کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه – قسمت 16 – 2
  • معرفت شناسی دینی از دیدگاه صدرا- قسمت ۹
  • ارزیابی رابطه بین مسئولیت اجتماعی و کیفیت گزارشگری مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۱۳
  • دستور العمل های ناظر بر شرکت های چند ملیتی و آثار احتمالی آن بر حقوق ایران، با تاکید بر دستور العمل۹۳ OECD 2011- قسمت ۹
  • مقایسه‌ی سبک شناسانه‌ی حبسیّات مسعود سعد سلمان با حبسیّات خاقانی- قسمت ۸
  • بررسی ارزشیابی توصیفی بر اساس عوامل مدیریتی ، آموزشی، فیزیکی و روانی از دیدگاه معلمان ابتدایی شهرستان میناب- قسمت ۷
  • ارزیابی پذیرش کیفیت خدمات الکترونیکی، رضایت و تمایلات مشتری در مطالعه میدانی بانک ملت استان کرمانشاه- قسمت ۸
  • بررسی و تبیین ساز و کار جبران های تجاری در سازمان جهانی تجارت- قسمت ۵
  • مفهوم دفاع مشروع بعنوان یکی از عوامل رافع مسئولیت بین المللی کشورها- قسمت ۲
  • بررسی جایگاه حکم حکومتی درفقه سیاسی- قسمت ۵
  • تأثیر مکمل‌سازی کوتاه مدت کراتین بر آمونیاک خون و برخی شاخصهای عملکردی و ساختاری در تکواندوکاران نوجوان- قسمت ۱۴
  • پایان نامه جزا و جرم شناسی ۵- قسمت ۳
  • بررسی وضعیت مشارکت در ورزش و ارتباط آن با رفتار شهروندی سازمانی بانوان شاغل در ادارات کل استان خراسان شمالی- قسمت ۴
  • بررسی رابطه بین هوش معنوی با تعهد سازمانی کارکنان- قسمت ۱۰
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی جرائم قاچاق و تخلفات گمرکی با رویکرد قانون جدید امور گمرکی مصوب ۲۲۰۸۱۳۹۰ و نظام رسیدگی به آن با توجه به رویه های قضایی۹۱- قسمت ۶
  • بررسی جرم تکدی گری در شهرستان مشهد و ارزیابی اقدامات سیستم قضایی در پیشگیری از آن- قسمت ۸
  • مسئولیت-مدنی-مالک-و-متصرف-با-بررسی-تطبیقی-در-حقوق-انگلستان-۲- قسمت ۹
  • بررسی ساخت صرفی واژه¬های علوم نظامی مصّوب فرهنگستان زبان وادب فارسی۹۳- قسمت ۸
  • بازشناخت رفتاری دستگاه اموی در چارچوب مولفه های عملیات روانی- قسمت ۵
  • مطالعه تطبیقی سیاست کیفری ایران وحقوق جزای بین الملل درقبال تطهیرپول های نامشروع (پول شویی)- قسمت ۹
  • بررسی و مقایسه تاثیر ابعاد آنتروپومتریک اندام فوقانی بر قدرت دست برتر والیبالیست‌ها و هندبالیست‌های دختر نوجوان شهرستان دامغان- قسمت ۴
  • بررسی ابعاد حقوقی استخراج گاز از میادین مشترک با تاکید بر میادین مشترک ایران- قسمت ۱۵
  • بررسی حقوق مالکانه اشخاص متعاقب اجرای طرح کمیسیون ماده پنج- قسمت ۷
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره واژه ها، ترکیبات، صنایع بدیع، نکته های بلاغی و بعضی نکات ...
  • بررسی عوامل موثر بر پذیرش بانکداری همراه از دیدگاه مشتریان۹۳- قسمت ۶- قسمت 2
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه حدود و آثار ریاست مرد بر همسر در فقه امامیه و حقوق ایران- ...
  • بررسی کابینه¬های مشروطه از فتح تهران تا کودتای رضاخان (۱۲۸۸-۱۲۹۹ه. ش)۹۲- قسمت ۴
  • تحولات اخیر سیاست جنایی ایران در قبال اعتیاد و قاچاق مواد مخدر (روان ‌گردان‌ صنعتی غیر دارویی)- قسمت 25
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • رابطه ی اضطراب امتحان با عملکرد تحصیلی و انگیزه ی پیشرفت تحصیلی دانشجویان در مراکز علمی کاربردی بهزیستی- قسمت ۶
  • نقش بیمه مهریه در خانواده- قسمت ۳
  • تاثیر دو برنامه تمرین(پیوسته و گسسته) بر عوامل خطر زای قلبی عروقی زنان میانسال غیر ورزشکار- قسمت 11




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      نقد ساختارگرایانۀ فیلمنامه های علی حاتمی- فایل ۱۱ ...

    مجید: با دم نرم و نازکم، گرمم.» (مرکز:۵۹۱)
    ولی در مقابل «دکتر»، زنی لجوج، بدقلق و یکدنده و پرافاده است و با ورود به زندگی «مجید»، نافرمانی نیز به این ویژگیهای شخصیتی اضافه میشود و سخنان او مجموعهای از کلمات و اصطلاحات کوچه و خیابانی رکیک است.
    نکتهی قابل توجه، رضایت و خوگرفتن «اقدس» به شرایط جدید و بسیار متفاوت زندگی کنونیاش نسبت به گذشته است. او با ازدواج با «مجید»، زنی وفادار و سازگار میشود، آن چنان که در بدترین شرایط زندگی، با او همخانه میشود و همچون یک زن خانهدار وفادار در منزل، به انتظار بازگشت شوهرش میماند.
    پویایی ویژگی شخصیتی مورد توجه در «اقدس» است. او تنها شخصیت در فیلمنامه است که دارای این ویژگی شخصیتی است و این ویژگی را به دلیل انقلابی که در نحوهی زندگیاش به وجود آورده، به او نسبت میدهیم. همچنین، شخصیتی همهجانبه است، زیرا به وجوه مختلف شخصیتی او در داستان اشاره شده است.
    شخصیت مقابل و مخالف «اقدس»، «دکتر» است؛ مقابل از آن جهت که به وسیله ی این شخصیت و گفتگوهایی که میان آن دو مطرح میشود، به شناخت بیشتری از «اقدس» نائل میشویم و به نکات بیشتری در مورد نحوهی زندگی او پی میبریم؛ و مخالف است، زیرا اوست که «اقدس» را در زندگی ناشایستش یاری میکند و لوازم آسایش او را به خاطر آن گونه زیستن فراهم میکند و در هنگام تصمیمگیری «اقدس» در مورد تطهیر و تغییر زندگیاش به صورت وسوسه و نمادی از هواهای نفسانی در مقابلش ظاهر میشود و قصد دارد او را از تحول باز دارد.

     

      1. دکتر

     

    یکی دیگر از شخصیتهای فرعی و سادهی داستان است که حضوری موثر در داستان دارد. «دکتر» تنها شخصیت منفی داستان است. او از طریق باجخوری و دلالی میان انسانها امرار معاش میکند. حضور او در داستان حادثهای نمیآفریند، ولی از این جهت که شخصیت مخالف «اقدس» به شمار میرود، قابل اهمیت است. در برابر اقدسی قرار میگیرد که در کشاکش یک تصمیمگیری مهم قرار دارد و همچون نفس هماره، با وجدان بیدار شدهی «اقدس» به جدال میپردازد.
    اهمیت دیگر این شخصیت این است که شخصیت مقابل «اقدس» است و نویسنده از طریق دیالوگهای میان آن دو، «اقدس» را بیشتر به خواننده معرفی میکند.
    هرچند از دیدگاه مثبت یا منفی بودن شخصیتها، او در زمرهی شخصیتهای منفی قرار میگیرد، ولی نویسنده به او فرصتهایی میدهد تا از این گونه بودن خود دفاع کند و منفی بودنش را با محکوم سرنوشت بودنش توجیه کند.
    * «دکتر: من که تو عزب خونه افتادم رو خشت، مث تو شوهر ننهام توخرپشته یقه مو نگرفت. هیفده سالگی پام وا شد تو ناحیه …» (مرکز:۵۹۲)
    و یا در لحظهی خداحافظی «اقدس»، با ادای چنین صحبتهایی ادعای داشتن احساسات میکند:
    * «دکتر: وقتی زن طلاشو بده خیلی حرفه، عقل کردی. کلام خداست، خدا میگه بهترین زینت واسهی زن نجابته، دکتر که دکتر شیطان نیست، حالا اگه یه روز ایشاالله به شادی، بچه بغل، با شوهرت تو خیابون دکتررو دیدی، هول نکن، دکتر آشنایی نمیده، دکتر دستش خیلی سبکه، خیلیهارو فرستاده خونه شوهر، تو اولی نیستی، دلمون واست تنگ میشه، بهت عادت کردیم، به اخم تخمات، الدرم بلدرمات، سگ سولگیات، اما گور پدر دل ما، دل تو شاد.» (مرکز:۵۹۸)

     

      1. دواچی

     

    یکی دیگر از شخصیتهای فرعی درجه دو داستان، که حضوری کوتاه اما بسیار موثر دارد. او رفیق قدیمی «حبیب آقا» است و به خاطر فعالیتهای سیاسی که در جوانی داشتهاند، از همبندان یکدیگر بودهاند. از گفتگوهای میان «دواچی» و «حبیب»، به نکاتی از زندگی «حبیب» پی میبریم؛ این که «حبیب» به خاطر فعالیتهای سیاسی، مدتی در حبس بوده است:
    * «… کجایی یار موافق، شلاقخور پوست کلفت بند باسواتا، یار موافق، کمپیدایی. آخیش، اگه کلهات باد نداشت، سال سرهنگیت بود امسال، بعد از اون تودهنی که خوردیم همه مون، طبو رها کردم.» (مرکز:۵۸۶)
    و این نکته که آن دو بعد از حبس از ادامهی فعالیتهای سیاسی و حتی دولتی محروم شده و گوشهای در انزوا و سکوتی آزاردهنده به زندگی ادامه میدهند:
    * «شدم شاگرد مرحوم پدرم دواچی، اما تو این دواخونه هیچ مسکنی نبود برام، الا دوای اون طبیب ارمنی، ذکاووس عرق فروش، شبانهروزیش کردیم، خاکه رو خاکه، که مستیم از گل نیفته، مثل تو که غم برادر تو کردی بهانه.» (مرکز:۵۸۶)
    اهمیت ویژهی این شخصیت، حضور موثرش در آفرینش حادثهی اصلی داستان است. او درد «مجید» را نیازش به زن میداند و «حبیب» را به آوردن زن برای او توصیه میکند:
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    * «دواچی:… سنت شب جمعهاش چی؟ یه وقت دیدی یکی از همون گلای پلاسیدهی باغچهی ولیخان یار موافقشه و برادری مثل تو، یار و غار، نه.
    حبیب: یک بار با چند تا عزبای فامیل فرستادم بردنش ناحیه، وقتی فهمید اون زنا چیکارهان، دست بهشون نزد و حالش یه چند وقتی شدت گرفت.
    دواچی: مرگ آدمیزاد از فهمیدنه، لازم نیست بفهمه زنک کیه، با، با یکیشون وعده کن هفتهای یه دفعه بیاد خونه، مثل قضای حاجت، شبای جمعه که آقازاده خانومو زنای خونه میرن خونه خواهرت روضه.
    حبیب: به مجید بگم زنکو استالین از طیاره انداخت پایین؟
    دواچی: بگو شبای جمعه میاد خونهرو بپاد، مجیدم با اهل خونه حرف نمیزنه که حکایت آشکار شه. دواش اینه، زن، نسخهی دواچی، یه واسطهرو میشناسم که چیزای خوبی تو دست و بالشه، واسه بالا مالاها میبره. خبرش میکنم، میبینی کار ما تو این ملک به کجا کشید آخر، پااندازی.» (مرکز:۵۸۶)

     

      1. کریم

     

    از شخصیتهای فرعی، ساده و ایستای داستان است که حضور و نقشش در فیلمنامه، کاملا احساس میشود.
    «کریم»، برادر «حبیب» و «مجید» است که با همسرش «زینت»، به اتفاق دیگر افراد خانواده در منزل پدری زندگی میکند. او علاقهی زیادی به پرنده و شکار آن دارد؛ علاقهی فراوان او به پرندهی «کرک»، حتی بر علاقهاش به همسرش اولویت دارد؛ طوری که مشغولیتش به شکار و نگهداری این پرنده، او را از همسرش و نیازهای عاطفی او غافل میکند.
    * «اتاق کریم، برادر مجید.
    کریم مشغول تعمیر لوازم و وسایل شکار پرنده است.
    زینت: صداش مثل وق وق صاحابه.
    کریم: این صدای حیوون مادهاس که حیوون نرو جلب میکنه.
    زن وسیلهای را که صدای حیوان ماده را تقلید میکند، با خود به تخت خواب برده، آن را به صدا درمیآورد. کریم نیز کار را رها کرده، به سوی او میرود.» (مرکز:۵۸۰)
    در اینجا مشاهده میکنیم که «زینت»، برای اینکه توجه شوهرش را به خود جلب کند، از ابزار و موارد مورد علاقه و توجه شوهرش استفاده میکند.
    «کریم» این علاقه و عشق فراوان و ترجیح دادن آن به هر علاقهای، حتی همسرش را علناً اعلام میکند و هیچ ابایی از پنهان کردن آن ندارد. در قسمتی از فیلمنامه، در جواب اعتراض همسرش، بین این عشق و علایق دیگرش فرقی عمده قائل میشود:
    * «زینت: …هوو سرم میآوردین، بعض این حیوون بود.
    کریم: رو زینت سادات، یه فخری سادت دیگه. حدیث بغل خوابی نیست. عالم عشق بازی یه عالم دیگهاس، عشقباز جماعت پیرسیدن به عشقشه، خواب و خوراک نداره، اگه یه عشقباز بختش یار باشه و هشیار باشه، شاید به اون چیزی که میخواد برسه. و اینی که نصیب من شد، خیلی بیشتر از خواستن من بود، شاکرکه، تو دهنش پره، صداش زنگ داره، تو عالم آوازه خونا، یکیش میشه قمر، بقیه،ای، میخونن.» (مرکز:۵۹۵)
    او به راحتی و بیپروایی یک عاشق، عشقش را به همهی علایق دیگرش ترجیح میدهد:
    * «زینت: یه بچه جای صد تا اینارو میگیره.
    کریم: بابام که من از کمرش بودم، برام حرمت این حیوونو نداشت.» (مرکز:۵۹۵)
    و نه تنها به خاطر آن به احساسات همسرش بیتفاوت است، حتی به او توهین نیز میکند:
    * «زینت: اصلا شما طایفگی همه یه تخته تون کمه، اون داداش سه کلهات یه جور دیونهاس، شماهام یه جور دیگه.
    کریم: دختر کیسه کش حموم شازده، حمومی، لنگتو بکش سرت. من آقا داداش تو نیستم، صداتو ببر، خفه خون بگیر، صداتو ببر، صداتو ببر، صداتو ببر، صداتو ببر که، کرک داره میخونه.» (مرکز:۵۹۵)
    و این چنین حس رقابت «زینت» تحریک میشود و به فکر از میان برداشتن رقیب خود میافتد.
    به طور کلی، «کریم» نمونهی یک انسان عاشق است که در راه رسیدن به عشقش نسبت به خیلی موارد بیتفاوت میشود و رفتارهایی مغایر با عقل و گاه دور از وجدان از او سر میزند؛ چنان که ریختن خون برادرش را در بهای جان «کرک» مباح میداند و به باور اینکه برادر ناقص عقلش «کرک» او را گشته است، شبانه تفنگ را برمیدارد و به رخت خواب او شلیک میکند؛ هرچند به خاطر این برخورد عجولانه پشیمان میشود:
    * «کریم: نامسلمونتر از اونا برادری بود که میخواست برادرشو بکشه» (مرکز:۶۰۴)
    اما در هر حال این عشق است که زمام واقعی امور و اعمال او را در دست دارد.

     

    1. زینت
    موضوعات: بدون موضوع
    [پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نگارش پایان نامه با موضوع بررسی نقش انواع پاسخگویی در وفاداری مشتریان مطالعه موردی بانک ... ...

    جهت جمع‌ آوری داده‌ها در این تحقیق از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است.
    روش تجزیه و تحلیل داده ها
    در پژوهش حاضر از هر دو روش آمار توصیفی نظیر جدول توزیع فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و نمودار و آمار استنباطی نظیر آزمون‌های آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آزمون فریدمن و ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده می‌گردد.
    تعاریف مفهومی متغیرها
    پاسخگویی- پاسخگویی احساس مسئولیت، الزام و تعهد و نیاز به توجیه کردن اعمال فرد نسبت به دیگران یا نسبت به خود است. در این پژوهش به انواع پاسخگویی بر مبنای تحقیق محبوبی (۱۳۹۲) که شامل ابعاد اخلاقی، قانونی، مالی، عملکردی، سیاسی، ساختاری، فرهنگی و اطلاع رسانی پرداخته شده است.

     

      • پاسخگویی سیاسی: این پاسخگویی در برابر نهادهایی است که مشروعیت سیاسی دارند؛

     

      • پاسخگویی مالی: مدیران سازمانها در مقابل وجوهی که بابت اجرای طرح یا پروژه دریافت می کند پاسخگو هستند؛

     

      • پاسخگویی قانونی: این پاسخگویی در برابر مراجع قضایی صورت می گیرد؛

     

      • پاسخگویی عمومی: مدیران سازمانهای دولتی در برابر شهروندان یا نمایندگان منتخب آنان پاسخگو هستند؛

     

      • پاسخگویی مدیریتی: این پاسخگویی در برابر مـــدیر ارشد یا مدیر بالادست صورت می گیرد ؛ در این پاسخگویی مدیر ، مسئول وظایف زیردستان در رده پایین و در رده بالاتر مسئول پاسخگویی به مدیران بالاتر می باشد. در این پاسخگویی مدیر در تمام موارد محوله باید به مقامات بالاتر پاسخگو باشد.

     

      • پاسخگویی عملکردی: در مقابل همکاران متخصص و حرفه ای خود پاسخگو هستند؛

     

      • پاسخگویی فرهنگی: پاسخگویی، تعهد در قبال مسئولیت واگذار شده است. از این رو ، پاسخگو بودن ، دلالت بر نوعی رابطه رسمی دارد که در آن اختیارات از یک طرف به طرف دیگر محول شده است (محبوبی، ۱۳۹۲).

     

      • وفاداری مشتری: وفاداری مشتری به عنوان توجه فرد به سازمان و تمایل بازگشت مجدد به سازمان تعریف میشود (حسینی و رضائی، ۱۳۹۲).

     

      • بانکداری الکترونیکی بانک رفاه: بانک رفاه کارگران به منظور پیاده‌سازی بانکداری الکترونیک وهمسو با استراتژی کلان خود - تمایز - نسبت به راه اندازی سامانه اینترنتی اقدام نموده و درپی آن است از این طریق رضایت هرچه بیشتر مشتریان خود را جلب نماید. این سامانه به صورت شبانه‌روزی آماده ارائه خدمات بانکی به مشتریان عزیز بوده و مراحل کار آن به صورت ساده طراحی شده است.

     

      • مسئولیت های اجتماعی بانک رفاه: بانک رفاه همواره نقش موثر و فعالی در ایفای مسئولیت های اجتماعی داشته و در ارتقای جایگاه اجتماعی بانک نزد افکار عمومی جامعه بسیار موفق عمل نموده است . کمک به مراکز پژوهشی و دانشگاهی ، مساعدت با انجمن های خیریه و عام المنفعه و ارائه خدمات و امکانات بانک به اقشار مختلف جامعه اعم از فرهنگیان ، پرستاران و . . . بخشی از توفیقات بانک در این خصوص است و در این خصوص می توان به مواردی همچون کمک مالی جهت آستانه حضرت معصومه (س) ، اهداء البسه زمستانی به آسایشگاه خیریه کهریزک ، حمایت مالی از بازیهای زنان مسلمان ، کمک به انجمن حمایت از بیماران کلیوی ، تالاسمی و سرطانی ، تجلیل از خبرنگاران جانباز ، تجلیل از هنرمندان صنایع دستی ، حمایت از طرح پلاک دارکردن بیماران دیابتی ، حمایت از برگزیدگان جشنواره کارآفرینی دانشگاه شریف ، توزیع بسته های فرهنگی در مدارس ، اهداء تجهیزات پزشکی و توانبخشی به آسایشگاه خیریه کهریزک ، تجلیل از ائمه جماعات و . . . اشاره کرد.

     

      • خط مشی کیفیت بانک رفاه:

     

    ۱- توسعه کیفی منابع انسانی و بهبود زندگی کاری کارکنان از طریق افزایش سطح اختیارات و برقراری تعامل مناسب بین مدیریت و کارکنان
    ۲- مدیریت سهم بازار و افزایش رضایتمندی مشتریان از طریق درک نیازها و تامین خواسته‌های آنان
    ۳- توسعه بانکداری الکترونیکی و ایجاد ارزش پایدار برای ذی نفعان
    پایان نامه - مقاله
    ۴- شناسائی و الویت بندی فرصت های بهبود و نوآوری های لازم با هدف ارتقاء خدمات و محصولات
    ۵- مدیریت بهینه منابع مالی و اعتباری بانک به منظور افزایش سودآوری
    فصل دوم
    مبانی نظری و پیشینه تحقیق

     

          1. مقدمه

         

         

     

    در این بخش به تفصیل مباحث مربوط به پاسخگویی توضیح داده می‌شود. ضمن آنکه با بهره گرفتن از نظریات مختلف دانشمندان در خصوص موضوع مورد بحث در صورت امکان به موارد بارز ابعاد مورد مطالعه پرداخته خواهد شد. در این بخش ابعاد سیاسی، فرهنگی، ساختاری، اخلاقی، عملکردی، اطلاع رسانی، فرهنگی و قانونی توضیح داده خواهند شد و بحث‌های مربوط با استنادات مربوط و پیشینه تاریخی موضوع در داخل و خارج کشور به پایان می‌رسد.
    مفهومی به نام پاسخگویی
    پاسخگویی از دیدگاه نظریه پردازان و صاحبنظران علم، به گونه های مختلفی تفسیر شده است، تاریخ دانان، روانشناسان و… هر کـدام به صورت‌های مختلفی آن را تفسیر کرده اند. تاریخ‌دانان معتقدند که پاسخگویی نه تنها به وسیله دولت شهرهای یونان بلکه به وسیله دولتهای نواحی نیل و دولتهای روم و اروپایی قرون وسطی نیز به کار برده شده است. حضرت علی (ع) برای اطمینان از پاسخگویی اداری، اداره‌ای را به نام دارالقصاص ایجاد کرد. این اداره شبیه به اداره استیناف امروزی است که برای شنیدن شکایات شهروندان در باب سوء استفاده یا سوء عملکرد (کارکنان) اداره تشکیل شده است (الوانی، دانایی فرد، ۱۳۸۰).
    پاسخگویی حداقل در دیدگاه فرهنگ غربی دارای هر دو اثر مثبت و منفی است. یعنی پاسخگویی می‌تواند هم پتانسیلی برای افزایش بهره‌وری باشد و هم تحت شرایط معین ریسک انجام وظایف معینی را افزایش دهد و بنابراین، به طور واقعی عملکرد را کاهش دهد .درعین حال ممکن است باعث افزایش سطح استرس در سازمان‌ها شود (تیلور[۱] و همکاران، ۲۰۰۲)
    تعاریف پاسخگویی:
    تعهد یک فرد است برای پاسخگویی نسبت به انجام مسئولیت‌هایی که به او محول شده است. راندرسون (۱۹۷۱) بیان می‌کند توجیه کردن، گزارش دادن و تشریح کردن، جنبه های مهم پاسخگو هستند. پاسخگویی شناخت حقوق عمومی است تا اینکه بدانیم چه اعمالی باید انجام گیرد. انواع پاسخگویی عبارتند از:

     

      • پاسخگویی عمومی: مدیران سازمان‌های دولتی در برابر شهروندان یا نمایندگان منتخب آنان پاسخگو هستند؛

     

      • پاسخگویی مدیریتی: این پاسخگویی در برابر مدیر ارشد یا مدیر بالادست صورت می‌گیرد؛ در این پاسخگویی مدیر مسئول وظایف زیردستان در رده پایین و در رده بالاتر مسئول پاسخگویی به مدیران بالاتر می‌باشد.در این پاسخگویی مدیر در تمام موارد محوله باید به مقامات بالاتر پاسخگو باشد.

     

      • پاسخگویی مالی: مدیران سازمانها در مقابل وجوه پاسخگو هستند که بابت اجرای طرح یا پروژه دریافت می‌کند؛

     

      • پاسخگویی سیاسی: این پاسخگویی در برابر نهادی است که مشروعیت سیاسی دارد؛

     

      • پاسخگویی حرفه‌ای: در مقابل همکاران متخصص و حرفه ای خود پاسخگو هستند؛

     

      • پاسخگویی قانونی: این پاسخگویی در برابر مراجع قضایی صورت می‌گیرد؛

     

      • پاسخگویی اجتماعی: پاسخگویی، تعهد در قبال مسئولیت واگذار شده است. از این رو، پاسخگو بودن، دلالت بر نوعی رابطه رسمی دارد که در آن اختیارات از یک طرف به طرف دیگر محول شده (بزرگی، ۱۳۸۲).

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:23:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      راهنمای نگارش مقاله در مورد بررسی-عوامل-تأثیرگذار-بر-انتخاب-مقاصد-مسافرتی-مشتریان-آژانس-های-مسافرتی-و-گردشگری-استان-مازندران- فایل ۸ ...

    ۲-۳-۱ رفتار مصرف کننده
    شاید نخستین گام در بررسی و مطالعه بازاریابی صنعت گردشگری، مطالعه و تحلیل رفتار گردشگران، به عنوان مصرف کنندگان محصولات گردشگری، از دیدگاه روان شناختی باشد. روانشناسی رفـتـار مصرف کنندگان می تواند بازاریابان گردشگری را در درک بهتر فرایند خرید، مصرف و الگوها و انگیزه های مسافرت به نحو مؤثری کمک کند(حیدری،۱۳۹۰). درواقع رفتار مصرف کننده، در برگیرنده شناخت و مطالعه دلیل خرید محصولات گردشگری به وسیله افراد و چگونگی تصمیم گیری آنهاست (سواربروک وهورنر و [۱۶],۱۹۹۶). در مدیریت مقاصد گردشگری یکی از اهداف اولیه جلب رضایت گردشگران است. بدون داشتن دانش از خواسته ها و نیازهای گردشگران، جلب رضایت آنان نیز بسیار مشکل تر خواهد شد. همچنین برای مدیریت مقاصد درحال رشد، بایستی خواسته ها و نیازهای گردشگران را شناسایی کرد که یکی از راه های کمک به تصمیم گیری در این زمینه، درک جامعتری از رفتار گردشگران است(ریِد و بوژانیک[۱۷]،۲۰۰۶) . معمولاً الگوهای رفتاری گردشگران در مقصدهای گردشگری تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می گیرند. این عوامل با توجه به تقسیم بندی (لوس لومسدن) به دو دسته عوامل داخلی و خارجی تقسیم می شوند. چنانکه در تصویر زیر آمده است، عوامل تأثیرگذار داخلی عبارتند از: ادراک، باورها و نگرش ها، یادگیری و انگیزه. عوامل تأثیرگذار خارجی عبارتند از: گروه های مرجع، چرخه حیات، طبقه اجتماعی، سن ، جنس و فرهنگ . هدف از مدل های رفتار مصرف کننده، نمایش ساده ای از رابطه بین عوامل تأثیرگذار بر رفتار مصرف کننده است.
    دانلود پروژه
    فرهنگ
    سن و جنس
    طبقه های اجتماعی
    گروه های مرجع
    چرخه های حیات
    سبک زندگی
    عوامل تاثیرگذاری خارجی
    عوامل تاثیرگذاری داخلی
    انگیزه
    یادگیری
    باورها و نگرش ها
    ادراک
    رفتار گردشگران
    نمودار ۲-۱ . عوامل تاثیرگذار در رفتار گردشگران(لوس لومسدن،۱۳۸۰)
    ۲-۴ بازاریابی گردشگری
    بازاریابی در صنعت گردشگری روندی است مدیریتی که شامل پیش بینی نیازها و جلب رضایت گردشگران می باشد(لومسدن،۱۳۸۰). و به عنوان یک مفهوم همان گونه که در مورد خدمات و کالاهای ملموس و غیرملموس کاربرد دارد، در صنعت گردشگری نیز مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین تعریف بازاریابی گردشگری و بازاریابی عمومی کالاها و خدمات با یکدیگر تفاوتی ندارند. “کریپندرف” در کتاب بازاریابی گردشگری تعریف زیر را در این مورد عرضه نموده است: ” به کارگیری نظاممند و هماهنگ شده خط مشی های مؤسسات جهانگردی و کشورها در سطوح محلی، ملی و بین المللی برای ارضای نیازهای گروه های مشخص مصرف کنندگان به منظور دستیابی به سود مناسب". همچنین بنابر تعریفی دیگر، بازاریابی گردشگری عبارت است از تلاشهایی کلی برای شناسایی چیزهایی که منطقه مقصد برای عرضه دارد(کالا) و گروه هایی از مردم که وقت، پول و علاقه برای مسافرت و تفریح دارند(بازارهای هدف) و نحوه دسترسی و متقاعد نمودن افراد ذکر شده برای رفتن به آنجا، به عبارتی بازاریابی گردشگری شامل تحقیقات بـازار و فروش محصول بوده و سعی می نماید تا بهترین شیوه را برای متقاعد نمودن مسافرین برای اقامت طولانی تر و هزینه بیشتر بیابد(جهانیان و نادعلی پور،۱۳۸۸). یکی از مهمترین عناصر و مؤلفه های برنامه ریزی بازاریابی صنعت گردشگری، فرایند رفتار مصرف کننده است.
    ۲-۵ انگیزه های گردشگری
    در مطالعات فراغت و گردشگری، “انگیزه” همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است (وهب۱۹۷۵). معتقد است که ” انگیزهی سفر” مبحثی عمده در مطالعات گردشگری است و مبنایی برای توسعه گردشگری محسوب می شود (پیرس،۱۳۹۰). انگیزه به صورت وضعیت درونی فرد تعریف شده که او را به سمت برآورده کردن یک نیاز سوق می دهد و یک نیاز به صورت فقدان چیزی و یا تفاوت بین وضعیت ایده آل و واقعی فرد، تعریف می شود(دهدشتی و فیاضی،۱۳۹۰). پژوهشگران الگوهای متفاوتی برای انگیزهی مسافرت ارائه کرده اند. هدف الگوهای مزبور این است که به چنین پرسشی پاسخ داده شــود: چرا مردم به مسافرت می روند؟ یا به صورتی دقیقتر، چه عواملی موجب ایجاد انگیزه می شود که مردم به مسافرت های مشخصی بروند؟ تفکیک این دو پرسش اهمیت زیادی دارد. در پرسش نخست، مسئله درک روانی مسافر مطرح است، در حالی که در پرسش دوم باید به جنبه های جذابیت و کشش مقصد مسافر توجه کرد. مقصود از عوامل انگیزشی، نیروهایی است که در درون فرد و در محتوای اجتماعی شخص موجب حرکت وی می شوند. برعکس عوامل جذب عبارتنداز ویژگیهای یک مقصد که مسافر تصور میکند، می تواند نیازهای روحی خود را تأمین کند و همین ویژگی ها او را بدان دیار می کشند(وای گــی،۱۳۸۶). “برن” انگیزه گردشگران از مسافرت را در دو بخش عوامل برانگیزاننده و عوامل جذب کننده، بررسی می کند، از این منظر عوامل برانگیزنده سفر که گردشگر را از جایش بلند می کند تا به مسافرت برود عبارتند از کنجکاوی و فرار از کسالت تکرار کار، پرداختن به امور ذهنی، سالمتی، اعمال آرام بخش، واقعیت بخشیدن به خود و …. عوامل جذب کننده که گردشگر را به محلی جذب می کند تا مقصدی را انتخاب کند، پی بردن به جذابیت مکان ها و دیدن جاهایی که به فرد احساسی مطبوع می دهد را شامل می شوند. برن، انگیزه گردشگران نوین را ناشی از شرایط پست مدرن می داند (کالنتری،۱۳۸۷). بسیاری از محققان انگیزه را به عنوان نیروی محرک در تمامی عمل ها می دانند، بنابراین انگیزه یک نقطه ضروری در بررسی رفتار گردشگران است و فرای آن، برای درک سیستم های گردشگری نقش اساسی ایفا می کند. مشکلات موجود در بررسی انگیزه، قابل ملاحظه می باشند. علیرغم بررسی های مکرر در رابطه با هدف از سفر(تجارت یا تفریح) که به نظر می آید کاملا ً عمومی، تشریحی و تبیینی است، انگیزه ها و دلایل اصلی برای انجام سفر، در این واقعیت نهفته است که انگیزه ها، نیازها و خواسته های خصوصی افراد را منعکس می کند(پیِرس،۲۰۰۵). درواقع مردم علاقه مند و دارای توانایی سفر(گردشگران) را به عنوان تقاضا تعیین می نمایند و سمت عرضه را دربرگیرنده انواع گوناگونی ازحمل ونقل، جاذبه ها، تسهیلات و خدمات برای گردشگران و اطلاعات و تبلیغات پیشبردی فراهم شده در نظر می گیرند(ابراهیم زاده و همکاران،۱۳۹۱). به طور کلی صاحب نظران، انگیزه های گردشگری را به شکل گستردهای مورد توجه قرار داده اند و تا کنون طبقه بندی های مختلف و فراوانی از آنها به وجود آمده است. یک رویکرد کهن به انگیزههای گردشگری به دیدگاه “دامازدیر"(۱۹۷۵) تعلق دارد، وی این انگیزه ها را در قالب سه مورد استراحت و آرامش، سرگرمی و تفریح و پیشرفت فردی بیان می کند. کامیک(۱۹۸۹) عاملی دیگر با عنوان گریز از وضعیت موجود و غلبه کردن بر یکنواختی را به این مجموع اضافه می کند. مکینتاش(۱۹۷۸) نیز چهار گروه اصلی و اساسی از انگیزه ها را معرفی کرده است که مدیون تفکرات مازلو است : - انگیزه های فیزیکی: سلامتی و کاهش فشارهای عصبی،
    - انگیزه های فرهنگی: هنر، مذهب و شیوه های زندگی،
    - انگیزه های فردی: ملاقات با دوستان و خویشاوندان و
    - انگیزههای اعتباری و حیثیتی(پرستیژی): احترام و پیشرفت فردی.
    نظریه پردازان دیگر فهرست های طولانیتری از انگیزه های گردشگری را ارائه داده اند، که در جدول زیر آورده شده است.
    جدول ۲-۵٫ دسته بندی انگیزه از دیدگاه صاحبنظران مختلف (محمودی میمند و مقدمی،۱۳۹۰)[۱۸]

     

    صاحب نظران انگیزه
    هادمن و هاوکینز (۱۹۸۹) سلامتی، اشتیاق، ورزش (فعالیت و مشارکت های ورزشی، تماشای مسابقات ورزشی)، تفریح، ملاقات، فعالیت های تجاری،…
    شمول (۱۹۷۷) آموزشی، فرهنگی، استراحت، آرامش، ماجراجویی، تفرح و سزگرمی، سلامتی، تجدید قوا ….
    پروک وهانر (۱۹۹۶) فیزیکی (تفرح و استراحت، استفاده از آب و هوا و شرایط اقلیمی و …)
    احساسی (یاد و حسرت گذشته، زیبایی شناختی، واقعیت گریزی، …)
    فرهنگی (آداب خورد و خوراک، تماشای مناطق دیدنی، شناخت تاریخ آن محل، …)
    شخصی (ملاقات با دوستان و آشنایان، پیشرفت فرد دریادگیری آن زبان، …)

    انگیزه ها اگرچه در ابتدای امر ناشی از سلیقه شخصی افراد است، اما سلایق و ذائقه های افراد نیز خود تابعی از جایگاه آنان در اجتماع است و تحت تأثیر متغیرهای اجتماعی مانند طبقه، سن، جنسیت و دیگر عوامل قرار دارد(جاروندی، ۱۳۸۸). از این نگاه و با تحلیل بازارهای بالقوه گردشگری، بازارهای هدف شناسایی شده و راهبردهای توسعه بازارها و فعالیت های بازاریابی را میتوان براساس این بخش از مطالعات تنظیم نمود(ابراهیم زاده ۱۳۸۹). درواقع وجود تفاوت در انگیزه ها و اهداف و به طور کلی عوامل جمعیت شناختی و خصوصیات روانی گردشگران و الگوهای رفتاری آنان، ضرورت آگاهی برنامه ریزان و متولیان امور گردشگری از این ویژگیها را روشن می سازد. چنانچه انگیزهها و اهداف گردشگران با توجه به خصوصیات جمعیت شناختی و روانی آنان به درستی شناخته شود، می توان بازارهای هدف برای صنعت گردشگری در هر کشور را به گونه ای تعیین کرد که ضمن رعایت ارزش های جامعه میزبان، به طریقی مناسب به تأمین خواسته های گردشگران پرداخته شود(کاظمی، ۱۳۸۵).
    احساسی

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دانلود فایل های پایان نامه با موضوع طراحی و پیاده سازی کنترلر غیر خطی مبدل ِDC_DC کاهنده- ... ...

    ترم مشتق گیر D : که فرمان کنترل متناسب با نرخ تغییرات خطا می باشد.
    ترم انتگرال گیر I : فرمان کنترل متناسب با جمع تابع خطا از زمان صفر تا به حال صورت انتگرال این تابع تغییر می کند. پارامترهای کنترل کننده PID عبارتند از : K ،  که K بهره تناسبی ،  ثابت زمانی انتگرال گیری و  قابت زمانی مشتق گیری نامیده می شوند. حجال اجازه دهید هر یک از این سه عنصر را توضیح داده و دلیل وجود آن را در حلقه فیدبک بیان نماییم.
    ۴-۲-۱-۱- ترم تناسبی کنترل کننده PID
    گر تنها ترم تناسبی کنترل کنندهPID را در نظر بگیریم در این صورت u(t)=Ke(t) . مسائل بسیار مهمی را می توان با توجه به بررسی استاتیکی (حالت ماندگار) سیستم روشن نمود. فرض نمایید به فرایند کنترل شده در حالت واقعی اغتشاشات محیط و نویز را به شکل زیر بیافزاییم.

     

     
    شکل ۴-۲۰دیاگرامبلوکیکنترلفرآیندباحلقهفیدبکوحضورنویزواغتشاش

    که در آن d مقدار اغتشاش و n نویز محیط باشد که به سیستم اعمال شده است . اگر تابع تبدیل مدار بسته را تعیین نماییم خواهیم داشت :
    (۲-۵)‌
    مقدار بهره سیستم در مدار پیشرو را که مقدار G(s).K می باشد به نام بهره حلقه یا (Loop Gain ) معرفی می کنیم و با نماد L(s) نمایش می دهیم . دقت کنید که هدف اصلی از ایجاد حلقه کنترلی عبارت است از تنظیم خروجی y و yd که در رابطه زیر داده شده است نزدیک عدد واحد گردد :
    (۳-۵)
    با افزایش بهره کنترل کننده تناسبی K مقدار بهره حلقه L(s) افزایش می یابد و نسبت  به عدد واحد نزدیک می گردد. لذا بهره تناسبی در جهت تنظیم خوروجی بسیار موثر است. از طرف دیگر می خواهیم تاثیر اغتشاش d را بر روی خروجی تضعیف نماییم:
    (۴-۵)
    این بدان معناست که این تابع تبدیل بایستی به نزدیکی صفر میل کند. مجددا وجود بهره K در مخرج کسر باعث خواهد شد که با افزایش بهره حلقه K, می توان مخرج کسر L(s) را بزرگ نموده و این تابع تبدیل را تا حد دلخواه به صفر نزدیک نماییم. بنابراین با افزایش بهره کنترل تناسبی K دقت بیشتری در تنظیم خروجی و تضعیف بیشتری در تاثیر اغتشاش خواهیم داشت. اما بهره حلقه کنترلی را نمی توانیم بدون توجه به مسائل دیگر افزایش دهیم.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    به عنوان مثال تاثیر نویز اندازه گیری n را در خروجی مطالعه کنید :
    (۵-۵)
    با افزایش بی رویه K و بهره حلقه L(s) این تابع تبدیل نیز به عدد واحد نزدیک می گردد. که معنی آن این است که اثر به صورت ۱۰۰% در خروجی فرایند مشاهده می شود و توانایی تضعیف تاثیر نویز را بر روی خروجی وجود ندارد. از طرف دیگر با افزایش بهره کنترلی K پایداری سیستم حلقه بسته کاهش می یابد. به این دو علت، معمولاً مقدار بهینه ای را بایستی برای بهره کنترل کننده تناسبی K تعیین نماییم تا به حاشیه پایداری دلخواه برسیم.
    یک مثال از تاثیر کنترل کننده تناسبی K را روی یک فرایند در شکل زیر مشاهده می نمایید. با افزایش بهره کنترلی ، خطای ماندگار سیستم کاهش یافته ، اما پاسخ ناپایدارتر و نوسانی تر می شود.

     

     
    شکل ۴-۲۰ تاثیرافزایشبهرهکنترلدرپایداریوپاسخسیستم

    ۴-۲-۱-۲- ترم انتگرال گیر
    تاثیر اصلی ترم انتگرال گیر در کنترل فرایند های صنعتی کاهش خطای ماندگار (steady-state) می باشد. این بدان معناسبت که پس از گذشت زمان گذرا، پاسخ سیستم را در نظر بگیرید که خروجی سیستم آن را به صورت کامل تبعیت نکرده و مطابق شکل زیر پس از گذشت زمان، میزان خطای اندکی باقی بماند. کنترل کننده تناسبی به واسطه کوچک بودن خطا تنها مقدار کمی تاثیر در خروجی خواهد داشت . در حالی که در انتگرال خطا در شکل مشاهده می شود مقدار این خطای کوچک را به مرور تشدید می کند. بدین ترتیب با افزودن ترم انتگرال گیر به کنترل کننده ،‌تناسبی ، کنترل کننده PI خواهیم داشت که در آن خطای حالت ماندگار سیستم به شدت کاهش می یابد.

     

     
    شکل ۴-۲۱ تاثیر ترم انتگرالگیر در کاهش خطای ماندگار کنترل کننده PI

    در مثال زیر نشان داده شده است که در صورت عدم وجود کنترل کننده انتگرال گیر (  ) خطای ماندگار حدود ۵۰% است؛ اما با افزایش بهره کنترل انتگرال گیر (کاهش  ) این خطا به تدریج کاهش یافته و یا کاملاً از بین می رود البته کاهش خطا با هزینه ای همراه است و آن کاهش سرعت پاسخ سیستم می باشد. افزایش ترم انتگرال گیر در فرایند های صنعتی باعث کند شدن پاسخ سیستم می گردد. در شکل تاثیرات  را بر خروجی سیستم می بینیم .

     
    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مطالب پژوهشی درباره بررسی و تبیین مقایسه ای تحولات اصلاحی دینی در مسیحیت در قرن شانزدهم ... ...

    ه. پیامدهای اجتماعی. از موضوعات مهم در این بحث بررسی نتایج اجتماعی اصلاحات است. هنگام بررسی نتایج اجتماعی نهضت اصلاحات، اظهار نظر در این باب قدری دشوار میشود، زیرا اصلاحات چه در شاخه کاتولیکی و چه در شاخه پروتستانی، یک واحد یکپارچه با اهداف مشخص و مشترک نبود. البته جریان اصلاحی کاتولیکی در مقایسه به جریان پروتستانی منسجمتر بود، گر چه در آن جامعه هم جریان های لیبرال داشت و هم محافظهکار؛ فرهیخته داشت و نافرهیخته، اقتدارگرا داشت و اهل تساهل، فعال یا متأمل و محتاط و گوشهگیر. از مهمترین نگرشها و نهادهای مدرن باید از موارد زیر نام برد: ناسیونالیسم فرهنگی و سیاسی. شاید بتوان گفت که ناسیونالیزم فرهنگی در نهضت پروتستانی سازگارتر بود، زیرا کلیسای کاتولیک عمدتاً کلیسایی جهانی است. کلیسا گاهی بیطرف بود و گاهی هم هوادار گرم و گاهی هم نقاد، به خصوص در دوره های متأخر.
    ریشه گرفتن دموکراسی از پیامدهای غیرمستقیم نهضت پروتستانی است. این اصطلاح از مفاهیمی است که عناصر زیادی دارد. در امریکا، دربردارندۀ سیادت محدود دولت است که در کنارش موضوع حقوق بشر و دولت که شأن نمایندگی دارد، امتیاز همگانی، جدایی دولت و کلیسا، آزادی دینی و مدارس عمومی که باید مورد توجه قرار گیرد. فروپاشی و دودستگی داخلی در مسیحیت،[۳۵۰] یکی از پیامدهای اجتماعی جریان اصلاحات دینی بود. کلیسای قرون وسطی پس از یک دورۀ قدرت دینی و سیاسی، دچار چنان ضعف و فرسایشی شد که یک باره به انشقاق شرق وغرب انجامیده بود و بار دیگر به انشقاق کاتولیکی و پروتستانی که دومی هم وسیع و گسترده بود و هم ماندگار. این مطلب را هیچ کس نمیخواست و همه هم آن را تقبیح میکردند. کاتولیکها پروتستانها را سرزنش میکردند که چرا به اقتداری که توسط مقام الوهی تثبیت شده بود، تسلیم نشدند. پروتستانها هم متقابلاً آنان را سرزنش میکردند که چرا صدق خداوندی را امضا نکردند. عدهای هر دو طرف را به خاطر لجبازی سرزنش میکردند و آرزو میکردند که بخش میانهرو یعنی انجیلگرایی مکتب اراسموس پیروز شود که نسبت به اصول اعتقادی حالت تحمل و مداراآمیزی داشت و بر درستی و درستکاری تأکید داشت نه زهدگرایی در رفتار. کلیسای دوره رنسانس کاملا یکپارچه بود اما وحدتی شکننده که نشان سکولاریسم داشت. نهضت اصلاحات نوعی زندگی دینی را در اروپا تسریع کرد و روحی تازه به وجدان مسیحی داد. تلاشهای متعددی برای ایجاد یکپارچگی در کلیسا صورت گرفت امه همه ناکام ماند.
    مقاله - پروژه
    البته باید توجه داشت که پروتستانها در پی ایجاد تمدنی «کلیسایی» بودند، تمدنی که در آن، کلیسا به عنوان نهادی خطاناپذیر و تاریخی خود را در اداره جامعه بر اساس وحی محق میداند و هیچ امیدی به نجات خارج از کلیسا نیست. با این توضیح، دیگر در تفکر پروتستان جایی برای تساهل و تسامح دینی نسبت به سایر ادیان نبوده و نیست. جهان مدرن عمدتاً وحی و الهام مافوق طبیعی و اقتدار کلیسایی را نفی میکرد وعقلگرایی، علم و دولت یا صرفاً فرد آزاد را جانشین آن میکرد ولی کلیسا میکوشید تا جامعه را با حقایق از پیش تعیینشده هماهنگ سازد. دوم، جهان پروتستانی زندگی این جهانی را تابعی از زندگی ابدی میداند، اما جهان مدرن علایق خود را به همراه زندگی دنیوی محدود کند. دیدگاه پروتستانی نوعی ریاضتکشی به همراه آورد.
    ۳
    تحولات اصلاحی در جهان اسلام
    پیامبر اسلام (ص) در زمانی دعوت خود را در شبهجزیره آغاز کرد که به شهادت تحولات تاریخی نه تنها اعراب، بلکه سراسر جهان دچار انواع بحرانهای سیاسی و اجتماعی شده بود. گر چه اعراب وضعیت اجتماعی و اقتصادی مطلوبی نداشتند و زندگی سخت و دشواری را دنبال می کردند، اما شمار آنان در مجموع در مقایسه با سایر امم و ملل چندان زیاد نبود. آنان گر چه نیاز به پیامبر داشتند، ولی همه آدمیان در شرایطی بودند که نیاز به کسی داشتند که، به تعبیر قرآن کریم، بارهای گران را از دوش آنان بردارد: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ» (اعراف:۱۵۶‌).
    ویژگی و امتیاز منحصر به فرد اعراب آن بود که مردمانی به دور از هر گونه تمدن و فرهنگ بودند و به همین جهت این امتیاز را داشتند که ذهنشان با افکار و اندیشه های مختلف مشوب نشده بود و از سوی دیگر آنان ذهنی بسیار وقاد و گیرا داشتند و قادر بودند که هر سخن نوی را که میشنیدند، با حافظه نیرومندشان ضبط کنند و به دیگران انتقال دهند. همین نکته موجب شد که کمتر کسی در اصالت و وحیانی و آسمانی بودن دعوت اسلام تردید کند، به خصوص که پیامبر اسلام (ص) خودش نیز امی بود. البته بعضی از ویژگیهای اخلاقی و غیره نیز جزء امتیازات آنها بود از جمله این که مردمانی بسیار مقاوم بودند و شرایط بسیار سخت طبیعی را به راحتی تحمل میکردند، امری که در مقایسه با سایر اقوام و ملل بیسابقه بود. قطعاً بدون این ویژگی به هیچ وجه امکان نداشت که قومی بتواند بر دو امپراتوری بزرگ هجوم آورد و بدون ترس و تردید، در اندیشه پیروزی باشد. نیز موضوع میهماننوازی و توجه به غریبهها تا آنجا که در صدر اسلام، وقتی گروه فراوانی از مهاجران مسلمان به مدینه مهاجرت کردند، به گرمی و بدون هیچ گونه چشمداشت یا تنشی مورد حمایت اهالی مدینه قرار گرفتند و در نتیجه، پیامبر (ص) در ابتدای کار مشکلی به نام افراد مهاجر و بی سر پناه نداشت. علاقه به جنگاوری و ناخوش داشتن زندگی در نقطهای خاص، ویژگی دیگری است که به گاه خود میتواند در ادای وظیفه دینی بزرگ به کار آید: «مرد صحراگرد در هر چیز که از عمل خشونتآمیز خالی است، به چشم حقارت مینگرد و کار زمین و انواع صنعتگری و خاصه آهنگری را در ردیف اعمال حقیر بردگان می‌فهمد و به عکس هر کاری که ملازم بیباکی و شجاعت و مهارت و مقاومت جسمانی است، ارج می‌گذارد.»[۳۵۱]
    البته این نظریه غالب و رایج است که شواهد مهمی نیز در تأیید آن وجود دارد. هستند کسانی که برای اعراب شبهجزیره و در منطقه یمن جایگاهی برتر قائلند و معتقدند که اعراب چنان نبوده که ساکنان جامعهای یک سره منحط و به دور از تمدن باشند، مخصوصاً با توجه به شواهد تاریخی و باستانشناسانه بهدستآمده که مؤید وجود تمدنهای مهم در این سرزمین بوده است. (در این زمینه مطالعه دیدگاه های افرادی مانند جواد علی در کتاب تاریخ العرب قبل الاسلام و طه حسین و شعبی ضیف و نیکلسون و بلاشر سودمند است.)
    اما سایر نواحی و اقطار عالم نیز وضع بسامان و درستی نداشت. شاید بتوان به جرأت گفت که جهان در آن زمان در بدترین وضعیت ممکن قرار داشت. اگر مراکز تمدنی و علمی را ایران و یونان و روم بدانیم،[۳۵۲] تصدیق خواهیم کرد که جهان به طور کلی در شریط مناسبی قرار نداشت. برای مثال، امپراتوری قدرتمند ایران که قلمرو عظیمی داشت و از سابقه تمدنی کهنی برخوردار بود، چنان دچار ضعف و فتور شده بود که با هجوم اعراب پابرهنه و نه چندان مسلح از پای درامد و این فروپاشی را صرفاً نباید معلول قوت مهاجمان دانست. البته آنان داعیههای دینی نیرومندی داشتند و همان کافی بود که یکی از آنان را در برابر یک دشت مرد پیروز گرداند که علاقهای به نظام حکومتی کهن که وصف غالبش ستمگری و تبعیض طبقاتی بود نداشتند. اما به هیچ وجه نباید از بحرانهای اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی در ایران در آستانه اسلام غافل شد.
    واقعیت این است که ایرانیان نیز تا حد زیادی از یک عامل بیرونی که نظام ناکارامد و پوسیده را منقرض کند، ناراضی نبودند و گرنه فتح چنین کشور نیرومندی، چه ایران و چه جای دیگر، به سادگی امکان ندارد. امپراتوری عظیم روم نیز دچار اختلافات داخلی شدیدی شده بود و چنان حال زاری داشت که آن هم با هجوم قبابل مهاجم بربر دچار فروپاشی شد. از کوچه پس کوچههای یونان که روزگاری محل آمد و شد سقراط، افلاطون، ارسطو و خیل عظیمی از فیلسوفان و اندیشوران و نظریهپردازان در عالم فلسفه، سیاست و اجتماع بود و جهان بیرونی را به یمن جنگاوران و جهانگشایانی چون اسکندر و ایجاد اسکندریهها تحت تأثیر قرار داده بود، دیگر خبری به گوش نمیرسید. مصر نیز که از کانونهای تمدنی کهن بود، در این زمان دیگر از آن فروغی ساطع نمیشد و اصلاً چیزی از شکوه و جلالش باقی نمانده بود.
    در چنین اوضاع و احوالی بود که پیامبر گرامی اسلام (ص) دعوت خود را آغاز کرد و کوشید تا به بشر کمک کند تا بر مشکلات و سختیهای فایق آید و بر دردها و رنجها مرهم نهد. کافی است بر یکایک جملات پیامبر بار دیگر از این منظر توجه کنیم: دعوت به توحید و کنار گذاشتن خرافات و اندیشه های ناصواب (قولوا لا اله الا الله تفلحوا)، همدلی با همۀ انسانهای روی زمین و تلاش برای کاستن از همه آلام و دردها، دعوت به بهره گرفتن از اندیشه ها و دانسته های درست، (فبشرعبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله واولئک هم اولوا الالباب؛ زمر: ۱۸ ). این سخنان که از یک سو از اوج اخلاص و اتقان برخوردار بود و از سوی دیگر در میان مردمانی گفته شده بود که، بر خلاف بعض از تصورات ملیگرایانه، آمادگی دریافت و حفظ و نشر فراوانی داشتند، موجب شد که به رغم همه حوادث تلخ و غمبار در روزگاران نخستین اسلام، جهان اسلام دارای قویترین و بزرگترین تمدن روزگار خود، و همسایه هند و چین در شرق و روم و یونان در غرب شود و سایر نقاط عالم نیز الگوی خود را جهان اسلام بدانند. جهان اسلام نشان داد که توان بالقوهای برای رهبری کردن و سرآمدشدن دارد. یکی از اسرار اقتدار و رشد سریع جهان اسلام، همان نگاه مهربانانه به مردم سایر اقوام است. اعراب مسلمان بر خلاف پارهای از تبلیغات منفی، چنین نبود که همه برای آب و نانی سایر ممالک و کشورها را به خاک و خون کشند و بر سر سفره آنان و به جای آنان بنشینند. چه بسا گاه نیز چنین بوده، اما قاعده عام این نیست و اصلاً یکی از علل پیشرفت و توفیق مسلمانان در جهانگشاییهای خود، همین نگاه و منش انسانی آنان بود. نقل است که وقتی عدهای از اعراب مسلمان وارد کاخ ساسانیان شدند، آنان ابتدا از سادگی اعراب شگفتزده شدند و خواستند ک به گونهای از این آدمهای پابرهنهای که، به گمانشان، در جستجوی آب و نان به سرزمینهای مجاور هجوم آوردهاند، دلجویی کنند؛ با این بیان که ما قبلاً به ساکنان جزیرهالعرب توجه داشتیم ولی بعداً غفلت شد اما بهناگاه با جوابی از ناحیه آنان مواجه شدند که ما نه برای آب و نان، بلکه آمدهایم تا بندگان خدا را از ذلت بردگی و تاریکی نادانی برهانیم.[۳۵۳]
    جامعه اسلامی بعد از مرحله تثبیت و پایان نسبی لشکرکشیها، پذیرای شمار زیادی از اقوام مختلف شد که از نواحی باسابقهای از چین و هند و ایران و یونان و روم بدان رحل اقامت افکنده بودند. آنچه بر نگاه و نگرش مسلمانان حاکم بود، شریعت سهله سمحه بود. در آن روزگار نه آتش منازعات فرقهای شعلهور شده بود و نه تنگنظریها بر دیدها سایه افکنده بود. آیات قرآن بود که آویزه گوش همه بود که دوستی و برادری را توصیه میکرد. در مجموع و با قدری تسامح، باید گفت که در این جامعه تمدنی جدید، به هنگام صلح و جنگ، اخلاق حاکم بود و به انسانها به دیده انسانی نگریسته میشد و همانها بودند که هر آنچه در سایر نقاط در طول هزاران سال به دست آورده بودند، در اختیار مسلمانان و نیز کسانی که آیینی دیگر داشتند، قرار دادند و کار تولید علم و صنعت و کشاورزی و تجارت چنان رونق یافت که جهان اسلام کانون تحولات اصلی و مثبت در جهان شد و شهرهایی چون بغداد و نیشابور و غرنین و دمشق و قاهره و قرطبه چون نگینهایی در سراسر جهان درخشیدند.[۳۵۴] علاوه بر بغداد، در مناطق دیگری که نفوذ امپراتوری کمتر در آن دیده میشد و نیز در مناطقی از ایران کانونهای علمی شکل گرفته بود و گرایشهای فکری مهمی مانند اخوانالصفا و اسماعیلیه وجود داشتند که نگرش آنها متفاوت از چیزی بود که در بغداد وجود داشت. به لطف حمایت امیران و فرمانروایانی مانند آلبویه شیعیمسلک و سامانی، جریان ادبی نیرومندی در خراسان و ماوراء النهر شکل گرفت که از افتخارات اسلام و ایران به حساب میآید، چنانکه گفتهاند عضدالدوله دیلمی برای فقها، محدثان و متکلمان و مفسران و نیز طبیبان و مهندسان مستمری قرار داد و به وزیر خود نصر بنهارون که از قضا مسیحی بود، اجازه تعمیر و بازسازی معابد و دیرها داد و میان فقیران مسیحی اموالی را تقسیم کرد. تعمیر و تجهیز بیمارستان بغداد که وضعیت نامطلوبی یافته بود، به دست این امیران صورت گرفت.
    این فضای متکثر که ریشه در وحی قرآنی و سنت حسنه نبوی داشت، زمینه را برای هر گونه رشد و تحولی فراهم ساخت. از مهمترین تحولات اولیه در ساحت اندیشه در جهان اسلام میتوان از مناقشات عقیدتی و فکری میان شیعه و خوارج و غلات و اهل حدیث نام برد که پایه مناقشات و مجادلات فکری در جهان اسلام بود. بعد از این از ظهور پدیده ترجمه[۳۵۵] در جهان اسلام و عبور از آن نام برد که تأسیس دارالحکمه (سده دوم تا چهارم قمری یا هشتم تا دهم میلادی) در رأس آن قرار دارد.[۳۵۶] پس از آن بود که گرایشهای فکری و فلسفی در جهان اسلام شگل گرفت و مناطق مسلماننشین قلهای در فرهنگ و تمدن اسلامی شد. رشد تفکر مستقل و انتقادی در همه زمینه ها از سیاست تا نقد ادبی و از منطق و فلسفه گرفته تا دانشهای تجربی و مهندسی و معماری و پیشرفت در زمینه تفسیر و علوم زبانی و امثال آن، از جمله مهمترین تحولات در جهان اسلام بود. در همین دوره بود که هم بسیاری از آثار فاخر آن زمان که حاصل و دستاورد قرنها تفکر و اندیشه و تأملورزی بود، به دست با کفایت مسمانان از منابع مختلف یونانی، سریانی، سانسکریت و پهلوی به عربی ترجمه شد و علاوه بر آن، پس از غور و اندیشه، نقد و تحلیل گشت و بسیاری بر آن افزوده شد و همین موجب اعجاب و شگفتی بسیاری از متفکران شد. این روند علمی و مترقی به گونهای برای دیگرن نیز جذابیت پیدا کرده بود که آلواروس در اثر خود به نام نمایه درخشان گلایه میکند «همکیشان من با اشتیاق تواریخ و داستانهای اعراب را میخوانند. ایشان آثار متکلمان و فیلسوفان مسلمان را مطالعه میکنند، نه به این منظور که به رد آنها بپردازند، بلکه با این هدف که نحوه تحریر صحیح و خوشنویسی را بیاموزند…افسوس آن دسته از جوانان مسیحی که از استعدادهای بارز برخوردارند، تنها زبان و ادبیات عرب را میشناسند، آنها با اشتیاق فراوان کتابهای عربی را میخوانند.»[۳۵۷]
    برای آگاهی از نوع نگاه متفکران آن دوره این دو نقل قول مفید است:
    ما نباید از قدر شناختن حقیقت شرمنده باشیم و از اکتساب آن از هر جا که بیاید، حتی اگر از نژادهای دور و مللی متفاوت با ما بیاید؛ زیرا جوینده حقیقت هیچ چیز را بر حقیقت مقدم نمیداند و حقیقت را خوار نمیشمرد و کسی که آن را میطلبد یا آن را حمل میکند، کوچک نمیسازد. منزلت هیچ کس از حقیقت کاهش نمییابد، چرا که حقیقت به همه شرف میبخشد.[۳۵۸]
    این کتاب گر چه دربارۀ قرآن و سنت، شرایع دین و شناخت حلال و حرام نیست، اما به امور والا اشاره میکند و به شخص کریم الاخلاق راه درست را نشان میدهد. از پستی باز میدارد و از بیآبرویی جلوگیری میکند…علم شتر گمشده مؤمن است و او از آن نفع میبرد، صرف نظر از اینکه آن را کجا میگیرد. حقیقت خوار نخواهد شد، اگر آن را از مشرکان بشنوی و نه اندرزی که از کسانی گرفته شود که کینه در دل دارند…لباسهای ژنده هیچ ظلمی به زن زیبا نمیکنند و صدفها نیز به مرواریدهایشان و نه از خاک برخاستن به طلای ناب. هر کس که از گرفتن خیر از جای آن بیتوجهی کند، فرصتی را از دست میدهد و فرصتها مانند ابرها گذرایند.[۳۵۹]
    و این است معنای حقیقی امانتداری مسلمانان. سادهاندیشانه است که مفهوم امانتداری در علوم را به صرف نگهداری منحصر کنیم.[۳۶۰] به هر حال، در این دوره، مجموعهای از تفکرات و گرایشهای نقلی و عقلی، ظاهری و باطنی، علم و عرفان شکل گرفت که اگر با هجوم نابهنگام و ویرانگر و دورانسوز مغول مواجه نشده بود، شاید انقلاب اجتماعی و تاریخی عظیمی در جهان اسلام و به تبع آن در سراسر عالم رخ میداد. کسانی چون خواجه نصیر طوسی (۵۹۸-۶۷۲) بعد از برآمدن طوفان مغول کوشیدند تا از یک سو این سیل ویرانگر را مهار کنند و از سوی دیگر، با بهرهگیری از توان متراکم آنان به بازسازی ویرانهها بپردازد و فرهنگ و تمدن اسلامی را از نو احیا و راه توسعه و پیشرفت را هموار سازد. افول نهضت مذکور پس از دو قرن تلاش در پایان سده دهم میلادی رخ داد.[۳۶۱]
    به هر تقدیر، تا چهار قرن از آغار اسلام وضع با همه فراز و نشیبهایش به همین منوال پیش میرفت. به نظر میرسد که تحولات در جهان اسلام از زمانی شروع شد که به تفکر عقلی و تجربی بهای لازم داده شد و زمانی افول و فتور رخ داد که این نوع تفکر از جهان اسلام رخت بربست. برای مثال در دربار هارون و کلاً در دوره طلایی تمدن اسلامی با خیل عالمانی مواجهیم که هر یک در رشته یا رشته های گوناگونی سررشته داشتند. دایرۀ علم محدود به علوم ادبی و بلاغی و فقه و اصول محدود نشده بود. عالمانی وجود داشتند که علاوه بر علوم و فنون مذکور در ریاضیات و طبیعیات سررشته داشتند و آن را عیب وعار نمیدانستند.[۳۶۲]
    ستیز با اندیشه در جهان اسلام
    اما جریان ستیز با اندیشۀ آزاد در جهان اسلام از عصر متوکل آغاز شد و معرکهگردان این جریان نیز بیشتر کسانی بودند که داعیه فقه یا کلام داشتند و از سوی دیگر با نگاهی بسته به آن مینگریستند. مباح دانستن خون مخالفان فکری از این زمان آغاز شد و دامنه اتهام به کفر و زندقه و بیدینی چنان شدت یافت که دامنش بزرگانی مانند ابنسینا و فارابی و ابوریحان بیرونی (۳۶۲-۴۴۲) را گرفت و کسی چون عمر خیام (۴۲۷-۵۱۰) برای تبرئه خود به زیارت خانه خدا رفت.
    مخالفت با علوم چنان شد که افراد متعصب رصدخانه سمرقند را با خاک یکسان کردند و کتابفروشان و نسخهنویسان نیز باید تعهد و التزام جدی میدادند که دست در کارهای کلامی و فلسفی نبرند. از سوی دیگر، دشمنی با علمای سایر ادیان و نحل شروع شد و بغداد که روزگاری پناهگاه افراد طردشده و مغضوب کلیسا و غیره بود، خود به تعقیب آنان پرداخت. اهلذمه هم ناگزیر بودند که نشانهای بزرگ و موهنی بر روی لباسهای خود داشته باشند تا با مسلمانان اشتباه گرفته نشوند. از سوی دیگر عالمان مسلمان که نگاه متفاوتی داشتند یا به حوزه های علوم عقلی تمایل داشتند، مورد بیمهری قرار گرفتند. شافعی میگوید که عالم کلام را باید تازیانه زد و در میان قبایل و عشایر گرداند و اعلام کرد این سزای کسی است که کتاب و سنت را رها کرد و به کلام روی آورد.[۳۶۳]
    نتیجه این روند معکوس این شد که تقریبا از سال ۱۲۰۰ میلادی به بعد هیچ اثر فلسفی دیگری از عربی به لاتین ترجمه نشده و اروپائیان چنین فرض کردند که فلسفه در میان مسلمانان مرده است.[۳۶۴]
    مسئله دیگر این که در اواخر دوران عباسی با ظهور ترکان کوچنشین که مردمانی بدوی، سخت و بیرحم بودند و جز جنگ و خشونت و قتل وغارت به چیزی نمیاندیشیدند، رفتهرفته اوضاع دگرگون شد. آنان از این جهت که ابزاری قوی در دست حاکمان بودند مورد توجه دربار عباسی قرار گرفتند؛ اما کم کم خود قدرتی در برابر مخدومانشان شدند. با حکومت ترکان سلجوقی فضای کاملاً متفاوتی بر جهان اسلام حاکم شد و خواجه نظامالملک طوسی (۴۰۸-۴۸۵) سیاست یکدست ساختن مراکز علمی و تقابل با تعالیم شیعی به خصوص آموزههای اسماعیلی و عرضه اندام در برابر مدرسه بزرگی را که فاطمیها در مصر تأسیس کردند، با تأسیس نظامیه در بغداد و شهرهایی چون اصفهان، ری و نیشابور، و محدود کردن دامنه علم و دانش به علوم نقلی و ادبی و کلام اشعری و فقه شافعی و مناقشات بیحاصل لفظی و ممنوع کردن علومی مانند فلسفه و هندسه و نجوم و تربیت به اصطلاح عالمانی که تعصب و جمود و بیخبری از سایر علوم سودمند وجه اشتراکشان بود، راه برای آزداندیشی نیز بسته شد تا جایی که «مطالعه کتب علمی و خاصه فلسفه جداً ممنوع بود و کسی یارای آن نداشت که به تعلیم و تعلم علوم اوایل اشتغال ورزد و حرفی از فلسفه و هندسه و نجوم به میان آورد. پس همه توجه طالبان علم در این مراکز معطوف به تحقیق در علوم دینیه و بحث و تفحص در شعب مختلف آن و تألیف کتب متعدد در این شقوق بود.»[۳۶۵] ظهور عالمان بزرگی مثل امام محمد غزالی با گرایشی خاص به عرفان و تصوف گر چه غنیمت بود، اما همو نیز از جنبه دیگر با ضربهای که به جریان تفکر عقلی زد و با تحقیر و تکفیر فلسفه و فیلسوفانی بزرگی چون ابنسینا و فارابی، به روند تخریب و تحدید کمک کرد.[۳۶۶] [۳۶۷]البته نوع نگاه و نقد امام غزالی میتوانست در شرایطی تأثیر مثبتی داشته باشد و تفکر عقلی و فلسفی را از انتزاعیاندیشیدن و مدرسهای فکر کردن باز دارد و وارد واقعیت جامعه کند که متأسفانه چنین نشد و همین خود جای بحث و بررسی دارد. در این نظام جدید، خواجه نظام معمار سیاسی بود و ابوحامد غزالی نظریهپرداز آن، گر چه میزان تاثیرگذاری خواجه با ابوحامد قابل مقایسه نیست.
    با تغییر نوع نگاه، سرنوشت مسلمانان نیز دستخوش تغییرات نامطلوبی شد. در آن روی سکه، دیگر جهاد و حماسه رنگ باخته بود و اندیشه های قضا و قدری بر فکرها سنگینی میکرد و دیگر کسی به کار و تلاش و توسعه نمیاندیشید و گوشهگیری و اعتزال و تصوف به شکلی منفی بسیاری را به خود مشغول کرده بود، البته این نه بدان معناست که جریان عرفان کلاً کارکردی منفی داشته است. از نقطه نظری مقابل، کسانی چون مرحوم جلال آلاحمد در مورد عرفان و تصوف معتقدند: «در این نکته تردیدی نیست که حوزه عرفان و تصوف در سراسر تاریخ اسلامی ایران تا اوائل صفویه حوزه ارتداد و روشنفکری است و به تعبیر سادهتر، همه عرفا و صوفیان بزرگ نوعی چون و چرا کنندگان بودهاند در قبال سلطه تحجر فقهای قشری، و سرنسپارندگان بودهاند به مراجع قدرت شرع. اما در مقابل مراجع قدرت عرف، اغلب ایشان ساکت بودهاند»[۳۶۸] و این تنها مفتیان نبودند که در مقام فتوا نه تنها علوم را ترغیب و تشویق نمیکردند، که نهایت لطفشان این بود که کارد بر گلوی آن نمینهادند، چنانکه مفتی جامع الازهر در پاسخ به این سوال فتوا داد که “یادگیری این علوم، ظاهراً، جایز است، مشروط به این که معلوم شود که فایدهای دارد!»[۳۶۹]
    رفتار خسارتبار ترکان سلجوقی نه تنها موجب فروپاشی و عقبماندگی در داخل شد که بدرفتاری آنان با زایران مسیحی که به بیتالمقدس رفت و آمد میکردند، موجب شد که صلیبیان به همین بهانه به مناطق آباد در جهان اسلام طمع ورزند و دویست سال جهان اسلام را درگیر جنگ و خونریزی و اتلاف توان مالی و فکری خود کنند. در این جنگها، گرچه صلیبیون نتوانستند به هدف اصلی خود که تصرف دائمی بیتالمقدس است نائل شوند و در مجموع جنگ را باختند، اما تأثیرات این دو جنگ بر جهان اسلام و غرب کاملاً متفاوت بود. غرب در نهایت از این جنگ، خوب عبرت گرفت و بسیار سود برد؛[۳۷۰] زیرا پایان این جنگ شروع تأملات غرب در همه چیزهایی بود که بر حیات و اندیشه او سیطره داشت. غرب از این زمان به بعد دنیادیده شده بود و از بلایی که کلیسا به نام دین و البته به انگیزههای واقعی دیگر بر سرش آورده بود، خبردار شده بود و از سوی دیگر، تعاملاتش را با جهان اسلام به گونهای دیگر تعریف کرد و به قول توئنبی، مورخ مشهور، از تمدن و هنر پیشرفته این مردمان سود جست[۳۷۱] ولی دامنه دشمنی تاریخی و دیرپای غرب مسیحی با شرق اسلامی هرگز کم نشد و به گاه یورشهای مغول به سرزمینهای اسلامی، غرب تا سرحد امکان با آن یورشگران همکاری کرد که از آن نمونه، پیوند نزدیک پاپ بندیکت چهارم و سن لوئی پادشاه فرانسه با بلندپایگان مغولی در هنگامی بود که مسلمانان در جنگ هفتم صلیبی درگیر بودند‌.[۳۷۲] [۳۷۳] جهان اسلام بعد از این جنگها به انزوا وعزلت روی آورد و با تخریب و بستن بعضی از آبراهها و بندرگاههای تجاری، که البته برای جلوگیری از تهاجم دوباره صلیبیون بود،‌ خود را منزوی کرد و از این به بعد آنچه بیشتر از همه رخ مینماید، منازعات و جنگهای فرقهای میان سنی و شیعه در این سو و آن سوی عالم بود که نقطه اوج آن، جنگهای طولانی عثمانی با دولت صفوی در ایران بود. در گیر و دار همین جنگها بود که سیل ویرانگر دیگری از راه رسید و آن هجوم مغولان بیرحم و به دور از فرهنگ و تمدن به رهبری چنگیز و هولاکوخان در قرن هفتم هجری بود که تنها به کشتن و غارت و سوزاندن میاندیشیدند. ویرانگریها و کشتارهای آنان کم بود که در قرن نهم هجری، تیمور لنگ از راه رسید و او نیز با پشته ساختن از کشته ها، بخش دیگری از این پازل را تکمیل کرد. در تحلیل علت عقب ماندگی جهان اسلام نیز به خصوص باید به این نکته دقت داشت و الا با انداختن گناه به گردن دیگران مشکلی حل نخواهد شد. جلال آلاحمد تقریر شایسته و ادیبانهای از این مطلب را در کتاب در خدمت و خیانت آورده است:
    …آیا نرسیده است روزی که ارزیابی مجددی بکنیم درباره مغول و ایلغار که ایشان چه مستمسکی شده است در دست احساس مقصرتراشی ما آدمهای درمانده؟‌ بنایی که پوسیده است، به نم رطوبتی فرو خواهد ریخت. پس دیگر چه احتیاجی به نالیدن از زلزلهای یا سیلی؟ یا گذر ارابه سنگین وزنی از جاده مجاور؟‌ از این نوع بهانهجویی و مستمسکطلبی در قضیه ظهور اسلام و شکست حکومت ساسانی در گوشمان چه روضهها و نوحهها که نخواندهاند. امروز هر تاریخ رسمی و غیررسمی و مدرسهای یا دانشگاهی را که باز کنید، پر است از چه ضجهها و مویهها بر این دو واقعه. اکنون در صدد توضیح این نکتهام که همچنان که هجوم اعراب زمینه پذیرش داخلی داشته، هجوم مغول نیز حتماً زمینه های محلی داشته است. در قرن هفت و هشت هجری نیز قلمرو اسلام از دو سمت مورد حمله قرار گرفت و اگر زمینه های شکست داخلی در داخل فراهم نبود، آن حمله دوجانبه نبایست به جایی رسیده باشد.[۳۷۴]
    خلاصه سخن این که تمدن اسلامی پس از سپری کردن دوران طلایی خود تا سدههای هفتم هجری، سوکمندانه دچار افت و افول شد و از فرهنگی که رکنش دو کلیدواژه اساسی جهاد و اجتهاد (که اولی امری بیرونی و ناظر به شور و نشاط و اقدام است و متصدی آن توده مردم بود، و دومی امری درونی و ناظر به تأملات فکری و عقلانی و کوشش برای فهم آزاد و عمیق هر مطلب سودمند که متصدی آن خواص و نخبگان جهان اسلام بودند) فاصله گرفت.
    در باب چند و چون افول تمدن اسلامی نیز بسیار سخن گفته شده است. عدهای بر آنند که این تمدن به سبب دسیسههای پنهان مسیحیت و تبانی و توافق با مغولها برای حمله به کشورهای اسلامی دچار فروپاشی شد. راست است که مغولان در هجومهای سخت خود بسیار کشتند و بردند و ویران کردند و امنیت و رفاه که برای ایجاد تمدن و رونق گرفتن آن بسیار ضروری است، جای خود را به نگرانی و ترس و دلهره و فقر و تهیدستی داد؛ اما عیب این تحلیل آن است که سهم بیش از حدی به موضوع هجوم مغولان میدهد. هجوم این قوم گر چه تأثیرات منفی انکارناپذیری داشت، نمیتواند توجیهکننده جامع و کاملی باشد، زیرا اصولاً هجوم یک قوم مهاجم و وحشی در طول تاریخ نتوانسته است جامعهای را که از سلامتی نسبی برخوردار است، کاملاً از هویت خودش محروم کند. نهایت کار آنان کشتن و غارتگری است اما این به تنهایی برای فروپاشی یک جامعه کافی نیست.
    یک شاهد و نمونه امروزی برای این موضوع، وضعیت آلمان در جنگ جهانی دوم است. این کشور گر چه در جنگ آسیبهای شدید اجتماعی اقتصادی و غیره را پذیرا شد و به دو قسمت تقسیم شد و حتی بسیاری از نیروهای فعال و خلاق و دانشمند آن یا در جنگ کشته شدند یا پس از جنگ به کشوهایی چون امریکا مهاجرت کردند و بسیاری از زیربناهای اقتصادی باقیمانده از جنگ به غارت رفت، اما با همه این اوصاف بعد از دو سه دهه توانست بار دیگر گذشته خود را احیا کند، به گونهای که امروزه بعد از گذشت شش دهه، از لحاظ اقتصادی و علمی، نیرومندترین کشور در اروپاست. دلیل این قدرتمندی دوباره همان برخورداری از زمینه های واقعی رشد و توسعه علمی و اجتماعی است که بعداً بدان می پردازیم. نمونه دیگر ژاپنیها در جنگ دوم جهانی هستند یا هند پس از هجوم ویرانگر نادر که گر چه هجوم سنگینی بود، اما نادر نتوانست تغییری در فرهنگ هندیها ایجاد کند.
    از این گذشته، هجوم مغولان گر چه بخشهای عظمیی از جهان اسلام را ویران کرد، اما باز هم این هجوم فراگیر نبود و بخشهای شرقی جهان اسلام از آن مصون بود. ثالثاً مغولها هم عملاً نشان دادند که با همه تندی و خشونت ذاتیشان، اگر در شریط مساعدی قرار گیرند به سرعت خود را با شرایط موجود انطباق میدهند. پس با پذیرش اجمالی تأثیر منفی هجوم مغولان، نباید دچار این اشتباه شد و طبق عادت مألوف، تمام قصورها و تقصیرها را به گردن یک عامل، آن هم عامل بیرونی انداخت. به طور کلی، این گونه تحولات علل و عوامل متعددی دارد که هر یک سهم خاصی دارد و اشتباه است که نگاهی تکعلتی داشته باشیم و گاه عنصر خاصی را کلاً نادیده انگاریم یا مسئول کل قضیه بدانیم.[۳۷۵]
    عدهای دیگر علت مشکلات را تماماً یا بعضاً در نوع نگاه علمی و فلسفی جهان اسلام میدانند. جریان تفکر در جهان اسلام آن قدر انتزاعی و بریده و بیگانه از نیازهای عینی شد که واکنشهای تندی را از ناحیه اهل اندیشه پذیرا شد که از آن جمله میتوان از امام غزالی نام برد که نگاه و نگرشش به فلسفه نگاه متفاوتی است. وی کسی است که در جامعیت در علوم در میان علمای اسلام فردی بسیار نادر است و اندیشههایش در کلام و فقه و اخلاق و عرفان و فلسفه اهمیت زیادی دارد و از جمله کسانی نبود که ناخوانده و نادانسته به نقد بپردازد.
    غزالی چند قرن پیش از بیکن و دکارت به روح فلسفه یونان پی برد و به نقد آن پرداخت. وی پیش از آن که فلسفه را نقد کند، کتاب مقاصد الفلاسفه را نوشت که نوعی همدلی وهمراهی با جریان و فکر فلسفی بود و محتوای آن به طور غیرمستقیم به غرب انتقال یافت و بزرگانی از فلسفه چون ابنرشد و ابنطفیل بر آن نقد نوشتند. با این حال، وی با نوشتن کتاب تهافت الفلاسفه نقد سنگینی بر فلسفه وارد کرد که به اعتقاد عدهای از اهل نظر، کمر تفکر فلسفی در جهان اسلام را شکست. حال آیا این داوری را میتوان یکسره پذیرفت یا نه؟ به نظر میرسد که در شدید و عنییف بودن و بُرّایی نقد غزالی بر تفکر فلسفی نباید تردید کرد. اما این که وی شخصاً توانست کمر تفکر فلسفی را بشکند، به نظر میرسد که خالی از اغراقگویی نباشد. شاید کارساز بودن نقدهای وی بیشتر به دلیل تضعیف تفکر فلسفی در جهان اسلام و گریز آن از واقعیات عینی در ساحت اجتماع بود که کار را بدانجا رساند. از سوی دیگر، نقد وی هر چند قوی و مؤثر، اما در حوزه بغداد مورد توجه بود ولی در سایر نقاط عالم از جمله در ایران در مراکزی چون اصفهان و خراسان کمتر مورد توجه قرار گرفت و دلیل آن استمرار سنت فلسفی به شکل خاص خودش در ایران و ظهور چهرههای بزرگی چون شیخ ملاصدرا در ازمنه بعدی است. برخی مانند جواد طباطبایی بر این باورند که اگر او به فلسفه میتاخت، بر خلاف تصور رایج، به دلیل عقلستیزی و یا خردگریزیاش نبود، بلکه به این خاطر بود که غزالی به غلط یا درست، این طور تشخیص میداد که فلسفه یکی از عوامل بهوجودآورنده هرج و مرج فکری بود که به نظر او بر جامعه مسلمین سایه افکنده بود.[۳۷۶] اما به نظر میرسد برای کسی که با عشق و اشتیاق به سراغ فلسفه رفته و کتاب مقاصد الفلاسفه را نوشته، شاید مشکل اصلی او این بود که فلسفهای که کارامدی چندانی ندارد، اسباب این همه دردسر شده است و از همین رو، با آن به مخالفت پرداخت و شاید همین امر را از تسمیه کتاب تا حدی بتوان دریافت که تهافتی میان ادعا و واقعیت وجود دارد. به باور بعضی نیز او و متکلمان از آن جهت خدمت بزرگی به اسلام کردند که مانع شدند تا مسلمانان به گرفتاری مسیحیان در آغاز رنسانس مبتلا شوند، زیرا اجازه نداد که فلسفه ارسطویی مانند غرب بر الهیات سیطره افکند و تقریباً همان کاری را کرد که فرانسیس بیکن کرد.[۳۷۷]
    به هر تقدیر، جهان اسلام بعد از تهاجم مغولها در مجموع دچار مشکلات فراوان و رکود شد و این رکود متأسفانه به لحاظ جغرفیایی امری تقریباً فراگیر بود و به لحاظ زمانی هم امری طولانی، و بر عکس آنچه در غرب بعد از جنگهای صلیبی رخ داد،‌ جهان اسلام نتوانست برآورد و تحلیلی درست از آنچه رخ داده به دست آورد و در نتیجه، دوران انحطاط طولانیاش آغاز شد. اما حوادث روزگار به جهان اسلام اجازه نداد در این خواب غفلت بسیار باقی بماند که مراد ما تحولاتی است که در قرن هیجدهم و نوزدهم که در ایران و مصر و هندوستان و سایر مناطق رخ داد. در این دوره ناپلئون به راحتی مصر را تصرف کرد و در مسجد قاهره به سخنرانی پرداخت.[۳۷۸] همین موضوع موجب شد که مصریان به عقبماندگی خود واقف شوند و تصمیم بگیرند که علم و فن غربی را فراگیرند. در هندوستان مردم شاهد آن بودند که کشوری که وسعتی کمتر از یک دهم و جمعیتی بسیار کمتر دارد، از راه دوری آن را مورد هجوم قرار داده و پس از شکستن مقاومت مردمی (۱۸۵۷) آن را مستعمره کرده است. وضعیت در سایر نقاط بهتر از این نبود. در ایران روند افول و انحطاط تا دویست سال پیش ادامه یافت و گمان راقم این سطور آن است که اگر نبود نقش بیدارکننده عامل بیرونی، اتفاقی در درون رخ نمیداد. عامل بیرونی مذکور عبارت است از جنگهای ویرانگر ایران و روس که لطمات و صدمات انسانی واقتصادی زیادی به ایران زد و بخشهای وسیعی از خاک ایران از جمله هفده شهر قفقاز را در قالب معاهدههای گلستان (۱۲۲۸/۱۸۱۳) و ترکمانچای (۱۲۴۳/۱۸۲۸) تقدیم بیگانگان کرد و تمامیت ارضی کشور از دست رفت. در شمال، بخشهای وسیعی از آذربایجان و در شرق و البته با فاصلهای بیشتر افغانستان با دسیسه انگلیسیها از ایران جدا شد و منطقه مذکور حائلی میان ایران با هند و چین شد.
    همه اینها یک روی سکه است که نگاهی تاریخی و منفی به قضیه دارد ولی واقعیت این است که این تحولات به رغم همه تلخیها و سرافکندگیهایی که برای ایران و ایرانیان داشت، مصداق بارزی است از مثل معروف عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد. کافی است از لابلای نوشته های تاریخی به عمق بیخبری مردم ایران و حاکمان آن از تحولات سریع جهان نقبی بزنیم تا دریابیم که اگر سیلی سخت روسها بر گوش ایرانیان نواخته نمیشد و شکستهای خارکننده فراروی افراد فرهیخته قرار نمیگرفت، هیچ یک از تحولات بعدی در ایران از جمله نهضت تأسیس عدالتخانه و دارالشورا و مشروطیت رخ نمیداد.
    چهار جریان نیرومند سیاسی و دینی
    خلاصه کلام آنکه جهان اسلام بعد از وداع با دوران طلایی خود با چهار جریان نیرومند سیاسی و دینی مواجه بود: نخست، غلبه ترکهای سلجوقی که از ویژگیهای آنان شدت و غلظت و قسوت بود. دوم، جنگهای ویرانگر صلیبی که مدت زمان زیادی جهان اسلام را درگیر خود کرد و صدمات و تلفات زیادی به دنبال داشت. سوم، حمله مغولها و به دنبال آن کشورگشاییها و ویرانگریهای تیمور لنگ که سهم عظیمی در فروپاشی جهان اسلام داشت. چهارم، سلطنت طولانیمدت عثمانی که اکثر حاکمان آن افرادی فاقد تدبیر و انصاف بودند و به جای اندیشیدن در جهت اصلاح و ارتقای جهان اسلام، به کشورگشایی و حمله به همسایگان خود و توسعه فتوحات میاندیشیدند و همان را توسعه اسلام میپنداشتند. این وضعیت در نهایت به جایی رسید که تقریباً در سراسر جهان اسلام دیگر کسی با علوم جدید آشنا نبود و از مدرسه و دانشگاه خبر نداشت. در حالی که در بسیاری از کشورهای دیگر در فیزیک، شیمی، بیولوژی و اقتصاد و رشته های دیگر دهها و صدها عالم و محقق داشتند، در ایران کسی با این علوم آشنا نبود و در شرایطی که افرادی از مناطق دور دست جهان به شرق سفر کرده و نقشه های دقیق ترسیم میکردند، در شرق کسی نمیدانست در آن سوی ده یا شهرش چه میگذرد. جامعهای که در یک مقطع، امثال ابوعلی سینا، فارابی،‌ خواجه نصیر طوسی،‌ خوارزمی، جابر بنحیان، رازی و غزالی داشت، در مقطع دیگر آن قدر خشک و لم یزرع شد که کسی در آن نمیدانست که چیزی به نام فیزیک، شیمی، بیولوژی و فلسفه به معنای مدرن آن هم وجود دارد. جهانگردی فرانسوی به نام ولنی[۳۷۹] پس از دیدار از مصر در پایان قرن هیجدهم و اقامت طولانی در شام این گونه نوشت: «جهل و ناآگاهی در این مناطق فراگیر است و سایر شهرهای ترکیه نیز این گونه است که نادانی خاص طبقه خاصی نیست و در همه زمینه ها از ادب و علم و فن فراگیر است. کار صنعت به شکل ابتدایی انجام میشود، به گونهای که اگر ساعت تو خراب شود، کسی جز خارجیها نمیتواند آن را اصلاح کند». [۳۸۰]در زمینه ناآگاهی ایرانیان از تحولات نو در عالم به خصوص در غرب گاه به مطالبی برمیخوریم که به طنز بیشتر نزدیک است ولی متأسفانه حقیقت دارد:
    ‌‌وقتی سرهارفورد جونز، نخستین وزیر مختار دولت بریتانیا در زمان فتحعلیشاه قاجار، به ایران آمد و برای تقدیم استوارنامه خود به دربار رفت، شاه پس از انجام تشریفات در کاخ گلستان از سفیر انگلستان پرسید:‌ راستی حقیقت دارد که اگر ما به قدر دویست زرع زمین را بکنیم و چاه بزنیم به ینگی دنیا میرسیم؟‌ سفیر که از این بیاطلاعی شاه ایران حیرت کرده بود، به او گفت که این مسئله حقیقت ندارد و اروپائیان با کشتی به آمریکای شمالی مسافرت میکنند و نه از طریق کندن چاه و سوراخ کردن دو طرف کره ارض. سر هارفورد جونز، سفیر کبییر انگلیس، در سفرنامه خود دراین خصوص مینویسد: «شاه ایران عجیب اصرار میکرد که بفهمد چگونه میتوان با کندن زمین به ینگی دنیا رسید و وقتی من این تصور کودکانه او را نفی کردم بسیار عصبانی شد و گفت که سفیر عثمانی در تهران برایش سوگند یاد کرده است که اگر به اندازه دویست زرع چاه در کف زمین بزنیم، ‌میتوانیم از آن عبور کرده، به ینگی دنیا در آن سوی کره زمین برسیم.[۳۸۱]
    البته در کنار عامل تهاجم خارجی، باید از عوامل دیگری مانند آشنایی با تمدن غرب در ضمن هجومها و هجرتها، توسعه چاپ و انتشارات به خصوص در بولاق مصر به دنبال هجوم فرانسویها (۱۷۹۸) و شهرهای مهمی چون تهران، تبریز، استانبول، بغداد، بیروت و قاهره نام برد.
    اصلاحات در جهان اسلام با فاصلهای سیصد ساله از جهان غرب رخ داد. آیا دلیل این تأخیر عدم آشنایی جهان اسلام از جمله ایران با دنیای غرب است؟ واقعیت این است که ایران از سالهای بسیار طولانی با غرب ارتباط داشته است. پیشگام روابط ایران و اروپا امیرتیمور گورکان، حاکم ایران و هند و بخشهای دیگری است که در سال ۸۰۴ شمسی با جمهوری و نیز علیه بایزید یکم حاکم عثمانی ارتباط برقرار کرد و توانست وی را اسیر کند و جالب اینجاست که پس از پیروزی نامهای به شارل ششم نوشت که عنوانش صدهزار سلام بود. فرد شاخص دیگر حسن بیک، حکمران معروف در سال ۸۷۶ بود که از جمهوری ونیز علیه عثمانی کمک نظامی کرد. وی چنان مقبول غرب شد که دختر امپراتور طرابوزان را به همسری گرفت.
    همه این تحولات در پیش از دوره صفویه شکل گرفت. در دوره صفویه و همزمان با تشکیل حکومت قدرتمند سراسری در ایران بزرگ، رقابتها و کشمکشهای سیاسی و مذهبی با دولت مقتدری در همسایگی ایران یعنی دولت عثمانی شکل حادتری به خود گرفت. دولت عثمانی مناطقی از ایران را اشغال کرده بود و با تکیه بر ارتشی نیرومندتر از سپاهیان ایران، خاک ایران را تهدید میکرد. دولت عثمانی علاوه بر ایران، برای اروپا نیز دشمنی دیرینه بود که بخشهایی از آن مناطق را تصرف کرده بود. در این میان، ایران و غرب دشمنی مشترک یافته بودند که و همین کافی بود تا به نزدیگی حکومتهای دو طرف کمک کند.
    اما جان کلام اینجاست که غرب از این ارتباط بسیار سود برد، زیرا از یک سو عثمانی را به ایران سرگرم کرده بود و دو دولت به تضعیف و تحلیل توان دو کشور مشغول بودند و توجه این دولت را از اروپا منصرف کرده بود و از سوی دیگر با ایران به توسعه روابط تجاری پرداخته بود و علاوه بر فروش کالاهای مازاد خود، کالاهای ارزشمندی را از ایران و شرق به سوی غرب منتقل میکرد و در همین حین تاجران و سیاحان زیادی را به عمق خاک ایران فرستاده بود و همانها با کشف بسیاری از اسرار ایران زمین، بسیاری از مختصات جغرافیایی اجتماعی و سیاسی ایران را برای اولین بار کشف کردند و در اختیار دولتهای متبوع خود قرار دادند. اولین نقشه های ایران نیز در همین زمانها تهیه شده است. اما سوی مقابل، تمام هم و غم ایرانیان در تمامی دوره های مختلف، دستیافتن به جنگافزارهای جدید برای غلبه بر خصم بیرونی بود و البته که این احساس نیاز جدی بود، به خصوص که بخشهایی از خاک ایران تصرف شده بود و سایه تهدید بر سر ایران سنگینی میکرد، ولی گاه حتی این مسئله هم مشکلساز شده بود که کسانی تصور میکردند که استفاده از تفنگ و سلاح گرم در جنگ خلاف مردانگی و شجاعت است.[۳۸۲]
    بر اثر همین مسائل و مشکلات بود که به رغم گذشت زمانی طولانی و اهتمام زمامداران به موضوع ارتش، نه در دوره صفویه و نه در دوره قاجاریه و نه دوره های میانهای که سرداران بزرگی در ایران حکم راندند، ارتش نتوانست به یک ارتش کلاسیک منظم و مجهز و قابل اتکا در برابر تهدیدات خارجی تبدیل شود. شاید بتوان گفت که پیشگام روابط جدی میان ایران و غرب برادران ماجراجوی شرلی بودند که در دوره شاه عباس اول پای به خاک ایران نهادند و تجلیل و احترام از آنان تا بدانجا بود که شاه شرلی را بر صندلی خود نشاند و او را بوسید و گفت: «برادر در حقیقت تو شایسته اینجا هستی و این که از وقت آمدن شما نزد من، من هم تقریباً عیسوی هستم.»[۳۸۳] در این روابط،‌ اروپا هم سود مادی و تجاری برد و هم از اوضاع سیاسی و روابط اجتماعی و مناسبات اقتصادی و شرایط جغرافیایی به خوبی آگاه شد و در این سو،‌ اسباب سورچرانی درباریان بود که فراهم شد. مدتهای مدید از روابط گذشت اما در ایران کسی علاقهای به فراگرفتن زبان خارجی نشان نداد، چه رسد که از علوم و یافته های علمی و جنبشهای مدنی و اصلاحات در قلمرو دین و سیاست بهره گیرد و حتی به رغم کوچ بعضی از صنعتگران از فرنگ به ایران، کسی به صنعتهایی مانند ساعتسازی – که اهمیت زیادی در تعیین وقت برای کار و نماز و عبادت داشت- علاقه نشان نداد.[۳۸۴] موضوع بیخبری از زبانهای بیگانه به حدی حاد بود که گاهی نامهای چند ماه منتظر ترجمه میماند و در مواردی در توافقات دو دوگانه، طرف ایرانی نمیدانست که «آنچه که ما گفتهایم، نوشته است یا هر چه که به خاطرش رسیده است.»[۳۸۵]
    یکی از چیزهایی که میتوانست در آن روزگار مفید واقع شود، تجربیات و یافته های کسانی است که از ایران به فرنگ سفر کرده بودند، اما مشکل آنجاست که اولاً عدهای از این مسافران فرنگ، اهل دیدن و نوشتن و عبرت گرفتن و دیگران را به عبرت وادار کردن نبودند. ثانیاً از آن اقلیتی که این گونه بودند، کمتر کسی بود که جرات کند حرفی بزند یا بنویسد.[۳۸۶] بسیاری از فرستادگان به مرگ ناگهانی جان دادند و عدهای دیگر از ترس جان از فکر بازگشت به کشور منصرف شدند و نتیجه کار این شد که از نعمت سفرنامههایی مفید و کارگشا محروم شدیم؛ بگذریم از عدهای که حضورشان موجب آبروریزی بود.[۳۸۷] نمونه دیگر صنعت چاپ است که این صنعت در زمانی نزدیک به بعثت رسول گرامی اسلام (ص) در چین رواج داشت. در سده هفتم مغولان آن را به ایران آوردند و از آن برای چاپ پول کاغدی استفاده کردند. این صنعت بعدها به اروپا راه یافت ولی در قرن شانزدهم بود که گوتنبرگ صنعت چاپ را با اختراع دستگاهای جدیدی کاملا متحول کرد.[۳۸۸]
    جالب اینجاست که چاپخانههایی درسالهای ۱۶۱۱ توسط مسیحیان و در سال ۱۶۳۸ توسط ارامنه در اصفهان تأسیس شد، اما این صنعت که اروپا را کاملاً متحول کرد و فرهنگ و دانش را رونق و رواج بیسابقهای داد،‌ نه در میان مسیحیان و ارامنه و نه در میان مسلمانان مورد توجه و حمایت قرار گرفت و مطامع و تصوراتی مانند این که با این صنعت اولاً کار خطاطان تعطیل یا کمرونق میشود و ثانیاً بچه ها در مدارس با توجه به امکان چاپ، دیگر نیازی به فرگیری خط و املا نمیبینند، مانع از تأثیرگذاری آن شد. متأسفانه صنعت چاپ در دوره قاجار و پس از فترتی طولانی بود که مورد توجه قرار گرفت. شاید بتوان این موضوع را شبیه موضوع مطالعه در روزگار معاصر در کشورمان بدانیم. پایین بودن میزان و متوسط مطالعه روزانه در کشور و مقایسه آن با کشورهای پیشرفته و حتی بعضی از همسایگان ما پرده از مسائل مهمی برمیدارد. گاه در مقام توجیه خیال میکنیم که علت این امر مشکلات مادی و فشارهای زندگی و امثال آن است. ولی واقعیت، تلختر از این موضوع است، به گونهای که حتی در صورت حل این موضوع یا در مورد اقشاری که در رفاه مادی و فراغت فکری هستند،‌ نتیجه همچنان همین خواهد بود که الان هست. مهم مسئله عطش و تشنگی علمی است که نیست یا کم است. به همین علت، مشاهده میشود در دوره صفویه با همه مشکلات مذکور، عالمان برجستهای سربرآوردند که علاوه بر تسلط به علوم دینی متعارف،‌ در سایر رشته ها و فنون مانند ریاضات،‌ شعر و ادب، مهندسی و امثال آن ید طولایی داشتند، اما همانها نتوانستند موجی علمی ایجاد کنند و شاگردانی تربیت کنند که بسان استاد رفتار کنند. نمونه کامل این موضوع جناب شیخ بهایی با شاهکارهایی در زمینه مهندسی و امثال آن، در کنار خلاصه الحساب و کشکول است.
    اما در همین دوره، عدهای بیش از آنکه به فکر جبران عقبماندگی باشند، شاکی از ارتباط با کفره بودند که حضورشان مانع از استجابت دعا شده و امر طهارت و نجاست را مختل کرده است. البته در همین دوره سخن از طرحهای سنگینی چون انتقال آب از گوهرنگ به زایندهرود و مشروبکردن دشتها و زمینهای خشک اصفهان بود که به دلیل منافع نازل شخصی عدهای از افراد متنفذ راه به جایی نبرد. دلیل همه این مسائل آن بود که کشور از کاروان دانش و فکر جدا مانده بود و این جدایی را حس نمیکرد و البته دلسوزیها و کوششهای عدهای از افراد فرهیخته و خردمند نمیتوانست جریان فکری عظیمی ایجاد کند. باری، حکومت متمرکز و قدرتمند صفویه میتوانست به شکلی این ضایعات را جبران کند، اما متأسفانه در این دوره نیز همان طرز فکر دینی خواجه نظام و غزالی به شکل دیگر در ایران مورد توجه قرار گرفت، به خصوص که سوء ظن زیادی در نیات امیران صفویه در توجه به تشیع وجود داشت. این دوره دقیقاً دورهای است که خردگرایی در غرب در حال نضج گرفتن بود و عالمان و متفکران بزرگی مانند دکارت ظهور کرده بودند. در دوره قاجار نیز علمای شیعه چندان علاقهای به شاخه های علوم از خود نشان نمیدادند، به گونهای که میرزای قمی طلاب را از اشتغال به علومی غیر از فقه و اصول برحذر میداشت و در رد فیلسوفانی مانند ملاصدرا رساله نوشت و تقریباً میتوان گفت که نجف و قم در عصر قاجار با نظامیههای عصر سلاجقه و خواجه نظام روند مشابهی را در پیش گرفتند.[۳۸۹]
    نویسنده کتاب مذکور از این تعجب میکند که به رغم همه ارتباطات میان شرق و غرب درعصر صفویه، ما هنوز با نام مرد یا زنی مسلمان ایرانی که در آن روزگار یکی از زبانهای اروپایی را بداند و در ایران زیست کند، آشنا نشدهایم و به همین دلیل، ترجمه نامه رسمی یک دپیلمات اروپایی در سال ۱۶۸۲ پنج ماه طول کشید. شاردن، جهانگرد فرانسوی، میگوید که صنعت ساعتسازی هنوز برای ایرانیان مجهول است، به گونهای که حتی یک نفر از مردم خود مملکت پیدا نمیشود که بتواند ساعتی را خوب میزان کند و اصلاح نماید.[۳۹۰] برنارد لوئیس موارد زیادی از بیعلاقهگی مسلمانان به علومی را ذکر کرده که نفع مستقیمی برای آنان داشت. یکی اینکه حکام امپراتوری عثمانی نمیدانستند که بین شمال و جنوب اروپا راه آبی وجود دارد و در نتیجه هنگامی که نیروی دریایی روسها ناگهان از مدیترانه به آنها حمله برد، دولت مذکور به دولت ایتالیا مظنون بود که با روسها همدستی کرده است.
    در دوره پس از صفویه (دوران زندیان و افشاریان) نیز ایران به رغم داشتن چهرههای مصمم و کاری مانند نادر و کریمخان، شاهد کشمشهای داخلی و لشکرکشیهای خارجی به این سو و آن سو بودیم و در این دوره، گرچه توفیقاتی در نظامیگری و کشورگشایی به دست آمد، اما در زمینه اجتماعی، جامعه ایران به انحطاط بیشتری روی آورد، زیرا اولین شرط و زمینۀ لازم برای تحولات مثبت اجتماعی، رفاه و فراغت اجتماعی است و همانگونه که در زندگی کوچنشینی نباید از تمدن و توسعه سراغ گرفت، در جایی که تمام توان و همت در تهیه قشون و جنگاوری است، وضع از همین قرار خواهد بود.
    در دوره قاجار با توجه به طولانی بودن نسبی این دوره و آرامش نسبی در کشور به رغم جنگهای بزرگی در شمال با روسیه و در شرق در منطقه افغانستان، زمینه برای تحولات اجتماعی تا حدی آماده شد، اما به دلیل همان دلمردگی و عدم نشاط و انگیزه مثبت علمی باز هم تحولی متناسب با تحولاتی که در پهنه جهانی در حال وقوع بود، اتفاق نیفتاد و حضور نمونه ها و مصادیق تمدن جدید،‌ مسافرتهای کارگزاران دولتی و مردم به خارج و نیز هیاتهای خارجی در قالبهای مختلفی چون مامور سیاسی و جهانگرد و نظامی و کارشناس نتوانست رگ غیرت مردم را به جوش آورد و گاه این ایده و تصور را در میان حاکمان پدید آورد که مردم ایران از جنسی نیستند که بتوانند کاری مانند مردم مغربزمین انجام دهند و البته بیخیری و جهالتِ هر چه بیشتر مردم، ابزار خوبی برای بهرهکشی بود که از آن غافل نبودند. تا این که امواج سنگین و کوبنده تهاجمات خارجی این بار از روسیه از راه رسید و تقدیر بر این قرار گرفت که مردمانی را که به رغم سوابق عظیم تمدنی از هیچ چیز مثبت یا منفی عبرت نمیگرفتند،‌ به زور توپ و تفنگ بیدار کند.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 04:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم