پس از برافتادن دولت ساسانیان اشاعه تاریخی اسلام در ایران آغاز شد و همگام با آن، عربی نیز که زبان متنهای مقدس بود رونق یافت و ایرانیان به تدریج آیین پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را پذیرفتند (ریپکا، ۱۳۵۴، ص ۶۳).
ایران در نتیجه جنگهای نهصدساله با روم و فتور و کهولت دین مزدیسنا و انقلاب فکری و سیاسی که ایجاد شده بود، روی به ضعف نهاد و با آنکه ایرانیان زودتر از رومیان ایستادگی و رشادت به خرج دادند، زودتر از آن ها منقرض گردیدند اما فرهنگ و تمدنشان از میان نرفت. دولت اسلام پایتختی به وجود آورد و درباری ساخت که از حیث سازمانی اخلاقی و مادی به مراتب طبیعیتر و استوارتر از عهد پیشین بود و ادبیاتی به وجود آورد که صد یک آن را در عهد ساسانیان نداشت (بهار، ۱۳۴۹، ص ۱۴۲).
در تکوین اصول اخلاقی اسلام سه عنصر مؤثر وجود داشته که مورد توجه قرار گرفته است: در درجه اول اصول اخلاقی مذکور در کتاب مقدس قرآن است. در درجه دوم یک رشته مدارک اخلاقی که بسیار متنوع و در عین حال مبهم است؛ مانند: امثله، کلمات حکیمانه، حکایات، افسانههای منظوم که در حقیقت سلسلهای از مطالب اخلاقی فلسفی است که غالباً هیچگونه ارتباطی با یکدیگر ندارند و از حیث محل و تاریخ پیدایش گوناگوناند و در درجه سوم، سنت اخلاقی یونانی قرار گرفته است (اینوسترانتسف، ۱۳۵۱، ص ۳۰).
در دوره اولیهی رونق علوم در اسلام، تألیفهای یونانی ترجمه شده است. علاوه بر ترجمهی برخی تألیفات اخلاقی یونانی مخصوصاً تألیفات ارسطو یک رشته آثار با اسامی ساختگی مؤلفان به این سنت ارتباط داده میشود که رابطی آن با علوم یونانی فقط ظاهری است و حتی طرفداران اصل تفوق تأثیر یونانی آن آثار را در گروه دوم آثار قرار دادهاند که در علم اخلاق اسلامی تأثیر داشته است؛ یعنی، گروه «آثار حکمت شرق» نوع وصایای ساختگی که به ارسطو و فیثاغورث و دیگران نسبت داده
میشود. ابن مسکویه به نوعی از مدارک ایرانی مانند، پندنامهها و اندرزنامهها اتکا می کند که به هیچ وجه جزو ادبیات اندرزآمیز مجمل و نامفهوم و مبهم نبوده بلکه نامبرده به آثاری استناد میکند که جنبه کتابهای مربوط به تعالیم مذهبی را داشته و از این رو معرف اصول مشخص اخلاقی، دیانتی یعنی اصول اخلاق پارسی است (همان، ص ۳۱).
اخلاق در ادبیات
به خوبی میدانیم که همیشه مهمترین مسائل ملل مختلف در ادبیات آن ها مطرح میشود. ادبیات یکی از جلوههای قابل لمس فرهنگ است اما نمیتوان ادعا کرد که از طریق آن میشود به یک فرهنگ دست یافت. ادبیات صورتی از گفتار است. امیل بنونیست گفتار را چنین تعریف کرده است: «هر نوع بیان که در آن گوینده و شنوندهای هست و گوینده به نوعی، نیت تأثیر گذاشتن در شنونده را دارد». بنابر این تعریف، حتی نوشتهای نظاممند را که نویسندهی آن به کمک واژههای مشخص قصد دارد تعریفی از اساس زندگی اخلاقی به خواننده القا کند، میتوان گفتار انگاشت. واژه ادبیات به مفهوم گفتاری است که با بهره گرفتن از قدرت زیان سعی میکند فارسیزبانان سدههای مختلف را تحت تأثیر قرار دهد. از آنجا که قدرت زیان جزء مهمی از گفتار است، آن را نمیتوان نادیده گرفت. این قدرت غالباً صورت کلمات قصار، حکایات اخلاقی و شعر در دورهای ارائه شده است (فوشه کور، ۱۳۷۷، ص ۹).
از مشخصات بارز شعر کهن فارسی با همه تنوعی که از لحاظ اندیشه و احساس و مشرب گویندگانش در آن وجود دارد، ارزشهای اخلاقی و انسانی است که چونان گوهرهای تابناک، جان و دل فضیلتجویان هنردوست را تاکنون از فروغ معنوی خود روشنی بخشیده و نوازش کرده و در طول حیات هزارسالهی خود راهنمای نسلها و پرورشدهنده قرایح و استعدادهایی بسیار بوده است. با نظری گذرا به درونمایهی شعر گذشته آشکار میشود که در این قلمرو وسیع، ذوق و اندیشه، هرچه مقدس و محترم و والا و زیباست، ستایش شده و از تمامی ناشایستها و رذایل و آنچه موجب سقوط اخلاقی انسان میشود، نکوهش و تقبیح به عمل آمده است. (رزمجو، ۱۳۸۲، ص ۲۶۱).
تجلی روح انساندوستی، اعتقاد به خداوند و مقدسات مذهبی و گرایش به نیکیها و سجایای حمیدهای نظیر آزادگی، عدالتخواهی، ظلمستیزی، جوانمردی، مناعت طبع، راستی و واقعبینی، احترام به حقوق همنوع، دانشآموزی، ایثار و بخشندگی، شکیبایی، شجاعت و … خلاصه، همهی آرمانهای بلند بشری، از ویژگیهای معنوی شعر کهن و از مقولهی روشناییهای آن به شمار میرود.
ادبیات اخلاقی موجود در زبان فارسی در چارچوب آنچه ما ادبیات آموزشی نامیدهایم، جای
میگیرد. صورت اولیهی بیان اندرز، کلمات قصار است. حکایت نیز یکی از عناصر اساسی آثار اخلاقی فارسی است. هر روایت اعم از داستان و یا قطعهای عبرتآموز از اثری تاریخی از جایگاهی مرکزی در گفتار فرهنگها برخوردار است (فوشه کور، ۱۳۷۷، ص ۱۰).
یکی از عوامل مهم در تازگی و اصالت فرهنگی ایرانی که اخلاق و نهایتاً نحوه زندگی در آن توجه ما را به خود جلب کرده، پیوستگی آن به گذشته و واکنش نسبت به آن است. میدانیم که اندرزنامهها از قدیمیترین صورتهای آثار اخلاقی است (همان، ص ۶).
اندرزنامه صورت اولیه کتابهای اخلاقی در زبان فارسی است البته «اولیه» از لحاظ زمانی؛ زیرا آثار بازمانده همگی متعلق به قرن چهارم/ دهم و به ویژه قرن پنجم/ یازدهم هستند که در دوره قدیم ادبیات فارسی است. اندرز (پند و نصیحت) نخستین واحد تشکیل اندرزنامه و عملی گفتاری است که حاوی تجربه است (همان، ص ۱۷).
اخلاقی که از اندرزنامههای کهن نشئت میگیرد، پیچیده، ظریف و چندان سرشار است که میتوان مطالعه مضامین ادبیات فارسی سدههای نخستین را براساس آن استوار کرد. نقش اصلی این مجموعه برانگیختن نوعی نگرانی و حدّت بخشیدن به آن، بر حذر داشتن وجدان از خوابآلودگی و متقاعد کردن آن است به اینکه راحتی و آرامش واقعی در این بیداری است. این اندرزنامهها نطفهی اصلی اندیشهای اخلاقی است که در سراسر ادبیات فارسی به چشم میخورد (همان، ص ۲۳).
منظومههای کهن فارسی در واقع گنیجنه حکمت و سفینه فکرت است و ارزش آن ها بیشتر از آن جهت است که محل انعکاس تمدن و فرهنگ ما و جلوهگاه اندیشهها، آرزوها و آرمانهای نیاکانمان است.
از شعر کهن فارسی، روایات نیاکان و اندیشهی حکیمان و تحقیق عارفان و خلاصه همهی جلوههای روح مردم مسلمان ما آشکار است و در آن نمیتوان به مسائل معینی اکتفا کرد یا در حدود خاصی توقف نمود. حتی فرد فرد شاعران بزرگ ما هم به یک شیوه بسنده نکردهاند بلکه میدانهای مختلف فکری را برای جولان هنرنمایی خود برگزیدهاند و از همهی آن ها پیروز بیرون آمدهاند. در قلمرو گستردهی شعر گذشته فارسی، انواع مختلف شعر از غنایی و حماسی و عرفانی و حکمی و داستانی و انتقادی و جز آن ها هر یک به تنهایی برای نشان دادن عظمت کار گویندگان ایرانی کافی شمرده
میشود (رزمجو، ۱۳۸۲، ص ۲۶۲).
در کشور ما همیشه مهمترین مسائل جامعه و مردم همانند مسائل دینی، عرفانی، تاریخی، اجتماعی و مسائل خردگرایانه در ادبیات جای گرفته و بُعد اخلاقی جای خود را در تمامی قسمتهای مختلف ادبیات باز کرده است. برای مثال، میتوان رگههایی از معانی اخلاقی را در ادبیات دینی، داستانی، تاریخی، فلسفی، حماسی و… مشاهده کرد که این خود حاکی از توجه ایرانیان به این مسئله مهم است. برای روشنتر شدن موضوع به بررسی نمونههایی از آثار نویسندگان و شاعران بزرگ ایرانزمین و مشخص کردن برخی معانی اخلاقی در آثار گرانقدر آن ها میپردازیم.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
حماسی: شاعر گرانقدر، اسدی توسی، که گردآورندهی نخستین لغتنامهی فارسی (لغت فرس) و یکی از نامآوران مناظره[۱] است. در اشعارش به اخلاق توجه خاصی داشته است؛ چنانکه در کتاب گرشاسبنامه که مشهورترین اثر وی بوده، میتوان اشعار زیادی را درمورد اخلاق پیدا کرد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
ستیزآوری کار اهریمن است ستیزه به پرخاش آبستن است
همیشه در نیک و بد هست باز تو سوی در بهتری شو فراز
چه رفتن ز پیمان، چه گشتن ز دین که زین هر دو به ز آسمان و زمین
چو یار گنهکار باشی به بد به جای وی از تو بپیچی، سزد
جهان آن نیرزد برِ پرخرد که دانایی از بهر او غم خورد
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:33:00 ق.ظ ]