در روانشناسی و علوم اجتماعی تعاریف متعددی از تصورات قالبی (کلیشه های ذهنی) ارائه شده است. گیدنز تفکرات قالبی را فرایندهای فکری که در بر گیرنده مقوله های خشک و انعطاف ناپذیر است تعریف می کند(گیدنز، ۱۳۷۷: ۸۱۶). قالبهای ذهنی: مجموعه ای ازعقاید تعمیم یافته درباره گروه خاصی ازمردم است که متداول ترین آن ها جنسی، نژادی وشغلی است و می تواند مثبت یا منفی باشد(لییل[۱۶]، ۲۰۰۳: ۱۰۲). والتر لیپمن تفکر قالبی را به معنای تصاویر ثابت و محدود در ذهن می داند. در نظر او تفکر قالبی شامل باورها، اندیشه ها و قالب های ساخته و پرداخته ذهنی است که به ادراکات شخص از محیط پیرامون خود رنگ و هیأت خاصی می بخشد و به صورت میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند (کیسی و همکاران، ۲۰۰۲ : ۲۶۸).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با توجه به تعاریف ذکر شده افکار یا تصورات قالبی، تعمیمی کلی اند که عبارت اند از نسبت دادن خصوصیات یکسان به همه افراد یک گروه بدون در نظرگرفتن تفاوت های واقعی میان آنها. اگر قالبهای فکری بر تجربه استوار بوده و دقیق وصحیح باشد، راهی مطلوب و کوتاه برای سازگاری با دنیای خارج است و اگر قالبهای فکری ما را از دیدن اختلا فات فردی در طبقه ای از مردم بازدارد، نا سازگارانه است و مانع ارتباط درست ومداوم با دیگران می شود.

 

۱-۴-۳- اعتماد اجتماعی

اندیشمندان اجتماعی تعاریف مفهومی بسیاری از اعتماد اجتماعی مطرح کرده اند که دارای تفاوت های زیادی است. دورکیم: اعتماد را آرامشی می داند که حاصل زندگی مسالمت آمیز بشر در کنار همنوعانش در حالت صلح و به دور از هر گونه دشمنی و خصومت است. زیمل: اعتماد را معادل کلمه ایمان به کار می برد و به اعتقاد وی نوعی ایمان و اعتقاد به افراد جامعه است (زتومکا،۱۳۸۴:۲۸).آنتونی گیدنز در تعریف اعتماد به فرهنگ آکسفورد استناد می کند و به اعتقاد وی اعتماد نوع خاصی از اطمینان است (گیدنز، ۱۳۸۴: ۳۷).

 

۱-۴-۴- پایگاه اجتماعی- اقتصادی
عکس مرتبط با اقتصاد

نظریه پردازان کلاسیک مانند مارکس در تعیین قشربندی جامعه بیشتر به عامل اقتصادی یعنی وضعیت فرد در ساختار تولید توجه داشته اند. اندیشمندان معاصر به تدریج بر عوامل دیگری تأکید کردند، برای مثال دارندروف در تمایز سطوح مختلف قشربندی جامعه به برخورداری های متفاوت از قدرت و اقتدار سیاسی، وبر به بهره مندی های متفاوتی از منزلت اجتماعی، بوردیو به نوع مصرف و سبک زندگی و گیدنز به آموزش و مهارت های آموزشی تاکید نموده اند(لیپست و دیگران، ۱۳۸۱: ۲۷). از نظر بروس کوئن، پایگاه به موقعیت اجتماعی فرد در یک گروه یا به مرتبه اجتماعی او در یک گروه، در مقایسه با گروه دیگر اطلاق می شود. به عقیده وبر، پایگاه اجتماعی فرد همراه با طبقه یا درآمد و قدرت سیاسی سه بعد اصلی قشربندی اجتماعی را تشکیل می دهند. با جمع بندی تعاریف فوق می توان گفت پایگاه اجتماعی- اقتصادی[۱۷] جایگاه و منزلتی است که هر فرد در سلسله مراتب اجتماعی جامعه، اشغال می کند. شاخص های مستقیم سنجش پایگاه اقتصادی- اجتماعی میزان درآمد ماهانه، میزان تحصیلات و منزلت شغلی افراد در جامعه هستند(کاظمی پور، ۱۳۷۸: ۱۴۲).

 

۱-۴-۵- هویت قومی (قوم مداری)

هویت قومی[۱۸] مجموعه ای از ایده های فرد درباره اعضای گروه قومی خود و بازشناسی خود با بهره گرفتن از نشانگان و برچسب های قومی است. فیجین بیان می کند که گروه قومی به معنای این است که یک فرد به طور اجتماعی و بر پایه ی خصیصه های فرهنگی یا ملیت اش از دیگران متمایز یا جدا شده باشد(فیجین،۱۹۷۸: ۹ به نقل از اشرف نظری،۱۳۹۱) مهم ترین خصوصیات یک گروه قومی از نظر برتون مواردی چون نیاکان مشترک واقعی یا اسطوره ای، نام مشترک، سرزمین و زبان مشترک، فضاهای مشترک زیستی، آداب و رسوم مشترک، ارزش های مشترک و احساس تعلق به یک گروه واحد را شامل می شود(قانعی راد و دیگران، ۱۳۸۶: ۶). تقویت هویت قومی در بین اقوام یک جامعه منجر به قوم‌مداری[۱۹] می شود که عبارت است از پیشداوری و بدگمانی به غیرخودی‌ها همراه با گرایشی به ارزیابی دیگران براساس فرهنگ خویش(گیدنز، ۱۳۸۶: ۳۶۹). ویلیام سامنر قوم مداری را اینگونه تعریف می کند: نوعی نگرش که براساس آن فرد یا گروه خود را مرکز و اساس همه چیز می پندارد و دیگر افراد را در مقایسه با آن درجه بندی و ارزیابی می کند. قوم مداری نوعی سوگیری متعصبانه نسبت به گروه خودی است که باعث می شود به جای آنکه تلاش کنیم الگوهای رفتاری متفاوت را درک کنیم ، آنها را به صورت منفی مورد ارزیابی قرار دهیم(گودیکانست، ۱۳۸۳: ۹۶).

 

۱-۴-۶- گردشگر (زائر)

طبق تعریف سازمان جهانی گردشگری و صاحب نظران این حوزه، گردشگر[۲۰] کسی است که به طور موقت (حداقل ۲۴ ساعت و حداکثر یک سال) از خانه خود دور می­ شود و به منطقه­ای دیگر سفر می­ کند(کاظمی، ۱۳۸۵: ۲۰). زائران در واقع گردشگران حوزه گردشگری مذهبی هستند. در میان گردشگران مذهبی با دو گروه مواجه هستیم: یکی زائران، کسانی که انگیزه‌ی آنها از مسافرت، فقط انجام امور مذهبی است و زمان و مدت اقامت آنها، تابع اوقات فراغت نیست و دیگری، گردشگران مذهبی که ضمن انجام زیارت و شرکت در مراسم مذهبی از مکان های دیگر گردشگری (اعم از مذهبی و غیر زیارتی) نیز دیدن می‌کنند و یا به عبارتی دیگر، اهداف مسافرت آنها چند منظوره با اولویت زیارت است (مؤمنی و همکاران، ۱۳۷۸: ۱۴).
تصویر درباره گردشگری

 

تاریخچه موضوع

تاریخچه ی پژوهش درباره تصورات قالبی به رغم پیشینه غنی، جذاب و کاربردی، جوان و نوپا است. در طول دهه های اخیر که شاهد گسترش علایق پژوهشی در خصوص آن هستیم، تلاش شده است تا فهم منابع، زمینه ها و ریشه های باورها و نگرش های قالبی و تبیین آن به عنوان دیدگاهی اجتماعی که بر رفتار افراد اثر می گذارد مطمح نظر قرار گیرد(استنگور،۲۰۰۹: ۱).
والترلپیمن(۱۹۹۲) نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی نخستین کسی است که اصطلاح تفکر قالبی را در روانشناسی اجتماعی بکاربرد. منظور او از تفکرقالبی در بحث از باورها واندیشه ها، قالبها ی ساخته و پرداخته ذهنی است که شخصی ادراکهای خود را در آن جای می دهد واین قالبها به ادراکهای او رنگ خاصی می بخشد. از نظر لیپمن تفکرات قالبی دارای دو خصوصیت اند: اول، در برابر تغییر مقاوم اند. دوم، عموماً دامنه معانی محدود و تحقیر آمیزی را ارائه می دهند. اعتقاد به سرنوشت و تقدیر، به نحسی عدد ۱۳و… نمونه هایی از تفکرات قالبی هستند که به صورت میراث اجتماعی ممکن از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند. او می گوید انسان به سائقه صرفه جویی دراندیشیدن، باور های قالبی را ابداع کرده است تا ناچار در هرشرایطی نیندیشند و تنها بر اساس باورهای قالبی اش واکنش نشان دهد(ستوده ،۱۳۸۱: ۱۷۶). اولین اندازه گیری تصورات قالبی را کاتزو بریلی(۱۹۳۳) انجام داده اند، آنها تصورات قالبی نژادی را مطالعه کردند و دریافتند آمریکاییها در مورد ترکها، سیاهپوستها، یهودیها تصورات قالبی آشکارونسبتاً منفی داشتند و پاسخ دهندگان می بایستی صفات مشخصه برخی اقوام را مشخص می کردند. امروزه دیگر این فن بکار نمی رود زیرا مردم از اختصاص دادن یک صفت به یک قوم، بدون تصریح آن، اکراه دارند. قدیمی ترین شیوه مطالعه تصور قالبی بیشتر بر مبنای تئوری تداعی بود که در تحقیقات کاتز و بریلی در زمینه سنجش تصور قالبی انجام گرفت و ویژگی هایی را که آزمودنی ها آن ها را به گروه های خاصی نسبت می دادند مطالعه کردند(لوک بدار و دیگران ،۱۳۸۰: ۱۲۶).
در تحقیقات انجام شده پس از تحقیق کاتز و بریلی مانند سولومون اش۱۹۴۶، آباته و برین(۱۹۶۷)، برور و همکارانش۱۹۸۱، اندرسون و سدیکیدز۱۹۹۱، برینک و همکارانش(۱۹۹۴)، در زمینه سنجش تصورات قالبی به نوعی از روش و نتایج اولین مطالعه استفاده کرده و با ارائه فهرستی از صفات و ویژگی ها نسبت به فرد یا گروه خاصی به مطالعه نگرش افراد نسبت به آن فرد یا گروه خاص می پردازند و تصور قالبی را برحسب بررسی صفت هایی که فرد برای شرح یک گروه بکار می برد، ارزیابی می کنند(اسپیرز و همکاران،۱۳۹۱: ۱۳۶).
نقطه شروع پژوهش های علمی جدید درباره تصورات قالبی به نیمه نخست قرن بیستم باز می گردد. در این مقطع با انتشار کتاب شخصیت قدرت طلب از سوی آدرنو و همکارانش، مفهوم تصورات قالبی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت. این اثر به بحث در مورد چرایی ظهور احساسات نژادپرستانه در آلمان نازی اختصاص داشت. نتایج این پژوهش آشکار ساخت که ظهور احساسات بر ضد نژادهای دیگر متأثر از وجود تصورات قالبی و پیشداوری درباره دیگر گروه ها است و شخصیت های قوم گرا و نژادپرست غالبا دارای شخصیت قدرت طلب هستند. در طول دو دهه اخیر (۱۹۹۰-۲۰۱۰م) علایق پژوهشی در خصوص تصورات قالبی گسترش یافته است و پژوهشگران توجه اصلی خود را به درک فرایندهایی معطوف کردند که تصورات قالبی از طریق آنها، ادراک و نگرش اجتماعی، پیشداوری و تبعیض و آزار دیگران را شکل می دهد. در پژوهشی که توسط پری و دارلی (۱۹۹۷) درباره تصورات قالبی در ورزش بسکتبال انجام شد مشخص شد که در اغلب گزارش ها متأثر از نوعی تصور قالبی افراد سفید پوست به عنوان افرادی باهوش و سیاه پوستان به عنوان افرادی که دارای فیزیک ورزشی طبیعی هستند معرفی می شدند. آثار انتشار یافته در این دوره، در رابطه با فرایندهای شناختی تسهیل کننده تصورات قالبی(براون،۱۹۹۵)؛ ابعاد نظری تصورات قالبی و پیشداوری(استنگور،۲۰۰۰)؛ محتوای تصورات قالبی(فیسک و دیگران:۲۰۰۲) و اتخاذ رهیافتی استقرایی برای تجزیه و تحلیل تصورات قالبی (فیدلر و والتر: ۲۰۰۴) به بحث پرداختند(اشرف نظری، ۱۳۹۱: ۶۴). مرکز مطالعه فرایندهای گروهی در دانشگاه کنت[۲۱] هر ساله با انجام پیمایش هایی در سطح ملی، گزارشی با عنوان برابری، تنوع و پیشداوری در بریتانیا منتشر می کند که در اختیار کابینه قرار می گیرد. در این گزارش یافته های پیمایشی به دست آمده بر پایه روش های روان شناسی اجتماعی در رابطه با مسائلی نظیر برابری و حقوق بشر، نمودهای پیشداوری و تجارب آن، شرایط پیشداوری و تصورات قالبیِ تقویت کننده پیشداوری مورد بررسی قرار می گیرد(آبرامز و هوستون،۲۰۰۶: ۱۱؛ فیسک و دیگران، ۲۰۰۹: ۷۸ به نقل از اشرف نظری،۱۳۹۱).
نتیجه تصویری برای موضوع هوش

 

پیشینه تحقیق

 

۱-۶-۱- تحقیقات داخلی

اشرف نظری(۱۳۹۱) در تحقیقی ضمن تشریح پدیده ی تصورات قالبی و بهره گیری از نظریه های مختلف (نظریه تعارض واقع بینانه، نظریه هویت اجتماعی و نظریه بیناگروهی) برای فهم مسئله، رابطه ی میان احساس تعلق هویتی و میزان تصورات قالبی و پیشداوری را از طریق روش پیمایش مورد سنجش قرار داده است. متغیرهای مستقل تحقیق سن، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، احساس پایبندی به فرهنگ و هویت ملی(هویت ملی)، عضویت در گروه های هویتی و زمینه قومی(هویت قومی)، میزان ارتباط با گروه های قومی، زبانی و مذهبی دیگر، و متغیر وابسته تصورات قالبی درباره دیگر گروه های هویتی می باشد. از آنجا که محور اصلی این پژوهش، مقیاس سازی برای سنجش تصورات و نگرش های دانشجویان دانشگاه یزد در خصوص سایر گروه های هویتی می باشد برای سنجش مفهوم تصورات قالبی و ابعاد کیفی آن، از طیف های لیکرت و بوگاردوس استفاده شده است.
تجزیه و تحلیل داده های تحقیق نشان داد هم بستگی معنی داری بین سن، درآمد خانواده، تحصیلات پدر و مادر و درآمد فرد با میزان پیشداوری و تصورات قالبی وجود دارد. در مورد متغیر میزان مشاجره با گروه های مختلف قومی و نژادی، اختلاف قابل ملاحظه ای بین گروه های مختلف در میزان مشاجره و درگیری ها وجود ندارد یعنی افراد بر حسب ویژگی ها و تمایزات قومی با دیگر افراد و گروه ها به مشاجره و منازعه نپرداخته اند و خطوط تمایز هویتی بر پایه قوم نمی تواند مبنایی برای ایجاد نزاع باشد. نتایج تحقیق هم چنین نشان داد که بین هویت ملی و تصورات قالبی هم بستگی منفی و معنی داری وجود دارد و افرادی که دارای هویت ملی بالاتری بوده اند پیشداوری و تعصبات قالبی کمتری دارند. در حالیکه بین هویت قومی و تصورات قالبی هم بستگی مثبت و معنی داری وجود دارد و افرادی که از هویت قومی بالاتری برخوردارند میزان پیشداوری بالاتری داشته اند و در نهایت مدل رگرسیونی نشان داد متغیرهای هویت ملی و هویت قومی به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی پیشداوری و تصورات قالبی نسبت به سایر گروه ها داشته اند.
در تحقیق دیگری اشرف نظری(۱۳۹۲) به مطالعه نقش رسانه ها بر تصورات قالبی و روابط بین گروهی پرداخته است . متغیرهای مستقل این تحقیق پیمایشی، سن، جنسیت، پایگاه اقتصادی، هویت ملی، هویت قومی، استفاده از رسانه ها و متغیر وابسته تصورات قالبی درباره گروه های هویتی دیگر است. نتایج تحقیق نشان داد بسیاری از باورها و نگرش های ما متأثر از نقش رسانه های جمعی شکل گرفته اند و شبکه های ماهواره ای، از بیشترین فراوانی در مقایسه با دیگر وسایل ارتباطی در خصوص ترویج ذهنیتی خاص نسبت به اقوام برخوردار است. تلویزیون داخلی، تلفن همراه و اینترنت نیز از سهم زیادی در این زمینه برخوردارند. در این میان رادیو از فراوانی اندکی برخوردار است. بنابراین، با افزایش استفاده از رسانه ها میزان تصورات قالبی درباره گروه های هویتی افزایش خواهد یافت (وسایل ارتباطی جدید نظیر تلفن همراه و شبکه های ماهواره ای در مقایسه با روزنامه و تلویزیون در شکل گیری و گسترش تفکر قالبی نقش مؤثرتری دارند).
حسینی(۱۳۹۱) تحقیقی با هدف توصیف نگرش زنان شهر نیشابور نسبت به کلیشه های جنسیتی و تحلیل عوامل مؤثر بر آن انجام داده است. یافته ها نشان می دهد بین سن، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات با نگرش زنان نسبت به کلیشه های جنسیتی رابطه وجود دارد. به طوری که زنان در گروه های سنی بالا ، متأهل و تحصیلات پایین بیشتر پذیرای کلیشه های جنسیتی هستند. هم چنین متغیرهای دینداری، مردسالاری، استفاده از رسانه ها و جامعه پذیری جنسیتی از عوامل تأثیرگذار بر نگرش نسبت به کلیشه های جنسیتی بوده اند؛ بدین معنا که هر چه پذیرش مردسالاری، جامعه پذیری جنسیتی، میزان دینداری و استفاده از رسانه ها توسط زنان بیشتر باشد نگرش آنان سنتی تر خواهد بود و میزان باورپذیری شان به کلیشه های جنسیتی افزایش پیدا می کند. در این بین متغیر دینداری بیشترین تأثیر(۸۳/۰) را بر متغیر وابسته داشته است که بر نقش کلیدی دین در جامعه ایران و تأثیر آن بر شکل گیری نگرش ها و گرایش های افراد دلالت دارد.
یوسفی (۱۳۸۸) در طرح پژوهشی خود، درصدد است اثر سفر زیارتی بر روابط اجتماعی و ارتباطات میان فرهنگی زائران کشورهای خارجی با مردم مشهد را بررسی کرده و مسائل و مشکلاتی که مانع این ارتباط می­شوند را شناسایی نماید. متغیرهای مورد تحلیل دراین تحقیق ملیت، طول سفر به روز، تعداد سفرهای قبلی، روابط معاشرتی (تعداد دوست در جامعه میزبان)، روابط آشنائی (درصد آشنائی و بازدید از اماکن توریستی)، مانع زبانی (درصد ناآشنائی زبانی) می باشد. براساس نتایج این مطالعه سفر زیارتی با دو ویژگی طول و تعداد سفر، تأثیرکاملاً معناداری بر ارتباطات میان فرهنگی (روابط اجتماعی و فرهنگی مهمان – میزبان) دارد، هر چند اثرگذاری این دو متغیر، متاثر از موانع زبانی است. از بین دو نوع رابطه مورد بررسی، سفر زیارتی تاثیر زیادتر و تعیین کننده­تری بر روابط آشنایی یا فرهنگی مهمان– میزبان دارد که عنصراصلی آن، دانستن و تبادل آگاهی است. با این حال، تأثیر سفر زیارتی بر روابط اجتماعی مهمان – میزبان که عنصر اصلی آن احساس و عاطفه است، نیز کاملاً معنادار و مثبت است. در سفر زیارتی، فرصت مناسک مشترک بین زائر و مجاور فراهم می ­آید و این امر خود مقدمه­ای برای آشنائی و شکل­ گیری انواع ارتباط میان آنها می­گردد. مناسک مشترک زیارت باعث می­ شود که حتی در شرایط ناآشنائی زبانی، ارتباط فرهنگی در بین زیارت کنندگان اعم از مهمان یا میزبان برقرارشود. یافته­ های حاضر نیز نشان می­دهد با کنترل آماری اثر مشکلات ارتباطی، تأثیر طول و تعداد سفر بر ارتباطات میان فرهنگی، همچنان معنادار و مثبت باقی می ماند. یافته مذکور متضمن این معنای اساسی نیز هست که مذهب این پتانسیل را دارد که همه هویت­های قومی و ملی را به حاشیه رانده و پیوندهای اجتماعی گوناگونی را در بین پیروان یک مذهب در جوامع مختلف ایجاد نماید و توریسم مذهبی در این میان نقش بی بدیلی خواهد داشت.
صادقی فسایی و کریمی(۱۳۸۴) در تحقیقی به دنبال پاسخ به این سؤال بودند که آیا در تلویزیون ایران، کلیشه های جنسیتی برگرفته از فرهنگ سنتی ایران در حال باز تولید است؟ بدین منظور برای بررسی کلیشه های جنسیتی با شیوه نمونه گیری احتمالی غیر هدفمند به تحلیل محتوا کمی و کیفی چهار سریال (غریبانه، طلسم شدگان، عشق گمشده، مهر و ماه)پرداخته اند. واحد ثبت این پژوهش صحنه و واحد تحلیل آن یک مجموعه سریال است. آنان دریافتند که در این سریال ها زنان با ویژگی های فریبکاری، ناقص العقلی، منفعل بودن و فرو دستی نشان داده می شوند. مردان نیز در این سریال ها به صورت مرد سنتی کلیشه ای، مردی که تحت تاثیر فریبکاری زن قرار می گیرد و سر انجام از گناهان تبرئه می شود، عاقل و فعال و وفادار است به نمایش در می آید. در مجموع این مردان هم از لحاظ کمی و هم کیفی فرادست زن نشان داده می شوند. بنابراین باید گفت آنچه در سریال ها ی خانوادگی۱۳۸۳مشاهده شد بازتولید کلیشه های فرهنگ سنتی ایران بوده است.
هدف مقاله خوش کار(۱۳۸۷)، بررسی جامعه شناختی عوامل اجتماعی ـ فرهنگی موثر بر اختلافات کارگری و کارفرمایی است. در این پژوهش از نظریات خود آینه‌سان کولی، نظریه اعتماد و سرمایه اجتماعی، نظریه نوسازی روانی راجرز و تئوری گرایش فیش باین ـ آیزن استفاده شده است. متغیرهای مستقل این پژوهش عبارتند از: مشارکت در حل مشکلات احتمالی کارگر و کارفرما، اعتماد بین کارگر و کارفرما، تصورات قالبی کارگر نسبت به کارفرما، احساس امنیت شغلی کارگر و متغیر وابسته؛ بروز اختلافات کارگری و کارفرمایی(تمایل به طرح دعوا و شکایت کارگران) است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که بین احساس امنیت شغلی، مشارکت و همکاری کارگر و کارفرما، اعتماد بین شخصی، عقاید قالبی (تصورات کلیشه‌ای) و تمایل به طرح دعوی و اختلاف، رابطه معناداری وجود دارد.
هدف اصلی مقاله ی هزار جریبی و نجفی(۱۳۸۹) تبیین جایگاه اعتماد گردشگران خارجی نسبت به ایرانیان در توسعه صنعت گردشگری است. در این تحقیق شاخص عینی سنجش توسعه گردشگری، میزان تمایل مجدد گردشگران خارجی برای سفر مجدد به ایران است. دو متغیراصلی این تحقیق عبارتند از اعتماد اجتماعی و تمایل گردشگران به سفر مجدد به ایران می باشد. برای سنجش اعتماد از سه معرف “صداقت “، تعهد” و “پذیرش” استفاده شده است .طبق نتایج ۸۶ درصد از گردشگران دارای اعتماد متوسط رو به بالا به مردم ایران هستند و در ضمن ۹۵ درصد دارای تمایل متوسط رو به بالا برای سفر مجدد به ایران هستند. ضریب همبستگی بین دو متغیر اعتماد گردشگران و تمایل به سفر مجدد، همبستگی قابل ملاحظه(۰٫۶۰) و سطح معناداری بسیار بالا (۰٫۰۰۰) مشاهده شد و چون این ضریب مثبت است، بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. حدود ۳۶ درصد از تغییرات تمایل به سفر مجدگردشگران توسط اعتماد آنان به ایرانیان قابل تبیین است. بنابراین هرچه میزان اعتماد گردشگران نسبت به مردم ایران بالا رود، تمایل گردشگران به سفر مجدد به ایران (توسعه گردشگری) نیز افزایش می یابد.
اسکافی(۱۳۸۳) در تحقیقی ارتباط کسبه، هتلداران و رانندگان تاکسی با زائرین امام رضا (ع) و نحوه ارتقای این ارتباط، را بررسی نموده است. در بررسی نگرش زائرین نسبت به شهر مشهد، شهروندان مشهدی، کسبه، قیمت اجناس، خدمات تاکسیرانی و کرایه ها، رانندگان تاکسی و نیز خدمات هتل ها و مهمانپذیرها به این نتیجه رسید که بیشترین نگرش مثبت زائرین، نسبت به شهر مشهد (با میانگین ۳/۳۸درصد) بوده که در رتبه اول قرار می گیرد. پس از آن نگرش نسبت به شهروندان مشهدی (با میانگین ۳/۳۲درصد) درمرتبه دوم، نگرش نسبت به رانندگان تاکسی(با میانگین ۳/۲۳درصد) در مرتبه سوم، نگرش نسبت به خدمات هتل ها و مهمانپذیرها(با میانگین ۳/۱۸درصد)، نگرش نسبت به کسبه(با میانگین ۳/۱درصد). وی در بررسی مشکلات و کمبود های زائرین، عمده ترین آنها را عبارت از مشکل اسکان(۲۱درصد)، عدم نظافت خیابان ها و معابر(۱۷درصد)، وجود ترافیک سنگین( ۱۳درصد)، مشکل تهیه بلیط (۶درصد)، کمبود پارکینگ(۵درصد)،یکسان نبودن قیمتها در بازار (۱۰درصد)، عدم سازماندهی خدمات تاکسیرانی(۱۰درصد)، کمبود پل های هوایی لازم(۵درصد)اعلام نموده که خود در ایجاد نگرش منفی در میان زائرین سهم بسزایی دارد. در مجموع۷/۷درصد زائرین نگرش منفی، ۹/۶۹ درصد نگرش بینابین و ۴/۲۲درصد نگرش مثبت نسبت به شهر مشهد داشته اند. اما نگرش آنان نسبت به مردم شهر مشهد در ۵/۱درصد موارد خیلی منفی، ۱۱ درصد منفی، ۲/۴۹ درصد متوسط، ۲/۳۶ درصد مثبت و ۲درصد خیلی مثبت بوده است.
مظلوم خراسانی(۱۳۸۷) در طرح پژوهشی خود میزان رضایت زائرین از مجاورین خدمات رسان در شهر مشهد را مورد سنجش قرار داد. متغیرهای مستقل این تحقیق تبعیض، رضایت از هزینه های زندگی، آگاهی(مدت اقامت در مشهد)، موفقیت(رضایت از سفرهای قبلی به مشهد)، تسری(رضایت اقوام و سایرین از سفر به مشهد)، احساس امنیت، رضایت از محیط، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، انگیزه سفر و متغیر وابسته میزان رضایت زائرین است. پس از مطالعه نظرات ۳۹۰ نفر از زائرین به این نتیجه رسیدند که متغیرهای تبعیض، رضایت از هزینه های زندگی، موفقیت، رضایت اقوام و سایرین(تسری)، احساس امنیت و رضایت از محیط شهر مشهد بر میزان رضایت زائرین تأثیر دارند و بین پایگاه اجتماعی-اقتصادی و مدت اقامت زائرین در مشهد با میزان رضایت زائرین رابطه معناداری یافت نشد.
حیدر آبادی (۱۳۸۹) در مقاله خود به بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر میزان اعتماد اجتماعی جوانان در استان مازندران می پردازد. چارچوب نظری این پژوهش تئوری نظام اجتماعی در قالب نظریه کنش تالکوت پارسونز و همچنین تئوری ساختار- عاملیت آنتونی گیدنز می باشد. هفت فرضیه مورد بررسی قرارگرفته و نتایج زیر به دست آمد: میزان تحصیلات و طبقه اجتماعی رابطه منفی و معکوسی با میزان اعتماد اجتماعی داشته است. ارتباطات انسانی، جامعه پذیری خانوادگی و اعتقادات دینی با اعتماد اجتماعی رابطه مثبت و مستقیمی داشته است . مجموع این متغیرها ۲/۴۳ درصد تغییرات میزان اعتماد اجتماعی را تبیین می کنند . متغیرهای ارتباطات انسانی و جامعه پذیری خانوادگی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر اعتماد اجتماعی جوانان دارند .نتایج نشانگر آن است که میزان اعتماد بنیادین دربین جوانان بیشتر و بالاتر از سایر گونه های اعتماد(اعتماد تعمیم یافته و نهادی) است. همچنین اعتماد درون گروهی در جامعه بیشتر از اعتماد برون گروهی می باشد.
در پژوهشی دیگر کتابی و همکارانش (۱۳۸۹) به بررسی میزان اعتماد اجتماعی در استان چهارمحال بختیاری پرداختند. در این تحقیق با توجه به مهمترین دیدگاه های نظریه پردازان کلاسیک و معاصر(دورکیم، وبر، تونیس، پاتنام، بوردیو، فوکویاما، گیدنز، اریکسون، افه و دیگران) انواع اعتماد بین شخص، بنیادی، عمومی، سازمانی، اعتماد سیاسی و اعتماد به مشاغل و مناصب به عنوان زیرشاخه های اعتماد اجتماعی انتخاب شدند. بدین ترتیب اعتماد اجتماعی مورد سنجش و ارتباط آن با متغیرهای احساس امنیت، دینداری، عملکرد دولت، قانونگرایی، پنداشت از میزان دینداری مردم، احساس عدالت و ارزشهای اخلاقی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که به جز اعتماد بنیادی و بین شخص، میزان اعتماد در بقیه انواع فوق در حد متوسط و پایین تر از حد متوسط بوده است و متغیرهای ارزشهای اخلا قی، عملکرد دولت و قانونگرایی دارای بیشترین همبستگی با اعتماد اجتماعی بوده است. متغیرهای دینداری ، احساس امنیت وپنداشت از میزان دینداری مردم در جامعه نیز با اعتماد اجتماعی دارای ضریب همبستگی معنی داری بوده اند.
شارع پورو همکارانش(۱۳۸۸) در مقاله ای رابطه انواع اعتماد (شامل اعتماد بنیادین یا امنیت وجودی، اعتماد بین شخصی و اعتماد نهادی) را با اعتماد اجتماعی مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش پیمایشی دانشجویان دانشگاه مازندران به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. یافته ها نشان داد میزان اعتماد به خانواده و اعتماد بنیادین پاسخگویان در حد زیاد است. پس از آن، اعتماد به دوستان، اعتماد به اقوام و خویشان، اعتماد نهادی و اعتماد اجتماعی در سطح متوسط و کمتر ازمتوسط، به ترتیب نزولی، قرار گرفتند. در این میان، کمترین میزان اعتماد متعلق به اعتماد اجتماعی بود. براساس یافته های این تحقیق، انواع مختلف اعتماد با اعتماد اجتماعی رابطه داشتند. اعتماد نهادی رابطه قوی و معنی داری با اعتماد اجتماعی داشت. اما میزان هردو اعتماد نهادی و اجتماعی در سطح پایینی بود کم بودن میزان اعتماد اجتماعی احتمالاً تا حدود زیادی به نقش اعتماد نهادی مربوط می شود.
جیرفتی (۱۳۸۵) در تحقیق پیمایشی خود به دنبال بررسی میزان اعتماد اجتماعی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بوده است که متغیرهای مستقل آن: جنسیت، سن، قومیت، مذهب، تأهل، محل سکونت(شهر یا روستا)، میزان تحصیلات و درآمد، احساس امنیت، احساس رضایت، میزان گستردگی و استحکام روابط، تجربیات فرد و خوشنامی دیگران و متغیر وابسته اعتماد اجتماعی است. نتایج این تحقیق نشان داد بین جنسیت، محل زندگی،تأهل و میزان درآمد و اعتماد اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد و قومیت، محل سکونت (شهر یا روستا) با اعتماد اجتماعی رابطه معنادار دارند. ریسک پذیری(خطر پذیری) بیشترین تأثیرگذاری بر اعتماد اجتماعی را نشان داد و پس از آن، احساس امنیت، احساس رضایت، رسانه های گروهی و گستردگی و استحکام روابط اجتماعی به عنوان عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعی دانشجویان شناخته شده اند.

 

۱-۶-۲- تحقیقات خارجی

کی لازار [۲۲](۲۰۱۰) در مقاله خود به رابطه مشکلات قلبی با تصورات قالبی از پیری پرداخته است بدین صورت که تصویر جوانان از دوران پیری می تواند مشکلات قلبی را برای آن ها در دوران پیری پیش بینی کند. یک محقق در دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه ییل نشان داده است: جوانان با تصورات قالبی منفی از پیری به احتمال بیشتری در هنگام پیر شدن دچار سکته مغزی، حملات قلبی و دیگر مشکلات قلبی می شوند. دانشمندان به طور روزافزونی تصورات قالبی منفی درباره سالمندان را به تعدادی از مشکلات سلامتی ما مرتبط می دانند از اختلالات حافظه گرفته تا افزایش ریسک های قلبی و طول عمر کوتاه، چون پیرها اغلب با دندان های مصنوعی، چروکیدگی، فراموشی، ضعف و ناتوانی و… مجسم می شوند.
اولین مطالعه ای است که نشان می دهد تصورات کلیشه ای منفی درباره ی سن در دوران جوانی تأثیراتی در سلامتی فرد در دهه های بعدی زندگی می گذارد. در شروع مطالعه ۴۴۰ شرکت کننده، ۱۸ تا ۴۹ ساله تصورات قالبیشان ازدوران پیری را ارزیابی کردند. این مطالعه از سال ۱۹۶۸ تا ۲۰۰۷ پیگیری شد یعنی۳۰ سال بعد، ۲۵ درصد از کسانی که تصورات قالبی منفی تری از دوران پیری داشتند،از مشکلات قلبی یا سکته مغزی رنج می بردند؛ در حالیکه این رقم در شرکت کنندگان با تصورات قالبی مثبت تنها ۱۳ درصد بود حتی با در نظر گرفتن عوامل مختلف مثل سیگار کشیدن، فشار خون و سطح کلسترول. یافته های مطالعه قبلی توسط بکا ار لوی نشان داد که تصویر های منفی از پیری می تواند استرس را افزایش دهد و تصورات مثبت می تواند آرام بخش باشد. پس از بررسی دقیق تصورات قالبی و اثرات آنها بر سلامتی، لوی بر این باور است که تصورات قالبی از سن، که افراد در کودکی و نوجوانی به دست می آررند اثرات گسترده ای در سلامتی دارند و همانطور که ما مسن تر می شویم این تصورات برایمان ارزشمندتر می شود. این پژوهش در شماره ماه مارس مجله علوم روان شناختی به چاپ رسیده است.
شیلا نونالی (۲۰۰۹)[۲۳] در تحقیقی که درباره رابطه همگنی(سازگاری) نژادی و تصورات قالبی انجام داده است به بررسی تصورات قالبی مثبت یا منفی و نگرش دانشجویان سیاه پوست آمریکایی درباره گروه های نژادی دیگر پرداخته است. در این تحقیق پیمایشی نگرش و تصورات قالبی ۵ گروه مورد بررسی (مردم عادی، سیاه پوستان، سفیدپوستان، آسیایی ها، و آمریکای لاتین که به طور تصادفی و در شرایط سنی و جنسی و تحصیلی مشابه انتخاب شده اند) نسبت به یکدیگر سنجیده شده بدین ترتیب که تصورات قالبی مثبت و منفی(به صورت فهرستی از صفات قالبی) به گروه های آزمایشی داده شده و آنها نمره مورد نظر خود را از نمره صفر(کاملا مخالف) تا چهار(کاملا موافق) به صفات آورده شده نسبت به هر گروه نسبت می دهند. ضمنا ۲۳درصد پاسخگویان زن و ۷۷ درصد مرد بوده اند. دو فرضیه اصلی تحقیق عبارتند از: – آمریکایی های سفید پوست با گروه های نژادی دیگر براساس تصورات قالبی خاص آن گروه ارتباط برقرار می کنند(سازگاری می یابند). – آمریکایی های سیاه پوست نگاه مثبت تری به اعضای گروه خود(سیاه پوستان)دارند تا اعضای گروه های دیگر.
نتایج نشان می دهد که علی رغم برخی دیدگاه های قالبی گروه های نژادپرستی، مصادیق محدودی برای وجه اشتراک های کلیشه های مثبت یا منفی گروه های نژادی وجود دارد. هر چند رفتارهای قالبی مثبت و منفی معینی برای گروه های نژادپرستی خاصی معتبر است اما به طور کلی افراد پاسخ دهنده تمایل دارند درباره سیاه پوستان، آسیایی ها و لاتینی ها منفی تر از سفید ها و مردم عادی فکر کنند. فرضیات تحقیق نیز تأیید شد. این مطالعه در طول ماه می تا سپتامبر ۲۰۰۴ انجام شد و نمونه مورد بررسی شامل ۲۱۰ دانشجوی دوره لیسانس از یک دانشگاه تحت نفوذ سفیدها و هم چنین از یک دانشگاه تحت نفوذ سیاه ها بود که از طریق آگهی و نمونه گیری گلوله برفی جمع آوری شدند. مطالعه شامل سوالاتی درباره اعتقادات نژادپرستانه، اعتقادات سیاسی و اعتماد اجتماعی و گرایشات و طرز برخورد نژادپرستان(جامعه پذیری نژادی) و با چندین مطالعه چندبخشی (روی ۵ گروه موردبررسی) به بررسی اعتقادات و رفتارها و تصورات قالبی نسبت به گروه های نژادی (مردم عادی، سیاه پوستان، سفید پوستان، آسیایی ها، لاتینی ها) پرداخته است.
مینگ مینگ سو[۲۴] و گئوفری وال[۲۵] در تحقیقی با هدف بررسی نتایج تعامل گردشگر- میزبان بر رفتار مسافران و تجربه آنان که در سال ۲۰۰۸ در پکن انجام داده اند، اظهار می دارند که تعامل گردشگر- میزبان تأثیر دو جانبه دارد. لذا از طریق پیمایش به دنبال تأثیر ادراک گردشگران و عقاید آنان بر رفتار آنها با میزبان و اثر این تعامل بر تجربه آنان از سفر هستند. بر مبنای این تحقیق بیشتر گردشگران اذعان داشتند که تعامل با میزبان بر ارزیابی آنان از مقصد سفر، کیفیت تجربه سفر، انتخاب مقصد سفرهای بعدی و هزینه آنان در محل اقامت تأثیر دارد. این تأثیر در میان جوانان و افرادی که تحصیلات بالاتری داشتند، بیشتر بوده است. نتایج این تحقیق اهمیت اثر تعاملات میزبان- گردشگر و رضایت از این تعاملات بر رفتار مسافرتی گردشگران و ارزیابی آنان از مقصد را تأیید می کند.
تحقیقی که در سال ۲۰۰۷ توسط کاتارد[۲۶] و همکارانش در خصوص تأثیر باورهای قالبی جنسیتی دانش آموزان بر روی قضاوت و حدس زنی آنها در مورد نمراتشان صورت گرفت. این مطالعه به صورت شبه آزمایشی و در دو مرحله صورت گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر باورهای قالبی جنسیتی دانش آموزان بر برآورد نمرات درسی شان بود. دروس به دو حوزه ی هنری(حوزه زنانه) و ریاضیات(حوزه مردانه) تقسیم شده بود. نتایج مرحله نخست بدون دستکاری باورهای قالبی جنسیتی نشان داد که باورهای قالبی جنسیتی تأثیر فراوانی بر تخمین و قضاوت نمره درسی شان داشته به گونه ای که دختران نمره ریاضی خود را بسیار کمتر از نمره واقعی خود، پیش از اعلام نمره واقعی تخمین زده بودند. در حالی که پسران نمره خود را در درس هنر قبل از اعلام نمره واقعی، کمتر از نمره واقعی اعلام شده تخمین زده بودند. در مرحله دوم با دستکاری باورهای قالبی دانش آموزان نتایج متعادل تر شده بودند و نشان دهنده این موضوع است که باورهای قالبی جنسیتی در دیدگاه، نگرش ها و قضاوت های افراد تأثیر بسزایی دارد.
در تحقیقی که در آمریکا توسط نیومن یولاندا فلارس(۲۰۰۵)[۲۷] انجام شد به طور کلی به بررسی تصورات قالبی در مورد شهروندان آمریکایی مکزیکی تبار و به طور خاص به بررسی رفتار مشاوره ای مشاوران آمریکایی در برخورد با مراجعان مکزیکی آنان می پردازد. مرور ادبیات تصورات قالبی در مورد مکزیکی ها نشان می دهد که آنان با صفات و اصطلاحات بسیار تحقیر آمیزی(مانند شراب خوار، پرخاشگر، پرخرج، نامنظم، تنوع طلب و…) درک می شوند. و خود مکزیکی ها بر این مسئله صحه می گذارند. در این مقاله ضمن تشویق مشاوران به کسب آگاهی از تصورات قالبی که بر مکزیکی ها تاثیر می گذارد، به این نکته اشاره می کند که مشاوران باید آگاهی نژادی را به عنوان بخشی از توسعه سلامتی ذهنی در مراجعه کنندگان مکزیکی خود بالا ببرند. از طرفی مشاوران خود با این چالش مواجهند که آیا تصورات قالبی خودآگاه و ناخودآگاه بر ارتباط مشاوره ای آنان تأثیر می گذارد یا خیر؟
در مقاله دلهای و نیوتن (۲۰۰۴)[۲۸] در مجله علوم اجتماعی آکسفورد، هدف بررسی و پیش بینی سطوح اعتماد اجتماعی در بین ملتها (الگوی جهانی یا فقط برای شمال اروپا است) بوده است. این تحقیق به بررسی تفاوت سطوح اعتماد اجتماعی تعمیم یافته بین ۶۰ کشور دنیا پرداخت و اعتماد اجتماعی تعمیم یافته را اینگونه تعریف نموده: باور به اینکه دیگران به طور آگاهانه یا عمداً – اگر بتوانند از آن اجتناب کنند- به ما آسیب نمی رسانند و از منافع ما مراقبت می کنند اگر امکان داشته باشد. (باور به اینکه دیگران عمداً به ما آسیب نمی رسانند و از منافع ما مراقبت می کنند). نتایج این تحقیق نشان داد که اعتماد بخشی جدایی ناپذیر و هماهنگ با شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور است بدین معنا که کشورهایی با سطح اعتماد بالا ویژگیهایی مثل انسجام قومی، سنت های(ارزشهای) مذهبی پروتستان، دولت خوب، ثروت (سرانه تولیدات ناخالص ملی) و برابری درآمد( فاصله طبقاتی کم) دارند. این ترکیب (وضعیت) بیشتر در کشورهای شمال اروپا با اعتماد بالا دیده می شود اما همان الگوی عمومی در ۵۵ کشور باقیمانده ( البته به شکل کمی ضعیف تر) مشاهده می شود. به طور کلی جوامع روستایی دارای سطح نسبتا ًپایین اعتماد تعمیم یافته هستند درحالیکه جوامع شهری در مقیاس بزرگتری سطح اعتماد تعمیم یافته وجود دارد. روابط علّی و معلولی دقیقی بین عوامل ذکر شده بالا دیده نمی شود اما به نظر می رسد که انسجام قومی و سنت پروتستان تأثیر مستقیمی بر اعتماد دارند و به صورت غیر مستقیم پیامد دولت خوب، ثروت و برابری درآمد است. هم چنین اهمیت انسجام قومی در این است که بر نوع روابط و اعتماد افراد تأثیرگذار است و تفاوت بین اعتماد شخصی و تعمیم یافته را نشان می دهد بدین شکل که در جوامعی که انسجام قومی، قوی تر است بیشتر روابط درون گروهی و اعتماد بین شخصی حاکم است در حالیکه در جوامع شهری و مدرن که انسجام قومی(هویت قومی) ضعیف تر است روابط برون گروهی و اعتماد تعمیم یافته بیشتر دیده می شود.
برایان کاتولیس(۲۰۰۴) در مقاله خود یک نظرسنجی عمومی انجام داد که هدف آن سنجش کلیشه های جنسیتی علیه زنان و افکار عمومی نسبت به حقوق زنان در مصر، کویت و مراکش بود. در مراکش تحقیقات در ژانویه ۲۰۰۴، یعنی در آستانه تصویب قانون خانواده از طرف پارلمان مراکش انجام شد. برای نظرسنجی از گروه دوم، کشور مصر انتخاب شد که در ماه های مه و ژوئن ۲۰۰۴ انجام گرفت و بالاخره ، بررسی سوم در کویت ،در ژوئیه ۲۰۰۴، درست در زمانی که پیش نویس یک قانون برای اعطای حق کامل رأی به زنان مسئله روز بود، انجام گرفت. دست آورد ها وامکانات جدید برای پیشبرد حقوق زنان: در مصر، کویت و مراکش اتفاق آراء بر این است که زنان درسالهای اخیر موفقیت های عمده ای بدست آورده اند بطور خلاصه، نتیجه تحقیقات نشان می دهد که داشتن کار وتحصیل را می توان بزرگترین تغییر مثبت برای زنان منطقه ای می توان به حساب آورد. الف- تغییرات درقوانین آغازی است خوب ولی کافی نیست یک نتیجه عمده از این نظرسنجی حاکی از آنست که وضع نابرابر زنان ریشه دربسیاری از قوانین، خاصه قوانین مربوط به خانواده و همچنین در بعضی جنبه های مقرارت جزایی در ارتباط با خشونت و جنایت علیه زنان دارد. ب- انقلاب در رسانه ها امکانات جدیدی برای تغییر نظرهای اجتماعی در مورد حقوق زنان را سبب می شود در مورد چهار چالش کلیدی در راه پیشرفت حقوق زنان. چالش اول : مبارزه با تصورات منفی و کلیشه ای درباره زنان چالش دوم :اجرای قوانین و اصلاحات چالش سوم: زیاد کردن آگاهی عمومی نسبت به حقوق زنان، چالش چهارم: از عهده موج مخالفت ها بر آمدن یکی ازنتایج کلی اینست که اسلام درجبهه گیری و دید عامه مردم برای تغییرات در زندگی و اجتماع آنان و خصوصاً دراصلاحات مربوط به زنان خیلی مؤثر می باشد. حتی با اینکه مصر، کویت و مراکش درجریان روند جهانی شدن و اصلاحات سیاسی و اقتصادی قراردارند، سیستم ارزشهای عموم مردم تحت تأثیر سنت های غنی اسلامی هستند. مطابق یافته های این تحقیقات، به استثنای ستیزه جویان افراطی، مردم خاور میانه درمورد بحث پیشبرد حقوق زنان و اینکه آن را چگونه باید انجام داد که با اصول اساسی منافات نداشته باشد، نظری باز دارند. نظرات عموم مردم درانطباق دادن اصول اساسی اسلامی در اجتماعی که در حال تغییر است، قابل تعدیل و تغییر بوده، و با در نظرگرفتن واقعیت های جدید می توان وارد بحث شد.علی رغم دیدی که همه درباره پیشرفت زنان دارند، فعالین حقوق زنان در منطقه مبارزه خطیری در پیش دارند تا بتوانند تصویر کلیشه ای و منفی درباره زنان را تغییر دهند.
کنیسون و تراف (۲۰۰۳)[۲۹] در تحقیق خود بررسی کردند که چگونه قالبهای کلیشه ای جنسیتی می توانند در فهم زبان و ضمایر و کاربرد آن اثر بگذارند. در یک مطالعه بی نظیر، قالبهای کلیشه ای جنسیتی برای ۴۰۵ اسم و ترکیب اسمی مورد ارزیابی قرار گرفت. از این میزان، ۳۲ صفت (قالب)کلیشه ای مردانه و ۳۲ صفت(قالب) کلیشه ای زنانه انتخاب شد و در یک آزمون خواندنی استفاده شد. به این ترتیب که آزمودنی ها (شرکت کنندگان) یک سری جملات وترکیبات اسمی را می خوانند. فاعل جمله های اول یک کلمه کلیشه ای شده جنسی مثل منشی، معاون و… بود و فاعل جمله دوم ضمیر مؤنث یا مذکر بود. مدت زمان خواندن، در زمانی که جنسیت ضمیر با جنس قالبهای کلیشه ای هماهنگ نبود نسبت به وقتی که ضمیر یکسان بود به میزان قابل توجهی طولانی تر بود. درنتیجه این آزمون نشان داد که قالبهای کلیشه ای جنسی می توانند در کاربرد زبان و ضمایر اثر بگذارند.
بل و اسپنسر (۲۰۰۲) [۳۰] در تحقیق خود بررسی کردند که چطور رفتار قالبی بر عملکرد زنان در آزمون اصول مهندسی _ این آزمون اولین مرحله در مراحل مهندسی حرفه ای است _ تأثیر می گذارد. دراین تحقیق ۳۰ دانشجو زن و مرد سال اول و دوم رشته مهندسی در امتحان با ۱۸سؤال شرکت کردند. در امتحان اول، درابتدا سؤالات سخت آمده بود اما بقیه سؤالات آسان بود. و در مرحله بعد(امتحان دوم) سؤالات را افزایش دادند و زمان را کم کردند، اما بخشی از سؤالات (سؤالات آسان) در هر دو مرحله ثابت بود. شرکت کنندگان در مورد امتحان از طریق ایمیل (اینترنت) مطلع شدند و به طورتصادفی انتخاب و سؤالات امتحان به آنها داده شد. در تحلیل نتایج، سؤالات ریاضی را از مهندسی به دو دلیل جدا کردیم: اول _تحقیقات قبلی نشان داده که رفتار قالبی می تواند عملکرد زنان در ریاضیات را تحت تأثیر قراردهد و ما می خواستیم تأثیر رفتار قالبی را درعملکرد زنان در آزمون مهندسی سازه امتحان کنیم و تأثیر آن را جدا از ریاضی بسنجیم. دوم _ سؤالات سخت و آسان که برای ریاضی طرح کردیم برای شرکت کنندگان آسان بود.
نتایج آزمون نشان داد در آزمون آسان مردان ۷۸ درصد درست نوشته بودند و زنان ۷۹ درصد. و در آزمون سخت مردان ۶۲ درصد درست نوشته بودند و زنان ۶۱ درصد. یافته های تحقیق نشان داد تفاوتهای جنسی تنها بعد از کنترل (بررسی) عوامل حرفه ای مهندسی در مورد سؤالات مهندسی سخت آشکار شد. نشان داد که رفتار قالبی بر عملکرد زنان در امتحانات ریاضی (مهندسی) تأثیر گذار بوده است.
تحقیق ملیکی و المرز[۳۱](۱۹۹۶) نشان می دهد افراد ممکن است اهمیت زیادی به موقعیت پایگاه پایین خود بدهند، به این خاطر که هویت مشترک خود و گروه شان را حفظ کنند و گروه شان را یک گروه متمایز نشان دهند. ملیکی و المرز از دانشجویان رشته روانشناسی لهستانی و هلندی برای چهار مطالعه استفاده کردند. در نخستین مطالعه مشخص شد که وقتی از دانشجویان خواسته می شود که صفت های متمایز ملی شان را بیان کنند، دانشجویان لهستانی اصولا بر صفت های منفی خودشان تاکید می کردند، در حالی که دانشجویان هلندی به نسبت مساوی در مورد صفت های مثبت و منفی پاسخ می دادند. علاوه بر این، دانشجویان لهستانی پنج صفت که بیشترین آمار را به عنوان صفت های منفی ملت شان به شمار می رفت بیان کردند(شراب خوار، ستیزه جوی، نامنظم، مبتذل و بی تحمل) در حالی که پنج صفتی را که دانشجویان هلندی بیان کردند، مثبت بود(متین، صرفه جو، پیروزی خواه، تحصیل کرده و جدی).
در مطالعه دوم ملیکی و المرز به دنبال این بودند که چطور این خود- قالبی کردن ملی به احساس آن ها در مورد هویت ملی شان به عنوان دانشجویان لهستانی و هلندی بستگی دارد. بیشتر نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد همانند سازی ملی دانشجویان هلندی با کشورشان باعث می شود تا بر متمایز بودن صفت های ملی کشورشان (هم مثبت و هم منفی) تاکید داشته باشند. بنابراین به نظر می رسد دانشجویان لهستانی در عین حال که خود- قالبی کردن منفی دارند، به طور قوی با لهستانی ها به عنوان یک گروه ملی متمایز، همانند سازی می کنند.

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:29:00 ب.ظ ]