کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تاثیر مصرف کوتاه مد ت مکمل کراتین مونوهیدرات به همراه تمرین تخصصی والیبال بر توان هوازی و بی هوازی والیبالیست های باشگاهی ارومیه۹۳- قسمت ۴- قسمت 2
  • بررسی میزان رمزگردانی گویشوران مازندرانی، ترکی و کردی- قسمت ۳
  • تحول مفهوم اجماع در تاریخ اندیشه سیاسی اسلام- قسمت ۵
  • دانلود مطالب پایان نامه ها در رابطه با ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • تبیین سطح فساد بررسی تطبیقی اثر کیفیت حاکمیت و حکمرانی خوب- قسمت ۸
  • بازشناخت رفتاری دستگاه اموی در چارچوب مولفه های عملیات روانی- قسمت ۸- قسمت 2
  • سیمای جامعه و زندگی مردم دوران سعدی با استناد به آثار شیخ اجل- قسمت ۲
  • بررسی نگرش مصرف کننده ایرانی به ” کشور محل ساخت“ ...
  • صلح-مسلح-و-حقوق-بین-الملل- قسمت ۲
  • بررسی رابطه ارضاء نیازهای بنیادی روانی و طرحواره¬های ناسازگار اولیه با اختلال تنظیم هیجانی دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان۹۳- قسمت ۷
  • تاثیر فناوری اطلاعات بر فرصت های برابر آموزشی در استان مازندران- قسمت ۳
  • ارزیابی اثرات زیست¬محیطی EIAانتقال آب بین حوزه‌ای مطالعه موردی آبرسانی از سد کوچری به سر شاخه‌های قمرود- قسمت ۶
  • علوم غریبه در قصاید خاقانی شروانی- قسمت ۵
  • آثار حقوقی الحاق ایران به موافقت نامه تریپس- قسمت ۱۵
  • تاثیر ویژگی‌های کمیته حسابرسی بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری- قسمت ۴
  • پایان نامه در مورد : ارائه مدل مطلوب توسعه زیر ساخت‌های صنعت چرم- فایل ۶۹
  • دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۲-۱-۲- قاعده اجرای عین تعهد در رابطه با شخص ثالث – 9
  • بررسی مسئولیت های ناشی از انتقال بیماری به دیگران از منظر فقه و حقوق- قسمت ۷
  • بررسی تحولات حقوقی حاکم بر حمل و نقل دریایی از کنوانسیون لاهه تا کنوانسیون روتردام در تطبیق با قانون دریایی ایران- قسمت ۸
  • فردوسی در شاهنامه
  • پیش‌بینی تاب‌آوری بر اساس سبک‌های فرزندپروری و هوش هیجانی دانش‌آموزان دبیرستان‌های شهر سیرجان۹۳- قسمت ۷
  • دانلود مطالب پژوهشی در مورد بررسی تأثیر یادگیری بر نوآوری و عملکرد پروژه ‌ها در ...
  • بررسی پایان نامه های انجام شده درباره : بهینه سازی فرایند واجذب WF6 بر روی نانوجاذب NaF- فایل ۹
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره مقایسه ویژ گی های شخصیتی وسبک زندگی در بیماران ...
  • بررسی تأثیر کنترلهای داخلی بر اثربخشی برنامه حسابرسی – مدارک تجربی از اعضاء جامعه حسابداران رسمی ایران- قسمت ۷
  • بررسی رابطه اخلاق کار و تعهد سازمانی کارکنان شرکت آب منطقه ای استان سمنان- قسمت ۷
  • تاثیر مصرف کوتاه مد ت مکمل کراتین مونوهیدرات به همراه تمرین تخصصی والیبال بر توان هوازی و بی هوازی والیبالیست های باشگاهی ارومیه۹۳- قسمت ۴- قسمت 2
  • تعیین رابطه بین اخلاق مداری کارکنان بر شهرت و هویت سازمانی- قسمت 19
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله رابطه یادگیری محوری با ارزش مشتری در شعب بانک ملی رشت- ...
  • رابطه تصورات قالبی زائرین و اعتماد اجتماعی آنها نسبت به مردم مشهد- قسمت ۶
  • ریخت شناسی شخصیت در بهمن نامه۹۲- قسمت ۳
  • بررسی دادرسی کیفری اطفال بزهکار در حقوق ایران و انگلیس- قسمت ۵
  • دانلود فایل های پایان نامه در مورد شناسائی و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینان برتر ...




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      پایان نامه نهایی- قسمت ۸ ...

    خرید کالاها و خدمات به وسیله گردشگران خارجی صادرات پنهان یا نامرئی تلقی می شود. کارشناسان اقتصادی معتقدند که گردشگری به منزله صادرات نامرئی خدمات و محصولات است زیرا گردشگری موجب بازده مضاعف در اقتصاد کشور و منطقه می شود(کرمانی ،۱۳۷۵).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    وجوهی که گردشگران در منطقه خرج می نمایند درآمد مقصد گردشگری را به طور تصاعدی افزایش می دهد. مفهوم افزایش تصاعد ی آن است که گردشگران در کنار خرجهای عادی، وجوه دیگری را نیز به مصرف می رسانند. گردش پول صرف شده باعث می گردد تا جمع کل درآمد به مراتب از آنچه که مستقیما توسط گردشگران خرج می شود ،بیشتر گردد. از عوامل موثر بر کاهش میزان ضریب فزاینده می توان به واردات از خارج برای گردشگری،عقب افتادگی تکنولوژی ،مشکلات نهادی در سرمایه گذاری و نظایر آن اشاره نمود. در این فعالیت است که سود حاصل از دادوستدهای بازرگانی همواره متوجه طرف کم درآمدتر است. به همین دلیل همواره در برنامه ریزی توسعه گردشگری تلاش بر انجام مبادله با کشورهای با درآمد بالاتر و بازارهای غنی متمرکز است.(اعرابی،۱۳۸۸) .بطور کلی تعیین حدود و ثغور صنعت گردشگری در عمل مشکل است ولی می توان گفت که این صنعت شامل همه فعالیت های اقتصادی است که برای ارائه خدمات و تسهیلات به گردشگران به وجود آمده است. بسیاری از موسسات یا افراد که کالا و خدماتی را برای گردشگران تهیه می کنند ممکن است هیچگاه مستقیما با گردشگران تماس نداشته باشند ولی از عواید گردشگری بهره مند می شوند از جمله : شرکتهای ساختمانی و کشاورزان(تاج زاده،۱۳۸۶).
    تصویر درباره گردشگری

     

    دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

    ۲-۴-۲) ابعاد مختلف گردشگری

    توریسم فعالیتی گسترده با ابعاد اقتصادی و مالی، فرهنگی، اجتماعی ، سیاسی و محیطی است. گستردگی این فعالیت به اندازه ای است که توسعه آن بدون مشارکت یکپارچه تمام نهادها، سازمان ها و تشکیلات مرتبط غیرقابل تصور می باشد و موضوع تصمیم گیری و تصمیم سازی در قلمرو برنامه ریزی گردشگری از اهمیت خاصی برخوردار است. در دنیای امروز نباید اهمیت گردشگری را نادیده گرفت، بسیاری اهمیت گردشگری را صرفاً در ایجاد درآمد و فرصت های شغلی می دانند و در حالی که اهمیت و عظمت توریسم به اینها محدود نمی شود که در صورت برنامه ریزی و توسعه برنامه ریزی شده، گردشگری قادر است که به بهبود شاخص های عدالت اجتماعی، ارتقای سطح زندگی، رفاه عمومی، تعادل و توازن منطقه ای منجر گردد( معصومی،۱۳۸۶).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    ۲-۴-۲-۱)بعد جغرافیایی

    از بعد جغرافیایی جهانگردی وگردشگری ومسافرت تا دهه ۱۹۷۰به عبارت دیگرجهانگردی درعصرسنت-دارای سه بعد بوده است: مبداً، مسیرومقصد. اما درعصرپسامدرن یا عصرالکترونیک بعد چهارم به این سه بعد اضافه می شود که ارائه دهنده خدمات است وآن بعد نرم افزاری گردشگری است. این بعد فضایی بدون آنکه حضورفیزیکی گردشگروتاسیسات گردشگری باشد یا هرگزموردبازدید گردشگرخاصی واقع شود، درآمدهای عظیمی را دراقتصاد گردشگری به وجود می آورد؛ درآمدهایی که حتی محاسبه آنها به حساب اقتصاد گردشگری کاری بس مشکل است وهنوزبه عنوان درآمدهای غیرمستقیم گردشگری تلقی می شود (دربیکی،۱۳۸۹).

     

    ۲-۴-۲-۲) بعد سرمایه گذاری

    صنعت گردشگری شاخه ای ازفعالیتهای نظام سرمایه داری است. دراین زمینه شرکتهای عظیم به پشتوانه بانکهای قدرتمند بین المللی، سرمایه گذاریهای چندین ده میلیارد دلاری درسطح بین المللی انجام می دهند. برخی ازاین شرکتها درسراسردنیا صاحب مجموعه های گردشگری شامل جزایرزیبا،صدها هتل پنج ستاره، رستورانهای گران قیمت، زمینهای ورزشی (به خصوص گلف وتنیس) دریاچه ها،استخرها،کشتیهای تفریحی،پیستهای اسکی، آموزشکده ها ودانشکده های آموزش گردشگری، موسسات تبلیغاتی، وشرکتهای حمل ونقل زمینی ودریایی وهوایی اند(پارسائیان واعرابی ،۱۳۷۷).
    این سرمایه گذاریهای عظیم منافع کلانی را برای این شرکتها وکشورهای آنها دربردارد، درصورتی که ممکن است گردشگری که ازامکانات وخدمات این شرکتها استفاده می کند هرگزبه کشورها وشهرهایی که این شرکتها درآنها قراردارند مسافرت نکند. اصولاً هیچ کشوری نمی تواندبه طورفعال واردعرصه گردشگری گردد مگرآنکه با شرکتهای بزرگ چند ملیتی گردشگری پیوند داشته باشد واجازه دهد آنها درآن کشورسرمایه گذاری کنند. این شرکتهای بزرگ اگردرکشوری سرمایه گذاری نداشته باشند،آژانسهای تحت فرمان آنها، گردشگران را به سوی آن کشورها هدایت نمی کنند. آنها برای هتلها وفضاهای گردشگری خود، گردشگراعزام می کنند. درجهانگردی این مفاهیم وساختارها وجود نداشته است. درصورتی که درعصرجدید جذب سرمایه شبکه های سرمایه گذاری جهانی نه تنها جزء مفاهیم گردشگری مدرن است، بلکه اصلاً کلید واژه اساسی گردشگری است. سرمایه بنیان گردشگری است وجذب سرمایه های بین المللی بنیان اساسی توسعه گردشگری است (همان ماخذ،۱۳۷۷).

     

    ۲-۴-۲-۳)بعد خدمات رسانی

    بعد خدمات رسانی به دو نوع خدمات قابل تقسیم می باشد که شامل موارد ذیل است:
    الف) خدمات ویزانی(رویداد) گردشگران بسیاری ازکشورهای جهان سوم برای مسافرت به کشورهای پیشرفته احتیاج به اخذ رویداد دارند. حال اگر کشور مقصد در کشور مبداً سفارتخانه و کنسولگری نداشته باشد گردشگر باید به کشوری غیر از کشور خود (کشوری که روادید نمی خواهد یا خیلی ساده به اورویداد می دهد) مسافرت کند و در آنجا اقدام به اخذ روادید برای کشورمقصد نماید. مثلاً ایران با آمریکا روابط سیاسی وکنسولی ندارد، لذا ایرانیها برای اخذ روادید باید به کشورها دیگرمثل ترکیه، قبرس ودبی مسافرت کنند(پاپلی یزدی و سقایی،۱۳۸۵).
    ب) سایتهای اطلاع رسانی وخدمات رسانی درعصرپسامدرن سایتهای گردشگری بسیارگسترده ای، اطلاع رسانی به گردشگران وصنعت گردشگری رابه عهده دارند. این سایتها که به صورت الکترونیکی (ایمیل،اینترنت،شبکه های ماهواره ای) یا به صورت مکاتبه ای (فاکس،نامه) یا به صورت چاپی (ارسال بروشور،کتاب،مجله وغیره) ارتباط برقرارمی کنند درآمدهای سرشاری ازصنعت گردشگری به دست می آورند وازطریق پرداخت مالیات به کشورهای خود سودهای کلان می رسانند. درشرایط فعلی با تمرکزمراکزاطلاع رسانی گردشگری درکشورهای توسعه یافته، اطلاع رسانی به گردشگران خارج ازسه بعد (مبدأ،مسیرومقصد) ساماندهی می شود(همان ماخذ).
    ج) موسسات (آژانسهای) مسافرتی گردشگری : درگردشگری بین المللی و داخلی، موسسات گردشگری (ساماندهی گردشگری جمعی وفردی) وموسسات رزروهتل ، موسسات هواپیمایی وغیره به گردشگران خدمت رسانی می کنند. محل این موسسات ممکن است در مبدأ، در مسیر و در مقصد یک گروه خاص گردشگرواقع نباشد(همان ماخذ).
    د)نظام بانک: امروز قسمت اعظم امورمالی گردشگری ملی و بین المللی از طریق نظام بانکی وکارتهای اعتباری والکترونیکی انجام می شود. طبق برآوردها درسال ۲۰۰۰ حداقل ۹۲ درصد پولی که درصنعت گردشگری بین المللی جابه جا می شود ازطریق نظام بانکی (الکترونیکی وکارت چکها )انجام می شود(ویور ،۲۰۰۱).
    این جابه جایی عظیم پول(چرخش مالی داخلی وبین المللی گردشگری) شامل مخارج گردشگری:خریدها،پول بلیت ومخارج تفریحات گوناگون توسط مراکزبانکی مستقردرچند کشورصنعتی انجام می شود که ممکن است هرگزگردشگری که ازاین سیستمها استفاده می کند به آن کشورها مسافرت نکند(همان ماخذ).
    ز) مراکز مدیریتی آموزشی گردشگری: یکی دیگر از خدماتی که کشورها و مراکز عمده بین المللی به صنعت گردشگری می دهند و درآمدهای سرشاری از این طریق کسب می کنند، که جزء درآمدهای رسمی گردشگری نیزمحاسبه نمی شود، دادن مجوزهای مدیریتی وآموزشی است. یعنی شرکتهای بزرگ بین المللی گردشگری با ارائه یک سری خدمات نرم افزاری،هتلها،رستورانها،باشگاه ها، وموسسات آموزشی –فنی گردشگری را به اصطلاح تحت لیسانس خود درمی آورند (به خصوص درکشورهای جهان سوم) و از این طریق درآمدهای عمده ای از صنعت گردشگری کسب می کنند(همان ماخذ).

     

    ۲-۴-۲-۴) بعد اسنادی گردشگری

    الف) اسناد مالی : امروزه یکی ازمهم ترین اسناد گردشگری اسنادمالی است. درعصرجدید نظامهای بانکی به کمک گردشگری آمده اند. جابه جایی پول ازطریق حواله، چک وبه خصوص ازسال۱۹۷۰ درسطح بین المللی ازطریق کارتهای اعتباری یکی ازعمده دلایل رونق گردشگری است. کارت بانک به عنوان یک سند مهم بانکی موجب افزایش امنیت جانی و مالی برای گردشگر و تسهیل در تبدیل ارزها و پرداخت هزینه ها گردیده است. به علاوه نظام بانکی گردشگر علاوه بر وجه سپرده اش، اعتباری را نیز در نظر گرفته است و گردشگر می تواند بیش از پس انداز خود خرج کند و بعداً دیون خود را به بانک به صورت اقساط بپردازد. نظام بانکی در بسیاری از کشورها (ازجمله دراروپا وامریکا) به مشتریان خود وام گردشگری اعطا می کند و بدین صورت مشتریان خود را تشویق به مسافرت می نماید(مسعودی،۱۳۷۵).
    ب)تعهد مالی : همه خریداران درکناریک تعهد منطقی، باید تعهد مالی هم داشته باشند . همه محصولات دارای قیمتی هستند که باعث ایجاد محدودیت در نوع و تعهد خریداران می شوند .بدیهی است که خریداران باید قبل از اینکه کالا را خریداری کنند از عهده پرداخت قیمت آن کالا برآیند ، اما هیچ کس تمام کالاهایی که استطاعت خرید آن را داشته باشد نمی خرد و هیچ کس نیز فقط آنچه را که توانایی خریدش را دارد نمی خرد مسافر قبل از تصمیم به مسافرت بایدیک بودجه ثابت ومعین برای خریدکردن درمواردضروری داشته باشد(تاج زاده ،۱۳۸۶).
    ج)اسناد مسافر: در زمان سنت در عصر جهانگردی سنتی، جهانگرد، تقریباً هیچ گونه سندی اعم ازگذرنامه، رویداد واسناد بانکی لازم نداشت(البته حواله پول یا برات بوده است).درصورتی که در عصرمدرن که عصرمرزبندیهای سیاسی است و در عصر پسامدرن و عصرنظام بانکداری جهانی گردشگر احتیاج به اسناد متعدد دارد گردشگر برای جابه جایی در داخل کشورش به کارت هویت، و اسناد بانکی احتیاج دارد. برای حرکت در سطح بین المللی نیز نیازمند گذرنامه، روادید ،کارت بهداشتی بین المللی، بیمه نامه بین المللی وغیره است. بدون این اسناد جابه جایی اوقانونی نیست . گردشگر در صورتی که با وسایل نقلیه عمومی حرکت کند احتیاج به بلیت مسافرت دارد و بدون بلیت مسافرت او غیرمجازخواهد بود،و در صورتی که با وسیله شخصی خودحرکت می کندبایددارای گواهی نامه، بیمه نامه اتومبیل،اسناد مالکیت اتومبیل وغیره باشد(پاپلی یزدی و سقایی،۱۳۸۵).
    د)اسناد بهداشتی وبیمه ای: درسطح داخلی وبین المللی سلامت گردشگر را تضمین می کند واین امر به خصوص درکشورهایی که بیمه های پزشکی صددرصد است یکی از عوامل عمده گسترش گردشگری است .بیمه های اتومبیل و شخص ثالث یکی ازعوامل عمده رشد گردشگری بوده است. گردشگر بدون این اسناد امنیت ندارد وگردشگری بدون این اسناد مالی-بیمه ای وغیره نمی تواند شکوفا شود(همان ماخذ).
    ه)اسناد حمل ونقل. مهمترین عنصری که موجب گسترش گردشگری شده است و بدون آن امکان جابه جایی میلیونها مسافر و زائر و گردشگر در جهان نبود، تحولات فناورانه در عرصه حمل و نقل سریع است. حمل ونقل سریع و ارزان از نظراجتماعی موجب عمومی شدن مسافرت می گردد. در گذشته ثروتمندان یا مشتاقان می بایست شش ماه کار و زندگی خود را رها کنند تا به مکه معظمه مشرف شوند. اما امروزه با بهره گرفتن از وسایل پیشرفته حمل ونقل انجام این فریضه الهی بسیار آسان شده است. تولید انبوه اتومبیل، موجب عمومیت یافتن گردشگری شده است. بار مفهومی وسایل حمل ونقل و آثار اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی آن در عصر جهانگردی و گردشگری با هم تفاوت دارد. در مفهوم گردشگری سرعت نهفته است و از مفهوم جهانگردی کندی حرکت مستفاد می گردد(همان ماخذ).
    ز)اسناد سیاسی :سیاست گذاران، برنامه ریزان وسرمایه گذاران در زمینه گردشگری به مسئله امنیت در همه زمینه ها حتی در زمینه تولید اخبار و تصاویر دقت دارند. صنعت گردشگری زیرساخت صلح و دوستی و امنیت را می طلبد و خود مایه صلح و دوستی و امنیت است. در مفهوم و بار معنایی گردشگری تعامل، صلح و دوستی، دوری از خشونت و ارعاب، صداقت وادب و امنیت نهفته است. این بارهای مفهومی و این حساسیتها در جهانگردی وجود نداشته است. از این روگردشگری در عصر پسامدرن، مسائل ودیدگاه های امنیتی و انتظامی رادرزمینه گردشگری دچاردگرکونی ومشکلات ویژه می کند وظایف مأموران دولتی را خطیرتر می سازد(پاپلی یزدی و سقایی،۱۳۸۵).

     

    ۲-۴-۵)عوامل دخیل در تاثیر اقتصادی گردشگری

    عوامل گوناگونی درمیزان تاثیر گردشگری بر اقتصاد یک جامعه تاثیر دارند عمده ترین این عوامل عبارتند از :
    • کیفیت امکانات و جاذبه های گردشگری و اشتغال خارجی ها در بخش گردشگری
    • درجه مالکیت ملیت های خارجی و میزان توان اقتصادی و توسعه اقتصادی منطقه مقصد
    • میزان و حجم پرداخت ها و هزینه ها برای گردشگری
    • میزان دخالت دولت در توسعه و بهبود زیر ساخت ها و ایجاد انگیزه برای بازدید(گوهریان،۱۳۸۴).

     

    ۲-۴-۶) سرمایه و گردشگری

    سرمایه و سرمایه گذاریی جنبه های مالی و مدیریت مالی یک کشور را در راهکارهای اقتصادی و توسعه ای یک کشور نشان می دهد . گردشگری عصاره سرمایه داری است . گردشگری یک نیاز مبرم مثل غذا ، لباس،مسکن، آموزش ، بهداشت و دارو نیست. اما سرمایه داری با تبلیغات گسترده و ارزشهای تبلیغ شده توانسته است در بسیاری از کشورها گردشگری را به یک نیاز در حد مصرف خوراک و پوشاک و مسکن و آموزش تبدیل نماید . طبق یک نظر سنجی در اتحادیه اروپا (شامل ده کشور انگلیس ،آلمان، بلژیک،هلند، لوکزامبورگ ، فرانسه ، ایتالیا ، دانمارک ، ایتالیا و اتریش ) ۷۳ درصد افراد بالای هجده سال اعلام کرده اند که باید حداقل سالی یک بار به مسافرت و گردش بروند و گرنه از نظر روانی نمی توانند کارهای خود را درست انجام دهند[۶۱](مرکزملی تحقیقات علمی ،۲۰۰۳). با گردشگری به علت خاصیت اشتغال زایی و سود آوری نسبتا سریع آن بستر مناسبی برای سرمایه گذاری است . سرمایه گذاری خارجی می تواند توسعه گردشگری را سرعت بخشیده ، معیارهای اقتصادی را ارتقا دهد، و ایده ها، فناوری و بازارهای جدیدی را به ارمغان آورد. که سرمایه و سرمایه گذاری در گردشگری با ورود ارز به کشور و ایجاد اشتغال بر روند رفاه مالی مردم منطقه موثر بوده و فواید و نفع بسیاری را عاید مردم می سازد( معصومی،۱۳۸۴).

     

    ۲-۴-۷) گردشگری و درآمد ملی

    اقتصاد مبنی بر گردشگری در خالت بینابینی قراردارد . گردشگری نیروی آموزش دیده لازم دارد ولی نه به اندازه تخصصهای پیچیده در صنعت . همچنین در گردشگری نیاز به سرمایه نسبت به صنعت کمتر است . در حقیقت سود آوری در اقتصاد گردشگری نسبت به اقتصاد صنعتی (با توجه به اینکه هم به سرمایه و هم به تخصص کمتری نیاز دارد) بالاتر است(گریفین[۶۲] ،۱۳۷۵).
    آنچه مهم است چرخش مالی حول محور گردشگری است که رابطه اشتغال زایی را به وجود می آورد . گردشگری ، پول و جمعیت را از مراکز صنعتی به سوی روستاها و نقاط طبیعی می کشاند . معمولا گردشگری را در اصطلاح اقتصادی صادرات نامریی محصولات و خدمات می نامند ، زیرا در حالی که اثر اقتصادی آن در تراز پرداختهای یک کشور مشهود و ظاهر می گردد درآمدهای ناشی از آن نظیر درآمدهای به دست آمده از ارائه خدامت افراد یک کشور بیگانه ، مشهود و معلوم نیست .
    هزینه هایی که معمولا یک نفر گردشگر انجام می دهد عبارت اند از : هزینه غذا ، تفریح ، محل اقامت ، حمل و نقل داخلی ، گشتها و تورهای داخلی ، پست و تلگراف و تلفن ، خرید سوغات و کالاهای بومی، و غیره . این هزینه ها را گردشگر با ارزی که همراه می آورد انجام می دهد و در عمل مانند آن است که خدمات و کالاهای فوق به کشور متبوع گردشگر صادر شده باشد . چون این جریان دقیقا قابل محاسبه نیست ، لذا به این جریان اقتصادی صادرات نامریی گفته می شود (رضوانی، ۱۳۷۴).
    از این رو با بررسی آثار مستقیم گردشگری بر درآمد ملی می توان به این نتیجه رسید که مخارج گردشگران داخلی و خارجی در مجموع منجر به افزایش درآمد ملی و اشتغال می گردد. بسیاری از کشورهای توسعه یافته و حتی کشورهای در حال توسعه از طریق گردشگری درآمدهای کلانی را به دست می آورند و سهم درآمد گردشگری در درآمد ملی در این کشورها رو به افزایش است(پدریان، ۱۳۷۴).
    جریان گردشگری وسیله مهمی در تحصیل ارز و شناساندن تولیدات و محصولات داخلی به خارجیان و در نتیجه گسترش و وسعت دادن بازارهای صادراتی (سرلک، ۱۳۸۰ : ۲۴۰) این خود تلاش دولتها را برای کسب درآمد ملی بیشتر شکل می دهد. شورای جهانی سفر و گردشگری درآمدهای گردشگری را مرتبا در حال افزایش نشان می دهد(بیک محمدی،۱۳۷۹).

     

    ۲-۴-۸) گردشگری و اشتغال

    گردشگری یک صنعت کاربر است . از آنجا که بسیاری از خدمات گردشگری را نمی توان با بهره گرفتن از فناوری ارائه کرداشتغال نیروی انسانی در این صنعت فراوان است .در مجموع سه نوع اشتغال “نیروی انسانی”،”نیروی کار” و “مدیریت” در مورد این صنعت قابل تفکیک است. اشتغال منابع فوق نیز در سطح بشرح زیر می باشد :
    – اشتغال اولیه : این نوع اشتغال عمدتا در فعالیت هایی است که برای فراهم آوردن زمینه ها و قبل از انجام مسافرت و یا در حین مسافرت و به منظور اطلاع بیشتر از توانایی های نهفته و بهره بری بیشتر قراردارد. فعالیت موسسات گردشگری و اطلاع رسانی از این نوع می باشد.
    – اشتغال تامین نیازها : این نوع اشتغال که سهم عمده ای از اشتغال در صنعت گردشگری را شامل می گردددر فعالیت هایی است که به طور مستقیم نیازهای روزمره گردشگر را تا زمانی که در مقصد است برآورده می سازد . این نوع اشتغال دامنه وسیعی از فعالیت ها در حمل ونقل ،هتل داری، رستوران ها، فعالیت در ارائه خدمات تفریحی و ورزشی را شامل می شود.
    – اشتغال غیر مستقیم : این نوع اشتغال که بیشتر با فعالیت های تولیدی مرتبط است. همزمان با سرمایه گذاری در صنعت گردشگری فراهم می آید . فعالیت در احداث هتل ها ،تولید وسایل حمل و نقل (تا آنجائی که سهم گردشگری را شامل می شود.) و نیز سهم گردشگری در ایجاد تاسیسات زیربنایی در زمره این نوع اشتغال است. اشتغال غیر مستقیم با صنعت گردشگری ارتباط مستقیم ندارد. بلکه تنها با نسبت حجم سرمایه گذاری در گردشگری به کل تشکیل سرمایه در اقتصاد مشخص می گردد(سایه میری،۱۳۷۳).

     

    ۲-۴-۹) گردشگری وسیاست

    گردشگری همانند پلی است که ملتها را با دیگر ملل جهانی مرتبط می سازد. چگونگی اوضاع و احوال عمومی ،سازمان کشوری و تشکیلات رهبری هر مملکت از یک سو و تبلیغات و تسهیلات و اقداماتی که دول برای رفاه و جلب گردشگران فراهم می سازند رابطه بین گردشگری و سیاست را از سوی دیگر،آشکار می سازد . امنیت ، آسایش ، نحوه رفتار مقامات رسمی و نحوه برخورد و رفتار عموم مردم با بیگانگان ، نحوه پذیرش و نوع تسهیلات ، نوع تاسیسات ، نوع حکومت ، آزادیهای فردی و اجتماعی در سیستم اعمال قوانین مملکتی ، وضع و موقعیت جغرافیایی، سابقه تاریخی و باستانی، وضع موجود اقتصادی و سیاسی ونوع مقررات امور گردشگری وقوانین گمرکی و ویزا با گردشگری رابطه مستقیم دارد(مسعودی ،۱۳۷۵).
    در این میان نظام اداری به عنوان برترین اهرم اداره سیاسی حکومت و اجرا کننده قوانین و مقررات ملی ،از عوامل تاثیر گذار برمیزان جلب گردشگران درنتیجه جذب درآمدهای گردشگری است(فاطمی ،۱۳۷۴).

     

    ۲-۴-۱۰) نقش دولت در گردشگری

    از دیر باز دخالت دولت در اقتصاد کشور به عنوان در اختیار گرفتن سیستم اقتصادی شناخته شده است که در این زمینه بخش خصوصی نمی تواند فعالیت چشمگیری نماید چون غالب نهادها و سازمانها به دولت به دلایل گوناگون در گردشگری دخالت می کند.(جیمز الیوت ،۱۳۷۹).
    • ایجاد تعادل منطقه ای در پهنه جغرافیائی و تامین درآمد و توزیع متعادل ثروت
    • حمایت از بخش گردشگری
    • پیشبرد توسعه اقتصادی و ایجاد یک محیط با ثبات اقتصادی
    • برقراری امنیت ملی از طریق کنترل سرحدات و کنترل ورودی ها و خروجی های گردشگران
    ۲-۴-۱۰-۱)میزان دخالت دولت در گردشگری
    • دخالت دولت در گردشگری در سه سطح بین المللی،ملی ومحلی صورت می گیرد.
    • دخالت دولت در سطح بین المللی بیشتر در قالب عضویت در مجامع بین المللی ،قرارداد تجارت و روابط حسنه با دیگر دول می باشد .
    •در سطوح ملی، دولت در چهار فعالیت عمده “ورود و خروج گردشگران از مرزها”،”برنامه ریزی و سیاست گذاری”،”ایجاد ساختارهای زیربنایی و توزیع منابع در سطح ملی”،”بازاریابی” در این بخش دخالت دارد.
    • در سطوح محلی نیز قوانین و مقررات دولتی اهمیت زیادی پیدا می کند . از جمله ” صدور مجوز فعالیت به افراد و سازمانها ” ،” اعمال قوانین و مقررات در مورد رعایت اصول ایمنی “،” بهداشت و اشتغال و نظارت برفعالیت ها “،”اعمال کنترل بر فرایند ساختمان سازی ، محل ساختمان و قوانین مربوط به منطقه بندی و طرح ساختمانها “. اکثر کشورها سازمان خاصی را برای دخالت در گردشگری تعیین می کنند که به سه شکل عمده نمود پیدا می کند (جیمز الیوت ، ۱۳۷۹).
    الف) وزارت جهانگردی یا یک سازمان در سطح عالی
    ب)سازمان یا دفتر دولتی در درون یک وزارتخانه
    ج) سازمان نیمه دولتی(گی ،چاک وای[۶۳] و سولا[۶۴] ،فایو[۶۵]،۵۰۹۹:۱۳۷۷).
    در کشور ما نوع “ب” یعنی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در درون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی بخش دولتی صنعت گردشگری می باشد(معصومی،۱۳۸۴).
    پس ازچندین دهه رشدسریع درصنعت گردشگری ،این صنعت به نقطه بحرانی توسعه خود رسیده است .ما خود را در بین یک تغییرات اصولی در امور تجارت می بینیم ؛ ابتدا نمونه جدید با تقسیم بندی کلی تقاضا، عرضه وتوزیع متغیر،وسودیابی به طریق صرفه جوییهای سیستمی درازای صرفه جوییهای مقداری مشخص می گردد.
    درسیستم تولید انبوه گردشگری ،مانند آن چیزی که درچند دهه اخیر همه گیرشده است ،تنها اختیاری که متقاضی داشت ،این بود که مصرف کننده کاملاً استاندارد باشد. ازاین رو،ساختارتولید بسیارخشک بود؛ولی شرایط جدید دربازاز مستلزم یک روش بسیارجدی است .به طورقطع ،سناریوی صنعت گردشگری با ارئه طرح جدید درسطح جهانی برای سالهای آینده ،نه تنها در داخل بخش گردشگری ،بلکه باید با شرکتهایی بزرگتر در زمینه صنعت رفاهی و جهانی به رقابت برخیزد (معصومی ،۱۳۸۴).
    کلیه کالاها و خدمات گردشگری را که بازدیدکنندگان خارجی به کار می برند،شامل موارد صادراتی ای هستند که از هزینه های توزیع و حمل و نقل آنها به سایر بازارها جلوگیری می کنند. گردشگری بین المللی هم تولید ارز می نماید و هم سبب توزیع قدرت خرید در سراسر کشور بازدید شونده می گردد .براساس گزارش سازمان جهانی گردشگری[۶۶]،مخارج سالانه گردشگری درسطح جهانی بالغ بر۲۰۰۰ میلیارددلارمی باشد (که از این مقدار۳۲۴ میلیارد دلاراختصاص به گردشگری بین المللی دارد). درسال ۱۹۹۴،گردشگری ۱۲ درصدازکل تولید ناخالص ملی رادرسطح جهانی تشکیل می داد (آمار بانک جهانی).

     

    ۲-۴-۱۱)خط مشی های قیمت گذاری در گردشگری

    تخصیص قیمت به برنامه ها و خدمات مناطق گردشگری ، عنصر اساسی گردشگری است . اصل عمده در قیمت گذاری ، خط مشی دولتی راجع به استفاده عمومی است .در برخی جوامع ( معمولا جوامع ثروتمندتر)، به مناطق گردشگری به عنوان کالایی عمومی نگاه می کنند که به سود همه اعضای جامعه است . در این شرایط ، درآمد عمومی دولت به تامین بودجه فعالیت های گردشگری به آن اختصاص می یابد . در جوامع دیگر (معمولا جوامع فقیرتر )، فرض بر این است که دیگر خدمات عمومی مستحق دریافت این گونه بودجه های دولتی کمیاب هستند. زمانی که این موضوع اتفاق بیــفتد منـاطق گردشگری باید از راه گردشگری یا دیگر کاربرهای منابع ، درآمد کسب کنند(دهدشتی و فیاضی ،۱۳۹۰).
    مدیران مناطق گردشگری باید در زمان تعیین چگونگی توسعه خط مشی قیمت گذاری که با ارزش های منطقه مطابقت دارد، به دو سوال مهم: ۱) اهداف استراتژی قیمت گزاری مناطق گردشگری چیست ؟ به این سوال باید بادر نظر داشتن استفاده کنندگان پاسخ داد.۲) این که قیمت های مربوط به یک محصول یا خدمات ویژه مطابق با این اهداف چگونه تعیین می شوند؟ به هرحال هر مکان گردشگری منحصر به فرد است و بنابراین ممکن است وجود انواع هدفهای قیمت گذاری برای توصیف ارزش های ذاتی که به همه ذینفعان نسبت داده می شود، ضروری باشد. مدیران بر سر ارائه دلیلی متمرکز و جامع برای ورودیه ها چالش دارند و هر دلیل باید مشخصا به منظور دفاع در برابر بازرسی بازدیدکنندگان و بخش های سیاسی ، تعریف شود. برن[۶۷] در بررسی طرح های قیمت گذاری برای دسترسی به مناطق گردشگری در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نتیجه گرفت که قیمت ورودیه باید بر اساس تقاضای دسترسی بازدیدکننده باشد.مدیران باید مقدار ورودیه ای که نه بوالهوسانه و نه غیر منصفانه باشد را انتخاب کنند. از انواع طرح های قیمت گذاری می توان برای مناطق گردشگری استفاده کرد ولی انعطاف پذیری ساختار ورودیه بسیار مهم است(دربیکی ،۱۳۸۷).

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:27:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ضمان زوجین ناشی از نقض حقوق یکدیگر از منظر فقه وحقوق- قسمت ۸ ...

    ضمان ناشی از نقض حق قسم و حق مواقعه

    اگر زوج حق قسم زوجه را که بر ذمّۀ او دارد، ادا نکند زوجه حق دارد که این حقوق را از شوهرش مطالبه کند و حاکم می‌تواند شوهر را ملزم نماید که حقوق همسرش را بپردازد پس اگر شوهر، بدخلقی کند و همسرش را با کتک زدن و کارهایی از این قبیل، اذیت نماید بدون اینکه توجیه درستی برای کار خود داشته باشد، مانند اینکه زن نشوز کرده باشد، حاکم او را از انجام چنین کارهایی بازمی‌دارد و چنانچه باز هم شوهر به کارهایش ادامه دهد، حاکم او را به‌اندازه‌ای که لازم بداند تعزیر می‌کند. اگر زوجه مقداری از حق قسم خودش را به شوهرش واگذار کند تا از او دلجویی کند (و شوهر را نسبت به ادامه زندگی دلگرم کند) برای شوهرش حلال است که این بخشش همسرش را بپذیرد اما شوهر حق ندارد مقداری از حق قسم همسرش را به وی ندهد. (عاملی، ۱۴۱۶، ۳۲۱) با توجه به کلام شهید ثانی می توان نتیجه گرفت که ضمانت اجرایی که در اینجا برای حق قسم زوجه در نظر گرفته شده است مشروط به این است که زوج توجیه درستی برای کار خود نداشته باشد؛ بنابراین چنانچه زوج برای ادا نکردن حق قسم زوجه دلیلی داشته باشد، مانند اینکه زن نشوز کرده باشد، حاکم نمی‌تواند او را مجبور به قضای شب های گذشته نماید.
    واجب در قسمت، مضاجعۀ متعارفه است، نه مواقعه که منحصر است وجوب آن در یک‌دفعه در چهار ماه، هم خوابگی متعارفه نزد زن بعد از قضاى حوایج معتاده در اوایل شب است، نه روز و نه صبح آن شب و اگر زوج از کسانى بود که شب وقت شغل او و روز وقت استراحت او بود مثل نگهبان، دور نیست زمان قسمت در حق او روز باشد به‌عکس متعارف. (گیلانی فومنی، ۱۴۲۶، ۷۹) در دلیل این امر به آیه هجر استناد می‌شود: «واهجروهنّ فی المضاجع» که در آن به مضاجعت اشاره شده است. آنچه را که در مورد حق قسم حائز اهمیت است و نباید بی اعتنا از آن گذشت این است که حق قسم با حق مواقعه فرق دارد؛ چراکه حق مواقعه هر چهار ماه یکبار واجب می‌شود برخلاف حق قسم که هر چهار شب یک شب واجب می‌شود.
    ضمانی که در خصوص حق مواقعه وجود دارد این است که چنانچه زوج برای همیشه یا بیش از چهار ماه با زوجه دائم خود مجامعت نکند، در این صورت زوجه می‌تواند بر آن حالت صبر کند یا به حاکم مراجعه نماید و الزام زوج به طلاق یا رجوع را درخواست نماید. حاکم به زوج چهار ماه فرصت می‌دهد و پس ‌ازآن مدت چنانکه زوج از رجوع و هم‌بستر شدن و ارتباط با همسرش امتناع نماید حاکم او را به طلاق مجبور می‌نمایند. (محقق حلی، ۱۴۰۹، ۲۹) اگر زوج نه رجوع کند و نه زوجه را طلاق دهد و درصدد اذیت همسرش باشد حاکم او را در محدوه ای محبوس نموده و از جهت آب و غذا در مضیقه قرار می‌دهد تا به رجوع یا طلاق، راضی گردد. (شیخ طوسی، ۱۴۰۰، ۵۲۷) بنابر عبارت شیخ طوسی بایدگفته شود که اگر زوج قصد اذیت همسرش را نداشته باشد ولی در عین حال نه او را طلاق دهد و نه رجوع کند حاکم نمی‌تواند او را حبس نماید؛ بنابراین از عبارات فوق می‌توان این نتیجه را گرفت که حاکم نمی‌تواند زوج را به یک‌ طرف ملزم نماید انتخاب رجوع یا طلاق با او می‌باشد و او است که در نهایت باید یکی ار این دو امر را انتخاب نماید.
    وفق ماده‌ی ۱۱۰۲ قانون مدنی: «همین‌که نکاح به‌طور صحیح واقع شد، روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجیت در مقابل همدیگر برقرار می‌شود». در خصوص حدود شمول روابط زوجیت بعضی استادان حقوق گفته‌اند: «مقصود از روابط زوجیت همان مسائل جنسی است». (کاتوزیان، ۱۳۸۸، ۲۲۹) قانون مدنى تصریح به تکلیف مزبور ننموده است و از افراد حسن معاشرت شوهر نسبت به زن دانسته؛ به عبارت دیگر ادای حق قسم و حق مواقعه از لوازم حسن معاشرت شوهر نسبت به زن است. حسن معاشرت زن و شوهر با یکدیگر تابع عرف و عادت زمان و مکان با در نظر گرفتن وضعیت آنان می‌باشد، لذا آزاد بودن مرد در شب‌ها و یا گذراندن او هر شب نزد زن تابع عرف و عادت محلى می‌باشد که در آن زیست می‌نمایند، همچنان که هرگاه عرف و عادت و زمان و مکان اقتضا کند که شوهر در اتاق زن شب را بگذراند باید در اتاق او باشد و هرگاه عرف اقتضاء می‌نمایند که هر یک از زن و شوهر در اتاق جداگانه بخوابند، کافى است که شوهر در منزل زن شب را بگذراند اگرچه در اتاق دیگر بخوابد.
    باید توجه کرد که حسن معاشرتی که در ماده ۱۱۰۳ قانون مدنی ذکرشده است با حسن معاشرت دیگر افراد جامعه تفاوت دارد. منظور از حسن معاشرت نسبت به دوستان و افراد جامعه، حس تفاهم و حسن خلق می‌باشد و این حد از حسن معاشرت در روابط زوجین کافی نخواهد بود. بقای رابطه‌ی زناشویی ایجاب می‌کند که حسن معاشرت در روابط زوجین معنایی گسترده‌تر داشته باشد که از جمله، داشتن روابط جنسی به‌طور متعارف است و لذا هر یک از زوجین که از انجام آن امتناع نماید برخلاف وظیفه‌ی «حسن معاشرت» رفتار کرده است. (احمدیه، ۱۳۹۰، ۲۱۴)
    در کنار این ضمانت اجراها، می‌توان به ماده ۱ قانون مسئولیت مدنی اشاره نمود[۴۷]. با توجه به این ماده، درصورتی‌که هر یک از زوجین به دیگری خسارتی وارد نماید واردکننده زیان باید آن را جبران کند. ازآنجایی‌که در قوانین دیگر ازجمله قانون مدنی ضمانت اجرای دقیقی برای حقوق غیرمالی زوجه در نظر گرفته نشده است این ماده می‌تواند ضمانت اجرایی برای حقوق زوجه خصوصاً حقوق غیرمالی او محسوب گردد. خسارت‌های معنوی‌ای که زوج بر زوجه ممکن است وارد نماید چه‌بسا به‌مراتب شدیدتر و غیرقابل‌تحمل‌تر از خسارت مادی باشد این آسیب حتی گاه نمود بیرونی نیز دارد. دکتر ناصر کاتوزیان در این زمینه می‌نویسد: «خسارت واقعی عبارت از شکست روحی و صدمه‌های عاطفی است که عدالت نمی‌تواند از آن چشم بپوشد ». (کاتوزیان، ۱۳۸۸، ۱۴۲) بر این اساس است که دیدگاه ضرورت جبران خسارات معنوی در این رابطه بیشتر از ضرورت جبران خسارات مادی احساس می‌شود هرچند قانون مدنی تا حدودی به آن اشاره نموده است؛ اما باوجود ماده ۱ قانون مسئولیت مدنی، شکی در امکان جبران خسارت در حقوق غیرمالی زوجه ازجمله حق مواقعه و حق قسم باقی نمی‌گذارد.

     

    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

    ضمان ناشی از سوء استفاده از حق قسم و حق مواقعه

    جبران خسارت ناروا در همه نظامهای حقوقی مورد توجه بوده و هست و چنانچه خسارتی بدون مجوز قانونی و به صورت ناروا به کسی وارد شود، موجب مسئولیت مدنی است. هر گونه حق شناخته شده و مورد حمایت قانونی تا زمانی می‌تواند موضوع این امر قرار گیرد که از آن سوء استفاده نشود؛ بنابراین هر گونه خسارت ناشی از سوء استفاده از حقوق، از باب تسبیب و مقررات مربوط به مسؤولیت مدنی و نیز قواعدی مانند لاضرر و… موجب مسئولیت عامل ورود آن خسارت می‌باشد.
    ازجمله حقوقی که زوجه ممکن است از آنها سوء استفاده نماید، حق قسم و حق مواقعه است و هر گونه سوء استفاده از این حقوق از مصادیق سوء معاشرت می‌باشد و از آنجایی که قران مجید در روابط زوجین حکم به معاشرت به معروف داده است و این تعبیر قرآنی در مادۀ ۱۱۰۳ قانون مدنی به حسن معاشرت انعکاس یافته است[۴۸]؛ بنابراین هرگونه خسارت ناشی از سوء معاشرت از جمله سوء استفاده از حق قسم و حق مواقعه تنها با تکیه بر قواعد عام مسئولیت مدنی قابل جبران می‌باشد و واردکننده زیان، به موجب قواعد مسؤولیت مدنی، مسئول جبران خساراتی است که وارد نموده است. همانطوری که اشاره شد، حق قسم و مواقعه تابع عرف و عادت و مقتضیات زمان و مکان است. مثلاً ممکن است زوج شب نگهبان باشد و زوجه اصرار بر ادای حق قسم و حق مواقعه در شب بنماید که در واقع با این کارش از حقوقش سوء استفاده می نمایدو خسارتی از این طریق به زوج وارد شود.
    بنابراین با استنباط از مواد ۱ و۲ قانون مسئولیت مدنی اگر زوجه با سوء استفاده از حق قسم و حق مواقعه موجب خسارتی اعم از مادی یا معنوی بر زوج گردد(مثلا با توجه به مثالی که بیان آن گذشت زوج کارش را از دست بدهد) باید جبران خسارت نماید و دادگاه میزان زیان و طریقه و کیفیّت جبران آن را با توجّه به اوضاع و احوال قضییه تعیین خواهد کرد. مثلاً ممکن است دادگاه زوجه را مجبور به دلداری زوج یا اینکه او را مجبور به پرداخت مبلغی پول و…کند.

     

    فصل ششم: حقوق مشترک زوجین و ضمان ناشی از نقص و سوء استفاده از آن

    حقوق مشترک زوجین و ضمان ناشی از نقض و سوء استفاده از آن

     

    حسن معاشرت

    دستورات متعددی در قرآن کریم وجود دارد، مبنی بر آنکه روابط زوجین بر پایه معروف باشد. آیه ۱۹ سوره مبارکه نساء :«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً، اصل معاشرت به معروف را، یک اصل قرآنی و قانونی ثابت و حاکم بر روابط زوجین می شمارد که همه قوانین در ارتباط با وظایف و تکالیف زوجین را تفسیر می‌کند؛ به عبارت دیگر بعد از ازدواج، در موقعیتی که قانون‌گذار، در عرصه حقوق متقابل زوجین، برای هر یک از زن و مرد، وظیفه ای را تعیین می نماید، اصل معاشرت به معروف، به عنوان موازنه ای در نظام خانوادگی، مانع آن می‌شود که طرفین از ناحیه حقی که به آنها داده شده است، ضرری بر شخص مقابل وارد کنند. (احمدیه،۱۳۹۰، ۱۹۱)
    در رابطه با معنای معروف در این آیه شریفه، علامه طباطبایی می‌نویسد: «کلمه معروف، به معناى هر امرى است که مردم در جامعه خود، آن را شناخته و با آن مأنوس باشند و بدان جاهل نباشند. معناى امر به معاشرت به معروف، معاشرتى است که در بین مأمورین به این امر، یعنى مسلمانان، معروف باشد. معاشرتى در میان انسانها معروف و شناخته شده است و در بین آنها متعارف می‌باشد که یک فرد جامعه، جزء مقوم جامعه باشد، یعنى در تشکیل جامعه دخیل باشد و دخالتش مساوى باشد با دخالتى که سایر اعضا دارند و در نتیجه تأثیرش در بدست آمدن غرض تعاون و همکارى عمومى، به مقدار تأثیر سایر افراد باشد … این، آن معاشرتى است که در نظر افراد جامعه معروف است. در مقابل، معاشرت غیرمعروف این است که دیگران به او ستم کنند و استقلال او در جزئیت براى جامعه را سلب نموده و او را تابع و غیر مستقل سازند؛ به این معنا که دیگران از حاصل کار او بهره مند بشوند، ولى او از حاصل کار دیگران بهره اى نبرد». (طباطبایی، ۱۳۵۲، ۲۵۵) از آنجا که یکی از کارآمدترین روش ها برای حفظ و تحکیم خانواده، ورود مباحث اخلاقی در حقوق خانواده است، قانون‌گذار قانون مدنی ایران نیز به تبعیت از قوانین اسلام در این زمینه، اولین تکلیف مشترک زن و شوهر را پذیرش حسن معاشرت با یکدیگر قرار داده است. ماده ۱۱۰۳ قانون مدنی، در این زمینه مقرر می دارد: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت یا یکدیگرند». حسن معاشرت یکی از تکالیف مشترک زن و شوهر است که این حسن سلوک بر اساس روابط معروف، پایه های زندگی را تشکیل می‌دهد و این همان اصلی است که قرآن کریم در آیات متعدد با بیان شیوا بر آن تأکید می‌کند؛ بنابراین مبنای حسن معاشرت، همان حاکمیت اصل معاشرت به معروف، در روابط زوجین است که از آیه شریفه «و عاشروهن بالمعروف» اخذ شده است.
    از نظر حقوقدانان، حسن معاشرت زوجین در حدود عرف و عادت زمان و مکان، تعیین می‌شود تا بدین وسیله محیط آرام خانوادگی به وجود آید. دکتر کاتوزیان نیز با در نظرگرفتن نقش عرف، معتقد است که لوازم حسن معاشرت را به دقت نمی‌توان تعیین کرد؛ زیرا عادات و رسوم اجتماعی و درجه تمدن و اخلاق، در هر قومی متفاوت است. ولی به‌طور اجمال می‌توان گفت، تمام اموری که از نظر اجتماعی توهین محسوب میشود، مانند ناسزاگویی، ضرب، مشاجره یا اموری که با عشق به کانون خانواده و اقتضای محبت بین دو همسر، منافات دارد، مانند ترک خانواده، بی اعتنایی به همسر و خواسته های او و اعتیادهای مضر، از مصادیق سوء معاشرت در خانواده است. (کاتوزیان، ۱۳۸۸، ۲۱۹؛ جعفری لنگرودی، ۱۳۷۲، ۱۵۹)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    بنابراین همانطور که گفته شد، حسن معاشرت، مفهومی عرفی است و عادات و رسوم اجتماعی، در نوع و سلوک رفتار زن و مرد، مؤثر است و مراجع قانونگذاری، نمی‌توانند شکل واحد دقیقی را برای حسن معاشرت تعیین کنند. با این وجود، می‌توان به مواردی از مصادیق حسن معاشرت از جمله مواد ۱۱۰۴(همکاری در تشیید مبانی خانواده)، ۱۱۰۵(ریاست خانواده)، ۱۱۰۶ و ۱۱۰۷(پرداخت نفقه و میزان آن) و… در قانون مدنی اشاره کرد و این مواردی که در قانون مدنی به آنها اشار شد فقط برخی از مصادیق حسن معاشرت هستند، به عبارتی بین مفهوم حسن معاشرت مندرج در مادۀ ۱۱۰۳ و موارد فوق، نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است. به همین خاطر برای اینکه معلوم شود چه کاری حسن معاشرت است و چه کاری سوء معاشرت باید به عرف مراجعه کرد.

     

    ضمان ناشی از سوء معاشرت

    هر چند که تکلیف مربوط به حسن معاشرت جنبه ی اخلاقی و ارشادی دارد، اما از نظر حقوقی نیز در قوانین مدنی و جزایی بدون ضما نت اجرا نمانده است. البته باید توجه داشت که توسل به ضمانت اجراهای حقوقی و رجوع به مقامات قضایی صرفاً باید به هنگام ضرورت و به عنوان آخرین چاره مورد استفاده قرار گیرد. در صورتی که زن به هر شکل اقدام به سوء معاشرت نماید، اعم از آنکه با شوهر خود بدرفتاری نماید یا به درخواست او بی اعتنایی کند یا به شکلی موجبات عدم رضایت او را فراهم نماید و عمل او بدون هیچ دلیل مشروع و موجهی صورت گیرد، به موجب ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی که مقرر می دارد: «هرگاه زن بدون مانع شرعی از ادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود»، ناشزه محسوب شده و حق او در گرقتن نفقه ساقط می شود. به علاوه، شوهر می تواند از طریق مراجع قضایی زن را ملزم به انجام وظیفه کند. از طرف دیگر، اگر شوهر اقدام به سوء معاشرت و بدرفتاری نماید زن می تواند، به دادگاه مراجعه کرده و با طرح شکایت شوهر را مجبور به حسن معاشرت نماید. هرگاه این اقدام، مؤثر نباشد و مرد همچنان به سوء معاشرت خود ادامه دهد و این سوء معاشرت چنان باشد که زندگی را برای زن غیر قابل تحمل سازد، او به این استناد حق دارد از دادگاه درخواست طلاق نماید. مادۀ ۱۱۳۰ قانون مدنی نیز در این خصوص مقرر می دارد: «در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند، چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود». بند ۴ قانون الحاق یک تبصره به ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی مصوب ۱۳۸۱ نیز به ضرب و شتم یا هر گونه سوء رفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد به عنوان یکی از مصادیق عسر و حرج تصریح کرده است.
    در کنار این ضمانت اجراها، در صورتی که سوء معاشرت هر یک از زن و شوهر، موجب ورود زیان جسمی یا معنوی به طرف دیگر گردد، وارد کننده ی زیان به موجب قواعد مسئولیت مدنی مسئول جبران خسارتی است که وارد نموده است. طریق جبران این خسارت می تواند به موجب ماده ۳ قانون مسئولیت مدنی با توجه به اوضاع و احوال قضیه تعیین گردد که ممکن است به شکل پرداخت مبلغی پول، محروم نمودن شوهر یا زن وارد کننده ی زیان از سکونت مشترک با طرف دیگر به مدت معین یا سلب برخی از حقوق او باشد. آنچه گفته شد، ضمانت اجراهایی است که به موجب قانون برای سوء معاشرت زوج یا زوجه، وضع گردیده است. چنین ضمانت اجراهایی بر هر گفتار یا عملی که مصداق سوء معاشرت قرار گیرد، مترتب خواهد بود.

     

    معاضدت

    ماده ۱۱۰۴ قانون مدنی مقرر می دارد: «زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و… به یکدیگر معاضدت نمایند». معاضدت در تشیید مبانى خانواده سعى و کوشش زن و شوهر است تا با هم فکرى با اخلاق و عادات یکدیگر نزدیک شده تا رابطۀ زناشوئى محکم‌تر شود و از صورت تأسیس حقوقى خارج گردد و به یک خانواده طبیعى ناگسستنى که مبتنى بر محبت است در آید. (امامی، ۱۳۸۶، ۴۳۱)
    هدف اصلى از تشکیل خانواده و ازدواج، همکارى در زندگى و اشتراک مساعى زن و شوهر در تأمین سعادت و رفاه خانواده است. بنابراین زن و شوهر نباید از معاضدت به یکدیگر در امور خانواده دریغ ورزند. البته معاضدت زوجین نسبت به یکدیگر، یک مفهوم عرفى است که حدود آن با توجه به عرف و عادت و مقتضیات زمان و مکان تعیین مى‌شود. (طاهری، ۱۴۱۸، ۱۹۶) مثلاً ممکن است بنا به مقتضیات زمان و مکان، خرید لوازم و نیازمندیهای خانه به عهدۀ مرد یا زن باشد یا زن مکلف به ادارۀ امور داخلی منزل باشد؛ بنابراین نتیجه ای که از این تکلیف متقابل ناشی می شود این است که هیچ یک از زن و شوهر نتواند برای کارهائی که در مقام ایفاء وظایف انجام داده است، مزد مطالبه کند.

     

    ضمان ناشی از عدم معاضدت

    عدم معاضدت هریک از زوجین در تشیید مبانی خانواده و ارتقاء ابعاد مختلف آن، برحسب مورد، ضمانت اجرای حقوقی دارد؛ مثلاً عدم همکاری زن در این خصوص می‌تواند در مواردی عدم تمکین تلقی و منجر به سلب حق نفقه از او شود یا عدم همکاری مرد می‌تواند در مواردی، به نفع زوجه، عسر و حرج تلقی گردد و از موجبات طلاق به حکم دادگاه باشد، بدون اینکه زوج در آن نقش اساسی داشته یا به توافق او نیاز باشد. (صفایی و همکاران، ۱۳۸۴، ۱۷۸)
    بنابراین عدم معاضدت در تشیید مبانی خانواده از مصادیق سوء معاشرت محسوب می گردد و لذا ضمانت اجراهایی که در خصوص سوء معاشرت آمد اینجا هم صادق است. بنابراین هر یک از زوجین از ایفاء وظیفه ی معاضدت خودداری نماید، طرف دیگر می تواند الزام او را به ایفاء وظیفه از دادگاه مطالبه کند. در صورتی که الزام ممکن نشد اگر زن، متخلف باشد اقدام او نشوز محسوب شده و حق نفقه ی او ساقط می شود. در صورتی که مرد، متخلف باشد ممکن است این اقدام مرد موجب عسر و حرج زوجه گردیده و مستند درخواست طلاق از طرف زن قرار گیرد.
    در کنار این ضمانت اجراها، در صورتی که از عدم معاضدت هر یک از زن و شوهر، ضرر و زیان جسمی یا معنوی به طرف دیگر وارد گردد، وارد کننده ی زیان به موجب قواعد مسئولیت مدنی مسئول جبران خسارتی است که وارد نموده است. طریق جبران این خسارت می تواند به موجب ماده ۳ قانون مسئولیت مدنی با توجه به اوضاع و احوال قضیه تعیین گردد که ممکن است به شکل پرداخت مبلغی پول، محروم نمودن شوهر یا زن وارد کننده ی زیان از سکونت مشترک با ط رف دیگر به مدت معین یا سلب برخی از حقوق او باشد. آنچه گفته شد، ضمانت اجراهایی است که به موجب قانون برای سوء معاشرت زوج یا زوجه، وضع گردیده است. چنین ضمانت اجراهایی بر هر گفتار یا عملی که مصداق سوء معاشرت قرار گیرد، مترتب خواهد بود.

     

    وفاداری

    زن و شوهر باید نسبت به یکدیگر وفادار باشند، بدین معنی که از برقراری رابطۀ نامشروع با دیگران بپرهیزند. البته اختیار همسر دیگر، با رعایت مقررات، منافاتی با وظیفۀ وفاداری، به مفهومی که در اینجا مورد نظراست، ندارد. (صفایی وامامی، ۱۳۹۲، ۱۳۳(
    اگرچه در قانون مدنی صراحتاً به این تکلیف متقابل اشاره ای نشده است اما به نظر می رسد، سکوت قانون گذار بدین جهت بوده که این امر از بدیهیات یک زندگی خانوادگی مطلوب محسوب می گردد. به ویژه در عرف و فرهنگ ما که متأثر از دین والای اسلام است و در منابع فقهی ما تأکید و سفارش زیادی بر این تکلیف شده است . زشتی وقبح ترک این عمل در فرهنگ اسلامی جایی را برای تأکید در قوانین خصوصی باقی نگذارده است. (احمدی، ۱۳۸۹، ۱۲۱) با توجه به ماده ۱۱۰۳ قانون مدنی وفاداری از لوازم مهم حسن معاشرت در روابط زوجین محسوب می شود و هر گونه تخلف از آن سوء معاشرت محسوب می شود؛ بنابراین علاوه بر ضمان هایی که در مورد سوء معاشرت گفته شد ضمانت های کیفری نیز در پی دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

    پایان نامه

     

    ضمان ناشی از عدم وفاداری

    عدم تصریح قانون گذار به این تکلیف به معنای بدون ضمانت اجرا بودن آن نمی باشد. به موجب قانون مجازات اسلامی مجازات مرد متأهلی (محصن) که با زن دیگر رابطه ی نا مشروع دارد یا زن شوهرداری (محصنه) که با مرد دیگر رابطه ی نامشروع برقرار کرده است، ممکن است در صورت وجود شرایط تا اعدام نیز تعیین شود، همین شدت مجازات، اهمیت تکلیف مربوط به وفاداری و ارتباط آن با نظم عمومی را به خوبی نشان می دهد[۴۹]. باید توجه داشت که اعدام مرد به خاطر زنای انجام گرفته است و زنای مرد نظر از مصادیق عدم وفاداری می باشد بنابراین اگر زن به زنا رضایت دهد باز هم عنوان عدم وفاداری صدق می کند.
    در حقوق ما، رابطه ی نامشروع هر یک از زن و شوهر با فرد دیگر از جرائم عمومی محسوب می شود. زیرا لطمه ای که از چنین جرائمی وارد می شود تنها زن یا شوهر را تحت تأثیر قرار نمی دهد. جامعه نیز از این جرائم لطمه می بیند و عفت اجتماعی حاکم بر جامعه را متأثر می کند. فرزندان خانواده نیز به اندازه ی پدر و مادرشان و شاید بیشتر ازآنها از چنین بی عفتی و خیانتی صدمه می بینند. از متزلزل شدن خانواده که معمولاً متعاقب چنین جرائمی رخ می دهد لطماتی جبران ناپذیر به جسم و روح فرزندان وارد می شود. بر این اساس باید گفت، نقض تکلیف وفاداری توسط هر یک از زوجین علاوه بر عقوبت کیفری، دارای ضمانت اجرای حقوقی هم می باشد. زن یا شوهری که بدون توجه به قداست و احترام خانواده و جایگاه وفاداری در این کانون اقدام به خیانت می کند و با اقدام تقصیرآمیز خود موجب بروز صدماتی در طرف مقابل یا فرزندان می گردد به موجب مواد ۱ و ۲ قانون مسئولیت مدنی ضامن خسارات و صدماتی است که وارد نموده است. بر این اساس همسر یا فرزندی که از چنین خیانتی متحمل زیان شده می تواند جبران خسارت مادی و معنوی خود را از طرف خطا کار مطالبه کند.
    مضافاً بر این که چنین تخلفی در صورتی که از سوی زن واقع شده باشد نشوز محسوب شده و استحقاق او را در گرفتن نفقه از بین می برد. در صورتی که نقض تکلیف وفاداری از سوی مرد واقع شده باشد زن می تواند الزام او را به ترک این تخلف، از دادگاه مطالبه نماید و هرگاه مرد از کار خود دست بر ندارد و رابطه نامشروع با زنان دیگر برای او به صورت عادت در آید زن می تواند تحت عنوان سوء معاشرت و عسر و حرج از دادگاه تقاضای طلاق نماید.

     

    نتیجه‌گیری و بیان پیشنهادات

    در روابط زوجین هریک از طرفین به موجب رابطۀ قراردادی ناشی از عقد نکاح، وظایف و تعهداتی نسبت به طرف دیگر پیدا می کنند که در صورت تخلف از آن به ضمانت اجراهای مقرر در قانون محکوم می گردند، ولی بعضی مواقع ممکن است زوجین با عمل یا قول خود و یا با سوء استفاده کردن از حقوقی که دارند ضرری ناروا به طرف دیگری وارد نمایند که این ضرر در محدودۀ قراردادی نمی گنجد و فراتر از این رابطۀ قراردادی می‌باشد؛ بنابراین همانطور که مشاهده شد پایان نامه حاضر به ضمانت های قراردادی و غیرقراردادی که از این حقوق ناشی می‌شود پرداخته است و مسائلی در آن مطرح می‌شود که می‌توان نتایجی را برای آن ذکر کرد و در عین حال پیشنهاداتی در جهت تضمین حقوق زوجین مطرح می‌شود که علاوه بر اینکه زوجین حقوق یکدیگر را رعایت کنند از حقوق خودشان نیز سوء استفاده ننمایند.

     

     

    از اقداماتی که قبل از تحقق رابطۀ زوجیت و در دوران نامزدی می‌تواند سبب مسئولیت یکی از نامزدها گردد، برهم زدن نامزدی به قصد اضرار طرف دیگر به شکلی نامتعارف و ظالمانه می‌باشد. قائل شدن به جبران خسارت در این موارد منافاتی با آزادی نامزدها در به هم زدن نامزدی نخواهد داشت. به موجب قانون مدنی هریک از نامزدها می‌توانند وعدۀ نامزدی را بر هم بزنند اما در این قانون در خصوص امکان سوء استفاده از این حق تصریحی نشده است از جمله آنکه حکم به جبران خسارت در خصوص برهم زدن نامزدی در صورتی است که برهم زننده مرتکب تقصیر شده باشد یا عمل وی به نحوی بود که ناموجه و ظالمانه محسوب می شده است و این به نوبۀ خود دلالت دارد بر اینکه با وجود اقدامات و حمایت هایی که صورت گرفته است این حمایت ها کافی و شایسته نبوده است؛ بنابراین شایسته است که قانون‌گذار ابهاماتی را که در قانون مدنی در دورۀ نامزدی در خصوص سوء استفاده کردن از این حق وجود دارد را رفع نماید.

    از اقداماتی که می‌تواند موجب ضمان یکی از زوجین گردد، سوء معاشرت، عدم معاضدت و عدم وفاداری زوجین نسبت به یکدیگر می‌باشد. به موجب قانون مدنی زوجین ملزم به حسن معاشرت با یکدیگرند. در آیات و روایات نیز تأکید زیادی بر ضرورت حسن معاشرت در روابط زوجین شده است. حسن معاشرت در معنای عام شامل وفاداری طرفین نسبت به یکدیگر و معاضدت آنان و حسن معاشرت به معنای خاص می‌گردد. در صورتی که از سوء معاشرت یکی از زوجین خسارتی به دیگری وارد گردد، واردکنندۀ خسارت به نحو متناسب ملزم به جبران خسارت وارده به طرف دیگر خواهد بود. سوء معاشرت زوجه می‌تواند از مصادیق عدم تمکین محسوب شده و موجب سلب حق نفقۀ او گردد. سوء معاشرت زوج نیز می‌تواند در صورتی که برای زوجه غیر قابل تحمل باشد به او حق درخواست طلاق بدهد. آنچه را که در خصوص حسن معاشرت در قانون مدنی باید به آن توجه داشت، ابهاماتی است که در مورد مصادیق و ابعاد آن وجود دارد؛ چرا که قانون مدنی به‌طور کلی مقرر داشته است که زوجین مکلف به حسن معاشرت هستند بدون اینکه مصادیق آن را مشخص کند؛ بنابراین تا زمان مشخص نشدن مصادیق سوء معاشرت نمی‌توان آن را یکی از مصادیق بارز مسئولیت مدنی به شمار آورد.

    بعضی از این حقوق زوجین از ضمانت اجرایی کاملاً مشخص و معینی برخوردار هستند مانند حق نفقه و حق مهریه، ولی برای بعضی دیگر از این حقوق از جمله حق طلاق و حق تعدد زوجات، نمی‌توان ضمانت اجرایی نسباً مشخصی را پیدا نمود. مثلاً حق نفقه از حقوقی به شمار می‌رود که هم از ضمانت اجرای مدنی و هم از ضمانت اجرای کیفری برخوردار است برخلاف حق تعدد زوجات که چنانچه از طرف زوجه نقض شود، در قوانین از جمله قانون مدنی به ضمانت ناشی ازآن تصریح نشده است؛هرچند که طبق قانون مرد می تواند به دادگاه رجوع کرده و دادخواست ازدواج مجدد بدهد. بنابراین چنانچه هرکدام از زوجین با نقض کردن حقوق دیگری باعث ورود ضرر و زیانی اعم از مادی یا معنوی شوند، بدون اینکه ضمانت مشخصی برای آن وجود داشته باشد، می‌توان به موجب قواعد مسئولیت مدنی آن ضرر و زیان را قابل جبران دانست؛ به عبارت دیگر، از آنجایی که به ضمانت اجراهای برخی از حقوق زوجین در قوانین به‌طور مشخص پرداخته نشده است یا اینکه کمتر توجه شده است، لذا برای اینکه هیچ گونه ضرر و زیانی اعم از مادی یا معنوی بدون جبران باقی نماند، می‌توان به موجب مواد ۱ و ۲ قانون مسئولیت مدنی آن ضرر و زیان را قابل جبران دانست.

    اما در کنار ضمانت های ناشی از نقض این حقوق باید به ضمانت هایی پرداخت که در محدودۀ ضمان قراردادی نمی گنجد بلکه فراتر از آن قراردادها است؛ به عبارت دیگر سوء استفاده از حق از ضمان های غیر قراردادی است که به‌طور گسترده در روابط زوجین وجود دارد. از مصادیق بارز مسئولیت مدنی سوء استفاده از حق ریاست توسط زوج است که ممکن است در هریک از مجاری اعمال ریاست، سبب مسئولیت زوج به جبران خسارتی که در اثر سوء استفاده از حق ریاست آورده، شود. از مجاری اعمال حق ریاست شوهر می توان به حق تصمیم گیری نسبت به اشتغال زوجه، حق تمکین و حق نظارت بر معاشرت و رفت و آمد زن اشاره نمود. ریاست مرد در خانواده محدود به رعایت مصالح خانواده است و فراتر از آن ریاستی برای مرد مفروض نیست. سوء استفاده از حق در زمینه ی حق تصمیم گیری نسبت به اشتغال زوجه بدین صورت محقق می شود که شوهر علی رغم آنکه به‌طور صریح یا ضمنی در زمان انعقاد نکاح یا پس ازآن به اشتغال زوجه رضایت داده اما بر خلاف مصالح خانواده از اذن خود رجوع می نماید و مانع از اشتغال همسرش می شود. چنانچه از این اقدام خسارت مادی یا معنوی به زوجه وارد شود شوهر به جبران آن خسارت ملزم می شود. سوء استفاده از حق نظارت بر معاشرت و رفت و آمد زن نیز با تجاوز از حدود مصالح خانواده و محدود کردن بی جهت زن محقق می شود. در این موارد نیز چنانچه از این سوء استفاده حق، زیانی حاصل شود شوهر ملزم به جبران آن خواهد شد. جبران این خسارت می تواند از طریق ممانعت شوهر نسبت به محدود کردن بی جهت زن یا هر طریقه ی مناسب دیگری صورت پذیرد. حق تمکین نیز از آثار ریاست شوهر می باشد اما محدوده ی این حق نیز با در نظر گرفتن مصالح خانواده معین می شود و فراتر از آن زن تکلیفی نسبت به تمکین از زوجه نخواهد داشت. الزام زوجه به پیروی از خواسته های نامشروع و خارج از حدود شوهر چنانچه موجب ورود ضرری به آن گردد، به او حق مطالبه ی خسارات وارده برخود را به موجب قواعد مسئولیت مدنی خواهد داد. قانون گذار ما در خصوص سوء استفاده از حق ریاست توسط شوهر تصریحی نکرده است. این امر دست برخی مردان فرصت جو و سوء استفاده گر را جهت اعمال ریاستی فراتر از مصالح خانواده و به قصد تحمیل فشار بر همسر و فرزندان باز می گذارد. بدین جهت لازم است قانون گذار محترم قلمرو این ریاست را تعیین نماید و محدوده و مرزهای آن را مشخص نماید. رعایت مصالح و منافع خانواده امری است که در استحکام و استمرار بقای خانواده نقش اساسی دارد بر این اساس به نظر می رسد اعمال ریاست مرد در خانواده تا جایی قابل پذیرش است که در جهت حفظ مصالح و منافع خانواده باشد و فراتر از آن ریاستی برای مرد متصور نمی باشد.

    از دیگر مصادیق سوء استفاده از حق می توان به سوء استفاده از حق تعدد زوجات اشاره نمود. اعمال حق تعدد زوجات منوط به وجود دو شرط تمکن مالی شوهر و رعایت عدالت بین همسران می باشد. احراز وجود این شرایط در مرد توسط دادگاه صورت می گیرد. اقدام به تعدد زوجات بر خلاف این شرایط، موجب مسئولیت شوهر به جبران خساراتی است که از این اقدام او به زوجه وارد گردیده است. در عمل دادگاه ها نظارت دقیقی بر امکان اجرای عدالت یا تمکن مالی زوج ندارند و در صورت اثبات عدم تمکین زوجه معمولاً مجوز ازدواج مجدد صادر می نمایند. شایسته است قانون گذار در این خصوص اقدامی شایسته به عمل آورده و قوانینی مناسب، با لحاظ قرار دادن حقوق زنان به تصویب رساند.

    از مصادیق دیگر سوء استفاده از حق، می‌توان به سوء استفاده از حق طلاق اشاره نمود. از دید قانون، حق طلاق به دست مرد است و او می تواند بدون آنکه الزامی به ارائه ی توجیه و دلیل خاصی نسبت به اعمال این حق داشته باشد، حق خود را اعمال نماید. ایجاد چنین اختیار گسترده ای در مرد نسبت به طلاق می تواند زمینه ی سوء استفاده برخی مردان از طلاق را فراهم نماید. سوء استفاده از این حق به دو شکل می تواند واقع شود. گاه مردان به قصد اضرار به زن و علی رغم دشوار شدن زندگی برای او از طلاق دادن زن خودداری می کنند و گاه با اقدام به طلاق دادن بی جهت زن او را تنها و بی تکیه گاه رها می کنند. هر چند قانون گذار با روش هایی از جمله ایجاد امکان درخواست طلاق از سوی زن کوشیده از موارد اعمال حق منحصرانه و سوء استفاده ی برخی مردان جلوگیری به عمل آورد ولی هنوز هم امکان سوء استفاده مردان از حق طلاق و به تبع آن متضرر کردن زنان وجود دارد. ایجاد مسئولیت مدنی در چنین مواردی می تواند مردان را از اعمال نابجای حق طلاق و سوء استفاده از آن منصرف کرده و در صورت اقدام به سوء استفاده از حق طلاق، آنان را ملزم به جبران خسارت وارده به زن نماید. طریقه ی جبران علاوه بر الزام مرد به پرداخت مبلغی پول می تواند از طریق الزام مرد به طلاق دادن زن در صو رت امتناع مرد از طلاق دادن یا بی اثر دانستن طلاقی که با سوء استفاده از حق طلاق واقع شده، صورت گیرد. با عنایت به قوانینی که در خصوص طلاق حاکم است این تصور در ذهن ایجاد می شود که هدف قانون گذار نیز محدود کردن موارد طلاق و جلوگیری از سوء استفاده از حق طلاق بوده است اما وضع چند ماده ی قانونی آن هم به صورت پراکنده و جزئی به تنهایی نمی تواند مانع از سوء استفاده از حق طلاق در هر یک از اشکال آن شود. بر این اساس به نظر می رسد شایسته باشد قانون گذار به نحو دقیق تری موارد سوء استفاده از حق طلاق را مورد بررسی و تدقیق قرار دهد و با توجه به اشکال سوء استفاده از حق طلاق ضمانت اجراهای مناسبی برای آن مقرر نماید. از جمله چنین ضمانت اجراهایی می توان به سلب اثر از طلاق واقع شده یا برخی از آثار آن و الزام به جبران خسارت ناشی از این طلاق متناسب با نوع خسارت وارده اشاره نمود.

    سوء استفاده از حقوق مالی مانند حق نفقه و حق مهریه از دیگر مصادیق مسئولیت مدنی است که چنانچه از این اقدام خسارت مادی یا معنوی بر زوج وارد گردد، باید به موجب قواعد مسئولیت مدنی جبران خسارت نماید. سوء استفاده از حق نفقه بدین صورت محقق می‌شود که زوجه با تضییع کردن مصادیق نفقه باعث ضرر و زیانی بر زوج گردد مثلاً در جایی که زوج جامه ای نو برای زوجه خریده باشد و زوجه آن را به دیگری ببخشد یا عمداً پاره کند، سوء استفاده از حق نفقه محسوب می‌شود یا اینکه سوء استفاده از حق مهریه می‌تواند به این صورت واقع شود که زوج در جایی که اختیار تعیین مهریه به زوجه داده است، یک مهریۀ سنگین تعیین نماید و بخواهد از این مهریۀ سنگین برای رسیدن به مقاصدش سوء استفاده نماید. لذا شایسته است قانون‌گذار محترم در این خصوص اقدامی شایسته از جمله مالیات بر مهریۀ سنگین و ثبت نکردن مهریه های سنگین، به عمل آورد و قوانین مناسبی با لحاظ قرار دادن حقوق مردان به تصویب برساند.

    از دیگر مصادیق مسئولیت مدنی می‌توان به سوء استفاده از حق قسم و حق مواقعه اشاره نمود. الزام زوج به پیروی از خواسته های نامشروع و خارج از حدود زوجه، چنانچه موجب ضرری به اوگردد، به زوج حق مطالبه خسارت وارده بر خود را به موجب قواعد مسئولیت مدنی خواهد داد.

    با توجه به آنچه گفته شد به نظر می رسد شایسته باشد قانون گذار روابط زوجین و آثار ناشی از آن را به نحو دقیق تری مورد بررسی و تعمق قرار دهد و در مواردی که از اقدام یکی از زوجین احتمال وقوع ضرر به طرف دیگر وجود دارد ضمانت اجراهای مناسبی را با در نظر گرفتن قواعد مسئولیت مدنی و با لحاظ شیوه های جبران خسارت مقرر نماید.

     

    منابع و مآخذ

    کتاب‌ها

     

     

    قرآن کریم

    ابن اثیر، النهایه، ج۳، موسئسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ۱۳۶۷ق.

    ابن بابویه قمى (صدوق)، م، المقنع، مؤسسه امام هادی، قم، ۱۴۱۵ق.

    ابن بابویه، م، من لایحضره الفقهیه، ج۱، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه بقم، مؤسسه النشر الإسلامی، قم،۱۳۶۳ق.

    ابن براج طرابلسی، ع، المهذب، ج۲، مؤسسه النشر الاسلامی، قم،۱۴۰۶ق.

    ابن منظور، م، لسان العرب، ج۱۳، دارصادر، بیروت، ۱۴۱۴ق.

    احمدی، ح، حقوق زوجین، مجموعه مقالات همایش زنان در افغانستان، ج۳، انتشارات بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، ۱۳۸۹ش.

    امامى، ح، حقوق مدنى، ج۴، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ش.

    امامی، ح، جزوه مسئولیت مدنی، دانشکده حقوق؛ دانشگاه شهید بهشتی، بی تا.

    بازگیری، قانون مدنی در آیینه آراء دیوان عالی کشور؛ حقوق خانواد ه، ج ۱، فردوسی، تهران، ۱۳۸۶ش.

    بجنوردى، م، القواعد الفقهیه، ج۱، مؤسسه عروج، تهران، ۱۴۰۱ق.

    بجنوردی، م، القواعدالفقهیه، ج۲، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۰ق.

    بحرانی، ی، الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، ج۲۵، مؤسسه نشر اسلامی، قم،۱۳۷۷ق.

    بهرامی احمدی، ح، سوء استفاده از حق، اطلاعات، تهران،۱۳۷۷ق.

    جعفری لنگرودی، م، ترمینولوژی حقوق، کتابخانه گنج دانش، تهران، ۱۳۸۸ش.

    جعفری لنگرودی، م، حقوق خانواده، گنج دانش، تهران،۱۳۷۲ش.

    جوهرى، ا، الصحاح – تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۲، دار العلم للملایین، بیروت – لبنان، ۱۴۱۰ ه‍ .

    حسینی سیستانی، ع، قاعده لاضرر ولاضرار، چاپ مهر، قم، ۱۴۱۴ق.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:27:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی فقهی حقوقی مشارکت در قتل در فقه امامیه و قوانین موضوعه- قسمت ۲ ...

    ۴-۱٫ حکم شرکاء هنگام تفاوت در جنسیت. ۴۴
    ۴-۱-۱٫ شرکت دو زن در قتل یک مرد ۴۴
    ۴-۱-۲٫ شرکت دو خنثای مشکل، در قتل یک مرد ۴۵
    ۴-۱-۳٫ اگر یک زن با یک مرد در قتل یک مرد شرکت کنند ۴۵
    ۴-۳٫ حکم شرکاء هنگام معافیت برخی از آن ها ۴۷
    ۴-۳-۱٫ اشتراک عامد با قاتل خطایی ۴۸
    ۴-۳-۲٫ اشتراک جانی با پدر در قتل فرزند ۴۹
    ۴-۳-۳٫ اشتراک مسلمان با نصرانی در قتل نصرانی ۴۹
    ۴-۳-۴٫ اشتراک جانی با حیوان ۵۰
    ۴-۳-۵٫ اشتراک جانی با خودِ مجنی علیه ۵۱
    ۴-۳-۶٫ اشتراک بچه با بالغ ۵۳
    ۴-۳-۷٫ اشتراک برده و آزاد در قتل برده ۵۳
    فصل دوّم: انواعِ شرکت در قتل بر اساسِ نحوه ی مداخله ی شرکت کنندگان ۵۶
    دو
    بخش۱- شرکت به‌نحو مباشرت همه‌ی شرکت کنندگان ۶۱
    ۱-۱٫ شرکت به نحو مباشرت در منازعه ی منجر به قتل ۶۱
    ۱-۲٫ شرکت به نحو مباشرت در قتل در غیر منازعه ۶۵
    بخش ۲- شرکت به نحو تسبیب همه‌ی شرکت کنندگان ۷۹
    بخش ۳- شرکت به نحو مباشرت و تسبیب ۸۵
    ۳-۱٫ مباشر اقوای از سبب ۸۵
    ۳-۲٫ سبب اقوای از مباشر ۸۹
    ۳-۳٫ تساوی سبب و مباشر ۹۲
    نتیجه گیری ۹۴
    فهرست منابع: ۹۶
    الف. منابع فارسی ۹۶
    ب. منابع عربی ۹۷
    سه

     

    مقدمه

    الحمدلله رب العالمین ، و العاقبه للمتقین، و الصلوه و السلام على سیدنا و نبینا ابى القاسم محمد (صلى الله علیه و آله )، و على اله الطیبین الطاهرین المعصومین .
    موضوعاتی که در این مقدمه به آن خواهیم پرداخت شامل مطالب زیر می باشد.
    ۱- تعریف مسأله
    قتل نفس از گناهان کبیره ای است که به موجب آن، انسان در هر دو دنیا مواخذه می شود. قاتل مطابق قوانین فقهی و حقوقی، ضامن است و باید اشتباه خود را جبران کند؛ طریقه جبران در قوانین مذکور بیان شده است. قاتل گاهی یک نفر است که حکم آن قصاص است و گاهی شرکت چند نفر در عملیاتی باعث قتل یک نفر می شود.
    ۲- اهمیّت موضوع
    اهمیت این موضوع، به خاطر ارتباط آن با مسأله‌ی قصاص، می باشد؛ ضرورت انجام این تحقیق با مراجعه به مقالات و کتب حقوقی این باب، معلوم می شود. در این کتب و مقالات، گرچه پیرامون این مسأله، بسیار بحث شده است؛ اما، وضوح و شفافیت لازم، در هیچ کدام از آن ها، دیده نمی شود؛ و هیچ کدام نتوانسته اند موضوع و حکم را، آن طور که باید، تبیین نمایند.
    ۳- اهداف
    هدف از این تحقیق، یافتن ملاکی مناسب، برای تشخیص موضوع اشتراک در قتل، می باشد. هدف دیگر مشخّص کردن حکمی است که با ادله ی اربعه سازگاری بیشتری دارد. هدف کلی بررسی نقاط اشتراک و تفاوت، بین قوانین ومسائل فقهی، در باب اشتراک در قتل می باشد.
    ۴- پرسش های پژوهش
    برای تعیین چگونگی جبران، توسط شرکت کنندگان، چند سوال مطرح می شود.
    ۱- آیا هر شرکت کننده در قتلی، شریک قاتل محسوب شده، با قاتل در وجوب جبران، مساوی است؟
    ۲- آیا حکم هر یک از شرکت کنندگان به حسب انواع مختلف شرکت در قتل، متفاوت است؟
    ۳- هرگاه شرکت کننده ای شریک در قتل محسوب شود، حکمش چیست؟
    ۴- اگر چند نفر از شرکت کنندگان شریک در قتل باشند، آیا الف: همگی قصاص می شوند؟ب: فقط یک نفر قصاص می شود و بقیه دیه می پردازند؟
    ۵- اگر یکی از شرکاء، از قصاص معاف شود، حکم بقیه ی شرکت کنندگان چه تغییری خواهد کرد؟
    ۵- فرضیات
    ۱- هر شرکت کننده در قتلی شریک در قتل محسوب نمی شود بلکه فقط برخی از شرکت کنندگان شریک در قتل می باشند.
    ۲- حکم هر یک از شرکت کنندگان به حسب انواع مختلف شرکت در قتل، متفاوت است.
    ۳- قاتل است و احکام قاتل بر او جاری است.
    ۴- ولی دم مخیر است که همه شرکا را قصاص کند و تفاضل دیه را به آنها بپردازند یا اینکه یکی را قصاص کند و فاضل دیه را از سایر شرکا بگیرد.
    ۵- ولی دم می تواند هر کدام از شرکاء دیگر را بخواهد، قصاص نماید و یا از آن ها دیه بگیرد و مقدار آن، معادل سهمی است که در قتل داشته است.
    ۶- پیشینه‌ تحقیق
    بحث اشتراک در قتل در جوامع فقهی شیعه، در باب قصاص، مطرح شده است؛ و در قانون، تحت عنوان شرکت در قتل، در فصل ششم از کتاب قصاص، قرار دارد. شرح این موّاد از قانون در کتب حقوقی، به تفسیر، تبیین شده است. عنوان این کتب، شرح قانون مجازات اسلامی در بخش قصاص، است. مثل: شرح قانون مجازات اسلامی، تألیف دکتر عباس زراعت؛ حقوق جزای اختصاصی جرایم علیه اشخاص، تألیف دکتر محمد صالح ولیدی؛ و التشریح الجنایی، نوشته ی عبدالقادر عوده. در سال های اخیر مقاله ای با عنوان بررسی و تبیین صور شرکت در قتل و فروع آن در فقه و قانون مجازات اسلامی نوشته شده است. نویسنده در این مقاله، تکیه بیشتری روی قوانین داشته است، و خیلی کم و گذرا، نظرات فقها را آن هم فقهای معاصر، بیان می کند. در این مقاله، از چگونگی پرداخت دیه از سوی شرکاء، اصلاً حرفی زده نشده است. پایان نامه‌ای با عنوان “بررسی اشتراک در قتل از دیدگاه فقه امامیه و اهل سنّت” ارائه شده، که تقریبا، تمام مطالب فقهی مربوط به این بحث را ارائه کرده؛ اما، نه به طور منسجم و کاربردی؛ بلکه انواع شرکت را در فصلی و حکم آن را در فصلی دیگر، بدون توجه به انواع آن بیان کرده است. تمایز این پایان نامه، علاوه بر ارائه‌ ملاکی مناسب، برای تشخیص موضوع، کار تطبیقی آن می باشد. ما در موارد مختلف، هم حکم فقه را آورده ایم و هم قوانین موضوعه را در آن زمینه مورد تطبیق قرار داده ایم. تا اگر کمبود و ابهامی، در قوانین وجود دارد، مشخّص و رفع شود.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    فصل اوّل: اشتراک در قتل

    دغدغه‌ی اصلی ما در این فصل، تشخیص موضوع می باشد که پس از آن سراغ حکم مسأله خواهیم رفت.
    در کتاب های فقهی ما، این مسأله به طور خلاصه بیان گردیده است و فقها بعد از تعریف کوتاهی از مسأله، حکم آن را بیان کرده اند؛ اما، در کتب حقوقی، جنجال های بسیاری به پا شده است. مقالات زیادی در باب تشخیص مشارکت در قتل، از منازعه و معاونت نوشته شده است؛ که این نشان از این مطلب است که معنای مشارکت در قتل، هنوز وضوح و شفافیت کامل خود را ندارد. شرکت چند نفر در ماجرای قتل، گاهی به صورت منازعه و گاهی معاونت در قتل می باشد و گاهی هم، یکی آمر است و دیگری دستور را اجرا می کند. هر یک از این افراد به طریقی در ماجرای قتل شرکت دارند؛ اما، آیا همگی شریک در قتل و قابل قصاص می باشند؟ خیر این طور نیست؛ بلکه در همه‌ی این موارد تنها قاتل قصاص خواهد شد. در فقه، گرچه کلمه ی معاون در قتل نداریم اما، در بحث ممسک و ناظر، کسی که از فرار مقتول جلوگیری و امساک می کند و کسی که بر صحنه نگهبانی می دهد تا قاتل کارش را انجام دهد، هر دو به نوعی به قاتل کمک کرده اند و او را معاونت و همراهی کرده اند. اما، حکم آن ها متفاوت از حکم قاتل می باشد و بین آن ها حکم به اشتراک در قتل نشده است. آیا این افراد شریک در قتل نیستند؟ یا این که آن ها با هم شریک در قتل می باشند اما، خروج آن ها از حکم، خروج حکمی می باشد. یعنی شارع به دلایلی، حکم قصاص را از ممسک و ناظر رفع کرده است.
    شاید، در ابتدا این طور به نظر برسد که شرکت، یک معنای کلی و عام دارد که هر نوع دخالتی را در بر می گیرد؛ اما، اشتراک، نوع خاصی از دخالت است که به خاطر دارا بودن ویژگی های خاصّ خودش، حکم خاصّی را به خود اختصاص داده است. برای بررسی این فرضیه ما کلمات شرکت و اشتراک و مشارکت را با هم مقایسه خواهیم کرد. پس از آن سراغ واژه ی قتل رفته ایم تا شاید، دلیل این اختصاص حکم را، در معنای قتل بیابیم. قتل یعنی چه؟ قاتل به چه کسی گفته می شود؟ آیا هر کسی که به نحوی در ماجرای قتل دخالت داشته باشد قاتل است؟ یا تنها برخی از آن ها که ویژگی خاصی دارند قاتل می باشند؟
    وقتی که معنای شرکت و قتل را جداگانه درک کردیم می‌توانیم مفهوم شرکت در قتل را مورد بررسی قرار دهیم تا تفاوت آن را از دیگر مواردی که مشمول حکم اشتراک در قتل نمی شوند دریابیم. برای تکمیل بحث مفهوم شناسی، ما واژه های فقه امامیه و قوانین موضوعه را نیز، که در عنوان پایان نامه مشاهده می کنید، به اندازه ی لزوم توضیح خواهیم داد.
    در قسمت دوّم این فصل، مجازات شرکاء در قتل را در فقه و حقوق به طور مجزّا و مقایسه ای تبیین خواهیم کرد تا ببینیم که مجازات واقعی شرکاء، بر اساس ادله ی اربعه، کدامین مجازات می باشد. آیا همگی قابل قصاص هستند یا این که ولیّ دم فقط یکی از شرکاء را می‌تواند قصاص نماید؟ و آیا قانون ما با نظر صحیح مطابقت دارد یا خیر؟
    در نهایت به چگونگی اجرای این حکم، در برخی موارد خاص اشاره خواهیم کرد تا بحث از کمال لازم برخوردار گردد.

     

    بخش ۱- واژه شناسی

    در این گفتار، ما واژه های کلیدی تحقیق را مورد بررسی قرار می دهیم تا از موضوع تحقیق، درک لازم را به دست آوریم و بتوانیم بین آن با دیگر موارد مشابه، تمایز قائل شویم.
    از آنجا که این تحقیق به زبان فارسی می باشد و یک طرف بحث هم که قوانین جزائی ایران است، به فارسی می باشد، لذا این کلمات را در فرهنگ لغات فارسی نیز بررسی خواهیم کرد؛ از طرف دیگر برای مقایسه با فقه شیعه و منابع فقهی که عربی هستند، نیاز به بررسی این لغات در فرهنگ لغات عربی نیز وجود دارد تا منظور شارع از این لغات را، به درستی درک کنیم.
    ۱-۱٫ تبیین واژه های مشارکت، اشتراک و شرکت
    این سه واژه، همگی از شرک گرفته شده اند. در معنای شرک چنین آمده است:
    «الشین و الراء و الکاف اصلان، أحدهما یدلُّ على مقارنَه و خِلَافِ انفراد، و الآخر یدلُّ على امتدادٍ و استقامه. فالاوّل الشِّرْکه، و هو أن یکون الشى‌ءُ بین اثنین لا ینفردُ به أحدهما؛ و یقال شارکتُ فلاناً فى الشى‌ء، إذا صِرْتَ شریکه؛ و أشرکْتُ فلاناً، إذا جعلتَه شریکاً لک. قال اللّٰه جلّ ثناؤُه فى قِصَّه موسى: وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی؛ و یقال فى الدُّعاء: اللهم أشرِکْنا فى دعاء المؤمنین، أى اجعلنا لهم شرکاءَ فى ذلک؛ و شَرِکتُ الرَّجُلَ فى الأمرِ أشْرَکُه.» واژه ی “شرک” دو معنا دارد. یکی دلالت بر همراهی می کند ومخالف تنهایی و انفراد است؛ و در دیگر معنا، دلالت بر امتداد و استقامت دارد. اوّلین آن دو معنا، همان شرکت می باشد؛ و شرکت، یعنی بودن یک چیز در بین دو نفر، به طوری که هیچ یک از آن دو نفر، در آن چیز، تک نیستند. زمانی می گویی “شارکتُ” که تو با او شریک شده ای؛ و “اشرکتُ” برای وقتی است که تو او را شریک خود ساخته ای. برای همین است که در قرآن در قصه ی موسی، حضرت موسی دعا می کند برای این که بگوید او را شریک من ساز، از واژه ی “اشرکه” استفاده می کند؛ و می گوید: «وأشرکه فی أمری.»[۱]
    به نظر می رسد، مشارکت کردن کسی با قاتل، به این معناست که او خود را با قاتل شریک کرده است. نه این که قاتل را شریک خود سازد.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:27:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزیابی و رتبه بندی کارایی نسبی ادارات ثبت احوال استان مرکزی و اصفهان با استفاده از مدل تحلیل پوششی داده هاDEA- قسمت ۶ ...

    وزن داده شده به ورودی i ام ( هزینه ورودی i ام )
    مورد مهم در رابطه فوق این است که این وسیله سنجش کارآیی ، نیازمند مجموعه ای از وزن ها است که برای تمامی واحد های تحت بررسی مورد استفاده قرار گیرد . در این رابطه به دو نکته باید توجه داشت اول این که ارزش ورودی ها و خروجی ها می تواند متفاوت و اندازه گیری آنها مشکل باشد و از طرف دیگر ممکن است واحد های مختلف به گونه ای عملیات خود را سازمان دهند که خروجی هایی با ارزش متفاوت ارائه کنند . لذا نیازمند متفاوتی در اندازه گیری کارآیی می باشند .
    چارنز ، کوپر و رودز مشکل فوق را شناخته و برای حل این مشکل در مدل خود به ورودی و خروجی ها وزن های متفاوتی را اختصاص دادند و واحد هایی را مطرح کردند که می توانند وزن هایی را که برای آنها متناسب تر و روشن کننده تر در مقایسه با سایر واحد ها باشد بپذیرند . در تحت این شرایط مدل ارائه شده آنها برای ارزیابی واحد تحت برررسی از حل مدل برنامه ریزی خطی زیر بدست می آید .
    برای ساختن مدل فرض کنید که n واحد موجود است و هدف ارزیابی کارآیی واحد تحت بررسی ( واحد صفر یا DMU ) که ورودی های ,,…. را برای تولید خروجی های ,,…,. مصرف می کند ، است .
    در صورتی که وزن های تخصیص داده شده به خروجی ها ( یا قیمت خروجی ها ) با ,,…, و وزن تخصیص داده شده به ورودی ها با ,,…, نشان داده شود . آنگاه کسر زیر باید حداکثر گردد.

    این روش را برای سایر واحد ها نیز باید انجام داد . به این ترتیب
    کارآیی واحد صفر=max z
    >=1 کارآیی تمامی واحد ها:s.t
    متغیر های مساله فوق وزن ها بوده و جواب مساله مناسب ترین و مساعد ترین مقادیر را برای وزن های واحد صفر ارائه و کارآیی آن را اندازه گیری می کند .
    مدل ریاضی آن به صورت زیر می باشد :
    Max z =
    S.T:
    (,n…J=1,2,) 1 ≥
    ۰ ≤ و
    ( مدل شماره ۱-۲ )
    در مدل شماره ۱-۲ اگر ، ها خیلی بزگ و ها خیلی کوچک باشد ، مقدار نسبت های بیان کننده محدودیت ها ، بی نهایت و نا محدود خواهد شد . برای جلوگیری از چنین مشکلی تمامی نسبت ها ( کارآیی واحد ها ) را کوچکتر یا مساوی یک ، در نظر می گیرند و به عنوان محدودیت وارد مدل می کنند . لازم به توضیح است که در محدودیت ها به جای عدد یک ، هر عدد دلخواه مثبت دیگری مانند k می توان قرار داد . در این صورت کارآیی واحد ها نسبت به سطح سنجیده می شود.
    با توجه به تابع هدف مشخص می گردد که این مدل ، مدل غیر خطی و غیر محدب است که با حل آن مقدار متغیر های و برای اندازه گیری کارآیی واحد های تحت بررسی بدست می آید .
    مشکلی که در مدل سازی فوق وجود دارد که این مدل دارای بی نهایت جواب است زیرا اگر مقدار بهینه متغیر ها u و v باشد آن گاه دارای جواب بهینه دیگری به صورت ∞v و ∞u نیز هست . برای خطی کردن مدل فوق استفاده از روش مدل (( برنامه ریزی کسری )) و (( روش خطی کردن CCR )) می توان استفاده نمود .( مهرگان ، محمد رضا.۶۳، ۱۳۸۳ )
    ۲-۸-۱) مدل مضربی CCRورودی محور
    به طور کلی مدل های تحلیل پوششی داده ها به دو گروه (( ورودی محور )) و (( خروجی محور )) تقسیم می شود که در ادامه با این مفهوم در مدل های مختلف آشنا خواهید شد .
    برای تبدیل مدل نسبت CCRبه یک مدل برنامه ریزی خطی به روشی که توسط چارنز و کوپر به کار گرفته می شود توجه کنید . در این روش استدلال بر آن است که برای حد اکثر کردن مقدار یک عبارت کسری کافی است که مخرج کسر معادل یک عدد ثابت در نظر گرفته شده و صورت کسر حداکثر گردد . بر این اساس ، مخرج کسر را معادل یک قرار داده و مدل جدیدی به صورت زیر بدست می آید . این مدل را فرم مضربی می نامند .
    دقت کنید که مدل اخیر اگرچه شباهت هایی با متغیر ها و پارامتر های مدل قبل دارد اما مدلی متفاوت و جدید است .
    Max z =
    s.t:
    (j=1,2,…,n )

    ( مدل شماره ۲-۲ )
    Ur , vi ≥ ۰
    مدل پوششی CCR ورودی محور
    مدل پوششی ، مساله ثانویه[۳۵] مدل مضربی است .
    چارنز، کوپر و رودز در ساخت مدل تحلیل پوششی داده ها به یک رابطه تجربی در ارتباط با تعداد واحد های مورد ارزیابی و تعداد ورودی ها و خروجی ها به صورت زیر رسیده اند :
    ( تعداد خروجی ها + تعداد ورودی ها ) ۳ ≤ تعداد ورودی های مورد ارزیابی
    عدم بکارگیری رابطه فوق در عمل موجب می شود که که تعداد زیادی از واحد ها به روی مرز کارا قرار گرفته و به عبارت دیگر دارای امتیاز کارآیی یک گردند لذا قدرت تفکیک مدل به این ترتیب کاهش می یابد . از آنجا که برای هر واحد باید یک محدودیت نوشته شود به این ترتیب مدل برنامه ریزی خطی بدست خواهد آمد که تعداد محدودیت های آن از تعداد متغیر هایش بیشتر است و از آنجا که حجم عملیات در حل سیمپلکس بیشتر وابسته به تعداد محدودیت ها است تا متغیر ها . لذا حل مساله ثانویه مدل فوق نیازمند حجم عملیات کمتری خواهد شد . ( مهرگان ، محمد رضا.۷۴، ۱۳۸۳ )
    در صورتی که متغیر متناظر محدودیت را در مساله ثانویه با و متغیر های متناظر با محدودیت های با بیان گردد . مدل ثانویه به صورت زیر خواهد بود :
    Min y=
    s.t:
    ( r=1,2,…,s )
    ( i=1,2,…,n )
    ≥ ۰ , ( j=1,2,…,n )
    ( مدل شماره ۳-۲ )
    مدل شماره ۳-۲ را فرم پوششی می نامند .
    ضریبی است که در تابع هدف قرار داشته و مدل به دنبال حداقل کردن آن است و در مواردی که مقدارآن کوچکتر از یک است عدد سمت راست را کوچکتر کرده و میزان منابع ورودی کمتری را در اختیار واحد مجازی قرار می دهد .
    اگر ۱= شود ، این مفهوم را بیان می دارد که منابع ورودی مورد استفاده واحد مجازی با واحد تست بررسی برابر است . اگر ۱<باشد منابع مورد استفاده واحد مجازی بیشتر و در صورتی که باشد کمتر از واحد اول است . به این ترتیب ، اگر ۱= باشد واحد تست بررسی کارا و اگر باشد این واحد غیر کارا است .
    مقدار بردست آمده برای میزان کارآیی را برای بنگاه r مشخص می کند و برای ارزیابی کارآیی n شرکت باید n بار حل گردد. به این ترتیب واحد تست بررسی j در صورتی کارا می باشد که هیچ ترکیب محدبی از واحد ها قادر بر ارائه خروجی بیشتری نسبت به واحد تحت بررسی j داشته باشد بدون اینکه مصرف بیشتر ورودی با کاهش در میزان تولید صورت پذیرد
    .۲-۸-۲) مدل مضربی CCR خروجی محور
    Min z =
    St :

    ( مدل شماره ۴-۲ )
    مدل پوششی CCR خروجی محور
    در صورتی که متغیر متناظر با محدودیت اول مدل فوق را در مساله ثانویه با و را متغیر متناظر با دیگر محدودیت های مدل اولیه فرض کنیم ، مدل پوششی به صورت زیر خواهد بود :
    Max y =
    St:

    هدف مدل کسب بیشترین مقدار خروجی است . در این مدل ۱ ≤ ? و میزان کارآیی را نشان می دهد .
    ( مدل شماره ۵-۲ )
    ۲-۹) مدل BCC[36]
    در سال ۱۹۸۴ بنکر ، چارنز و کوپر با تغییر در مدل CCR مدل جدیدی را عرضه کردند که با توجه به حروف اول نام آنان به مدل BCC شهرت یافت . مدل BCC مدلی از انواع مدل های تحلیل پوششی داده ها است . که در ارزیابی کارآیی نسبی واحد هایی با بازده متغیر نسبت به مقیاس می پردازد . مدل های بازده به مقیاس ثابت ، محدود کننده تر از مدل های بازده به مقیاس متغیر می باشد . زیرا مدل بازده به مقیاس ثابت واحد های کارای کمتری را در برمی گیرد و مقدار کارآیی نیز کمتر می گردد. ( قصیری ، کیوان و همکاران،۳۹، ۱۳۸۶ )
    ۲-۹-۱) مدل مضربی BCC ورودی محور
    Max z =
    St :

    ( مدل شماره ۶-۲ )
    همان طور که ملاحظه می شود ، تفاوت این مدل با مدل CCR در وجود متغیر آزاد در علامت W می باشد . در مدل BCC علامت متغیر W بازده به مقیاس را برای هر واحد می تواند مشخص کند .
    الف) هر گاه ۰>=W باشد نوع بازده به مقیاس ، کاهشی است .
    ب) هر گاه ۰=W باشد نوع بازده به مقیاس ، ثابت است .
    ج) هر گاه ۰<W باشد نوع بازده به مقیاس ، افزایشی است .
    مدل پوششی BCC ورودی محور
    ثانویه مدل ( مدل پوششی ) BCC به صورت زیر خواهد بود . متغیر متناظر با محدودیت اول مساله اولیه ? و متغیر های متناظر با سایر محدودیت ها با به نمایش گذارده شده است .
    Min y = ?
    St:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:27:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مصونیت قضایی مدنی نمایندگان دولت ها در محاکم ملی خارجی از منظر حقوق بین الملل- قسمت ۱۴ ...

    دعوی راجع به مال غیر منقول خصوصی واقع در قلمرو کشور پذیرنده مگر آنکه مأمور سیاسی مال را به نمایندگی کشور فرستنده و برای مقاصد ‌مأموریت در تصرف داشته باشد.
    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

    دعوی راجع به ماترکی که در آن مأمور سیاسی به طور خصوصی و نه به نام کشور فرستنده، وصی و امین ترکه و وارث یا موصی ‌له واقع شده باشد.

    دعوی راجع به فعالیت‌ های حرفه‌ای یا تجاری از هر نوع که مأمور سیاسی در خاک کشور پذیرنده و خارج از وظایف رسمی خود به آن اشتغال دارد.

    بند دوم: استثناء مصونیت دعاوی مدنی مامورین کنسولی
    مامورین کنسولی از مصونیت دعاوی مدنی بهره مند هستند مگر در موارد زیر:[۱۵۸]

     

     

    دعوای حقوقی ناشی از قراردادی که توسط یک مأمور کنسولی یا کارمند کنسولی، منعقد گردیده لکن او قرارداد مزبور را تصریحاً به عنوان نماینده و ‌کارگزار دولت فرستنده منعقد نساخته است.

    دعوای حقوقی شخص ثالث در مورد خسارت ناشی از تصادف وسیله نقلیه و کشتی یا هواپیما، در قلمرو دولت پذیرنده.

    بند سوم: استثناء مصونیت دعاوی مدنی نمایندگان دولت در ماموریت ویژه
    نمایندگان دولت فرستنده در ماموریت ویژه از مصونیت دعاوی مدنی بهره مند هستند مگر در موارد زیر:[۱۵۹]

     

     

    دعوی راجع به مال غیر منقول خصوصی واقع در سرزمین دولت پذیرنده مگر آن که شخص ذینفع مال را به نمایندگی دولت فرستنده و برای مقاصد ماموریت ویژه در تصرف داشته باشد.

    دعوی راجع به ما ترکی که شخص ذینفع به طور خصوصی و نه به نام دولت فرستنده در مورد آن به عنوان وصی و امین ترکه و وراث یا موصی له عمل می کند.

    دعوی راجع به فعالیتهای حرفه ای یا تجاری از هر نوع که شخص ذینفع در قلمرو دولت پذیرنده و خارج از وظایف رسمی خود به آن اشتغال ورزد.

    دعوی درباره جبران خسارات ناشی از تصادف وسیله نقلیه که خارج از وظایف رسمی شخص ذینفع مورد استفاده واقع شود.

    گفتار دوم: بررسی استثنائات مصونیت قضایی مدنی نمایندگان دولت ها
    بند اول: دعوی راجع به مال غیر منقول خصوصی واقع در قلمرو کشور پذیرنده
    کمیسیون حقوق بین الملل در توجیه استثناء الف ماده ۳۱کنوانسیون ۱۹۶۱ و ۱۹۶۹ می گوید که همه کشورها ادعای صلاحیت انحصاری بر اموال غیر منقول واقع در قلمرو خود را دارند و اگر مامور سیاسی اموال غیر منقول را در مقام فعالیت شخصی یا به این دلیل در تصرف داشته باشد، مصونیتی برای اموال وی قائل نیستند.
    این استثناء که مورد قبول کلیه کشورهای عضو کنوانسیون روابط دیپلماتیک ۱۹۶۱ و ۱۹۶۹ ماموریت های ویژه قرار گرفته است، از زمان گروسیوس مشاور حقوقی و دیپلمات هلندی پذیرفته شده است. تا قرن اخیر این بحث آنچنان که باید مورد توجه حقوقدانان و دولتمردان نبوده است. بحث جدی در مورد آن در قرن اخیر بوده است. در قرن اخیر یک هلندی دیگر به نام بینکر شوک با تفکیک اموال غیر منقولی که ارتباطی با محل اقامت فرستاده و نماینده دولت ندارد و برای اجرای وظایف ماموریت بکار نمی روند و سایر اموال غیر منقول، مصونیت اموال غیر منقول دسته اول را نپذیرفت. اگر چه این استثناء در کنوانسیون ۱۹۲۸ هاوانا مورد اشاره قرار نگرفت. ولیکن توسط کشورهای آمریکایی در قانون حقوق بین الملل خصوصی معروف به قانون «بوستا منته» ذکر شد.[۱۶۰]
    الف) تعریف اموال غیر منقول:
    اموال جمع مال است و در لغت به معنی خواسته، املاک و اسباب، امتعه و کالا و ثروت و هر چیزی که در تملک کسی باشد، یا در تصرف و ید کسی باشد، گفته می‌شود.[۱۶۱] در اصطلاح مال عبارت است از چیزی که ارزش اقتصادی داشته و قابل تقویم به پول باشد. بنابراین حقوق مالی مانند حق تحجیر و حق شفعه و حق صاحب علامت تجاری هم مال محسوب می‌شود.[۱۶۲] در اصطلاح حقوقی هر چیزی که انسان می‌تواند از آن استفاده کند و قابل تملک هم باشد، مال است.[۱۶۳] منقول هم در لغت به معنی جابه جا شده و نقل داده شده است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    اموال منقول در اصطلاح حقوقی به اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد، بدون این که به خود یا محل آن خرابی وارد آید، گفته می‌شود. کلیه دیون، از قبیل قرض و ثمن مبیع و مال الاجاره عین مستأجره، از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است، حتی اگر مبیع یا عین مستأجره از اموال غیر منقول باشد. [۱۶۴]
    اموال غیر منقول هم در اصطلاح حقوقی و طبق تعریف عرفی به مالی که از جایی به جایی قابل انتقال نباشد، مانند زمین و معدن، گفته می‌شود. اعم از این که استقرار آن ذاتی باشد یا بواسطه عمل انسان، به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود؛ یا مالی که منقول و قابل انتقال است، ولی به حکم قانون غیر قابل انتقال است. مانند مال منقولی که بر مال غیر منقولی نصب شده است، از قبیل بخاری دیواری و تابلوهای ثابت. همچنین مال منقولی که اختصاص به استفاده از مال غیر منقولی داده شده باشد. مانند حیوانات و اشیایی که مالک آن را برای عمل زراعت اختصاص داده باشد، از قبیل گاو و گاومیش و اسباب و ادوات زراعت، گفته می‌شود.
    پس ضابطه اصلی در تشخیص مال غیر منقول و منقول، قابلیت و امکان حمل و نقل است. به این ترتیب که هرگاه مالی قابل حرکت دادن باشد، بی آنکه برای عین یا محل آن خرابی به بار آید، مال را منقول می‌نامند. برعکس، اگر مالی قابل نقل مکان نباشد، یا اگر در عمل نیز نقل آن ممکن شود، این تغییر موجب ویرانی و خرابی عین یا محل آن گردد، آن را غیر منقول می‌گویند. با وجود این، گاهی غیر منقول به اموال قابل حمل و حتی حقوق مالی و منافع نیز گفته می‌شود. البته این تجاوز از قاعده استثنایی و محدود به مواردی است که، قانونگذار بنابر مصالحی، اموال قابل حمل را به صراحت در حکم اموال غیر منقول قرار داده باشد. [۱۶۵] غیر منقول حکمی هم ‌به مال غیر منقولی که قانون آن را محکوم به احکام و مقررات مال غیر منقول شناخته باشد، گفته می‌شود.
    ب) انواع اموال غیر منقول:
    با توجه به قوانین حقوقی داخلی و بین المللی می‌توان اموال غیر منقول را به طریق زیر تقسیم نمود:
    ۱- اموال غیر منقول ذاتی:
    این قسم از اموال غیر منقول منحصر به اراضی است. البته باید دانست که کلمه اراضی یا زمین فقط به سطح الارض اطلاق نمی‌شود، بلکه اعماق زمین را هم شامل می‌شود. بنابراین نه فقط سطح زمین، بلکه کلیه آنچه در اعماق زمین هم موجود باشد، از قبیل خاک، سنگ و معادن، جزء اموالی محسوب می‌شود که ذاتاً غیر منقول می‌ باشند. البته چون هیچ چیزی به حسب ذات خود ثابت نیست، زمین، سنگ‌ها، معادن هم قابل جدا شدن و حرکت دادن است. ولی حقوق به ثبات ذاتی به این اطلاق نمی‌ نگردد و داوری در آن عرفی است، نه علمی. [۱۶۶]
    ۲-اموالی که به واسطه عمل انسان غیر منقول شده‌اند:
    ملاک تشخیص این اموال این است که قبلاً منقول بوده و مستقیماً یا به طور غیر مستقیم به زمین الصاق شده باشند به طوری که نتوان حمل و نقل نمود، مگر اینکه در خود مال یا محل آن خرابی حاصل آید. بنابراین آنچه ملص
    ق به زمین یا بنا شده است غیر منقول تبعی است و تابع وضع موجود است و هر گاه از زمین یا بنا جدا شود منقول است. [۱۶۷]
    آسیاب منصوب در بنا اگر به طوری تعبیه شده باشد که منصوب به زمین نباشد و بتوان آن را حمل و نقل نمود به طوری که نه به خود آسیاب و نه به محل آن خرابی وارد آید، منقول خواهد بود. اما اگر منصوب در بنا باشد، غیر منقول است.
    برای این که لوله ‌ها غیر منقول باشند، باید برای جریان آب یا مقاصد دیگری مثل لوله‌ های گاز و یا لوله‌ هایی که از وسط آن سیم تلفن رد می‌شود، در زمین یا بنا کشیده شده باشند.
    آینه و پرده نقاشی و مجسمه و امثال آن که برای زینت یا مقاصد دیگری در عمارت و بنا به کار می ‌روند، شرط غیر منقول بودن آنها این است که طوری در بنا به کار رفته باشند که نقل آنها موجب نقص یا خرابی خود یا محل آنها شود.
    ثمره (میوه اشجار) و حاصل (زراعت‌هایی که به وسیله ریشه به زمین ملصق است، مثل گندم و جو و امثال آنها) مادامی‌که چیده یا درو نشده باشند، غیر منقول‌ اند و هر گاه این اموال را از زمین جدا کردند، منقول می‌شوند و اگر قسمتی از آن چیده یا درو شده باشد، تنها آن قسمت منقول است.
    ۳- اموالی که در حکم اموال غیر منقول هستند:
    این اموال، اموال منقولی است که قانون به واسطه اختصاص یافتن به عمل زراعت، آنها را در حکم اموال غیر منقول قرار می‌‌دهد، اگر چه در صفت منقول بودن آنها ظاهراً هیچ تغییری حاصل نشده باشد. این اموال به واسطه اختصاص یافتن به زراعت، جزء ملک محسوب شده و از نظر صلاحیت محاکم و توقیف اموال در حکم خود زمین محسوب می‌شود. منفعت عمده‌ای که از این تقسیم حاصل می ‌شود این است که بین یک مال منقول و یک مال غیر منقول که لازمه یکدیگر می‌ باشند، رابطه محکمی‌ ایجاد می‌ گردد و آنها را تقریباً لاینفک از یکدیگر می‌ نماید به نحوی که نتوان خواه به واسطه توقیف و خواه به واسطه تقسیم، آنها را جدا نمود و الا ممکن است لااقل تا مدتی هر یک بدون دیگری غیر قابل استفاده بماند.
    ۴- اموالی که تابع اموال غیر منقول هستند:
    حقوق عینی که موضوع آن مال غیر منقول می‌ باشد، مانند حق انتفاع، حق ارتفاق و همچنین دعاوی راجع به اموال غیر منقول را از نظر صلاحیت دادگاه‌ ها تابع اموال غیر منقول قرار داده شده است. این دسته از اموالی که تابع اموال غیر منقول می‌ باشند، عبارتند از:
    ۱- حق انتفاع از اموال غیر منقول مانند عمری و رقبی و سکنی، ولی حق انتفاع از اموال منقول تابع اموال منقول می‌ باشد.
    ۲- حق ارتفاق مانند: حق العبور، حق المجری و اقسام دیگر از حق ارتفاق.
    ۳- حق حریم.
    ۴- حق تحجیر در زمین موات.
    ۵- حق وثیقه نسبت به مال غیر منقول، خواه قضایی باش مانند حق ناشی از بازداشت اموال غیر منقول، یا قراردادی مانند حق مرتهن یا منتقل الیه در مورد معاملات با حق استرداد.
    ۶- دعاوی راجع به اموال غیر منقول از قبیل تقاضای خلع ید، رفع مزاحمت، تصرف عدوانی و همچنین است دعاوی مطالبه خسارات متوجه به مال غیر منقول و اجرت المثل آن. زیرا این دعاوی اگرچه مطالبه خسارات و موضوع آن منقول است، ولی راجع به مال غیر منقول می‌ باشد. [۱۶۸]
    ج) مالکیت اتباع خارجه نسبت به اموال غیر منقول:
    فلسفه وضع قوانین در رابطه با حق مالکیت بیگانگان در کشورهای خارجی این است که با پیشرفت های اجتماعات و تمدن بشر و توسعه روز افزون مبادلات و ارتباطات بین المللی و احتیاج دائم ملل به یکدیگر، اتباع خارجه در هر مملکت بایستی لااقل از بیشتر حقوق خصوصی که برای اتباع داخله شناخته شده است، بهرمند گردند. باید اتباع خارجه آزادی رفت و آمد حق معامله و داد ستد و حق اشتغال به تجارت و ازدواج و طلاق و تملک اموال اعم از منقول یا غیر منقول را داشته باشند تا امکان فعالیت و ادامه حیات در اجتماع بیگانه برای آنها ایجاد گردد. بطوریکه امروز در اغلب ممالک حتی حق تملک اموال غیر منقول برای خارجیان شناخته شده و ممالکی که این حق را برای اتباع بیگانه نشناخته اند، در اقلیتند. با این همه نمی توان گفت که اعطای این حق به بیگانگان بر مبنای حقوق عمومی است. بلکه مبنا و اساس آن قراردادهای بین دول است. هر کشور با توجه به اوضاع و احوال و مقتضیات و مصالح و خط مشی سیاسی خود در این زمینه مقرراتی تشریع می نماید. ممالکی که مهاجر پذیر هستند، ناگزیر دامنه حقوقی که به اتباع خارجه می دهند، وسیع تر از کشورهایی است که به لحاظ موقعیت و ملاحظات به خصوص مهاجر نمی پذیرند زیرا برای جلب و تشویق اشخاص به مهاجرت قهراً باید تسهیلاتی قائل گردید.[۱۶۹] کشورها را می توان از حیث برخورداری بیگانگان از حق تمتع من جمله مالکیت بر اموال غیر منقول، این چنین تقسیم بندی نمود:

     

     

    گروه اول کشورهایی هستند که بدون قرار دادن هر گونه قید و شرط، حق تمتع حقوق و حق مالکیت را برای بیگانگان می شناسند و اتباع خارجه به سهولت قادر خواهند بود در این گروه از کشورها از حقوق مشخصه تابعین برخوردار شوند. مانند کشورهای آمریکا و انگلستان.

    گروه دوم کشورهائی هستند که به شرط معامله متقابله سیاسی به موجب قرارداد این حقوق را برای اتباع خارجی شناخته اند.

    گروه سوم کشورهایی هستند که این حقوق را قانوناً به آن دسته از اتباع خارجه می دهند که در عمل یا به موجب قانون، کشورهای متبوعه آنها آن حقوق را برای بیگانه شناخته اند. این سیستم از جهت اینکه احتیاج به انعقاد قرارداد دیپلماتیک ندارد، سهلتر است و ضمناً موجب برقراری تعادل بین کشوری که سیستم را قبول نموده با سایر کشورها می شود.

    گروه چهارم کشورهایی هستند که به طور کلی اتباع خارجه را متمتع از هر حقی می دانند مگر حقوقی که به موجب قانون از اتباع خارجه سلب شده یا اختصاص به اتباع داخله دارد.

    محدودیت نسبت به مالکیت اموال غیر منقول برای اتباع خارجه در اطریش به موجب قانون چهارم ژوئیه ۱۹۲۴ و در رومانی به موجب ماده ۷ قانون اساسی ۱۸۷۹ و در سوئد به موجب قانون ۳۰ مه ۱۹۱۶ و در ترکیه قانون ۱۸ ژوئیه ۱۸۶۷ و در مکزیک به موجب قانون اول فوریه ۱۸۵۱ و در لهستان به موجب قانون ۲۴ مارس ۱۹۲۰ بر قرار شده است. در آلمان و بعضی از کشورهای فدرال خارجیان از این حق محروم هستند. در حالی که در ژاپن خارجیان می توانند اموال غیر منقول را تملک نمایند. اموال غیر منقول که اتباع خارجه در ایران بر طبق عهود تملک کرده یا می کنند از هر جهت تابع قوانین ایران است.[۱۷۰] فلسفه اینکه دولت ها به خصوص در تمالک اموال غیر منقول رعایت احتیاط بیشتری را نسبت به بیگانگان لازم دانسته اند این است که اعطای بدون قید و شرط و حد این حق ممکن است متضمن خساراتی برای کشور باشد و منجر به مداخله یک دولت خارجی در کشوری که این حق را به اتباع خارجه داده است بشود.
    د) دلایل توجیهی برای پذیرش استثناء دعوی راجع به مال غیر منقول خصوصی واقع در قلمرو کشور پذیرنده:
    ابتدایی ترین دلیل که مورد قبول کلیه کشورها قرار گرفته این است که برای حفظ صلاحیت محلی کشورها نسبت به اموال غیر منقولی که در جغرافیای سرزمینی آن کشور وجود دارد، باید اموالی که برای فعالیت های غیر دیپلماتیک، خواه تجاری یا حرفه ای در تملک مامور سیاسی قرار گرفته است، تابع صلاحیت محلی و تابع قانون محل وقوع مال باشد. دلیل دیگری را که برای توجیه پذیرش این بند مطرح کرده اند، این است که کمیسیون می خواسته خواهان طرف دعوی مامور سیاسی را از مراجع معمولی رسیدگی به حقوق در این موارد، محروم نکند.
    برای درک بهتر موضوع، نیاز است قاعده حاکمیت قانون محل وقوع مال را مورد بررسی قرار داده و دلایل توجیه این قاعده عنوان شود.
    اعمال قانون درون مرزی یا به تعبیری دیگر حکومت قانون محل وقوع اموال غیر منقول بر رژیم مالکیت و نقل و انتقالات این اموال از گذشته تا به حال مورد پذیرش بوده و هیچ گاه مورد تردید واقع نشده است و تقریبا تمام کشورها اعمال این قاعده را مورد قبول قرار داده اند و این مسئله جزء موارد نادری است که اکثر قوانین دنیا بر آن اتفاق نظر دارند.
    طبق قواعد کلی حقوق بین الملل خصوصی و نیز قوانین داخلی غالب کشورها، اموال غیر منقول تابع قوانین محل وقوع مال غیر منقول است. به موجب این قاعده هیچ دولتی قبول نمی کند که دادگاه کشور دیگری راجع به امری که تحت حاکمیت او است، تصمیم بگیرد و رای بدهد مگر آنکه مال غیر منقول در مالکیت دولت خارجی باشد یا مورد استفاده رسمی ماموریت دیپلماتیک دولت خارجی باشد.
    گذشته از فواید عملی ای که قانون درون مرزی نسبت به اموال غیر منقول به دنبال دارد، دلایل زیر نیز در تایید و توجیه این قاعده مطرح می شود:[۱۷۱]

     

     


    با اینکه اموال غیر منقول مالک خصوصی دارند اما در هر صورت جزوی از سرزمین یک مملکت به حساب می آیند و با حاکمیت ارضی دولت آمیخته است و ارتباط این اموال با حاکمیت ملی مستلزم صلاحیت انحصاری قانون دولتی که مال در قلمرو آن واقع است، می باشد. کمیسیون حقوق بین الملل نیز در توجیه بند الف ماده ۳۱ می گوید که همه کشورها ادعای صلاحیت انحصاری بر اموال غیر منقول واقع در قلمرو خود را دارند و اگر مامور سیاسی اموال غیر منقول را در مقام فعالیت شخصی یا به این دلیل و نه از طرف حکومت فرستنده و برای اهداف رسمی ماموریت در تصرف داشته باشد، مصونیتی برای این اموال قائل نیستند.

    در کلیه جوامع، مالکین خصوصی اموال اعم از منقول و غیر منقول در معاملات مربوط به مال از آزادی عمل برخورداند اما باید به این نکته اذعان داشت که وظیفه برقراری نظم و اطمینان در معاملات مربوط، به عهده ی دولتی است که مال در قلمرو حاکمیت آن واقع شده است. بنابراین نمی توان اموال غیر منقول را تابع کشوری دیگر و وظیفه برقراری نظم و اطمینان در معاملات را به کشوری دیگر محول کرد.

    طبق قانون محل اموال غیر منقول است که مقررات راجع به ثبت و اعلان حقوقی غیر منقول تنظیم می شود.

    در صورتی اجرای احکامی که نسبت به اموال غیر منقول صادر می شود، امکان پذیر است که طبق قانون محل وقوع آن مال اعمال شود. در غیر این صورت کشورها مانع از اجرای احکام دادگاه های بیگانه نسبت به اموال در قلمرو سرزمینی خود می شوند.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 03:26:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم