والدین وظیفه دارند در مقابل کودک نسبت به تغذیه ، بهداشت ، مسکن ، پوشاک و نیز پرورش دینی ، اخلاقی ، عقلی و عاطفی وی بکوشند . به نیازهای اساسی وی اعم از مهر و محبت ، امنیت مادی و معنوی ، معاشرت و استقلال و سایر مایحتاج وی توجه کافی نمایند و ابزار و وسایل لازم را ضمن مراقبت کافی به کار گرفته ، از موانع پرورش و تربیت دوری کرده و از استعدادهای بالقوه ی خدادادی و نیز حواس و امکانات متعددی که خداوند دووی به و دیعه گذاشته ، بهره گیری نموده و در تعالی و ارتقاء وی کوشا باشند تا از انحراف و کجروی وی جلوگیری نمایند و در این راه بایستی تلاش نمایند تا از بد اموزی و افراط و تفریط و روش های خلاف عدل و حق دوری کند.
۲-۲)مبحث اول : تعریف تربیت و اهمیت آن
۲-۲-۱)گفتار اول : تعریف تربیت
تربیت از ماده (ربو) به معنای بالا رفتن و اوج است و بدینسان لغت تربیت به معنی اوج دادن و زمینه برای بالا رفتن و فراهم ساختن رشد است . برای تربیت ، تعاریف متعددی بیان شده که به برخی پرداخته می شود :
در فرهنگ معین تربیت در لغت به معنای پروردن ، پروراندن ، آداب واخلاق به کسی آموختن و پرورش بدن به وسیله ی انواع ورزش هاست .[۴۶] و در فرهنگ عمید تربیت به معنای پروردن ، پرورش دادن ، ادب و اخلاق به کسی یاد دادن است .[۴۷]
تربیت در اصطلاح به معنای کوشش و تلاش آگاهانه ی انسان برای ایجاد تغییرات مطلوب است و بدیهی است که معنی مطلوب و طرز برداشت از آن در جوامع مختلف فرق می کند. چه بسا امری در جامعه ای مطلوب به حساب آید و در جامعه ای دیگر نامطلوب .[۴۸]
تربیت عملی است که از طریق نسل بالغ درباره ی آنها که رشد کافی نیافته اند. به منظور پرورش جسمی ، فکری و اخلاقیشان انجام می شود تا آنها را برای عضویت در زندگی انسانی آماده کند . تربیت عبارتست از پروردن قوای جسمی و روانی انسان برای وصول به کمال مطلوب ، انتقال تفکر و احساس و عمل جامعه به آیندگان :
تربیت عبارتست از یک عمل عمدی و آگاهانه و دارای هدف ، که به منظور رشد دادن ، ساختن و دگرگون کردن و نیز شکفتی استعدادهای مادر زادی او انجام می شود. تربیت عبارتست از پرورش عضوی مفید برای جامعه . [۴۹]
از نظر اسلام می توان گفت : تربیت به معنای هدایت و اداره ی جریان ارتقائی و تکاملی بشربا ایجاد هئیت تازه در فرد به منظور فراهم آوردن زمینه برای رشد و تکامل همه جانبه است .
پس نتیجه آنکه تربیت یک عمل عمدی و آگاهانه ، هدف دار و هدفمند و دارای طرح و نقشه در مسیر سازندگی و برای دست یازدیدن به سوی تکامل به طور مداوم و دائمی و نیز انتقال دهنده ی میراث خانوادگی از نسل های گذشته برای آیندگان می باشد .
تربیت عبارتست از هدایت و اداره ی جریان ارتقاءی و تکاملی بشر به گونه ای که او را به سوی الله جهت دهد و حاصل آن داشتن انسان تفکّر ، مومن ، متعهد ، مسئول در برابر محیط ارزیاب و منتقد و در جنبه ی رفتار عامل به تعالیم مکتب است .[۵۰]
پس بحث تربیت سعی در به کمال رساندن استعدادهای بالقوه و فعلیت بخشیدن به آنچه به امانت در انسان به ودیعه نهاده شده است ، می باشد .
در تربیت مسئله تلقین ، آموزش ، ایجاد مهارت ، تأسیس اعتقاد ، تشکیل عادات مناسب ، پرورش فکر و ذهن و اعضاء و ایجاد خوی و ملکه مطرح است . [۵۱]
تربیت ، کاری اندیشیده و جهت داراست . با بی خبر و عدم آگاهی و آشنایی به مسایل و جریانات زمان نمی توان در ان زمینه گام برداشت .[۵۲]
پس تربیت سیر طی طریق و تکامل و ارتقاء انسانی است به سوی الله و نهایتاً رسیدن به خدا ونداست.
۲-۲-۲)گفتار دوّم : علم تربیت
برای اینکه تکامل بشر در سایه ی تربیت به کمال برسد ، لازم است به طور علمی عمل شود. پس می توان گفت ، علم تربیت ، دانش است که در سایه ی آن انسان قادر خواهد بود که رشد و تعالی در جنبه های جسمی ، فکری عقلی وعاطفی ، سیاسی و اجتماعی ، مذهبی و اخلاقی و غیره را در خود یا فرد دیگر ایجاد کند که خود در دو بخش تربیت نظری و عملی مطرح می باشد .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در تربیت نظری بحث از منشأ افعال و رفتار ، ماهیت جسم و جنس آدمی ، ماهیت عقل و اندیشه و قواعد و قوانین حاکم بررفتار و کردار آدمی است .
در حالی که تربیت عملی استفاده از مسائل مربوط به تربیت نظری در جنبه و جهت عمل و اجرا است . به عبارتی اجرایی نمودن مباحث تربیت نظری است و نتیجه آنکه به کارگیری از علوم نظری تربیتی در ابعاد مختلف زندگی و به منظور بهبود رفتارهای انسانی و سوق دادن انسان به سوی کمال الهی است .
۲-۲-۳)گفتار سوّم : اهمّیت تربیت
تربیت از جهات متعددی دارای اهمیت است که بعضی از جهات آن به قرار ذیل است :
۲-۲-۳-۱)جنبه ی فردی :
در این مقوله می توان با بهره گرفتن از تربیت ، از موجودی خام فردی پخته با استعدادهای شکوفا شده و به دور از هرگونه عوامل مخرب و وسوسه کننده ایجاد کرد.
۲-۲-۳-۲)جنبه ی اجتماعی :
در این زمینه فرد در سایه ی تربیت به رشد و شکوفایی و توسعه ی علمی ، اقتصادی ، سیاسی و … دست می یابد. تربیت در این مقوله خود ، کادر رهبری مناسبی را برای جامعه ساخته که می تواند تضمین کننده ی سلامت اجتماعی باشد.
عکس مرتبط با اقتصاد
به هین جهت تربیت فرزند ، مهمترین برنامه ی زندگی والدین است و آنان در اصل سازندگان دائمی فرد و جامعه هستند . پس می بایست تمام تلاش خویش را برای تربیت درست فرزندان به کار گیرند؛ زیرا تربیت درست کردن خیلی آسان تر از اصلاح یا تربیت مجدد می باشد زیرا در صورت انحراف فرد باز گرداندن او به مراتب مشکل تر و سخت تر خواهد بود. تربیت از ضروریات حیات بشری است چون در صورت عدم تربیت صحیحهم خود فرد و هم جامعه دچارمشکل می گردد چرا که زورگویان ، استثمارگران ، جانیان و غیره همه زاییده ی تربیت ناصحیح می باشند.
۲-۳)مبحث دوّم : وظایف ، اهداف ، فواید و اصول تربیت
۲-۳-۱)گفتار اول : وظایف و اهداف تربیت
الف) اهداف تربیت :
هدف اصلی تربیت ، سازندگی و آفرینندگی مداوم و تلاش و کوشش برای تعدیل و ایجاد تعادل بین نیازها و تمایلات فرد است و در کل گرفتن دست فرد و فراهم کردن زمینه رشد و تعالی او و نهایتاً هدایت وی به سوی کمال واقعی و انسانی است . به عبارت دیگر، هدف از تربیت عبارتست از پدید آوردن انسانهای آزاد و دور و بر کنار از هر گونه قید بندگی دیگران و اسارت گناه و مستقل از همه ی انحراف ها و لغزش ها .[۵۳]
لذا در نگاه کلی و در سایه ی رسیدن به هدف اصلی تربیت انسان ، می توان امیدوار بود که جامعه ای عاری از ناراستی و انحراف و بزهکاری داشته باشیم .
ب) وظائف تربیت
از وظائف تربیت می توان به هدایت و اداره ی جریان تکاملی در جنبه های جسمی ، فکری ، روانی و نیز سازندگی و حرکت انسان از حیوانیت به سوی کمال انسانی و آموختن درس تعاون و همزیستی و خیر خواهی اشاره کرد.
تحول آفرینی در انسان در ابعاد مادی و معنوی و بالا بردن دانش فرد و نهایتاً سازندگی در جنبه های مختلف آدمی ( تن ، مغز و روان ) وی ، به طوری که فرد موفق به ایجاد رابطه ی درست بین خویش و خدا و جهان گردد ، از جمله وظائف تربیت فردی و اجتماعی است .
پس تربیت شیوه ی انسان سازی است و سازندگی ، تنها از طریق آن است که انسان ، انسان می شود و از حضیض حیوانیت به اوج انسانی می رسد و متعالی می گردد. [۵۴]
۲-۳-۲)گفتار دوّم : فایده و لزوم تربیت و اصول آن
الف) فایده و لزوم تربیت :
در فایده ی تربیت همین بس که می توان زمینه را برای سعادت فرد و جامعه و حرکت آن به سمت کمال و یا بدبختی و انحطاط آن فراهم نماید. تربیت هم در جنبه ی فردی آدمی، مفید است ، زیرا عامل رشد وارتقاء فکری ، جسمی و روانی اوست وهم از لحاظ اجتماعی عامل رشد فرد، به گونه ای که برای خود و جامعه ی خویش مفید باشد ، تاثیر گذار است .
به علاوه تربیت در بعد اقتصادی نیز به گونه ای که عامل ارتقاء شغلی ، بهداشتی و علمی است مفید فایده می باشد. با تربیت در فرد می توان روح عدالت در کنار آگاهی سیاسی و اجتماعی ایجاد کرد تا در هدایت جامعه مفید باشد ، به گونه ای که از طریق آن ضمن انتقال تجربیات گذشتگان به آیندگان در جهت پیشبرد امور و تعالی و ترقی جامعه در کلیه ی ابعاد استفاده کرد.
به وسیله ی تربیت می توان آدمی را از واقع گرایی به تخیلات ناروا پاک کرد. [۵۵] مضافاً در لزوم تربیت بایستی اذعان داشت که انسان بدون تربیت فاقد همه چیز است .
سودمندی های تربیت از جنبه های مختلف از جمله سیاسی ، سبب تحولات عظیم اجتماعی و حکومتی و به لحاظ اجتماعی ، سبب نگرش جمعی و اجتماعی و به دور از هر گونه خودخواهی و به لحاظ اقتصادی سبب کشف ، اختراع و ابداع و نوآوری های فراوان به منظور رشد اقتصادی و خودکفایی خواهد گردید و هم چنین از حیث فرهنگی نیز سبب فرهنگ سازی ، رشد در اخلاق و فلسفه ، هنر و ادب و … می شود و نهایتاً در بعد اخلاقی و معنوی نیز سبب افزایش فضیلت و مکارم اخلاقی و کرامت و شرافت انسانی می گردد.
ب) اصول تربیت :
تربیت بر پایه ی اصولی بنا شده است . از جمله ی آن اصول می توان به اصل کمال ، که همان حرکت به سوی کمال و تعالی و رحمت خداوندی است و اصل تلاش آزاد ، که همان سازندگی فرد و اماده نمودن وی بر پایه ی تلاش و کوشش برای رسیدن به مقصد است . و اصل توجه به فردیت فرد که همان داشتن اندیشه و فکر مستقل و حق تصمیم گیری برای زندگی آینده است و اصل توجه به اجتماع که همان اصالت جامعه می باشد ، که حکایت ازاین دارد که فرد در سایه ی اندیشه ی خود بایستی در جهت زندگی اجتماعی نیز فعالیت داشته و این دو با یکدیگر مباینتی نداشته باشند و نهایتاً اصل حریّت یا ازادگی که فرد می بایست در کمال آزادی به سوی تعالی و کمال و عزّت و شرف و کرامت انسانی حرکت نماید، اشاره نمود.
بدیهی است در صورت عدم تربیت صحیح و نادیده گرفتن اصول یاد شده در تربیت انسان شاهد رشد لغزش ها از جمله پرخاشگری ، لجبازی ، برقراری ، خشم ، درگیری فیزیکی ، بددهنی ، و حتّی شرارت و تقلّب و دزدی در کودکان خواهیم بود.
۲-۴)مبحث سوّم : عاملان ، ابعاد ، مراحل و روش های تربیت
والدین به عنوان عامل وراثتی و محیطی در تربیت شمرده می شوند . زیرا والدین اوّلین کسانی هستند که کودک از آنها در سایه ی توجهات الهی منشأ گرفته و بیشترین تماس را نیز با آنها دارند. چه اینکه والدین هم از طریق وراثت ، بسیاری از خصایص فردی ، جسمی و روانی را به کودک منتقل می نمایند و هم به عنوان عاملی از عوامل محیطی اعم از محیط داخلی ، یعنی خصایص فیزیکی و شیمیایی دوران رحمی که در سلامت و نقص کودکان مؤثر است و هم محیط خارجی ، که همان تربیت در دامان والدین ( پدر و مادر ) است شکل می گیرد.
از جمله عاملان تربیت ، خانواده ، اجتماع ، اولیای مدرسه ، شرایط آب و هوایی ، سیاسی ، اقلیمی و جغرافیایی و ایدئولوژیک می باشند که می توانند نقش بسزایی در تربیت داشته باشند .
خانواده باید از یک سو مرکز تندرستی ، بهداشت جسمی و عقلی و از سوی دیگر مرکز پرورش تن ، رشد روان و از سوی سوم محلی برای آماده کردن فرد جهت زندگی اجتماعی باشد . [۵۶]
۲-۴-۱)گفتار اول : مراحل و ابعاد تربیت
الف) مراحل تربیت :
از منظر اسلام تربیت را می توان به دو مرحله ی کلّی تقسیم کرد:
۱)مرحله ی اول که شامل دوران بیست و یک ساله ی اولیه ی عمر است .
۲)مرحله ی دوّم که از پایان بیست و یک سالگی تا آخر عمر است .
لازم به ذکر است که در مرحله ی اوّلیه ی تربیت دور ه ی پایه گذاری شخصیت و شناخت والدین و نیز نقش پذیری کودک در ابعاد روانی ، شخصیتی ، کنجکاوی و ذهنی ، بلوغ جنسی و اماده شدن طفل برای زندگی است که در این مرحله بذر اوّلیه کاشته و نتیجه ی آن نیز در آینده هویدا می گردد و در این مرحله نیز وظیفه ی بس سنگین نسبت به فرزند برای والدین مقرر گشته است .
در مرحله دوّم ، آدمی مسئول وضع خویشتن است و وظیفه دارد در خودسازی بکوشد و تلاش کند. [۵۷] که دراین مرحله ، تأثیرو تأثر والدین به مراتب کمتر خواهد بود.
ب) ابعاد کار تربیت :
تربیت از یک طرف متوجه قوای جسمانی است که به خاطر آن بسیاری از اعمال عبادی ترک یا واجب می گردد و از طرف دیگر متوجه قوای ذهنی ازادراک ، حافظه ، تداعی ، معانی و حتّی تشکیل ذهن ، از طریق ایجاد رابطه و اتحاد میان محتویات ذهنی که به صورت متناسب و متوازن رشد یابد و از سوی دیگر متوجه پرورش روان و عواطف است . در تربیت ، سعی می شود که به انسان مسئولیت آموخته تا خویش را در قبال آفریدگار ، مردم ، جامعه و طبیعت مسئول ببیند تا راه تعالی کمال را بپیماید.
۲-۴-۲)گفتار دوم : ابزار و روش های تربیت
الف) ابزار تربیت :
مقصود از ابزار تربیت ، همان محرکها و وسایل مادی و غیر مادی است که در اصلاح و ایجاد عادات مفید و سودمند تربیتی به کار گرفته می شود و فرد را از عادات ناصحیح و رفتارهای غیر سودمند به دور نگه می دارد. از جمله ی این ابزار می توان به تشویش و ترغیب ، ملامت و سرزنش در موارد اشتباه در مواقعی که پند و اندرز موثر واقع نشده ، تنبیه در موارد خاص و استثنائی و گاهی نیز استفاده از قدرت برای تفهیم حاکمیت و قدرت اشاره نمود که همگی در موارد خاص و بنابر ضرورت های لازم به کار گرفته خواهند شد.
ب) طریق و روش های تربیت :
طفل به دنیا می اید ؛ در حالیکه جاهل است و به نوعی خالی الذهن ، پس برای تربیت او بایستی از روش های مختلف از جمله حواس مختلف از جمله حواس باصره ( به کارگیری تعقل و اندیشه ) ، سامعه ( شنیدن از راه سمعی )، از طریق پند و اندرز و تلقین یا داستان سرایی و گاهی نیز از طریق تجربه ، عمل ، لمس ، آموزش و پرورش و نهایتاً تقویت اندیشه و فکر در کودک استفاده کرد .
در طریق تربیت ضررت دارد که به جنبه های شناخت انسان ، ذات و طبیعت آن ، شناخت و رابطه ای انسان با طبیعت و ضابطه ای حاکم بر آن ، شناخت ارزش های جامعه و شناخت دیدگاه ها و جهان بینی و فلسفه ی حیات و هم چنین شناخت اساس و هدف زندگی آگاهی داشته باشیم .
از طرفی تربیت ، انسان سازی و تعالی کمال یا بی انسانی است و در سایه ی تربیت استعدادهای بالقوه متکامل گردیده و مایه ی هدایت بشر می شود .
تربیت امر آگاهانه و هدفمند ، هدایت و حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر از کمال است که در این سیر والدین نقش چشم گیری دارند. وجود روش ، سبب شده مادر این طی طریق دچار اشتباه نشده و راه انحراف پیش نگیریم و به خطاها واقف و از تکرار آن بپرهیزیم .
نقش والدین گاهی به طور غیر مستقیم و ناشی از روابط خودشان با یکدیگر، کودک را تحت تأثیر قرار داده ، مثل برخوردهای دوگانه و نفاق آمیز با یکدیگر، وجود عصبیت ، تعارض عقاید و تضاد و تناقض در گفتار و برخورد وغیره .

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 11:03:00 ب.ظ ]