در این تعامل، جایگاه نمایش خلاق و هنر علاوه بر زیباییشناسی و فلسفه، در جامعهشناسی ( از منظر نهادها و ساختار اجتماعی، ارتباطات انسانی و چگونگی انتقال و خلق معنی)، روانشناسی ( از زاویۀ کیفیت ادراک، ارتباط عاطفی و تجربیات شناختی)، و در تعلیم و تربیت ( به عنوان بستر معرفت و تربیت حقیقی) اختصاراً مورد نظر قرار گرفت و هنرها از جهت روش و تکنولوژی به عنوان یک رسانۀ قدرتمند و از جهت محتوا به عنوان حامل و واسط بسیاری از مفاهیم و دادهها بررسی شدند؛ همچنین نقشآفرینی نمایش خلاق و هنر، با توجه به مخاطبان خردسال برنامه، موردی است که در مجموعۀ مباحث فوق بیشتر در جهت تبیین ضرورت وساطت هنر در برنامۀ آموزش تفکر انتقادی و پیشرفت درسی به کودکان مطرح شد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در مباحث یادشده، نمایش خلاق برای کودکان و کاری که کودکان به عنوان هنر انجام میدهند، در نحوه بهرهمندی از آگاهی، نسبت پیدا میکنند. در این ارتباط، بستر همذاتی هنر و کودکی زمینۀ آگاهیبخشی به کودکان و بازسازی فرایند تعلیم و تربیت را فراهم میآورد، بدون این که دوره کودکی و طبع فیلسوفانۀ آنان، با پرورش تفکر انتزاعی صرف، از زندگی کودکان حذف شود.
همچنین نوع تفکر تحت تأثیر هنر و زیباییشناسی (شاعرانه یا فیلسوفانه اندیشیدن)، مدعی بهبود تفکر را ملزم به تأمل درباره چیستی بنیاد اندیشه، قبل از بسط تفکر انتقادی، میکند. پس از روشن شدن این مطلب (شاعرانه اندیشیدن)، آموزش تفکر انتقادی میتواند با روشهای متنوع و وسیع تمامی هنرها، اعم از هنرهای تجسمی، هنرهای نمایشی و سینما، موسیقی، و هنرهایی که در صنعت و معماری جایگاهی دارند شیوههای مختلفی را در جهت تحول ذهن، برای خود برگزیند. ازاین رو از نقش وساطت محتوایی هنر برای درکپذیرشدن حقیقت امور در برنامۀ آموزش تفکر انتقادی نمیتوان چشمپوشی کرد؛ زیرا در این حالت، هنر به عنوان محتوا، واسطۀ درک و شیوه خردورزی تلقی میشود. بدینترتیب، هنر حقایق را به زبان ذهن کودکان و با شیوههای متنوع در دسترس آنان قرار میدهد.
ضمناً نمایش خلاق اشاره به کیفیت عاطفی کلام دارد. به این ترتیب، نمایش با وساطت هنر (کیفیت عاطفی کلام در نمایش برای برقراری ارتباط) مجال ظهور تفکر را فراهم میکند. چنان که گفته شد، هنر نیز انحصاراً بیانی مختص به خود برای تعامل اندیشهها برمیگزیند. لذا بدون وساطت هنر در گفتوگو در نمایش خلاق، گفتوگویی انجام نمیشود و بدون گفت وگو ، هیچ تفکری مجال ظهور نمییابد. بنابراین، نمایش خلاق که برنامهای مبتنی بر زبان و مهارتهای گفتاری است، و اهداف خویش را با گفتوگوی جمعی پیش میبرد، لزوماً نیازمند توجه بیشتر به ارتباط کیفی (بهرهگیری مناسب از هنر) و دیالوگ متقابل است.
در بحث شناخت انسان و روانشناسی نیز هنگامی که ادراک با توجه به عوامل محیطی، فرهنگی، و تاریخی در سیر اندیشه تبدیل به فعالیتی معنادار میشود و خلاقیت آدمی را در مسیر ارتقای اندیشه به کار میگیرد، هنر از طریق نمادها با زبان و اندیشۀ افراد نسبت پیدا میکند و هر تصویر بهسان هزار کلمه از سطح اجتماع به درون روان سیر میکند. بنابراین، نمایش خلاق میتواند با توجه به پیشزمینههای فردی که در اجتماع شکل گرفته است وارد گفتوگوی جمعی شود؛ و به واسطۀ هنر، اجتماع، و محیط فرهنگی تازهای را برای خلق معانی جدید فراهم کند.
همچنین، هنر به واسطۀ ارتباطات انسانی و چگونگی انتقال و خلق معنی در بستر اجتماع ضرورت خود را در جامعه نهادینه میسازد. جامعه به عنوان یک کل هنر را میآفریند و هنر میتواند در یک فرایند اجتماعی وساطت خود را در مسیر اندیشهسازی و اندیشهپروری کودکان، اولاً به عنوان کودک و ثانیاً به عنوان نسل آیندهساز جامعه، مطرح کند و برنامۀ تفکر انتقادی نیز، از آن جهت که فرد را در فرایندی اجتماعی در جمع و براساس منفعت اجتماع تربیت میکند، نیازمند بهرهمندی از جنبههای اجتماعی هنر است.
تعلیم و تربیت مورد نظر نمایش خلاق عقلانیت را به عنوان یک اصل سازمان دهنده تفکر که ریشه در پژوهش دارد، سرلوحۀ امور خود قرار داده و براین اساس معتقد است که فرایند تربیت نیازمند بازسازی است و لذا هدف آن نیز پرورش قوه تخیل، ترکیب، و داوری است و آن چنان که پیشگامان نمایش خلاق بیان میکنند، کل نمایش خلاق، نوآورانه و توأم با ابتکار نوعی تحقیق است و ازهمین رو تمامی هنرها نوعی تحقیقاند. براین اساس نمایش خلاق میتواند علاوه بر نمایش هنری و غیرسفارشی، از کل هنرهای واجد شرایط نیز بهرهمند شود. بنابراین و با توجه به موارد گفته شده، هنر و نمایش میتوانند به عنوان بستر ذهنی مناسبی برای ایجاد معرفت و تربیت حقیقی تلقی شوند و نمایش، به عنوان آستانۀ جهان معقول، میتواند بستر مناسبی برای اندیشهورزی محسوب شود. همچنین، نمایش خلاق میتواند در نقش وسیلۀ کمک آموزشی از جهت روش و محتوا واسطۀ خردپذیری ذهن کودکان و یا همان خردورزی باشد. در این صورت، «هنرورزی با کودکان» همراه تفکر انتقادی با آنان، موضوع و ضرورتی قابل تأمل و بررسی به نظر میرسد.
۵-۴- محدودیتهای پژوهش:
محدودیتهای خارج از کنترل پژوهشگر:
عدم استفاده از آزمون پیگیری برای تعیین دقیق وضعیت افراد در معرض مداخلات طولانی مدت.
محدودیت سنی افراد
نبود برخی زیرساختها علمی و فرهنگی در مدارس جهت انجام دقیق پژوهش.
همکاری ضعیف مراکز آموزشی و مراحل دشوار اداری جهت اخذ مجوز انجام پژوهش.
مشکل دسترسی به منابع معتبر و کافی در زمینه مبانی نظری موضوع مورد پژوهش .
محدودیتهای در کنترل پژوهشگر:
جنس آزمودنیهای مورد پژوهش که همه پسر میباشند.
پایه تحصیلی آزمودنیها که همه پایه سوم ابتدایی بودند.
۵-۵- پیشنهادها
۵-۵-۱- پیشنهادهای کاربردی
با توجه به نتایج پژوهش پیشنهادهای کاربردی زیر ارائه میگردد:
فرضیه اول: آموزش به شیوهی نمایش خلاق بر مؤلفه استنباط در دانشآموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد.
به دلیل ارتباط میان آموزش به شیوه نمایش خلاق و مؤلفه استنباط تفکر انتقادی در دانشآموزان و ارتباط نحوه آموزش به شیوۀ نمایش خلاق و رشد تفکر انتقادی، میتوان مدعی شد که نظرگاه نمایش خلاق در خصوص تفکر انتقادی با زمینههای فرهنگی، تاریخی و زبانشناسی و نشانهشناسی آمیخته شده است و این زمینهها در نحوه استنباط کودکان از جهان بسیار تأثیرگذار شده و به طور کلی زمینهساز نحوه اندیشیدن میشود که به مدارس و مراکز آموزشی پیشنهاد میشود عوامل زمینهساز برای آموزش از طریق نمایش خلاق را فراهم نمایند.
فرضیه دوم: آموزش به شیوهی نمایش خلاق بر مؤلفه شناسایی مفروضات در دانشآموزان پایه سوم ابتدایی تآثیر دارد.
به دلیل ارتباط میان آموزش به شیوه نمایش خلاق بر مؤلفه شناسایی مفروضات در دانشآموزان و از آن جا که تربیت دانشآموزان با تفکر انتقادی هدف اصلی آموزش و پرورش است. در جامعهای که سیستم تعلیم و تربیت آن بدون بحث و انتقاد امور را میپذیرد و بدون تفکر آن ها را منعکس میکند خطر پدید آمدن انسانهای فاقد توان و نیروی تفکر در جامعه زیاد میباشد و لذا تعلیم و تربیت برای شهروندان مردمسالار، پرورش تفکر انتقادی است. بنابراین پس از ایجاد انگیزه برای معلمان، اجرای دورههای آموزش ضمن خدمت برای آشنایی آن ها با شیوههای آموزش مؤثر مانند نمایش خلاق و اهمیت تفکر انتقادی، موضوعی است که توجه مسئولان را میطلبد.
فرضیه سوم: آموزش به شیوهی نمایش خلاق بر مؤلفه استنتاج در دانشآموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد.
با توجه به نتیجه پژوهش که آموزش به شیوهی نمایش خلاق بر مؤلفه استنتاج در دانشآموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد پیشنهاد میشود در طی دورههای آموزش ضمنخدمت، پیشنیازهای آموزش به شیوه نمایش خلاق به معلمان آموزش داده شود.
فرضیه چهارم: آموزش به شیوهی نمایش خلاق برافزایش مؤلفه تعبیر و تفسیر در دانشآموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد.
با توجه به نتیجه پژوهش که آموزش به شیوهی نمایش خلاق بر مؤلفه تعبیر و تفسیر در دانشآموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد پیشنهاد میشود در کلاس از روشهای آموزش تفکر انتقادی مانند تکالیف نوشتاری، فعالیتهای کتابخانهای، کار عملی، یادگیری با همکلاسیها، روشهای پروژهای، روشهای موردی، بازیهای آموزشی، روزنامه نگاری و ایفای نقش استفاده نمود.
فرضیه پنجم: آموزش به شیوهی نمایش خلاق بر مؤلفه ارزشیابی در دانشآموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد.
پیشنهاد میشود از آن جا که توانایی تفکر انتقادی شاگردان طی دوران تحصیل و بدون کمک معلمان و صرفاً با گوش دادن به سخنرانیها و خواندن کتابهای درسی و امتحان دادن به وجود نمیآید. معلمان فرصتهایی را برای تمرین مهارتها و روشهای تفکر انتقادی برای شاگردان تدارک ببینند. علاوه بر آموزش مهارتهای واضح و چارچوبهای تحلیلی، معلمان باید جنبههای رفتاری تفکر انتقادی، مانند مراجعه به منافع فطری و داشتن علاقه، اعجاب و کنجکاوی را در شاگردان پرورش دهند. به کمک این راهبردها، آموزش تفکر انتقادی به شاگردان میتواند به بهبود و سالمسازی آموزش بینجامد.
فرضیه ششم: آموزش به شیوهی نمایش خلاق بر پیشرفت درس علوم اجتماعی دانشآموزان پایه سوم ابتدایی تأثیر دارد.
پیشنهاد میشود در تدریس یادگیری مفاهیم و برای ایجاد یادگیری بیشتر در شاگردان بهتر است اکثر فعالیتهای آموزشی در نمایش خلاق به دانشآموزان سپرده شود و معلم همگام و دوش به دوش آنان نظارهگر گروه راهنما باشد.
۵-۵-۲- پیشنهادهای پژوهشی
پیشنهاد میشود در پژوهشی از طریق آموزش به شیوه نمایش خلاق ادراک دانشآموزان از تفکر انتقادی مورد بررسی قرار بگیرد.
پیشنهاد میشود در پژوهشی ادراک معلمان از شیوههای آموزشی از طریق نمایش خلاق مورد بررسی قرار بگیرد.
پیشنهاد میشود در پژوهشی رابطه نمایش خلاق با متغیرهای دیگر مورد بررسی قرار بگیرد.
منابع و مأخذ
منابع فارسی:
ابدی، بیژن؛ زمانی، غلامحسین. (۱۳۸۸). عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان کشاورزی: مورد مطالعه دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز. علوم ترویج و آموزش کشاورزی ایران، جلد ۵، شماره ۲، صص ۴۴- ۳۱٫
ابراهیمی دینانی، غلامحسین. (۱۳۸۱). سقراط و پرسش وجودی. مجموعه مقالات سمینار سقراط، فیلسوف گفتوگو، تهران: مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها.
اتکینسون، ماری و هورنبی، گری. (۱۳۸۸). بهداشت روانی در مدارس، ترجمه: اکبر رهنما و محمد فریدی، تهران: آییژ.
اسکندری، حسین. (۱۳۸۳). تربیت پنهان. تهران: انتشارات تزکیه.
اسلامی، اکبر؛ شکرآبی، ربابه؛ بهبهانی، نسرین؛ و جمشیدی، روحانگیز. (۱۳۸۲). توانایی تفکر انتقادی دانشجویان پرستاری ترمهای اول و آخر و پرستاران بالینی. فصلنامه پرستاری ایران، ۱۷( ۳۹)، ۱۵-۳۰٫
اطهری، زینبالسادات؛ شریف، مصطفی؛ نعمتبخش، مهدی؛ بابامحمدی، حسن. ( ۱۳۸۸). ارزیابی مهارتهای تفکر انتقادی و ارتباط آن با رتبه آزمون سراسری ورود به دانشگاه در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان. مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی، بهار، ۹ (۱)، صص ۱۲- ۵٫
آقازاده مسرور، سیاوش؛ ثمینی، نغمه. (۱۳۹۲). بازی و اهمیت آن در نمایش (بررسی موردی: نمایشنامه بازرس). نشریه هنرهای زیبا، هنرهای نمایشی و موسیقی، دوره ۱۸، شماره ۱، بهار و تابستان ۱۳۹۲، صص ۵۴- ۴۵٫
آقاعباسی، یدالله. (۱۳۸۸). نمایش خلاق. تهران: نشر قطره.
اکبرلو،منوچهر. (۱۳۸۷). نمایش فرایندی خلاق در آموزش غیرمستقیم. رشد آموزش هنر، شمارهی ۱، دوره ۶، پاییز، ۴۷-۴۴٫
امرایی، مجید. (۱۳۸۹). نمایش درمانی در مسیر تکامل. تهران: نشر دانژه.
امرایی، مجید؛ کنشلو، مجید. (۱۳۸۵). تئاتر درمانی و تأثیر آن بر ویژگیهای روانی جانبازان اعصاب و روان. مجموعه مقالات چهارمین همایش پژوهشی تئاتر مقاومت، به کوشش و ویرایش محسن بابایی ربیعی،انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس.
امینپور، قیصر. (۱۳۸۵). شعر و کودکی. تهران: مروارید.
بختیاری بروجنی، سکینه. (۱۳۸۰). تأثیر نمایش خلاق در رشد خلاقیت کودکان ۹-۸ سال. تهران: آموزش از راه دور کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
براکت، اسکارگراس. (۱۳۸۰). تاریخ تئاتر جهان. ترجمه: هوشنگ آزادیور، چاپ سوم، تهران: انتشارات مروارید.
بیانلو، حسن. ( ۱۳۸۸). نمایش خلاق و مسائل پیشرو (گزارش یک تجربه). نشریه خنر و معماری، بیناب، اردیبهشت، ۱۳۸۸، شماره ۱۳، ۱۴۷- ۱۴۰٫
پارسا، محمد. (۱۳۷۶). روانشناسی تربیتی. تهران: علمی.
پازوکی، شهاب. (۱۳۸۹). نمایش در ایران. تهران: گروه هنر دانشکده هنر و رسانه، دانشگاه پیام نور.
پترهیوز ، فرگاس. (۱۳۸۷). روانشناسی بازی (کودکان ، بازی و رشد). مترجم : کامران گنجی تهران: انتشارات رشد.
پترهیوز ، فرگاس. (۱۳۹۲). روانشناسی بازی (کودکان ، بازی و رشد) ، مترجم : کامران گنجی، انتشارات رشد ، صص ۲۹۸ و ۲۹۹ .
پنجتنی، منیره. (۱۳۸۸). زیبایی و فلسفه هنر در گفتگو: افلاطون، گفتوگو با سعید بینای مطلق و دیگران، تهران: فرهنگستان هنر.
جاویدی کلاته جعفرآبادی، طاهره؛ عبدلی، افسانه. (۱۳۸۹). روند تحول تفکر انتقادی در دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد. مطالعات تربیتی و روانشناسی، ۱۱ (۲)، صص ۱۲۰- ۱۰۳٫
جعفری، علیرضا؛ خلعتبری، جواد؛ تودار، سیدرسول؛ ابوالفتحی، هادی. (۱۳۹۰). بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی – رفتاری مایکنبام در کاهش کمرویی و گوشه گیری اجتماعی کودکان دبستانی شهرستان ابهر. یافتههای نو در روانشناسی، سال ششم، شماره ۱۸، بهار، صص ۱۶-۷٫
جعفری، مریم (۱۳۸۹). تأثیر نمایش خلاق بر رفتار کودکان پیش دبستانی. ابتکار و خلاقیت در علوم سال اول، شماره اول، زمستان ۸۹، صص ۱۱۱-۹۹٫
جلیلوند، مریم؛ غباری بناب، باقر. ( ۱۳۸۳). بررسی تأثیر هنر نمایشی در رشد اجتماعی دانشآموزان کمتوان ذهنی آموزشپذیر. پژوهش در حیطه کودکان استثنایی ۱۴-۱۱، سال چهارم، شماره ۴-۱، صص ۷۸-۶۴٫
چمبرز، دیوی (۱۳۹۲). قصهگویی و نمایش خلاق. ترجمه: ثریا قزل ایاغ . تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
حائری زاده ، خیریه بیگم. (۱۳۸۲). تفکر خلاق و حل خلاقانه مسئله، چاپ سوم، تهران ، نشر نی .
حبیبیپور، مجید (۱۳۸۵). اهمیت تفکر انتقادی در آموزش و پرورش. رشد تکنولوژی آموزشی. شماره ۱۷۸٫
حجازی، بنفشه. (۱۳۸۴). ادبیات کودکان و نوجوانان؛ ویژگی و جنبهها. تهران: نشر روشنگران و مطالعات زنان.
حجازی، بنفشه. (۱۳۸۴). ادبیات کودکان و نوجوانان؛ ویژگی و جنبهها. تهران: نشر روشنگران و مطالعات زنان.
خاکی، احمد؛ شعبانی، عباس. (۱۳۹۲). نقش بازی در رشد کودک. تهران: انتشارات حتمی.
خاکی، احمد؛ شعبانی، عباس. (۱۳۹۲). نقش بازی در رشد کودک. تهران: انتشارات حتمی.
دادستان، پریرخ؛ اناری، آسیه؛ صدقپور، بهرام صالح. (۱۳۸۶). اختلال اضطراب اجتماعی و نمایش درمانگری. فصلنامه روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی، ۱۴، صص ۱۱۵-۱۲۳٫
دلاور، علی؛۱۳۸۷ مبانی نظری و علمی در پژوهش علوم انسانی و اجتماعی . چاپ هفتم، تهران انتشارات آگاه
برای
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:23:00 ق.ظ ]