گاهی گفته می شود که با عمل از وقوع منکر پیشگیری کنید یا به معروف وادار کنید، مقصود از آن این است که اگر می دانید با زبان اثری نمی بخشد یا با زبان امر و نهی کردید و اثری نبخشید، ولی ممکن است با عمل اثر ببخشد، از راه امر و نهی عَملی وارد شوید، مثلاً دست طرف را بگیرد و نگذارید به مظلوم و ستمدیده ای تعدی کند، یا شیشه شراب را از نزد او بردارید و….
۳٫عامل بودن :
گاهی نیز گفته می شود که با عمل خود امر به معروف و نهی از منکر نمایید ، مقصود این است که خود شما عامل به معروف باشید و خودتان از منکرات پرهیز کنید تا دیگران نیز از عمل شما درس بگیرند و آن را الگو قرار دهند و راه شما را بروند. در این بخش، مقصود ما از استفاده «شیوه عملی» در امر به معروف و نهی از منکر، همین قسم است.
شکی نیست که چنانچه کسی خود معروف را ترک کرده و به منکر آلوده باشد، چنانچه بخواهد امر به معروف و نهی از منکر نماید یا تأثیری نخواهد بخشید یا تأثیر چندانی نخواهد داشت و از سوی مخاطب خود مورد اعتراض واقع خواهد گردید؟ پس چرا خودت عمل نمی کنی؟ شاید دیده باشید مواردی که مثلاً پدر به فرزند خویش از کشیدن سیگار منع می کند ولی خود او سیگاری است، فرزندش به او می گوید سیگار کشیدن بد است چرا خود شما می کشید؟
عکس مرتبط با سیگار
یا اینکه پس چرا خود شما نماز نمی خوانید و روزه نمی گیرید و… و از من می خواهید که نماز بخوانم و روزه بگیرم. سخن بر سر این است که اگر مبلغان علوم اسلامی، معلمان دینی، اساتید معارف اسلامی و همه آنان که به عنوان چهره های مذهبی در جامعه شناخته می شوند، چنانچه خود به اصول و ارزشهای اسلامی الهی پای بند و عامل باشند، خود این پایبندی و عمل، بهترین وسیله تبلیغ و دعوت به ارزشها و یکی از مؤثرترین ابزار برای ترک منکرات از سوی دیگران است.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ * کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ [۱۴۲]»«ای کسانی که ایمان آورده اید ، چرا سخنی می گویید ، که انجام نمی دهید ؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است، که چیزی را بگویید وانجام ندهید.»
امام صادق (علیه السّلام) به شیعیان خود فرموده است :«کونوا دعاه الی انفسکم بغیر السنتکم[۱۴۳] »«مردم را به (دین ومذهب) خود، به غیر زبان هایتان ( وبا عمل خود ) دعوت کنید.»
عَنْ عَلِىِ بْنِ الحُسَیْنِ علیهما السلام : «إِنَّ الْمُنَافِقَ‏ یَنْهَى‏ وَ لَا یَنْتَهِی‏ وَ یَأْمُرُ بِمَا لَا یَأْتِی‏[۱۴۴]»«منافق از کار زشت نهى مى‏کند، اما خود از آن اجتناب نمى‏کند و به کار خوب سفارش مى‏کند، اما خود انجام نمى‏دهد.»
عَنْ أَمیرِالمُؤمِنین (علیه‏ السّلام):«لَعَنَ اللَّهُ اَلْآمِرینَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِکینَ لَهُ وَ النَّاهینَ عَنْ المُنْکْرِ الْعامِلینَ بِهِ.[۱۴۵]»«کسانى که مردم را به کارهاى نیک امر مى‏کنند و خود آن را انجام نمى‏دهند و کسانى که مردم را از کارهاى زشت باز مى‏دارند اما خود مرتکب آن مى‏شوند مورد لعن و نفرین الهى هستند.»
حضرت امام خمینی (ره) در این باره فرموده اند :
از بزرگترین افراد امر به معروف و نهی از منکر و شریف ترین وموثرترین آن وجایگیرترین آن دل ها ، به ویژه آن که آمر وناهی ،اگر از دانشمندان دین و پیشوایان مذهب باشند ،این است که معروف را از واجب ومستحب ،عمل کنند ومنکر ومکروه را کنار گذارند و به اخلاق پیامبران و روحانیون (ومردان الهی ) متخلق گردند واز اخلاق سفیهان واهل دنیا، دوری جویند ، تا این که با عمل واخلاق خود آمر وناهی باشند ومردم به اواقتدا نمایند(و اورا الگوی عمل خویش قراردهند)[۱۴۶].
استاد متفکر، شهید آیت الله مطهری (رحمت الله علیه) فرموده است:
شما اگر بخواهید به شکل غیر مستقیم امر به معروف بکنید یکی از راه های آن این است که خودتان صالح و باتقوا باشید، خودتان اهل عمل و تقوا باشید وقتی خودتان اینطور بودید، مجسّمه ای خواهید بود از امر به معروف و نهی از منکر، هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمی دهد، شما می بینید مردم از انبیاء و اولیاء زیاد پیروی می کنند ولی از حکما و فلاسفه آنقدرها پیروی نمی کنند. چرا؟
برای اینکه فلاسفه فقط می گویند، فقط مکتب دارند، فقط تئوری می دهند، در گوشه ی حجره اش نشسته است، کتاب می نویسد و تحویل مردم می دهد ولی انبیاء و اولیاء تنها تئوری و فریضه ندارند، عمل هم دارند آنچه می گویند اول عمل می کنند حتی اینطور نیست که اول بگویند بعد عمل کنند، اول عمل می کنند بعد می گویند، وقتی انسان بعد از آنکه خودش عمل کرد، گفت: آن گفته اثرش چندین برابر است… هر مصلحی اول باید صالح باشد تا بتواند مصلح باشد… پیغمبر اسلام اگر در آنچه که دستور می داد اول خود پیش قدم نبود محال بود دیگران پیروی کنند.[۱۴۷]

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۱۰- شیوه « ستایش »

در برخی موارد و نسبت به بعضی از افراد، آمر یا ناهی تشخیص می دهدکه اگر از خوبی های مخاطب خود، مدح و ستایش کند، او در انجام معروف یا ترک منکر، عزم و ارداه بیشتری از خود نشان می دهد و به اصلاح رفتار ناشایست خود می پردازد. به هر حال، افراد دارای نقاط قوت و خصلت های خوبی، هستند که با انگشت گذاشتن بر روی آن ویژگی خوب، می توان آنها را اصلاح کرد. مثلاً به کسی که اهل مروت و جوانمردی است، گفته شود: تو که آدم جوانمردی هستی و می دانی که خداوند جوانمردان را دوست دارد، چرا به این انسان مظلوم و ستمدیده کمک نمی کنی؟! یا این که دستت را روی آدم ضعیفی بلند می کنی؟
گفت: از تو کی چنین پنداشتم؟ از تو من امید دگر داشتم
در روایتی آمده است که:
گروهی از یمن نزد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، آمدند تا نسبت به اسلام، آشنایی پیدا کنند، در میان آنان مردی بود، که از همه بیشتر سخن می گفت و با آن حضرت بسیار بحث و گفت گو (مجادله و بگو مگو) می کرد ( و از بس به این کار، ادامه داد و سخنان بیهوده راند که) سرانجام پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از این کار او ناراحت و خشمگین شد، به گونه ای که رنگ چهره آن حضرت تغییر کرد. در این هنگام جبرئیل خدمت آن حضرت رسید و گفت: پروردگارت تو را سلام می رساند و می فرماید این مرد، انسان سخاوتمند ( و اهل جود و کرم) است، و دیگران را اطعام می کند. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با شنیدن این خبر آرامش خود را یافتند و خشم و ناراحتی، از چهره حضرت، بر طرف شد. به آن شخص رو کرده و فرمود: اگر جبرئیل از سوی خداوند، به من خبر نداده بود، که تو شخص سخاوتمندی ( و اهل جود و بخشش) هستی، به گونه ای تو را، از نزد خود می راندم، که دیگران پس از تو از آن سخن بگویند. ( یعنی داستان تو بر سر زبانها بیفتند.) ( اما اکنون، که معلوم شد، انسان سخاوتمندی هستی فرد محترمی به شمار می روی و نباید با تو چنان برخوردی کرد) آن شخص، ( که از این سخن خوشحال شده بود) پرسید:« و انّ ربک لیحّب السّخا؟» آیا پروردگار تو سخاوت و بخشش را دوست دارد؟ حضرت فرمود: آری، آن مرد همان وقت اسلام آورد و به توحید و رسالت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گواهی داد[۱۴۸].
در مدح و ستایش رعایت چند نکته ضروری است:
الف- در مدح و ستایش افراد، باید توجه شود که بیش از اندازه لازم ستایش نشود، زیرا آثار سوئی ممکن است در پی داشته باشد، مانند این که در مدح و ستایش مرتکب دروغ گویی یا گزافه گویی شده یا مخاطب، دچار نخوت و غرور شود. از این رو امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: «اذا مدحت فاختصر.[۱۴۹]»«هرگاه (از دیگران) مدح و ستایش، می کنی به اختصار این کار را انجام بده.»
ب- تشویق افراد نسبت به صفات و کارهای خوب، گذشته از این که آنان در آن کارها جدی تر می شوند، رفتارهای دیگر خود را نیز اصلاح می کنند. از سویی، افراد دیگر نیز به این رفتارها و ویژگی های خوب، روی کرد مثبتی از خود نشان می دهند. امام علی (ع) به مالک اشتر دستور می دهند، که مسایل و مشکلات سپاهیان خود را حل کند و همواره از آنان ستایش کند و کارهای مهمی که انجام داده است برشمرد، زیرا یادآوری کارهای ارزشمند آنان، شجاعان را بر می انگیزاند و ترسو ها را به تلاش، وادار می سازد.[۱۵۰]

 

۱۱-شیوه« نکوهش »

در پاره ای موارد افراد آمر یا ناهی تشخیص می دهند که اگر به نکوهش و ملامت فرد، نسبت به ترک معروف یا انجام منکر بپردازد، موثر خواهد بود. مثلاً به کسی که نماز نمی خواند بگوید: تو که این همه ادعا داری، که آدم پاک و پاکیزه ای هستی، چرا نماز نمی خوانی؟ تو که می گویی انسان دلش باید پاک باشد، چرا با خدا نیایش نمی کنی؟ مگر می شود کسی نماز نخواند و دلش پاک باشد؟ چنین دلی پر از نخوت و غرور است، زیرا حاضر نیست در پیشگاه خدا، خضوع و خشوع داشته باشد.
یا به کسانی که اهل نماز و مسجد هستند، اما متاسفانه غیبت کردن دیگران برای آنان موضوعی عادی است، گفته شود: تو که نماز خوان هستی و به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اعتقاد داری، چرا از دیگران بدگویی می کنی؟ تو که به امام زمان (عج) زیاد اظهار ارادت می کنی، چرا این کارهای زشت را انجام می دهی؟ مگرمی شود خدا و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امام زمان (عج) را دوست داشت و در جهت خلاف خواست آنان حرکت کرد؟!

 

موارد سرزنش در آیات قرآن کریم وروایات و …

۱- قرآن کریم نیز در آیات متعددی به سرزنش و ملامت برخی انسان های گریزان از حق پرداخته و با تعبیر های متفاوت و متنوعی از آنان یاد کرده است:
الف – «قتل الانسانَ ما اکفره.[۱۵۱] »« مرگ بر این انسان، چقدر کافر و ناسپاس است. »
ب – «فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَهِ مُعْرِضینَ کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَهٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَه.[۱۵۲] »«چرا آنها از این تذکر، روی گردانند؟! به خران رمنده ای مانند، که از شیری گریزان شده اند!»
ج – « أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون‏.[۱۵۳] »«آنان همانند چهارپایان، بلکه گمراه ترند، آنان همان غافلان هستند. (زیرا با داشتن امکانات، هدایت نشده اند.)»
۲- امام علی (علیه السّلام) در مورد مذمت کردن افراد، فرموده اند: «اذا ذممت فاقتصر.[۱۵۴]»«اگر دیگران را مذمت می کنی، به اندکی از آن اکتفا کن.»
زیرا مذمت بیش از حد ممکن است آثار و پیامدهای منفی، در مخاطب پدید آورد، و او را در رفتار زشت و ناپسند، بیشتر فرو برد، بدیهی است، در این صورت، اصلاح رفتار این افراد، سخت تر و دشوارتر می گردد. روانشناسان نیز در خصوص تربیت فرزندان و یا دانش آموزان بر شناخت حد و حدود نکوهش و سرزنش و زمان و مکان استفاده از آن، تاکید کرده اند.
۳- سرزنش و نکوهش را نباید با بد زبانی و دشنام دادن اشتباه کرد، زیرا دو مقوله جداگانه اند. بد زبانی و دشنام دادن، آثار منفی دارد و دیگران را سرخورده ،عقده ای و پرخاشگر می سازد. این موضوعی است که، در جامعه شناسی و در بحث عوامل رفتارهای نابهنجار اجتماعی، از آن به عنوان برچسب زدن یاد می شود، بر اساس نظریه برچسب زنی افراد از آن رو به انحراف و کج روی، روی می آورند، که از سوی دیگران، برچسبهای معینی، بر آنها زده می شود.[۱۵۵]مانند این که به دیگران برچسب دزد، قاتل، زنا زاده، لقمه حرام و ….. زده شود، روشن است که اسلام عزیز اجازه استفاده از این واژه ها را نمی دهد و به کاربردن این گونه واژه ها را گناه و در مواردی دارای حد شرعی، می داند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

۱۲- شیوه کنترل

یکی دیگر از راه های تحقق معروف و انجام آن و ترک منکر، از سوی فرد یا افراد، شیوه اعمال کنترل و مراقبت بر رفتار مخاطب است، به گونه ای که خود او بداند، که زیر نظر قرار دارد. این شیوه در حوزه های مختلف، مانند تعلیم و تربیت فرزندان و دانش آموزان و نیز کنترل افراد در جامعه و یا کارکنان در محیط کار ( برای ارتقا و افزایش کارایی و کاهش تخلفات) و … کاربرد دارد.
استفاده از این شیوه در تعلیم و تربیت، دقت و ظرافت بیشتری می طلبد زیرا نباید در مخاطب، احساس زندانی بودن دست دهد یا به گونه ای اعمال شود، که آزادی و اختیار و انتخاب از او سلب گردد.
از آن جا که امر به معروف و نهی از منکر جنبه ی فردی ندارد و وظیفه ی اجتماعی است و در روابط انسان با دیگران معنا می یابد ، به گونه ای دخالت در امور دیگران ( امر و نهی شونده ) به حساب می آید . از این رو ، عمل کردن به این دو واجب ، به اجازه و ولایت نیاز دارد و خداوند که بر همه ی موجودات ولایت دارد ، برای مؤمنان این ولایت و حق قانونی را قرار داده است که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند:
«والمُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَهُم بِالمَعروفِ و یَنهَهُم عَنِ المُنکَرِ »[۱۵۶].«پس خداوند که ولایت همه ی مؤمنان را بر عهده دارد ، به آنها اجازه داده است که در برابر رفتار و کردار یکدیگر بی تفاوت نبوده و همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند.»
جامعه شناسان برای اجرایی کردن نظارت و کنترل اجتماعی، مکانیسم های گوناگون و متعددی را مورد بحث و دقت نظر قرار داده اند. مانند:

 

الف – نظارت های اجتماعی درونی

یعنی درون ذهنی کردن و ملکه ساختن هنجارها، انسان ها در نتیجه یک تلاش موفق اجتماعی شدن، هنجارهای یک فرهنگ را ملکه ذهنشان می سازند، وقتی هنجارها ملکه ذهن فرد می شوند، او دیگر، درباره درستی یا نادرستی و یا شایستگی و ناشایستگی هنجارها، تردیدی روا نمی دارد و در این صورت به خودی خود، از هنجارها پیروی می کند، چه دیگران ناظر رفتارشان باشند یا نباشند، وجدان افراد، بهترین ناظر رفتارشان، به شمار می آید.[۱۵۷] دربعد اعتقادی ومذهبی نیز باید آگاهی ، بینش وایمان شخص چنان افزایش یابد که معاریف ومنکرها ، درونی وملکه ذهن شود ودر مرحله اول وجدان او بهترین ناظر رفتارش باشدو به خودی خود به سوی معاریف جذب وازمنکرها دوری کند.

 

ب – نظارت های اجتماعی بیرونی (یا خارجی)

این نظارت ها را نیز به دو قسم کنترل های رسمی و غیر رسمی، تقسیم کرده اند:
الف – کنترل رسمی:
کنترل اجتماعی رسمی، دربرگیرنده تلاش ها و اقداماتی است که منابع قدرت، آن را در جهت مقابله با وقوع جرم و کج روی در جامعه، عهده دار می شوند.[۱۵۸]
ب – کنترل غیر رسمی:
گونه ای از انواع کنترل اجتماعی است، که در تمامی جامعه، توسط هر یک از اعضای آن و در محیط های متفاوتی، مانند: خانواده، مدرسه، محل کار، اماکن مذهبی و …. تحقق می یابد[۱۵۹] برخی از جامعه شناسان، بر اهمیت توجه، به کنترل های داخلی (درونی) و خارجی (برونی) هر دو، تاکید دارند و بر این باورند که: هنگامی که کنترل اجتماعی به اندازه کافی قوت داشته باشد از وقوع کج روی و انحراف جلوگیری می شود، اما وقتی کنترل های داخلی یا خارجی ضعیف بود یا از هم پاشیده بود، رفتار کج روانه، ظاهر می گردد.[۱۶۰]
اما برخی دیگر چون دورکیم بر کنترل های خارجی و تاثیر آن بر پیش گیری از رفتار انحراف آمیز تاکید بیشتری دارند. وی می گوید:
انسان ها موجوداتی با آرزوهای نامحدودند، آنان برخلاف جانوران دیگر، با برآورده شدن نیازهای زیستی شان سیری نمی پذیرند، از این سیری ناپذیری طبیعی نوع بشر، چنین بر می آید، که آرزوهای انسان را، تنها می توان با نظارت خارجی مهار کرد. در جوامع خوب تنظیم شده، نظارت های اجتماعی، محدودیت هایی را بر گرایش های فردی می نهد، چندان که هر فرد در محدوده خویش کم و بیش تشخیص می دهد، که تا چه حد می تواند به بلند پروازی هایش میدان دهد، بدین سان هدف و سرانجامی برای فرد نهاده می شود.[۱۶۱] باتوجه به این سخن دورکیم به نتیجه می رسیم که اگربا وضع قوانین ونظارت های اجتماعی، محدودیت هایی را بر گرایش های فردی ،به سوی منکرات ومکروهات ایجادنکنیم، درکنترل جامعه بامشکل روبرو می شویم

 

نکته:

منظور ما از بهره گیری از شیوه کنترل در راستای برپایی ارزش ها و ترک منکرها یعنی علاوه بر کنترل درونی که وجدان او آگاهانه مواظبت می کند ، کنترل خارجی نیزضروری است ، یعنی پدرها و مادرها، به گونه هایی مراقب فرزندان خود، دوستان آنان و … باشند. مربیان و معلمان نیز، نظارتی بر رفتارهای دانش آموزان، در محیط مدرسه داشته باشند، در حوزه نظام سیاسی کشور؛ مسوولان و مدیران ارشد نظام، بر رفتار مدیران و مسؤولان و مدیران ارشد نظام، بر رفتار مدیران و مسؤولان رده های بعدی نظارت داشته باشند و آنها نیز بر مجموعه های تحت پوشش خود. نیروهای امنیتی و پلیس نیز برای حفظ امنیت مردم که از معروف های بزرگ شمرده می شود با کنترل های خاص خود مراقب، رفتار افراد شرور و مزاحم مردم باشند. که فرهنگ وملکه شدن این نظارت طرف دیگرورشدایمان واعتقاد قلبی به این که،همانطوردرجامعه دوربین مخفی و کنترل خارجی داریم پس خدای یکتا که دارای قدرت مطلق است همیشه وهمه وقت تحت نظارت وکنترل اوهستیم پس نبایددرخلوت دنبال منکرات وترک معروفات باشیم.
امیرمومنان، امام علی(علیه السّلام) در منشور حکومتی خود به مالک اشتر در زمینه نظارت بر رفتار کارگزاران چنین فرموده اند:
«ثُمَ‏ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ‏ وَ ابْعَثِ‏ الْعُیُونَ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ الصِّدْقِ‏ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ‏ فَإِنَ‏ تَعَاهُدَکَ‏ فِی‏ السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ‏ حَدْوَهٌ لَهُمْ‏ عَلَى‏ اسْتِعْمَالِ‏ الْأَمَانَهِ وَ الرِّفْقِ‏ بِالرَّعِیَّه.[۱۶۲]»«در کارهای کارگزارانت تفقد (جستجو بررسی) نما و جاسوسانی (و نیروهای اطلاعاتی ویژه) که از مردم ،راست گوی و وفادار باشند، بر آنها بگمار (تا رفتار آنان را زیر نظر گرفته و برای تو گزارش کنند)، زیرا مراقبت و نظارت نهانی و مخفی تو بر کارهایشان، آنان را به رعایت امانت و مدارا و مهربانی با مردم وا می دارد.»

 

۱۳- شیوه « یادآوری نعمت ها و مسئولیت ها»

برخی از افراد، گاه بر اثر غفلت زدگی، در انجام واجب ها، سستی می ورزند، یا پاره ای از گناهان را مرتکب می شوند، اگر کسی به آنان یادآوری کند که؛ عزیز من این قدرت و سلامتی جسم و …. نعمت هایی است که خداوند به تو ارزانی داشته است، سپاس گزاری از خداوند و شکر نعمت هایش، استفاده درست از آنها و در راهی است که برای سعادت و خوشبختی تو قرار داده است، شکر چشم؛ مطالعه، کسب علم و معرفت، زیارت پیشوایان دینی و برادران ایمانی و صله رحم و …. می باشد و شکر گوش و زبان و سایر اعضا نیز، به کارگرفتن آنها در جهت کار و تلاش سالم و سازنده است، انسان در برابرهمه این نعمت ها مسؤول است و مورد سؤال قرار خواهد گرفت، و باید پاسخ گو باشد.
در قرآن کریم می خوانیم:« إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولا.[۱۶۳]» «همانا گوش و چشم و دل، از همه اینها، انسان مورد سؤال قرار می گیرد.»
«ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ.[۱۶۴]»«در روز قیامت یقیناً همه شما، از نعمت هایی که داشته اید بازپرسی خواهید شد.»
«وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [۱۶۵]»«از آن چه انجام داده اید، حتماً بازپرسی خواهید شد.»
در روایتی از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است:از جمله پندهایی که لقمان به پسرش می داد این بود که: «وَ اعْلَمْ‏ أَنَّکَ‏ سَتُسْأَلُ‏ غَداً إِذَا وَقَفْتَ‏ بَیْنَ‏ یَدَیِ‏ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- عَنْ أَرْبَعٍ: شَبَابِکَ فِیمَا أَبْلَیْتَهُ؟ وَ عُمُرِکَ فِیمَا أَفْنَیْتَهُ؟ وَ مَالِکَ مِمَّا اکْتَسَبْتَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقْتَهُ؟ فَتَأَهَّبْ لِذلِکَ، وَ أَعِدَّ لَهُ جَوَابا.[۱۶۶]»« بدان فردا روز قیامت که در دادگاه الهی، حاضر شوی از تو درباره چهار چیز، سؤال خواهد شد؛ از جوانیت، که در چه چیزی آن را گذراندی و از عمرت، که در چه چیزی آن را سپری کردی و از مال و ثروتت، که از کجا بدست آوردی؟ و در کجا خرج و هزینه کردی؟ پس خود را برای آن و پاسخ دادن به پرسش ها آماده کن.»
بنابراین نعمت هایی که خداوند به انسان داده است و نیز مسؤولیت های انسان در برابر آن شکر و سپاس آدمی را می طلبد، که در اطاعت پروردگار، تجلی می یابد. و کفران نعمت های او (که در نافرمانی حق رخ می نماید)، عامل زوال نعمت ها می گردد. به قول سعدی:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت، نعمت، از کفت بیرون کند

 

۱۴- شیوه بیان پاداش وعقاب

گاهی آمر یا ناهی، با بیان پاداش عمل خوب، می تواند مخاطب را به انجام آن ترغیب کند و با بیان کیفر و عقاب عمل زشت و منکر، او را از انجام یا تکرار آن باز دارد.
از قرآن وروایات درباره ثواب و عقاب اعمال، سخنان فراوانی رسیده است. مانند این که:
– پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره کسی که بدنبال علم باشد، فرموده است: خداوند او را به راه بهشت می برد و فرشتگان برای خواهان علم، بال های خود را با خشنودی، فرو نهند و همه آنان که در آسمان ها و زمین هستند، برای او آمرزش خواهند.[۱۶۷]
– امام صادق (علیه السّلام) درباره جوانی، که قرآن بخواند، فرموده اند: هر کس در جوانی قرآن بخواند و مومن باشد، قرآن با گوشت و خونش آمیخته شود و خداوند او را با فرشتگان که سفیران حق هستند، همدم سازد و قرآن برای اوحایل و مانعی از آتش دوزخ باشد و در حق وی دعا کند.[۱۶۸]
در قرآن کریم آمده است:
« یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الإنْسَانُ مَا سَعَى * وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَرَى * فَأَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا * فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى * وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى.[۱۶۹]»
«روزی که قیامت، انسان به یاد سعی و تلاش خود (در دنیا)، می افتد و جهنم برای هر بیننده، آشکار می گردد، اما آن که سرکشی (و طغیان) کرده و زندگی دنیا را برگزیده است، همانا جهنم جایگاه اوست و اما آن که از مقام پروردگارش ترسیده و خود را از هوای نفس بازداشته، یقیناً بهشت جایگاه اوست.»

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:17:00 ق.ظ ]