اگر قهرمان حماسه یکی از شخصیت های دینی یا مذهبی باشد حماسۀ دینی نامیده می شود، مانند: خاوران نامۀ ابن حسام و حملۀ حیدری باذل یا کمدی الهی دانته.
پس منظومه های حماسی بسته به قهرمان حماسه و زمان حضور قهرمان می دانند اساطیری، پهلوانی، تاریخی و یا دینی و فلسفی باشند.
البته منظومه های حماسی عرفانی را هم ذکر کرده اند، مانند منطق الطیر عطار که قهرمان حماسه بعد از کشمکش با دیو نفس و عبور از گردنه های مخاطره آمیز به کمال می رسد.
۴-۲-۳ رجز چیست؟
این واژه در لغت عرب به معنای حقیقی برای دو منظور به کار رفته است:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱ـ تحرّک و جابجایی شتر
۲ـ نامی برای نوعی شعر که در حقیقت از همان تحرّک و جابجایی اخذ شده است.
چنانکه در لسان العرب آمده است: دردی است که شتر پیدا می کند در پاهایش
رجز: اضطراب پای شتر است زمانی که بخواهد بلند شود
رجز: لرزشی که شتر پیدا می کند در زانوها یا دست و پایش هنگام بلند شدن و آن لرزش است و مونث آن رجزاء گفته شده، یعنی شتری که پایش ضعیف است در هنگام بلند شدن ازجایی که در آن جا خوابیده است.. به همین جهت است که رجز در شعر رجز نامیده شده است به خاطر نزدیکی اجزایش و کمی حروفش….
رجز شعری است که شروع اجزایش دو سبب و یک وتد است و آن وزنی است که در گوش دلنواز است و بر جان می نشیند.
و در کتاب العین آمده است: (اصل رجز در لغت متابعت حرکات است و به همین خاطر در سخن عرب ها آمده که شتر رجزا هنگامی به این نام خوانده می شود که هنگام برخاستن پاهایش لرزان باشد.
رَجَز با فتحۀ اول و دوم در لغت نامه های فارسی به دو معنا آمده است:
در دهخدا به نقل از دیگر فرهنگ ها چنین آمده است: «رجز، بحری از بحور، شعر رجز گفتن، شعر کوتاه گفتن، انشاد ارجوزه…
رجز خواندن: خواندن اشعار رجز، مفاخرت کردن و بیان مردانگی و شرافت خود نمودن. رجز خوانی: دعوی و غالباً لاف» (لغت نامه، ذیل رجز)
در فرهنگ فارسی معین:
«رجز RAJAZ
۱ـ شعری که به هنگام جنگ برای مفاخرت خواننده، ارجوزه.
۲- یکی از بحرهای شعر که از تکرار مستعفلن سه یا چهار بار حاصل شود.
۳ـ یکی از گوشه های مخصوص چهارگاه که امروز معمول نیست.» (معین، ذیل رجز).
و رجز خواندن: «۱ـ خواندن شعر به هنگام جنگ برای مفاخرت و خودستایی
۲ ـ اشتلم کردن» (همان)
در فرهنگ فارسی معین ذیل این معنا سه ترکیب: رجز خواندن، رجز خوان و رجز خوانی آمده است.
فرهنگ سخن آورده است:
رجز:
۱ـ ارجوزه
۲ـ مباهات و فخرفروشی. لاف زنی
۳ـ حماسه.
رجز خواندن:
۱ـ خواندن اشعاری در میدان جنگ برای مفاخره
۲ـ به خود بالیدن، فخرفروشی کردن، لاف زدن» (انوری، ذیل رجز)
سرّامی هنگام تقسیم بندی گفتگوهای شاهنامه رجزخوانی را جزء گفتگوهای رو در روی قهرمان به حساب می آورد و می گوید: «رجزخوانی یکی از گفتارهای ویژه ادبیات حماسی است و کلاً خودستایی پهلوانان و بیان کارها و افتخارات آنان است، بیشتر به هنگام جنگ در کار
می آید اما در شرایط و موقعیت های دیگر نیز بدان برمی خوریم» (سرّامی، ۱۳۶۸: ۳۰۰).
بر اساس تعاریفی که از واژه نامه های عربی و فارسی به دست آمد رجز شعری است که در میدان جنگ برای مفاخره و تحقیر دشمن بر زبان می آید و ظاهراً چون رجز خوان به سوی دشمن پیش می رود و می ایستد و رجز می خواند و دوباره حرکت می کند، این نوع شعر خواندن را که مانند همان حرکت شتر بیمار است رجزخوانی نامیده اند.
با این تعریف، مفاخراتی که در غیر از معرکۀ جنگ یا لاف زنی های در حال مستی است از تعریف رجز جدا می شود.
رجز با گواژه (طعنه، سرزنش، سخن نیش دار و سرزنش آلود) هم تفاوت دارد. اگر این گونه سخنان در میدان جنگ بین دو هم آورد و برای تحقیر دشمن به کار می رود نوعی از رجز است وگرنه باید آن را گفتگو از نوع سرزنش آلود نامید.
رجز اصطلاحاً در فنّ عروض شعری به نوع خاصی از شعر گفته می شود که در آن وزن مستفعلن شش بار تکرار می شود و به بحر رجز معروف است.
اما در زبان فارسی رجز به معنای مفاخره کردن و بیان مردانگی و شرافت خویشتن، مباهات، فخرفروشی و لاف زنی به کار رفته است.
۴-۲-۴ پیشینۀ رجز در ادبیات ملل
۴-۲-۴-۱ رجزخوانی در حماسۀ یونان:
ایلیاد حماسۀ بزرگ یونان، با حماسۀ بزرگ فردوسی چه از جنبۀ بلاغی و چه از جنبۀ محتوایی قابل مقایسه است. استاد عبدالحسین زرین کوب در ضمن مقاله ای تحت عنوان « شاهنامه و ایلیاد» با طرح نکاتی مهم و مقایسۀ این دو حماسۀ جاودانه پرداخته است و به تفاوت های موجود میان ایلیاد و شاهنامه اشاره کرده است. از جمله این که مدار جنگ در ایلیاد عشق زن است؛ اما در شاهنامه غالباً محرک جنگ، حس افتخار، آزادی یا حس انتقام است (زرین کوب، ۱۳۵۳: ۱۸۲).
گرچه در ایلیاد نیز همچون شاهنامه گفتگوهای فراوان و متنوعی وجود دارد اما، اغلب این گفتگوها وصف اعمال است تا خود اعمال.
گفتگوهای متنوعی که در ایلیاد به چشم می خورد بدون شک تحت تأثر اهمیت و ارزش خطابه در یونان قدیم است. حماسۀ ایلیاد تنها عرصۀ مبارزۀ پهلوانان انسانی نیست. خدایان نیز بر سر این جنگ به آهنگ حمایت از مردم آخایی و تروا با هم نبرد می کنند و برای هم رجز
می خوانند.
۴-۲-۴-۲ رجزخوانی در ایران باستان:
اساطیر و افسانه های ایران باستان، چه آن ها که در همان دوران ضبط شده است و چه آن ها که در عصر اسلامی به آثار منظوم و منثور راه یافته است، کاملاً تحت تأثیر روحیه و حال و هوایی حماسی است که به اقتضای شرایط همان دوران بوده است. جنگ همواره از دغدغه های مهم مردم ایران باستان بوده و بخش عمده ای از زندگی آنان را تحت تأثیر قرار داده است و در راستای همین موضوع، بخش مهمی از پیکرۀ فرهنگی و تاریخی دوران باستان، که آثار دینی ـ ادبی آن دوران بازتابی از آن است، پایه ریزی شده است.
«در ادبیات ایران باستان، روایات ملی، اساطیر دینی، حقایق تاریخی، سرگذشت پهلوانان ایران، یادگارهایی که پیش از مهاجرت و از دورۀ زندگی در آسیای مرکزی در خاطر ایرانیان بر جای مانده بود، شرح لشکرکشی ها و مبارزات و مدافعات، داستان هنرنمایی ها و پهلوانی ها در گشودن نواحی مختلف ایران، غرور و کبریای نژاد آریا و عظمتی که ذاتاً برای خود تصور
می کردند تاریخ اعمال پادشاهان و امیرانی که از مشرق ایران برخاستند. چون به هم آمیخت داستان های مرتبی را پدید آورد که اساس آن ها تاریخ و ظاهر آن ها، داستان و روش آن ها، اساطیری و دینی بود» (صفا، ۱۳۶۳: ۲۶).
طبعاً رجزخوانی در این داستان ها ابزار مهمی برای بیان آن مفاخرات غرورآمیز بوده است.
۴-۲-۴-۳ خوتای نامگ:
از جمله مهم ترین مجموعه های داستانی باستان، خوتای نامگ است که در اواخر عهد ساسانی پدید آمده است و هر چند متن آن امروزه در دسترس نیست اما از آن جا که اساس داستان های شاهنامه بر روایت های آن قرار داشته بدیهی است رجزخوانی نیز به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات گفتگو در آثار حماسی جایگاه خود را در آن داشته است.
۴-۲-۴-۴ اوستا:
اهمیت روایت های حماسی تا بدان جا بوده است که در اثری دینی همچون اوستا نیز
نشانه هایی از توصیف اعمال پهلوانی و رجزخوانی از زبان قهرمانان به چشم می خورد. در بخش یکم از فرگرد نوزدهم و ندیدا بین اهریمن و زرتشت گفتگویی در می گیرد و آن چه از زبان زرتشت بیان می شود بی شباهت به رجزخوانی پهلوانان آثار حماسی نیست.

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:22:00 ب.ظ ]