۲-۶-۱-۲ دین در روایات

پیشوایان دین اسلام، دین را به ارکان و ویژگی‌هایی از جمله‌ ایمان، قلبی بودن، معرفت داشتن، محبت، اخلاق حَسَن، نور، عزّت، طلب علم، مایه حیات و مانند این‌ها تفسیر نموده‌اند (خسروپناه، (۱۳۸۳) ص ۲۳).

 

۲-۶-۱-۳ تعاریف اصطلاحی دین

در تعریف اصطلاحی دین به طور عمده متفکران غربی و اسلامی از جهات مختلف به بحث و برسی دین پرداخته‌اند و هر گروه با نگرش خاص به تعریف آن پرداخته‌اند لکن به جهت دور نشدن از مقصود تنها به نمونه‌ای از تعریف متکلمان غربی و اسلامی اکتفا کرده و خواننده می‌تواند درصورت لزوم به منابع خاص خود که با تفصیل به آن پرداخته‌اند مراجعه نماید:
الف: تعاریف متکمان غربی از دین:
۱ ـ دین وضعی است الهی که صاحبان خود را به سوی رستگاری در این دنیا و حسن عاقبت در آخرت سوق می‌دهد.
۲ ـ دین قانون و قرار داد الهی است که خردمندان را به سوی قبول آن چه در نزد رسول اوست فرا می‌خواند( ناس، (۱۳۷۸).
۳ ـ دین بیش از هر چیز کوششی است برای آن که حقیقت کامل خیر را در تمام وجوه هستیمان باز نمائیم (پترسون و دیگران، (۱۳۷۸) ص۱۸).
۴ ـ دین، ادراک رابطه‌ای است بین جان بشر و جان مجهول الکنهی که انسان قیومیت او را بر خود احساس و نعمت جوار او را ‌آرزو می‌کند.
۵ ـ نظام متحد اعتقادات و آداب که به یک حقیقت مافوق تجربی و متعالی مرتبط می‌شود (ویلهم، (۱۳۷۰) صص ۱۷۱و۱۷۲)
ب: تعاریف متکلمان اسلامی:
۱ ـ با توجه به استعمال واژه دین در قرآن به معنای جزا، شریعت، قانون، اطاعت بندگی، به دست می‌آید که اسلام و حقیقت دین عبارت است از تسلیم و اطاعت (محض) از خداوند.
۲ ـ دین نظام عملی مبتنی بر اعتقادات است (طباطبایی، (۱۳۷۴) ص۸).
۳ ـ دین یک معرفت و نهضت همه جانبه به سوی تکامل است.
۴ ـ‌ دین عبارت است از آن چه پیامبر اکرم (ص) به سوی آن دعوت نموده است (خسروپناه، (۱۳۸۳) ص ۳۳).
۵ ـ آیت الله جوادی آملی در تعریف دین این گونه بیان می‌کند:
دین مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق، ­قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور فردی و اجتماعی انسان‌ها و تأمین سعات دنیا و آخرت آنان تدوین شده است (جوادی آملی، (۱۳۸۱) ص ۲۰). ایشان پس از این بیان، به یک حقیقت بالاتر اشاره می کند و می‌گوید: دین اسلام و هر امری که صبغۀ دینی و قدسی دارد ازپشتوانه تکوینی برخوردار است به این معنا که در آن سوی احکام و تعالیم دینی، حقایق تکوینی پشتوانه وجود دارد و در حقیقت، تعالیم مذکور (حقایق تکوینی)، همان حقایق است که در کسوت اعتبار ظاهر شده و به شکل دین تجلی کرده است، به گونه‌ای که اگر حقیقت دین بخواهد لباس اعتبار را از تن به در آورد و ظهور و بروز حقیقی خود را نشان دهد، به صورت آن حقایق عینی تجلی می‌کند؛ پس دین، شکل اعتباری عالم هستی است و حقیقت آن چیزی جز نظام کیهانی نبوده و نیست؛ به گونه‌ای که می‌توان آن را تفسیری برای عالم وجود با همه اشکال آن دانست. ایشان پس از تعریفی که از دین بیان می‌کند و به دنبال آن در پی اثبات عقلی و نقلی آن می‌رود، آن تعریف را تسری به همه ادیان حقیقی الهی داده و می‌گوید: چون گوهر همه ادیان الهی، یکی است و امتیازی در اساس آن‌ ها نمی‌توان یافت؛ بنابراین، دین واقعی و معقول و مقبول الهی، متعدد نیست، لذا نمی‌توان به ادیان تعبیر کرد (جوادی آملی، (۱۳۸۱)).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۶-۲ جمع بندی از تعاریف دین

دین مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق، ­قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور فردی و اجتماعی انسان‌ها و تأمین سعات دنیا و آخرت آنان تدوین شده است.

 

۲-۷ تعریف علم‌دینی

علم‌دینی، از واژه ی علم و صفت دینی‌تر­کیب یافته و وصف دین آن ناظر بر محتوا‌ی آن می‌باشد. به طور خلاصه می‌توان علم‌دینی را این‌گونه تعریف نمود: «علمی­که بر پایۀ مبانی بینشی و ارزشی یا همان چارچوب شناختی- هنجاری دینی، در حوزه‌های مختلف پدید آمده‌باشد».
در حقیقت اطلاق و قید دینی در اصطلاح «علم‌دینی»، به مبانی ارزشی و بینشی یا همان گزاره‌های پایۀ دین اشاره دارد که در چارچوب آن، انسان متفّکر مؤمن، در فضای تحلیلی خود، مفاهیم بنیادی را در جهت رسیدن به عینیّت تولید می‌کند.
در این علم، آموزه‌ها­ی دینی در متن علوم تجربی، یعنی در روش، فرضیه و نظریه‌ها­ وارد می شود و به این‌تر­تیب، ساختار علوم تجربی متداول، هم از جهت روش و هم نظریه و پیش فرض‌ها­ شکسته شده و روشی خاص، جامع، کاربردی و در عین حال واقع‌گرا­یانه ارائه داده می‌شود. علم‌دینی، مسئله، رابطه و اتّحاد علوم طبیعی با علوم دینی نیست، بلکه حس و تجربه، شاخه و شأنی از شئونات علم دینی و یا به عبارتی دقیق‌تر، ابزاری برای روش دین، در علم می باشد (رادمنش، (۱۳۹۰) ص ۷۷). به قول علامه جوادی آملی: این، آن علومی است که به برکت همراهی وحی، خصلت دینی خود را بازیافته و از تقدس الهی بهره می برد و به تناسب اهداف و موضوعات خود، از روش‌ها­ی خاص‌تر­ی استفاده می کند (جوادی ‌آملی، (۱۳۷۰) ص ۳۵۲). در علم‌دینی، طبیعت و جهان مادی معنای خاص خود را پیدا می‌کند. این‌گونه که تجربه و حس، تفاوت اساسی با تجربۀ متداول داشته و نوع نگاه به جهان وعناصر آن نگاه دیگری بوده و ابزار و ماده تجربه هم بسیار متفاوت‌تر­ از تجربه متداول خواهد بود و عقل هم عقل دیگری و نتیجه‌گیری هم یقینی و جامع‌تر­ از علم‌جدید­می­باشد (رادمنش، ۱۳۹۰).

 

۲-۸ فناوری دینی

از آن‌جایی که بحث از امکان‌پذیری فناوری ‌دینیِ­ مبتنی بر چارچوب شناختی- هنجاری دینی به طور خاص، تنها در آثار دکتر تقوی یافت می‌شود، مطالب این بخش از پایان‌نامه‌ ایشان استخراج شده‌است.
ایشان در ابتدا، استدلال می‌کنند که نیاز جامعۀ اسلامی ­به نقادی فناوری رایج همانند نقادی علم‌جدید ­می‌باشد، چرا که از آن‌جا که علم‌جدید ­متأثّر ازمبانی بینشی و ارزشی سکولار می‌باشد، همین مبانی بر توسعۀ فناوری نیز سایه افکنده‌ است؛ چرا که درست است که هدف علم و به طور عام‌تر، نظام نظری کشف حقیقت امر است و هدف از فناوری و به طور عام‌تر، ­نظام عملی، تحقق هدف خاص، ولی در هم‌تنیدگی‌هایی بین آن‌ ها وجود دارد که تأمل و مطالعۀ مخصوص خود را می‌طلبد. ایشان مثال‌هایی ازدرهم‌تنیدگی علم و فناوری بیان می‌دارند که از رسالت این بخش، خارج است. در ادامه ایشان از چشم‌انداز بیل مک‌ گوایر[۱۰]، متخصّص مخاطرات زمین‌شناختی در دانشگاه کالج لندن، در خصوص نجات بشر از فاجعه‌های طبیعی که زمین و انسان روی آن را تهدید می‌کند (مک-گوایر، ۲۰۰۵) به عنوان شاهدی برمدعای خود مبنی بر تأثیر مبانی بینشی و ارزشی سکولار بر جهت‌دهی به توسعۀ فناوری نام می‌برند. مک گوایر تذکر می‌دهد که همواره باید در نظر داشت که بقای ما نوعی تصادف زمین‌شناختی بوده‌است. او استدلال می‌کند که بررسی‌های اخیر نشان می‌دهد که ۷۴ هزار سال پیش، نسل ما پس از یک ابر‌فوران بی‌سابقه آتشفشانی، تنها یک تار مو با انقراض فاصله داشته است. همچنین اگر ما حدود ۶۵ میلیون سال پیش وجود داشتیم، وقتی شهابی ۱۰ کیلومتری به زمین برخورد می‌کرد، نسل ما هم مانند دایناسورها منقرض شده‌ بود. او معتقد است همواره نسل بشر تا زمانی که در منظومۀ شمسی زندگی می‌کند، با چنین حوادثی روبرواست. هر اندازه که در فناوری قدرتمند شویم باز همواره در معرض هوس‌های جبارانۀ طبیعت خواهیم بود. او سرانجام با این نگاه یا به عبارتی با این مبانی بینشی و ارزشی، استدلال می‌کند که تنها راه نجات بشر از این خطر همیشگی، حرکت به سوی فضا و زندگی در آن می‌باشد. دکتر تقوی در ادامه نتایج این نگاه به جهان را این‌گونه بیان می‌دارند:
آفرینش انسان بر روی زمین، از روی حساب و نظم دقیق و تدبیر شده نیست؛
زمین و آسمانی که زمین را احاطه کرده است، مناسب برای زیست آدمی ­نمی‌باشد؛
رسیدن به آرامش برای بشر، در گرو‌تر­ک زمین و سکنی گزیدن در کُرات دیگر است؛
توسعۀ فناوری مناسب برای فرار از زمین از اولویّت‌های بشر است.
ایشان در ادامه به بیان نگرش دین در این زمینه می‌پردازند و بیان می‌دارند که بر اساس مبانی دینی، ۱٫ هستی تدبیر شده‌است و رفتار آن مطابق با دستور خداوند است. ۲٫ عرصه‌های گوناگونی برای بهره‌مندی انسان آفریده شده و در تسخیر او قرار گرفته است. ۳٫ مصیبت‌ها و فساد‌ها و تباهی‌های خشکی و دریا که به انسان وارد می‌شود، به سبب گناه انسان‌ها یا بلا و امتحانی برای‌ آن‌ هاست نه ظلم و ستم، ­ و هدف آن، بازگشت انسان به سوی خدا و سعادت و صلاح اوست. ۴٫ پرهیزکاری موجبات نزول رحمت و نجات صالحان می‌شود و خدا سرپرست و یاور مؤمنان است. به این‌تر­تیب، در نگرش دینی، مصائب نوع بشر ناشی از اعمال خودِ اوست و برای رهایی از این مشکلات، لازم است ابتدا خود را اصلاح نماید و به سوی خداوند بازگردد؛ بنابراین، برای مقابله با مصائب، ریشۀ آن‌ ها یعنی خویشتن را نادیده گرفتن و در عوض فلک را سقف شکافتن و طرحی نو درانداختن، مورد قبول دین نیست.
ایشان استدلال می‌کنند که انسان‌ها در شکل‌ دادن به فناوری‌های خود، دونوع عامل یا دونوع امرِ دارای توان علّی را به کار می‌گیرند: عامل فیزیکی (مادی) و عامل اجتماعی. در مورد عامل فیزیکی یا همان فناوری سخت می‌توان گفت که انسان در شناخت توان علّی مواد و همچنین چگونگی طراحی آن‌ ها، متأثّر از چارچوب شناختی- هنجاری خاص خود می‌باشد. در خصوص فناوری‌ها­ی نرم نیز این تأثیر واضح‌تر است؛ به عنوان مثال، نظامی­بانکی به عنوان یک افزار اجتماعی یا نرم، درموضع‌گیری متولیان این نظام در خصوص ربا، در ساختارهای این نظام، روابط بین انسان‌های نقش‌آفرین در آن و محتوای دستورالعمل‌های ابلاغ شده، تأثیر مستقیم و واضحی دارد. دکتر تقوی بیان می‌دارند، از آن‌جا که فناوری چه سخت باشد و چه نرم، امری رها از ارزش نیست، اساساً فناوری دینی­، امری ممکن می‌باشد. این امکان وجود دارد که دین نه تنها در تعیین هدف برای فناوری که اساساً در شکل گیری هستی فناوری و تصمیم گیری در ساختن یا نساختن فناوری معیّن تأثیر داشته باشد.
ایشان در ادامه بیان می‌دارند که صرف مطالب بالا در تبیین چیستی فناوری دینی­، کفایت نمی‌کند و تکمله‌هایی نیز نیاز است از جمله موارد زیر:
براساس مبانی دینی، غیر از عوامل فیزیکی و اجتماعی، در تحقّق اهداف بشر، عوامل دیگری وجود دارند که خارج از شعور و درک بشر می‌باشد، در حالی که منشأ اثرند، مانند مرغان سنگ به دندان (فیل/۴-۳)، باد (احزاب/۹)، نزول سکینه بر دل مؤمنان (توبه/۶) و…
از منظر دینی همۀ عوامل و هرآنچه منشأ اثر است (چه مادی و چه اجتماعی)، در طول ارادۀ الاهی قرار دارد.
رویکرد سکولار به فناوری، نتیجه‌گراست؛ این در حالی است که رویکرد دین در مقام به‌کارگیری ابزار، وظیفه‌گراست.
«به طور خلاصه، فناوری دینی­ را باید عنصری از شیوۀ عمل دینی و مؤمنانه به حساب آورد، شیوۀ عملی که اقتضائات آن از خلق و به ‌کارگیری ابزار گرفته تا اخلاق زیست‌محیطی و اخلاق مصرف را تحت تأثیر خود شکل می‌دهد».
در انتها می‌بایست به این نکته توجّه کرد که برای مقابله با سکولاریزم تأکید بر علم دینی به تنهایی کافی نیست؛ بلکه می­بایست به سراغ نظام نظری- عملی دینی رفت؛ نظام نظری که علاوه بر علم تجربی، سایر حوزه‌های شناختی بشر را نیز شامل شود و نظام عملی که علاوه بر خلق و به کارگیری فناوری، شامل حیطه‌های دیگر ناظر بر عمل، مانند اخلاق زیست‌محیطی و مصرف، نیز شود.
دکتر تقوی در پاسخ به این سؤال که چگونه می‌توان در جستجوی نظام نظری- عملی مبتنی بر دین بود، دو سطح از تلاش را برای تحقّق این نظام را ضروری می‌‌دانند.
در سطح نخست، با بررسی نظام نظری- عملی علم جدید، ابعاد متأثّر شده از نگرش سکولار و طبیعت‌گرایانه کشف و نقد می‌شود و در گام بعدی، روایتی دینی از آن ارائه می‌گردد. در سطح دوم، جامعۀ علمی­مسلمان تلاش می‌کند که چارچوب شناختی- هنجاری دینی، در عرصه‌های گسترده و گوناگون نظری و عملی عینیت بخشند و نظریه‌ها و شیوه‌های عمل مبتنی بر دین را ارائه دهند. ایشان در ادامه بیان می‌دارند که چنین نظامی­بعد از اینکه به عنوان هویتی اجتماعی شکل گرفت، رشد نخواهد یافت مگر اینکه دائماً مورد نقّادی و اصلاح قرار گیرد. توضیح این نکته ضروری است که اصلاح مورد نیاز، به معنای اصلاح مبانی بینشی و ارزشی پایۀ دین که در رأس چارچوب‌شناختی- هنجاری قرار دارند (به عبارتی دیگر، مبانی‌ که چارچوب شناختی- هنجاری دینی در حوزه‌های مختلف، از آن‌ ها ایجاد شده‌اند)، نمی‌باشد، بلکه منظور، اصلاح نظام نظری- عملی عینیت‌یافته و همچنین برداشت‌های نادرست از فهم چارچوب شناختی- هنجاری دینی در عرصه‌های نظری و عملی گوناگون می‌باشد. عنصر دیگری که ایشان در تحقّق این نظام، ضروری می‌دانند، وجود نهادهای اجتماعی برای تولید،‌ تر­ویج، به‌کارگیری و اصلاح این نظام می‌باشد؛ و این‌که تحقّق حقیقی و کامل این نظام، زمان‌بر است.

 

۲-۹ جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

در این فصل با سیری منطقی در ابتدا مفاهیم و اصطلاحات مرتبط با پژوهش توضیح داده شد، در ادامه تلاش شد علم جدید همراه با ویژگی‌ها و شاخصه‌هایش به صورت مختصر بررسی شود. در این بررسی پس از بیان ویژگی‌های علم جدید، چالش‌های آن ارائه شده و یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، یعنی تصوری آفاقی و عینیت‌گرا نسبت به این علم مورد نقد و بررسی قرار گرفت. پژوهش با نقد این برداشت از علم در نهایت به این نتیجه رسید که چارچوب شناختی-هنجاری برگرفته از مبانی بینشی و ارزشی پژوهشگر در درک او از پدیده‌ها و در نتیجه تدوین نظریه تأثیر مستقیمی دارد. در ادامه با شناسایی بحران‌ها و پیامدهای علم‌جدید و همچنین ارائۀ تعریف دین و بررسی جامعیت آن، ضرورت تولید علم و فناوری بر اساس مبانی بینشی و ارزشی اسلامی یا همان الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت در عرصۀ علم و فناوری تبیین شد. به عبارت‌ دیگر می‌توان الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را الگویی دانست که از تحقّق نظام نظری- عملی مبتنی بر مبانی بینشی و ارزشی اسلامی­پدید خواهد آمد که هدف آن احیای تمدّن اسلامی، با توجّه به شرایط زمانی و مکانی ایران می‌باشد. با عینیت یافتن یا به عبارتی انضمامی­شدن چارچوب شناختی- هنجاری دینی در عرصۀ نظر یا به عبارتی علم، نظام نظری یا همان علم دینی پدید می‌آید؛ همین تحقّق و عینیّت یافتن، در حوزۀ عمل یا به عبارتی فناوری و ابزار، نظام عملی یا همان فناوری ‌دینی را ایجاد می‌کند.
حال با توجه به مطالب ارائه شده، این پژوهش، اقتضائات اسلامی پیشرفت را در عرصۀ علم و فناوری در دو سطح قابل بررسی می‌داند. سطح اول که اقتضائات نظری برای تحقّق این پیشرفت است که همان مبانی بینشی و ارزشی اسلامی­ در عرصۀ علم و فناوری می‌باشد که هر برنامه‌ای برای رسیدن به الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در عرصۀ علم و فناوری، می‌بایست از آن منبعث شده‌باشد و لایحه الگوی‌ اسلامی- ایرانی پیشرفت نیز به عنوان سندی برای الگو از این اصل مستثنی نیست. سطح دوم مربوط به اقتضائات عملی در جهت تحقّق این الگو می‌باشد. این اقتضائات می‌تواند از جنس راهبرد باشد؛ راهبردهایی که با اتخاذ آن‌ ها می‌توان به سمت تحقّق این الگو پیش رفت. بدیهی است تنها دانستن مبانی اسلامی، بدون حرکت در جهت اجرایی کردن یا به عبارتی تحقّق نظام نظری-عملی برگرفته از آن مبانی، ما را به هدف خود نمی‌رساند. در این سطح نیز به بررسی لایحه الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت از جهت در برداشتن این اقتضائات، پرداخته می‌شود.
درادامه این فصل، مبانی بینشی و ارزشی علم و فناوری مبتنی بر جهان‌بینی اسلامی ­یا همان اقتضائات نظری پیشرفت در حوزه‌علم و فناوری از نگاه اسلام همراه با مستندات آن‌ ها ارائه می‌شود؛ از آن‌جا که مستندات این مبانی، آیات و روایات اهل‌بیت علیهم السّلام می‌باشد، نیازی به اعتبارسنجی ندارند. بخش وسیعی از این مبانی، مبانی بینشی و ارزشی علم و فناوری ایران از کتاب مجموعه مطالعات پشتیبان سند تحول راهبردی علم و فناوری کشور (مجموعه مطالعات پشتیبان سند تحول راهبردی علم و فناوری کشور، ۱۳۸۹) آورده شده است. اقتضائات عملی پیشرفت در حوزۀ علم و فناوری از نگاه اسلام را در فصل ۴ به صورت تیتر‌وار بیان خواهد‌شد. این موارد برای اعتبارسنجی در اختیار متخصّصان در رشته‌های مرتبط قرار خواهد گرفت.

 

۲-۱۰ مبانی بینشی و ارزشی علم و فناوری (از نگاه اسلام)

 

۲-۱۰-۱ مبانی بینشی

 

۲-۱۰-۱-۱ مبنای مبدأ شناختی

مبنای مبدأ شناختی را مشتمل بر اموری است که به لحاظ عقلی قابل اثبات است و روایاتی نیز درباره آنها وارد شده است اما در اینجا فقط به ذکر آیات قرآن بسنده می­ شود:
۱٫ منشأ جهان هستی خداوند یکتاست. او اصل تمام موجودات و مقوم آنهاست.
افزون بر دلایل عقلی، آیات متعددی در قرآن کریم بر این مطلب دلالت دارد که به مواردی از آن اشاره می­ شود.
جز او هیچ معبودی نیست، آفریدگار همه چیز است، او را بپرستید (انعام/۱۰۲). خدای یکتاست که جز او خدایی نیست. او زنده و پاینده است (بقره/۲۵۵).
۲٫ خداوند خیر بنیادین هستی است. او کمال محض و منبع هر خیر و کمال است.
هر چه از انواع نیکویی به تو رسید از جانب خداست و هر بدی رسد از نفس است (نساء/۷۹).
۳٫ خداوند غنی بالذات است و فرامین او به مصلحت بندگان است
تنها خداوند است که از همۀ عالم بی نیاز و به همه اوصاف کمال آراسته است (حج/۶۴). ای مردم شما همه به خدا فقیر و محتاج هستید و تنها خداست که بی نیاز و غنی بالذات و آراسته به همه اوصاف کمال است (سجده/۵).
۴٫ خداوند مدبّر جهان هستی است.
او امر عالم را (به نظام احسن) از آسمان تا زمین تدبیر می­ کند (فاطر/۱۵). باز به آنها بگو که پروردگار آسمانهای هفت گانه و پروردگار عرش عظیم کیست (مؤمنون/۸۶).
۵٫ براساس جهان‌بینی اسلامی­خداوند شارع و قانون‌گذار قواعد زندگی (اعم از فردی و اجتماعی) است.
شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرارداد حقایق و احکامی­است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی آن را سفارش نمودیم این است که دین خدا را برپا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین نکنید (شوری/۱۳). بر هر قومی­شریعت مقرر داشتیم (مائده/۴۸).
تأثیر مبنای مبدأ شناختی نظام علمی
اگرچه مبنای مبدأ شناختی منوط به تمام نظامهای رفتاری است با این حال، در نظام علمی ­نیز نقش دارد. در شناخت نظام علمی ­و اهداف آن لازم است مبدأ جهان هستی و ارتباط جهان هستی با آن شناخته شود به خصوص این نکته که خداوند افزون بر خالق و مدبر بودن، شارع و قانون‌گذار نیز هست، بنابراین، در شناخت قواعد حاکم بر نظامهای رفتاری باید به اداره تشریعی حکیمانه او توجه کرد. این همان مطلبی است که نظامهای رفتاری باید به اراده تشریعی حکیمانه او توجه کرد. این همان مطلبی است که نظامهای سکولار نمی­پذیرند و در شناخت قواعد حاکم بر روابط فردی و اجتماعی به دستاوردهای علمی­خود بسنده می­ کنند.
از این رو توحیدمحوری از بنیادی‌تر­ین ارزشهای حاکم بر نظام علم و فناوری است که در بحث ارزشها پیگیری خواهد شد.

 

۲-۱۰-۱-۲ مبنای جهان‌شناختی

مبنای جهان‌شناختی را می­توان مشتمل بر اموری دانست که به لحاظ عقلی قابل اثبات است و روایاتی نیز درباره آنها وارد شده است اما در اینجا فقط به ذکر آیات قرآن بسنده می­ شود.
۱٫ جهان هستی تصادفی آفریده نشده است، منشأ آن خداوند است.
خدا همان کسی است که زمین و آسمان و هر آنچه بین این دو است را در شش روز آفرید (سجده/۴).
۲٫ جهان هستی بیهوده آفریده نشده است، غایت آن خداوند است.
«و ما آسمانها و زمین و هر آنچه بین آنهاست را بازیچه خلق نکردیم* آنها را جز به حق و از روی حکمت و مصلحت نیافریدیم و لیکن اکثر مردم از آن آگاه نیستند (دخان/۳۸ و ۳۹)». «آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبس و بازیچه آفریدیم و به سوی ما رجوع نخواهید کرد (مؤمنون/۱۱۵)».
۳٫ جهان هستی پس از آفرینش مستقل نگشته است، قوام آن به خداوند است.
خدای یکتاست که جز او خدایی نیست. او زنده و پاینده است (بقره/۲۲۵).
جهان هستی منحصر در جهان محسوس نیست و غیب را هم شامل می­ شود. همچنین براساس حکمت اسلامی، اثبات شده‌است که جهان مادّه، نازل‌ترین عالم وجود می‌باشد و در ورای آن عوالم مختلفی از جمله عالم مثال و عالم تجرّد وجود داشته که رابطۀ آن‌ ها با عالم ماده، رابطۀ طولی می‌باشد. در ورای همۀ عوالم، اسماء و صفات خداوند قرار دارد؛ به گونه‌ای که عالَم و موجودات آن، تجلّی اسماء و صفات حقّند.
آیات ۲۱ حجر، ۵۷ اعراف، ۵۲ هود، ۷ روم، ۱۲۴ طه، ۲۶ توبه، ۲۶ نحل، ۲۵ زمر و… همچنین روایات بسیار در این خصوص، همگی به منحصر نشدن علل حوادث طبیعی در نشئه طبیعت را گوشزد می‌کنند. این در حالی است که علم‌جدید­با مطالعۀ طبیعت، بدون توجّه به عوالم فوق طبیعت، به دنبال یافتن علّت حوادث طبیعی است. این‌گونه است که باوجود پیشرفت‌های فراوان علم و فناوری جدید، نتوانسته به آرزوی خویش مبنی بر تحقّق رفاه و آرامش و ساختن مدینه‌ای فاضله در این جهان دست یابد و روز به روز شاهد افزایش بحران‌های ناشی از کاربست نظریّه‌ها و تئوری‌‌های آن در حوزه‌های اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی، زیست محیطی و … هستیم. این همان وعدۀ خداوند است که در آیۀ ۱۲۴ سورۀ طه می‌فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمى‏»
عکس مرتبط با اقتصاد
۵٫ جهان هستی اجزای پراکنده نیست، نظم حکیمانه بر آن حکومت می­ کند.
«آن خدایی که هفت آسمان را به طبقاتی بیافرید که در خلقت خدا هیچ اختلاف (در نظم) نمی­بینی پس دیده را برگردان آیا خلل و شکافی می­بینی، باز دوباره به چشم (بصیرت) دقت کن تا دیده خرد و حال آنکه خسته است به سوی تو باز گردد (ملک/۳ و ۴)».
۶٫ عنصر اساسی نظم، اصل علیت است.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:00:00 ب.ظ ]