کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • بررسی رابطه بین هوش چند گانه و تفکر انتقادی مدیران دانشگاههای آزاد اسلامی استان اردبیل- قسمت ۱۱
  • طراحی الگوی راهبردی ارزیابی عملکرد یگان های ناجا- قسمت ۳۰
  • مطالب با موضوع : اولویت بندی مکانی زهکشی زیرزمینی در محدوده پروژه البرز- فایل ۲۷
  • پژوهش های پیشین در مورد شناسایی-و-رتبه-بندی-استراتژی-های-بازاریابی-شرکت-های-کوچک-ومتوسط-به-منظور-بقا-در-شرایط-رکود-اقتصادی-به-روش-FANP- فایل ۲۴
  • مطالب پایان نامه ها درباره ارزیابی رابطه بین متغیرهای حسابداری و قیمت سهام در بورس اوراق ...
  • شاخصه های الگوی مسکن پایدار (با تاکید بر نقش عرصه های ...
  • بررسی رابطه بین اجتناب مالیاتی باگزارشگری مالی متهورانه در شرکت‎های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران- قسمت ۴
  • منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه ارائه مدل مفهومی مدیریت دانش زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C- ...
  • سیاست‌های آمریکا درعراق پس از صدام و پیامدهای آن بر موازنه قوا درخاورمیانه- قسمت ۲- قسمت 2
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • عوامل اجتماعی موثر بر داوطلب شدن به اهدای عضو- قسمت ۵
  • دانلود مطالب در مورد ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • بررسی رابطه بین شایستگی های رهبری روسای شعب و عملکرد تجهیز منابع وصول مطالبات بانک کشاورزی استان سیستان و بلوچستان- قسمت ۸
  • حاضر تعیین میزان اثربخشی برنامه دوازده قدمی معتادان گمنام بر بهزیستی روانشناختی و سازگاری اجتماعی معتادان
  • بررسی تطبیقی غایت حیات انسان از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی- قسمت ۱۱
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • برآورد هزینه های پرداخت از جیب خدمات تشخیصی سرپایی در بیمارستان های آموزشی قزوین در سال ۱۳۹۱- قسمت ۳
  • بررسی موانع مسئولیت کیفری در قانون مجازات اسلامی جدید- قسمت ۴
  • دانلود فایل های پایان نامه با موضوع صور خیال در غزلیّات خواجوی کرمانی- فایل ۲۶
  • خرید متن کامل پایان نامه ارشد – مقالات: – 8
  • بررسی ارزشیابی توصیفی بر اساس عوامل مدیریتی ، آموزشی، فیزیکی و روانی از دیدگاه معلمان ابتدایی شهرستان میناب- قسمت ۵
  • تحلیل و بررسی اندیشه و آراء تربیتی علّامه اقبال لاهوری- قسمت 17
  • فایل ها درباره بررسی رابطه بین اجتناب مالیاتی باگزارشگری مالی متهورانه در شرکت‎های پذیرفته شده در ...
  • آینده پژوهی بازتاب جابجایی قدرت در سوریه بر ژئوپلیتیک شیعه و منافع ملی ایران۹۱- قسمت ۱۰
  • ارائه مدل ریاضی برای تخصیص فضای قفسه کالا در محیط فازی- قسمت ۳
  • شناخت و مشخص ساختن میزان بازنمایی عناصر و مولفه‌های هویت ملی- قسمت ۴- قسمت 2
  • پایان نامه نقش تقریبی صوفیان ایرانی قرن هفتم با تاکید بر نظرات مولانا۹۲- فایل ...
  • راهنمای نگارش مقاله با موضوع مکانیابی ایستگاههای کمک رسانی و تخصیص صحیح نیروی امداد برای واکنش ...
  • اعسار درحقوق ایران- قسمت ۳
  • شخصیت و اندیشه های کلامی هشام بن سالم جوالیقی۹۲- قسمت ۳
  • بررسی واژه عشق و وابسته های آن در دیوان صائب تبریزی۹۱- قسمت ۴
  • رابطه تصورات قالبی زائرین و اعتماد اجتماعی آنها نسبت به مردم مشهد- قسمت ۳- قسمت 2
  • بررسی توسعه پایدار در ایران با استفاده از رویکرد ردپای بوم شناختی- قسمت ۹




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تبیین نقش تعادل طبایع اربعه در تعالی اخلاق با نظر به روایات معصومین علیه السلام و حکمای اسلامی- قسمت ۴ ...

    با توجه به این که در مورد رابطه تعالی اخلاق با طبایع اربعه از دیدگاه روایات و حکماء اسلامی. تحقیق مبسوط و روشنی انجام نشده است، از این رو تحقیق و بررسی ابعاد و شاخصهای آن، جدید به نظر می رسد.

     

    سیر بحث

    در این تحقیق ابتدا سعی شده مفهوم واژگان طبایع اربعه، تعادل امزاج و مفهوم اعتدال طبع واکاوی شده و تبیینی بر اساس روایات و کتب حکماء اسلامی از طبایع اربعه ارائه گردد. سپس نگرشی به تعالی اخلاق در قران و روایات داشته و مورد بررسی قرار می گیرد و در ادامه به دستورالعملهای صادر شده از معصومین برمبنی طبایع اربعه وعوامل برهم زننده اعتدال طبایع اربعه و رابطه اخلاق و تغذیه میپردازد و در نهایت در فصل تشریح رابطه تعالی اخلاق با طبایع اربعه از دیدگاه روایات و حکماء اسلامی، به ابعاد این رابطه از نگاه روایات وحکماء توجه شده، تبیین، تشریح، و مسائلی از این قبیل مطرح گشته است.
    پس میتوان گفت در این بحث ابتدا بحث تعریف طبایع اربعه مطرح شده بعد از آن به ابعادش پرداخته شده و در نهایت رابطه اعتدال طبایع اربعه با تعالی اخلاق مطرح گردیده است.

     

    واژگان پژوهش

    لازم به ذکر است که در طبایع اربعه مباحث فراوانی وجود دارد که با توجه به اینکه در عنوان پایان نامه «رابطه تعادل طبایع اربعه با اخلاق» گنجانده شده است در فصل اول مفهوم طبایع اربعه توضیح داده می شود در این جا نیز توضیح مختصری پیرامون واژگان طبایع اربعه، اعتدال طبایع اربعه و تعالی اخلاق میشود.
    طبع: به معنای خلقت و طبیعتی که انسان براساس ان خلق شده است،[۱] در اصطلاح ارکان ( عناصر اربعه که همان آب و خاک و هوا و آتش میباشد) در مقادیر مختلف و نسبت‏هاى نابرابر باهم ترکیب شوند، کیفیات جدیدى ایجاد مى‏کنند که همان مزاج‏ها هستند. عناصر جهت ایجاد بیشترین تماس با یکدیگر، به ذرات بسیار ریزى تقسیم مى‏شوند. هنگامى که این ذرات بر هم اثر کنند، کیفیتى تازه بوجود مى‏آید که سراسر ذرات عناصر را در بر مى‏گیرد. از آنجایى که عناصر داراى چهار کیفیت هستند (گرمى، سردى، خشکى و ترى)، پس مزاج جسم تازه تشکیل‏شده یا تجزیه ‏شده نیز ما حصل این چهار کیفیت است.[۲]
    اعتدال طبایع اربعه: مفهوم اعتدال در مزاج، به معنای بهره‌وری هر موجود به مقتضای ظرفیت وجودی خود، از کیفیات (سردی ،گرمی،تری،خشکی) است در حالت اعتدال، همه کیفیات متضاد یعنی گرمی و سردی از یک سو و خشکی و تری از سوی دیگر، یکدیگر را خنثی می‌کنند و در جسم حاصل اثری از هیچ‌یک دیده نمی شود.[۳] پس مفهوم اعتدال طبع و مزاج در اصطلاح کیفیت بدن و یا اندامى است که در آن عناصر درهم آمیخته از لحاظ کم و زیادی، با چنان سهم عادلانه‏اى شرکت کرده باشند که مزاج نیازمند آن است.[۴]
    تعالی اخلاق: در تعریف اخلاق گفتهاند: عبارت است از ملکه یا حالت استوار درونی که ممکن است در فردی به صورت ذاتی و طبیعی وجود داشته باشد و یا وراثت و تمرین و تکرار منشا آن باشد. به هر روی صفت راسخ درونی را «خلق» گویند که امکان دارد «فضیلت» باشد و منشأ رفتار خوب باشد و یا «رذیلت» باشد و منشأ کردار زشت باشد. حال اگر این ملکه یا حالت استوار درونی رو به سیر صعودی و حد عالی خود پیش برود تعالی اخلاق شکل می گیرد.[۵]

     

    تعریف طبع

     

    طبع در لغت

    الطبایع جمع مکسر الطَّبِیعهُ میباشد. یعنی خلقت و طبیعتی که انسان بر اساس آن خلق شده است.[۶] مرحوم طریحی در لغت نامه شیعی مجمع البحرین آورده که طبیعت، مزاج انسان است که از اخلاط (چهارگانه) ترکیب شده است.[۷]
    در کتاب بحر الجواهر که یک لغت نامه طبی است، چنین آمده است که طبع حالتی است که انسان بران حالت سرشته و خلق شده است.[۸] و در فرهنگ لغت طبی، الماء به همین معنی اشاره شده و و افزوده شده است که لفظ طبیعت بر معانی متعددی اطلاق میشود مثلاً گفته میشود فلانی طبیعتش چنین است یعنی خلق و خوی او این گونه است. و از معانی دیگر طبع که در مورد موضوع ما کاربرد دارد مزاج است، به عنوان مثال گفته میشود طبیعت استخوان سرد وخشک است یعنی مزاج آن سرد وخشک است.[۹] البته لازم به ذکر است که طبع در اصطلاح قرآنی به معنی ختم هم آمده که معنی مورد نظر ما نمیباشد. با توجه به مباحث ذکرشده معنی مورد نظر ما از طبع، همان مزاج میباشد.

     

    طبع در اصطلاح

    در اصطلاح، طبع و مزاج به یک معنی تعریف میشود و آن ‏ عبارت از چنان کیفیتى است که از واکنش متقابل اجزاى ریز مواد متضاد بوجود مى‏آید. در این واکنش متقابل، بخش زیادى از یک یا چند ماده با بخش زیادى از ماده یا مواد متخالف باهم مى‏آمیزند، برهم تأثیر مى‏کنند و از این آمیزش کیفیت متشابهى حاصل مى‏شود که آن را مزاج نامیده‏اند.[۱۰] به عبارت ساده‏تر هرگاه ارکان(عناصراربعه که همان اب و خاک و هوا و آتش میباشد) در مقادیر مختلف و نسبت‏هاى نابرابر باهم ترکیب شوند، کیفیات جدیدى ایجاد مى‏کنند که همان مزاج‏ها هستند. عناصر جهت ایجاد بیشترین تماس با یکدیگر، به ذرات بسیار ریزى تقسیم مى‏شوند. هنگامى که این ذرات برهم اثر کنند، کیفیتى تازه بوجود مى‏آید که سراسر ذرات عناصر را در بر مى‏گیرد. از آنجایى که عناصر داراى چهار کیفیت هستند (گرمى، سردى، خشکى و ترى)، پس مزاج جسم تازه تشکیل ‏شده یا تجزیه ‏شده نیز ما حصل این چهار کیفیت است.[۱۱]

     

     

    فصل دوم
    تبیین و اثبات طبایع اربعه از دیدگاه روایات

     

