می تواند ناحیههای تصویر نویزدار را به خوبی تفکیک نماید. به عنوان مثال در یکی از تصاویر ساختگی که از دو ناحیه روشن و تاریک تشکیل شده و نویز گوسین با میانگین صفر و واریانس مشخصی به آن افزوده شده است، انتظار میرود روش پیشنهاد شده با بهره گرفتن از اطلاعات همسایگی غیرمحلی پیکسلها و با اعمال الگوریتم ترکیبی K-means و رقابت استعماری بهبود یافته به ویژگیهای شدت روشنایی به دستآمده از اطلاعات غیرمحلی پیکسلها، تصویر نویزدار را به دو ناحیه روشن و تاریک بخشبندی کند؛ البته امکان دارد تعداد کمی از پیکسلها به دلیل عدم توانایی روش جمعآوری اطلاعات غیرمحلی پیکسلها در تصویر با میزان نویز زیاد، اشتباه دستهبندی شوند که با شمارش تعداد این پیکسلها میتوان میزان خطای روش را بر روی تصویر موردنظر محاسبه کرد.
با توجه به اعمال تغییرات در الگوریتم رقابت استعماری انتظار میرود، الگوریتم حاصل بتواند در تعداد تکرارهای (دهههای) کمتری، مراکز بهینه خوشه ها را پیدا کند و همچنین دقت تصاویر بخشبندی شده با روش سه مرحله ای پیشپردازش و اعمال الگوریتم خوشهبندی ترکیبی رقابت استعماری بهبود یافته و
پسپردازش افزایش یابد.
۲-۶ خلاصه فصل
با توجه به اهمیت بخشبندی تصویر و کاربرد چشمگیر آن، در این فصل به بیان مسئله بخشبندی تصویر به صورت ریاضی پرداخته و ورودی و خروجی و فرضیات الگوریتم پیشنهاد شده برای بخشبندی معرفی گردید. همانطور که اشاره شد بخشبندی تصویر به عنوان اولین مرحله از پردازش سطح پایین تصاویر رقمی محسوب می شود که ورودی آن تصویر رقمی و خروجی این پردازش، تصویری است که به ناحیههای
جداگانه ای بخشبندی شده است. پیکسلهای درون هر ناحیه از لحاظ ویژگی یا ویژگیهایی با هم مشابه هستند که هر ناحیه یک شیء از تصویر ورودی مانند یک اتومبیل را شامل است. همچنین به منظور مقایسه الگوریتمهای بخشبندی تصاویر معیار دقت بخشبندی معرفی گردید که هر چه میزان دقت بیشتر باشد، نتیجه بخشبندی مطلوبتر خواهد بود. در مورد نتایج مورد انتظار هم با توجه به ترکیب دو الگوریتم
K-means و الگوریتم رقابت استعماری بهبود یافته و اطلاعات غیرمحلی پیکسلهای تصویر نیز بحث گردید.
فصل ۳
مفاهیم پایهای
در این فصل مفاهیم و اصلاحات مربوط به پردازش تصویر و بینایی ماشین مانند روابط همسایگی پیکسلهای تصویر تعریف می شود. همچنین در ادامه مروری بر الگوریتم K-means و الگوریتم رقابت استعماری خواهیم داشت و با مراحل مختلف این الگوریتمها آشنا خواهیم شد.
۳-۱ مفاهیم مربوط به پردازش تصویر و بخشبندی
پردازش تصویر روشی برای تبدیل یک تصویر به صورت دیجیتال و انجام برخی از عملیات بر روی آن، به منظور دریافت یک تصویر بهبود یافته و یا برای استخراج برخی از اطلاعات مفید از آن است. در ادامه با برخی از مفاهیم پردازش تصویر آشنا میشویم. در شکل ۳-۱ روند کلی پردازش تصویر را میتوان دید.
تصویر دیجیتال
پیشپردازش
استخراج ویژگی
انتخاب داده های آموزشی
تصمیم گیری و طبقه بندی
بدون مربی
با مربی
خروجی طبقه بندی
پسپردازش
ارزیابی دقت
شکل ۳-۱: روند کلی فرایند پردازش تصویر [۳۲]
گام اصلی در پردازش تصاویر دیجیتالی اولاً شامل پیشپردازش داده ها برای آماده سازی داده ها برای ارتقای وضوح ، کاهش نویز و یا فیلترکردن و ثانیاً استخراج ویژگیها برای بازیابی اطلاعات غیر زائد و با ارزش از یک تصویر میباشد.
۳-۱-۱ تشخیص لبه با بهره گرفتن از روش سوبل[۱۴]
هدف آشکارسازی لبه نشانگذاری نقاطی از یک تصویر است که در آنها شدت روشنایی به تندی تغییر میکند. تغییرات تند در خصوصیات تصویر معمولاً نماینده رویدادهای مهم و تغییرات در خصوصیات محیط هستند. لبه مرز بین نواحی با خواص نسبتاً متفاوت سطح خاکستری است. نظریه پایه در بیشتر روشهای آشکارسازی لبه، محاسبه یک عملگر مشتق محلی است. در روش سوبل، عملگر مشتقگیری از تصویر به وسیله فیلترکردن تصویر ورودی با نقاب سوبل اجرا می شود. نقاب سوبل در دو حالت عمودی و افقی بر روی تصویر اعمال شده و بزرگی گرادیان برای تکتک پیکسلهای تصویر با بهره گرفتن از گرادیان افقی و عمودی محاسبه شده، به دست می آید. در شکل ۳-۲ نقاب سوبل نشان داده شده است.
۱ ۲ ۱ ۰ ۰ ۰
۱- ۲- ۱-
۱ ۰ ۱-
۲ ۰ ۲-
۱ ۰ ۱-
شکل ۳-۲: نقابهای افقی و عمودی سوبل
هنگامی که مشتق را حساب کردیم، گام بعدی اعمال یک آستانه برای کشف نقاطی که بخشی از یک لبه هستند، است. هر چه آستانه کمتر باشد، خطهای بیشتری آشکارسازی میگردند و نتایج بیشتر نسبت به نویز، و ویژگیهای نامرتبط تصویر حساس میشوند، از سوی دیگر یک آستانه زیاد ممکن است خطهای ضعیف یا بخشهایی از خطها را از دست بدهد.
۳-۱-۲ بخشبندی تصویر
بخشبندی تصویر نشان دهنده عملی است که در ان یک تصویر خام ورودی به مناطقی معنادار تقسیم بندی می شود. شناسایی و تفکیک یک تصویر به اجزای سازندهاش یا همان تقطیع تصویر نقش مهمی در بسیاری از کاربردهای پردازش تصویر دارد.
۳-۱-۳ تحلیل مؤلفه های اصلی[۱۵]
تحلیل مؤلفههای اصلی تبدیلی در فضای برداری است، که غالباً برای کاهش ابعاد مجموعه دادهها مورد استفاده قرار میگیرد و در تعریف ریاضی یک تبدیل خطی متعامد است که داده را به دستگاه مختصات جدید میبرد به طوری که بزرگترین واریانس داده بر روی اولین محور مختصات، دومین بزرگترین واریانس بر روی دومین محور مختصات قرار میگیرد و همین طور برای بقیه. تحلیل مؤلفههای اصلی میتواند برای کاهش ابعاد داده مورد استفاده قرار بگیرد، به این ترتیب مؤلفههایی از مجموعه داده را که بیشترین تأثیر در واریانس را دارند حفظ میکند. برای انجام تحلیل مؤلفه های اصلی مراحل زیر انجام میگیرد:
-
- میانگین داده ها از همه داده ها کسر می شود.
-
- ماتریس کواریانس داده های نرمال شده محاسبه میگردد.
-
- مقادیر ویژه و بردارهای ویژه ماتریس کواریانس داده ها محاسبه و تعداد k تا از بزرگترین بردارهای ویژه برای تصویر کردن داده ها انتخاب می شود.
۳-۱-۴ اطلاعات محلی و مکانی پیکسلها
پیکسلهای همسایه در تصویر نسبت به هم شباهت دارند و به وسیله پیکسلهای مجاور پیکسل مرکزی
میتوان اطلاعات مکانی[۱۶] پیکسل مورد نظر را به دست آورد. اطلاعات مکانی معمولاً از پیکسلهای واقع در پنجره همسایگی (به عنوان مثال پیکسلهای درون پنجره ۵*۵ به مرکزیت پیکسل مورد بررسی) به دست می آید. البته در تصاویر نویزدار پیکسلهای همسایه ممکن است آلوده به نویز باشند که در این صورت به منظور جمعآوری اطلاعات مکانی، از اطلاعات غیرمحلی پیکسلها استفاده میگردد. اطلاعات غیرمحلی به کمک تمامی پیکسلهای تصویر به دست می آید اما به دلیل محاسبات سنگین موردنیاز، از پیکسلهای درون یک پنجره به اندازه کوچکتر از ابعاد تصویر و با وزندهی به تکتک پیکسلهای واقع در درون پنجره نسبتاً بزرگ برای استخراج اطلاعات مکانی استفاده می شود. مقایسه پیکسل واقع در مرکز همسایگی و پیکسلهای درون پنجره به وسیله محاسبه فاصله اقلیدسی وزندار بردار پیکسلهای همسایه محلی دو پیکسل مورد بررسی انجام میگیرد؛ یعنی هر چقدر این فاصله کمتر باشد، وزن پیکسل غیرمرکزی تحت بررسی، بزرگ خواهد بود و برعکس.
۳-۲ الگوریتم K-means
این روش علیرغم سادگی آن یک روش پایه برای بسیاری از روشهای خوشهبندی دیگر (مانند خوشهبندی فازی) محسوب میشود. این الگوریتم از یک شیوه ساده برای طبقه بندیکردن یک مجموعه داده در یک تعداد از پیش مشخص شده (k) خوشه، استفاده می کند. ایده اصلی تعریف k مرکز برای هر یک از خوشه ها میباشد. این مراکز بایستی با دقت زیاد انتخاب شوند، زیرا مراکز مختلف نتایج مختلف را به وجود میآورند. در نوع سادهای از این روش ابتدا به تعداد خوشههای مورد نیاز نقاطی به صورت تصادفی انتخاب میشود. سپس دادهها با توجه با میزان نزدیکی (شباهت) به یکی از این خوشهها نسبت داده میشوند و بدین ترتیب خوشههای جدیدی حاصل میگردد. با تکرار همین روال میتوان در هر تکرار با میانگینگیری از دادهها مراکز جدیدی برای آنها محاسبه کرد و مجدداً دادهها را به خوشههای جدید نسبت داد. این روند تا زمانی ادامه پیدا میکند که دیگر تغییری در دادهها حاصل نشود. تابع زیر به عنوان تابع هدف مطرح است:
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:49:00 ق.ظ ]