ساختار نیافته

 

 

اهداف

 

 

 

عمومی
توده

 

 

درون فردی گروه های کوچک میان فردی سازمانی

 

 

سطوح وضعیتی

 

 

در ادامه این بخش ، انواع مختلف ارتباطات انسانی ، با توجه به اهمیت و ارتباط هر کدام با موضوع مورد پژوهش ، به طور کامل ویا به طور اجمالی معرفی می گردد .
ارتباط با خود یا ارتباط درون فردی۵۸:
براساس این ارتباط ، افراد همیشه و در هر کجا ، با باز خورد در ارتباط است ، خواه در جمع تعداد زیادی از افراد و خواه به تنهایی ودر انزوا به سر برد . دکتر فرهنگی در این رابطه می نویسد : « ارتباط با خود عبارت است از اینکه جریان تفهیم و تفاهم را در درون «خود» فرد انجام می گیرد که یک نوع ارتباط درونی است . ارتباط[۲۲] باخود در بر گیرنده مشکلات درونی ، یا حل تعارضات درونی فرد است . این ارتباط علاوه بر برنامه- ریزی برای آینده ، عملکرد های عاطفی و ارزیابی خود و دیگران را مورد توجه قرار می دهد ارتباط با خود همانطور که از نامش پیداست ، « خود» را مورد توجه و محور اصلی بحث و گفتگو قرار می دهد . » (محسنیان راد، ۱۳۷۸،۱۲)
«ارتباط با خود در ذهن اتفاق می افتد ، وقتی که در حال خیال پردازی هستیم ، یا راجع به مسئله شخصی و یا به دنیای پیرامون خود فکر می کنیم ، در حقیقت ما در گیر ارتباط با خود هستیم . (ترنهلم جنسن،۲۰۰۰،۲۴) لئونارد شدلتسک ۵۹در کتاب «معنی و ذهن۶۰ از آنچه در درون هر فرد در فرایند ارتباط درون فردی می گذرد ، فهرستی تهیه نموده است . به اعتقاد داو ارتباط درون فردی مواردزیر را در بر می گیرد : ادراکات ، خاطرات ، تجارب ، احساسات ، برداشتها ، استنباط ها ، ارزیابی ها ، نگرش ها ، نظرات ، عقاید ، تدابیر ، تصورات ، حالات ذهن . ( مایرزو مایرز،۲۹،۱۳۸۳) وسیما ، ۱۳۸۳ اما بخش عظیمی از آنچه که این محتوا را تشکیل می دهد ، حاصل ارتباطی است که با سایر افراد در سطوح مختلف میان فردی ، گروهی و محلی داریم . از طرفی نیز ارتباط با خود ، بر ارتباطمان با دیگران تاثیر می گذارد . به عبارتی دیگر ، ارتباط با خود ، هم مبنای بر ارتباطات بعدی و هم متاثر ار آنهاست . اما آنچه که باعث اهمیت ابن ارتباط گشته ، در حقیقت ، « خود» است که در همه انواع ارتباطات انسانی ، نقش اساسی ایفا می کند .
مفهوم از «خود» برای معرفی خود به دیگران از چه کلماتی استفاده می کنیم ؟ چه ویژگی ها و صفاتی را برای خود بر می شماریم ؟ چه نوع تصویری از خودتان ارائه می کنید ؟ چگونه و از چه زمان به چنین تصویری دست یافته اید ؟ آیا دیگران در شکل دادن به آن نقشی داشته اند ؟ پاسخ به سوالات فوق در حقیقت ، مفهومی است که هر کس از « خود» دارد . مفهوم از خود از کودکی و به تدریج در فرد به وجود می آید ، متناسب با شرایط مختلفی که در آن به سر می برد ، دائماً تغییر شکل می دهد وبالاخره کامل می شود . «به آگاهی شخصی از کلیت بودن ویژگی های اساسی خود ، « مفهوم از خود » می گویند . مفهوم از خود شامل دو بخش است : یکی تصویری که فرد ازخود دارد، یعنی اینکه چه فکری در مورد خود می کند و چگونه آدمی است و دیگری احساسی است که در مورد خویشتن دارد واینکه چقدر خود و وضعیت خود را می پسندد . » (باستانی، ،۱۳۸۶،۱۲۲)
مفهوم از خود در جریان ارتباط با دیگران به وجود می آید . « نوزادان در بدو تولد درک و برداشت روشنی در مورد خویش و ارزش خویش ندارند . اما در جریان ارتباط با دیگران خود هایی برای آنها شکل می گیرد که به آنها می توانند بفهماند چه کسانی هستند . انسان از همان بدو ورود به دنیا با دیگران تعامل برقرار می کند و در حین تعاملاتشان با نطر دیگران درباره خودش آشنا می شود . ونقطه نظرهای آنان را می پذیرد پس ازدرونی[۲۳] کردن دیدگاه های برخی افراد خاص و به طور کلی دیگران ، درگیر یک رشته گفتگوهای درونی می شود که او را به یاد نقطه نظرهای دیگران در مورد خودش می اندازد . با همین گفتگو ها درونی یا گفتگو با خوداست که ارزشهای اجتماعی آموخته شده را ، تحکیم و تقویت می کنیم . به این ترتیب برداشت ها در مورد خودمان، بازتاب تصویری است که دیگران در مورد ما داشته اند . (وود،۹۸،۱۳۸۴)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
سه گروه از افراد در مقاطع مختلف زندگی ، برشکل گیری مفهوم از خود تاثیر بسزایی دارند : اعضای خانواده ، همسالان ، افرادوسیستم های مختلف جامعه.
خانواده : « معمولاً اعضای خانواده ، اولین و مهمترین عواملی هستند که بر نظرما راجع به خودمان تاثیر می گذارند . چون در سالهای نخست عمرمان عمدتاً با اعضای خانواده خویش تعامل داریم به همین دلیل تعملاتمان با آنها ، اساس و شالوده خود پندار (مفهوم ازخود) ما را می سازد . »
همسالان : « دومین عامل مهم و موثر بر خود پنداره ، ارتباط با همسالان است. انسانها از دوران کودکی که با همبازی های خود بازی می کنند ، تا دوران بزرگسالی و کار با همکاران و معاشرت با دوستان و همسرشان مدام با همسالان خود تعامل دارند. ما انسانها درحین تعامل با آنها ، اطلاعاتی راجع به نظر آنان راجع به خودمان کسب می کنیم و آنها با نظر خویش بر نگرش ما راجع به خودمان تاثیر می گذارند» (همان،۱۱۲،۱۳۸۴).
ارتباط با جامعه : سومین عامل موثر بر خود پنداره ، تعامل با جامعه در معنای کلی آن است . ما به عنوان عضو یک جامعه تحت تاثیرارزشها ، قضاوتها و دیدگاه های اجتماع هستیم . دیدگاه های جامعه از طریق نهاد های مختلف و همچنین رسانه ها به ما منتقل می شود .اغلب این نهادها به ویژه نهادهای آموزشی ، وظیفه انتقال ارزشهای فرهنگی و اجتماعی را درسطح جامعه بر عهده دارند . از طریق آنهاست که افراد با ارزشهای قابل قبول در سطح یک جامعه آشنا می شوند و آنها را به عنوان بخشی از وجود خود در می آورد .
۲-۲-۲) ارتباط میان فردی۶۱:
ارتباطات میان فردی اساساً رابطه ای است میان دو نفر و نه بیشتر ، به همین دلیل است که ارتباطات میان فردی با نام دیگری یعنی ارتباطات «دوتایی» یا «جفتی»۶۲نیز معرفی می شود این نوع ارتباط از نظر میزان صمیمیت و شناخت کامل طرفین از یکدیگر،همچنین نوع پیامها ی رد و بدل شده در آن ،از سایر انواع ارتباط متمایز است.به همین دلیل است که محققان بسیاری آن را انسانی ترین نوع ارتباط دانسته اند . با توجه به ویژگی های منحصر به فرد این نوع ارتباط و شباهتی که ارتباط میان اعضای خانواده به این ارتباط دارد، [۲۴]
محققان اغلب ارتباط در خانواده را در حوزه ارتباط میان فردی قرار می دهند. گرچه ارتباطات در خانواده را می توان ارتباطی متمایز از انواع دیگر ارتباط حتی ارتباطات میان فردی دانست .
۲-۳تعریف ارتباطات میان فردی :
پیترهرتکی برای ارائه تعریفی از ارتباطات میان فردی ، ابتدا ویژگی های آن را بررسی نموده است . از نظر محقق ، «ارتباط میان فردی ، ارتباطی است میان «دونفر» که به صورت « چهره به چهره» صورت می گیرد . فرم ومحتوای این ارتباط کاملاً منعکس کننده ویژگی های (نقش اجتماعی و روابط آنها) افرادی است که در آن حضور دارند . » وی مثالهای زیر را در ارائه نمونه هایی از این نوع ارتباط به کار برده است : دو دوست که راجع به تعطیلات با هم در حال گفتگو هستند . یک زوج که درباره رفتار فرزند نوجوانشان با هم جر وبحث می کنند . گفتگوی حضوری یک استاد و دانشجو (همان ، ۲۰،۲۰۰۱) ویژگی های مورد نظر هارتلی در تعریف ارتباط میان فردی را می توان به طور خلاصه به این شرح بر شمرد :
– ارتباط میان فردی ، مستلزم برقراری ارتباط چهره به چهره بین هر دو سوی ارتباط است.
– ارتباط میان فردی شامل دو نفر است که در نقشها و روابط مختلفی با هم ارتباط برقرار می کنند
– ارتباط میان فردی ،ارتباطی است دو سویه ، که از طریق ارتباط می توانند در آن واحد هم فرستنده و هم گیرنده پیام باشد.
– ارتباط میان فردی ،فقط شامل تبادل پیام نمی شود ، بلکه در ارتباط میان فردی ، ضرورتاً تولید وتبادل معنا نیز صورت می گیرد .
– بخشی از آن یا تمامی ارتباط میان میان فردی ، از روی قصد ومنظور خاصی انجام می شود، امکان برقراری ارتباط بدون داشتن قصد خاصی غیر عادی و غیر طبیعی به نظر می رسد( البته لازم است در این رابطه ، رفتارهایی را که جهت کسب اطلاع یا ارائه اطلاعات انجام می شوند ، از ارتباط متمایز دانست.)
– ارتباط میان فردی در طول زمان شکل می گیرد . « از آنجایی که ارتباط میان فردی ، ارتباطی است پایدار میان دو نفر که از مدتها قبل آغاز شده ، برای شناخت آن ، باید کلیه سوابق ارتباطی طرفین ارتباط برقرار شود چرا که ارتباطی که بر قرار می گردد، متاثر ازارتباط قبلی است و بر ارتباط بعدی آنان نیز تاثیر خواهد گذاشت.)
– و بالاخره اینکه ارتباط میان فردی نیز مانند هر ارتباط دیگری ، یک فراگرد است .
مدل شماره۲-۳ : مدل ارتباطات میان فردی پیتر هارتلی

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

 

 

 

محیط اجتماعی هویت اجتماعی
ادراک اجتماعی
شخص الف
رمز گذار ی
ارائه باز ارائه
(رابطه) (اطلاعات)
رمز گذاری

ادراکات اجتماعی
هویت اجتماعی شخص ب

 

جان استوارت نیز عقیده دارد که ارتباطات میان فردی اساساً بین « دونفر» اتفاق می افتد ، صرفنظر از نقشها و وظایفی که بر عهده دارند . این ارتباط زمانی واقع می شود که :
اولاً اینکه میان دو سوی ارتباط اعتماد زیادی وجود دارد. ثانیاً هر دو سوی ارتباط ، برای بازگو کردن آزادانه احساسات و خصوصیات شخصی اش آمادگی کامل دارد . و بالاخره اینکه دو سوی ارتباط توجه و علاقه دو جانبه وجود دارد (همان ، ۱۹۷۵،۱۴) این تعریف تا حد زیادی به تعریف ارائه شده از پیتر هارتلی شباهت دارد چرا که در هر دو تعریف فوق، تعداد افراد شرکت کننده در ارتباط میان فردی ، فقط دو نفر ذکر شده و همچنین در هر دو تعریف ، رابطه صمیمانه و یا شناخت قبلی طرفین ارتباط از یکدیگر ، مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس همین ویژگی ها ، ترنهلم و جنسن در تعریف ارتباطات میان فردی می نویسد : « ارتباطات میان فردی ، ارتباطی است غالباً چهره به چهره که میان دو نفر صورت می پذیرد . این ارتباط اغلب غیر رسمی و همزمان است . هر کدام از طرفین شرکت کننده در ارتباط ، حداکثر باز خورد را از یکدیگر دریافت می کنند ، و هر کدام از شرکت کنندگان می تواند به طور همزمان ، هم دریافت کننده و هم ارسال کننده پیام باشد . »(همان ، ، ۲۰۰۰ ،۳۴)
جولیا وود بر اساس صمیمیت موجود میان طرفین ارتباط در ارتباطات میان فردی ، آن را به سه شکل تقسیم کرده است : ارتباط میان «من» و «آن» ارتباط میان «من» و «شما» و بالاخره ارتباط میان « من» و «تو»«در ارتباط من وآن ،انسانها با دیگران برخوردهای کاملاً غیر شخصی دارند و تقریباً با آنها همچون اشیاء برخورد می کنند. در رابطه من و آن ، به طرف مقابل زیاد اعتنا نمی کنیم حتی اصلاً اهمیتی نمی دهیم که چنین آدمی وجود دارد . دومین سطح رابطه ، ارتباط من وشما است که اکثر تعاملات انسانی ، در زمره این نوع ارتباطات می گنجد . ارتباط من وشما ، حد واسط ارتباطات غیر فردی و میان فردی است. در این نوع ارتباط طرفبن مثل اشیاء با یکدیگر برخورد نمی کنند. اما فردیت یکدیگر را نیز به طور کامل به رسمیت نمی شناسند.»(وود ، ۴۷،۱۳۸۴)
نادر ترین نوع رابطه ، ارتباط من وتو است این نوع ارتباط عالیترین شکل گفتگوی انسانی است چون طرفین رابطه ، یکدیگر را موجوداتی ارجمند و بی همتا می بینند . وقتی در سطح من وتو با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم به تمامیت وفردیت دیگران توجه می کنیم و بها می دهیم . دیگر با آنها متناسب با نقش های اجتماعیشان برخورد نمی کنیم و آنها را انسانهای بی همتایی می بینیم که کلیت وجود آنها را قبول داریم . در ضمن در ارتباطات چهره به چهره من و تو ، خودمان را نمی پوشانیم و بر چهره خود نقاب نمی زنیم بلکه تمام مکنوفات قلبی خود را فاش می کنیم و مزیتها و عیبها ،امید ها و ترسها، نقاط قوت و ضعف خویش را با آنها مطرح می کنیم.» (همان، ۴۹)
صمیمیتی که در تعاریف قبلی به عنوان یکی از ویژگی های اساسی ارتباطات میان فردی به شمار می رفت ،در سطح سوم رابطه میان فردی ،یعنی رابطه من وتو ،مورد توجه قرار گرفته است . این در حالی است که محققان دیگر ، در تعاریف خود از ارتباط میان فردی، رابطه صمیمانه و یا حتی نوع ارتباط چهره به چهره را جزو شرایط اساسی آن ندانسته اند . در عوض وجود رابطه ای پایدار و با ثبات میان طرفین ارتباط را مطرح کرده اند : « ارتباط میان فردی ،ارتباطی است که میان دو نفر که با هم رابطه ای پایدار و مشخص دارند، به وجود می آید . بر همین اساس ، رابطه میان پدر و پسر ، کارگر و کارفرما ، دوخواهر ، معلم و دانش آموز ، دو دلداده و غیره.. همگی جزو ارتباطات میان فردی شناخته می شود . »(دوتیو، ۲۰۰۱ ،۴)
با توجه به کلیه تعاریف فوق ،به نظر می رسد کلیه محققان در این که ارتباطات میان فردی اساساً رابطه ای است میان دو نفر و نه بیشتر،اتفاق نظر دارند . به همین دلیل است که ارتباطات میان فردی با نام دیگری یعنی ارتباطات «دوتایی» یا« جفتی» نیز معرفی می شود. اما نوع ارتباط از نظر میزان صمیمیت و شناخت کامل طرفین از یکدیگر ارتباط چندان مورد اتفاق نیست . گاهی نیز صرفنظر از ویژگی های اساسی تعریف این نوع ارتباط ، تعریف کاملاً متفاوتی از ارتباط میان فردی ارائه می شود : «ارتباط میان فردی ، فعالیتی پویا ، دایمی ، قابل پیش بینی وچند سطحی است که موجب تسهیم معنا شده تا زندگی را با تدبیر و مدیریت اداره کنیم .» (مایرز و مایرز،۱۳۸۳،۳۸)
چهارچوب نظری:
نظریه های مورد استفاده شامل نظریه برلو که شامل معنی، فراگرد و مدل فراگرد ارتباط می باشد و نظریه پنجره جوهری که نشان دهنده این است که افراد شخصیت های مختلفی دارندو شاخص های بر گرفته از نظریات در جدول مشخص گردید و همچنین متغییر ها ، مقیاس های و گویه های تحقیق از نظریه ها استخراج شده و نتایج بدست آمده با صحت و سقم این نظریه ها در نظر گرفته شده است .
نظریه برلو:
دیوید ک . برلو۶۳ نویسنده ، محقق و یکی از نخستین دانشجویان ارتباطات است که دکترای تخصصی خود را در ارتباطات از دانشگاه ایلینویز دریافت کرد . او پس از دوران فارغ‌التحصیلی بخش ارتباطات را در دانشگاه ایالتی میشیگان بنیان گذاشت . (راجرز، اورت میچل،۸۱۷،۱۳۸۷)
مدل ارتباطی برلو، که وی آن‌را در سال ۱۹۶۰ طراحی کرد ، به‌تفصیل درباره فراگرد ارتباطات انسانی توضیح می‌دهد .
مدل برلو حاوی چهار عنصر “منبع”، “پیام”، “کانال” و “گیرنده” است. “منبع” و “گیرنده” هرکدام دارای مهارت‌های ارتباطی ، نگرش ، دانش ، فرهنگ و سیستم‌های اجتماعی هستند. “پیام”، به رمز ، محتوا ، نحوه ارائه ، عناصر و ساخت ، تقسیم می‌شود . “کانال” نیز شامل دیدن ، شنیدن ، لمس کردن ، بوییدن و چشیدن است . (محسنیان راد ، ۳۹۳،۱۳۸۵)
معنی
برلو که به ‌شدّت تحت تأثیر نظریه محرک- پاسخ در روان‌شناسی بود، فرایند یادگیری و تفسیر را بررسی کرد. او نشان داد که چگونه فرد، همواره هم گیرنده است و هم منبع. بنابراین یادگیری ، مشتمل بر فرایند تفسیر محرک- پاسخ و عمل بر مبنای پیامدهای پاسخ است . او می‌گوید تکرار و تواتر ممکن است پیوندهای محرک[۲۵]– محرک – پاسخ را محکم‌تر یا سست‌تر کند. بنابراین وقتی یک پاسخ، با پاداش روبرو می‌شود ، آن عادت تقویت شده و وقتی پاداش نمی‌گیرد ، تضعیف شده و در نهایت از بین می‌رود .
در تلاش برلو ، مفهوم “قصد” ارتباطی ، برای برقرار شدن ارتباط مؤثر و آشکار ، نقش مهمی دارد. برلو معتقد است که قصد و هدف تمامی رفتارهای ارتباطی آن است که پاسخی خاص از جانب فرد یا گروهی خاص را برانگیزد و ارتباط ، هنگامی مؤثر خواهد بود، که گیرنده با تلاش کم‌تری پاسخ مطلوب را ارائه دهد. او پنج اصل را برای ارتباط مؤثر مطرح می‌کند :
۱٫ تواتر ارائه پیام، با پاداش و بدون پاداش ؛

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:43:00 ق.ظ ]