «بهانه گرفتن وگریستن به ابرها، را ازنوع جاندار گرایی ومستعارمنه انسانی می توان دید .
شاخه ها تن به تقا ضای شکستن دادند برگ ها یک به یک از شاخه به خاک افتادند
(همان : ۳۰۷ )
باز موسیقی تار شب و قانون سکوت باد ها باز هم آواز عزا ­ سر دادند
(همان : ۳۰۷ )
تا آن که طرح پنجره ای نودر افکنیم دیوار ماند و حسرت تصویر پنجره
(همان : ۳۴۸ )
تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی
(همان : ۳۰۶ )
شاعر در مواردی استعاره را به مستعارمنه غیر ا نسانی سوق می دهد .مثلا تصویر پرنده ای درذهن مجسّم می شود.
پر می کشیم و بال بر پرده ی خیال اعجاز ذوق ما در پر کشیدن است
(همان : ۳۵۲ )
کبوتر می وزد بر روی هر بام پرستو می چکد از سقف خانه
(همان : ۳۶۲ )
گاه ساختاراستعاره به صورت ترکیب اضافی آمده است .
این سوی شیشه شیون باران و خشم باد در پشت شیشه بغض گلوگیر پنجره
(همان : ۳۴۸ )
تن جاده ات از رفتن جان گرفت/ رگ راه جز رد پای تو نیست (همان : ۳۴۳ )
رفتار کعبه های روان بر شانه های صبر تماشایی است/ بر شانه های ای کاش/ بر شانه های اشک (همان : ۳۱۸ )
بخشی ازاستعارات امین پوربه صورت مصرحه است . واژگانی چون «آفتاب»،برای، یک شخصیت روحانی و «ستاره« برای اشک وکثرت اشک به عنوان مستعار سود می جوید .
طلوع می کند آن آفتاب پنهانی ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
( همان : ۳۰۵ )
مرا زمان ملاقات آفتاب رسید مکان وعده ی ما زیر سایه ی دار است
(همان:۳۴۲)
دارد سر شکافتن فرق آفتاب آن سایه ای که در دل شب راه می رود
( همان : ۳۴۶)
گرفته تر از خزان دلم خزانی نیست ستاره بارتر از چشمم آسمانی نیست
( همان ،۳۴۷ )

یکی از شاخصه های مهم تصویرهای شعر امین پور، کاربرد تناسب، تضاد و متناقض نما­ست. شاعر در این نوع تصاویر و تعابیر­از دو عنصر تضاد و در بیشتر موارد از­عنصر متناقض نما استفاده می­ کند. این تعابیر متناقض نما استفاده می کند. این تعابیر متناقض نما به دو شیوه واژگانی و مفهومی کاربرد دارند.
تناقض مفهومی در آفتاب و سایه بان
مرا که شانه ام از حمل آفتاب خم است خم است به جز پناه دو دست تو سایه بانی نیست
امین پور ، ۱۴۶:۱۳۸۸)
آتش گرفتن آب ، در چشم تر
از سرم خواب زمستانی پرید/ آب در چشم ترم آتش گرفت (همان : ۸۴ )
تناقض در آرامش طوفانی
کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
(همان : ۹۰ )
از دیگر ویژگی های شعر او در این دوره تنوع لحن است که شاعر با بهره گیری از عناصر طبیعی این لحن را ایجاد کرده است در زیر ساخت لحن شعری امین پور نوعی غم است که به نشاط وصل منجر می شود .
یک نفس با دوست بودن هم نفس آرزوی عاشقان این است بس
واحه های دور دست دل کجاست تا بیاساییم در خود یک نفس؟
واحه هایی گم که آنجا کس نیافت رد پایی از نگاه هیچکس
خسته ام از دست دلهایی چنین پیش پا افتاده تر از خار و خس
(همان : ۹۱ )
در غزل« فصل تقسیم» می­گوید:
چشم ها پرسش بی پاسخ حیرانی ها / دست ها تشنه ی تقسیم فراوانی ها
با گل زخم سر راه تو آذین بستیم / داغ های دل ما ، جای چراغانی ها
حالیا دست کریم تو برای دل ما / سر پناهی است در این بی سر و سامانی ها
وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی / ای سر انگشت تو آغاز گل افشانی ها
فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید/ فصل تقسیم غزل ها و غزل خوانی ها ( همان :۱۵۶-۱۵۵)
۴ – ۳ – ۴ – بیان دردهای نگفتنی از راه تأویل نمادین عناصر طبیعی
اشتغال شاعر به درون و پدیدار شدن حس درد آگاهی ، شعر او را دراین دوره نمادین و تأویل پذیر کرده است. شاعر با بهره گرفتن از عناصر طبیعی تصاویر زیبا و گاه گنگ و راز آمیز ارائه داده است که در زیر­ساخت آن، می توان دغدغه های درونی شاعر را جستجو کرد. در شعر گذشته یا سنتی بسیاری از نمادها به صورت مشترک به کار رفته است. اما در شعر معاصر شاعران با سمبل های تازه به فضای شعر ، چهره­ای نو می بخشند. به طوری که هر کدام از پدیده­های طبیعت به سمبلی تبدیل می­شوندکه هم نشان دهنده ­احوال درونی شاعر هستند و هم رخدادهای اجتماعی . می توان از طریق توصیف بیرون به احوال درونی و نگاه خاص شاعر پی برد. شاعر نمادهایی را به خدمت می گیرد که در ساخت تصاویر شعری او ، نقش موثری را ایفا می کنند. این تصاویر نمادین، اگر چه به عنوان یک عنصر تصویر ساز در استعارات شاعر مطرح می شود ولی بار معنایی موجود در این عناصر مفرد و تفسیر آن در ذهن مخاطب کار تصویر سازی را به صورت کلان انجام می دهد. ­( (ذوالفقاری ، ۱۳۸۷ : ۷ )
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
شاعر برای نزدیک کردن زبان شعرش، به طبیعت گفتار و شبیه کردن احساسات خود به باورهای عمومی مردم پاره­ای نمادهای فرهنگی و آشنای مردمی را جایگزین نمادهای رایج می کند و از این شیوه به عنوان یک شگرد و تجربه­ی ارزشمند هنری، سود می جوید. این شیوه به دلیل همراه شدن با آگاهی واندیشه­ی­شاعر به نوعی صمیمیت در رکن طبیعی کلام و زیبایی در قلمرو زبان و احساس منجر می گردد. شاعر در برخورد با عوامل بیرونی فرهنگی و طبیعی بیشتر به حالات درونی خود توجه می کند و به جای آن که خود را در فضای آن باورها قرار داده و وصفشان نماید ، آنها را وارد ذهن و روح خویش می کند ( علی پور: ۱۳۷۸: ۳۶ ) و اینچنین است که شعر او تاویل پذیر می شود .
یکی از موتیف های شعر امین پور، ظهور منجی است که جامعه آرمانی را محقق خواهد کرد این مضمون را می توان در شعر روز ناگزیر که برای آزادی سروده شده به مفهوم انتظار هم تأویل نمود .
این روزها که می گذرد، هر روز/ احساس می کنم کسی در باد فریاد می زند/ احساس می کنم که مرا از عمق جاده های مه الود/ یک آشنای دور صدا می زند/ آهنگ آشنای صدای او مثل عبور نور/ مثل عبور نوروز/ مثل صدای آمدن روز است/ آن روز ناگزیر که می آید / روزی که عابران خمیده/ یک لحظه وقت داشته باشند تا سر بلند باشند/ آفتاب را در آسمان ببینند …. ( امین پور، ۱۳۸۷ : ۲۳۶-۲۳۵ )
روزی که آسمان در حسرت ستاره نباشد/ روزی که آرزوی چنین روزی/ محتاج استعاره نباشد/ ای روزهای خوب که در راهید/ ای جاده های گم شده در مه/ ای روزهای سخت ادامه/ ای پشت لحظه ها به در آیید / ای روز آفتابی/ ای مثل چشم های خدا آبی/ ای روز آمدن ای مثل روز آمدنت روشن/ این روزها که می گذرد هر روز/ در انتظار آمدنت هستم/ اما/ با من بگو که آیا من نیز در روزگار آمدنت هستم. ( همان : ۲۴۰ )
در این شعر که نمونه­هایی از بندهای آن ذکر شد با بهره گیری از عناصر طبیعی چون: جاده های مه آلود، آفتاب، آسمان، ابرها و جنگل، پروانه ها و برگ، طلوع خورشید و دریا و تصرّف خیالی در آن ها به ارائه ی مضمون پرداخته است که با توجه به فضای کلی شعر، شاعر در پی آزادی است امّا می توان در برداشتی تاویلی دیگر نگاه آرمانی شاعر و ظهور منجی را نیز دریافت کرد.
در شعر «خبرهای داغ»
شنیدن خبر مرگ باغ دشوار است
ز باغ لاله خبرهای داغ بسیار است
در این کرانه که باران داغ می بارد
به چشم ما گل بی داغ کمتر از خار است

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:11:00 ب.ظ ]