مساوات طلبی نمایشی و
عدم مشارکت تزئین تصمیم گیری
دستکاری و تقلب
افزایش تعامل و همکاری با جامعه
اشکال عدم مشارکت شامل دستکاری و تقلب ( استفاده از نیروی کار و منابع مردم محلی برای رسیدن به اهداف طرح بدون اعطای قدرت تصمیم گیری و دخالت موثر به آنها ) , تزئین ( استفاده ابزاری از افراد در امور ) و و مساوات طلبی نمایشی ( استفاده نمایشی و بدون اختیار از افراد در کارها ) می شوند .
اشکال مشارکت شامل مشاوره ( نظر خواهی از مردم و لحاظ کردن آن در تصمیم گیری ها ) بسیج اجتماعی ( از مردم خواسته می شود در برنامه های از قبل تدارک دیده شده شرکت کنند ) , مسولیت پذیری مردم ( مردم خود فعالیتی را آغاز می کنند , خود تصمیم هایی را اتخاذ می کنند و در نهایت , محصول نهایی کار را تعیین می کنند ) و سهیم شدن در تصمیم ها ( همه اعضای جامعه سهم برابری در تاثیر گذاری برتصمیم ها دارند ) ( آرمانشهر , ۱۳۸۶ : ۸ ) می شوند .
۲-۴-۱۸-دیدگاه های مختلف در زمینه مشارکت
دیدگاههای مختلفی در زمینه مشارکت مردمی وجود دارد که صور متنوعی از مشارکت را محقق میسازد. این صور را میتوان در هفت سطح طبقه بندی نمود. این هفت سطح که میتواند از بالاترین سطح خودآگاهی اجتماعی یعنی ” خودانگیختگی” شروع شود تا شکل بسیار ظاهری و سطحی آن یعنی ” فریب و صوری"، عبارتند از (مرادی, ۱۳۷۶):
مشارکت خودانگیخته[۱]: مردم خود مبتکر پروژه بوده، جهت منابع و کمکهای فنی با نهادهای دیگر تماس میگیرند. لیکن مردم، کنترل منابع پروژه را همچنان در دست خود حفظ مینمایند. در صورت حمایت دولت و نهادهای غیردولتی چنین پروژههایی میتوانند به اجرای کامل برسند.
مشارکت تعاملی و کنشی[۲]: مبتکر پروژه یک نهاد خارجی است که در ارتباط با مردم محلی فعالیت می کند. مشارکت به عنوان یک حق شهروندی تلقی شده و تنها وسیلهای جهت رسیدن به اهداف پروژه نمیباشد. مردم در تحلیل مسائل، تدوین برنامههای اجرایی و نشکیل نهادهای اجرایی و مدیریتی مشارکت مینمایند. لذا مردم تاثیر زیادی بر نحوهی استفاده از منابع دارند.
مشارکت عملکردی[۳] : مشارکت از سوی نهادهای خارجی به عنوان وسیلهای جهت تحقق پروژه به خصوص کاهش هزینهها از طریق ارائه نیروی کار و مدیریت رایگان تلقی میشود. برای مثال مردم بعد از اینکه تصمیمات مهم از سوی نهاد خارجی گرفته شد و اهداف پروژه مشخص میشوند، جهت تحقق اهداف تعیین شده مشارکت میکنند. نهایتا در چنین شیوهی مشارکت، مردم در جذب اهداف مورد نیاز خارجی، از اهداف خود دست میکشند.
مشارکت به خاطر انگیزههای مادی[۴]: مردم تنها با واکنش نسبت به انگیزههای مادی مشارکت مینمایند. مثلا در مقابل عرضهی کار، پول یا غذا دریافت مینمایند و یا مثلا در پروژههای خودیاری به شرط عرضهی نیروی کار و ایجاد ساختمان، زمین و خدمات دریافت مینمایند.
اطلاعاتدهی و مشورت کردن[۵]: نظرات مردم جهت تامین نیازها و اولویتهای مردم گرفته میشود. لیکن میزان جمع آوری اطلاعات و کنترل تحلیلها به وسیلهی نهاد خارجی از طریق تشخیص مساله و راه حل های مورد نظر معین می شود. هیچ قدرت تصمیم گیری به مردم داده نشده، به علاوه مجریان پروژه هیچ تعهدی نسبت به تحقق اولویتهای مردم به عهده نمیگیرند.
۲-۴-۱۹- برنامه ریزی مشارکتی
برنامه ریزی مشارکتی مجموعه ای از فرایندهایی است که از طریق آنها , گروه ها و تمایلات متنوع با هم تعامل می کنند تا در مورد تهیه یک برنامه وچگونگی انجام آن به توافق برسند . هر یک از طرفین می توانند برنامه ریزی مشارکتی را آغاز کنند . چگونگی برنامه ریزی مشارکتی و جدول های زمانی مربوط باید در جریان مذاکره مورد توافق تمامی افراد و گروه ها قرار گیرد ( همان : ۹ ). برنامه ریزی مشارکتی براین اصول مبتنی است : جامعه متکثر است ؛ در جامعه بین منافع افراد تضاد های مشروعی وجود دارد که قدرتمندی فرد یا گروهی نباید منجر به تحمیل نظر آنها به سایرین شود ؛ طرف های در گیر برای تکمیل اطلاعات یکدیگر باید به تبادل اطلاعات با هم بپردازند و از این طریق , بکوشند با دیدگاه های یکدیگر آشنا شوند و تعارض ها را کاهش دهند؛ هیچ فرد یا گروهی در جریان دستیابی به توافق نباید کنار گذاشته شود ( همان : ۱۰ ).
۲-۴-۲۰-طیف برنامه ریزی مشارکتی
طیف برنامه ریزی مشارکتی دارای عناصری است که عبارتنداز تعهد : ورود به فرایند مشورتی با سایرین و توجه و گوش دادن فعال به نظرات , اطلاعات و دیدگاه های آن درزمانی که به روشنی عدم تعادل میان طرفین وجود دارد. تعهد وسیله ای برای شناسایی و روشن کردن اختلافات از طریق گوش دادن به منافع مختلف است . تعهد را الزاما و نه لزوما , مراجع برنامهریز آغاز می کنند . نسبت به تنوع نیارها , ضرورت توجه به تفاوت ها و اینکه توافق ها در کجا حاصل می شود , اهمیت دارد .
مذاکره : فرایند رسیدن به توافق از طریق تبادل نظرات و اطلاعات , چانه زنی و مصالحه , مصالحه بین دو یا چند روش تبادل نظرات و اطلاعات و چانه زنی و مصالحه بین دو یا چند طرف که برخی منافع مشترک و برخی اختلاف منافع دارند . مذاکره معمولا بین طرف های ذی نفع یا برنامه ریزان و سایر طرف ها صورت می گیرد .
پیش میانجی گری : فرایندی است که طی آن مرجع برنامه ریز از طریق گوش دادن به سخن ها همه بهره وران و رسیدن به توافق برای تدوین یک برنامه , به عنوان میانجی عمل می کند .
میانجی گری :فرایند حل اختلاف به صورت داوطلبانه , غیر اجباری و بدون تعصب توسط افراد بی طرف که به طرفین یاری می رسانند تا در جریان مذاکره به توافق برسند . موارد بالا به عنوان مرحله در نظر گرفته نمی شود . ممکن است یک ترتیب خطی از تعهد به میانجی گری وجود داشته باشد ؛ ولی این ترتیب الزامی نیست ( شهیدی , ۱۳۸۶ : ۴۱-۴۰ ).
۲-۴-۲۱-مدل های برنامه ریزی مشارکتی
در زمینه ارتقای نقش مردم و اصلاح و تکمیل روابط بین برنامه ریز و مردم , مدل های مختلفی وجود دادرد که از این میان به سه مدل اصلی اشاره می کنیم .
۱-مدل هدایت اجتماعی : اتزیونی معتقد است که برنامه ریزی در جوامع فعال نیاز به شکلی از مردم سالاری دارد که از طرف مردم به سوی برنامه ریزان ( از بالا به پایین ) هدایت شود . در این حالت , برنامه ریز از طریق هدایت اجتماعی می تواند جامعه را در برنامه ریزی دخالت دهد . اتزیونی امکان استفاده از هدایت اجتماعی را وابسته به دوعامل می داند : توافق عمومی بین علایق و ارزش های گروه هایی مختلف و کنترل گروه های مختلف . او معتقد است که همواره بین این دوعامل رابطه وجود دارد ؛ هر چه قوانین بین گروه ها کمتر باشد , نیاز به کنترل آنها برای توافق بیشتر است و هرچه قوانین بین آنها بیشتر باشد , نیاز به کنترل کمتر که در این صورت , امکان عدم توافق خاصیت اجتماع است . مهم ترین نقد براین مدل این است که امکان تسلط گروه متخصص ( برنامه ریز ) وجود دارد .
-
- مدل یادگیری اجتماعی : جان فرید من براین باور است که برای برنامه ریز در جامعه فعال باید فاصله بین برنامه ریز و موکلان او یا مردم این فاصله را تفاوت در دانش این دو گروه می داند . به عقیده فرید من , زبان برنامه ریز , زبان تئوری ( دانش ) است و زبان مردم , زبان واقعیت ( عمل ) . برای نزدیک کردن این دو ( دانش و عمل ) باید ارتباط شفاهی و رودررو بین برنامه ریز و مردم برقرا شود . وی منظور از این ارتباط را فقط انتقال اطلاعات نمی داند ؛ بلکه یاریگری اجتماعی را به طریقی مطرح می کند که برنامه ریز تجربه عملی موکلان را و موکلان دانش تخصصی برنامه ریز را بیاموزند . این مسله موجب توافق بین آنها می شود . در واقع , یادگیری اجتماعی , مفهومی کلی یا روشی را برای نزدیک کردن نظریه به عمل مطرح می کند .
-
- مدل برنامه ریزی مراوده ای : برنامه ریزی مراوده ای نیز براساس گفت وگو و مبادله افکار است ؛ با این تفاوت که گفت وگوی پیشنهادی فرید من چهره به چهره , فردی و بین برنامه ریز و موکلان است ؛ در حالی که در این روش , گفت و گو بین گروه های مختلف جامعه مطرح می شود ولازم است روش های ارتباط و مبادله افکار در سطح اجتماعی به کار گرفته شود . هابرماس این نوع گفت وگو را گفت و گوی مباحثه ای می نامد .
انجام چنین مراوده ای نیازمند ساختار سلولی در جامعه است تا گروه های مختلف براساس آرای مشترک خود مباحثه کنند . در این نوع برنامه ریزی نیزبرنامه ریز و موکلان , رابطه ای دو جانبه دارند و از یکدیگر می آموزند . از این طریق , توافق برسر ارزش ها و راه حل ها به وجود می آید و در عین حال , خطر تسلط فرد یا گروهی بردیگری وجود ندارد و این تهدید کمتر می شود . آلبرشت از جمله پایه گذاران این مدل است ( مقیمی , ۱۳۸۶ : ۱۶۴-۱۶۳ ) .
۲-۴-۲۲-انواع مشارکت عمومی در شهر
به طور کلی مشارکت عمومی(مشارکت مردم محلی ) درحکومت های محلی ( شهری ) به سه دسته تقسیم می شود که عبارتند از :
-
- مشارکت در برنامه ریزی و تصمیم گیری مشارکتی , مردم محلی مورد مشورت قرار می گیرند و باز خورد آنها در فرایند تصمیم گیری مورد توجه قرار می گیرد . در تصمیم گیری و بر نامه ریزی مشارکتی سه نوع سبک وجود دارد که عبارتند از : الف ) رهبری مشورتی ؛ ب) رهبری مبتنی بر اجتماه نظر ؛ ج) رهبری مردم سالاری . در رهبری مشورتی , نظرات وعقاید مردم محل قبل از تصمیم گیری رهبران محلی گرد آوری می شود ؛ ؛ ولی رهبران محلی برای قبول نظرات مردم هیچ گونه اجباری احساس نمی کنند . یکی از روش های صحیح برای اقدام رهبری مشورتی می تواند از طریق دعوت از مردم در جلسه ای برای بحث در مورد موضوعی ویژه قبل از تصمیم گیری باشد .
در رهبری اجماعی , رهبران محلی گروهی از افراد محلی را به بحث در مورد موضوعی خاص تشویق می کنند ؛ سپس تصمیمی می گیرند که ناشی از اجماع نظر و توافق عمومی است . در رهبری اجماعی نسبت به رهبری مشورتی , اختیار بیشتری به افراد محلی داده می شود . هر چند دستیابی به اجماع نظر و توافق عمومی دشوار و زمان بر است ؛ ولی اغلب منجر به تعهد به اجرای تصمیم در افراد می شود و مقاومت افراد محلی را کاهش می دهد .
در رهبری مردم سالارانه , اختیار نهای به افراد محلی اعطا می شود و رهبری یبشتر به عنوان جمع آوری کننده عقاید و نظرات و رای گیرنده ایفای نقش می کند (Andrew & Doane & cli fton , 1989 : 331-332). امکان اجرا و مفید بودن تصمیم گیری مشارکتی در حکومت محلی به این عوامل بستگی دارد: الف ) از آنجا که فرایند تصمیم گیری مشارکتی زمان براست , تصمیم ها نباید فوریت داشته باشد ؛ ب) هزینه مشارکت مردم محل در تصمیم گیری نباید از مزایای ایجاد شده به وسیله تصمیم مشارکتی بیشتر باشد ؛ ج ) اطلاعات و داده های مردم محلی باید عاری از هر گونه ترس و واهمه باشد ؛ د) مشارکت شهروندان و روستاییان در تصمیم گیری نباید به عنوان تهدیدی برای اختیارات رسمی مدیریت تلقی شود ؛ ه )مردم محلی باید به اندازه کافی متعهد و رازدار باشند تا اطلاعات محرمانه به خارج از محدوده حکومت محلی سرایت نکند ( chandan , 1998 :355 ).
-
- مشارکت در اجرا : با توجه به این که حیطه و ظایف حکومت های محلی از گستردگی و تنوع زیادی برخوردار است ؛ بناراین نیازمند همکاری و مشارکت عمومی مردم محل نیز هست . شهروندان می توانند از طریق تامین منابع مالی یا نیروی انسانی به تحقق برنامه های حکومت محلی کمک کنند. مردم محلی می توانند در سه زمینه مختلف مشارکت اجرایی داشته باشند که عبارتند از :
-
- مشارکت در آبادانی شهر : استفاده نکردن از مشارکت مردمی در تمامی برنامه های توسعه شهری , کارایی و اثر بخشی این گونه برنامه ها را با مشکل مواجه می کند یا دست کم منجر به مقاومت محلی مقابل برنامه ها خواهد شد . برای اجرای طرح های عمرانی می توان از کمک های مالی و نیروی انسانی محلی بهره گرفت . بدین شکل , افرادی که دارای استطاعت مالی هستند , از طریق اعطای برخی کمک های نقدی و غیر نقدی به بهسازی محل سکونت خود کمک می کنند و افرادی که توان مالی کمی دارند نیز می توانند نیروی کار خود را در اختیارمجریان طرح قرار دهند . یکی از مهم ترین عناصر ساختاری شهر که اهمیت بسیاری درآسایش زندگی دارد , مسکن است ( علوی تبار , ۱۳۷۹ : ۱۲۷-۱۲۶ ) .
-
- مشارکت در تامین ایمنی : در صورت مشارکت نکردن مردم با آتش نشانی ها , این سازمان به خوبی از عهده انجام وظایف خود بر نخواهد آمد ؛ زیرا آنچه در پیشگری از بروز حادثه نقش اساسی دارد , آگاهی شهروندان از اصول ایمنی و به کار بردن انها در زندگی روزمره شان است . علاوه براین , مشارکت مردم در فعالیت های ایمنی امدادی در کنار نیرو های حرفه ای آتش نشان , زمینه لازم برای تامین مناسب تر ایمنی در شهر ها فراهم می کند .
مشارکت در بهبود محیط : یکی از وظایف اساسی مدیریت محلی برای فراهم آوردن شرایط مناسب زیست شایسته انسانی , توجه به بهبود محیط زیست است . بهترین گرینه برای این کار , بهره گیری از مشارکت مردمی برای بهبود محیط شهری است ( همان : ۸۶ ) .
مشارکت جامع: مشارکت در تصمیم گیری و مشارکت در اجرا , هر یک به تنهایی بخشی از نظام مشارکتی کامل وجامع نام دارد که افراد محلی در مراحل تصمیم گیری , اجرا ونظارت فعالانه حضور یابند و در مواردی که مربوط به محله خود آنها ست , مشارکت کنند . یکی از روش های مشارکت جامع , ((مدل اقدام پژوهشی مشارکتی )) است . این شیوه به عنوان روشی برای جمع آوری اطلاعات در جهت حل مسائل سازمانی و اجتماعی به کار می رود . در این مدل , اطلاعات درمورد سیستم جاری در ارتباط با اهداف و نیاز های سیستم به طور منظم جمع آوری می شود . این اطلاعات به دورن سیستم وارد می شود و براساس اطلاعات و فرضیه ها , در متغیر های انتخاب شده دورن سیستم تغییراتی داده می شود . در پایان نیز نتایج فعالیت ها به وسیله جمع آوری اطلاعات بیشتر مورد ارزیابی قرار می گیرد ( علوی تبار , ۱۳۷۹ : ۹۰ ).
مشارکت عمومی از طریق حکومت محلی دارای سه هدف اساسی است :
۱) بهبود توانایی مدیریت ۲) تعیین اولویت های برنامه ۳) انجام اصلاحات .
توانایی مدیریتی زمانی بهبود می یابد که تلاش مدیریت در جهت پاسخگو بودن به نیازهای عمومی باشد . افراد محلی از طریق فرایند انتخابات و سایر روش های سیاسی و اداری در تعیین اولویت هاو اجرای برنامه مشارکت می کنند . آنها باید بتوانند راجع به تقویت بعضی از خدمات یا انجام نشدن بعضی خدمات دیگر اظهار نظر کنند ؛ حتی می توانند در خط مشی هایی اداری و چگونگی آموزش کارگزاران تغییر ایجادکنند .
۲-۴-۲۳-تفاوت های برنامه ریزی مشارکتی با مشارکت عمومی
برنامه ریزی مشارکتی در مقایسه با مشارکت عمومی تفاوت هایی دارد . این تفاوت ها را می توان براساس روابط بین شورا و مردم , برنامه ها , مهارت ها و غیره مشخص کرد . جدول زیر این تفاوت ها را نشان می دهد .
جدول(۷-۲): تفاوت های مشارکت عمومی و برنامه ریزی مشارکتی
تفاوت ها |
مشارکت عمومی |
برنامه ریزی مشارکتی |
روابط بین شورا و عموم مردم |