انسان نهتنها با قدم گذاشتن در مسیر معنویت می تواند آرامش، لذت و شادی را در زندگی شخصی خود به ارمغان بیاورد بلکه در زندگی حرفهای و کاری خود نیز می تواند از آرامش و شادی که از ثمرات و آثار معنویت بهحساب میآید، بهرهمند شود. توجه انسانها به امور معنوی بسیاری از مشکلات پدید آمده و ترس از آینده را برطرف میسازد. شخصی که به معنویات اهمیت میدهد، درست مانند کسی است که از یک پشتیبان بسیار قوی برخوردار است و در پیمودن راههای پرپیچوخم زندگی او را یاری مینماید. بنابراین افراد اینچنینی بهطورقطع موفقتر و کوشاتر از کسانی هستند که نسبت به امور معنوی اهمیت نمیدهند(ابراهیم پور و همکاران،۱۳۹۰).
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
دو نظرگاه بنیادین و کارکردی به معنویت
الف- رهیافت بنیادین
کلمه Spiritualit برگرفته از ریشهSpiritus به معنی «روح و جان» است. آین میتروف استاد مدیریت دانشگاه کالیفرنیای جنوبی معنویت را اینگونه تعریف میکند: «تمایل به یافتن هدف غایی زندگی و زیستن بر اساس آن هدف». پژوهشگر دیگری معتقداست که معنویت«احساس وابستگی و درهم تنیدگی عمیق و بهشدت شهودی بین انسان و جهانی که در آن زندگی می کند، است». معنویت درباره خودآگاهی و یکی شدن با دیگران است. معنویت ترکیبی از فلسفه اصلی زندگی ما و ارزشها و اعمال ماست. این نکته حائز اهمیت است که برای برخی از افراد، معنویت در کار، نوعی اتصال دینی است درحالیکه برای دیگران این معنی را نمیدهد رابینز[۲۶]میگوید: معنویت در محل کار به معنای انجام سازماندهی شده شعائرمذهبی نبوده و به همین ترتیب درموردخدای الهیات نیست محقق دیگری میگوید: «معنویت زمانی جنبههایی از دین بود، اما هماینک به دین بهعنوان یکی از راههای معنوی ممکن نگریسته میشود. زمانی معنویت راهی بهسوی پیوند عمیق باخدا بود، اما اکنون برای بسیاری، خداوند دیگر تنها هدف جستجوی معنوی آنان نیست بلکه یکی از راههای جستجوی معنوی و راهی برای پیوند با بسیاری از مفاهیم متعالی دیگراست».
ب- رهیافت کارکردی
عدهای در تعریف معنویت بر اثرات بیرونی و قابلمشاهده آن متمرکز شدند. هوارد[۲۷]میگوید: معنویت دربرگیرنده واژه هایی از قبیل اعتماد، عشق، خدمت، خرد، لذت بردن، صلح، وحدت و انسجام است. پژوهشگر برجسته دیگری میگوید: منظور از معنویت، برخورداری از ارزشهای والای انسانی است که در زیر به بعضی از آن ها اشاره می شود:
ایمان به خدا، عشق به دیگران، پشتکار، تحرک، تحمل، تقوا، تواضع، توکل، جوانمردی، خدمت، محبت، احترام به موجودات، اعتمادبهنفس، امید به آینده، پذیرش، خوشبینی، خیرخواهی، رضایت، سپاسگزاری، شجاعت، صبر، صداقت، صرفهجویی، عدم وابستگی، فداکاری، گذشت، محدود کردن آرزوها، وفای به عهد درنهایت نویسنده دیگری به جمعبندی این مولفه های پراکنده در چهار زیرمجموعه پرداخته است. او معنویت را مجموعهای از چهار ارتباط میداند: ارتباط با خود، ارتباط با دیگران، ارتباط با طبیعت یا محیط، ارتباط با یک قدرت برتر. رابینز طی یک جمعبندی از چندین مقاله، سازمانهایی را معنوی میشمارد که واجد خصوصیات ذیل باشند:
درک عمیقی از هدف داشتن، تمرکز بر توسعه فردی، وجود صداقت و خود گشودگی، توانمندسازی کارکنان، رواداری و مدارا(مظاهری راد، ۱۳۹۰).
مدلهای معنویت
الف- مدل فرا انگیزشی آلپورت: الگوی انگیزشی مدل آلپورت،”انسان بالغ[۲۸]” است. وی نسبت به طبیعت انسان خوشبین است و برای انسان بالغ، الگوی کمال خواهی را ترسیم میکند که برای آن معیارهای زیر را برمیشمارد:
گسترش مفهوم خود، ارتباط صمیمانه با خود و دیگران، امنیت عاطفی، ادراک واقعبینانه، مهارت و وظایف، صمیمیت بخشیدن به خود، فلسفه یگانه سازی
ب- الگوی فرا انگیزشی فرانکل[۲۹]: الگوی انگیزشی فرانکل”انسان از خود فرا رونده است[۳۰]“. تأکید عمدهی فرانکل ارادهی معطوف به معناست. به عقیده وی، سه عامل، جوهر وجود انسان را تشکیل میدهند، معنویت، آزادی و مسئولیت.
در نظر فرانکل، تنها یک انگیزش بنیادین وجود دارد و آن، اراده معطوف به معناست. وی انگیزش اصلی ما را در زندگی، جستوجوی معنا نه برای خودمان، بلکه برای معنا میداند و این مستلزم فراموش کردن خویشتن است.
ج- مدل فرا انگیزشی روانی-معنوی جان-روان: جان-روان(۱۹۹۳) الگوی چهار مرحلهای را تدوین کردند که عبارت است از خود ذهنی؛ خود واقعی؛ جان و روان؛ روح
خود ذهنی، مربوط به اجتماعی شدن؛ خود واقعی، مربوط به رهاسازی؛ جان و روان، مربوط به گسترش و توسعهی خویشتن و روح، مربوط به رستگاری و سعادت میشود(سلاجقه و دانشپژوه،۱۳۹۲).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
معنویت در کار
برادلی به نقل از پیرس میگوید:”بسیاری از ما زمان زیادی را در حال کار کردن سپری میکنیم. شرمآور خواهد بود اگر نتوانیم خدا را در آنجا پیدا کنیم(برادلی و کوانای[۳۱]،۲۰۰۳).
با توجه به تعاریف معنویت، صاحبنظران معنویت در کار را به شرح زیر تعریف نمودهاند:
معنویت در کار دربرگیرنده مفهومی از احساس تمامیت، پیوستگی در کار و درک ارزشهای عمیق در کار است(گیبونز،۲۰۰۱)
معنویت در کار، نیرویی الهامبخش و برانگیزاننده جهت جستجوی مداوم برای یافتن معنا و هدف در زندگی کاری است، درک عمیق و ژرف از ارزش کاری، زندگی، پهناوری عالم هستی، موجودات طبیعی و نظامهای باور شخصی است(مایرز،۱۹۹۰، دعایی و عزیزی،۱۳۹۱).
برای بسیاری از افراد، آن به معنای واقعی بودن و ارتباط باخدا اشاره دارد، برای بعضی از مدیران کارآفرینان مذهبی آن به معنای تصدیق خداوند و کتابهای مذهبی است، و برای عدهای دیگر معنویت در محیط کار به معنای شروع نهضت مذهبی دیگری است، که اهمیت آن از عواطف و وجدان بیشتر است(کاوانگ[۳۲]،۱۹۹۹). درواقع استفاده از معنویت در محیط کار، تلاشی برای یافتن هدف نهایی فرد در زندگی است، تا بدینوسیله بتواند با سایر همکاران خود و کسانی که با او ارتباط کاری دارند، ارتباطی قوی برقرار کند، و نوعی هماهنگی میان عقاید اصلی فرد و ارزشهای سازمان ایجاد گردد(مرادی، ۱۳۸۵). بااینحال ارائه یک تعریف نسبتا جامع که بتواند تا حدودی ابعاد مختلف معنویت در کار را پوشش دهد. میتواند راه گشا باشد. از همین روی، از تعریف معنویت کمک گرفته میشود و”معنویت در محیط کار برحسب ویژگیها، انواع و محتوای معینی به شرح زیر تعریف میشود:
“معنویت در کار، تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط فرا فردی، درون فردی، میان فردی و برون فردی در زندگی کاری بهمنظور بالندگی شخصی دررسیدن به تعالی انسانی میباشد”
این تعریف دربرگیرنده همه ابعاد وجودی انسان است که اخیرا سازمان بهداشت جهانی هم برای سلامت روانی-فیزیولوزیکی انسان، شامل ابعاد زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی پذیرفته است. بنابراین، معنویت دارای بعد درونی(معنوی و روانی) و بعد بیرونی (زیستی و اجتماعی) است. بعد زیستی با ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط برون فردی، بعد اجتماعی با ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط میان فردی، بعد روانی با ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط درون فردی و بعد معنویت با ایجاد حساسیت نسبت به ارتباط فرا فردی پیوند میخورد .
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
کار، یک فرایند مادی است بهعبارتدیگر آنچه از فعالیت انسان در سازمان مشاهده میشود از قبیل حرکات و تلاشهای جسمی است. اما آنچه در ایجاد کار و ادامه آن برای رسیدن به هدف موثر میباشد. خواست و کشش او جهت ارضای نیازها است. بنابراین محرک اعضاء و جوارح آدمی همان بعد روحی اوست که در تلاش است تا نیازهای معنوی (روحی) خود را برآورده نماید( عابدی جعفری و رستگار،۱۳۸۶).
مدل معنویت در کار
فواید
احساس سعادت
ارتباط شخصی متعالی، افزایش سود،کاهش غیبت، بهبود خدمات
معنویت در کار
کار تضمسین شده، احساس اجتماع، ارتباطات معنوی، تجربیات معنوی، تجربیات متحد کننده یا اسطوره ای
اعمال شخصی
زندگی هدفمند و آگاهانه، زندگی معنوی، قدردانی از خود و دیگران
خصوصیات شخصی
هماهنگی درون، انرژی مثبت، آگاهی،خود متعالی، آزادی در انتخاب، تمایل معنوی
عوامل سازمانی
رهبری مشوق، پایه های قوی، یکپارچگی سازمانی،محیط کازر، فرهنگ و فضای مثبت،حس اشتراک، رشد فردی و حرفه ای، درک همکاری وکمک به دیگران
شکل ۲‑۱- مدل معنویت در کار(مهدوی و جودزاده،۱۳۹۱)
معنویت در سازمان
معنویت در سازمان نیز پدیده نوظهوری است که توجه بسیاری از صاحبنظران مدیریت و سازمان را، در سطوح مختلف به خود جلب کرده است. بر این اساس، بسیاری از آنان معنویت را بهعنوان منبعی پایدار برای سازمانها دانستهاند. که میتواند به آن ها در زمانهای پرتلاطم و آشوبزده، یاری رساند و تناقض نمایی نظم و بینظمی در سازمان را حلوفصل کند و بدون طرد هر یک، آنان را بهصورت مقتضی به کار ببندد، چراکه سازمانها برای فعالیت مستمر در عرصههای مختلف، نیازمند رفتوآمد همیشگی بین دو حالت تغییر و ثبات هستند(کاوانگ،۱۹۹۹).
ازنظر گیاکالون و جورکوبکز[۳۳]، معنویت سازمانی چارچوبی از ارزشهای اسلامی تبلوریافته در فرهنگ است که از طریق فرایندهای کاری، تجربه تعالی و احساس مرتبط بودن با دیگران را ارتقا میدهد بهگونهای که احساس کمال و رضایت فراهم آید(الوانی و همکاران،۱۳۹۲).
سازمانها اکنون بهطور روزافزونی، بیارزشی کسب موفقیتهای مالی را در مقابل هزینه ارزشهای انسانی درک کردهاند و در شروع هزاره جدید برای کمک به کارکنان در جهت متوازن ساختن زندگی کاری و خانوادگی آن ها و نیز شکوفا ساختن قابلیتهای بالقوهشان در محیطهای کاری راههای جدیدی یافتهاند (مارکز[۳۴]،۲۰۰۵).
پارادایم منعطف و خلاق معنویت نیز در پاسخ به همین نیازها و فشارها ظهور کرده است و محققان زیادی این امر را تأیید کردهاند (اشموس و دوچون[۳۵]،۲۰۰۰)
نیل میگوید قلمرو مدیریت و سازمان، چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی، بهتازگی تحت تأثیر نیرویی قدرتمند قرارگرفته که اگر بهدرستی اداره و هدایت شود، به نظر میرسد ظرفیت لازم را برای منجر شدن به ژرفترین تشریکمساعی، نهتنها در زمینه های حرفهای، بلکه برای بروز انسانیت تمامعیار، دارا باشد (نیل،۱۹۹۷). این نیروی قدرتمند معنویت چنان بر اصول مدیریت و کسبوکار پرتو افکنده و نظریههای آن را تحت تأثیر قرار داده که بهعنوان یک تحول و پیشرفت اساسی در حوزه کسبوکار و مدیریت محسوب میشود(وانگر و کونلی[۳۶]،۱۹۹۹) .ازاینرو بسیاری از مدیران اجرایی به دنبال گسترش نقش معنویت در محیطهای کاری هستند، چراکه معتقدند ورود معنویت در سازمان باعث میشود تا کارکنان سازمان چشمانداز یکپارچهتری را نسبت به سازمان، خانواده و جامعه خویش به دست آورند. اغلب کارکنان زندگی کاری، زندگی خانوادگی و زندگی معنویشان از یکدیگر جداست(کاوانگ،۱۹۹۹). زمانی که زندگی کاری با زندگی معنوی کارکنان پیوند بخورد موجب پیدایی نیرویی قدرتمند در زندگی افراد سازمان میشود. افراد با داشتن چنین نیرویی تقریبا با هزاران ساعت کار میتوانند کاری لذتبخشتر، متوازنتر و معنادارتر داشته باشند. پیوند زندگی کاری و زندگی معنوی افراد باعث ایجاد رضایت بیشتر افراد از کارشان میشود. و موجب میشود زمانی که افراد از محیط کار خود فارغ و به خانواده میپیوندند، بجای گریز از یکدیگر به یاری هم بشتابند. درنتیجه سازمانها با افرادی اخلاقیتر و کارآمدتر، نوآوری بیشتری خواهند داشت که تاثیر مستقیمی بر موفقیت خواهد گذاشت(میتروف و دنتون،۱۹۹۹: گیبونز،۲۰۰۱: یزدانی و همکاران،۱۳۸۹: دانیل[۳۷]،۲۰۱۵).
از مطالبی که در این بخش ارائه شد، چنین برداشت میشود که نگرش به سازمان و منابع انسانی آن دیگر یک نگرش صرفا مادی نیست، بلکه نیازهای غیرمادی از قبیل نیازهای زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی نیز موردتوجه جدی قرارگرفته است.
از منظر پژوهش حاضر، تعریف مفهومی معنویت سازمانی، ” برخورداری افراد درون سازمان از اعتقاد و گرایش نسبت به خداوند، انبیاء و احکام الهی و همچنین التزام عملی آن ها در برابر وظایف دینی”است.
بنابراین مقصود از معنویت سازمانی در این پژوهش معنویت دینی کارکنان درون سازمان است که در قالب سه شاخص شناخت و باور دینی، گرایش و عواطف دینی و الزام و عمل به وظایف دینی سنجیده شده است. بهعبارتدیگر معنویت دینی کارکنان درون سازمان به معنویت سازمانی تعبیر میشود.
سطوح معنویت در سازمان
درباره سطوح معنویت در سازمان دیدگاههای متفاوتی ارائهشده است. برخی معتقد به سطحی برای معنویت در سازمان نیستند، و در نظر آنان معنویت در یک سطح و بدون طبقهبندی خاص در سازمان میتواند گسترش یابد. برخی دیگر، برای معنویت در سازمان، به دو سطح معتقدند: سطح فردی و سطح سازمانی و سرانجام گروهی برای معنویت در سازمان سه سطح برشمردهاند: سطح فردی، سطح گروهی و سطح سازمانی. گیبونز در تجزیهوتحلیل سطوح معنویت در سازمان، به دو سطح اصلی به نام “معنویت فردی در محیط کار” و “معنویت سازمانی در محیط کار” اشاره میکند. در نگاه وی، معنویت فردی در محیط کار، یکراه و مسیر فردی است بهسوی یکپارچه ساختن کار با زندگی معنوی و معنویت سازمانی در محیط کار، یکراه سازمانی بهسوی معنویت است که میتواند شامل تلاشهای سازمانی برای پرورش معنویت فردی در محیط کار باشد؛ اما جهتگیری سازمانی آن، بهسوی اهداف و تواناییهای سازمانی است که باید محقق شود(سلاجقه و نامی،۱۳۹۲). در این پایاننامه از مفهومسازی معنویت در محیط کار که توسط میلیمن[۳۸] و همکارانش صورت گرفته است استفادهشده است. در سال ۲۰۰۳میلیمن و همکارانش سه بعد از هفت بعدی را که اشمس و دوچن(۲۰۰۰) برای سنجش معنویت در محیط کار مطرح کرده بودند، انتخاب نمودند؛ و در یک تحقیق تجربی از آن استفاده کردند. این سه بعد که متناظر با سه سطح فردی، گروهی و سازمانی میباشد، عبارتاند از: کار بامعنا در سطح فردی، احساس همبستگی در سطح گروهی، و همسویی باارزشهای سازمان در سطح سازمانی. شکل زیر این مفهومسازی را نمایش میدهد. در ادامه این سه بعد را بیشتر توضیح میدهیم.
یک جنبه اساسی معنویت در کار شامل یک حس عمیق معنا و مقصود در کار است. این بعد از معنویت در محیط کار، مشخص میکند که چگونه کارکنان در کار روزمرهشان در سطح فردی تعامل دارند. بیان معنویت در کار شامل این فرض است که هر فردی انگیزش درونی ، تمایل و علایقی برای مبادرت به انجام فعالیتهایی دارد که معنای بیشتری به زندگی خودش و دیگران میبخشد. یک بعد اساسی دیگر از معنویت در محیط کار شامل احساس نوعی پیوند و احساس همبستگی عمیق با دیگران است(اشمس و دوچن،۲۰۰۰). این بعد از معنویت در محیط کار در سطح گروهی از رفتار انسانی رخ میدهد و بر تعاملات بین کارکنان و همکاران دلالت دارد. همبستگی در محیط کار مبتنی بر این باور است که افراد یکدیگر را در پیوند باهم میدانند و اینکه بین خود درونی هر فرد با خود درونی دیگران رابطه وجود دارد(میلیمن و همکاران،۲۰۰۳). این سطح از معنویت در محیط کار شامل ارتباطات ذهنی، احساسی، و معنوی بین کارکنان در گروههای کاری میباشد. سومین بعد معنویت محیط کاری، تجربه یک حس قوی از هم سویی بین ارزشهای فردی کارکنان با رسالت، مأموریت، و ارزشهای سازمان است. این بعد از معنویت در محیط کار تعامل کارکنان با مقصود سازمانی بزرگتر را در برمیگیرد(میتروف و دنتون،۱۹۹۹). همسویی باارزشهای سازمان به این معنی است که افراد باور دارند که مدیران و کارکنان در سازمان دارای ارزشهای مرتبط و یک نوع وجدان قوی هستند و سازمان نسبت به رفاه کارکنان و همبستگی آنان توجه دارد(اشمس و دوچن،۲۰۰۰).
کار با معنا (در سطح فردی)
–لذت بردن از کار
-انرژی گرفتن از کار
-احساس معنا و هدف در کار
احساس همبستگی(در سطح گروهی)
-احساس پیوند با همکاران
-پشتیبانی کارکنان از هم
-مقصود مشترک
هم سویی ارزش ها(در سطح سازمانی)
– پیوند با اهداف سازمان
-پیوند با ارزش های سازمان
– ملاحظه سازمان نسبت به کارکنانش
شکل ۲‑۲- مفهومسازی معنویت در محیط کار در سه سطح فردی،گروهی و سازمانی
(میلیمن و همکاران،۲۰۰۳)
معنویت و تأثیرات آن بر سازمان
ترویج معنویت در محیط کار میتواند منجر به منافع زیر گردد.
الف. شهود و خلاقیت: معنویت میتواند به فرد کمک کند تا مرزهای آگاهی خود را توسعه دهد. این قدرت از اتصال خلاقیت فردی با قوه خلاق ناشی از خداوند نشأت میگیرد.
ب. صداقت و اعتماد: بسیاری از سازمانهای بر مبنای معنویت، تمرکز اولیه خود را بر صداقت بنانهادهاند. در این سازمانها سیاستی مبنی بر اینکه همه افراد با مشتریان و تأمینکنندگان باصداقت برخورد میکنند. سرلوحه کار قرارگرفته است.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:55:00 ق.ظ ]