    مقدمه بحث

    براساس مطالعات و بررسیهای ما روح ناظر در اکثر روایاتی که در مورد تغذیه و اصول درمانی جسم انسان که رابطه تنگاتنگی با تعالی اخلاق و مسایل روحی دارد بر مبنی طبایع اربعه صادر شده است. در بعضی روایات یکی از ارکان خودشناسی و معرفت نفس، طبایع اربعه میباشد. ما این بحث را در این موضع مطرح کردیم، بدان علت که بعضی به استناد به مبانی جدید غربی طبایع اربعه و تأثیر آن در جسم وروح را منکرند و آن را علمی نمیدانند، در حالی که علوم بشری ناقص است و هزاران سال هم بدود به پایه وحی و علوم اهل بیت (ع) نمیرسد؛ فلذا باید آن علوم را بر مبانی اهل بیت (ع) عرضه کرده و مبنی را قرآن و روایات قرار دهیم نه اینکه قرآن و روایات را با علوم غربی بسنجیم و سقم و صحتش را براساس آن علوم بررسی کنیم.
    در اینجا روایتی را به عنوان مقدمه میآوریم که نشانگر رابطه جسم انسان با تعالی اخلاق و مسایل روحی و خود شناسی میباشد، مانند روایتی که مرحوم صدوق در کتاب علل الشرایع ذکر کرده است که از معتبرترین اصول روایى شیعه مى‏باشد که در مجموعه‏هاى روایتى بزرگ شیعه مانند« بحار الأنوار» و « وسائل الشیعه» از آن نقل شده و به آن استناد نموده‏اند و از جمله کتاب‏هاى روایى معتبرى است که علماى شیعه در اجازات خود، روایت آن را به یکدیگر اجازه مى‏داده ‏اند. متن روایت چنین است:
    «حضرت صادق علیهاالسّلام فرمود: شناختن مرد نفس خود را آنست که بداند در بدنش چهار طبیعت و چهار ستون و چهار رکن است و طبیعت چهارگانه او عبارتست از: خون، و صفرا، و سودا، و بلغم… و در بدن هر کسى دو عامل مؤثر است که رفتار و گفتار و کردارش به آنها وابسته است، اول: گرمى، دوم: سردى، و بواسطه گرمى بدنست که آدمى وحشت میکند و یا با نشاط مى‏شود، و یا مرتکب قتل و جنایت و دزدى میگردد و خود خواه و مستبد برأى خواهد گردید، و یا با دیگران در امور مشورت مینماید و یا فسق‏ و فجور و زنا میکند و یا فروتنى و یا تکبر میورزد و اگر سردى بر او غالب گردید افسرده و مهموم و محزون میگردد، و یا خود را ذلیل و خوار مى‏پندارد، و یا خاطرات خسته‏کننده را در مغز خود پرورش میدهد، و یا فراموشى بر او مستولى مى‏شود، و یا از زندگى سعادتمندانه مأیوس مى‏شود و این عوارضى است که موجب بیمارى (هاى روحى و جسمى) میگردد، و این دو عامل مؤثر در اثر غذا است که گاهى انسان بموقع میل میکند و گاه در غیر موقع غذا میخورد، و این واضح و معلوم است که غذاى نابجا و غیر موقع خوردن راه را براى تسلط همه نوع بیمارى باز میکند».[۱۲]
    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
    با توجه به این روایت شریف فهمیده میشود، کسانی که میخواهند خود شناسی کنند باید رکن شناخت طبایع را هم بدانند به اینکه کسی که طبع گرمی دارد نفس او مستعد خودخواهی و استبداد و وحشت و زنا و یا فروتنی و یا تکبر میباشد و کسی که طبع سردی دارد، چنین کسی زمینه افسردگی و محزون بودن و فراموشی و یاس را دارد.
    در این حدیث امام صادق(ع) میفرماید: خود شناسی به این است که انسان را به چهار طبیعت، چهار ستون، و چهار رکن بشناسیم. طبیعتها عبارتند از خون و مره (صفرا وسودا) بلغم و بادها. ستونها نیز عبارتند از عقل و فهم و محفوظات و علم. ارکان هم شامل نور و آتش (حرارت) و روح و آب است.
    صورت انسان سرشت و گل اوست. انسان با نور می بیند، با آتش (حرارت مزاج) میخورد و مینوشد و با روح (مایع حیاتی) آمیزش و حرکت میکند و با آب (رطوبت) مزه چشیدنیها و غذاها را درک میکند. اگر عقل از نور تأیید شود، انسان عالم، حافظه دار، زیرک، هوشیار و با فهم خواهد بود و با اخلاص در توحید و اقراربه طاعت خواهد دانست در چه وضعیتی است و آنچه از مواهب عالم دریافت میکند از کجا برایش می آید و به کجا خواهد رفت.
    خون در وجود انسان گاه با حرارت جریان دارد (گرمی مزاج) و گاه با برودت (سردی مزاج). آن گاه که حرارت آید، سرمست، طغیانگر و شادمان شود و دست به قتل و سرقت و… زند، و آن گاه که سرد شود اندوهگین، و محزون، افتاده و نزار و فراموشکار گردد. اینها عوارضی است که باعث بیماریها میشود و کمترین و سادهترین آنها اتفاق نمیافتد، مگر بر اثر خطایی که سر می زند.
    عملکرد (فیزیولوژی) وجود انسان چنین است که با وجود حرارت میخورد و میآشامد و کار میکند، به وسیله باد( به کمک هوا) میشنود و میبوید، به وسیله آب مزه غذا و اشربه را حس میکند و با روح حرکت میکند و اگر معده حرارت نداشت غذا و نوشیدنی در بدن هضم نمی شد. اگر روح نبود انسان رفت و آمد نداشت. اگر سردی آب نبود، حرارت معده آن را میسوزاند. اگر نور نبود نمیدید و نمی فهمید. سرشت انسان از گل است، استخوانها در بدن چون درخت در زمین است و موها مثل برگ گیاهان و اعصاب همانند پوست درختان و حون نظیر آبهای روان است. چنان که زمین بدون آب نباید باشد، بدون خون هم قوامی ندارد. در خلقت انسان مواد جهان به هم آمیخته و چون خدا این دو (جسم و روح) را با هم ترکیب کرده، زمین جایگاه زندگی بشر گشته، چه از عنصر آسمانی و ملکوتی تنزل کرده و آنگاه که خداوند این دو عنصر را از هم جدا سازد (جدایی ملک و ملکوت) مرگ فرا رسد، باز ماده آن جهانی به آسمان باز میگردد. روحش در نزد پروردگار باقی است؛ زیرا بین روح و بدن جدایی افتد و روح و نور به قدرت نخست باز گردد و بدن را که از مواد دنیا فراهم آمده ترک گوید. سر فساد و در هم ریختن بدن این است که باد و هوا و آب بدن را میمکد، گل خشک میگردد و خشک گشته و میپوسد و هر یک به حقیقت اولیه میپیوندند و جان به وسیله نفس جنبش دارد و جنبش نفس از باد (هوا) است. نفس مومن نوری است موید به عقل و نفس کافراتش است موید به شیطنت. و این از شکل اتش است و آن از جنس نور.
    این حدیث نشانگر رابطه تنگاتنگ طبع و اخلاق است و نقش و وجود طبایع اربعه را در وجود انسان به ما میآموزد و با توجه به چنین احادیثی کسانی که بر این باورند که میشود، مسایل جسم و روح را کاملاً از هم جداگانه بحث کرد و این دو مقوله ارتباط قابل توجهی با همدیگر ندارند، دچار اشتباه در استنباط و فهم مسایل روح و جسم میشوند.
    روایات فراوانی داریم که طبایع چهارگانه در آن مطرح شده و یا به یکی از طبایع اشاره شده و مورد بحث قرار گرفته است و در صورت غلبه هر یکی از این طبایع به درمانهای مربوطه پرداخته است، که خود اساس طب اسلامی است و در این موضوع با طب سنتی ما مشترک است. اشتراک طب اسلامی و سنتی در موضوع محوری طبایع و مزاجها، علامت واحد بودن سرچشمه این دو میباشد که منشاء وحیانی دارد؛ چنانکه بعضی از علماء مثل مرحوم شیخ مفید به آن اشاره دارند، شیخ مفید (رحمه الله علیه) در این باره می‌فرماید: طب، دانشی است که آگاهی از آن امری ثابت است و راه دسترسی بدان نیز وحی است. عالمان به این دانش، آن را تنها از پیامبران کسب کردند، زیرا نه برای شناخت حقیقت بیماری جز به کمک سمع (ادلۀ نقلی) راهی هست و نه برای آگاه شدن به درمان، راهی جُز توقیف (یعنی از وحی ) به خاطر همین، یگانه راهِ این آگاهی شنیدن از همان خدایی است که به همۀ نهفته‌ها آگاه است.[۱۳] البته ما در این بحث منکر این نیستیم که طب سنتی هم دچار بعضی از تحریفات شده است که نشانه آن استفاده از محرمات در طب سنتی میباشد. مثل شراب و اکل الطین (خوردن بعضی از گلها) و … .
    روایاتی که در مورد طبایع اربعه و مزاج هستند، نشانگر حقانیت وجود طبایع اربعه در وجود انسان میباشند ولو اینکه با مبانی علوم غربی ناسازگار باشند و بعضی از دانشمندان ما با تکیه بر این علوم به انکار واقعیت تأثیر طبایع اربعه در وجود انسان بپردازند، و ما در علم اخلاق و طب اسلامی به شناخت طبایع نیاز اساسی و پایهای داریم و امیداوریم خداوند ما را به حقایق امور رهنمود سازد.
    نکته دیگری که در این جا قابل بحث و بررسی است، ضعف سند بعضی از این روایات است که با تکرار مکرر آن چه بصورت معنی و چه بصورت لفظ قابل جبران است. و علمای بزرگ ما مثل شیخ صدوق و کلینی و مجلسی و حر عاملی و سایر علماء آنها را در کتابهای خود ذکر کرده و بعضاً شرح دادهاند. و خیلی از علماء کتابهای مستقلی در طب اسلامی نوشتهاند و خیلی از این احادیث در این کتابها بر مبنی طبایع اربعه میباشد.
    نکته دیگر اینکه معمولا در اینگونه روایات، داعیه بر تحریف خیلی کم است، چون خلفاء مسلمین و مردم ولو برای سلامت دنیویشان هم که شده به این علوم نیاز داشتند، چنانچه مأمون عباسی دستور میدهد رساله «ذهبیه» امام رضا (ع) را با طلاء بنویسند.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    بررسی روایی

    ما در این باب به ذکر این روایات و بررسی آن میپردازیم:

     

    روایت اول: خصایص غلبه طبایع اربعه به فرموده امام موسی کاظم(ع)

    ابواحمد عبدىّ از قول پدرش چنین نقل مى‏کند: حضرت موسى بن جعفر علیهما السّلام بر هارون الرّشید وارد شدند، هارون گفت: یا ابن رسول اللَّه! درباره طبایع‏ چهارگانه براى من مطالبى بفرمائید! حضرت فرمودند: باد، پادشاهى است که مدارا مى‏کند، و خون، برده‏اى است بد اخلاق، و چه بسا برده که مولاى خود را بکشد، بلغم، دشمنى است قوى، از هر سو او را ببندى، از سوى دیگر راه باز مى‏کند، و صفراء، اما صفراء بمنزله زمینى است هر گاه‏ بلرزد حرکت میکند، بطرف بالاى خود، هارون گفت: یا ابن رسول اللَّه! از کنوز و گنجینه‏هاى خدا و رسولش، بر مردم انعام مى‏دهى‏.[۱۴]
    علامه مجلسی (ره) در شرح این حدیث میفرماید:
    احتمال دارد مراد از ریح (باد) در این روایت شریف، صفراء باشد بخاطر تند و تیزی و لطافت خلط صفراء و سرعت نفوذ و تأثیر آن در بدن، پس سزاوار است با صفراء مدارا شود تا بر انسان غلبه نکند و او را به نابودی نکشاند و یا مراد از ریح روح حیوانی است و مراد از مره صفراء و سوداء با هم میباشند. بعضی مواقع برای این دو اطلاق «مره» میشود و این اصطلاح دیگری در طبایع است و تقسیم دیگری برای طبایع میباشد(به دم عارم گفته شده) عارم یعنی شدیداً بد اخلاق گفته میشود عرم الصبی علینا: یعنی بچه شرارت و فساد کرد شاید معنایش این باشد که دم خادم بدن و نفع رساننده به آن است ولی چه بسا غلبه آن باعث نابودی بدن میباشد؛ پس شایسته است اصلاح شود (در تعادل نگه داشته شود) و انسان از غلبه آن جلوگیری کند. ( و اینکه خلط بلغم) خصم وجدل (دشمنی قوی) است کنایه از این است دوره درمانش طولانی است و دفع آن آسان و راحت نیست. اما صفراء( اذا اهتزت) یعنی اگر غلبه کند و به حرکت درآید به طرف بالا میرود، همانطوری که در تب نایب از غب[۱۵]و ربع[۱۶] و غیر این دو بدین گونه میباشد، باعث تزلزل و تحرک بدن میباشد. بعد علامه مجلسی میفرماید: مثل این حدیث و این کلمات را در کتابهای اطباء و حکمای گذشته دیدم.[۱۷]
    این فرموده علامه نشانگر این است که به احتمال زیاد اینگونه بیانات گوهر بار سرچشمه واحد و منشا وحیانی دارد و به حکماء و اطباء از طریق وحی و پیامبران رسیده است و لو اینکه به خاطر فواصل زمانی زیاد و نامعلوم بودن واسطه ها و علل دیگر اسناد آن در دست ما نباشد.

     

    روایت دوم: غلبه طبایع منشاء عموم بیماریها

    از حضرت صادق (ع) منقول است که: عامه دردها و بیماریها از غلبه صفرا و سودا و خون سوخته شده و بلغم زیاد مىباشد، بس باید که آدمى تعهد احوال خود بکند، پیش از آنکه اینها بر او غالب شود و او را هلاک کند.[۱۸]
    علامه مجلسی در اینکه حضرت فرموده:« إِنَّ عَامَّهَ هَذِهِ الْأَرْوَاحِ مِنَ الْمِرَّهِ الْغَالِبَهِ أَوْ دَمٍ مُحْتَرِقٍ أَوْ بَلْغَمٍ غَالِبٍ» معنی ارواح چیست میفرماید:
    ارواح جمع ریح است مانند اریاح و مراد از ارواح در اینجا دیوانگی و فلج و لقوه[۱۹] و جذام و برص[۲۰] و نظایر این امراض است.[۲۱]
    در این روایت اولاً: طبایع اربعه ذکر شده و ثانیاً عامه امراض که بعضی از آنها هم از قسم روحی است مربوط به غلبه طبایع اربعه میباشد و سفارش شده که انسان باید مراقب خود باشد و طبعش را کنترل کند تا اخلاط بر او غلبه نکند و در اثر غلبهاش او را به هلاکت نرساند.

     

    روایت سوم: بنای جسم انسان بر طبایع چهارگانه

    خداوند تعالى اجسام را روى چهار طبیعت بنا کرده است و آنها عبارتاند از صفراء و سوداء و خون و بلغم که دوتاى آنها گرم و دوتاى دیگر سرد است و میان هر دوتاى آنها از لحاظ دیگر اختلاف است، یکى گرم مرطوب دیگرى گرم خشک و یکى سرد مرطوب و دیگرى سرد خشک. هر یک از این طبیعتها را بر قسمتى از اعضاء بدن مسلط کرد، بنابراین بدن نیز داراى چهار قسمت (عضو) مهم است سر، سینه، پهلو، شکم. حالات طبیعى انسان در ادوار عمر بدان خداوند عالم حالات آدمى را که بر آنها ساخته شده و به آن احوال متصرف در حیات و زندگانى است چهار بخش قرار داده است:
    حالت اول: پانزده سال است که جوانى و خوبى و طراوت او در این دوره از عمر است و در این مدت خون در مزاج او بر سایر اخلاط غالب است.
    حالت دوم: حالت دوم از پانزده سالگى است تا بسى و پنج سالگى در این قسمت از عمر غلبه با صفراء است که بنهایت شدت و قوت میرسد، بر همین حالت بسر میبرد تا این دوره سپرى شده بحالت سوم برسد.
    حالت سوم: این حالت از سى و پنج سالگى شروع مى‏شود و به شصت سالگى ختم میگردد. در این دوره از عمر سایر اخلاط مغلوب مره سوداء است. این دوره روزگار حکمت و پند و اندرز و معرفت و عبرت و انتظام امور زندگى و صحت نظر در عواقب امور و دوراندیشى است. در این دوره رأیش صادق و متین دلش محکم و ثابت است، تصرفات حیات او را دگرگون نمیسازد.
    حالت چهارم: چون وارد مرحله چهارم حیات بشویم، بلغم بر سایر اخلاط غلبه پیدا میکند، این همان حالتى است که به چیزى بر نمیگردد، مگر پیرى و ناتوانى بسوى تلخى عیش، لاغرى، کم شدن نیرو و فساد زندگى. نشانه این حالت آنست که نسیان بر فکر و حافظه او مسلط مى‏شود، چیزها و کسانى را که با آن مربوط بوده نمى‏شناسد، در حضور مردم چرت میزند و میخوابد و هنگام خواب بیدار میماند گذشته‏ها را بیاد نمى‏آورد، حوادث را فراموش میکند، عادات خود را از دست میدهد، روش دیرینه‏اش در زندگى تغییر مى‏یابد. آب جلوه او خشک مى‏شود، موى رویش و ناخن او کم میگردد، همواره جسمش رو بانعکاس و ادبار میرود؛ زیرا مزاج او تحت استیلاى بلغم قرار گرفته است و بلغم سرد و خشک است و خود معلوم است که سردى و خشکى فناى اجسام میباشد، جسم بر اثر غلبه قوه بلغمیه نیروى خود را از دست میدهد و نابود میگردد.[۲۲]
    این فقرات از رساله ذهبیه امام رضا (ع) میباشد که یک رساله طبی است و در اعتبار آن شیخ حر عاملی که از بزرگان علمای ماست میفرماید: رساله ذهبیه همانطوری که ذکر شد از مشهورات است و در مشهور و اعتبار آن شرح سید راوندی و تصریح مححقق ثانی که رساله از امام رضا (ع) است، کافیست.[۲۳] همچنین علامه مجلسی مشهور بودن این رساله را در بین علمای ما در کتاب شریف بحار الانوار ذکر میکند.[۲۴]
    حضرت در این روایت شریف میفرماید: خداوند تبارک و تعالی بنای جسم انسان را بر چهار طبع صفراء و سوداء و دم و بلغم استوار داشته و سن انسان را به چهار بخش تقسیم کرده که در هر دورهای یک مزاجی بر او چیرگی دارد و انسان باید تعهد احوال آن را بکند و حضرت اشاره میکند که در هر دورهای خصوصیات اخلاقی و روحی آن دوره متفاوت است به عنوان مثال از سى و پنج سالگى تا شصت سالگى صحت نظر در عواقب امور و دوراندیشى دارد و اهل حکمت است. از شصت سالگی به بعد نسیان بر فکر و حافظه او مسلط مى‏شود، چیزها و کسانى را که با آن مربوط بوده نمى‏شناسد؛ چون بلغم بر او غلبه کرده و نسیان از آثار غلبه بلغم میباشد، لازم به ذکر است که اگر بلغم حتی در جوانی هم بر خلاف مزاج جوانی، بر کسی غلبه کند، علایم کندی ذهن و حافظه را به بار می اورد. در این حدیث شریف حقانیت وجود طبایع اربعه را در نهاد انسان و حتی تأثیر آن را حالات روحیاش متذکر میشود .
    روایت چهارم: خلقت طبایع اربعه در انسان
    در تفسیر فرات: از عبید بن کثیر بسندى از حسن بن على بن ابى طالب علیه السّلام فرمود … پس خداوند جبرئیل را مبعوث کرد و او یک مشت خاک از ظاهر و پوسته زمین گرفت و با آب شیرین و شور مخلوط کرد و خداوند قبل از این که روح را در او بدمد، طبایع را در انسان ترکیب کرد، پس خداوند او را از ظاهر و خاک روی زمین آفرید. فلذا آدم نامیده شد … و او را بچهار طبع وصف کنند، طبع خون و بلغم‏، و صفراء و باد … .[۲۵]
    این حدیث طولانی در مورد کعب الحبار یهودی است که در مناظره با عمر بن خطاب سؤالاتی در مورد خلقت که جواب آن در تورات موجود بود، از او پرسید و عمر نتوانست جواب بدهد و با پاسخ آن توسط امیرالمومنین علی (ع) حقانیت و وصایت آن حضرت به اثبات رسید. که در این حدیث امیر المومنین (ع) نحوه ترکیب انسان از طبایع اربعه را قبل از خلقت روح بیان میکند و صراحتاً خلقت طبایع اربعه در نهاد انسان را در این حدیث ذکر کرده است. علامه مجلسی این حدیث را از تفسیر فرات کوفی نقل کرده او در مورد این تفسیر میفرماید: تفسیر فرات اگرچه اصحاب ما به مدح و ذم و عیبش متعرض نشدهاند و لیکن روایات آن موافق با احادیث معتبری است که به دست ما رسیده است و حسن ضبط در نقل آن باعث اطمینان و حسن ظن ما به مؤلف میشود و مرحوم صدوق هم روایاتی را از او توسط حسن بن محمد جمهور بن سعید هاشمی نقل کرده است.[۲۶]

     

    روایت پنجم: خلقت طبایع اربعه در انسان در کتاب تورات

    به سندى از وهب بن منبه که در تورات وصف آغاز آفرینش آدم را چنین یافته، خدا تبارک و تعالى فرموده: من آدم را آفریدم، تنش را از چهار چیز درهم نمودم، آن را ارثى فرزندانش ساختم که بدان نشو و نما کنند تا روز رستاخیز، چون او را آفریدم، جسمش را از تر و خشک و گرمى و سردى و درهم نمودم. چون از خاک و آب ساختم و در او نفس و روح نهادم، خشکى هر تن از خاک است و ترى آن از آب و گرمى از نفس و سردى از روح می باشد.
    و پس از این آفرینش نخست در تن چهار نوع آفریدم که بفرمان من مایه و پایه آن باشند و جسم بدون آنها نمیتواند باشد و آنها بدون هم نمیباشند، چون مرّه سیاه، مرّه زرد، خون و بلغم‏، و این آفریده‏ها را درهم جا دادم، جاى خشکى مره سیاه است، جاى ترى در مرّه زرد، جاى گرمى خونست و جاى سردى بلغم‏، در هر تنى اعتدال این چهار نوع را مایه و پایه ساختم و هر کدام را چهار درجه است نه بیش و نه کم که صحت و اعتدالش با آنها کامل شود، و اگر یکى از آنها یک درجه بر دیگران بیشتر باشد و چیره شود جسم به اندازه اضافی آن بیمار گردد، و اگر یک درجه کاستى پیدا کند در برابر دیگران تاب نیاورد و سست و ناتوان گردد.[۲۷]
    این حدیث در الجواهر السنیه فی الأحادیث القدسیه شیخ حر عاملی هم آمده است که احادیثى که در آن فراهم آمده است، مورد اتفاق هر دو طایفه( شیعه و سنى) میباشد و هر دو گروه صحت سلسله سندهاى آنها را تأیید کرده‏اند، به طورى که مى‏توان گفت هر دو فرقه در مضمون آنها اجماع دارند و از کثرت راویان به حد تواتر رسیده‏اند. در عین حال علامه مجلسی (ره) در شرح این روایت میفرماید: در شرح این حدیث حقش را اداء نکردیم، چون از روایاتی است که از طریق اهل سنت وارد شده و منسوب به اهل کتاب میباشد، ولی قریب به (مضمون) این حدیث در کتاب عقل وجود دارد که در آنجا شرح دادیم که آن شرح در اینجا هم مفید است.[۲۸]
    در این روایت صراحتاً از ترکیب انسان از طبایع اربعه به هنگام خلقت ذکر شده که قوام جسم انسان هم بر این طبایع استوار است و هر کدام از این طبایع در صورت اعتدال باعث صحت جسم میشوند اگر یکى از این طبیعتها از حدّ اعتدال خارج شد، بیمارى داخل بدن خواهد شد (و چه بسا سبب هلاکت انسان شود) و اگر ناقص شد و از حد معمولى (که باید باشد) کمتر گردید بمرور ضعیف مى‏شود، بطورى که توانائیش تمام شود و آن هم باعث بیمارى گردد که دیگر نتواند بواسطه عجز و ناتوانى که پیدا کرده با باقى طبیعتها مقارنت نماید (و این هم گاه موجب هلاکت آدمى گردد). در ادامه حدیث میفرماید: اخلاق انسان از اثر طبیعتهای است که در بدن او قرار داده شده و جسد از آنها ترکیب یافته و بعضی از خصوصیات اخلاقی را به سردی و گرمی و تری و خشکی، نسبت میدهد. به عنوان مثال میفرماید، زمانی که اگر خشکى به کسی غلبه کرد (کارهاى ناشایسته انجام میدهد تا) قساوت در قلبش پیدا شود، اگر ترى و رطوبت غالب شد نرمى و خوش اخلاقى او تبدیل بمهانت و سستى و خوارى (و خود پست‏تر بینى) مى‏شود( تنبلى خوار کننده بسرش آید).
    و اگر گرمى غلبه کند و حرارت بر او غالب گردید، خشونت او تبدیل بنادانى و خشونت بیجا (و خود برتر بینى) میگردد، و اگر برودت و سردى بر او غلبه کرد، وقار و تأنى او تبدیل بنادانى و شک و تردید (و خود کمتر بینى) خواهد شد، بنا بر این اگر اخلاق او معتدل و همه صفاتش یکسان و خلقت (جسمانى) او مستقیم باشد، جزم و عزمش محکم خواهد بود و قصدش ملایم باشد و تند فهم و آرام خاطر و با وقار و تأنى میگردد. و این توضیحات در روایت به وضوح نشانگر تأثیر طبایع اربعه در اخلاق انسانی است اگرچه، سند قوی هم نداشته باشد و لیکن با پیوست روایات مشابه معنوی و لفظی از روایات شیعه و اهل سنت موید خوبی برای این ادعا است. و فطرت و وجدان هم موید خوب دیگری است، چنانکه زمانی که گرمی در جسم ما غلبه کند، با صفرای اضافی دچار تندی اخلاق میشویم. این را حکمای طب سنتی و بعضی از عرفای اخلاقی متذکر شدهاند که در ادامه مباحث به آنها اشاره خواهیم کرد.

     

    روایت ششم: روایت امیرالمؤمنین (ع) در مورد اعتدال طبایع

    این حدیث در کتاب الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، نوشته علامه، زین الدین، على بن یونس نباطى بیاضى‏ ذکرشده است که این کتاب، از معتبرترین کتب تهیه شده و تنها از کتب مرجع شیعه جمع‏آورى نشده، بلکه بسیارى از کتب اهل تسنن در منابع کتاب دیده شده است و همچنین شیخ بهایی «رحمه‎الله‌علیه» در کشکول خود، این روایت را از امیرمؤمنان امام علی (ع) نقل فرموده است که محل شاهد آن تأثیر طبایع در روح و اخلاق است که حضرت می‎فرمایند:

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 05:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مسئولیت کیفری و عوامل رافع مسئولیت کیفری- قسمت ۱۳ ...

    از طرف دیگر جلوگیری از الکلیسم و اعتیاد مواد مخدر مستلزم اقدامات پیشگیری و مبارزه با علل اعتیاد در جامعه است که بحثی طولانی است و جنبه حقوقی ندارد.
    ارزیابی یا نحوه احراز جنون
    در امور جزایی مسئله یک مسئله ماهوی است و قاضی ماهوی (رسیدگی کننده به اصل جرم) در این ارزیابی اختیار کامل دارد و حتی دیوان کشور نمی تواند به این تشخیص دادگاه ایراد نماید.
    برای دیوانگی فرض قانونی وجود ندارد بنابراین حتی کسانیکه از لحاظ حقوق مدنی محجور شناخته شده و اختیار اداره اموال خود را از دست داده اند ممکن است از لحاظ جزایی مسئول شناخته شوند هم چنین کسی که دارای سوابق دیوانگی بوده است ممکن است مسئول شناخته شود.
    الف) کارشناس روانی:
    اگر چه قاضی در ارزیابی جنون دارای اختیارات وسیع و نامحدودی است مع هذا موظف است برای این ارزیابی و مطلع شدن از وضع روانی متهم و به دست آوردن اطلاعات واقعی در این باره به متخصصین امر (روانپزشک و روانشناس) مراجعه نماید. در این مورد تبصره ذیل ماده ۴ قانون اقدامات تامینی مقرر
    می دارد درباره تشخیص عدم مسئولیت مجرمین و اینکه آیا مطلق یا بطور نسبی فاقد قوه ممیزه می باشد دادگاه نظر پزشک متخصص امراض روحی را جلب می نماید… و باز تشخیص اولیه رفع جنون با متخصص امراض روانی است.
    در هر موقع که بنا بر تشخیص پزشک متخصص امراض روحی مجرم معالجه گردید بر حسب پیشنهاد مدیر بیمارستان و تصویب دادستان دادگاه رسیدگی کرده و درصورت تشخیص رفع حالت خطرناک حکم به خاتمه اقدام تامینی خواهد داد.
    دیوانگی اشکال مختلفی دارد ممکن است بصورت ظاهر یا مخفی باشد در بسیاری موارد بیماری مشکوک است مثلا اشخاصی خود را به دیوانگی می زنند یا برعکس اشخاص دیوانگی خود را مخفی می کنند و فقط یک متخصص است که می توان آن را تشخیص دهد.
    کارشناسی معمولاً بوسیله بازپرس یا بوسیله رئیس دادگاه از سوی لیست کارشناسان که بوسیله کانون کارشناسان در اختیار گذاشته می شوند و آنها تحت نظر بازپرس و یا رئیس دادگاه به وظیفه خود عمل می کنند. در کشورمان تشخیص دیوانگی به اداره پزشکی قانونی که وابسته به قوه قضایه بوده و دارای پزشکان متخصص در رشته های مختلف است ارجاع می شود.
    ب) همکاری کارشناس و قاضی:
    در این مورد اتفاق نظر وجود دارد که همان قاعده ای که در دعاوی مدنی حاکم است و برطبق آن قاضی مقید به نظر کارشناس نسبت عمومیت داشته و در دعاوی جزایی نیز در مورد کارشناسی صادق است یعنی قاضی مکلف به پذیرش نظر کارشناس نیست یعنی قاضی می تواند اعتقاد (اظهار نظر) خود را براساس مقتضیات و اوضاع و احوال دیگری غیر از نظر کارشناس قرار دهد. ضمناً قابل توجه است که کارشناسان اغلب اظهار نظرهای مغایری می نمایند.
    اما در مورد خاص تشخیص جنون از دیر زمان این مسئله صورت بحث قرار گرفته است در کنگره
    اعصاب شناسی پاریس که اظهار نظرمتضاد مورد توجه قرار گرفت.
    عقیده ی بعضی دانشمندان براین بود که پزشک باید اظهار نظر خود را محدود به این نماید که آیا مرض خاص وجود دارد یا خیر و در صورت لزوم ماهیت آن را تعیین کند اما حق ندارد اظهار نظر نماید که آیا چنین عدم مسئولیت به دنبال دارد یا خیر. چنین اظهار نظری جنبه فلسفی و حقوقی دارد تا طبی.
    دسته دیگر از دانشمندان بر عکس اظهار نظر نموده اند که ارزیابی عدم مسئولیت در صلاحیت طبیب است. اطباء عالیقدری از این نظریه پشتیبانی نموده و حتی پیشنهاد کرده اند که کلیه متهمین در یک کلینیک وابسته به زندان اجباراً مورد آزمایشهای روانپزشکی قرار گرفته و مسئولیت جزایی آنها توسط متخصصین مورد ارزیابی قرار گیرد.
    این نظریه به وسیله ی دکترین و مکاتب جدید مورد پشتیبانی قرار گرفته و موجب شد که بر طبق آیین دادرسی کیفری فرانسه تحقیق درباره ی شخصیت آن دسته از متهمین که مرتکب جرم جنایی شده اند اجباری و در مورد متهمینی که مرتکب جرم جنحه شده اند اختیاری و باز در صورت تقاضای متهم یا وکیل مدافع وی اجباری گردد و در قانون کشور ما نیز در مورد مجازاتهای سالب آزادی ، البته پس از محکومیت قطعی اجباری گردیده است.

    پایان نامه حقوق

    ولی لزوم یا حتی اجباری بودن این آزمایشات فقط می تواند نشانه همکاری نزدیک بین کارشناسان متخصص در روانپزشکی و قضات و متخصصین در علوم جنایی و با وصف اهمیتی که برای اظهار نظر کارشناسان برای روشن شدن قاضی قائل هستیم مع هذا قاضی باید این حق را داشته باشد که در مواردی استثنائاً آنها را نپذیرد و یا رای خود را براساس دلایل و واقیتهایی غیر از نظر کارشناس قرار دهد و به همین دلیل تبصره ذیل ماده ۴ قانون اقدامات تامینی تصریح نموده که دو بار تشخیص عدم مسئولیت مجرمین و اینکه آیا مطلقاً یا بطور نسبی فاقد قوه ممیزه می باشند دادگاه نظر پزشک متخصص امراض روحی را جلب می نماید و در هر حال تصمیم نهایی با دادگاه است. همچنین است در مورد تشخیص معالجه امراض روحی بر طبق قسمت اخیر ماده۴، در هر موقع که بنا بر تشخیص پزشک متخصص امراض روحی مجرم معالجه گردد بر حسب پیشنهاد مدیر بیمارستان و تصویب دادستان دادگاه رسیدگی کرده و در صورت تشخیص رفع حالت خطرناک حکم به خاتمه اقدام تامینی خواهد داد ملاحظه می گردد که اگر چه تشخیص خاتمه جنون با طبیب است ولی تصمیم مبنی بر خاتمه حالت خطرناک با دادگاه است.
    با این وصف باید گفت که دادگاه باید دلایلی محکم برای رد نظر کارشناس داشته باشد و نمی تواند بطور دلخواه شخصی را که پزشک متخصص دیوانه تشخیص داده مسئول و یا برعکس کسی را که از لحاظ روانی سالم تشخیص داده است غیر مسئول بداند و باید گفت در عمل قاضی کمتر چنین کاری را انجام
    می دهد بلکه برعکس رای خود را کورکورانه براساس اظهار نظر پزشک متخصص صادر می نماید بدون آنکه در مورد صحت یا سقم آن تردید یا تحقیق نماید برعکس اختلاف نظر در مواردی پیش می آید که پزشکی قانونی فقط نوع مرض را، آن هم با بکار بردن اصطلاحات علمی و پزشکی تعیین می نماید بدون آنکه اظهار نظر نماید که آیا چنین حرفی سالب مسئولیت است یا خیر. در آن صورت بارها میان بازپرس و پزشک قانونی مکاتبه می شود و یا پزشک متخصص به بازپرسی یا دادگاه احضار می شود تا حضوراً راجع به مشخصات مرض و تاثیر آن مسئولیت جزایی اظهار نظر نماید.
    جنون در قوانین سابق جزایی ایران
    ماده ی ۴۰ قانون مجازات عمومی مصّوب ۲۳ دی ۱۳۰۴ چنین مقرر می داشت: «کسی که در حال ارتکاب جرم مجنون بوده یا اختلال دماغی داشته باشد ، مجرم محسوب نمی شود و مجازات نخواهد داشت، ولی در صورت بقای جنون باید به دارالمجانین تسلیم شود.» این ماده«جنون» و «اختلال دماغی» را در یک ردیف قرار می داد و مشکلاتی برای دادگاه ها ایجاد می کرد.
    قانون اصلاحی مصوب ۷ خرداد ۱۳۵۲ تحت تاثیر اصطلاحات رواانشناسی جدید در بند «الف»
    ماده ی ۳۶ خود در مورد جنون به نحو دقیق تری عمل کرده بود. طبق تعریف این قانون:« هر گاه محرز شود مرتکب حین ارتکاب به علل مادر زادی یا عارضی فاقد شعور بوده یا به اختلال تام تمیز یا اراده دچار باشد، مجرم محسوب نخواهد شد…» در بند «ب» همین ماده نیز به اختلال نسبی شعور یا قوه ی تمیز یا اراده اشاره شده بود. این موارد موجب تخفیف مسئولیت جزایی می گردید بدین ترتیب که در جنایات حسب مورد یک تا دو درجه تخفیف داده می شده و در جنحه ها مجازات خمر مرتکب حداقل حبس حنجه ای بود.
    قانون ۱۳۵۲ با بکار گیری اصطلاحات « فقدان شعور» «اختلال تام» و «اختلال نسبی» قوه تمیز یا اراده، «جنون» را در حقیقت طبقه بندی می کرد. البته گفتنی است که اصطلاحات حقوقی در این زمینه محدودند و بحث در زمینه های مختلف جنون را باید بر عهده ی روانشناسان و روانپزشکان گذاشت تا با آگاهی به فعالیت مغز و ارگانیزم آن و سیستم عصبی ، مساله را روشن کنند.
    جنون در قانون مجازات اسلامی
    ماده ی ۲۷ قانون سابق راجع به مجازات اسلامی «جنون» را موجب عدم مسئولیت کیفری می دانست و به نظر می رسید که بر خلاف قوانین ۱۳۰۴و۱۳۵۲، مجنون مرتکب جرم را مجرم می شناخت اما مسئولیت کیفری او را زایل می ساخت. قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ نیز عیناً رویه قانون سابق را در ماده ۵۱ خود اتخاذ کرده است.
    به هرحال، با صراحت ماده ۵۱ که جنون را به هر درجه که باشد موجب عدم مسئولیت کیفری
    می داند، سمی توان دو تحلیل متفاوت به دست داد:
    ۱- در تحلیل اول می توان گفت تهیه کنندگان قانون با بکار بردن جمله «جنون به هر درجه که باشد» حتی موارد بیماریهای روانی را نیز که در مرز سلامتی و جنون قرار دارند مورد توجه قرار داده اند و این گونه بیماران می توانند از معافیت ماده ۵۱ استفاده کنند. تبصره ی ۱ ماده ی ۵۱ قانون ۱۳۷۰ نیز تا حدی موید این مطلب است.
    ۲- تحلیل دیگر چنین است که قانون کلمه مجنون را در معنای خاص خود به کار گرفته و به طور کلی زوال کامل عقل مورد نظر بوده است؛ در نهایت این زوال عقل می تواند آن چنان شدید باشد که فرد را از نظر روانی در تاریکی مطلق قرار دهد، یا شدت آن در این حد نباشد ولی طوری حادث گردد که بتوان از کلمه « دیوانه» یا «مجنون» در نظر عرف از آن استفاده کرد. البته، بدیهی است که در وجود جنون و درجه ی آن به هر حال نظر کارشناسان یعنی پزشکان متخصص امراض روانی شرط است و دادگاه با جلب نظر ایشان مبادرت به اتخاذ تصمیم لازم خواهد کرد، ولی با عنایت به تبصره ی ذیل ماده ی ۴ قانون اقدامات تامینی مصوب ۱۳۳۹ که می گوید: «دادگاه نظر پزشک متخصص امراض روحی را جلب می نماید و در هر حال تصمیم نهایی با دادگاه است» می توان پندار سوء استفاده دادگاه ها از جمله « جنون به هر درجه را نادیده نگرفت.
    یادآوری این نکته نیز ضروری است که جنون به عنوان علت رافع مسولیت، جرم را از بین نمی برد و لذا معاونان و شرکای جرم، در صورت برائت مجنون، مجازات خواهند شد. البته این مسئله در صورتی است که به وجود جرم توسط مجنون معتقد باشیم واگر چون برخی از حقوقدانان زوال عنصر روانی را در مجنون مدنظر قرار دهیم اصل جرم بودن عمل زیر سوال قرار می گیرد.
    ضوابط قانونی حاکم بر مفاهیم جنون
    اولاً- موارد اکراه در قتل: اگر اکراه شونده طفل غیر ممیز یا مجنون باشد فقط اکراه کننده محکوم به قصاص است (تبصره ی۱ ماده ی ۲۱۱ق.م.ا)
    ثانیاً- موارد شرایط قصاص: هرگاه دیوانه یا نابالغی عمداً کسی را بکشد خطا محسوب و قصاص
    نمی شود، بلکه باید عاقله آنها دیه قتل خطا را به ورثه مقتول بدهند (ماده ی ۲۲۱ق.م.ا.) طبق تبصره ی ماده ی مزبور، در جرایم قتل نفس یا نقص عضو، اگر جرایم ارتکابی عمدی باشد و مرتکب صغیر یا مجنون باشد و پس از بلوغ یا افاقه مرتکب، مجنی علیه در اثر سرایت فوت شود مستوجب قصاص نمی باشد ضمناً هرگاه عاقل دیوانه ای را بکشد، قصاص نمی شود، بلکه دیه قتل را به ورثه مقتول می دهد در صورتیکه اقدام وی موجب اخلال در نظم جامعه یا خوف شده و یا بیم تجری مرتکب و یا دیگران گردد موجب حبس تعزیری از ۳ تا ۱۰ سال خواهد بود(ماده ی ۲۲۲ق.م.ا.)
    ثالثاً- موارد سکون قوه تمیز و فقدان قصد و اراده: در صورتیکه مبنای مسئولیت برای قتل عمدی مستوجب قصاص وجود شرایطی از جمله اراده و قوه تمیز و تشخیص حسن و قبح باشد، می توان گفت هر گاه کسی در حال خواب یا بی هوشی شخصی را بکشد، قصاص نمی شود فقط به دیه قتل به ورثه مقتول محکوم خواهد شد (ماده ی ۲۲۵ ق.م.ا.) در این حالت قتل ارادی و شبه عمدی است.
    مع هذا هر گاه کسی در حال خواب بر اثر غلتیدن موجب تلف یا نقص عضو دیگری شود جنایت او به منزله ی خطا ی محض بوده و عاقله او عهده دار خواهد بود (ماده ی ۳۲۳ق.م.ا.)
    رابعاً- شرایط دعوای قتل: از دعوای قتل شرایط طرح دعوای قتل این است که مدعی باید حین اقامه دعوی ، عاقل (غیر مجنون) و بالغ باشد و چنانچه دعوی مستلزم امر مالی گردد ، رشد نیز شرط است. اما نسبت به مدعی علیه هیچ یک از موارد مذکور شرط نمی باشد (ماده ی ۲۲۷ ق.م.ا.)
    خامساً- شرایط اقرار– از راه های ثبوت قتل اقرار است: اقرار به صورتی نافذ است که اقرارکننده دارای اوصاف زیر باشد: ۱- عقل ۲- بلوغ ۳- اختیار ۴- قصد
    بنابراین اقرار دیوانه و مست و کودک و مجبور و اشخاصی که قصد ندارند مانند ساهی، هازل و نائم و بیهوش نافذ نیست. این شرایط در مورد تمامی جرایم مستلزم حد مانند زنا ، لواط، و نظایر آن و شرب مسکر، محاربه و افساد فی الارض در قوانین مربوط ذکر شده است.
    سادساً- در مورد زنا: از موجبات زنای مستوجب حد این است که زانی یا زانیه بالغ و عاقل
    (غیر مجنون) و مختار بوده و به حکم و موضوع آن نیز آگاه باشد (ماده ی ۶۴ق.م.ا.) مع هذا در موارد جنون بعد از ارتکاب زنا هر گاه محکوم به حد دیوانه یا مرتد شود حد از او ساقط نمی شود (ماده ۹۵ق.م.ا.) نهایت آنکه با توجه به روح و مفاد قوانین جاری به نظر می رسد، اعمال و اجرای کیفر تا زمان بهبودی نسبی جنون به تاخیر می افتد.
    سابعاً- در جرایم مستلزم حد شرب خمر و سرقت: حد مسکر بر کسی ثابت می شود که بالغ و عاقل و مختار و آگاه به مسکر بودن و حرام بودن آن باشد(ماده ۱۶۶ق.م.۱) برابر ماده ۱۷۷ ق.م.۱ در مورد حد مسکر، حد وقتی جاری می شود که محکوم علیه از حال مستی بیرون آمده باشد، در واقع آگاهی محکوم به تحمل کیفر مورد توجه قانون گذار بوده است. مع هذا هر گاه محکوم به حد مسکر، دیوانه یا مرتد شود حد از او ساقط نمی شود (ماده ی ۱۸۰ق.م.ا.) در مورد سرقت نیز برابر تبصره ی ۲ ماده ۱۹۸ق.م.ا. بیرون آوردن مال از حرز توسط دیوانه یا طفل غیر ممیز و حیوانات و امثال آن در حکم مباشرت است.
    ثامناً- از نظر پرداخت دیه: در جنایات مستوجب دیه، جنایت عمدی و شبه عمدی دیوانه و نابالغ به منزله ی خطاء محض است (تبصره ی ۱بند (ج) ماده ۲۹۵ ق.م.ا.) مسئولیت پرداخت دیه نیز برابر تبصره ماده ۳۰۶ ق.م.۱ بر عهده عاقله می باشد.
    تاسعاً- از نظر حدود مسئولیت جزایی: جنون در حال ارتکاب جرم به هر درجه که باشد رافع مسئولیت کیفری است (ماده ی ۵۱ ق.م.ا.) به علاوه در جنون ادواری، شرط رفع مسئولیت کیفری ، جنون در حین ارتکاب جرم است (تبصره ی ۲ ماده ی ۵۱ قانون مزبور) نگاهداری مجنون در محل مناسب تا رفع جنون و حالت خطرناک مجنون با جلب نظر متخصص و به دستور دادستان در ماده ی ۵۲ ق.م.ا. پیش بینی شده است. ابتلای محکوم به حبس به جنون، قبل از اتمام مدت حبس و اعزام وی به بیمارستان روانی و احتساب مدت اقامت او در بیمارستان روانی جزء مدت محکومیت در ماده ی ۳۷ق.م.ا. مقرر شده است.
    ۱- به موجب مواد متعدد قانونی اقرار در صورتی نافذ و مثبت جرم است که مقر بالغ، عاقل، مختار و قاصد باشد (مواد ۶۹ و ۱۱۶ و ۱۵۴ و ۱۶۹ و ۱۸۹ و ۱۹۹ و ۲۳۳ قانون مجازات اسلامی)
    ۲- تحقق جرایم زنا، لواط، قذف، شرب خمر، سرقت، قتل به صراحت قانون منوط به عاقل بودن مرتکب می باشد (مواد ۶۴ و ۱۱۱ و ۱۴۶ و ۱۶۶ و ۱۹۸ و۲۲۱ قانون مجازات اسلامی).
    ۳- مطابق ماده ی۱۴۶ق.م.ا. قاذف در صورتی محکوم به حد می گردد که مقذوف بالغ، عاقل، مسلمان و عفیف باشد. بنابراین هرگاه مقذوف عاقل نباشد حد قذف ثابت نمی گردد.
    ۴- به موجب ماده ی ۸۳ قانون مجازات اسلامی از جمله شرایط احصان عاقل بودن است. ماده ی مذکور مقرر می دارد که: «حد زنا در موارد زیر رجم است»:
    الف) زنای مرد محصن، یعنی مردی که دارای همسر دائمی است و با او در حالیکه عاقل بوده جماع کرده و هر وقت نیز بخواهد می تواند با او جماع کند.
    ب) زنای زن محصنه با مرد بالغ، زن محصنه زنی است که دارای شوهر دائمی است. و شوهر در حالیکه زن عاقله بوده با او جماع کرده است و امکان جماع با شوهر را نیز داشته باشد.
    تبصره – زنای زن محصنه با نابالغ موجب حد تازیانه است.
    ۵- به موجب مادتین ۹۵ و۱۸۰ ق.م.ا. هر گاه محکوم به حد دیوانه شود حد از او ساقط نمی گردد.
    آثـار جنون
    ۱- جنون مقارن با ارتکاب جرم: مسئولیت جزایی مبتنی بر تقصیر است و لذا وقتی در حین ارتکاب جرم، مرتکب مجنون باشد، این جنون موجب عدم اجرای کیفرهای پیش بینی شده در قانون می گردد. با وجود این، هر گاه مرتکب در حین ارتکاب جرم مجنون باشد و یا وقتی مرتکب پس از حدوث جرم مبتلا به جنون شود، چنانچه جنون و حالت خطرناک مجنون یا جلب نظر متخصص ثابت باشد به دستور دادستان تا رفع حالت مذکور در محل مناسبی نگهداری خواهد شد و آزادی او به دستور دادستان امکان پذیر است. ولی شخص نگهداری شده و یا کسانش می توانند به دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل جرم را دارد مراجعه و به این دستور اعتراض کنند. در این صورت دادگاه در جلسه ی اداری با حضور معترض و دادستان و یا نماینده او موضوع را با جلب نظر متخصص خارج از نوبت رسیدگی کرده و حکم مقتضی در مورد آزادی شخص نگهداری شده یا تایید دستور دادستان صادر می کند. این رای قطعی است ولی شخص نگهداری شده یا کسانش هر گاه علائم بهبودی را مشاهده کردند حق اعتراض به دستور دادستان را دارند (ماده ی۵۲ق.م.ا.) در حقوق فرانسه در صورتیکه باز پرس جنون را احراز کند، قرار منع تعقیب صادر می کند. در صورتیکه جنون در دادگاه احراز شود، دادگاه مبادرت به صدور رای برائت می نماید.
    ۲- جنون عارض بعد از ارتکاب جرم: حکم ماده ی ۴۰ قانون مجازات عمومی ناظر به موردی است که مرتکب جرم در حین ارتکاب عمل مجرمانه مجنون یا مختل المشاعر بوده است. ولی هر گاه مرتکب جرم بعداً ؛ بیماری جنون و یا اختلالاتی دماغی مبتلا گردید تکلیف چیست؟ منظور این است که تکلیف دعوی عمومی و مجازات مجرمی که بعد از وقوع جرم دیوانه شده است چیست؟
    قبلاً باید متذکر بود که ممکن است تظاهرات بیماری روانی مربوط به جنون و اختلالاتی باشد که در زمان ارتکاب جرم در شخص مرتکب وجود داشته، النهایه آشکار بوده است. در این گونه موارد بایستی بر طبق ماده ۴۰ قانون مجازات عمومی مرتکب بی تقصیر شناخته شود و چنانچه به حکم قطعی محکوم شده باشد ناگزیر از طرق فوق العاده باید دعوی عمومی مجدداً مطرح گردد. درباره اینکه آیا مورد از مواد اعاده دادرسی هست یا نه بحث و گفتگو شده است. عقیده ما براین است که مورد منطبق با بند ۳ از ماده ی ۴۶۶ قانون مجازات عمومی و از موارد اعاده دادرسی است زیرا در بند ۳ از ماده ی مزبور هرگاه دلایلی ابراز شود که موثر بر بی تقصیری متهم باشد…» اعاده دادرسی تجویز شده است و کشف دیوانگی و جنون مرتکب ارتکاب جرم از دلایل عدم تقصیر اوست.
    اما حکم جنون و اختلال دماغی عارض بعد از وقوع جرم در حالات مختلف متفاوت است.
    حالت اول– هرگاه جنون قبل از صدور حکم در جریان دعوی عمومی و یا تعقیب عارض شود، دعوی یا تعقیب در هر مرحله ای که باشد متوقف خواهد ماند بدیهی است اقداماتی که برای حفظ دلایل و امارات لازم باشد و هم چنین تحقیق از مطلعین و گواهان انجام خواهد یافت اما هر گونه اقدامی که مستلزم مداخله مرتکب باشد و دفاع وی ضرورت پیدا کند انجام نخواهد گرفت و موکول به افاقه او خواهد بود.
    حالت دوم- هرگاه بعد از قطعیت حکم محکومیت ویا در جریان اجرای مجازات جنون عارض شود باید دانست جنون مخل اجرای بعضی از مجازاتها نیست و از این لحاظ تاثیری نخواهد داشت مثلاً محرومیت از حقوق اجتماعی، پرداخت غرامت نقدی با وجود عارضه جنون و اختلالات دماغی عملی خواهد شد. اما جنون با اجرای مجازات زندان سازگار نیست، محکومی که مبتلا به جنون و یا اختلال دماغی شده است بایستی به تیمارستان اعزام شود تا به معالجه وی بپردازند و به موجب ماده ی واحده مصوبه دهم مرداد ۱۳۰۷ مدتی که محکوم در بیمارستان می گذراند جزء مدت محکومیت وی احتساب خواهد شد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    حالت سوم- هرگاه دستور اعاده دادرسی دعوی عمومی صادر شده است و بعداً جنون عارض گردیده است انجام دادرسی مجدد موکول به افاقه متهم است.
    ۳- تاثیر جنون حادث بعد از اثبات کیفر حد: با این که یکی از شرایط وجوب کیفر در حقوق اسلام، عاقل بودن مرتکب در حین ارتکاب جرم است. به عبارت دیگر، در جرایمی که نوع و میزان و کیفیت مجازات آن در شرع تعیین شده و به حدود موسومند، مرتکب آن وقتی از نظر جزایی مسئول و مستحق کیفر حد خواهد بود که عاقل باشد. چون جنون به عنوان عامل فساد مستمر عقل، باعث عدم مسئولیت جزایی دیوانگان که در حالت جنون مرتکب جرم می شوند خواهد شد. علی رغم ضرورت اجرای این قاعده که اساس مسئولیت جزایی را تشکیل میدهد، مع هذا استثنائاً در وقوع برخی از جرایم مستحق کیفر حد، چنانچه کسی در حالت افاقه و سلامت و آگاهانه جرمی مرتکب شود و پس از رسیدگی و دادرسی کیفر حد بر او واجب و ثابت شود اما قبل از اجرای کیفر حد محکوم علیه به جنون مبتلا شود مانند شخصی که به علت ارتکاب زنای به عنف مستحق حد باشد و دادگاه او را به حد قتل محکوم و قطعیت حکم را اعلام کند و در این حال به جنون مبتلا شود ، حد قتل در باره محکوم علیه، ساقط نخواهد شد. حکم این استثنا را تدوین کنندگان قانون مجازات اسلامی در باب زنا در ماده ی ۹۵ و هم چنین در ماده ی ۱۸۰ در بحث مربوط به شرایط اجرای حد مسکر، در این دو ماده با تشریع حکمی به مضمون زیر پیش بینی کرده اند: «هر گاه محکوم به حد دیوانه یا مرتد شود، حد از او ساقط نمی شود.»
    بنظر می رسد که منبع یا ادله ی فقهی مورد نظر قانون گذار در عدم اسقاط حد قتل با حدوث جنون ، متکی به روایات و سخنان فقهاست. بنابراین آنچه در کتاب «سالک الامنهام» شهید ثانی و «شرایع الاحکام» محقق حلّی آمده است، ابی عبیده از امام باقر(ع) نقل کرده است که آن حضرت درباره مردی که حد بر او واجب شده بود ولی حد اجرا نشده بود تا آن که محکوم علیه دیوانه می شود، امام (ع) فرموده است: اگر در حال صحت عقل و بدون اینکه عقلش را از دست داده باشد، حد را بر خود واجب گردانیده باشد، حد بر او جاری می شود۱٫
    علاوه بر سایر متون فقهی، مانند «لحله» در زمینه ی نحوه ی اجرای حد زنا، صاحب نظران اسلامی با استناد به روایات منقول از معصومین (ع) به ذکر مواردی از تاخیر در اجرای حد قتل، رجم، حد تازیانه به علت بارداری و نفاس زن و همین طور بیماری محکوم به حد تازیانه و اجرای حد در سرزمین دشمن اشاره
    کرده اند.
    از جمله این روایت از امام صادق (ع) نقل شده که آن حضرت فرموده است: در زمان حکومت امیر المومنین علی (ع) مردی که حد بر او واجب شده بود و مجروح هم بود به دستور آن حضرت اجرای آن به عهده تاخیر افتاده است۲٫
    هم چنین اسحاق ابن عمار از امام صادق (ع) و از امیر المومنین علی (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرمود: حدود در سرزمین دشمن اقامه نمی شود به جهت اینکه ممکن است باعث ملحق شدن محکوم علیه به دشمن گردد۳٫
    در متون جزایی مدون کشور ما نیز نویسندگان قانون مجازات اسلامی با توجه به سخنان فقها و روایات وارده در این زمینه مقررات مربوط به تاخیر در اجرای حدود را در مواد ۹۱-۹۲-۹۳-۹۴ و۹۷ قانون مجازات اسلامی تشریح و پیش بینی کرده اند.
    لزوم احراز جنون در حال ارتکاب جرم
    الف) تقارن جنون با جرم
    رفع مسئولیت کیفری از مجنون، هم چنانکه به صراحت در ماده ی۵۱ ق.م.ا. آمده ابتلای به «جنون در حال ارتکاب جرم» است. در دیدگاه حقوق کیفری کلاسیک تقارن زمانی جنون با جرم شرطی کاملاً منطقی است. زیرا، برای تعیین شروط عینی و شخصی وجود مسئولیت کیفری همواره باید به زمان وقوع جرم بازگشت. بنابراین، مهم نیست پیش از ارتکاب جرم به جنون مبتلا بوده و یا پس از وقوع جرم به جنون دچار شده باشد. همین که در حالت افاقه و سلامت روانی به ارتکاب جرم دست زده باشد مأخوذ به آن خواهد بود.
    نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
    جنون پیش از ارتکاب جرم را شاید بتوان از تفسیری که از بند ۵ ماده ی۲۲ قانون مجازات اسلامی به عمل آورد، یعنی توجه به «وضع خاص متهم و یا سابقه او» یکی از جهات مخفف به شمار آورد و در کیفرهای تعریزی و یا باز دارنده تخفیفی در محکومیت بزهکار قایل شد. ولی جنون حادث پس از ارتکاب جرم بر حسب زمان تعقیب ، تحقیق دادرسی و اجرای مجازات، آثار و در نتیجه احکام متعدد دارد. سه فرض در این خصوص متصور است:
    در فرض نخست ، هر گاه متهم در حین ارتکاب جرم روان درست باشد، ولی پس از وقوع جرم و پیش از دادرسی مبتلا به جنون شود ، رسیدگی به اتهام او ترک می گردد. زیرا در مرحله تحقیق، پرسش و پاسخ از کسی که از سلامت عقل برخوردار نیست و به عواقب اظهارات خود ناآگاه است با موازین باز پرسی عادلانه که متضمن حفظ حقوق متهم است سازگار نیست. در ماده ی ۸۹ قانون آیین دادرسی کیفری که ناظر بر این فرض است چنین آمده: «هرگاه در ضمن تحقیقات مستنطق مشاهده نماید که متهم مجنون یا مشاعرش مختل است به توسط طبیب تحقیقات لازمه را به عمل آورده و بعد از استعلام از کسان و اقربای او مراتب را در صورت مجلس قید کرده. دوسیه کار را نزد مدعی العموم ابتدایی می فرستد. مدعی العموم پس از مداقه در دوسیه کار هر گاه تحقیقات مستنطق و اهل خبره را کامل دید و از صحت آن مطمئن شد تقاضا نامه ترک تعقیب را به دایره استنطاق فرستاده شخص مجنون یا مختل المشاعر را به اداره مقتضیه برای اقدام لازم می فرستد و اگر اطمینان به صحت تحقیقات نکرد می تواند تحقیقات اهل خبره دیگر را بخواهد.» ترک تعقیب تا رفع عارضه جنون ادامه خواهد داشت. ولی سایر اقدامات مانند استماع گواهان ، تحقیق از معاونان و شرکاء جرم ، تفتیش و کارشناسی در صورت لزوم انجام خواهد گرفت. متهم مجنون نیز بنا به دستور دادستان تا رفع حالت مذکور در محل مناسبی نگهداری خواهد شد.(ماده ی ۵۲ق.م.ا.).
    در فرض دوم، اگر آثار جنون در متهم پس از تحقیقات مقدماتی و بازپرسی و پیش از دادرسی ظاهر شود، تحقیقات درباره صحت جنون در خود دادگاه به عمل خواهد آمد(ماده۹۰ قانون آیین دادرسی کیفری). در هر صورت جریان دادرسی متوقف می شود و ادامه آن موکول به افاقه متهم خواهد بود. زیرا د راین حالت نیز متهم قادر به دفاع از خود نیست.
    در فرض سوم، اگر متهم تا زمان صدور حکم محکومیت قطعی سالم باشد، ولی در اثنای اجرای مجازات جنون بر او عارض شود، جنون مانع از اجرای بعضی از مجازاتها درباره ی او نیست. کما آنکه به موجب ماده ی ۹۵و۱۸۰ قانون مجازات اسلامی هر گاه محکوم به حد دیوانه شود حد زنا شرب خمر از او ساقط نمی شود. ظاهراً این حکم در مورد سایر کیفرهای از باب حدود نیز صادق است. ولی جنون در اثنای اجرای مجازات زندان چنین نیست. در این باره ماده ی ۳۷ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: «هر گاه محکوم به حبس که در حال تحمل کیفر است قبل از اتمام مدت حبس مبتلا به جنون شود با استعلام از پزشک قانونی در صورت تایید جنون، محکوم علیه به بیمارستان روانی منتقل می شود و مدت اقامت او در بیمارستان جزء مدت محکومیت او محسوب خواهد شد…»

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 05:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      سبک شناسی داستان «بیوتن» رضا امیرخانی- قسمت ۳ ...

    «یعنی مرد نقرهای. بیحرکت که بماند با یک مسجمهی فلزی هیچ تفاوتی ندارد. تازه خودش را که تکان بدهد، دست بالا مثل یک آدم آهنی میشود. موی نقرهای، صورت نقرهای، لباس نقرهای، کفش نقرهای، دست نقرهای و … فقط دودوی مردمک چشمهای خاکستری ش هستند که نوعی از حیات را در او نشان می دهند؛ تازه اگر آن پلک های سنگین نقره ای بگذارند…. »ص۸٫ این تعریف کاملی است از ظاهر سیلورمن که دقیقاً ابتدای داستان آمده و درحقیقت با توصیف ظاهری او داستان آغاز میشود. سیلورمن یا بهتر بگویم سیلورمنها، گداهایی هستند که با درست کردن ظاهری یکسان (پوشش یکسرهی نقرهای) در سراسر ایالات متحده پخش شدهاند. اگر بخواهیم با نگاهی دقیق و تأویلگر به شخصیتهای داستانهای امیرخانی بنگریم، میتوانیم سیلورمنها را با هفت کور داستان من او مقایسه کنیم، که ظاهرا وجود و حضورشان در داستان بیاهمیت جلوه میکرد اما نماد هستند. سیلورمنهای امریکا ساکن بودند؛ اما در من او، هفت کورها با هر پول سیاهی که میگرفتند، حرکت میکردند و به جلو میرفتند تا جایی که تمام دنیا را نیز طی میکردند. آن ها بسته به کرَم و دست و دلبازی افراد، محله ها، شهرها و کشورها حرکتشان تند یا کند میشد، اما سیلورمنها دارای نوعی سکون بودند و در نهایت هم مسخ میشود ( آیا میتوان این تفاوتها را به فرهنگ ، مذهب و … یا هر چیز دیگری مرتبط دانست؟)
    ویژگیها، شباهتها وتفاوتهای سیلورمن وهفت کور

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    هفت کور سیلورمن
    لباسهای سر تا پا خاکی و مندرس؛ حتی چشم خانهی همهشان به یک شکل خالی بود سر تا پا نقرهایی بودند؛ حتی موهایشان
    متحرک ساکن و کم تحرک
    فعالیت گروهی فعالیت انفرادی و جداگانه
    با گرفتن هر سکه آخرین نفر بلند می شد و به ابتدای صف میآمد نسبت به هیچ عملی واکنش نشان نمیدادند؛ حتی اگر دچار ضرر و زیان میشدند.( تنها عکس العمل آن ها در مقابل ارمیا بود)
    با گفتن جمله « خدا عوضت بده » تشکر میکردند. درمقابل دریافت مقدار مشخصی پول با یک جمله ثابت تشکر میکردند “گاد بلسد یو” خدا بهت برکت بده!

    هفت کورها با اینکه نابینا بودند اما مقدار پولی را که میگرفتند، تشخیص میدادند. آنها به نوعی عارف مسلک هم بودند؛ مثلا نیات آدم ها را میفهمیدند و یا کارهایی مثل رفتن به دور دنیا و گذر از روی دریا را انجام میدادند که البته نمادین به نظر میرسید. شاید بتوان سیلورمن ها را نماد سردی حاکم بر روابط و عواطف و احساسات انسانها در غرب دانست.
    خشایار «خشی» / گروه اول
    خشی، یکی از شخصیتهای اصلی این داستان است که برخلاف سایر شخصیتها ، تکلیفش با همه چیز زندگی روشن است. اگر قرار باشد تمام خصوصیات شخصیتی او را فهرست کنیم، لیست بلند بالایی از هر آنچه یک انسان میتواند از صفات زشت و غیر انسانی کسب کند، خواهیم داشت. او شخصیت کاملا سیاهی دارد و کمتر نقطهی مثبتی در وجودش یافت میشود. خشی به شدت مادی و حسابگر است؛ وطوری که به نظر میرسد نویسنده برای تاکید این مطلب، همه جا او را همراه با اعداد و ارقام و در حال محاسبهگری نشان داده است. حتی گاهی هم در حال محاسبه نیست و حرفی از پول نمیزند، تمام کارهایش براساس مصلحت اندیشی و با هدف بالا بردن موقعیت خودش است. او تقریبا ، کاری جز محاسبهگری و تفسیر و توجیه کارهایش انجام نمی دهد. حتی تفسیر به رأیهای او از قرآن هم برای رسیدن به منافع مالی است. او مدرک دکترا دارد و در مؤسسهای که آرمیتا در آن مشغول به است، در مورد مسائل مذهبی کار تحقیق میکند پس طبیعی است که قدرت بیان و توانایی تفسیر و محاسبهگری داشته باشد. خشی به آرمیتا علاقه مند است و هیچگاه این موضوع را پنهان نمیکند.با وجود اینکه به نظر نمیرسد تلاشی برای به دست آوردن آرمیتا انجام دهد، اما از هیچ کوششی نیز برای نابود کردن ارمیا و از صحنه خارج کردن او فروگذار نمیکند. اگر بخواهیم با گفتن یک مورد به کنه شخصیت او پی ببریم، باید به عوض کردن نامش و پاک کردن نام پدر و مادرش از هویتش اشاره کنیم . او بهراحتی این قضیه را که میان دار(رمزی) پدر اوست کتمان می کند و هیچ ابایی هم از آن ندارد. خشی در موارد بسیاری به استدلال میپردازد و آیات قرآن را، به قول خودش، تفسیر هرمنوتیکی مدرن میکند! یا در حال محاسبه است تا بدین وسیله خود وکارهایش را توجیه کند. در اینجا به ذکر یک نمونه اکتفا کرده و در بقیه موارد به شماره صفحه ارجاع میدهیم
    « ما که اسلاممان تقلیدی نیست, اما آنها که مقلداند میدانند که خیلی از مراجع فتوا داده اند به پاکی اهل کتاب. آیا میشود چیزی نجس شود، اما پاک باشد؟ بگیریم۶۰% یعنی بیشتر از نصف غذا, گیاهی باشد. اما اقلاً۴۰% خوراک آدمهای اینجا از همین ذبح حرام آقایان است. آقای مراجع! وقتی فتوا دادی به پاکی اهل کتاب دفنیتلی(حتما) فتوا دادهای به پاکی همهی تکههای آنها. یعنی ۱۰۰% شان! ۴۰%هم جزو ۱۰۰% است دیگر. پس آن هم پاک میشود دیگر. استدلال از این عقلیتر؟ منتها آقایان اهل تعقل نیستند …» ص۴۶
    صفحات:
    ۴۶-۴۸-۶۰-۸۶-۸۷-۸۸-۱۰۱-۱۰۵-۱۴۴-۱۴۸-۱۶۰-۱۶۶-۱۶۸(مهم)-۱۷۳-۱۷۴-۱۷۵-۱۷۸(مهم)-۱۹۰-۱۹۵-۲۲۹-۲۳۰-۲۵۰-۲۵۳-۲۶۴-۲۶۵-۲۶۶-۲۷۲-۲۷۴-۲۷۵-۲۸۷-۳۱۴-۳۱۵-۳۲۵-۳۲۷-۳۲۹-۳۵۷-۴۶۶
    بیل / گروه سوم
    “بیل” یکی از شخصیتهای آمریکایی داستان است که در شرکت تحقیقاتی خشی کار میکند و هم کار آرمیتاست. دکترای ادیان دارد و با اینکه مسلمان نیست، از طریق آموزش مجازی از یکی از حوزه های علمیه درجهی اجتهاد گرفته است. بیل، حضور پررنگی در داستان ندارد و جز در چند جا چیزی از او نمیشنویم. در شب قدری که ارمیا برای خود گرفته، خواب آلود و با ظاهری آشفته به صف شب زنده داران میآید و با لحنی تمسخرآمیز در جواب دعای ارمیا که با خود زمزمه میکند: بیا در صف گناهکاران بایستیم. می پرسد: ؟«دو یو اکسپت کردیت کارد؟»( یعنی: آیا کارت اعتباری هم قبول میکنی؟!) او عاقدی است که خطبی عقد ارمیا و آرمیتا را میخواند. همچنین در دادگاهی که برای رسیدگی به اتهام قتل برای ارمیا تشکیل میشود، به عنوان دادستان حضور مییابد. او به همراه خشی، تمام سعی خود را بهکار میگیرد تا ارمیا را متهم کند.بیل در دادگاه ،خطاب به میان دار در حالی که شنلاش را به او نشان میدهد، می گوید:
    –«آخوندهای شما هم از اینها میپوشند ….» ص۴۵۹
    اگر قرار باشد، شخصیتهای این داستان به سه گروه سپید، سیاه و خاکستری تقسیم شوند، بیل- با توجه به تصویری که از او ارائه میشود-شخصیتی سیاه دارد. کسی که برای رسیدن به منافع خاصی، تحصیل کرده تا در موقع نیاز از همین علم به نفع مؤسسه و در راستای اهداف آن استفاده کند. فردی که بهراحتی دین و مذهب دیگران را به سخره میگیرد و ناحق را حق جلوه میدهد
    ویژگیهای زبانی
    در این بخش، به مهمترین ویژگی سبکی این داستان میپردازیم، جایی که سبک نویسنده در آن برجستگی خاصی پیدا میکند.
    نام گذاری فصلها
    کاربرد یک واژه با املاهای متفاوت
    رسم الخط خاص و منحصر به فرد
    اتصال و انفصال
    اعراب گذاری کلمات
    گویشها و لهجههای مختلف و متناسب با شخصیتها
    جدانویسی کلمات
    چند گویشی و التقاط زبانی
    شیوه پاورقی نویسی
    نامگذاری فصلها
    در این کتاب نیز مانند سایر آثار امیرخانی برای هر فصل یک عنوان انتخاب شده است.
    هفت فصل کتاب بیوتن اینها هستند:
    فصل یک : یعنی
    فصل دو : فصل پنج
    فصل سه : مسکن
    فصل چهار : پیشه
    فصل پنج : زبان
    فصل شش : ژنتیک
    فصل هفت : مراثی
    این نامها با توجه به هر مرحله از حضور ارمیا در امریکا و

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
    مسائل و مشکلاتی که در داستان برایش به وجود میآید، قابل توجیه و تفسیر هستند.
    کاربرد یک واژه با املاهای متفاوت
    صفحه
    ۳۳و ۳۴
    ۳۴
    ۳۶
    ۴۷

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 05:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر مانورهای نظامی در استراتژی‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران از سال‌های 1384 تا 1391 هجری شمسی92- قسمت 2 ...

    4-10. منابع انسانی متخصص و فن آواری‌های روز 83
    4-11. ملزومات تحقق بازدارندگی منطقه‌ای 85
    فصل پنجم: جمع بندی
    5-1. مقدمه 89
    5-2. ایجاد حکومت اسلامی 90
    5-3. از بین بردن تضاد طبقاتی 90
    5-4. افزایش توان ملی 91
    5-5. ارتقا توان بازدارندگی 91
    5-6. نخبگان سیاسی 91
    5-7. تهدیدهای اصلی 91
    5-8. اصل اسلام 92
    7-5. دارا بودن حکومت و نهادهای امنیتی 93
    پیشنهادات 95
    منابع
    کتاب‌ها 97
    مقاله‌ها 101
    منابع انگلیسی 104
    سایت‌های اینترنتی و خبرگزاری‌ها 104
    پیشگفتار
    حوزه مطالعات استراتژی‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران توسعه و تعالی چشمگیری داشته است به صورتی که در سه دهه گذشته ادبیات نسبتاً گسترده‌ای در زمینه تحلیل و تبیین استراتژی‌های سیاسی ایران خلق شده است. هر یک از اندیشمندان بر اساس ایستارها، ارزشها، برداشتها و چارچوبهای مفهومی خاصی به بحث و بررسی استراتژیهای سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی مبادرت ورزیده‌اند.
    هدف این تحقیق توصیف و تبیین علمی و روشمند موفقیت یا عدم موفقیت استراتژی بازدارندگی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با توجه و تاکید بر تأثیر گذار بودن انجام مانورهای نظامی در محدود سال‌های 1384 تا 1391 است. بنابراین از ادبیات موجود در حوزه مطالعات سیاست خارجی ایران برای استخراج ویژگی‌های استراتژی‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران استفاده شد به طوری که یافته‌ها و داده‌های علمی نویسندگان و تحلیل گران سیاست خارجی ایران نقش برجسته در تألیف این تحقیق داشته است.
    از سوی دیگر سعی شده تا با پردازش داده‌های موجود در خصوص یازده مانور بزرگ نظامی ایران از سال 1384 تا 1391 در قالب یک چارچوب نظری و مفهومی، ویژگی‌های مهم واصلی مانورهای نظامی ایران که مخصوص نیروهای مسلح ایران بوده و در پیشبرد بازدارندگی این کشور موثر بوده ارائه شود و به همین علت متن متفاوت و متمایزی ارائه شده است. از این رو مهم‌ترین ویژگی تحقیق حاضر، نگاه تحقیق به تأثیر گذاری مانورهای نظامی در پیشبرد بازدارندگی ایران است.
    بر این اساس تحقیق در پنج فصل تنظیم شده است. فصل نخست به بحث و بررسی کلیات تحقیق می‌پردازد، فصل دوم به مبانی و چارچوب نظری تحقیق اختصاص دارد محقق در این فصل معانی، خاستگاه، اصول کلی و موقعیت جغرافیایی ایران در خصوص بازدارندگی را به عنوان چارچوب و مبانی تحقیق واکاوی می‌کند. هدف این فصل توضیح چرایی رویکرد ایران به بازدارندگی است. در فصل سوم ویژگی‌های استراتژی‌های سیاسی ایران مورد واکاوی قرار گرفته وسعی شده ویژگی‌هایی از استراتژی‌های سیاسی دولت ایران از سال 1384 تا 1391 به صورت مشخص و بارز مورد بررسی قرار گیرند. که ما را قادر می‌سازد تا ماهیت چند عاملی ویژگی‌های استراتژی‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران را مورد توجه قرار دهیم و متغیرهای مستقل تأثیرگذار بر استراتژی بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران را تبیین نماییم. فصل چهارم تحقیق به توضیح و تبیین مانورهای نظامی ایران از سال 1384 تا 1391 اختصاص دارد. در این فصل ویژگی‌هایی از مانورهای نظامی ایران مورد بحث قرار گرفته که به صورت برجسته به عنوان ویژگی نیروهای مسلح ایران در دهه گذشته مورد توجه قرار گرفته است. در واقع این ویژگی‌ها وجه تمایز نیروهای مسلح ایران با سایر نیروهای نظامی است. در این فصل افزایش مانورهای نظامی از سال 1384 تا 1391 را محقق به عنوان حمایت از بازدارندگی ایران تلقی کرده و موفقیت بازدارندگی ایران را مربوط به ویژگی‌های منحصر به فرد نیروهای مسلح ایران دانسته.
    در فصل پنجم نتایج به دست آمده از مطالعات ارائه شده و محقق سعی کرده چند پیشنهاد عملی در مورد مطالعات خود نیز ارائه دهد.
    در حوزه عوامل تأثیر گذار بر استراتژی‌های سیاسی محقق در رساله، تقویت مردم سالاری، ایجاد حکومت اسلامی، از بین رفتن تضاد طبقاتی، داشتن سناریوی مشخص در سیاست خارجی، عدم تأثیرپذیری استراتژی‌های سیاسی از ویژگی‌های شخصیتی کارگزاران سیاسی، توجه به واقعیات اجتماعی ایران و دوری از بنیادگرایی را عوامل تأثیرگذار در موفقیت بازدارندگی ایران دانسته، همچنین در حوزه نظامی محقق، دست یابی ایران را به فن آوری روز دنیا، تجهیزات مدرن، داشتن رهنامه و راهبرد مناسب با تهدیدات متصور، استفاده درست از موقعیت جغرافیایی، استفاده از فنون جنگ‌های اطلاعاتی را عوامل موفقیت مانورهای نظامی ایران از سال 1384 تا 1391 دانسته. انجام این تحقیق مرهون و مدیون زحمات، الطاف، همکاری و همیاری بسیاری از فرهیختگان و دوستان گران سنگ است از این رو واجب می‌دانم از آنان سپاسگزاری کنم. از تمام نویسندگانی که از دسترنج علمی آنان به صورت مستقیم و غیر مستقیم در نگارش تحقیق بهره برده‌ام سپاسگزارم. از تمامی اساتید گروه علوم سیاسی و مدیر محترم گروه زبانهای خارجی دانشگاه تاکستان، اساتید محترم دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش به خصوص دکتر مهدی نجاتی پور و سرهنگ دکتر ایمانی و اساتید گروه امنیت ملی دانشگاه فارابی کمال تشکر و قدردانی را دارم. بر خود لازم می‌دانم از آقای شوندی و تمام پرسنل مهربان و باوفای بازداشتگاه دژبان ارتش و آقای پورمهر و زحمات دوست عزیزم جناب آقای داور خادمی و کاظم قاسمی تشکر و قدر دانی کنم. سرانجام دعای خیر پدر و مادرم و مساعدت معنوی همسرم و صبر و شکیبایی دخترم را ارج می‌نهم.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    فصل اول
    کلیات طرح تحقیق
    1-1. طرح موضوع
    استراتژی سیاسی نگران ب

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
    عد تاریک طبیعت بشر است به این معنا که به بررسی راه‌های استفاده حکومتها از قدرت نظامی برای پیگیری منافعشان می‌پردازد. در حال حاضر قدرت نظامی به معنی ظرفیت برای کشتن، صدمه زدن، اعمال زور و تخریب است. استراتژی هنر توزیع و اعمال ابزار نظامی برای تحقق اهداف سیاسی است. این تعریف نشان می‌دهد قدرت نظامی می‌تواند همانند دوران جنگ در زمان صلح نیز مثمر ثمر باشد. الیوت کوهن می‌گوید: « در حال حاضر می‌توان قدرت نظامی را به عنوان یک طرح کلی برای استفاده از ظرفیت قهر مسلحانه-و در ارتباط با ابزار اقتصادی، دیپلماسی و روانی قدرت- تعریف کرد که به بهترین نحو ممکن سیاست خارجی را با وسایل آشکار، پنهان و ضمنی حمایت می‌کنند .
    عکس مرتبط با اقتصاد
    انجام مانورهای نظامی در مواقع مورد نیازآشکارترین حمایت ممکن از استراتژی‌های سیاسی در زمان صلح را به عمل می‌آورد. تولید انواع تسلیحات نظامی، دست یابی به فن آوریهای پیشرفته صنایع نظامی، خودکفایی در تولیدات صنعتی نظامی، به صورت پنهان و ضمنی استراتژی‌های سیاسی را حمایت می‌کنند.
    تحصیل اهداف سیاسی وظیفه اصلی سیاستمداران است و توجه طراحان استراتژیک سیاسی به این معطوف است که چگونه میتوان از منابع نظامی برای تحصیل و یا حمایت از اهداف سیاسی استفاده کرد. به این منظور جمهوری اسلامی ایران نیز برای پیشبرد استراتژی بازدارندگی خود اقدام به انجام سلسله مانورهای نظامی کرده که البته از سال 1384 به بعد به علت حاکم شدن طیف جدیدی از حاکمان سیاسی در ایران وتاکید ایشان بر آرمان‌های اولیه و بنیادین انقلاب اسلامی، تعداد وکیفیت انجام این مانورها بسیار تغییر کرده است.
    هر بررسی رضایت بخشی از نقش قدرت نظامی در تحصیل استراتژی‌های سیاسی، می‌بایست جای مناسب استفاده از قوای قهریه رادر عرصه کلی سیاست گذاری خارجی مشخص کند؛ که این موضوع در خصوص نیروهای مسلح ایران با پیچیدگی خاص همراه است به این علت که نیروهای مسلح ایران مستقیماً تحت فرماندهی رهبر انقلاب هستند و از دولت به عنوان کارگزاصلی و مجری استراتژی‌های سیاسی تبعیت نمی‌کنند. همچنین ویزگیهای شخصیتی وبنیادگرایی کارگزاران اصلی سیاست خارجی ایران از سال 1384 تا 1391 و شخص رئیس جمهور وپا فشاری ایشان بر دست یابی به انرژی صلح آمیز هسته‌ای، باعث به وجود آمدن چالشهای امنیتی، اقتصادی، سیاسی، نظامی به مراتب بیشتری نسبت به دوران مشابه قبل از سال 1384 در ایران شده و به نظر می‌رسد دلیل افزایش تعداد مانورهای نظامی ایران از سال 1384 تا 1391 نیز حمایت از بازدارندگی این کشور بوده.
    در واقع استراتژی سیاسی بخش حایز اهمیتی از سیاست کلان حکومتی را تشکیل میدهد که از عرف و عادت و یا مقررات و قواعد مندرج در قانون اساسی تبعیت خواهد کرد؛ بنابراین بدیهی است تحت تأثیر دگرگونی‌های اجتماعی اصلاح‌طلبانه و یا انقلابی، استراتژی سیاسی نیز دست‌خوش تغییر و تحولاتی در اصول بینش و روش گردد.
    با در نظر گرفتن تغییرات سیاسی و اجتماعی دگرگون ساز و سرنوشت سازی که از سال 1384 با به قدرت رسیدن دکتر احمدی نژاد و طیف سیاسی وابسته به او در ایران ایجاد شد. مطالعه استراتژیهای سیاسی ایران در این دوره البته با تاکید بر نقش توان نظامی درپیشبرد استراتژی بازدارندگی هدف اصلی این رساله خواهد بود.
    در این رساله پژوهشگر قصد دارد تا بررسی نماید که مانورهای نظامی چه تأثیری در استراتژیهای سیاسی ایران در محدوده سالهای 1384 تا 1391 داشته است.
    دیگر سؤالات فرعی که در این پژوهش به آنها پرداخته خواهد شد عبارتند از:
    1. استراتژی‌های سیاسی ایران از چه ویژگیهایی برخوردارند؟
    2. مانورهای نظامی ایران از سال 1384 تا 1391 از چه ویژگی‌هایی برخوردار بوده‌اند
    1-2. اهمیت موضوع
    تعیین اهداف سیاسی وظیفه اصلی سیاستمداران است و توجه طراحان استراتژیک سیاسی تنها به این معطوف است که چگونه میتوان به نحو موثری از منابع نظامی مشخص، برای تحصیل اهداف سیاسی استفاده کرد. انجام مانورهای نظامی یکی از راه‌های استفاده از منبع نظامی برای تحصیل هدف سیاسی در زمان صلح بوده. به نظر می‌رسد با توجه به تهدیدهای گوناگون و صف بندیهای جبهه استکبار و حساسیتهای موجود در منطقه خلیج فارس، انجام مانورهای نظامی، نقش و تأثیر این مانورها در پیشبرد استراتژی بازدارندگی ایران از اهمیت خاص برخوردار باشد.
    1-3. سؤال اصلی
    مانورهای نظامی در سالهای 1384 الی 1391 هجری شمسی چه نقشی در استراتژی‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟
    1-4. فرضیه
    مانورهای نظامی بین سالهای 1384 تا 1391 هجری شمسی در پیشبرد استراتژی‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران (بازدارندگی، جلوگیری از محاصره اقتصادی،باز نگه داشتن مسیرهای آبی، تامین امنیت کشتیرانی، افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه خلیج فارس) موثر بوده است.
    1-5. مفاهیم
    جنگ ناهمطراز:
    عمل نمودن، سازمان دادن و تفکر متفاوت از دشمنان جهت به حداکثر رساندن مزیت‌های مربوطه به خود، بهره برداری از نقاط ضعف دشمن، کسب ابداع یا نوع آوری یا کسب آزادی عمل بیشتر که می‌تواند راهبردی سیاسی، راهبردی نظامی-عملیاتی یا تاکتیکی یا ترکیبی از همه این‌ها باشد که باید متضمن روش‌ها، فن آوری ها، ارزش‌ها، سازمان‌ها، دورنمای زمانی یا ترکیبی از بعضی از این‌ها باشد. (اساتیدگروه تاکتیک دانشگاه جنگ، 1388: 44)
    مانور نظامی: انجام تمرین‌های نظامی برای ایجاد آمادگی در نیروهای مسلح برای مقابلها خنثی کردن تهدیدهای
    احتمالی داخلی و خارجی (همان: 1)
    استراتژی: کاربرد قدرت نظامی برای کسب اهداف سیاسی است. به عبارت دقیق تر استراتژی در تئوری و عمل استفاده و تهدید به استفاده از قدرت سازماندهی شده برای کسب اهداف و مقاصد سیاسی است. (جان بیلیس، 1388:14)
    بازدارندگی:
    بازدارندگی یک استراتژی اجبار- محور است، لارنس فریدمن در کتاب خود بازدارندگی را به‌کارگیری بالقوه یا بالفعل زور برای اعمال نفوذ بر کنش یک کارگزار مخیر تعریف کرده زمانی می‌توان بر کنش‌های یک کارگزار مخیر اعمال نفوذ کرد که با رضایت همراه باشد؛ و به‌کارگیری زور زمانی مصداق می‌یابد که دیگر نتوان کارگزار را مخیر و صاحب اراده محسوب کرد. (لارنس فریدمن، 1388: 18)
    1-6. روش تحقیق
    روش انجام این تحقیق، توصیفی – تحلیلی بوده با بهره گرفتن از اسناد موجود به تاثیر گذاری مانورهای نظامی در استراتژیهای سیاسی ایران می‌پردازد و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای، فیش برداری، بوده است.
    گردآوری اطلاعات عمدتاً با روش کتابخانه‌ای شامل فیش – برداری از كتب و نشریات داخلی، مقالات و پایان نامه‌های دانشجویی، منابع اینترنتی و استفاده از آمارها، جداول و نقشه‌ها بوده است…
    1-7. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:
    برای رسیدن به چارچوب منطقی تحقیق، ابتدا مانورهای نظامی ایران از سال 1384 تا 1391 مورد بررسی تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس ویژگیهای استراتژی‌های سیاسی ایران مورد بررسی قرار گرفت. چارچوب نظری بازدارندگی در یک فصل جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد و سپس ویژگیهای مانورهای نظامی ایران بررسی می‌شود. تلاش شد در طول تحقیق به رابطه علت و معلولی بین استراتژی بازدارندگی و انجام مانورهای نظامی ایران اشاره شود. در نهایت از تمام پژوهش‌های پیشین فیش برداری وجمعبندی شد سپس تمام اطلاعات به دست آمده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت وطبق پلان مورد نظر سازماندهی شد. سعی شده از روش تحلیل محتوا برای بررسی و تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شود.
    1-8. اهداف تحقیق
    1. بررسی تأثیر مانورهای نظامی درموفقیت استراتژی بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران.
    2. بررسی تأثیر مانورهای نظامی در افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه خلیج فارس
    3. بررسی تأثیر مانورهای نظامی درتامین امنیت کشتیرانی و باز نگه داشتن مسیرهای دریایی و جلوگیری از محاصره اقتصادی.
    1-9. پیشینه تحقیق
    طی جستجوهای زیادی که اینجانب در منابع کتابخانه‌ای و اینترنتی انجام دادم هیچ‌گونه تحقیق ویا پژوهشی در خصوص موضوع این رساله و یا موضوع‌های شبیه صورت نگرفته بود. البته سعی شده تا از تحقیقات و مقاله‌هایی با موضوع مؤلفه‌های اصلی این تحقیق (مانورهای نظامی، استراتژی‌های سیاسی) برای پیشینه تحقیق استفاده شود. تمایز تحقیق حاضر با سایر پژوهش‌های انجام شده در ترکیب مؤلفه نظامی و نقش آن درموفقیت استراتژی بازدارندگی ایران است که تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته بود. امید است انجام این تحقیق برای پژوهشگران این رشته مفید باشد.
    الف) ویژگی مانورهای نظامی
    درکتاب تبیین فرازهایی از اندیشه دفایی-نظامی فرماندهی کل قوا اثر جمعی از نویسندگان دانشکده علوم انسانی دانشگاه افسری امام علی چاپ 1388 برخی از ویژگی‌های مانورهای نظامی جمهوری اسلامی ایران چنین آمده:
    1. حفظ وایجاد آمادگی رزمی کامل برای مقابله با هر نوع تهدید احتمالی.
    2. بالا بردن روحیه همکاری جهت انجام عملیات مشترک ارتش، سپاه.
    3. تمرین تاکتیک‌های از پیش تعیین شده نظامی.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 05:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی گرایش نسبت به مصرف تنباکو و عوامل موثر برآن- قسمت ۶ ...

    زمان پایان نامه

     

     

    موضوع اصلی مورد بررسی

     

     

    مهمترین یافته ها و علل مصرف تنباکو

     

     

     

    ریما نکاش، جوانا خلیل و ریما عفیفی

     

     

    ۲۰۰۷

     

     

    افزایش مصرف تنباکو( قلیان )در لبنان را در یک مطالعه کیفی

     

     

    منفعت طلبی سود جویان و نبود قوانین خاص جهت مبارزه با آن

     

     

     

    جاوید، ظفر، رحمان، نظیر، غفور، افضل و خان

     

     

    ۲۰۰۷

     

     

    آگاهی و نگرش دانشجویان نسبت به قلیان

     

     

    پر کردن اوقات فراغت، فشار گروه همسالان، رفع خستگی و استرس

     

     

     

    برین پریمارک، جیم سیدینی، آرون اگروال، ویلیام شادل، اریک دونی، توماس اسینبرگ

     

     

    ۲۰۰۸

     

     

    شیوع قلیان در بین دانشجویان دانشگاه

     

     

    آگاهی از ضرر، آگاهی از اعتیادآور بودن، مقبولیت اجتماعی و محبوبیت آن
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

     

     

    خالدالجارا، زائد ابابنه و وائل دلایمی

     

     

    ۲۰۰۹

     

     

    درک مضرات کشیدن قلیان

     

     

    نبود دانش و اطلاعات در باره مضرات قلیان وکمبود آموزش در باره مضرات آن

     

     

     

    کایمبرل استرلینگ و رابین مرمل استاین

     

     

    ۲۰۱۱

     

     

    بررسی استفاده کنندگان از قلیان در میان نوجوانان

     

     

    جنسیت، نژاد و سابقه مصرف سیگار و وجود رستوران های عرضه قلیان
    عکس مرتبط با سیگار

     

     

     

    جیمی سیدنی، آریال شنسا و بریان پریماک

     

     

    ۲۰۱۲

     

     

    استفاده از مواد مخدر و قلیان در ارتباط با ترتیبات زندگی در بین دانشجویان

     

     

    باورها و اعتقادات نادرست در مورد کم خطر بودن قلیان نسبت به سیگار

     

     

    ۲-۱۱- چارچوب نظری
    چارچوب مفهومی(پنداشتی)و نظری(تئوریک)، سوالها و فرضیه ها را شکل می دهند، در انتخاب متغیرهای مطالعه و تعریف آنها به محقق کمک می کنند، و سرانجام تفسیر یافته های تحقیق در پرتو آنها صورت می گیرد. از این رو در پایان مرور منابع لازم است محقق، چهارچوب نظری یا مفهومی تحقیق خود را ترسیم کند(رفیعی،۱۳۸۷: ۹۸).
    همانگونه که در بخش ادبیات تحقیق مشاهده شد با مرور و مطالعه نظریه ها و و متغیرهای مرتبط با تنباکو عوامل زمینه ساز مصرف تنباکو نمی تواند تک علتی باشد بلکه مجموعه ای از عوامل روان شناختی، اقتصادی و جامعه شناختی در مصرف تنباکو بسیار موثر هستند. بنابراین اگر در پژوهشی تنها به یکی از این زمینه ها توجه شود و دیگر عوامل را نادیده گیرد، به نظر می رسد که دچار نقصان شده است.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    بنابراین چارچوب پژوهش حاضر بر اساس رویکردهای بیان شده در بالا برگرفته از رویکردهای جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی می باشد.
    در بررسی عوامل جامعه شناختی که تاکید اصلی این پژوهش بر آن قرار دارد از تئوری های محرومیت نسبی ،کنترل اجتماعی هیرشی و بریتویت، نظریه بازدارندگی والتررکلس، نظریه همنیشنی افتراقی ساترلند، نظریه های اوقات فراغت وبر، زیمل و بوردیو و نظریه جامعه شناسی فرایندی نوربرت الیاس استفاده شده است. در مورد محرومیت نسبی می توان گفت که در صورتی که فرد خود را با دیگران مقایسه کند و احساس محرومیت نسبی کند ممکن است بر روی مصرف تنباکو افراد اثر گذار باشد. عواملی از قبیل کنترل اجتماعی می تواند در مصرف تنباکو یا مصرف نکردن افراد موثر باشد، چرا که اگر جامعه بتواند افراد را در خود جای دهد و در افراد علاقه، تعهد، مشارکت و دلبستگی بوجود بیاورد به نحو احسن می تواند به وظیفه خود یعنی کنترل اجتماعی برسد و این نیز به نوبه خود بر روی قلیانی نشدن افراد تاثیر می گذارد.
    همانطور که در بالا اشاره شد داشتن دوستان قلیانی و ارتباط با آن ها در مصرف تنباکو نیز ممکن است موثر باشد. این متغیر در بسیاری از تحقیقات که در مورد اعتیاد انجام شده ثابت شده است به طوری که در درازمدت فردی که تنباکو مصرف نکرده را به طرف خود جذب می کند و او هم ممکن است تنباکو مصرف می کند.
    اوقات فراغت نیز به نوبه خودبه عنوان یک متغیر در مصرف تنباکو می تواند مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس نظریه بوردیو سبک زندگی متغیری است که می تواند در مصرف تنباکو به طور غیر مستقیم تاثیر گذار باشد، زیرا سبک زندگی افراد، گروها، نوجوانان وجوانان با هم بسیار تفاوت دارد و هرگروه و طبقه ای سبک زندگی مختص به خود را دارد. سبک زندگی مصادیق بسیاری دارد که مهمترین آن اوقات فراغت است سبک زندگی متفاوت منجر به اوقات فراغت متفاوت می شود و باعث می شود که هر فردی به گونه متفاوت اوقات فراغت خود را بگذراند و در این میان بعضی از افراد هستند که اوقات فراغت خود را جهت رفتن به سمت مواد اعتیادآور انتخاب می کنند. بدین ترتیب سبک زندگی می تواند برروی اوقات فراغت تاثیر گذار بوده و نحوه گذران اوقات فراغت نیز بر روی مصرف تنباکو و گرایش به آن تاثیر گذار باشد. لذا یکی از مهمترین متغیرهای مورد بررسی در اینجا سبک زندگی از تئوری پیر بوردیو است. که جهت سنجش آن نیز ابتدا باید شاخص سازی شود که شاخص های آن شامل نحوه گذران اوقات فراغت شامل ورزش کردن، هنر و سرگرمی
    ( رفتن به سینماو کنسرت)، خوردن و آشامیدن( رفتن به رستوران ها، باشگاه ها و قهوه خانه ها) و تفریح های خانگی( تماشای تلویزیون، جست و جو در اینترنت، مطالعه و گوش دادن به موسیقی و رادیو) و سلیقه افراد( با کسی که قلیانی است یا سیگار می کشد ازدواج می کند، در مهمانی کنار افرادی که قلیان می کشند، می نشیند، در یک جمع بودن و با آن افراد قلیان می کشد، دوست دارد که دیگران قیان کشیدن او را ببیند یا پنهانی می کشد، چه نوع تنباکویی مصرف می کند، چه نوع قلیانی را مصرف می کنید)، مصرف فرهنگی( مصرف فیلم، لوح فشرده، رسانه ها، موسیقی، ادبیات) را شامل می شود.
    متغیر دیگری که در بالا به آن اشاره شد جامعه شناسی فرایندی نوربرت الیاس است یعنی فرایند روی آوردن و گرایش به مصرف تنباکو است که این متغیر به نوبه خود می تواند در مصرف تنباکو افراد تاثیر گذار باشد. به این صورت شاخص سازی( افراد از چه زمانی به فکر مصرف تنباکو افتادند، قلیان کشیدن را از کجا آغاز کرده اند، چگونه آشنا می شوند،از مضرات آن آگاهی دارند، ارزان بودن رفتن به قهوه خانه ها، در دسترس بودن قهوه خانه ها نسبت به باشگاه ورزشی، در دسترس بودن قلیان در منزل) می شود.
    متغیر دیگری که می تواند در گرایش به مصرف تنباکو افراد اثر گذار باشد پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی است که از نتایج تحقیقات مطرح شده گرفته شده و در این پژوهش مورد استفاده واقع می شود. و این متغیر شامل درآمد، شغل و تحصیلات است.
    همچنان که اشاره شد بعضی از متغییرهای زمینه ای وجود دارد که بر اساس تحقیقات پیشین بر گرایش مصرف تنباکو موثر است. متغیرهایی از قبیل سن، جنس، وضعیت تاهل و وضعیت اشتغال که در این جا نیز این متغیرها بررسی می شود.
    در نهایت متغیرهای روان شناسی اجتماعی است که می تواند بر این گرایش تاثیرگذار باشد در این پژوهش مورد توجه واقع می شود. یکی از متغیرهای مهم در این پژوهش میزان پذیرش هنجارها و هنجار های ذهنی در مورد مصرف قلیان است که از تئوری فیش باین و آیزن گرفته شده است. متغیر گرایش شامل باور در باره نتایج حاصل از کشیدن قلیان است ، ارزیابی کردن نتایج حاصل از کشیدن قلیان، مقایسه قلیان با سیگار و مضرات آن و وسایل و تجهیزات مصرف قلیان را به رخ کشیدن و همچنین توقعات جامعه در مورد مصرف قلیان و دید جامعه نسبت به مصرف قلیان است که این متغیر نیز به نوبه خود می تواند در مصرف تنباکو افراد تاثیر گذار باشد.

    نمودار۲-۱۲ مدل تحلیلی تحقیق
    پایگاه اجتماعی- اقتصادی
    ( درآمد، شغل، تحصیلات)
    کنترل اجتماعی
    (تعلق خاطر، تعهد نسبت به خانواده، قانونی بودن)
    گرایش نسبت به مصرف تنباکو
    سبک زندگی
    ( نحوه گذران اوقات فراغت، سلیقه مصرف، مصرف فرهنگی) مصرف فرهنگی)
    متغیر زمینه ای
    )سن
    جنس
    وضعیت تاهل
    وضعیت اشتغال(
    فرایند روی آوردن( ارزان بودن، دسترسی آسان)
    جامعه پذیری( درونی کردن هنجارها و هنجارهای ذهنی)
    احساس محرومیت نسبی

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 05:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم