کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • نقش بیمه مهریه در خانواده- قسمت ۶
  • پژوهش های انجام شده در مورد ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی دلایل ایجاد تفاوت بین سود مشمول مالیات تعیین شده توسط حسابرسان مالیاتی و مأموران امور مالیاتی (مطالعه موردی استان کردستان)- قسمت ۱۰- قسمت 3
  • پژوهش های پیشین در مورد شناسایی-و-رتبه-بندی-استراتژی-های-بازاریابی-شرکت-های-کوچک-ومتوسط-به-منظور-بقا-در-شرایط-رکود-اقتصادی-به-روش-FANP- فایل ۲۴
  • پایان نامه در مورد : ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • دانلود فایل های پایان نامه در مورد شناسائی و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینان برتر ...
  • دانلود پایان نامه در رابطه با بررسی تاثیر عوامل آنی گرایی خریدار و درون فروشگاهی بر ...
  • بررسی تأثیر آموزش به شیوه نمایش خلاق بر تفکر انتقادی ...
  • شرکتهای پذیرفته شده در بورس ۵ تا ۸ شرکتهای تحت پوشش نهادهای انقلاب ۵ تا ۸ سایر شرکتهای دولتی ۵ تا ۸ شرکتهای سرمایه گذاری ۵ تا ۸ شرکتهای تحت پوشش بانکها ۷ تا ۱۰ شرکتهای تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و سازمان های صنایع ملی ایران ۷ تا ۱۰ شرکتهای
  • مطالعه تطبیقی سیاست کیفری ایران وحقوق جزای بین الملل درقبال تطهیرپول های نامشروع (پول شویی)- قسمت ۱۶
  • خرید متن کامل پایان نامه ارشد | گفتار چهارم- بیمه اتکایی بدنه کشتی و کالا – 10
  • احکام بردگی در فقه امامیه با نگاهی به حقوق بشر معاصر
  • استفاده_از_روش_تطبیق_کنترل_مقاومتی- قسمت ۶- قسمت 2
  • جایگاه چین در سیاست نگاه به شرق جمهوری اسلامی ایران- قسمت ۶
  • ارزیابی نظریه های فقهی قاعده ی لا ضرر و بررسی امکان تلقی آن به عنوان مبنای مسئولیت مدنی در حقوق ایران- قسمت ۴
  • بررسی عوامل مؤثر بر سودآوری شعب بانک سرمایه- قسمت ۱۰
  • نقش رسانه ها در بزهکاری و پیشگیری از وقوع آن- قسمت ۴
  • ارائه چارچوبی راهبردی برای سیستم¬های توزیع شده اجرایی تولید با استفاده از مدل- قسمت ۱۷- قسمت 2
  • نقش شناخت زمان و مکان نزول بر تفسیر قرآن- قسمت ۵
  • ضمان زوجین ناشی از نقض حقوق یکدیگر از منظر فقه وحقوق- قسمت ۸
  • ارائه یک چارچوب سرویس گرا مبتنی بر سیستم پشتیبان تصمیم , در معماری ERP مورد کاوی در شرکتهای خودرو ساز- قسمت ۸
  • پروژه های پژوهشی درباره بررسی روایات کفر مخالفین ۹۲- فایل ۷
  • تحلیل محتوایی مفاهیم و مضامین اخلاقی در قرآن کریم وکاربردهای آن در طراحی یک نظام تربیتی آموزشی- قسمت ۷
  • تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 9
  • بررسی عوامل موثر بر قصد کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت (مطالعه موردی دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی)- قسمت ۲
  • اصول و مبانی جنگ نرم در اسلام- قسمت ۸- قسمت 2
  • بررسی عوامل موثر بر قصد خرید مشتریان با تاکید بر تجربه برند- قسمت ۹
  • " دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ۲ -۴-۱۴- چالش های درس پژوهی – 7 "
  • بررسی تطبیقی درخواست طلاق از سوی زن در مذاهب اسلامی- قسمت ۵
  • اثر قیمتی معاملات بلوک در بورس اوراق بهادار تهران- قسمت ۲۸
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره ارزیابی وضعیت حمل و نقل شهری پایدار و ارائه الگوی مطلوب ...
  • راهنمای نگارش مقاله با موضوع بررسی عوامل موثر بر افزایش سطح اتکا حسابرسان مستقل بر ...
  • اجرای آرای داوری خارجی در حقوق ایران- قسمت 12




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی شرایط دفاع مشروع در رویه ی قضایی- قسمت ۲ ...

    مبحث دوم: اشکالات رویه قضایی و شناسایی منابع موجود ۴۱
    گفتار اول: منابع رویه قضایی قبل از انقلاب از لحاظ دسترسی به جزئیات پرونده ۴۱
    گفتار دوم: منابع رویه قضایی بعد از انقلاب از لحاظ طبقه بندی و نارسایی ها ۴۲
    بخش دوم: برداشتهای حقوقی نسبت به موارد پذیرش ادعای دفاع مشروع در رویه قضایی
    فصل اول: استنباطهای کلی نسبت به ملاکهای تناسب در دفاع مشروع ۴۴
    مبحث اول: ابزارهای مورد استفاده در دفاع در مقایسه با وسایل مورد استفاده مهاجم ۴۴
    گفتار اول: چند نمونه از آراء قبل از انقلاب ۴۴
    گفتار دوم: چند نمونه از آراء بعد از انقلاب ۴۵
    مبحث دوم: سایر ملاکهای تناسب ۴۷
    گفتار اول: تعدد مهاجمین یا مدافعین یا هر دو ۴۷
    گفتار دوم: دفاع منتهی به قتل عمدی ۴۸
    گفتار سوم: دفاع در محل سکونت یا ملک تحت تصرف مدافع ۴۹
    گفتار چهارم: سایر ملاکهای پراکنده برای تشخیص تناسب ۵۲
    فصل دوم: ادله مورد استفاده دادگاه ها برای تشخیص تحقق دفاع مشروع ۵۳
    مبحث اول: اظهارات اصحاب دعوی و گواهان ۵۳
    گفتار اول: اظهارات اصحاب دعوی ۵۳
    گفتار دوم: اظهارات گواهان ۵۵
    مبحث دوم: قرائن و شواهد عینی ۵۵
    گفتار اول: سوابق متهم یا مهاجم احتمالی ۵۶
    گفتار دوم: ادله علمی یا شواهد پزشکی ۵۷
    بخش سوم: رد ادعای دفاع مشروع در رویه قضایی
    فصل اول: عدم احراز اصل دفاع ۶۰
    مبحث اول: عدم وجود قرائن اطمینان آور یا بیم عقلایی ۶۰
    گفتار اول: وجود قرائنی بر خلاف ادعای متهم ۶۰
    گفتار دوم: معقول نبودن سوء ظن متهم ۶۲
    مبحث دوم: دسترسی به وسایل دیگر غیر از دفاع یا امکان استمداد از قوای دولتی و انتظامی ۶۳
    گفتار اول: دسترسی به وسایل دیگر غیر از دفاع ۶۴
    گفتار دوم: امکان استمداد از قوای دولتی و انتظامی ۶۶
    فصل دوم: عدم رعایت تناسب در دفاع و ضمانت اجرای آن در رویه قضایی ۶۸
    مبحث اول: دفاع غیر متناسب در رویه قضایی قبل از انقلاب ۶۸
    مبحث دوم: دفاع غیر متناسب در رویه قضایی بعد از انقلاب ۷۰
    – نتیجه گیری ۷۴
    – پیشنهادات ۷۸
    – پیوست آراء ۷۹
    – فهرست منابع و مأخذ ۱۸۹
    – چکیده انگلیسی ۱۹۲
    چکیده
    دفاع مشروع از علل موجهه جرم است و هر کس در مقام دفاع از جان و عرض و ناموس و مال و آزادی تن خود یا دیگری مرتکب جرمی بشود در صورت اجتماع شرایط دفاع، قابل تعقیب و مجازات نیست.
    رویه قضایی جایگاه مهمی در کنار قانون، دکترین حقوقی و سایر منابع حقوق دارد و با توجه به ضرورت تفسیر قواعد کلی مربوط به دفاع مشروع و رفع ابهام از آنها بدست آوردن رویه قضایی در این مورد امر بسیار مهمی است.
    در این پایان نامه برای بررسی شرایط دفاع مشروع در رویه قضایی تعداد بیست و پنج رأی که از هیأت عمومی یا شعب دیوانعالی کشور صادر شده مورد استفاده قرار گرفته و در سه بخش عمده تقسیم بندی شده است. در بخش اول راجع به شروط دفاع مشروع در حقوق جزای ایران و جایگاه رویه قضایی در رفع ابهام از آنها و در بخش دوم به برداشتهای حقوقی نسبت به موارد پذیرش ادعای دفاع مشروع در رویه قضایی و در بخش سوم رد ادعای دفاع مشروع در رویه قضایی پرداخته شده است.
    رویه قضایی قبل از انقلاب در مورد عدم رعایت شرایط دفاع منتهی به قتل از سوی مدافع، در صورت وجود جهات مخففه مجازات اعدام، تبدیل به حبس ابد یا حبس موقت با اعمال شاقه می گردید و بعد از انقلاب در صورت احراز اصل دفاع و عدم تناسب و سکوت قانون، مطابق فتاوای معتبر، مدافع به پرداخت دیه مقتول محکوم می گردد و در صورت عدم احراز اصل دفاع به قصاص نفس محکوم می شود.
    کلید واژگان: دفاع مشروع، رویه قضایی، ملاکهای تناسب، دفاع از دیگری، اثبات ادعای دفاع مشروع.
    مقدمه
    الف) طرح مسأله و موضوع پژوهش
    پایان نامه حاضر دفاع مشروع را از آن جهت که بعنوان یکی از تأسیسات مهم حقوق کیفری، در آراء محاکم و مراجع قضایی مطرح گردیده و شروط و ضوابط مربوط به آن از نظر دادگاه ها مورد بحث واقع شده، مطالعه می کند.

    پایان نامه حقوق

    بدیگر سخن، ویژگی پژوهش حاضر آنست که تأکید اصلی را بر مطالعه مصادیق دفاع مشروع از نظر دادگاه ها نهاده و سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که شرایط کلی و ضوابط عمومی مندرج در قانون پیرامون دفاع مشروع، چگونه در آیینه رویه قضایی بازتاب یافته و به عبارت دیگر، چگونه به زبان قضایی ترجمه و برگردان شده است؟
    برخی شرایط دفاع مشروع از قبیل رعایت تناسب، نبودن وسیله آسانتری برای دفع خطر و خنثی کردن تجاوز، عدم دسترسی بر قوای دولتی و انتظامی یا موثر واقع نشدن مداخله آنها برای جلوگیری از خطر، همگی شرایط کلی و تفسیر بردار هستند و معنای واقعی خود را فقط و فقط در رویه قضایی پیدا می کنند.
    هرگاه رویه قضایی بتواند این شرایط را به نحو متعادل و معقولی تفسیر کند و به تمام اوضاع و احوال موثر در پرونده به شکل ضابطه مندی توجه داشته باشد، نظم عمومی و حقوقی طبیعی افراد برای دفاع از حقوق خویش، به شکل صحیحی با یکدیگر جمع شده و میان ملاحظات مختلف اجتماعی، موازنه صحیحی برقرار می شود. اگر رویه قضایی در تفسیر شرایط دفاع مشروع، موضع بیش از اندازه سختگیرانه ای اتخاذ کند، چه بسا به ترویج و گسترش روح ترس و زبونی در میان افراد جامعه و تجری بزهکاران بیانجامد و برعکس اگر در تفسیر شرایط دفاع مشروع بیش از اندازه تساهل به خرج داده شود، ممکن است برخی افراد بتوانند تعدیات خود نسبت به جان و تمامیت جسمانی دیگران را از طریق تمسک به پوشش ظاهری دفاع مشروع، قانونی جلوه دهند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در همین راستاست که اهمیت پایان نامه حاضر به خوبی روشن می شود و تلاش نگارنده بر آن خواهد بود تا دریابد که آیا رویه قضایی ما توانسته است حد تعادل را نگاهدارد و میان ملاحظات مختلف و ظاهراً متضادی که در بحث دفاع مشروع وجود دارد نوعی سازش منطقی ایجاد کند؟ مشکل ما در این راه اینست که رویه قضایی کشور، بندرت به شکل نظام مند و تحلیلی، تدوین گردیده و معمولاً حتی در مواردی نیز که رویه قضایی انتشار یافته، استدلال دادگاه ها به شکل اجمالی و مبهم بیان شده است. شاید بتوان حتی تا آنجا پیشرفت که در کشور ما، رویه قضایی هنوز نتوانسته بعنوان یک منبع حقوقی مستقل، حرفی برای گفتن داشته باشد و نقش آن در حد تبعیت از آرای وحدت رویه محدود شده است. این در حالی است که در هیچ نظام حقوقی نیرومندی، در هیچ قانونگذاری جامعی، نمی توان و نباید انتظار داشت که کلیه جزئیات و فروض هر بحثی با قواعد قانونی روشن شود بلکه تجربه روزمره دادگاه ها در جستجوی عدالت واقعی است که باید قسمتی از بار مسئولیت اجرای عدالت را تقبل کرده و نهادهای حقوقی را به اوج بالندگی و شکوفایی برساند.
    در چنین وضعی است که تدوین پایان نامه حاضر با همه کاستی ها و نارسایی هایی که اجتناب ناپذیر بوده بعنوان یکی از موارد نادری که در حقوق ایران یک بحث حقوقی مهم در رویه قضایی با دسته بندی و طبقه بندی آرای محاکم و نقد و تحلیل آنها بررسی شده، ارزش خود را باز می یابد.
    در سایه اعتبار و ارزشی که دین مبین اسلام برای دفاع از جان و مال و ناموس قائل است، جادارد تحقیقات نگارنده با پژوهشهای تکمیلی دیگران در آینده ادامه پیدا کرده و جزئیات موضوع هر چه بیشتر مورد کنکاش قرار گیرد.
    ب) سوالات و پرسشهای کلیدی
    در پژوهش حاضر، با مطالعه نظام مند رویه قضایی سعی شده به پرسشهای کلیدی زیر پاسخ داده شود:
    ۱- ملاکهای تشخیص تناسب در دفاع از نظر رویه قضایی ایران چیست و آیا این ملاکها وافی به مقصود و منطبق با انصاف و عدالت هستند یا خیر؟
    ۲- در صورت عدم رعایت تناسب، ضمانت اجرای عمل ارتکابی (دفاع غیر متناسب) از نظر رویه قضایی چیست و آیا موضعگیری رویه قضایی در این خصوص از لحاظ منابع قانونی و شرعی قابل تأیید است؟
    ۳- چه ملاکها و چه دلایل و شواهدی در رویه قضایی ایران برای احراز یا اثبات دفاع مشروع بکار رفته و برعکس به چه مستنداتی در مقام رد ادعای دفاع مشروع از جانب متهم عملاً در آرای محاکم بیشتر تمسک شده است؟
    ج) فرضیات پژوهش
    در پاسخ به هر یک از پرسشهای کلیدی فوق، فرضیه ای جداگانه بشرح زیر ارائه می شود:
    ۱- رویه قضایی ایران قبل و بعد از انقلاب، به مشابهت وسایل و آلات مورد استفاده مدافع و مهاجم و نیز به مشابهت صدمات وارده به مدافع و مهاجم، بیش از اندازه تأکید شده و این موارد را بعنوان ملاکهای تشخیص تناسب در نظر گرفته حال آنکه به نظر می رسد این روش ساده انگارانه و تا حدی غیرمنصفانه است و ملاک اصلی باید همان قاعده فقهی «الاسهل فالاسهل» باشد یعنی امکانات و وسایلی که در دسترس مدافع بود و قضاوت و ارزیابی او از میزان خطر در شرایط حاکم در همان زمان، باید مد نظر قرار گیرد.
    ۲- در سکوت قانونگزار، در رویه قضایی فعلی این نکته مسلم شده که در موارد دفاع غیرمتناسب (شرط احراز اصل دفاع) قصاص جاری نمی شود ولی مدافع به پرداخت دیه محکوم خواهد شد که به نظر می رسد این رویه با توجه به شبهه جدی در قابل قصاص بودن مدافع در چنین شرایطی، یک رویه صحیح باشد گرچه در زمینه تعزیر مرتکب نیز به نظر نگارنده بهتر است از تعزیر مدافع (بدون تصریح در قانون) خودداری شود.
    ۳- در رویه قضایی برای پذیرش ادعای دفاع مشروع، به ملاکهای پراکنده ای از قبیل سن مدعی دفاع نسبت به مهاجم ادعایی، جنسیت طرفین، تعداد افراد مهاجم یا مدافع حسب مورد، اوضاع و احوال زمانی و مکانی و اظهارات گواهان و اصحاب دعوی استناد شده و سوابق متهم و مهاجم نیز در نظر گرفته شده است. در رد ادعای دفاع مشروع نیز به شواهد عینی و دلایل بدست آمده در تحقیقات پزشکی قانونی و فقدان آن قرائنی که موجب خوف معقول شود تمسک جسته شده است.
    د) تقسیم بندی و سازماندهی تحقیق
    این پایان نامه از سه بخش تشکیل شده است و هر بخش شامل دو فصل و هر فصلی نیز به تناسب موضوع از چند مبحث و هر مبحثی به چند گفتار تقسیم بندی شده است در بخش اول به شروط دفاع مشروع در حقوق جزای ایران و منابع فقه امامیه و جایگاه و اهمیت رویه قضایی در تفسیر قواعد مربوط به دفاع مشروع، ارزشهای قابل دفاع، ضرورت و تناسب دفاع، خطر فعلی یا قریب الوقوع، کلی بودن قواعد موجود در قوانین موضوعه و نیاز به تفسیر قضایی، اشکالات رویه قضایی و شناسایی منابع موجود و در بخش دوم استنباطهای کلی نسبت به ملاکهای تناسب در دفاع مشروع، ادله مورد استفاده دادگاه ها برای تشخیص تحقق دفاع مشروع، ابزارهای مورد استفاده طرفین مهاجم و مدافع در دفاع، سایر ملاکهای تناسب دفاع، تعدد مهاجمین و مدافعین دفاع منتهی به قتل عمدی، دفاع در محل سکونت یا ملک تحت تصرف مدافع، اظهارات اصحاب دعوی، اظهارات گواهان، سوابق متهم یا مهاجم احتمالی، ادله علمی یا شواهد پزشکی مورد بررسی قرار گرفته است و در بخش سوم عدم احراز اصل دفاع، عدم وجود قرائن اطمینان آور یابیم عقلایی، دسترسی به وسایل دیگر غیر از دفاع یا امکان استمداد از قوای دولتی و انتظامی، وجود قرائنی بر خلاف ادعای متهم، معقول نبودن سوء ظن متهم، عدم رعایت تناسب در دفاع و ضمانت اجرای آن در رویه قضایی، دفاع غیر متناسب در رویه قضایی قبل از انقلاب، دفاع غیرمتناسب در رویه قضایی بعد از انقلاب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
    هـ) روش تحقیق
    ابتدا روش تحقیق را میدانی انتخاب نمودم ولی از آنجا که سابقه عدلیه در کشور ما حدود یک قرن می باشد و جستجوی مصداقی دفاع مشروع در حجم عظیمی از پروندهای قتل عمدی برای بدست آوردن رویه قضایی قبل و بعد از انقلاب، امری بسیاری سخت و ممتنع واقع شد و اخذ مجوز تحقیق هم دشوار بود، لذا با مختصر آشنایی که با همکاران در دیوانعالی کشور داشتم توانستم از حافظه همکاران با سابقه کمک بگیرم و تعداد انگشت شمار از آرای مربوط به قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را بدست آورم عمده اشکالات رویه قضایی ایران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، بلحاظ عدم قابلیت دسترسی و فقدان نظام ثبت و تدوین آرای دیوان بود بنابراین بناچار روش تحقیق کتابخانه ای را برگزیدم و تنها کتابخانه ای که برای تحقیق راجع به رویه قضایی مفید و موثر بود و دسترسی به کتابهایی چون مجموعه آرشیو حقوقی کیهان، نشریه هفته دادگستری و موازین قضایی قبل از انقلاب بود که در هیچ یک از کتابخانه های کشور یافت نمی شود به تحقیق پرداختم و درخصوص سایر بخشهایی پایان نامه از کتابهای فقهی و حقوقی و پایان نامه های موجود در کتابخانه ها و از نظرات قضات دادگاه های کیفری استان و وکلای دادگستری نیز بهره مند شدم و در حد بضاعت خویش و دسترسی به آرای دیوانعالی کشور، رویه قضایی در این باره را مورد بررسی قرار دهم در پایان برخود لازم می دانم که از همکاری اساتید دانشگاه ها همچون دکتر سعید حسنی و از قضات دادگاه کیفری استان تهران آقایان عزیز محمدی و واعظی و سایر عزیزان که مرا در تهیه و تدوین این پایان نامه یاری نمودند تشکر و قدردانی نموده و از خداوند برایشان آرزوی موفقیت دارم.
    مهر ماه ۱۳۹۰
    بخش اول
    شروط دفاع مشروع و جایگاه رویه قضایی در رفع ابهام از آنها
    شروط دفاع مشروع و جایگاه رویه قضایی در رفع ابهام از آنها
    در این بخش از پایان نامه که شامل دو فصل میباشد دفاع مشروع از جهات مختلفی مورد بررسی قرار
    میگیرد. در فصل اول ابتدا شروط دفاع مشروع در حقوق جزایی ایران و منابع فقه امامیه از این جهت که چون در کشور اسلامی هستیم و قواعد جزایی از فقه امامیه سرچشمه می گیرند و در فصل دوم جایگاه و اهمیت رویه قضایی در تفسیر قواعد مربوط به دفاع مشروع از این جهت که قواعد موجود بسیار کلی بوده و نیاز به تفسیر قضایی دارد و اینکه رویه قضایی ایران با چه مشکلاتی مواجه است می پردازیم.
    فصل اول
    شروط دفاع مشروع در حقوق جزایی ایران و منابع فقه امامیه
    دفاع مشروع ابتدا از نظر لغوی و سپس در اصطلاح به معنی آن پرداخته و یک تعریف حقوقی ارائه میدهیم.
    دفاع مشروع یک ترکیب اضافی است که از دو جز تشکیل شده است.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 02:39:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مقایسه خود پنداره تحصیلی، خود کارآمدی تحصیلی، عزت نفس و اضطراب امتحان- قسمت ۷ ...

    ۴۹/۰

     

     

    ۳۷/۰

     

     

    تنزر[۱۲۷] (۱۹۹۹) این پدیده را به طور مستقیم تری در سطح کلاس پنجم بررسی کرده است. وی در تحقیق خود به این نتیجه رسید که مفهوم خود تحصیلی کلی با نمره های کلی معلم دارای همبستگی ۴۶/۰+ است. در حالی که مفهوم خود تحصیلی کلی با نمرات کلی آزمون های پیشرفت همان دانش آموزان برابر ۳۳/۰ است.
    اعتقاد بر این است که رابطه بیشتر بین مفهوم خود تحصیلی و نمرات معلم ناشی از این واقعیت است که قضاوت های معلمان درباره دانش آموزان و ارزشیابی کار آنان تقریباً هر روز انجام می گیرد، در حالی که آزمون های استاندارد به ندرت اجرا می شوند. علاوه بر این، قضاوت های معلمان در موقعیت دانش آموز در کلاس مبتنی است.
    دانش آموزان معمولاً خودش را با گروه هم کلاسی هایش مقایسه می کند. به واژه وقتی که می خواهد مفهوم خود تحصیلی را توجیه کند. نمرات آزمون های استاندارد به یک جمعیت بزرگ تر بر می گردد و دانش آموزان به ندرت خود را با این جمعیت بزرگ مقایسه می کنند. بنابراین نظر دانش آموز درباره خودش مستقیماً از قضاوت های مکرری متأثر است که در مدرسه از سوی معلمان و هم سالان و در خانه از سوی والدین و برادران و خواهران دریافت می کند. از طریق این گونه قضاوت هاست که یادگیری هر یک از دانش آموزان با یادگیری سایر دانش آموزان در کلاس یا مدرسه مقایسه می شود(سیف، ۱۳۸۲).
    ارتباط بین شکست ها و موفقیت ها و پیشرفت را در دانش آموزان موفق و همچنین ارتباط بین شکست ها با موفقیت را با شکست و درماندگی در دانش آموزان ناموفق به صورت زیر می توان نشان داد:
    شکست – سبک تبیین مثبت- تلاش در آینده- بهبود عملکرد- موفقیت
    موفقیت دانش آموز پیشرفت

    موفقیت – سبک تبیین منفی – افزایش عزت نفس- خط عملکرد مطلوب- موفقیت
    شکل ۲-۲ تأثیر شکست و موفقیت دانش آموزان با مفهوم خود مثبت(سیف، ۱۳۸۲)
    شکست- سبک تبیین مثبت- کاهش عزت نفس- کاهش عملکرد- شکست
    موفقیت دانش آموز پیشرفت
    موفقیت – سبک تبیین منفی- عدم انتظار پیشرفت- عبث بودن تلاش بیشتر- شکست
    شکل ۲-۳ تأثیر شکست و موفقیت دانش آموزان با مفهوم خود منفی (سیف،۱۳۸۲).
    گفتارچهارم:خودکارآمدی تحصیلی
    نظریه خودکارآمدی
    بر طبق اثر مهم بندورا(۱۹۹۷)، نظریه خود کارآمدی به توصیف اعتقادات فرد در مورد قابلیت او در انجام موفقیت آمیز تکالیف یا رفتارها می پردازد. خود کارآمدی به عنوان مهم ترین جنبه ی فعالیت فردی توصیف شده است(گلوریا و هرد[۱۲۸]، ۱۹۹۹).
    بندورا(۱۹۹۷) انتظارات خود کارآمدی را از انتظارات نتیجه متمایز کرد. انتظارات نتیجه به عنوان انتظارات فرد تعریف شده اند که پیش بینی می کنند یک عمل خاص منجر به یک نتیجه ی خاص می شود. انتظارات خود کارآمدی اشاره به عقیده ای دارد که فرد معتقد است می تواند با موفقیت رفتار مورد نیاز برای به وجود اوردن نتیجه ی مطلوب را انجام دهد (بندورا) برای مثال، فردی ممکن است معتقد باشد که درگیر شدن در تکالیف خاصی ممکن است منجر به نتایج خاصی شود، اما انتظارات خود کارآمدی ممکن است بر روی نحوه ی تلاش فرد برای تکمیل کردن تکلیف ، میزان تلاشی که برای تکمیل تکلیف می کند، و درجه ای از پشتکار که در هنگام مواجهه با موانع در راستای تکمیل تکلیف به کار می گیرد تأثیر بگذارد.
    بتز[۱۲۹](۲۰۰۰) تأکید کرد که اعتقادات خود کارآمدی باید با یک مورد ارجاعی مرتبط باشند که دارای مفهوم شوند. به بیان دیگر، افراد باید در شناخت اعتقادات خود کارآمدی در راستای یک رفتار مورد نظر موفق شوند یا شکست بخورند تا خود کارآمدی دارای مفهوم باشد. مثال هایی از موارد ارجاعی رفتار شامل گفتگوی عمومی مؤثر، یا تکمیل موفقیت آمیز دوره ی علم آمار می باشد. افراد درک می کنند که آیا برای صحبت کردن به صورت تأثیر گذار در جمع یا برای با موفقیت به اتمام رساندن دوره اطمینان دارند یا ندارند.
    منابع خودکارآمدی
    مردم اطلاعاتی از منابع درونی و بیرونی جمع آوری می کنند تا سطح توانایی خود را ارزیابی کنند. بر اساس اطلاعات متفاوت اجتماعی و ساختاری، آن ها باورهایی را در مورد قابلیت های فردی خود می سازند. این اطلاعات به وسیله ی تجربیات اجرایی (تسلط یابی ) و نیابتی، متقاعد سازی گفتاری، حالت های روان شناختی جمع آوری شده است(بندورا، ۱۹۹۷). تجربیات شخصی و افکار انعکاسی بر روی پیشرفت باورهای خود کارآمدی تأثیر می گذارند. در بخش بعدی ، چهار منبع مهم خود کارآمدی بررسی شده اند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    تجربیات اجرایی(تسلط یابی)
    تجربیات اجرایی (تسلط یابی) تجربیات مستقیم افراد هستند. این تجربیات موثرترین تأثیر را بر روی اعتقادات خود کارآمدی دانشجویان دارند. تجربه ی موفقیت باورهای شناخته شده ی خود کارآمدی دانشجویان را بالا می برد، در حالی که تجربه ی شکست آن را مختل می کند. بنابراین، تجربیات کوچک موفقیت باورهای خود کارآمدی شناخته شده را افزایش داده و برای مشارکت در تکالیف تحصیلی چالش برانگیز در دانشجویان ایجاد انگیزه می کند. دشواری تکلیف، عوامل بافتی مختلف، و دانسته های پیشین دانشجویان ممکن است بر روی پیامدهای تجربیات تسلط یابی تأثیر بگذارد(بندورا، ۱۹۹۷).
    تجربیات نیابتی
    تجربیات نیابتی مانند مدلسازی و مقایسه ی اجتماعی صلاحیت فرد با دستاوردهای دیگران نیز اطلاعاتی در مورد اعتقادات خود کارآمدی فراهم می کند. تأثیر تجربه های نیابتی بر روی اعتقادات خود کارآمدی دانشجویان بستگی به ویژگی ها و سطح صلاحیت مدل، و مقایسه ی اجتماعی انجام شده توسط شخص دارد. نظارت داشتن بر یک مدل موفق که در حال اجرای یک تکلیف است میزان اضطراب فرد را کاهش داده و باورهای خود کارآمدی فردی را افزایش می دهد(بندورا، ۱۹۷۷). مشاهده ی مدل های مشابهی که در حال یادگیری یک مهارت شناختی هستند بدون در نظر گرفتن این که مدل یک مدل تسلط یابی یا مهارت می باشد موجب بهبود باورهای خود کارآمدی و عملکردهای موفقیت آمیز دانش آموزان مدارس ابتدایی می شود(اسچانک و هانسون[۱۳۰]، ۱۹۸۵). تجربیات نیابتی به ویژه در مورد خود ارزیابی خود کارآمدی اهمیت دارند(بندورا، ۱۹۹۷). ویژگی های فردی فرد مدل شده، مانند سن، جنسیت، ظواهر جسمانی، نژاد، تحصیلات و سطح اجتماعی–اقتصادی بر روی خود ارزیابی از خود کارآمدی تأثیر می گذارد اگر چه ویژگی های مشابه تضمینی یا دلیلی بر عملکرد و پیامد مشابه نمی توانند باشند.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    متقاعد سازی گفتاری
    تاثیر متقاعد سازی گفتاری، مانند بازخورد و تحسین، به اعتبار و آگاهی متقاعد کننده که توسط فرد درک می شود و ویژگی های بازخورد، مانند خاص و بی واسطه بودن بستگی دارد. مردمی که به صورت جمعی متقاعد می شوند تلاش بیشتری در مورد تکالیف نشان می دهند نسبت به افرادی که متقاعد نشده اند که قابلیت تسلط یافتن بر وظایف دشوار را دارند(بندورا، ۱۹۷۷).
    فراهم کردن بازخورد هم راستا با تسلط یابی به جای ارزیابی اصولی موجب افزایش خوش بینی دانشجویان در مورد صلاحیت و باورهای خود کارآمدی آن ها می شود(استیپک و دنیل[۱۳۱]، ۱۹۸۸).
    حالت های روانی (تحریک احساسی)
    حالت های روانی یا احساسات نیز بر روی باورهای خود کارآمدی افراد تأثیر می گذارند(بندورا، ۱۹۹۷). احساسات مثبت خود کارآمدی را افزایش می دهد در حالی که احساسات منفی موجب کاهش آن می شود(پکران و دیگران[۱۳۲] ، ۲۰۰۲).
    خود کارآمدی تحصیلی
    خودکارآمدی تحصیلی اشاره به اعتمادی دارد که شخص در موقعیت های خاص دارد. خود کارآمدی تحصیلی به طور خاص تر به «اعتماد افراد به توانایی هایشان برای انجام موفقیت آمیز تکایف تحصیلی در یک سطح » مربوط می باشد(شانک[۱۳۳] به نقل از گور، ۲۰۰۶، صفحه ۹۳). سطح خود کارآمدی تحصیلی یک دانش آموز دارای اهمیت است. زیرا شاخص مهمی برای موفقیت تحصیلی آینده دانش آموز می باشد.
    مطالعه ای که توسط گور[۱۳۴](۲۰۰۶) انجام شده علی رغم آنچه که برای دانشجویان بر اساس نمرات امتحان استاندارد پیش بینی شده بود، به بررسی میزان تعیین کنندگی خود کارآمدی تحصیلی در مورد نتایج همین دانشجویان می پردازد. نتایج نشان می دهند که باورهای خود کارآمدی تحصیلی به پیش بینی نتایج دانشگاهی می پردازند اما بیان نمی کنند که این رابطه به زمان و نوع باورهای کارآمدی اندازه گیری شده و ماهیت معیارهای به کار گرفته شده بستگی دارد(گور، ۲۰۰۶). برای امکان وقتی خود کارآمدی تحصیلی دانشجویان در شروع ترم اول آن ها اندازه گیری شده باشد عقاید خودکارآمدی تحصیلی نسبتاً پیش گویی کننده ضعیفی برای عملکرد تحصیلی هستند(گور، ۲۰۰۶) با این وجود وقتی خود کارآمدی تحصیلی در پایان ترم اول دانشجویان اندازه گیری شود، نمرات پیش بینی کننده بسیاری قوی تری از عملکرد تحصیلی هستند. جالب است که احتمالاً باورهای خود کارآمدی تحصیلی دانشجویان در مورد میزان تجربه آن ها در عرصه تحصیلی صحیح می باشد(گور، ۲۰۰۶) یعنی نمرات خود کارآمدی تحصیلی دانشجویان برای موفقیت تحصیلی دانشجویانی که تجربه دانشگاهی بیشتری دارند پیش گویان قوی تری هستند.
    علاوه بر مطالعه گور، آثار علمی دیگری نیز وجود دارند که ارتباط میان خود کارآمدی تحصیلی یک دانشجو و شاخص های موفقیت تحصیلی دیگر را تأئید می کنند. مطابق با اثر شانک و میلر[۱۳۵](۲۰۰۲)، قضاوت ها در مورد قابلیت یادگیری و انجام رفتارها در سطوح طراحی شده ارتباط قوی این با موفقیت تحصیلی که دانشجویان تجربه می کنند دارد، همان گونه که در مورد ساختارها و فرایندهای انگیزشی دیگر می باشد.
    اکثر مطالعات در مورد خود کارآمدی تحصیلی بر روی حوزه های مضمونی خاص مانند ریاضیات، علوم و … تمرکز دارند. این امر به این خاطر است که دانشجویان وقتی قضاوت های بیشتری در حوزه تحصیلی کسب می کنند، بیشتر قضاوت های خاص مفهومی انجام می دهند(بونگ[۱۳۶]، ۱۹۹۹).
    بندورا کمک های مهمی در رابطه با توسعه خود کارآمدی نمود. طبق نظر بندورا، عقاید خود کارآمدی نتیجه اجرای کارآیی فرد، یادگیری نیابتی، متقاعد سازی و شرح حالت های روان شناختی ایجاد می شوند(بندورا به نقل از گور، ۲۰۰۶). (شا نک، به نقل از بندورا ۱۹۹۷) معتقد است که در حالی که آموزش دوران مدرسه ، دوره ای است که دانش اموزان ممکن است به توسعه میزان خود کارآمدی تحصیلی شان بپردازند اما در کنار این دوران ، عوامل اجتماعی نیز در مدرسه وجود دارند که بر روی خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان تأثیر می گذارند.
    یعنی جدا از آموزش رسمی، عوامل اجتماعی بسیاری، نظیر مدل سازی مهارت های شناختی، مقایسه اجتماعی با عملکردهای دانش اموزان دیگر و توصیفات معلم از موفقیت ها و شکست های بچه ها به شیوه هایی که تأثیر مطلوب یا نامطلوب بر روی توان مندی آن ها می گذارد، نیز قضاوت های بچه ها را در مورد خود کارآمدی عقلانی تحت تأثیر قرار می دهد. شناختن همه عوامل و تأثیراتی که در توسعه خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان نقش دارند دارای اهمیت می باشد. تشخیص تأثیری که یک خود کارآمدی تحصیلی مثبت، بعدها در زندگی دارد نیز مهم است. «هر چه خود کارآمدی آموزشی دانش آموزان قوی تر باشد، مجذوب یادگیری بیشتر در خارج از مدرسه خواهند شد.»(برگین[۱۳۷]، به نقل از بندورا، ۱۹۹۷).
    خودکارآمدی به صورت گسترده در طول سالها مورد مطالعه قرار گرفته است همان طور که از نظر گذشت، بندورا در عرصه پژوهش در مورد خود کارآمدی پیش گام بوده است. بعد از پژوهش او در مورد خود کارآمدی محققان دیگر برررسی های جزئی تری را پیرامون این موضوع آغاز کردند. خود کارآمدی بیشتر نحوه احساس فرد درباره قابلیت های تحصیلی اوست تا این که فقط به طور کلی ویژگی ها و توانایی های او باشد. با گذشت زمان هم چنان که محققان به گسترش خود کارآمدی تحصیلی پرداختند و رابطه میان خود کارآمدی تحصیلی و موفقیت تحصیلی را مطالعه کردند، درک بهتری از خود کارآمدی تحصیلی حاصل شده از آن جا که ارتباط موفقیت تحصیلی و فردی در زندگی شخصی با خود کارآمدی تحصیلی آشکار شد. مربیان نقش مهمی در یاری رساندن به دانش آموزان به منظور گسترش یک خود کارآمدی مثبت داشتند.
    در راستای تعریف خود کارآمدی، لغات احترام به نفس «خودباوری» و خود کارآمدی، اغلب اشتباه گرفته می شوند و به جای هم به کار می روند. با این حال این دو لغت از لحاظ معنی کاملاً متفاوت هستند. خود کارآمدی شناخته شده به قضاوت هایی در مورد قابلیت های فردی مربوط می شود در حالی که احترام به نفس مربوط به قضاوت هایی در مورد ارزش نفس می باشد(بندورا، ۱۹۹۷). احترام به نفس به طور دقیق با چگونگی احساس فرد در مورد خودش و این که آیا او خودش را دوست دارد یا خیر ارتباط دارد. خود کارآمدی اشاره می کند به این که آیا فرد عقیده دارد که قادر به انجام تکالیف خاص می باشد یا خیر. «افراد ممکن است در یک فعالیت بدون هیچ گونه از دست دادن احترام به نفس در مورد خودشان با ناامیدی قضاوت نا کار آمد بودن را داشته باشند، زیرا آن ها ارزش نفس خود را در آن تمرین، منصوب نکرده اند» برای مثال، فردی ممکن است بپذیرد که در بازی فوتبال نا کار آمد است. این تأثیری بر روی احترام به نفس آن فرد نخواهد داشت زیرا فرد هیچ ارزش نفسی در خوب بازی کردن فوتبال نگذاشته است.
    با این وجود ممکن است ارتباط قوی تری بین خود کارآمدی و احترام به نفس در شرایط مهم اجتماعی یا انتظارات فرهنگی وجود داشته باشد. برای مثال اگر دخترها به عنوان مطالعه کنندگان، خوب پیش بینی و گروه بندی شده باشند، دختری که خواندن را دوست ندارد یا در مطالعه کردن خوب نیست ممکن است به این باور برسد که ارزش نفس او به اندازه خود کارآمدی اش تحت تأثیر قرار گرفته است. در حالی که احترام به نفس و خود کارآمدی از نظر معنایی قابل جایگزینی نیستند، هر دوی آن ها جنبه ای مهمی برای یک فرد موفق بودن می باشند(بندورا، ۱۹۹۷).
    مردم خیلی بیشتر از احترام به نفس بالا نیاز دارند تا در فعالیت های محول شده به خوبی عمل کنند مردم نیاز به اطمینان راسخ نسبت به کارآمدی خود دارند تا صعود کنند و تلاش مورد نیاز برای موفقیت را متحمل شوند. بنابراین در فعالیت های در جریان، کارآمدی فردی شناخته شده به پیش بینی اهدافی که مردم برای خودشان و برای دستیابی های عملکردی شان قرار داده اند می پردازد، در حالی که احترام به نفس نه اهداف فردی و نه عملکرد را تحت تأثیر قرار نمی دهد(بندورا، ۱۹۹۷).
    این مطلب نشان می دهد که یکی از آن ها لزوماً بر روی دیگری تأثیر ندارد. فرد ممکن است خود کارآمدی کمی در مورد کار خاصی داشته باشد و با این حال از احترام به نفس بالایی برخوردار باشد. تفاوت میان خود کارآمدی و احترام به نفس زمانی دارای اهمیت است که خود کارآمدی به تحصیلات «دانشگاهی» مرتبط می شود. وقتی خود کارآمدی و تحصیلات با هم سنجیده می شوند با عنوان خود کارآمدی تحصیلی ذکر می شوند. خود کارآمدی تحصیلی به این صورت تعریف می شود «اعتماد افراد به توانایی شان برای انجام موفقیت آمیز در یک سطح معین شده تحصیلی»(شانک به نقل از گور، ۲۰۰۶) خود کارآمدی تحصیلی برای دانش آموزان در جهت رشد مهم است.
    معلمان و مدیران می توانند به توسعه و رشد خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان کمک کنند با این وجود آن ها باید ابتدا شناخت صحیحی از خود کارآمدی تحصیلی و تفاوت آن با احترام به نفس داشته باشد.
    ارتباط بین خود کارآمدی و موفقیت تحصیلی
    آثار علمی با اطمینان بیان می کنند که یک خود کارآمدی تحصیلی مثبت با موفقیت تحصیلی دانش آموز رابطه ی مستقیمی دارد. «خودکارآمدی بر روی چندین جنبه از رفتار که برای یادگیری دارای اهمیت هستند تاثیر می گذارد» (لوربچ و جینکس[۱۳۸]، ۱۹۹۹). توسعه ی یک خود کارآمدی تحصیلی مثبت برای دانش آموزان بسیار دشوار است، به ویژه اگر خود کارآمدی آن ها به طور متداول منفی باشد. اگر دانش آموزی خود کارآمدی تحصیلی مثبت را کسب کند، بر روی جنبه های دیگر یادگیری به احتمال زیاد تأثیر مثبت خواهد داشت. اگر دانش آموزان در توسعه خود کارآمدی تحصیلی نیاز به راهنمایی دارند تاثیر مثبت را کسب کند، بر روی جنبه های دیگر یادگیری به احتمال زیاد تأثیر مثبت خواهد داشت.
    اکثر دانش آموزان در توسعه ی خود کارآمدی تحصیلی مثبت نیاز به راهنمایی دارند. کانینگهام و همکاران[۱۳۹] (۲۰۰۰) اظهار داشتند که «بعضی از دانش آموزان بسیار با انگیزه و متکی به خود اندیشی هستند، اما اکثریت آن ها این گونه نیستند». خود کارآمدی تحصیلی منفی بسیار دشوار است زیرا دانش آموزان تمایل دارند که حل کردن مسائل را حذف کنند تا این که شکست خود را به نداشتن تلاش کافی، فقدان آگاهی، یا تکیه کردن بر راه کارهای ناکار آمد و به کار بستن مجدد آن ها نسبت دهند».
    تحقیقات یک ارتباط قوی میان خود کارآمدی تحصیلی یک دانش آموز و موفقیت تحصیلی او را نشان می دهند. به طور کلی هر چه خود کارآمدی تحصیلی دانش آموز مثبت تر باشد، آن دانش آموز از نظر تحصیلی موفق تر است. «قضاوت ها در مورد قابلیت یادگیری یا انجام رفتارها در سطوح معین ارتباط قوی با موفقیت تحصیلی که دانش آموزان تجربه می کنند دارد »(شانک و میلر، ۲۰۰۲). «خود کارآمدی ارتباط مثبتی با سطوح بالاتر موفقیت و یادگیری و به همان میزان با طیف وسیعی از پیامدهای تحصیلی تطبیقی نظیر میزان بالاتر تلاش اطمینان بیشتر در تکالیف دشوار دارد»(بندورا، ۱۹۹۷؛ پنیتریچ[۱۴۰] و چانک، ۲۰۰۲ به نقل از لنین برینک[۱۴۱] وپینتریچ، ۲۰۰۲). دانش آموزانی که خود کارآمدی تحصیلی بالایی دارند به احتمال بیشتر در مسائل و فعالیت هایی با سطح بالاتر برای موفقیت تلاش می کنند تا در مضامین مطالعه شده مهارت کسب کنند. هم چنین احتمال بیشتری وجود دارد که آن ها پا را فراتر از آن چه که انتظار می رود بگذارند و در یافتن پاسخ برای مسائل خود سماجت به خرج دهند(زیمرمن و کلیری[۱۴۲]، ۲۰۰۶).
    ظاهراً چرخه ای وجود دارد که خود کارآمدی تحصیلی، مشارکت، (جذب شدگی) و موفقیت تحصیلی را در بر می گیرد. زیمرمن و کلیری(۲۰۰۶) بیان کردند که «وقتی دانش آموزان معتقد باشند که می توانند یک تکلیف را به صورت ماهرانه انجام دهند، آن ها بیشتر در فعالیت ها مشارکت می کنند، سخت تر فعالیت می کنند و تلاش بیشتری را متحمل می شود حتی هنگامی که با موانع مواجه می شوند ». به عبارت دیگر، وقتی خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزی رشد می کند،او بیشتر مجذوب یادگیری می شود، و در نتیجه از نظر تحصیلی موفق تر می شود. با شناخت این چرخه، معلمان می توانند یادگیری را ارتقا دهند. این چرخه هم چنین در جهت دیگر نیز اتفاق می افتد. معلمان باید از جهت منفی پنهان آن آگاه باشند و راه کارهای کمکی مناسب را به کار گیرند.
    انتقال از پایه های ابتدایی و راهنمایی به دبیرستان ممکن است برای برخی از دانش آموزان الزامی و طاقت فرسا باشد. برای دانش آموزانی که این انتقال را چالش بر انگیز می یابند، یک پیوستگی میان خود کارآمدی تحصیلی پایین و مشارکت در رفتارهای ریسک پذیر وجود دارد. بندورا و همکاران به نقل از زیمرمن و کلیری(۲۰۰۶) اظهار داشتند: اگر جوانان در تنظیم کارآمد یک محیط تحصیلی ضروری موفق نشوند، نمرات درسی آن ها احتمالاً افت خواهد داشت که اغلب منجر به از دست دادن خود کارآمدی برای موفقیت در مدرسه می شود. هنگامی که خود کارآمدی جوانان کاهش یافت آن ها ممکن است در یک چرخه ی موفقیت تحصیلی رو به زوال قرار بگیرند که احتمالاً آن ها را با آن دسته از هم دوره ای هایشان که دیدگاه نامطلوبی در مورد ارزش و اهمیت مدرسه دارند هم تراز می کند. در مقابل، جوانانی که احساس کارآمدی قوی برای یادگیری دارند در مقایسه با آن هایی که احساس کارآمدی ضعیفی دارند انعطاف پذیرتر بوده و برای ایستادگی در برابر تأثیرات آموزشی ناسازگار که از هم کلاسی هایی با موفقیت اندک دریافت می کنند توانایی بیشتری دارند.
    قصد بر آن نیست که گفته شود همه ی دانش آموزان با چالش ها و آزمایش هایی در رابطه با درگیر شدن در رفتارهای مخاطره آمیز مواجه نمی شوند. بلکه فقط غرض آن است که بیان شود «آن هایی که خود کارآمدی بیشتری درباره ی توانایی برای مدیریت و مواجهه با این شرایط را دارند انتظار می رود که با احتمال بیشتری موفق شوند، حتی اگر بقیه سطح توانایی با مهارت ذاتی یکسان داشته باشند»(زیمرمن و کلیری، ۲۰۰۶).
    گفتار پنجم: عزت نفس
    عزت نفس از جمله اولین موضوعاتی بوده است که روان شناسان از آغاز تا کنون در مورد آن به بحث و بررسی پرداخته اند. زمانی که راجرز[۱۴۳] مفاهیم خود ایده ال و خود ادراک شده را مطرح کرد، همان مباحثی را مورد بررسی قرار داد که اکنون تحت عنوان عزت نفس می شناسیم. همان تمایزی که بین خود پنداره و عزت نفس قائل می شویم، بین خود ایده آل و ادراک شده قائلیم.
    در واقع عزت نفس بار ارزشی دارد، یعنی فرد به قضاوت درباره خود می پردازند و با کمی اهمال می توان آن را خود ایده آل تلقی کرد، یعنی آن چه فرد تمایل دارد باشد. پس تفاوت بین واقعیت و ایده ال همان شکاف بین خود پنداره و عزت نفس است(راجرز ۱۹۵۷، به نقل از بحرینی، ۱۳۷۵).
    از سوی دیگر در زمینه اهمیت عزت نفس می توان به کار مزلو[۱۴۴] اشاره کرد که یک روان شناس انسان گرا است و نیاز به عزت نفس را پس از ارضای نیازهای زیستی، مورد تأکید قرار داده و اجزاء آن را شامل نیاز به احساس ارزشمندی، موفقیت و مسئولیت برشمرد. به عبارتی دیگر ، عزت نفس شامل اجزاء موفقیت، داشتن کفایت و دستیابی به نتایج رضایت بخش در انجام وظایف است. مازلو می گوید: همه ی افراد (به استثنای کسانی که بیمار هستند) به ارزیابی ثابت، استوار و معمولاً عالی از خودشان و احترام به خود یا عزت نفس تمایل دارند.
    بی اعتنایی در ارضای این نیازها موجب احساس حقارت، ضعف و درماندگی می شود که این احساسات به نوبه ی خود دلسردی و یأس ایجاد خواهند نمود. در مقابل،ارضای نیاز به عزت نفس منجر به احساسات مثبت مانند اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لیاقت و کفایت، مفید و موثر بودن، در جامعه می شود(مزلو، ۱۹۶۰، به نقل از بحرینی، ۱۳۷۵).
    احساس ارزش بخشی از خودپنداره فرد بوده و شامل تصویر فرد از خود، احساسی که نسبت به خویش تن دارد و درجه پذیرش و تأیید فرد نسبت به خویش می باشد. نوع نگرش و تصویر فرد نسبت به خود بر اساس تجاربی است که از نگرش و ارزیابی آنان نسبت به خویش تن و شخصیت خود دارد. در این میان هم سالان و گروه هم کلاسی ها اهمیت خاص دارند، چرا که به عنوان آیینه تمام نما از طریق نحوه برخورد با فرد (اعم از گفتاری یا رفتاری) ویژگی های فرد را به وی گوش زد می کند و احساس ارزشمندی با بی فایده بودن را به وی القاء می کند.
    به طور کلی هر کس در مورد ویژگی های شخصی خود برداشت و ادراک خاصی دارد که می تواند مثبت و یا منفی باشد. به ارزیابی هایی که فرد از خود می کند، عزت نفس می گویند(راجرز[۱۴۵] ۱۹۷۵، به نقل از بحرینی، ۱۳۷۵).
    در این جا این نکته مورد تأیید است که عزت نفس بار ارزشی دارد و می تواند به صورت ارزیابی منفی یا مثبت نمود پیدا کند. تعاریف دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. عزت نفس را به عنوان درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزش مندی که شخص نسبت به خود احساس می کند نیز تعریف کرده اند(بیابانگرد، ۱۳۷۲).
    بعضی محققان مانند کالاهان[۱۴۶]، وارن[۱۴۷] و کورفیکس[۱۴۸] (۱۹۷۶، به نقل از بحرینی، ۱۳۷۵) اعتقاد دارند که خود پنداره و عزت نفس دو جزء متفاوتند. خود پنداره عبارت است از نحوه ادراک فرد از خود، رفتار خود و نگرش نسبت به تصورات دیگران از خود، در حالی که عزت نفس خشنودی فرد نسبت به خود پنداره را شامل می شود.
    مدی[۱۴۹] (۱۹۷۶، به نقل از بحرینی، ۱۳۷۵) عزت نفس را به این شکل تعریف می کند. عزت نفس عبارت است از شایستگی، توانمندی، اطمینان و استقلال که در صورت ارضای آن فرد احساس ارزش مندی، اعتماد به نفس می کند و در غیر این صورت احساس حقارت، درماندگی و ضعف می نماید. کوپر اسمیت عزت نفس را قضاوت در مورد شایستگی فردی می داند که در نگرش های فرد در ارتباط با خود نمود یافته است. وی در تحول عزت نفس چهار عامل را مهم می داند:
    الف) تجربه موقعیتی، پذیرنده و صمیمی، منظور موقعیتی است که در آن فرد از دیگران مهر، محبت، تحسین و توجه دریافت می نماید.
    ب) تجارب موفقیت کودک در ارتباط با محیط، یعنی محیط در مورد فعالیت های وی حالت دافعه به خود نگیرد.
    ج) تعریف شخصی کودک از موفقیت و شکست
    د) شیوه کودک در برخورد با پس خوراند و انتقاد
    همه افراد صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه فرهنگی، جهت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند. عزت نفس واقعاً بر همه سطوح زندگی اثر می گذارد. در حقیقت بررسی های گوناگون روان شناسی حاکی از آن است که چنان چه نیاز به عزت نفس ارضاء نشود، نیازهای گسترده تر نظیر، نیاز به آفریدن، پیشرفت و با درک استعداد بالقوه، محدود می ماند. شخصی که از عزت نفس بالایی بهره مند است، راست می ایستد و به طور کلی یک احساس مثبت ارائه می دهد. دیگران به احساس مثبت او به راه های گوناگون پاسخ می دهند، او را می پذیرند و جذبش می شوند، در حضورش احساس راحتی می کنند، از این رو نسبت به خود احساس خوبی پیدا می کند. بر عکس شخصی که عزت نفس پایینی دارد، احساسات بی کفایتی اش را به صورت نوعی درماندگی مبهم، آشکار می کند. می توانیم آن نشانه را این گونه تفسیر کنیم که شاید عیب و ایرادی در او یا در ماست، ولی در هر صورت پاسخ ما یکی است، دلمان می خواهد که خود را پس بکشیم(کوپر اسمیت، ۱۹۶۸).
    با توجه به بررسی های به عمل آمده اشخاص که ابراز وجود می کنند به عزت نفس بالاتری دست یافته اند، احترام بیشتر دیگران را برای خود خریده اند، به هدف های بیشتری در زندگی خود دست یافته اند، به درک شخصی بیشتری نایل آمده اند و در موقعیتی قرار گرفته اند که با دیگران ارتباطی موثر داشته باشند(علی پور، ۱۳۷۳).

     

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:39:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی موردی عوامل اجتماعی، فرهنگی فرزند سالاری در جوانان ۱۵ تا ۳۰ ساله شهرستان نجف ‌آباد- قسمت ۵ ...

    ۲-۱-۶ اهمیت خانواده=سلامت خانواده

    انحرافات خانواده،عدم سلامت روانی خانواده، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع می‌شوند و ویژگی‌های سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع می‌کنند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانواده‌های آن وابسته است.
    لامارک و لوپله و دیگران، خانواده را مهمترین کانونی ‌می‌دانند که جامعه از آن تغذیه می‌کند به این ترتیب فرد در کنار تأثیری که از اجتماع خود می‌پذیرد با توشه‌ای که از خانواده خود دریافت کرده است محیط پیرامون خود را تحت تأثیر قرار می‌دهد چنین تأثیراتی علاوه بر مسائل پیرامونی جزئی بلکه بر مسائل کلان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه نیز نقش دارند به این ترتیب به نظر می‌رسد که اصلاح یک جامعه، پیشرفت و ترقی آن از جنبه‌های مختلف، تأثیر اصلاح خانواده، توجه افراد به اهمیت خانواده و آموزش آنهاست.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    ۲-۱-۶-۱ اهمیت خانواده:

    خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می‌گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می‌کند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیط‌ها می‌تواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد خانواده پایه‌گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعین سبک و خط مشی زندگی آینده، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.
    عواملی چون شخصیت والدین، سلامت جسمانی و روانی آن‌ ها، شیوه‌های تربیتی اعمال شده در داخل خانواده،شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و بی‌نهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

     

    ۲-۱-۶-۲ خانواده و اهمیت آن در دوران کودکی:

    نوزاد در خانواده به دنیا می‌آید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز می‌کند در این کانون اولیه اولین تأثیر و تأثرات متقابل آغاز می شود و کودک کم‌کم در فرایند رشد اجتماعی قرار می‌گیرد همان‌طور که روانشناسان معتقدند سال‌های اولیه کودکی نقش به سزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد بیشتر طرحواره‌ها و شناخت‌های کودک از خود، اطرافیان و محیط در این دوران شکل می گیرد میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش می‌کند نیازهای او را برآورده سازد.
    کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمی‌شوند به انواع مشکلات مبتلا می‌شوند.
    مشکلات این کودکان اغلب با شیطنت‌ها، دروغگویی‌ها و حرف نشنیدن‌های ساده شروع می‌شود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاری‌ها و جنایات بزرگسالی منتهی می‌شود. سخت‌گیری زیاد والدین یا بی‌توجهی آنها یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیر‌منطقی او، شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد سلامت خود خانواده، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که می‌تواند محیط خانواده را سالم‌تر سازد بسیار حائز اهمیت است.

     

    ۲-۱-۶-۳ اهمیت خانواده در دوران نوجوانی:

    نیازهای دوران نوجوانی دوران حساس است به طوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبه‌های جسمانی و روانی در فرد اتفاق می‌افتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران، استقلال‌طلبی نوجوان در خانواده است نوجوان می‌خواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده می‌کند و به گروه همسالان نزدیک می‌شود.

     

    ۲-۱-۷ کارکردهای خانواده:

    خانواده با وجود اینکه به عنوان اولین واحد اجتماعی شناخته می‌شود، ولی دارای پیچیدگی‌های فراوانی است به طوری ‌که شناخت آن، اهمیت آن، و تأثیرات و کارکردهای آن بسیار مورد توجه صاحب‌نظران مختلف بوده است. بر این اساس هم‌چنان که تعاریف متعددی از آن ارائه شده است و به اهمیت آن در زمینه‌های مختلف فردی، اجتماعی و غیره تأکید شده است، کارکردهای متفاوتی نیز برای ان ارائه شده است به طوری‌که بسیار ساده‌انگارانه خواهد بود تنها یک یا دو کابرد برای آن معرفی می‌شود.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    ۲-۱-۷-۱ کارکردزیستی و تولید مثل خانواده:

    وجود فرزندان در خانواده موجب استحکام خانواده می‌شود شاید این کارکرد از جمله کارکردهایی است که تمام افراد چه صاحب‌نظر و غیره با آن آشنایی دارند زن و شوهری که ازدواج می‌کنند، دیر یا زود منتظر تولد فرزند خواهند بود هرچند ممکن است تفاوت‌هایی بین افراد مختلف، فرهنگ‌ها و جوامع مختلف از لحاظ زمان بچه دار شدن و تعداد فرزندان و فاصله‌ی سنی آنها تفاوت‌هایی وجود داشته باشد اما تولد فرزند به طور مشترک در تمامی فرهنگ‌ها، جوامع طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی مورد توجه است امروزه در برخی جوامع به دلایل متعدد از جمله تعلیم و تربیت، اقتصاد، بهداشت و ….. محدود کردن تعداد افراد خانواده را مورد تأکید قرار می‌دهند در جامعه‌ی ما موضوع کنترل موالید و تنظیم خانواده مورد توجه قرار گرفته و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به کمک وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مختلف به تهیه و اجرای طرح‌های مناسب در این راستا اقدام کرده‌اند.

     

    ۲-۱-۷-۲ کارکردهای تربیتی و آموزشی خانواده:

    یکی از وظایف اساسی خانواده علاوه بر به دنیا آوردن فرزندان، توجه به مسائل تربیتی آن‌ هاست خانواده با فراهم کردن محیط مناسب، امکانات و شرایط مناسب و نظارت بر تربیت و آموزش فرزندان چنین کارکردی را مهیا می‌سازند، در گذشته و قبل از تأسیس مکاتب و مدارس تمام وظایف تعلیمی و تربیتی و ایجاد مهارت‌های شغلی بر عهده خانواده بوده است، و کودکان و نوجوانان از طریق آموزش‌های غیر‌رسمی و نزد پدران و مادران و افراد بزرگسال خانواده با آداب اخلاقی، اجتماعی و هم‌چنین حرفه و مشاغل مختلف جامعه، آشنا می‌شوند. با توجه به شرایط فعلی زندگی به خصوص در جوامع پیشرفته و پیچیده مقداری از این کارکرد بر عهده مهدکودک‌ها،مدارس و دیگر موئسسات آموزشی و تربیتی گذاشته شده است.
    با این حال توجه به این نکته ضروری است که هیچ یک از این موئسسات قادر نخواهند بود تأثیرات خانواده را به صورتی کامل داشته باشند. بر این اساس ضروریست خانواده‌ها سهم خود را در این وظیفه به خوبی رعایت نموده و بر اهمیت آن اذعان داشته باشند .

     

    ۲-۱-۷-۳ ارضاء و اقناع نیازهای جنسی به عنوان کارکرد خانواده:

    در هر جامعه‌ای تلاش می‌شود که مسائل و احتیاجات جنسی به علت نیروی کششی زیادی که دارند به صورتی تحت نظارت قرار گیرند، هرچند شیوه‌های متفاوتی را می‌توان از بین جوامع مختلف برای چنین کنترلی مشاهده کرد در هر حال در تمامی جوامع نقش اساسی و عمیق تشکیل خانواده در تأمین نیازهای جنسی به شیوه‌ای سالم مورد تأئید است، خانواده با تأمین محیط سالم و مساعد و روابط مناسب، چنین نقشی را ایفا می‌کند و از بروز مشکلات مرتبط با نیاز طبیعی جنسی جلوگیری می نماید.

     

    ۲-۱-۷-۴ کارکرد خانواده به عنوان تأمین کننده سلامت جسمی و روانی اعضاء:

    از وظایف مهم خانواده تأمین امنیت جسمی و روحی برای هر یک از اعضاء خانواده است تا از این طریق سلامت روحی آنها را تضمین کنند. تأمین غذا، بهداشت و جو مناسب عاطفی و روانی شرایط را بر رشد و شکوفایی افراد فراهم می‌سازد. بدیهی است در خانواده‌هایی که این کارکرد با مشکل روبرو است،عدم تأمین نیازهای تغذیه‌ای، عدم رسیدگی به وضعیت بهداشتی و جسمی، زمینه را برای ابتلاء به انواع بیماری‌ها فراهم می‌سازد از سوی دیگر عدم توجه به مسائل عاطفی افراد خانواده، از جمله تأمین نیازهای روانی آن‌ ها، اعمال شیوه‌های ارتباطی مناسب، آموزش شیوه‌های مواجه با مشکلات افرادی که از لحاظ روانی در وضع نامناسبی قرار گرفته‌اند، تحویل جامعه خواهد داد، به این جهت لازم است تک‌تک افراد ابتدا در زمان تشکیل خانواده و بعد از آن در طول زندگی مشترک به نیازهای عاطفی، روانی خود و بقیه افراد خانواده توجه داشته و به آموزش و کسب اطلاعات لازم در این زمینه‌ها رغبت نشان دهند.
    تحقیقات نشان می‌دهد زوج‌هایی که سلامت روانی کافی ندارند، اغلب فرزندانی ناسازگار و ناسالم پرورش می‌دهند. مادران افسرده اغلب فرزندان افسرده دارند و افراد افسرده چه از لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی مواجه با مشکلات زیادی هستند. این مسأله تنها به افسردگی ختم نمی‌شود، کلیه ناراحتی‌های روحی چه ضعیف و چه خفیف در جو عاطفی خانواده انعکاس نامطلوبی دارد.
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

     

    ۲-۱-۷-۵ کارکردهای اقتصادی و اجتماعی خانواده:

    در اجتماعات سنتی خانواده این کارکرد خود را با کار و فعالیت اقتصادی مستقیم و آموزش و انتقال مستقیم مشاغل از والدین به فرزندان انجام می‌داد امروزه با صنعتی شدن جوامع، وضع به گونه‌ای تغییر یافته است و عمدتاً چنین کارکردی به صورت غیرمستقیم اعمال می‌شود. امروزه دیگر کمتر به چشم می‌خورد که مشاغل به صورت موروثی منتقل شوند، اما خانواده از لحاظ تأمین شرایط و امکانات لازم برای جوانان خود به شیوه فعالیت اقتصادی آن‌ ها و گزینش شغل آن‌ ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد هم‌چنین خانواده با آموزش‌های مستقیم و غیر‌مستقیم فرایند اجتماعی شدن فرزندان را فراهم ساخته، میزان موفقیت در امور اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد خانواده‌های سالم معمولاً فرزندانی دارند که روابط اجتماعی مناسب‌تری دارند، فعالیت‌های مختلف اجتماعی دارند.

     

    ۲-۱-۸ دگرگونی در ساختار خانواده:

    «سه عامل مهم، دگرگونی در شکل و ساختار خانواده در جوامع نوین صنعتی را سبب شده است.
    الف- کوچک شدن حجم خانواده که به چند عامل بستگی دارد:
    ۱)دگرگونی در نقش فرزندان است که خود پیامد گذر از یک جامعه سنتی به یک جامعه‌ی صنعتی است در جامعه‌ی سنتی، داشتن فرزند برای کار در مزرعه نیازی ضروری بود، اما در جامعه‌ی شهری و صنعتی فرزندان بیشتر بار خاطرند تا یار شاطر.
    ۲) بالا رفتن سطح آموزش، جامعه‌شناسان کشف کرده‌اند که زوج‌هایی که تحصیلات بالایی دارند، در مقایسه با زوج‌هایی که تحصیلات کمتری دارند، کمتر به فرزندآوری گرایش دارند.
    ۳) دسترسی آسان به وسایل ضد‌بارداری، به افراد این مکان را داده است که بر تعداد فرزندان خود کنترل داشته باشند.
    ب: تغییر نگرش به طلاق: این که طلاق برای پایان دادن به زندگی زناشویی به صورت روش پذیرفته شده و قابل دفاعی درآمده است، دگرگونی‌های در ساختار خانواده به وجود آورده است.
    ج: تغییر نقش زنان و مردان، دگرگونی‌ د رنگاه به نقش زن و مرد (خصوصاً زن) عامل دگرگونی در ساختار خانواده شده است، روز به روز بر تعداد زنانی که کار می‌کنند و در درآمد زندگی سهیم‌اند و در خانواده اقتداری به هم می‌زنند رو به افزایش است و استقلال اقتصادی زنان، آستانه تحمل زنان را پائین می‌آورد » (درآمدی بر جامعه شناسی ص ۱۳۴)
    توضیح این مطلب آنکه به دلیل اشتغال تمام وقت در خارج از منزل و کارهای متداول منزل زمان کافی جهت ارتباط فکری و روحی با همسر و فرزندان را ندارند، عدم وجود فرصت کافی برای استراحت و تفریح و ورزش و پرداختن به سلامتی خود، عدم مراقبت و فقدان نقش مثبت تربیتی برای فرزندان به دلیل ضیق وقت، عصبانیت، پرخاشگری،اضطراب، تضعیف روابط عاطفی میان همسران و بالاخره بروز شکاف و اختلاف در خانواده و ده‌ها مشکل دیگر است.

     

    ۲-۱-۹ تأثیر صنعتی شدن و شهر‌نشینی بر خانواده:

    به تدریج که جامعه از الگوی کشاورزی به صنعتی تغییر می‌یابد، هم کارکردها و هم اقتدار خانواده، همراه با آن دگرگون می‌شود شاید عمده‌ترین پیامد و نتیجه‌‌ی حرکت از خانواده سنتی روستایی به سنت خانواده‌ی شهری و صنعتی جدید، تحول از نظام خویشاوندی گسترده به خانواده هسته‌ای غالب بوده است با تغییر کارکرد خانواده از حالت یک واحد تولیدی و مصرفی به یک واحد مصرفی صرف، دیگر نیازی به استفاده از تعداد بسیار فرزندان و اعضای دیگر خانواده‌ی وسیع وجود نداشت که در کار خانوادگی به طور دسته‌جمعی شرکت جویند در جوامع شهری یک خانواده پراولاد دشوارتر می‌تواند هزینه‌های کمرشکن زندگی را تحمل کند تا خانواده‌هایی که فرزند کمتری دارند.
    خانواده در جامعه‌ی صنعتی، فقط یک واحد مصرف کننده‌ی تولیدات اقتصادی است، نه تولید کننده آنها، در جامعه‌ی شهری و صنعتی، خانواده بسیاری از کارکردهای خود را به دیگر نهاد‌های اجتماعی واگذار کرده است.
    در این جامعه‌ها، به دلیل تخصصی شدن تقسیم کار، هر شخص ملزم به انجام یک وظیفه اقتصادی معین است، در نتیجه کارکرد اجتماعی کردن از وقتی که کودک به سن پنج، شش سالگی می‌رسد، از خانواده گرفته می‌شود و به مدرسه واگذار می‌شود هم‌چنین بسیاری از کارکردهای اقتصادی از واحد خانواده به جاهای دیگر منتقل شده است چنانکه دولت برای کسانی که توانایی ندارند، از طریق تأمین اجتماعی، برنامه‌های رفاهی، مسکن‌های عمومی و کمک‌های بهداشتی، نقش عمده‌ای در مسئولیت‌های اقتصادی این افراد ایفا می‌کند
    نقش حمایتی خانواده را نیز دولت، مذهب و آموزش و پرورش، از طریق نهادهای تربیتی به عهده گرفته است به خصوص آموزش‌های مذهبی که در گذشته عمدتاً در دست خانواده بود و اکنون بر عهده نهادهای رسمی مذهبی گذاشته شده است.
    در صورتی که خانواده در این دوران به کارکردهای اساسی خود آشنایی نداشته باشد و هم‌چنین با ویژگی‌های دوران نوجوانی آشنا نباشد نخواهد توانست عملکرد تربیتی خود را به نحو احسن ایفا نماید و چه بسا که اقدامات نادرست از سوی خانواده، فضای نامناسب موجود در خانواده و غیره، بیشتر و بیشتر نوجوان را از محیط خانواده دور ساخته و در صورتی که خانواده در گذشته نیز کارکرد تربیتی خود را به شیوه درست اعمال نکرده باشد و فرد از پختگی فکری کاملی برخوردار نباشد با گرایش به زمینه‌های ناسازگارانه مثل عضویت در گروه‌های افراطی و سایر زمینه‌ها مشکلات فردی و اجتماعی زیادی را به بار خواهد آورد.
    سخت‌گیری زیاد والدین و خانواده در این دوران و هم‌چنین سهل‌گیری و آزاد‌گذاری آنان فرزند را موجودی سرکش، طغیانگرو متزلزل بار خواهند آورد از این گذشته این دوران، دوران الگوگیری و همانند سازی است و لازم است خانواده الگوهای مناسبی را برای نوجوان خود فراهم سازند، میزان حضور خانواده در اجتماع نیز در این امر اهمیت به سزایی دارد هابز معتقد است که بسیاری از نوجوانان پریشان حال و آشفته به خانواده‌هایی تعلق دارند که از زندگی اجتماعی مجزا و بیگانه‌اند خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است افراد سالم جامعه، افراد موفق و افراد فعال اجتماعی از داخل خانواده‌های سالم بیرون آمده‌اند و افراد ناسالم پرورش یافته خانواده‌های ناسالم هستند.

     

    ۲-۱-۱۰ تغییرات اجتماعی و تأثیر آن بر خانواده

    یکی از مسائل اساسی جامعه شناسی تعیین کارکردهای عمومی خانواده هسته ای، بویژه در مقایسه با خانواده گسترده بود.
    اگ برن و تی بیتز(ogburn and thbhtz) در سال ۱۹۳۴ شش کارکرد اساسی زیر را مطرح کردند:

     

     

    تولید مثل

    محافظت

    اجتماعی کردن

    تنظیم روابط جنسی

    عاطفه و همراهی

    پایگاه اجتماعی

    جامعه شناسان دیگر با اندک تفاوتهایی همین کارکرد را در نظر گرفتند. مثلاً «ناید عارت» علاوه بر کارکردهای تولید مثل، اجتماعی کردن و تعیین پایگاه اجتماعی به کارکردهای محافظت روانی از اعضاء خانواده، کاهش و از میان بردن تنشها و همچنین خانه داری و گذران اوقات فراغت نیز تأکید کرده است. تأکید پارسنز بر دو کارکرد اجتماعی کردن کودکان و رشد و ثبات شخصیت بزرگسالان بود. جامعه شناسانی که خانواده را به عنوان یک سیستم، یک گروه و یا نهادی خاص در نظر می‌گیرند، بطور کلی خانواده را در برابر جامعه خشن با روابط رسمی می‌بیند و از آنجا که خانواده را گروهی کوچک می‌دانند که صمیمیت و محبت ویژگی اساسی و غیر قابل تفکیک آن است، از این رو خانواده را بهترین مکان برای یکی از مهم‌ترین کارکردها یعنی اجتماعی کردن نسل جوان در نظر می‌گیرند. آنان توجه اصلی خود را بر دگرگونی ساختاری خانواده معطوف کردند. و به این نتیجه رسیدند که با دگرگونی ساختاری خانواده برخی از کارکردهای اساسی آن از دست رفته یا کاهش یافته(کاهش کارکردها) و برخی دیگر جا به جا شده‌اند (جا به جایی کارکردها، انتقال کارکردها). آنها معتقدند با شروع صنعتی شدن، شهرنشینی و روند دموکراتیزه شدن سیاسی جوامع و با نظام تکثری از یکسو، هم چنین دگرگونیهای تولید اقتصادی که منجر به رفتار مصرفی شد از سوی دیگر، ضربه‌ای اساسی بر کارکردهای خانواده زده شد.
    این دگرگونی‌ها شامل تغییراتی در ساختار اجتماع مانند جدایی میان محل تولید و محل مصرف بود، یعنی به جای تولید و مصرف کالا در خانه، کالاها در اماکن خاصی ساخته شده و در خانواده مصرف می شد، تولید کالاهای انبوه به کارخانجات منتقل شده و از طریق سیستم پخش بازار، برای مصرف به خانواده می‌رسد. زیرا دیگر تولیدهای ناچیز خانواده مقرون به صرفه نبوده بلکه نوع سودآور تولید با بهره گرفتن از ماشین آلات در اماکن خاص کارخانجات بود. دگرگونی ساختاری خانواده سبب انتقال کارکردها در خانواده شد (دگرگونی در محدوده کارکردهای خانوادگی)نظام جدیدی از پخش جایگزین نظام قدیم شد. و مشاغل جدیدی در ساختار اجتماعی بوجود آمد که سبب شد افراد شاغل دائماً در حال عوض کردن شغل خود باشند،زنان نیز به صورت نیروی کار مستقل و دستمزد بکیر به حیطه اقتصادی قدم گذاشتند، در این میان چون نقش زنان و مردان به هم شبیه می‌شود، الگوهای اقتدار پدرسالارانه در خانواده رنگ می‌بازد و در میان اعضاء خانواده تمایلات مشارکتی، بوجود می‌آید.
    جدایی میان محل کار و خانه یکی از عوامل دگرگونی‌های خانواده بود. اما به طور کلی، صنعتی شدن مسبب دگرگونی‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تفکر در جامعه بود. مانند دگرگونی در تفکر و نگرش نسبت به جهان که در رسیدن به شیوه‌های جدید زندگی و پیدایش جامعه صنعتی مؤثر بود، و احتمالاً از قرن هیجدهم آغاز شد و با فلاسفه و روشنگری و درک متفاوت این فلسفه از مفهوم زندگی مربوط بود. تفکر روشنگری انسان را از اندیشه‌های جزمی و روابط اقتداری و غیرمنطقی که در جامعه و خانواده وجود داشت، آزاد ساخت. در این تفکر فرد و طبیعت منبع و ضامن اصلی شناخت و پیشرفت انسان بودند. مسئولیت دنیوی، مفید بودن برای جامعه و سعی در رسیدن به خوشبختی مطرح بود. یکی از نتایج این تفکر پیدایش لیبرالیسم و دموکراسی در کلیه امور زندگی بود. و نتیجه دیگر آن رنگ باختگی ارزشها و هنجارهای سنتی بود، زیرا دلیلی برای پایبندی به آنها وجود نداشت. حتی اقتدار سنتی به لرزه افتاد. به این ترتیب تفکرات روشنگری و آزادیخواهانه نیز در دگرگونی خانواده مؤثر بود. زیرا بتدریج افکار عمومی با اقتدار پدر سالارانه مخالفت کرد و نوعی نرمش و مخالفت را جایگزین کرد. از طرف دیگر امکان انتخاب آزادانه شغل که به معنای جدایی از شغل پدر و همچنین به وجود آمدن تحرک اجتماعی افراد شد، در دگرگونی ساختاری و طبیعتاً دگرگونیهای کارکردی خانواده مؤثر افتاد،عقل گرایی روابط اجتماعی و نیاز به آزادی در ساختار اجتماعی بر محدوده زندگی تأثیر گذاشت. عوامل دیگری که سبب دگرگونی ساخت خانواده شدند عبارتند از: تقسیم کار و تخصصی شدن مشاغل در روند صنعتی شدن، همچنین پدیده های دیگر رشد سرمایه‌داری و رشد تکنولوژی، مانند پیدایش طبقه کارگر، دگرگونی در شهر و روستا، بوجود آمدن دیوانسالاری شهری و صنعتی و نظام ارزشی که به عملکرد افراد توجه داشت جملگی باعث دگرگونی خانواده شد. با دگرگونی ساختاری جامعه، نهادهای جدیدی بوجود آمدند که برخی از آنها به طور کامل کارکردهای خانواده را به خود اختصاص دادند و بعضی دیگر شریک کارکردهای خانواده شدند. به همین دلیل باز هم باید به کارکرهای جدید خانواده توجه کرد. در دوران صنعتی دیگر خانواده «مرکز زندگی» نیست، دگرگونی روابط تولیدی، سبب اضمحلال قدرت و همبستگی خویشاوندی، از طریق اماکن شغلی متفاوت، جدایی نسلها، تغییر شکل و مکان زندگی شد. بسیاری از کارکردهای محافظتی خانواده، بتدریج به نهادهای خصوصی یا دولتی واگذار شد. سازمان های تأمین اجتماعی در تهیه مسکن، مشکلات دوران پیری مثل بازنشستگی و دوران بیکاری، از افراد حمایت کردند. از آنجا که در مراکز اقتصادی بهره دهی مناسب، وابسته به وجود افراد متخصص بود، به ایجاد کارگاه ها و مراکز آموزشی خاص اقدام کردند. خانواده بتدریج در گذران اوقات فراغت خود با نهادهای اجتماعی چون،کلوبها، باشگاه‌هها،رسانه‌های گروهی و غیره شریک شد. مراکز مشاوره که در تصمیم‌گیری‌های شخصی و خانوادگی کمک و حمایت فکری ارائه می‌دهند، به سرعت رشد کردند و بخشی از فعالیت‌های تصمیم‌گیری خانواده را به عهده گرفتند.
    بدین ترتیب با دگرگونی جامعه، هم ساختار روابط خانوادگی، هم کارکردهای خانواده دگرگون و جا به جا شدند یا کاهش یافتند.» (اعزازی،۱۳۸۶، ص ۱۷۰،۱۷۱)

     

    ۲-۱-۱۱ تغییر نقش کودکان در خانواده:

    در جامعه‌ی امروزی کودکان نقش و اهمیت زیادی دارند در حالی‌که در دوران گذشته نبود کودکان مرکز توجه و رسیدگی مثل امروزه نبودند کودکان نه براساس میل والدین بلکه در نتیجه روابط جنسی متولد می‌شوند.
    و چون بهداشت نبوده نوزادان در اثر اتفاقات طبیعی، بیماری‌ها و قحطی از بین می‌رفتند و به همین علت خانواده‌ها به این باور می‌رسند که مرگ امر طبیعی است و آنها قادر به جلوگیری از آن نیستند و در واقع با این طرز فکر به خودشان دلداری روانی می‌دادند و بنابراین هم روابط عاطفی بین والدین و فرزندان سرد بوده تا در صورت فوت فرزندانشان ضربه کمتری را احساس کنند (به طوری‌که بعدها با پیشرفت علوم پزشکی مرگ و میر فرزندان کم شد و روابط بین والدین و فرزندان تغییر یافت)
    در گذشته به کودکان به چشم ابزار کار نگاه می‌شده که باید مثل یک بزرگسال نقش نان‌آوری داشته باشد و ارزش و توجه خاصی معطوف کودکان نمی‌شده فرزند اگر دختر بود که پابه‌پای مادران هم در خانه کار می‌کردند و وظیفه غذا پختن، لباس شستن، نگه‌داری بچه‌های کوچکتر از خودشان و …. را به عهده داشتند و این را به حساب آمادگی برای بزرگسالی می‌دانستند از طرفی سن ازدواج دختران بسیار پائین و این حاکی از عدم توجه به خردسالان است.
    در پسران هم به همین منوال بوده پسران یا پا‌به‌پای پدرانشان روی زمین مزرعه یا به عنوان شاگرد کارآموز در مغازه‌ی پدر یا دیگری مشغول به کار بودند فرصت برای بازی‌های کودکانه نداشتند تحصیلات بسیار کم بوده یا اصلاً نبوده این اوصاف بسته به طبقه‌ی اجتماعی فرد که در ثروتمندان امکان ادامه‌ی تحصیل بیشتر فرزندان و آموزش زبان‌های خارجه و آداب معاشرت در مهمانی‌ها و از این جمله به آنان بود و این حتی در نوع لباس پوشاندن به کودکان نیز تأثیر داشته، لباس طوری نبوده که کودک در آن احساس راحتی داشته باشد و بتواند بازی کند بلکه با متد لباس بزرگسالان بود.
    در طبقه متوسط امکان ادامه‌ی تحصیل وجود داشته ولی ندرتاً پیش می‌آمده که تحصیلات دانشگاهی هم داشته باشند و یاد گرفتن شغل پدر برای پسران و پیشه کردن به آن شغل در بزرگسالی و جمع‌ آوری سرمایه برای کار و در دختران وظایف خانه و گاهی دیده می‌شد که حتی تهیه‌ی جهیزیه نیز به عهده دختران بوده و در قشر فقیر که اوضاع بدتر بوده چون به ندرت پیش می‌آمد فرزندی سواد خواندن و نوشتن داشته باشد که البته در دختران کمتر از پسران بوده پسران پا‌به‌پای پدرانشان به بیگاری در زمین‌های ارباب رعیت مشغول کار بودند و دختران نیز چون مادران تمام وظایف خانه را انجام می‌دادند و بعد از آن یا در کنار پدر و برادرانشان در زمین ارباب به کار مشغول بودند یا در خانه‌های اشراف به نوکری برده می‌شدند و این نشان می‌دهد که میزان سن بزرگسالی در گذشته نسبت به امروز بسیار پائین بوده اگر به پای درد‌ و دل پدران و مادران خود بنشینیم از سختی‌ها و کمبودهای گذشته برایمان درد دل می‌کنند.
    از اینجا خانواده سنتی تبدیل به خانواده مدرن شد چرا که کودکان را به کارهای سخت و طاقت‌فرسا وادار نمی‌کردند.
    شواهد بسیاری حاکی از عدم توجه به کودکان به صرف کودک بودنشان در دست است.
    «آریه در کتاب «تاریخ دوران کودکی» به نحوی زیبا، با بررسی تصاویر و نقاشی‌ها مشخص می‌کند که تا قرن هفدهم در آثار نقاشان تصویری از کودکان به چشم نمی‌خورد، مگر تصاویر مریم مقدس و حضرت عیسی در دوران کودکی، در معدود تصاویری هم که کشیده‌اند، کودکان به شکلی عجیب، یعنی به صورت بزرگسالان کوتوله نقاشی شده‌اند (aries,1980:93-94) و در حالی که کودکان از لحاظ ترکیب اندام‌های بدنی با بزرگسالان تفاوت‌های بسیاری دارند آریه معتقد است این پدیده به علت عدم توانایی نقاش نیست، زیرا آنها از لحاظ قواعد نقاشی قابلیت‌های کافی داشتند، بلکه نمایشگر و بازتابی از تفکر اجتماعی آن دوران نسبت به کودکان است زیرا همواره گمان بر این بود که کودک بزرگسالی است با اندام‌های کوچکتر و قوای بدنی کمتر، یا به عبارتی کودکان را مینیاتور بزرگسالی می‌دانستند» (اعزازی، ۱۳۷۵،۱۳۳)
    یک قضیه‌ی جالب در گذشته این بوده که کودکان در محیطی خارج از محیط خانه زندگی می‌کردند بعضی از خانواده‌ها به خصوص ثروتمندان کودکان خود را به دلیل شرایط بد محیط زندگی به دایه‌هایی خارج از منطقه زندگی خود که عموماً در روستا بود می‌سپردند که این تا حدودی از مرگ و میر کودکان جلوگیری می‌کرد،حتی بعد از دوران شیرخوارگی نیز عقیده داشته‌اند که اگر رشد و تربیت کودک در محیطی جدای از منزل باشد بهتر است و فرزندان سال‌های زیادی به دور از خانواده خود بودند. در اقشار پائین هم همان‌طور که گفته شد به سبب یادگیری حرفه یا تأمین خوراک خود به دیگران سپرده می‌شدند این روند نشان می‌دهد که چقدر همبستگی اعضای خانواده با هم‌دیگر ضعیف و سرد بوده. تقریباً از زمانی که علم پزشکی قادر به تشخیص بیماری‌های کودکان شد و مرگ و میر کودکان کم شد خانواده‌ها توجه بیشتری به کودکان خود کردند.
    بعد از شکل‌گیری مدارس و برچیده شدن مکتب‌ خانه‌هاو نیاز به شیوه‌های تدریس برای کودکان ضرورت شناخت کودکان مطرح شد.
    و در واقع اساس توجه به کودکان رشد کرد در این قافله بوده که روانشناسان شروع به بررسی کودک، حالات روانی و رشد وی کردند و انواع نظریه‌ها در مورد کودکان و شیوه‌های تربیت آنان سر برآورد. به علت تغذیه نامناسب رشد کودکان دچار مشکلاتی شده بود که هم بر روی سلامت روان و هم جسم کودکان تأثیرات به شدت ناگواری بر جای گذاشت که از طریق توصیه به ورزش و تغذیه مناسب برای کودکان این موضوع یعنی توجه به کودکان و مسائل آنان به موضوعی خاص و مهم تبدیل شد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:38:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تاثیر کیفیت حسابرس بر مکانیزم کشف تقلب در واحدهای صاحبکار با تاکید بر چرخه عمر شرکت- قسمت ۷ ...

    ۲-۱۰-۲ -دعاوی حقوقی: لیز و واتز[۳۸] میزان دعاوی حقوقی بر علیه حسابرسان را به عنوان شاخص کیفیت حسابرسی از دیدگاه حسابرسان مورد آزمون قرار داده‌اند. آنها به این نتیجه دست یافته‌اند حسابرسانی که بیشتر در معرض ادعاهای حقوقی قرار می‌گیرند، کمتر از فناوری انسجام یافته حسابرسی استفاده می‌کنند. نتایج تحقیق آنان حاکی از آن بود که کیفیت حسابرسی با بهره گرفتن از فناوری جدید حسابرسی بهبود می‌یابد.
    -۳-۱۰-۲سرپرستی کار حسابرسی: کینگ و شوارتز[۳۹] میزان سرپرستی کار حسابرسی را به عنوان شاخص کیفیت در مواقعی که حسابرسان تحت رژیم‌های حقوقی متفاوت فعالیت می‌کنند، مورد بررسی قرار داده‌اند. نتایج تحقیق آنان نشان داد که سرپرستی تابعی از پیش‌بینی میزان اقدامات تنبیهی قانونی بر علیه حسابرسان است.
    ۴-۱۰-۲ -اندازه موسسات حسابرسی: مهم‌ترین تحقیقات انجام شده در رویکرد عرضه حسابرسی، مطالعه تاثیر، اندازه موسسات حسابرسی کیفیت حسابرسی است. بسیاری از این تحقیقات از رابطه مثبت بین اندازه موسسه حسابرسی و کیفیت حسابرسی پشتیبانی می‌کنند. دی آنجلو[۴۰] معتقد است که موسسه‌های حسابرسی بزرگ‌تر، انگیزه قوی‌تری برای ارائه حسابرسی با کیفیت بالاتر دارند، زیرا علاقه‌مند هستند که شهرت بهتری در بازار به دست آورند و از آنجا که تعداد مشتریانشان زیاد است، نگران از دست دادن مشتری نیستند. تصور بر این است که چنین موسساتی به دلیل دسترسی به منابع و امکانات بیشتر برای آموزش حسابرسان خود و انجام آزمون‌های مختلف، خدمات حسابرسی را با کیفیت بالاتری ارائه می‌کنند. نیو و دیویدسون[۴۱] نشان داده‌اند که موسسه‌های حسابرسی بزرگ مشتریان بزرگ‌تری دارند، از این‌رو، توقع بازار برای کشف تحریفات موجود در صورت‌های مالی از حسابرسان افزایش می‌یابد. علاوه بر آن، شواهد تجربی حاکی از این است که موسسه‌های حسابرسی بزرگ‌تر دارای کیفیت حسابرسی برتر هستند؛ زیرا از منابع و امکانات بهتری برای آموزش حسابرسان در انجام حسابرسی، نسبت به موسسات کوچک‌تر برخوردار هستند. کلیو لینوکس [۴۲] نشان داد که موسسات حسابرسی بزرگ نسبت به موسسه‌های حسابرسی کوچک انگیزه بیشتری برای صدور گزارش‌ صادقانه دارند. تحقیقات وی نشان می‌دهد که هر چه میزان منابع مالی در واحدهای مورد حسابرسی بیشتر باشد، استقلال حسابرسان نیز اهمیت بیشتری می‌یابد.
    ۵-۱۰-۲ -انگیزه کسب شهرت: شهرت حسابرس می تواند به اندازه ای مهم باشد که بازار سرمایه و فعالان آن ممکن است کیفیت حسابرسی را بر اساس شهرت او و نه توانایی اش برای کشف وگزارش اشتباهات با اهمیت صورت های مالی ارزیابی نمایند.[۴۳] واتز و زیمرمن[۴۴] برای دفاع از این نظریه که حسابرسان در بازار سرمایه از شهرت حرفه‌ای خود دفاع می‌کنند، به نمونه‌های تاریخی استناد کرده‌اند. شهرت، انگیزه‌ای برای حفظ استقلال حسابرسان است. به هر حال، انگیزه کسب شهرت ساز و کار خود نظارتی برای حفظ استقلال است. بنستون[۴۵] اعتقاد دارد که اهمیت کسب شهرت، انگیزه ای قوی برای حفظ استقلال توسط حسابرسان است. هرگونه مصالحه بر سر استقلال حسابرسان منجر به از دست رفتن محبوبیت و در نتیجه تضعیف بازار خدمات حسابرسی می شود. با عنایت به سوابق تحقیقاتی فوق می توان شهرت حسابرس را به عنوان ملاکی جهت ارزیابی بازار سرمایه از کیفیت حسابرسی تعریف نمود و رابطه تعداد کارهای ارجاعی به حسابرس و شهرت حسابرس را مورد بررسی قرار داد.
    .۶-۱۰-۲- تخصص‌گرایی: تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگر آن است که بین نوع صنعتی که حسابرسان در حسابرسی آن تبحر دارند و کیفیت گزارش حسابرسی رابطه مستقیم وجود دارد. به عبارت دیگر، حسابرسانی که در صنعت مورد نظر تخصص دارند، به دلیل داشتن توانایی بیشتر در شناسایی و برخورد با مشکلات ویژه آن صنعت می‌توانند حسابرسی را با کیفیت بالاتری انجام دهند. به علاوه، هر قدر موسسه حسابرسی تجربه بیشتری در یک صنعت کسب کند، به دلیل ایجاد شهرت مثبت، علاقه بیشتری به ارائه خدمات حسابرسی با کیفیت برتر پیدا می‌کند. همچنین موسسات حسابرسی دارای صاحبکاران گوناگون در یک صنعت خاص مخاطرات تجاری و عملیاتی آن صنعت را به خوبی درک می کنند. برعکس، موسسات حسابرسی که صاحبکاران متعدد در یک صنعت نداشته باشند، احتمالاً درک عمیق و جامعی از مخاطرات ذاتی آن صنعت نخواهند داشت. محققان نشان دادند که حسابرسانی که به تخصص گرایی روی می آورند از کیفیت حسابرسی بالاتری برخوردار هستند. برای نمونه، بنیتو آراند[۴۶] نشان داد که حسابرسان با تخصص ویژه در حسابرسی صنعت خاص، به دو دلیل عمده از کیفیت حسابرسی بالاتری برخوردار هستند. اول، آشنایی بیشتر با مسائل و مشکلات حسابداری و حسابرسی آن صنایع به دلیل اجرای مداوم حسابرسی و دوم، انگیزه برای کسب و حفظ شهرت در حسابرسی آن گروه خاص از صنایع. هوگان[۴۷] معتقد است که پیچیده شدن صنایع دلیل افزایش نیاز به تخصص گرایی است. تخصص گرایی، موجب ارائه خدمات با کیفیت بالاتر می شود.
    حسابداری
    ۷-۱۰-۲-دوره تصدی حسابرس: در صورتیکه دو شرکت یکسان از هر نظر، مورد رسیدگی یک موسسه قرار گیرد ولی مدت زمان رسیدگی و سال های مورد رسیدگی هر دو شرکت یکسان نباشد و مدت زمان رسیدگی یکی از آنها طولانی تر از دیگری باشد به دلیل شناخت بیشتر از سیستم کنترل داخلی و صنعت صاحبکار در سنوات طولانی، توانایی حسابرسی را در کشف تحریفات با اهمیت افزایش می یابد و کیفیت گزارش حسابرسی برای این دو شرکت یکسان نخواهد بود.[۴۸] مور و لوونستین[۴۹] معتقدند که عدم آشنایی حسابرس با صاحبکار ممکن است هشدارهایی برای حسابرسان به وجود آورد که این هشدارها باعث می شوند تا حسابرس در کار خود از ریسک بالقوه حسابرسی اجتناب کنند بنابراین آن ها ممکن است برخی مبادلات را محافظه کارانه تر گزارش کنند یا آزمون ها را افزایش دهند.کارسلو و ناگی[۵۰] به آزمون رابطه بین دوره تصدی حسابرس و گزارشگری مالی متقلبانه پرداختند و به این نتیجه رسیدند که گزارشگری مالی متقلبانه در سال های اولیه دوره تصدی حسابرس بیشتر اتفاق می افتند.
    ۱۱-۲-کشف تقلب
    شناسایی تخلفاتی مانند تقلب های با اهمیت، که منجر به مخدوش نمودن گزارش های مالی می شوند، مورد علاقه حسابرسان است. زیرا حسابرسان در مورد کشف و گزارش تقلب مسئولیت های قانونی دارند. تخلفات مهم، شامل تقلب مدیریت، تقلب کارکنان، اشتباهات، فعالیت های عمدی در جهت فراهم نمودن بستر تقلب، سایر فعالیت های غیر قانونی و ارائه غلط گزارشات بدون قصد انجام کلاهبرداری، می باشد.طبق استاندارد ۲۴۰حسابرسی ایران تحریف در صورت های مالی می تواند از تقلب یا اشتباه ناشی شود. اشتباه عبارت است از هر گونه تحریف سهوی در صورت های مالی و تقلب را می توان به عنوان هر گونه اقدام عمدی و فریبکارانه یک یا چند نفر از مدیران، کارکنان یا اشخاص ثالث برای برخورداری از یک مزیت ناروا یا غیر قانونی تعریف نمود. هر چند تقلب یک مفهوم قانونی کسترده دارد، اما آنچه به حسابرس مربوط می شود، اقدامات متقلبانه ای است که به تحریف با اهمیت صورت های مالی می انجامد. هدف برخی از تقلبات ممکن است تحریف صورت های مالی نباشد. حسابرسان در باره وقوع تقلب قضاوت حقوقی نمی کنند. تقلبی که با دخالت یک یا چند نفر از مدیران واحد مورد رسیدگی روی می دهد به عنوان تقلب مدیران و تقلبی که تنها توسط کارکنان واحد مورد رسیدگی صورت می پذیرد به عنوان تقلب کارکنان نامیده می شود که در هر دو حالت، ممکن است تبانی با اشخاص ثالث خارج از واحد مورد رسیدگی وجود داشته باشد.[۵۱] پس تقلب را می توان هر گونه اقدام عمدی یا حذف و از قلم انداختن طرح ریزی شده ای دانست که به منظور فریب و اغفال دیگران صورت می گیرد و باعث می شود قربانیان آن دچار زیان و عاملان و مرتکبان آن، به منافعی دست یابند. تمام افراد جامعه، فارغ از هر نوع فرهنگ، ملیت، نژاد و مذهب یا هر ویژگی دیگر، در معرض وسسه ارتکاب به تقلب هستند. طبق نتایج تحقیق انجام شده در سال ۲۰۰۷با عنوان گزارش سیستم های نظارت بر تقلب شرکت ها، در پاسخ به این سئوال که چرا تقلب اتفاق می افتد، ۸۱درصد پاسخ دهندگان اعتقاد داشتند دلیل اصلی ارتکاب افراد به تقلب، اصرار به رسیدن به اهداف به هر قیمتی است و ۷۲درصد پاسخ دهندگان معتقد بودند که دلیل اصلی تقلب، کسب منافع شخصی می باشد. بعلاوه، برخی از پاسخ دهندگان برای توجیه رفتار غلط اظهار داشتند که مرتکبان تقلب اصولاً تصور نمی کنند کاری که انجام می دهند عملی متقلبانه است.[۵۲] بعضی از مطالعات حاکی از افزایش ارتکاب تقلب و افزایش هزینه های ناشی از آن می باشد.[۵۳] هزینه های تقلب، شامل هزینه های وارده بر شرکت های قربانی شده و نیز هزینه های تحمیلی بر حسابرسانی که در کشف تقلب ناموفق بوده اند و همچنین هزینه های مخدوش شدن اعتبار حرفه می شود، تقلب هایی که برای شرکت و یا بر علیه شرکت صورت می گیرد، می تواند به شکل گزارشگری مالی فریبکارانه در قالب تقلب مدیریت و نیز سوء استفاده از دارایی ها و اختلاس، در قالب تقلب کارکنان صورت گیرد.[۵۴]ماهیت حسابرسی و محدودیت های آن، کشف تقلب را برای حسابرسان به دلایلی بسیار سخت نموده است. به عنوان مثال، ارتکاب تقلب ممکن است توسط افرادی که با رویه های حسابداری آشنا هستند و می توانند آن را پنهان کنند صورت گیرد. همچنین حسابرسان، همه ی مهارتهای لازم برای کشف تقلب را ندارند. فشارهای ناشی از بودجه زمانی محدودیت دیگر حسابرسان است. هر چند تجربه حسابرسی، به تنهایی نمی تواند، از حسابرس یک متخصص کشف تقلب بسازد، برخی از مطالعات، نشان می دهند که ذینفعان حسابرسی، خواستار نقش کسترده تر حسابرسان در راستای ایفای مسئولیت های اجتماعی می باشند.[۵۵]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۱۲-۲-مبانی کشف تقلب
    در مواقعی که معیارهای اندازه گیری نارسا می شوند یا احتمال وقوع خطرهای تقلب موجود کاهش نمی یابد به کارگیری فنون لازم برای کشف این رویدادها، ضروری است. از قوی ترین عوامل جلوگیری از رفتار متقلبانه، داشتن کنترل های کشف کننده موثر عینی و عملی است. استفاده همزمان کنترل های جلوگیری کننده و کنترل های کشف کننده و کسب شواهد حاصل از اجرای کنترل های جلوگیری کننده طبق برنامه ریزی انجام شده برای شناسایی و تقلب های در حال وقوع، موجب ارتقای اثر بخشی برنامه مدیریت خطر تقلب شرکت می شود. اگر چه کنترل های کشف کننده می توانند شواهدی را ارائه کنند که تقلب در حال وقوع می باشد یا رخ داده است، اما این کنترل ها قادر به جلوگیری از تقلب نیستند. در برخی موارد، نوع کنترل های کشف کننده مورد استفاده می تواند مربوط به خطر تقلب تعیین شده برای شرکت نباشد. برای نمونه، شرکتی در کشوری دارای خطر بالای رشوه، ممکن است کنترل های کشف کننده را اجرا کند تا تخلفات احتمالی خود را طبق قانون تعیین کند. به نحو مشابه، اگر در شرکتی طبق برآوردهای منطقی، موضوع متقلبانه ای چند بار تکرار شده باشد، در این صورت، کنترل های کشف کننده می تواند از طریق بررسی منظم این فعالیت ها توسط حسابرسی داخلی انجام شود. به طور کلی، بر مینای خطرات تقلب تعیین شده برای شرکت ممکن است کنترل های کشف کننده اضافی ضروری باشد. برای جلوگیری از تقلب، این موضوغ مهم است که شرکت مورد ارزیابی قرار گیرد و به طور مستمر، بر فنون کشف تقلب نظارت شود تا به کشف تقلبی کمک کند که در حال اتفاق افتادن یا اتفاق افتاده است.
    ۱۳-۲-تحریف های حسابداری
    بر اساس استانداردهای حسابرسی ایران، حسابرس باید حسابرسی را با تردید حرفه ای – احتمال وجود شرایطی که ممکن است موجب اشتباه و یا تحریف با اهمیت در صورت های مالی شود- برنامه ریزی و اجرا نماید. همچنین در حسابرسی برآوردهای حسابداری حسابرس باید شواهد کافی و قابل قبولی را در باره برآوردهای حسابرسی گردآوری کند تا از منطقی بودن آنها در شرایط موجود و در صورت لزوم افشاء مناسب آنها اطمینان حاصل کند. هرگاه مبلغی که حسابرس بر اساس شواهد موجود حسابرسی برآورد می کند با مبلغ برآوردی منعکس در صورت های مالی اختلاف داشته باشد، حسابرس باید ضرورت اصلاح صورت های مالی را بابت چنین اختلافی ارزیابی کند. چنانچه اختلاف مزبور معقول نبود و مدیریت واحد مورد رسیدگی نیز از تجدید نظر در آن برآورد خودداری کند، حسابرس باید اختلاف مزبور را یک اشتباه و یا تحریف تلقی نماید. با توجه به اینکه وجود اشتباهات و تحریفات با اهمیت در صورت های مالی، سبب ارائه نامطلوب وضعیت مالی واحد مورد رسیدگی، شده و بر تصمیم گیری استفاده کنندگان تاثیر بسزایی دارد، لذا کشف این گونه اشتباهات و یا تحریف ها در استانداردهای حسابرسی مورد تاکید قرار گرفته است.[۵۶] با توجه تحقیقات قبلی می توان تحریفات با اهمیت را به سه دسته تحریفات با اهمیت در برآوردهای حسابداری، تحریفات با اهمیت ناشی از عدم رعایت قوانین و مقررات و تحریفات با اهمیت ناشی از بکارگیری نادرست رویه های حسابداری تقسیم بندی نمود.[۵۷]
    تحریفات در برآوردهای حسابداری
    تحریفات ناشی از عدم رعایت قوانین و مقررات
    تحریفات ناشی از بکارگیری نادرست رویه های حسابداری
    ۱۴-۲-مسئولیت تقلب و تحریف[۵۸]
    ۱-۱۴-۲-مسئولیت مدیریت
    مسئولیت اصلی پیشگیری و کشف تقلب و اشتباه با مدیریت واحد مورد رسیدگی است. مسئولیت مدیریت واحد مورد رسیدگی اطمینان یافتن در باره درستی سیستم های حسابداری و گزارشگری مالی واحد مورد رسیدگی و برقرار بودن کنترل های داخلی مناسب است. مدیریت همچنین مسئول ایجاد محیط کنترلی و اتخاذ سیاست ها و روش های لازم برای اطمینان یافتن، تا حد ممکن، از اداره منظم و موثر فعالیت واحد مورد رسیدگی است. این مسئولیت شامل برقراری و اطمینان یافتن از کارکرد مستمر سیستم های حسابداری و کنترل داخلی طراحی شده برای پیشگیری و کشف تقلب و اشتباه است. این سیستم ها، خطر تحریف ناشی از تقلب یا اشتباه را از بین نمی برد، اما آن را کاهش می دهد. از این رو، مسئولیت هر نوع خطر باقیمانده به عهده مدیریت است.
    ۲-۱۴-۲-مسئولیت حسابرس
    هدف حسابرسی صورت های مالی این است که حسابرس بتواند در باره انطباق صورت های مالی تهیه شده، از تمام جنبه های با اهمیت، با استانداردهای حسابداری اظهار نظر کند. حسابرسی انجام شده طبق استانداردهای حسابرسی به گونه ای طراحی می شود که از نبود تحریف با اهمیت ناشی از تقلب یا اشتباه در صورت های مالی، اطمینان معقول بدست آید. اگر چه حسابرسی می تواند عامل بازدارنده محسوب شود، اما حسابرس نمی تواند اطمینان قطعی حاصل کند که تحریف های با اهمیت در صورت های مالی، کشف خواهد شد. حسابرسی حتی اگر طبق استانداردهای حسابرسی برنامه ریزی و اجرا شود، باز هم به دلیل محدودیت های ذاتی حسابرسی، این خطر اجتناب ناپذیر وجود دارد که برخی تحریف های با اهمیت صورت های مالی، کشف نشود. خطر کشف نشدن تحریف های با اهمیت ناشی از تقلب، به مراتب بیش از خطر کشف نشدن تحریفات با اهمیت ناشی از اشتباه است. بنابراین روش های حسابرسی که برای کشف یک اشتباه موثر است ممکن است برای کشف تقلب، بی اثر باشد. همچنین نظر حسابرس درباره صورت های مالی مبنی بر مفهوم کسب اطمینان معقول می باشد.از این رو، حسابرس در یک حسابرسی، کشف تحریف های با اهمیت ناشی از تقلب یا اشتباه را تضمین نمی کند. بنابراین مسئولیت پیشگیری از تقلب و اشتباه با حسابرس نیست و نمی تواند باشد.
    ۱۵-۲-مسئولیت اطلاع رسانی حسابرس ناشی از موارد تقلب و مشکوک به تقلب[۵۹]
    حسابرس هنگامی که تحریفی ناشی از تقلب، مواد مشکوک به تقلب یا اشتباه را شناسایی می کند، باید مسئولیت خود را نسبت به آگاه گردن مدیران اجرایی، هیئت مدیره ، مقامات ذیصلاح قانونی و اجرایی ، حسب مورد به صورت کتبی و شفاهی، مورد توجه قرار دهد. اطلاع رسانی به موقع به این دلیل اهمیت دارد که آنان قادر به انجام اقدام لازم می کند. تعیین سطع مناسب مدیران اجرایی و همچنین چگونگی اطلاع رسانی مستلزم قضاوت حرفه ای می باشد و تحت تاثیر عواملی مانند ماهیت، اهمیت و تعداد دفعات وقوع تحریف یا موارد مشکوک به تقلب قرار دارد. معمولاً سطح مناسب مدیران اجرایی حداقل یک رده بالاتر از افرادی است که ظاهراً در موارد تحریف یا مشکوک به تقلب دست داشته اند.
    چنانچه حسابرس دریابد که تحریف، قطعاً یا احتمالاً نتیجه تقلب می باشد و تشخیص دهد که اثر آن بر صورت های مالی می تواند با اهمیت باشد یا قادر به ارزیابی میزان اهمیت اثر آن نباشد باید علاوه بر مطلع نمودن سطح مناسبی از مدیران اجرایی، پیشنهاداتی به مدیرعامل و یا هیئت مدیره برای مشورت با مشاوره حقوقی اقدام نماید.در برخی موارد مسئولیت حرفه ای حسابرس از نظر رازداری معمولاً وی را از گزارش تقلب و اشتباه به اشخاص خارج از واحد مورد رسیدگی باز می دارد. اما در برخی شرایط خاص، ممکن است قوانین، مقررات یا آرای دادگاه ها، این مسئولیت را از دوش حسابرس بردارد. حسابرس در چنین شرایطی نظر مشاور حقوقی را جویا می شود. چنانچه حسابرس به این نتیجه برسد که ادامه اجرای حسابرسی به دلیل تحریف ناشی از تقلب یا مواد مشکوک به تقلب میسر نمی باشد، ملزم به ارائه گزارش به مجمع عمومی یا سایر اشخاص منصوب کننده وی یا در برخی مواد به مقامات ذیصلاح قانونی می باشد.
    ۱۶-۲-ارتباط تحریف شناسایی شده با تقلب[۶۰]
    حسابرس هنگامی که یک تحریف را شناسایی می کند باید احتمال این که چنین تحریفی نشانه تقلب است را بررسی کند و در صورت وجود چنین نشانه ای باید به آثار تحریف در ارتباط با سایر زمینه های حسابرسی، به خصوص قابلیت اعتماد تاییدیه مدیریت، توجه کند.
    چنانچه حسابرس تشخیص دهد یک تحریف قطعاً یا احتمالاً ناشی از تقلب است، آثار آن، به خصوص موارد مرتبط با موقعیت سازمانی فرد یا افراد درگیر را ارزیابی می کند. برای مثال، تقلب مرتبط با سوء استفاده از جوه یک تنخواه کوچک معمولاً در برآورد حسابرس از خطر تحریف با اهمیت ناشی از تقلب، اهمیت کمتری دارد. چون هم شیوه اداره وجوه و اندازه آن موجب محدودیت در مبلغ زیان بالقوه می شود و نگهداری چنین وجوهی معمولاً به کارکنان با اختیار اندک محول می شود. برعکس، هنگامی که موضوع به مدیرانی با اختیار بیشتر مربوط می شود، حتی اگر مبلغ به تنهایی نسبت به صورت های مالی با اهمیت نباشد، ممکن است نشانه مشکل گسترده تری باشد. در چنین شرایطی، چون حسابرس ممکن است در باره کامل و صادقانه بودن تاییدیه های دریافتی و درستی سوابق و مستندات حسابداری تردید داشته باشد، قابلیت اعتماد شواهد کسب شده قبلی را دوباره بررسی می کند. حسابرس هنگام بررسی مجدد قابلیت اعتماد شواهد، احتمال تبانی بین کارکنان، مدیران یا اشخاص ثالث را نیز بررسی می کند. چنانچه مدیران، به خصوص در بالاترین سطح، درگیر تقلب باشند، حسابرس ممکن است قادر به کسب شواهد لازم برای تکمیل حسابرسی و ارائه گزارش در باره صورت های مالی نباشد.

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    ۱۷-۲-خطر حسابرسی[۶۱]

     

    واحدهای تجاری برای تحقق اهداف خود، راهبردهایی ‌را دنبال می‌کنند و بر حسب ماهیت عملیات و صنعت، محیط قانونی حاکم بر فعالیت و اندازه و پیچیدگی عملیات، با انواع خطرهای تجاری مواجه‌‌اند. مسئولیت شناسایی این گونه خطرها و برخورد مناسب با آن به عهده مدیریت است. با این وجود، همه خطرها، به تهیه صورتهای مالی مربوط نمی‌شود. حسابرس تنها، نگران خطرهایی است که می‌تواند بر صورتهای مالی اثر داشته باشد. حسابرس، شواهد حسابرسی را کسب و ارزیابی می‌کند تا اطمینانی معقول بدست ‌آورد که صورتهای مالی، از تمام جنبه‌های بااهمیت، طبق استانداردهای حسابداری، به نحو مطلوب تهیه شده است. مفهوم اطمینان معقول، این واقعیت را در بر دارد که نظر حسابرس ممکن است نامناسب باشد. خطر این که حسابرس نسبت به صورتهای مالی حاوی تحریف بااهمیت، نظر نامناسبی ارائه کند، ” خطر حسابرسی“ نامیده می‌شود. حسابرس باید حسابرسی را به گونه‌ای برنامه ‌ریزی و اجرا کند که خطر حسابرسی تا سطحی قابل پذیرش و سازگار با هدف حسابرسی، کاهش یابد. حسابرس برای کاهش خطر حسابرسی، به کسب شواهد حسابرسی کافی و مناسب از طریق طراحی و اجرای روش های حسابرسی می‌پردازد تا بتواند به نتایجی معقول دست یابد که مبنای اظهار نظر خود قرار دهد. اطمینان معقول زمانی حاصل می‌شود که حسابرس، خطر حسابرسی را به سطحی قابل پذیرش کاهش داده باشد.

     

    خطر حسابرسی تابعی است از خطر تحریف بااهمیت صورتهای مالی یا به اختصار، ”خطر تحریف بااهمیت“ (یعنی خطر وجود تحریف بااهمیت در صورتهای مالی، پیش از انجام حسابرسی) و خطر آن که حسابرس، این تحریفها را کشف نکند (یعنی” خطر عدم کشف“). حسابرس، روش های حسابرسی را برای برآورد خطر تحریف بااهمیت، اجرا می‌کند و با اجرای روش های حسابرسی لازم بر اساس آن برآورد، خطر عدم کشف را محدود می کند. فرایند حسابرسی متضمن اعمال قضاوت حرفه‌ای حسابرس در باره تعیین رویکرد حسابرسی است. این قضاوت از طریق تمرکز بر زمینه‌های بروز تحریفهای بالقوه‌ای که می‌تواند در سطح هر ادعا رخ دهد و اجرای روش های حسابرسی لازم برای برخورد با خطرهای برآوردی به منظور کسب شواهد حسابرسی کافی و مناسب، در سرتاسر فرایند حسابرسی اعمال می‌شود.

     

    حسابرس نگران تحریفهای بااهمیت است و برای کشف تحریفهایی که از لحاظ صورتهای مالی به عنوان یک مجموعه واحد، بااهمیت نمی‌باشد، مسئولیتی ندارد. حسابرس اثر تحریفهای شناسایی شده اما اصلاح نشده را، به تنهایی یا در مجموع، از لحاظ صورتهای مالی به عنوان یک مجموعه واحد ، ارزیابی می‌کند. ” اهمیت“ و ” خطر حسابرسی“، به هم وابسته‌اند. حسابرس خطر تحریف بااهمیت را در سطح کلیت صورتهای مالی و در سطح گروه های معاملات، مانده حسابها و موارد افشا و ادعاهای مربوط ارزیابی می‌کند تا بتواند روش های حسابرسی لازم را برای شناسایی تحریفهایی طراحی کند که از لحاظ صورتهای مالی به عنوان یک مجموعه واحد، بااهمیت باشد.

     

    حسابرس خطر تحریف بااهمیت را در سطح کلیت صورتهای مالی مورد توجه قرار می‌دهد. این به معنای خطرهای تحریف بااهمیتی است که ارتباطی فراگیر با صورتهای مالی به عنوان یک مجموعه واحد دارد و به صورت بالقوه بر ادعاهای متعددی اثر می‌گذارد. خطرهایی با این ماهیت، اغلب به محیط کنترلی واحد تجاری مربوط می‌شود (اگر چه این خطرها ممکن است به عوامل دیگری چون روند نزولی شرایط اقتصادی نیز مربوط باشد) و لزوماً از نوع خطرهایی نیست که با ادعاهایی بخصوص در سطح گروه های معاملات، مانده حسابها وموارد افشا مرتبط باشد. بلکه، این خطر کلی نمایانگر شرایطی است که می‌تواند خطر رخداد تحریفهای بااهمیت را در شمار زیادی از ادعاهای گوناگون، مانند زیر پا گذاری کنترلهای داخلی توسط مدیریت واحد مورد رسیدگی، افزایش دهد. این گونه خطرها ممکن است به ویژه، به ارزیابی خطر تحریف بااهمیت ناشی از تقلب توسط حسابرس، مربوط باشد. برخورد حسابرس با خطر برآوردی تحریف بااهمیت در سطح کلیت صورتهای مالی، شامل ارزیابی دانش، مهارت و توانایی کارکنان با مسئولیتهای مهم (از جمله در مورد کارشناسان)، سطوح مناسب سرپرستی، و بررسی وجود رویدادها یا شرایطی است که می‌تواند تردیدی قابل ملاحظه نسبت به ادامه فعالیت واحد مورد رسیدگی به عنوان یک واحد دایر برانگیزد.
    عکس مرتبط با اقتصاد

     

    حسابرس خطر تحریف بااهمیت را در سطح گروه معاملات، مانده حساب و موارد افشا نیز مورد توجه قرار می‌دهد؛ زیرا این امر، مستقیماً در تعیین ماهیت، زمانبندی اجرا و میزان روش های حسابرسی لازم در سطح هر ادعا به حسابرس کمک می‌کند. حسابرس در پی کسب شواهد حسابرسی کافی و مناسب در سطح گروه معاملات، مانده حساب و موارد افشا به گونه‌ای است که بتواند در پایان کار حسابرسی، نظر خود را نسبت به صورتهای مالی به عنوان یک مجموعه واحد و در یک سطح قابل پذیرش از خطر حسابرسی، اظهار کند. حسابرسان برای دستیابی به این هدف، از رویکردهای گوناگونی استفاده می‌کنند.

     

    اجزای خطر حسابرسی از موارد زیر تشکیل می‌شود:

     

    ”خطر ذاتی“ یعنی آسیب ‌پذیری یک ادعا در مقابل تحریفی که بتواند به تنهایی یا در مجموع با تحریفهای دیگر، بااهمیت باشد؛ با این فرض که هیچ گونه کنترل داخلی برای آن وجود ندارد. خطر این گونه تحریفها برای برخی ادعاها و گروه های معاملات، مانده حسابها و موارد افشای مرتبط با آنها بیشتر از سایر ادعاهاست. برای مثال، احتمال این که محاسبات پیچیده، دچار تحریف شود بیشتر از محاسبات ساده است. حسابهای حاوی مبالغ ناشی از برآوردهای حسابداری که با ابهام عمده در اندازه‌گیری همراه است، در مقایسه با حسابهای حاوی داده‌های به نسبت عادی و واقعی، پرمخاطره‌تر می‌باشد. شرایط برون سازمانی که سبب پیدایش خطرهای تجاری می‌شود نیز می‌تواند بر خطر ذاتی اثر گذارد. برای مثال، پیشرفتهای فناوری ممکن است محصولی را از رده خارج کند و در نتیجه، موجودی مواد و کالا را بیشتر در معرض بیش ‌نمایی قرار دهد. افزون بر شرایطی که به ادعایی خاص مربوط می‌شود، عوامل موجود در درون واحد مورد رسیدگی و محیط آن که به همه گروه های معاملات، مانده حسابها یا موارد افشا یا تعدادی از آنها ارتباط دارد نیز می‌تواند خطر ذاتی مرتبط با یک ادعای بخصوص را تحت تأثیر قرار دهد. برای مثال، می‌توان به عواملی مانند کمبود سرمایه در گردش مورد نیاز برای ادامه عملیات یا روند نزولی یک صنعت (با مشخصه ورشکستگیهای پر شمار) اشاره کرد.

     

    ” خطر کنترل“ یعنی خطر رخ دادن تحریفی در یک ادعا که بتواند به تنهایی یا در مجموع با تحریفهای دیگر، بااهمیت باشد، اما کنترلهای داخلی واحد مورد رسیدگی قادر به پیشگیری یا کشف و اصلاح بموقع آن نباشد. این خطر، تابعی است از اثر بخشی طراحی و کارکرد کنترلهای داخلی از لحاظ دستیابی واحد مورد رسیدگی به هدفهای مربوط به تهیه صورتهای مالی. به دلیل محدودیتهای ذاتی کنترلهای داخلی، خطر کنترل همیشه تا حدودی وجود خواهد داشت.

     

    خطر ذاتی و خطر کنترل، خطرهای مربوط به واحد مورد رسیدگی است و صرف نظر از حسابرسی شدن یا نشدن صورتهای مالی وجود دارد. حسابرس لازم است خطر تحریف بااهمیت در سطح هر ادعا را به عنوان مبنایی برای تعیین روش های حسابرسی لازم برآورد ‌کند، اگر چه این برآورد، قضاوتی است و اندازه‌گیری دقیق خطر نمی‌باشد. چنانچه برآورد حسابرس از خطر تحریف بااهمیت، مبتنی بر اثربخشی کارکرد کنترلها باشد، وی آزمون کنترلها را برای پشتیبانی از برآورد خطر اجرا می‌کند. برآورد خطر تحریف بااهمیت می‌تواند به صورت کمی، مانند درصد یا به صورت غیر کمی باشد. در هر حال، ضرورت انجام برآوردهای مناسب از خطر توسط حسابرس، مهمتر از رویکردهای متفاوتی است که برای انجام این برآوردها بکار می‌رود.

     

    ” خطر عدم کشف“ یعنی خطر این که حسابرس، تحریفی موجود در یک ادعا را که بتواند به تنهایی یا در مجموع با تحریفهای دیگر بااهمیت باشد، کشف نکند. خطر عدم کشف تابعی از اثربخشی روش های حسابرسی و نحوه کاربرد آن توسط حسابرس است. با توجه به اینکه حسابرس معمولاً همه معاملات یک گروه، مانده حسابها یا موارد افشا را رسیدگی نمی‌کند و همچنین به دلیل وجود عوامل دیگر، خطر عدم کشف نمی‌تواند تا حد صفر کاهش یابد. عوامل دیگر شامل احتمال انتخاب یک روش حسابرسی نا مناسب توسط حسابرس، کاربرد نادرست یک روش حسابرسی مناسب یا تفسیر نادرست نتایج حسابرسی است. این عوامل معمولاً می‌تواند با برنامه ‌ریزی کافی، تعیین ترکیب مناسب گروه حسابرسی، بکار گیری تردید حرفه‌ای، نظارت و سرپرستی و بررسی کارهای حسابرسی انجام شده، مدیریت شود.

     

    خطر عدم کشف به ماهیت، زمانبندی اجرا و میزان روش های حسابرسی مربوط می‌شود که حسابرس برای کاهش خطر حسابرسی به سطحی قابل پذیرش، بر ‌می‌گزیند. در یک سطح معین از خطر حسابرسی، سطح قابل پذیرش خطر عدم کشف با برآورد خطر تحریف بااهمیت در سطح هر ادعا، رابطه معکوس دارد. حسابرس هر چه خطر تحریف بااهمیت را بالاتر بداند، خطر عدم کشف قابل پذیرش، کمتر می‌شود. برعکس، حسابرس هر چه خطر تحریف بااهمیت را پایینتر بداند، خطر عدم کشف قابل پذیرش، بالاتر خواهد بود.

    ۱۸-۲-اهمیت در حسابرسی[۶۲]
    تحریفها، شامل اطلاعات گزارش نشده، زمانی با اهمیت تلقی می‌شود که بطور منطقی انتظار رود به تنهایی یا در مجموع، بتواند بر تصمیمات اقتصادی استفاده‌ کنندگان که بر مبنای صورتهای مالی اتخاذ می‌شود، اثر بگذارد، قضاوت در مورد اهمیت با توجه به شرایط موجود انجام می‌شود و تحت تأثیر اندازه یا ماهیت یک تحریف یا هر دو قرار می‌‌گیرد، و قضاوت درباره موضوعات بااهمیت از دیدگاه استفاده‌ کنندگان صورتهای مالی، با توجه به نیازهای اطلاعاتی مشترک استفاده‌ کنندگان به عنوان یک گروه، شکل می‌گیرد. اثر احتمالی تحریفها بر تصمیمات استفاده‌ کنندگان خاص، که ممکن است نیازهای اطلاعاتی بسیار متفاوتی داشته باشند، مورد توجه قرار نمی‌گیرد. ویژگیهای یاد شده مبنای مناسبی را برای تعیین سطح اهمیت توسط حسابرس فراهم می‌کند. تعیین سطح اهمیت توسط حسابرس مستلزم قضاوت حرفه‌ای است و خود تحت تأثیر برداشت حسابرس از نیازهای اطلاعاتی استفاده‌ کنندگان صورتهای‌مالی قرار دارد.
    مفهوم اهمیت توسط حسابرس علاوه بر آنکه در هر دو مرحله برنامه‌ریزی و اجرای عملیات حسابرسی بکارگرفته می‌شود، در ارزیابی اثر تحریفهای شناسایی شده بر حسابرسی و اثر تحریفهای اصلاح نشده (در صورت وجود) بر صورتهای مالی و همچنین در تعیین نوع اظهارنظر در گزارش حسابرس مورد استفاده قرار می‌گیرد. سطح اهمیت تعیین شده در برنامه‌ریزی حسابرسی ضرورتاً به این معنا نیست که اگر تحریفهای اصلاح نشده (به تنهایی یا در مجموع) از آن سطح کمتر باشد همواره بی‌اهمیت تلقی خواهد شد. شرایط برخی از این تحریفها ممکن است باعث شود حسابرس آنها را با اهمیت تلقی کند، هرچند که مبلغ آنها کمتر از سطح اهمیت تعیین شده باشد. اگرچه، طراحی روش های حسابرسی برای کشف تحریفهایی که صرفاً به دلیل ماهیتشان با اهمیت هستند، غیرعملی است، با این حال، حسابرس نه تنها اندازه بلکه ماهیت تحریفهای اصلاح نشده وشرایط خاص پدید آمدن آنها را هنگام ارزیابی آثارشان بر صورتهای مالی مورد توجه قرار می‌دهد.
    ۱۹-۲-رابطه بین اهمیت و خطر حسابرسی[۶۳]
    حسابرس هنگام برنامه ریزی حسابرسی باید مشخص کند که چه مواردی می تواند صورت های مالی را به گونه ای با اهمیت تحریف کند. اهمیت با خطر حسابرسی رابطه معکوس دارد، یعنی هر چه مبلغ اهمیت بالا می رود، خطر حسابرسی کاهش می یابد و برعکس. حسابرس برای تعیین نوع و ماهیت، زمانبندی اجرا و حدود روش های حسابرسی باید این رابطه معکوس را در نظر بگیرد؛ برای مثال، چنانچه حسابرس پس از برنامه ریزی برای اجرای روش های خاص حسابرسی به این نتیجه برسد که مبلغ اهمیت قابل قبول، پایین تر از برآورد قبلی وی است، خطر حسابرسی افزایش می یابد. حسابرس برای جبران این افزایش در خطر حسابرسی یکی از اقدامات زیر را انجام می دهد:
    الف) کاهش سطح برآوردی خطر کنترل، در صورت امکان، و تامین پشتوانه لازم برای سطح جدید پایین تر، از طریق انجام آزمون های کسترده یا اضافی کنترل های داخلی.
    ب) کاهش خطر عدم کشف از طریق تعدیل نوع و ماهیت، زمانبندی اجرا و حدود آزمون های محتوای مورد نظر.
    ۲۰-۲-چرخه عمر
    همه‌ی موجودات زنده، از جمله نباتات، جانوران و انسانها، همگی از منحنی عمر یا چرخه عمر پیروی می کنند. این گونه موجودات متولد می شوند، رشد می کنند، به پیری می رسند و در نهایت می میرند. این سیستم های زنده در هر مرحله از چرخه عمر خود دارای الگوهای رفتاری خاص به منظور چیرگی بر مسایل آن دوره و مشکلات مربوط به انتقال از دوره ای به دوره دیگر هستند. تئوری چرخه عمر شرکت چنین فرض می کند که شرکت ها و بنگاه های اقتصادی، همچون تمامی موجودات زنده که متولد می شوند، رشد می کنند و می میرند، دارای منحنی عمر یا چرخه عمر هستند.[۶۴] همانند موجودات زنده، رشد و پیری واحدهای تجاری را بر مبنای قابلیت کنترل و انعطاف پذیری نشان می دهند. در جوانی(دوران رشد) سازمان ها بسیار انعطاف پذیر، ولی در بیشتر مواقع غیر قابل کنترل‌اند. با افزایش عمر سازمان ها، روابط تغییر می کند، کنترل افزایش و انعطاف پذیری کاهش می یابد. در نهایت، با پیر شدن (دوران افول) قابلیت کنترل نیز کاهش خواهد یافت. هنگامی که واحد تجاری قابلیت کنترل داشته و انعطاف پذیر باشد، بیانگر این است که توامان مزایای جوانی و پیری را داراست. این وضعیت تحت عنوان مرحله تکامل (بلوغ) شناخته می شود. در اقتصاد و مدیریت، چرخه عمر شرکت ها و موسسات به مراحلی تقسیم می شوند. در ادبیات این علوم برای چرخه عمر مدل هایی با چند مرحله ارائه شده است که در چاچوب این مدل ها، موسسات و شرکت ها با توجه به هر مرحله از حیات اقتصادی خود سیاست و خط مشی مشخصی را دنبال می کنند. این سیاست ها به گونه ای در اطلاعات حسابداری شرکت ها منعکس می شود.[۶۵] در حوزه حسابداری نیز برخی از محققان به بررسی تاثیر چرخه عمر شرکت بر اطلاعات حسابداری پرداخته اند.[۶۶] این محققان چهار مرحله را برای توصیف چرخه عمر شرکت به شرح ذیل تبیین نموده اند:
    مرحله تولد یا ظهور، مرحله رشد، مرحله بلوغ، مرحله افول یا سکون
    در مرحله ظهور معمولاً میزان دارایی ها (اندازه شرکت) در سطح نازلی قرار دارد، جریان های نقدی حاصل از فعالیت های عملیاتی و سودآوری پایین است و شرکت ها برای تامین مالی و تحقق فرصت های رشد به نقدینگی بالایی نیاز دارند.
    در مرحله رشد اندازه شرکت بیش از اندازه شرکت های در مرحله ظهور بوده، میزان فروش و درآمد ها نیز نسبت به مرحله ظهور بیشتر است. منابع مالی نیز بیشتر در دارایی های مولد سرمایه گذاری شده، شرکت از انعطاف پذیری بیشتری در شاخص های نقدینگی برخوردار است.
    در مرحله بلوغ شرکت ها فروش با ثبات و متعادلی را تجربه نموده، نیاز به وجه نقد در اکثر موارد از طریق منابع داخلی تامین می شود. اندازه دارایی های این شرکت ها نیز به تناسب بیش از اندازه شرکت های در مرحله رشد می باشد.
    در مرحله افول فرصت های رشد عموماً بسیار ناچیز است. شاخص های سودآوری، نقدینگی و ایفای تعهدات روند نزولی داشته و شرکت در شرایط رقابتی بسیار سخت محاط شده است، ضمن اینکه هزینه تامین مالی از منابع خارجی زیاد می باشد.
    ۲۱-۲-پیشینه تحقیق
    ۱-۲۱-۲-پیشینه خارجی
    داس و پاندیت [۶۷] (۲۰۱۰) در تحقیق با عنوان “تاثیر کیفیت حسابرسی بر فرصت های سرمایه گذاری شرکت ها در مراحل چرخه عمر” نشان دادند که شرکتهایی با فرصت های سرمایه گذاری بالا مانند شرکت هایی که در مراحل اولیه چرخه عمر خود هستند نسبت به شرکت های بالغ دارای سرمایه گذاری های اختیاری بیشتری هستند. بنابراین نقش حسابرس در ممانعت از بیش سرمایه گذاری در شرکت های بالغ حیاتی تر از شرکت های جوان است و به طور مشابه نقش حسابرس در ممانعت از کم سرمایه گذاری در شرکت های جوان حیاتی تر از شرکت های بالغ است.
    فردیناند و همکاران[۶۸](۲۰۰۹)، در پژوهشی با عنوان تاثیر دوره تصدی حسابرس و تخصص در صنعت حسابرس بر روی کیفیت سود به این نتیجه رسیدند که هرگاه تخصص در صنعت حسابرس پایین باشد، در آن صورت رابطه بین دوره تصدی حسابرس طولانی تر و کیفیت بالاتر سود، قوی تر خواهد بود و برعکس. چمبرز و پاین[۶۹](۲۰۰۸)، در پژوهشی با عنوان کیفیت حسابرسی و اقلام تعهدی غیر عادی به این نتیجه رسیدند، مقدار بازده عملیاتی مربوط به اقلام تعهدی غیر عادی رابطه منفی با کیفیت حسابرسی دارد.
    لی[۷۰](۲۰۰۷)، در تحقیقی با عنوان “دوره تصدی حسابرس و محافظه کاری حسابداری” به این نتیجه رسید که افشاء دعوای حقوقی حسابرسان اثر معکوسی تصدی طولانی تر حسابرسی بر محافظه کاری حسابداری را کاهش می دهد.شواهد نشان داد که مقدار محافظه کاری کاهش یافته به همراه تصدی حسابرسی در طی دوره دعاوی حقوقی طولانی تری کاهش می یابد.
    مور و لونستین[۷۱](۲۰۰۴) در تحقیق خود با عنوان منافع شخصی و تضاد سود معتقدند که عدم آشنایی حسابرس با صاحبکار ممکن است هشدارهایی برای حسابرسان به وجود آورد که این هشدارها باعث می شوند تا حسابرس در کار خود از ریسک بالقوه حسابرسی اجتناب کنند بنابراین آن ها ممکن است برخی مبادلات را محافظه کارانه تر گزارش کنند یا آزمون ها را افزایش دهند.در مقابل تصدی بیشتر موجب آشنایی شده و استقلال حسابرسی را کاهش می دهد.
    کارسلو و ناگی[۷۲](۲۰۰۴)، طی تحقیقی با عنوان “تخصص حسابرس، اندازه مشتری و گزارشگری مالی متقلبانه” به آزمون رابطه بین دوره تصدی حسابرسی و گزارشگری مالی متقلبانه پرداختند و به این نتیجه رسیدند که گزارشگری مالی متقلبانه در سال های اولیه دوره تصدی حسابرسی بیشتر اتفاق می افتد.
    بنیتوآرونادا [۷۳](۲۰۰۴) در تحقیقی با عنوان شکست حسابرس و بحران در حسابرسی نشان دادند که حسابرسان با تخصص ویژه در حسابرسی یک صنعت خاص به دو دلیل عمده کیفیت حسابرسی بالاتری دارند.اول: آشنایی بیشتر با مسایل و مشکلات حسابداری و حسابرسی آن صنایع به دلایل اجرای مداوم حسابرسی آن، دوم: وجود انگیزه برای کسب و حفظ شهرت در حسابرسی آن گروه از صنایع خاص.
    باود و ویلکینز[۷۴](۲۰۰۴)، در پژوهشی تاثیر اندازه موسسه حسابرسی را بر کیفیت حسابرسی در بازار بلژیک را مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند که رابطه معناداری بین اندازه حسابرس و کیفیت حسابرسی وجود ندارد.
    فرانکل وهمکاران[۷۵] (۲۰۰۲) در مقاله خود به بررسی نقش حق الزحمه حسابرسان و میزان ثروت موسسه حسابرسی در ارتباط با دستکاری سود توسط مدیریت پرداخته و نشان دادند که هرگاه حسابرسان از نظر درآمد، وابستگی مالی بیشتری به صاحبکار داشته اند مدیریت سود آن صاحبکار بیشتر از صاحبکاران دیگر بوده است.
    باسو[۷۶](۲۰۰۱)، با مطالعه اصل محافظه کاری و به موقع بودن درآمد نشان داد که سودهای گزارش شده توسط شرکت های تحت حسابرسی بزرگ محافظه کارتر از سود های شرکت های تحت حسابرسی غیر بزرگ، می باشند.
    لام و چانگ[۷۷](۱۹۹۴)، در بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و اندازه موسسه حسابرسی را از طریق کشف تقلب در پیش بینی سود در بازار اولیه سهام سرمایه سنگاپور بررسی کردند و دریافتند که بطور کلی موسسات حسابرسی بزرگ لزوماً کیفیت حسابرسی بهتری از موسسات حسابرسی کوچک ارائه نمی دهند.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    دی آنجلو[۷۸] (۱۹۸۱) در تحقیقی با عنوان “اندازه موسسه حسابرسی و کیفیت حسابرسی” اندازه حسابرسی را از طریق تعداد صاحبکاران آن اندازه گیری نموده است. اومعتقد است موسسه های حسابرسی بزرگ تر به دلیل دسترسی به منابع و امکانات بیشتر برای آموزش حسابرسان خود و انجام آزمون های مختلف، خدمات حسابرسی را با کیفیت بالاتری ارائه می کنند.او با بهره گرفتن از روش تحلیلی نشان داد که بین اندازه موسسه حسابرسی و درک بازار از کیفیت حسابرسی، ارتباط مثبت وجود دارد.
    ۲-۲۱-۲-پیشینه داخلی

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:38:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی تاثیر انتصاب های مبتنی بر شایستگی مدیران بر بهره وری نیروی انسانی بانک ملت استان اردبیل- قسمت ۱۷ ...

    باتوجه به وضعیت موجود منابع انسانی ، ضرورت توجه بیشتر به منابع انسانی امری بدیهی است به گونه ای که :
    ۱ – برمبنای شرایط احراز، افراد و جایگاه سازمانی قرار گیرند;
    ۲ – بهسازی منابع انسانی برمبنای تجزیه وتحلیل انجام شود (تجزیه وتحلیل شغل ومشاغل );
    ۳ – ارزیابی مداوم و مستمر عملکرد در سطح فرد و واحدهای سازمان به عمل آید;
    ۴ – اصلاحات لازم برمبنای نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد صورت گیرد.
    ۲-۳-۳- مفهوم شایستگی مدیران
    با بررسی ادبیات موضوع مربوط به شایستگی‌ها و بررسی تعاریفی که در مورد شایستگی ارائه شده است، اولین چیزی که بخوبی مشخص می‌شود، فقدان تعریف واحد و اصطلاح شناسی مشخص و معین در مورد شایستگی و معنا و مفهوم آن است. مرور تعاریف زیر که عمدتاً توسط صاحبنظران برجسته این حوزه ارائه شده است، می‌تواند تا حدی بیانگر این قضیه باشد.
    فرهنگ آکسفورد(۲۰۰۳) شایستگی را بعنوان قدرت، توانایی و ظرفیت انجام دادن یک وظیفه تعریف می‌کند.
    کیو (۱۹۹۳) شایستگی را بعنـوان نتیجه به کاربردن دانش و مهـــــارت بطور مناسب تعریف می‌کند. بعبارتی دیگر شایستگی = مهارت + دانش. موسسه نشنال پارک سرویس امپلویز (۲۰۰۴) شایستگی را مجموعه‌ای از دانش، مهارت و تواناییها در یک شغل خاص می‌داند که به شخص اجازه می‌دهد که به موفقیت در انجام وظایف دست یابد. همانطور که مشاهده می‌شود، این تعریف مولفه توانایی را نیز به مولفه‌های شایستگی افزوده است.
    فیلپوت و همکاران (۲۰۰۲ )شایستگی را بعنوان ترکیبی از مهارتها، دانش و نگرشهای مورد نیاز برای انجام یک نقش بگونه‌ای اثر بخش، تعریف می‌کند.
    در این تعریف مولفه نگرشها بجای تواناییها آمده است. در تعریفی دیگر، مولفه انگیزه به جای این دو به تعریف افزوده شده است. تعریف‌ هانستین (۲۰۰۰) از این نوع تعریف است:
    شایستگی عموماً بعنوان مجموعه رفتارها یا فعالیت‌های مرتبط، انواع دانش، مهارتها و انگیزه‌هاست که پیش نیازهای رفتاری، فنی و انگیزشی برای عملکرد موفقیت‌آمیز در یک نقش یا شغل مشخص است.
    در زیر نمونه‌های دیگری از این تعاریف آمده است:
    شایستگی عبارتست از هرگونه دانش، مهارت یا ویژگی شخصی که یک فرد را قادر می‌سازد تا عملکرد موفقیت‌آمیز به نمایش بگذارد. (دولت ساسکاچوان، ۱۹۹۸)
    شایستگی ویژگی‌ قابل اندازه‌گیری یک شخص است که با عملکرد اثر‌بخش در شغل، سازمان و فرهنگ خاص مرتبط است. (هی‌گروپ، ۲۰۰۱)
    اصطلاح شایستگی برای توصیف مجموعه‌ای از رفتارها که ترکیب واحدی از دانش، مهارت، تواناییها و انگیزه‌ها رامنعکس می‌کند و با عملکرد در یک نقش سازمانی مرتبط است، بکار می‌رود. بعنوان مثال شایستگی گوش دادن که معمولا در مدل‌های شایستگی وجود دارد. شامل رفتارهایی از قبیل تماس چشمی، تکان دادن سر، تصدیق شفاهی، تعبیر صحیح و… است. اینکه یک فرد چطور شایستگی گوش دادن را بطور مناسب بکار ببرد، به داشتن دانش درباره گوش دادن، مهارت درباره رفتارهای گوش دادن و انگیزه برای گوش دادن وابسته است.
    به خاطر توافق نداشتن صاحب‌نظران در زمینه تعریف شایستگی‌ها پژوهشی توسط زمک در سال ۱۹۸۲ انجام شد. وی با چندین متخصص در حوزه آموزش مصاحبه کرد تا آنچه شایستگی را می‌سازد با دقت تعیین کند و پس از انجام مصاحبه‌ها او نتیجه گرفت؛ هیچ توافق روشنی و واحدی درباره آنچه شایستگی‌ها را می‌سازد وجود ندارد.
    نکته دیگر در زمینه تعریف شایستگی‌، آنکه معمولا دو تعریف مرتبط در زمینه شایستگی ارائه می‌شود. اولی نشانگر توانایی یک فرد برای انجام کار‌های مربوط به شغل بگونه‌ای اثر بخش است و تعریف دوم عبارت است از آنچه یک فرد برای عملکرد اثر بخش نیاز دارد. این دو تعریف خیلی به یکدیگر نزدیک هستند اما متفاوت اند. دومی در بردارنده آن چیزی است که برای موفقیت در یک شغل لازم است، در حالی که اولی با آنچه که یک فرد بعنوان یک کار مهم در شغل خود، انجام می‌دهد ارتباط دارد. (مایر، ۲۰۰۳) معنای دوم معنای واقعی شایستگی است و در این مطالعه نیز همین معنا مد نظر است تعریف شایستگی‌های مدیریتی نیز مشابه همین تعاریف است نمونه ای از تعاریف شایستگی‌ها مدیریتی در زیر آمده است:
    شایستگی‌های مدیریتی متشکل از مجموعه‌ای از دانش، مهارتها و تواناییها و انگیزه‌ها است به منظور اینکه مدیر بتواند وظایف محوله را بخوبی انجام دهد. (مرکز مشاوره جی‌جی‌ان، ۲۰۰۴)
    حال که مفهوم شایستگی و شایستگی‌های‌ مدیریتی آشکار شد به بیان فرایند طراحی برنامه های آموزش مدیران پرداخته می‌شود.
    ۲-۳-۴- فرایند طراحی برنامه های آموزش مدیران
    فرایند طراحی برنامه های آموزشی توسعه مدیریت مبتنی بر شایستگی ،شامل سه مرحله اساسی است که عبارتند از: تعیین مدل شایستگی ها،تشخیص نیازهای آموزشی و شناسایی و اجرای برنامه های توسعه مدیریت .
    ویلیام بیهام در اثر خود تحت عنوان «توسعه سیستم های منابع انسانی مبتنی بر شایستگی» (۲۰۰۲) از این سه گام جهت طراحی برنامه های توسعه ای یاد می کند.
    اولین و مهمترین گام در طراحی برنامه های توسعه مدیریت بر اساس این رویکرد تعیین مدل شایستگی مدیران است. در واقع این مرحله حکم سنگ زیرین برنامه های توسعه را دارد.براین اساس در ادامه به تشریح مراحل تعیین مدل شایستگی پرداخته می شود.
    ۲-۳-۵- تعیین مدل شایستگی مدیران
    از جمله مدل هاى جالبى که در زمینه شایستگى هاى مدیریت ارائه شده مدل فرید برگ ( ۲۰۰۴) است که براى شایستگى ها حالت سلسله مراتبى قائل است، وى شایستگى ها را در هفت طبقه قرار مى دهد و شایستگى طبقه پایین را پیش نیاز شایستگى طبقه بالاتر مى داند. این هفت طبقه عبارت است از: ۱٫سازمانی، ۲٫ گروه، ۳٫ بین فردی، ۴٫ ارتباطات، ۵٫ اثربخشی، ۶٫ شغلی، ۷٫ استدلال.
    شرمن و همکاران ( ۲۰۰۱ ) شایستگى هاى موردنیاز مدیران را در هفت عنوان خلاصه مى کنند: مهارت هاى رهبرى، آموزشى، مدیریت منابع، سرپرستى و نظارت کارکنان، کنترل برنامه وگزارش دهى، اقدامات توسعه حرفه اى و مشارکت اجتماعى. کان و جى چنگ ( ۲۰۰۲ ) نیز شایستگى هاى موردنیاز مدیران را چنین فهرست مى کنند: نفوذ و تاثیرگذارى، مسئولیت اجتماعى، توانایى تحقیق و بررسى، میل به موفقیت، توانایى تصمیم گیرى ، مهارت بین فردى، ابتکار، اعتماد به نفس، توانایى مدیریت منابع انسانى(به نقل ازهانگ هو و یانگ هو، ۲۰۰۹). ادوارد ( ۲۰۰۹ ) شایستگى هاى مدیریت را در نه عنوان خلاصه مى کند که عبارت است از: توسعه و پرورش کارکنان، ارتباطات، حل مسئله، مدیریت تغییر، مهارت هاى فنى و وظیفه، تیم سازى، مدیریت عملکرد(وظیفه)، آگاهى بین فردى، یکپارچه کردن دیدگاه ها.
    در مدل دیگرى که توسط « ویتالا » (۲۰۰۵) ارائه شده است، شایستگى ها را به صورت سلسله مراتبى در شش طبقه قرار مى دهد. او این شایستگى ها را به شکل یک مثلث نشان مى دهد:

    شکل ۱٫ مدل سلسله مراتب شایستگى هاى مدیریتى(ویتالا، ۲۰۰۵)
    در بررسی که از ادبیات موضوع صورت گرفت، یک متدولوژی اصلی شناسایی شد که بیشتر مورد تایید قرار گرفته است. در اینجا سعی می‌شود بطور مختصر این متدولوژی و گامهای اساسی آن بیان شود.
    این رویکرد دارای پنج گام اساسی است که بطور مختصر در زیر به آنها پرداخته می‌شود. قابل ذکر است که این رویکرد مورد قبول بسیاری از صاحبنظران است و در واقع، آنها در ارائه روش شناسی خود، روش های مشابه این ارائه کرده‌اند از جمله می‌توان به کلارک (۱۹۹۱)، شرمن (۲۰۰۲)، ای وی کامپر فرم (۲۰۰۲) اشاره کرد.
    الف – بررسی ادبیات موضوع و مستندات داخلی: در اینجا پژوهشی به منظور شناسایی مدلهای داخلی موجود و مدلهای خارجی که ممکن است برای نقشهای مختلف وجود داشته باشد، انجام می‌شود. در واقع در این مرحله تا حد امکان به بررسی آرای صاحبنظران مختلف از سالهای دور تا عصر حاضر پرداخته و نظرات آنها در مورد شایستگی مدیریتی استخراج می‌شود. این امر می‌تواند دو مزیت عمده داشته باشد:
    اول آنکه به فهرست جامعی از شایستگی دست خواهیم یافت. هنگامی که شایستگی‌ را از دید صاحبنظران مختلف از گذشته تا حال حاضر بررسی کنیم، احتمال اینکه بعدها در ادامه کار، مفهومی از شایستگی شناسایی شود که در فهرست تهیه شده از نظرات صاحبنظران دیده نشده باشد، اندک است. در واقع انجام این کار موجب تهیه فهرست جامع شایستگی‌ها می‌شود.
    دوم اینکه هنگامی که، شایستگی‌ها را از دید صاحبنظران مختلف بررسی می‌کنیم، می‌توانیم، پی‌ببریم که کدام شایستگی بیشتر مورد نظر صاحبنظران است. به اینگونه که می‌توانیم تعداد فراوانی هر شایستگی را شناسایی کرده و از این طریق شایستگی‌های مورد تاکید را استخراج کنیم.
    ب – مصاحبه با افراد موفق و برجسته در سازمان: این مرحله در واقع شامل مصاحبه با افرادی است که دارای عملکرد عالی هستند. این کار به منظور شناسایی دانش، مهارت و توانایی آنها که موجب برجسته شدن آنها و تمایزشان از بقیه سازمان‌ شده است، انجام می‌شود. قسمت عمده این مرحله به متوسل شدن به نمونه‌های عملکرد اثر بخش و غیر اثر بخش اختصاص می‌یابد که بعداً به منظور نشان دادن ‌شایستگی‌ها در عمل و زندگی واقعی بکار می‌رود. اجرای این مرحله می‌تواند دربردارنده دو مزیت باشد:
    اول آنکه می‌توانیم به ارزیابی فهرست تهیه شده در مرحله قبل بپردازیم. بدینگونه که از طریق مصاحبه با افراد شاخص، به فهرستی از شایستگی‌ها دست می یابیم. در اینجا دو حالت ممکن است وجود داشته باشد. یا اینکه شایستگی‌های استخراج شده دقیقا همان شایستگی‌هایی است که از منظر صاحبنظران تهیه شده است و یا اینکه شایستگی‌های جدید شناسایی می‌شود که در فهرست تهیه شده از منظر صاحبنظران نیامده است که در این صورت می‌توانیم با افزودن آن به فهرست به جامع‌تر کردن و تکمیل فهرست شایستگی‌های مدیران بپردازیم. پیش آمدن هر یک از این دو حالت در بردارنده مزیتهای خاص خود است.
    دوم اینکه می‌توانیم تا حدی به بومی کردن شایستگی‌ها بپردازیم، بدین صورت که شایستگی‌های مورد نظر در سازمان خاص مشخص می‌شود.
    همانطور که در ابتدای این بخش نیز مطرح شد، شرمن و دیگران (۲۰۰۲) نیز از ارائه دهندگان این متدولوژی هستند. اما آنها در این مرحله بخش دیگری را نیز به متدولوژی خود می‌افزایند و آن اجرای مصاحبه با متخصصان در حوزه شایستگی‌ها و بررسی شایستگی از نظر آنهاست. این امر نیز می‌تواند در واقع هر دو مزیتی را که در بالا ذکر شد، در بر داشته باشد.
    ج- تهیه فهرست اولیه شایستگی‌ها: طی انجام دادن مرحله اول و دوم، فهرستی از شایستگی‌ها بدست می‌آید که در واقع لیست اولیه شایستگی‌هاست. توصیه می‌شود، در این مرحله به تعریف شایستگی‌ها نیز پرداخته شود. بدین صورت که هر یک از شایستگی‌ها در حد یک یا دو خط و ترجیحاً بصورت مصدری تعریف شود تا منظور و مقصود از شایستگی مشخص شود. این کار می‌تواند در مرحله بعدی که اعتبار یابی شایستگی‌هاست. بسیار کمک کند.
    د- اعتبار یابی شایستگی‌ها: لیست شایستگی‌هایی که در مرحله قبل بدست می‌آید، درواقع فهرست خام شایستگی‌ها است. به همین دلیل بایستی به اعتباریابی آن پرداخته شود. در واقع هدف از اعتبار یابی دست یافتن به موارد زیر است:
    اول آنکه شایستگی‌های مطرح شده بعنوان شایستگی‌های عام مطرح است و کمتر صاحبنظران به تقسیم‌بندی آنها براساس سطوح مدیریت پرداخته‌اند. به عبارتی دیگر همانطور که در مدیریت، سطوح مختلف داریم (که عمدتاً به سه سطح ارشد و میانی و عملیاتی تقسیم می‌ شود) هر یک از مدیران این سطوح بی‌شک بایستی دارای شایستگی‌های خاصی باشند که با سطوح دیگر تفاوت دارد. در اعتباریابی به مشخص ساختن شایستگی‌های مربوط به هر سطح پرداخته می‌شود.
    دوم آنکه شایستگی‌ها از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است. بعبارتی دیگر همه مدیران میانی در همه سازمانها نیازمند شایستگی‌های یکسانی نیستند. قطعاً شایستگی‌ها مورد نیاز یک مدیر میانی در شرکت خدماتی متفاوت با شایستگی‌های مورد نیاز یک مدیر در همان سطح در شرکت صنعتی است. پس در اعتبار‌یابی به مشخص ساختن شایستگی‌ها از این لحاظ پرداخته می‌شود.
    سوم پس از اینکه شایستگی‌های مدیران سازمان خاص و در سطوح مختلف مشخص شد. نکته دیگری که باقی می‌ماند، این است که یک مدیر به همه شایستگی‌های مطرح شده در سطح مدیریتی خود به یک اندازه نیاز ندارد. بعبارتی دیگر ممکن است برای یک مدیر ارشد در یک سازمان سیاسی فهرستی از مهارتها از جمله ارتباطات، مدیریت بحران، مدیریت اعتماد، تصمیم‌گیری، حل مساله و … ذکر شده باشد. آیا این مدیر به همین مهارتها به یک اندازه نیاز دارد؟ یا اینکه برخی از آنها مهمترند؟ بنابراین بایستی در اعتبار یابی به مشخص کردن این امر یعنی وزن دهی به شایستگی های مختلف نیز پرداخته شود.
    حال که اهداف انجام اعتبار یابی مشخص شد، به بیان روش های مختلف اعتباریابی شایستگی‌ها می‌پردازیم.
    یکی از اصلی‌ترین روشها، روش اعتباریابی محتواست:
    فهرست اولیه شایستگی‌ها تبدیل به فرمت پرسشنامه می‌شود و پرسشنامه روی نمونه آماری مشخص اجرا می‌شود. پرسش در این زمینه است که کدام شایستگی‌ها برای عملکرد موفقیت‌آمیز در آن سازمان ضروری و چقدر ضروری هستند. هر پرسش شونده ای می‌تواند نظر خود را روی پیوستاری از «اصلا ضروری نیست تا کاملاً ضروری» بیان کند. پس از جمع‌ آوری پرسشنامه‌ها نتایج از لحاظ آماری تجزیه و تحلیل می‌شود تا اعتبار هر شایستگی بدست آید. این یک عمل و روش پذیرفته شده برای دفاع از مدل شایستگی است.
    ه- تهیه مدل شایستگی: پس از اعتباریابی شایستگی‌ها، شایستگی‌های مورد نظر و معتبر شناسایی و سپس به تهیه مدل شایستگی برای سطوح مختلف پرداخته می‌شود. این مدل اساس و پایه آموزش قرار می‌گیرد.
    ۲-۳-۶- تشخیص نیازهای آموزشی مدیران
    در مرحله قبل بر اساس مدل شایستگی تهیه شده، شایستگی های مورد نیاز هر سطح از مدیران مشخص می شود. در واقع شایستگی های مدیران به منزله وضعیت مطلوبی است که مدیران بایستی بدان برسند و فاصله آن با وضعیت موجود آنها نیاز آموزشی آنهاست. بر این اساس به منظور تشخیص نیاز های آموزشی مدیران بایستی به ارزیابی آنها در برابر شایستگی ها پرداخت.این امر مشخص می سازد که هر فرد در مقایسه با شایستگی های مدیریتی مورد نیاز در کجا قرار دارد.برای این ارزیابی می توان از روش های مختلفی استفاده کرد که بیهام و مایر(۲۰۰۰)سه روش عمده را بیان می کنند که عبارتند:
    ارزشیابی توسط مدیر با تجربه دارای تدبیر
    ارزیابی فشرده توسط کانونهای ارزیابی
    ارزیابی از چند دیدگاه که توسط همکاران و زیردستان انجام می شود.(بازخورد ۳۶۰ درجه‌ای)
    مزیت اصلی استفاده از این روش جهت تعیین نیاز آموزشی مدیران این است که برنامه های آموزشی را تنها در اختیار کسانی می گذارد که به آن نیاز دارند.اگر برنامه ای که برای رشد و پیشرفت افراد برگزار می‌شود به شغل فعلی یا آتی آنها ارتباط نداشته باشد، ارزشی در بر نخواهد داشت.استفاده نا مناسب از منابع آموزشی هم موجب اتلاف وقت مدیران و در نتیجه تحمیل هزینه هایی برای سازمان می شود – زیرا مدیران مدتی از وقت کاری خود را در جایی غیر از محل کار خود می گذرانند – و هم موجب تحمیل هزینه های مالی بر سازمان می شود – زیرا سازمان می توانست از پولی که صرف این برنامه ها کرده در جای دیگر خیلی بهتر استفاده کند- (بیهام و مایر،۲۰۰۰)
    شناسایی و اجرای برنامه های توسعه مدیریت
    در واقع این مرحله در بردارنده سه گام اصلی است:
    شناسایی فرصتهای توسعه مدیریت(کارگاه آموزشی، مربیگری،مونیتورینگ و …
    توسعه شایستگی های مدیریتی(اجرای برنامه های شناسایی شده)
    ارزیابی مجدد شایستگی های مدیریتی (به منظور تعیین میزان بهبود)(بسپک ،۲۰۰۳)
    پس از مشخص شدن نیازهای آموزشی مدیران، در این مرحله بایستی فرصتهای آموزشی مناسب جهت پاسخگویی به این نیازها را پیش بینی و اجرا کرد. مهمترین تفاوت میان برنامه های توسعه مدیریت مبتنی بر شایستگی با برنامه‌های آموزشی دیگردر همین برنامه های توسعه ای است. در برنامه های آموزشی سنتی که معمولآ بصورت سخنرانی نیز برگزار می شود آنچه که بیشتر اتفاق می افتد، انتقال دانش است. در حالی که در رویکرد توسعه مبتنی بر شایستگی انتقال دانش جزء کوچکی از برنامه های آموزشی است. زیرا همانطور که بیان شد شایستگی علاوه بر دانش شامل توانایی ، مهارت ، نگرش و انگیزه نیز هست. در این برنامه های توسعه ای سعی برآن است که فرد شایستگی را در عمل یاد بگیرد. بر این اساس پس از ارائه دانش به تمرین شایستگی پرداخته می شود. بدین منظور از روش های سناریو نویسی ،بررسی موردی و ایفای نقش استفاده می شود.
    از جمله مهمترین روش هایی که جهت آموزش شایستگی ها وجود دارد، روشی است که توسط وتن و کامرون(۱۹۹۸) ارائه شده است .آنها دراثر خود تحت عنوان «توسعه مهارتهای مدیریت» این روش را در چهار مرحله توصیف می کنند که عبارتند از: سنجش اولیه مهارت ، یادگیری مهارت ، تمرین مهارت ،سنجش ثانویه مهارت.
    در گام اول با ارائه یک تست به فراگیران سعی بر آن است که وضعیت فعلی فراگیران از نظر مهارت مورد نظر شناسایی شود. در گام دوم به ارائه مطالب در زمینه مهارت مورد نظر پرداخته می شود و سعی بر آن است که از این راه مهارت یاد گرفته شود.در مرحله بعد به منظور اینکه فراگیران بتوانند مهارت را در عمل بکارگیرند، به تمرین آن پرداخته می شود. بدین منظور ازطریق بیان سناریوهای مختلف و ایفای نقش سعی برآن است که فراگیران به تمرین مهارت بپردازند. در نهایت مجددآ به سنجش مهارت پرداخته می شودتا میزان پیشرفت فراگیران مشخص شود.
    قطعاً گرفتن بازخورد از طریق ارزشیابی تکوینی و در پایان دوره می تواند زمینه بهبود مستمر برنامه های توسعه مدیریت را فراهم کند.
    ۲-۳-۷- انتصاب مدیران
    در جهان پر شتاب و رو به توسعه امروز سازمانها و بنگاه های موفق برای بقا و تداوم فعالیت خود و ورود به عرصه رقابت جهانی، از تحول سازمانی و مدیریتی استقبال می کنند. بی تردید پذیرش این تحول، نیاز به ابزار مربوط به خود دارد و یکی از این ابزارها بهره گیری از روش های پیشرفته، برای جذب استعدادها و پرورش مدیران آینده با رویکرد شایسته گزینی و نخبه پروری است. در راهبرد سازمان الگوی شایسته سالاری به عنوان آرمان، باید به صورت فرایند علمی تعریف شود. سازوکارهای آن با واژگان روشن و ساده و قابل اندازه گیری تعیین گردد و جدول زمانی اجرای آن طراحی ودر این رابطه از کارشناسان مدیریت و مشاوران منابع انسانی و رفتار سازمانی کمک گرفته شود.(حسینیان، ۱۳۹۰: ۱۶۱)
    یک سازمان آینده نگر به دلیل چالش های پیش رو به مدیرانی نیاز دارد که بیش از پیش قابل تر و شایسته تر باشند و از آنجایی که استخدام و به کار گماردن مدیران، هزینه زیادی به سازمان تحمیل می کند باید از اتلاف هزینه های ناشی از انتخاب مدیر نالایق و لطمه های ناشی از برکناری آن جلوگیری نمود. اگر ویژگی و مدل های شایستگی برای توسعه و پیشرفت مورد استفاده قرار گیرند بعید به نظر می رسد که سازمان حالت ایستایی به خود بگیرد (رمضانی ، ۱۳۷۸).
    فرایند علمی انتخاب مدیران ازجمله زیر ساخت های استقرار نظام مدیریتی بر مبنای شایستگی است که زمینه ساز تصمیم گیری مدیران عالی در انتصاب بهترین نامزد می شود و انتخاب را از تعصب، حب و بغض فردی یا گروهی ، اعمال سلیقه شخصی عمدی یا غیر عمدی، دور خواهد ساخت . ازجمله زیر ساخت های استقرار نظام مدیریتی بر مبنای شایستگی است که زمینه ساز تصمیم گیری مدیران عالی در انتصاب بهترین نامزد می شود و انتخاب را از تعصب، حب و بغض فردی یا گروهی ، اعمال سلیقه شخصی عمدی یا غیر عمدی، دور خواهد ساخت .
    بیش از نیم قرن است که بحث برنامه ریزی جانشینی مدیریت در جهان به صورت علمی مطرح شده و در کشور ما نیز این مطلب مورد توجه قرار گرفته است بررسی مدارک موجود در مراکز خدماتی از جمله در بانک ها مؤید این موضوع است.
    برای انتخاب مدیران شایسته و مطمئن در پیکره سازمان که بی شک نقش بسزایی در حصول و اجرای برنامه ها در اهداف تعیین شده خواهند داشت؛ حاکمیت نگرش سیستمی در طراحی و اجرای فرایند ها و زیر فرایند های مدیریت بر مبنای شایستگی به دلیل چند گانگی ، ناهمگونی و معیارهای چند گانه تصمیم گیری و تأثیرات ناشی از آن ضروری است و رویکرد نظام مند تمام فرایند های شایستگی و زیر فرایند های آن باید با رویکرد هم پایانی در جهت دست یابیبه اهداف مشخص سازماندهی شود(دهقانان، ۱۳۵۸ ).
    ۲-۳-۸- نقش شایستگی در انتصابات
    مفهوم شایستگی این است که افراد کفایت لازم را برای انجام کار خود داشته باشند. گرچه کفایت داشتن یک فرد سازمان را اصلاح نمی کند ولی مقوله ای کلان تر و فراتر از این رویکرد ، استقرار نظام مدیریت بر مبنای شایستگی است؛ به عبارت دیگر مدیریت بر مبنای شایستگی فرایندی تلفیقی است که باعث قرار گرفتن افراد در جایگاه سازمانی مناسب ، مطابق با تواناییها، قابلیت ها و مهارتهای کاری، شده و موجب گسترش صلاحیت های تخصصی و حرفه ای میشود .
    ریکارد لیندرن ( ۲۰۰۷ ) ، اولاهنفردسن ، الریک شولتز شایستگی در سطح فرد را شخصیت بنیادی فرد دانسته که اجرای عالیه وظایف مانند : انگیزه ، حالت و اخلاق، خودشناسی ، ارزش ها ، استاندار های معنوی را آسان می کند . بویاتزیس ( ۱۹۸۲ ) در مقاله « مدیر شایسته ، مدلی برای عملکرد موثر » شایستگی را ترکیبی از انگیزش، صفت ها ، مهارت ها ، نقش اجتماعی، تصور فرد از خود یا مجموعه دانش مرتبط بهکار تعریف می کند(دهقانان، ۱۳۸۵ ). شایستگی به نقل از مقاله پرورش و توسعه شامل: مهارت ها ، توانایی ها ، دانش و ویژگی هایی است که مجریان عالی را از مجریان متوسط در داخل وظیفه کاری یا طبقه شغلی، جدا می کند(رمضانی، ۱۳۷۸)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    سنخ شناسی نظام مدیریت بر مبنای شایستگی در برنامه چهارم توسعه کشور که براساس یک فرایند تلفیقی است، روی هفت زیر فرایند تأکید دارد (دهقانان، ۱۳۵۸)
    ۱- شایسته خواهی به معنای فراهم کردن بستر های فرهنگی و تسهیلات لازم برای اداره امور به دست شایستگان است.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    شایسته شناسی ، حفظ سوابق، ضبط ویژگی ها و توانمندی های افراد و شناسایی پتانسیل های جدید در مقیاس کلان از طریق تسهیلات سخت افزاری ونرم افزاری می باشد.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 02:38:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم