سطح مخاط زبان صاف و هموار نیست بلکه دارای برآمدگی هائی است به نام حبه زبانی که بر حسب شکلشان به چند دسته تقسیم می شوند از این قرار:
۱- حبه های کاسی شکل که حجمشان از سایر حبه ها بزرگتر و در وسط هر یک برآمدگی مدوری است که دور آن رانیز شیاری احاطه نموده است . عده آنها معمولاً نه است و در جلوی شیار انتهائی و محاذات آن قرار گرفته اندو تشکیل هشت زبانی را میدهند. ۲- حبه های قارچی شکل که مانند قارچی است که از یک سر حجیم و یک پایه باریکی تشکیل شده است . عده آنها یکصد و پنجاه الی دویست است که بیشترشان روی سطح فوقانی زبان در جلوی هشت زبانی پراکنده اند. ۳- حبه های نخی شکل ، برآمدگی های استوانه ای یا مخروطی شکل فوق العاده کوچکی هستند که از راس آنها استطاله نخی شکل متفرع میگردد. این حبه هانیز در جلوی هشت زبانی واقعند. ۴- حبه های نیم کروی بسیار کوچک که در تمام مخاط زبان پخش میباشند.
ساختمان مخاط زبان : این مخاط علاوه بر عروق و اعصاب که ما بعداً بذکر آنها خواهیم پرداخت دارای قسمت های ذیل است :
الف – مخاط بطور کلی ، که مانند کلیه مخاطهای بدن از دو طبقه عمقی کوریون و سطحی (پوششی ) تشکیل شده است .
ب – غدد – که خود به دو نوعند، یکی : غدد فولیکولر و دیگری غدد مخاطی .
۱- غدد فولیکولر که چنانکه در شکل خارجی زبان ذکر نمودیم در عقب هشت زبانی قرار گرفته و مجموعشان را لوزه زبانی مینامند. ۲- غدد مخاطی که غدد خوشه ای هستند و مانند سایر غدد خوشه ای دهان میباشند.
روی هم رفته مجموعه این غدد شبیه به نعل اسبی است که قسمت میانی آن روی ثلث خلفی سطح فوقانی زبان قرار گرفته و شاخه های این نعل در امتداد کناره های زبان واقع است انتهای شاخه در روی سطح تحتانی زبان و مجاور راس آن میباشد و بدین ترتیب میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد، یکی دسته خلفی که فرد و میانی است و در عقب هشت زبانی قرار دارد و دیگری دسته طرفی که بموازات دو کنارزبان از حبه های کاسه ای شکل تا نوک زبان کشیده شده است . سوم دسته قدامی تحتانی یا دسته نوک زبان که درسطح تحتانی این عضو و در طرفین خط وسط واقع میباشد این دسته را به اسم غده بلاندن یا غده نون نیز مینامند.
ج – جوانه های ذائقه ، این جوانه ها مخصوص مخاط زبان اند و در ضخامت طبقه پوششی آن قرار گرفته و در حقیقت عضو اصلی ذائقه میباشند. هر یک از این جوانه ها بشکل بطریی است که ته آن روی کورین قرار گرفته و گلوی آن عموداً از طبقه های مختلفه سطحی پوششی عبور نموده و بالاخره دهانه آن در روی سطح آزاد مخاط قرار دارد. از این دهانه چندین استطاله نخی شکل خارج میگردد به نام مژگان دائقه .
این جوانه ها فقط در دو نقطه یافت میشوند، اول – روی حبه های کاسی شکل . دوم – روی حبه های قارچی شکل ؛ و بدین ترتیب محل آنها در روی کنارهای زبان و دو سوم قدامی کاسی سطح فوقانی این عضو و بخصوص در حدود هشت زبانی است ، اگر قطع عمودی از یک حبه شکل ملاحظه میشود که جوانه های نامبرده بخصوص در سطوح طرفی حبه ها قرار دارند ولی مکان آنها در روی جعبه های قارچی شکل فقط در حدود انتهای آزاد یا راسشان میباشند.
قسمت سوم – عروق و اعصاب زبان :
اول – شرائین : شریان عمده این عضو شریان زبانی میباشد (شاخه ای از شریان سبات خارجی ) که در زیرعضله لامی زبانی قرار دارد و از آن دو شاخه عمده مجزا میگردد که در ضخامت عضلات زبان پخش میشوند، یکی به نام شاخه پشتی زبان و دیگری موسوم به شاخه نوک زبان . شرائین فرعی عبارتند از شاخه هایی از شرائین کامی تحتانی (شعبه ای از شریان صورتی ) و حلقی صعودی (شعبه ای از شریان سبات خارجی ).
دوم – اورده : بیشتر وریدهای زبان در سطح خارجی عضله لامی زبانی قرار گرفته و بعضی نیز در سطح داخلی این عضله واقعند، با این اورده با یکدیگر جمع شده و ورید زبانی را تشکیل میدهند که معمولاً با واسطه تنه وریدی درقی زبانی صورتی به ورید وداج داخلی منتهی میگردند.
سوم – عروق لنفاوی : عروق لنفاوی نوک زبان به غدد لنفاوی زیر چانه ای منتهی میگردند ولی عروق لنفاوی سایر قسمتهای این عضو به غدد لنفاوی تحت فکی و غدد قدامی زنجیر وداج داخلی منتهی میگردند.
چهارم اعصاب : اعصاب زبان بدو نوع تقسیم میشونداز این قرار:
یک – اعصاب محرکه که شعبی از اعصاب صورتی و زیر زبانی میباشند. اعصاب عضلات نیزه زبانی و کامی زبانی و گاهی نیزه زبانی تحتانی شاخه هائی از عصب صورتی هستندو بعلاوه کلیه عضلات زبان از عصب زیر زبانی عصب میگیرند.
دو – اعصاب حسی که شاخه هائی از اعصاب زبانی و زبانی حلقی و ریوی معدی میباشند:
۱- عصب زبانی (شاخه عصب فک اسفل ) قسمتی از مخاط را که در جلوی هشت زبانی است عصب میدهد. ۲- عصب زبانی حلقی در ناحیه حبه های کاسی شکل و قسمتی از مخاط زبان که در عقب هشت زبانی قرار دارد پخش میشود. ۳- عصب ریوی معدی ، باواسطه عصب حنجره فوقانی مخاط چین ها و حفره های زبانی مکبی را عصب میدهد.
باید دانست که عموم این اعصاب در ناحیه زبان دارای خاصیت حس عمومی (حسی ) و خصوصی (حساسه ) میباشند و درسه نقطه مختلف مخاط زبان پخش میشوند:
۱- در روی حبه های کاسی شکل . ۲- در داخل جوانه های ذائقه ۳- در داخل غدد زبانی .[۲۶]
در نهایت زبان [۲۷]عبارت است از عضو عضلانی متحرک ، چسبیده به کف دهان انسان و یا اغلب مهره داران که کاربرد سخن گفتن ، بلعیدن غذا و تشخیص مزه های گوناگون دارد . زبان ر لغت و گویش نیز اطلاق می ش
ود مانند زبان فارسی که که مراد گویش فارسی است ، البته مراد از زبان در این پایان نامه همان معنی نخست است . زبان در عمل خوردن و بلع مواد غذایی سهم مهمی دارد ؛ اگر چه این وظایف که حائز اهمیت در انسان است در جانوران دیگر فاقد اهمیت کافی می باشد .
زبان از تعداد زیادی عضلات تشکیل شده است که بایکدیگر کاملاً پیوند خورده اند . بهمین جهت زبان به هر طرفی می تواند حرکت کند و بدنی وسیله غذا را می تواند در دهان حرکت داده و آنرا با تمامی مناطق حفره دهانی تماس دهد .
ماهیت کلامی زبان :
زبان به لحاظ جایگاه ویژه و ممتاز در ابراز معانی و مقاصد درونی از اهمیت ویژه ای برخوردار است از این رو دارای آثار گسترده و متنوع است .
ضایعه ی صوت و تکلم به عنوان بخش مهمی از کاربرد زبان در ادای مقاصد درونی می تواند بسیار برای مجنی علیه پرخطر و آسیب زننده باشد . زبان به عنوان کلام در انسان اغلب همراه با آسیب دیده گی ماهیت فیزیکی زبان صورت می گیرد مگر در بعضی موارد که بر اثر آسیب های وارده بر سر و قسمت های مغزی آسیب هایی هم می تواند به زبان از نظر کلامی وارد نماید .
ب) از نظر ادبی
زبان در ادبیات امروزی دانش مشترک بین اعضای یک جامعۀ بشری که ارتباط کلامی میان آنها را ممکن می‏سازد و موضوع بررسی علم زبان‌شناسی است .
ج) از نظر فقهی و حقوقی
زبان در فقه عبارت است از عضو عضلانى متحرک، چسبیده به کف دهان انسان و اغلب مهره داران که کاربردهاى مختلفى همچون سخن گفتن، بلعیدن غذا و تشخیص مزه‏هاى گوناگون دارد. زبان بر لغت و گویش نیز اطلاق مى‏شود، مانند زبان فارسى که مراد گویش فارسى و جاى بحث آن مدخلهایى همچون اعجمى است. مراد از زبان در این جا همان معناى نخست است که از احکام آن در بسیارى از ابواب؛ اعم از عبادات، معاملات و قصاص و دیات سخن گفته‏اند . اداى تکالیفى مانند نماز، ا مر به معروف و نهی از منکر و دفاع در بعضى مراتب آن دو و نیز صحت عقودى همچون نکاح و ایقاعاتى نظیر طلاق، نذر و عهد به زبان بستگى دارد.
با بروز اختلال در کار زبان، مانند لالی، احکامى جدید بر آن بار مى‏شود، مثل کفایت اشاره به جاى تلفظ در مواردى که تلفظ به زبان معتبر است؛ هرچند علاوه بر آن، حرکت دادن زبان در مواردى همچون ذکرهاى واجب نماز و به قول مشهور، هنگام تلبیه واجب است.[۲۸]
زبان در حقوق اسلامی برگرفته از تعریف فقهی می باشد که در فوق بدان اشاره گردید .

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 




تعریف خسارت

در فرهنگ لغت House Random آمده است که خسارت شامل صدمه و جراحت خواهد شد و سبب کاهش ارزش و اعتبار و استفاده و مفید ( اولیه ) است و عنوان کرده در کاربرد محض حقوقی تخمین مقدار پولی است در جای دیگر این فرهنگ لغت از قابلیت خسارت وارده و انواع آن بحث و صحبت به میان آورده است.
در تعریف دیگری از خسارت تقسیم بندی زیر انجام می شود ؛ [۲۹]
۱- زیانی که کسی به دیگری برساند ۲- تاوان ، یعنی مالی که فاعل زیان به غیر ، بابت جبران به او بدهد
تعریف خسارت آینده :
در حقوق عمومی اصطلاحی به کار رفته است با عنوان خسارت آینده ؛ این نوع خسارت خسارتی است که مثلاً اگر راننده ای عابری را طوری مصدوم کند که قدرت کار را از دست بدهد و او در رحم زوجه حملی داشته باشد . نفقه مادر و کودک تا سن بلوغ خسارت آینده است و بر عهده آن راننده است . [۳۰]
خسارت به معنای جبران ضرر را عده ای به اقتباس از فقه در لفظ غرامت مورد استفاده قرار داده اند . این لفظ در فارسی معادل تاوان است . [۳۱]
باید عنوان نمود که به طور کل خسارت به معنای ضرر ، با کلماتی از قبیل زیان و ضرر بکار رفته است.
الف) انواع خسارت
خسارت های مادی [۳۲]
یکی از اقسام خسارت که احتمال بروز آن بیشتر از سایر خسارت هاست ، خسارت مادی می باشد ؛ که با وجود آنکه در قوانین کشور های مختلف مقرراتی راجع به نحوه جبران آن قواعدی پیش بینی شده ولی تعریفی از آن به عمل نیامده است . در حقوق ما نیز تعریف قانونی از خسارت مالی در دست نیست لکن با توجه به مواد قانونی مربوط به ماده ی ۹ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰ و ۷۲۸ قانون آئین دادرسی مدنی از سوی نویسندگان حقوقی تعریف شده است . در حقوق مدنی خسارت مادی بسیار گسترش یافته : اتلاف وصف ، خسارت های ناشی از محروم مانده از کار ، خسارت ناشی از افزایش هزینه های زندگی ، خسارت ناشی از کاهش ارزش پول نیز خسارت مادی محسوب می شود برای نمونه ماده ۵ قانون مسئولیت مدنی ۱۳۳۹ اشعار می دارد :

پایان نامه رشته حقوق

اگر بر اثر آسیبی که به بدن یا سلامتی کسی وارد شده در بدن او نقصی پیدا شود یا قوه ی کار زیان دیده کم گردد و یا از بین برود و یا موجب افزایش مخارج زندگی بشود ، وارد کننده زیان ، مسئول جبران کلیه ی خسارت های مزبور است .
خسارت های معنوی
این نوع خسارت که در برخی متون قانونی از جمله قانون مسئولیت مدنی و آئین دادرسی کیفری و به تبع آن در ادبیات حقوقی ما مورد توجه قرار گرفته ، دارای اهمیت شایانی است . [۳۳]
به طور اجمال می توان گفت که آن دسته از خساراتی که به طور مستقیم بر مال یا حقوق مالی وارد نمی شود و به همین جهت مورد تقویم مالی و داد و ستد قرار نمی گیرد جنبه ی معنوی یا غیر مالی دارد .
این نوع خسارت بر خود شخص و متعلقات غیر مالی آن که با ارزش های مالی معمولاً ارزیابی نمی شود ؛ مانند جسم و روح و روان و شخصیت و آزادی ، احساسات و عواطف و باور ها وارد می گردد . [۳۴]
در ادامه درباره خسارت های معنوی زبان به تفصیل صحبت خواهد شد .
ب: ضابطه و معیار خسارت یا ضرر
عقیده اغلب فقها ، بر این است که ضابطه شخصی در ضرر حاکم است از جمله شیخ انصاری و میرزای نائینی ، شیخ انصاری در رابطه با سنجیدن دو ضرر در بحث تعارض ضررین می گوید :[۳۵]
« در مواردی که ضرر بر دو نفر وارد می باید ، برای سنجیدن دو ضرر باید آن را به اعتبار هر یک از این دو نفر در نظر گرفت . یعنی باید خصوصیات هر یک از دو شرر را با توجه به مقدار و شخص سنجید » از نظر فوق بر می آید که مرحوم شیخ انصاری معتقد بودند که ضابطه تشخیص ضرر شخصی است .
همچنین مرحوم نائینی استدلال می کند[۳۶] : وقتی قاعده لاضرر حاکم بر ادله احکامی است که از این ضرر ناشی می شود بنابراین باید دید که آیا در رابطه با تشخیص که مورد ورود ضرر قرار گرفته در واقع ضرری پیش آمده یا نه ؟ یعنی آیا ضرر درباره این شخص صدق می کند یا نه ؟
ج) مفهوم خسارت در حقوق تطبیقی
در حقوق کشور های مختلف اروپایی و آمریکایی خسارت و شیوه های جبران آن به طرق مختلف ملحوظ نظر می باشد و قانوگذاران مختلف در این کشور ها هر کدام با توجه به فرهنگ و رسوم و نوع برخورد های اجتماعی و اقتصادی تا حد امکان خسارت را پیش بینی کرده و از آن غافل نشده اند .
عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

در حقوق فرانسه

در حقوق فرانسه خسارت عبارت است از ضرر و زیان وارده بر زیان دیده از طرف زیان زننده ( مقصر) که خسارت وارده بر زیان دیده ، یا در نتیجه نفس عدم انجام تعهد است که باید آن را جبران کند یا در نتیجه تاخیر در انجام تعهد است . [۳۷]

 

 

در حقوق ترکیه

به موجب ماده ۴۱ قانون تعهدات و مسئولیت ترکیه : « کسی که عمداً یا از روی سهل انگاری و یا تنبلی و عدم تدبیر به شخص دیگری ضرر وارد نماید ، ضامن جبران خسارت اوست . »

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:15:00 ق.ظ ]