مقالۀ «رسانههای نوین، جهانیسازی و هویت ملی در کویت» به رشد و گسترش رسانههای نوین اطلاعاتی در عرصۀ جهانی سازی فرهنگی اختصاص دارد. نویسندۀ این مقاله که توسط سیدرضا نقبایی لنگرودی درفصلنامه ۶۰ رسانه سال سیزدهم به فارسی ترجمه شده است معتقد است با وجود قابلیت دسترسی آسان و فراگیر مردم به منابع انبوه اطلاعاتی از جمله رسانههای بینالمللی و فرامرزی هویت ملی کشور کویت همچنان همان اقتدار و استحکام خود را دارا است. پژوهشگر که تحقیق خود را به روش پیمایش انجام داده است تاکید دارد که کویتیها برای بیان و معرفی سنتهای فرهنگی خاص خود به اشکال مختلف از رسانههای نوین بهره میگیرند و تاثیرات را با شرایط خود هماهنگ میسازند.
مرور اجمالی تحقیقات مورد اشاره در بالا نشان میدهد که از لحاظ روش، این پژوهشها غیر از یکی دو مورد عمدتاً به روش تحلیل محتوا صورت گرفتهاند که در نتیجه میتوان گفت تحلیل محتوا از جمله روشهایی است که در توصیف نحوۀ بازنمایی هویت ملی در رسانههای جمعی میتواند روش مناسبی محسوب شود.
موضوع دیگر اینکه این موضوع (هویت ملی) به دلیل ماهیت میان رشته ای بودنش مورد توجه محققان رشته های مختلف علوم اجتماعی و علوم سیاسی بوده که گاه نتایج متفاوتی در بر داشته اند. همچنین بیشتر پژوهشهای ذکر شده بر برنامههای تلویزیونی بهغیر از خبر متمرکز بودهاند و جز در در چند مورد که آن نیز برنامههای استانی مراکز صدا و سیما را مورد بررسی قرار دادند در مابقی پژوهشها به نقش بخشهای خبری از جمله بخش خبری مورد توجه در تحقیق حاضر (خبر ۲۱:۰۰ شبکه یک سیما) در بازنمایی هویت ملی نپرداختهاند. افزون بر این آن طور که از نتایج تحقیقات مورد اشاره بر میآید میتوان گفت که پژوهشگران در بررسی ابعاد هویت ملی همۀ ابعاد ششگانۀ مورد توجه در این تحقیق را مدنظر قرار ندادهاند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با توجه به نکتههایی که در خصوص پژوهشهای پیشگفته ارائه گردید پژوهش حاضر برآن است تا همۀ ابعاد ششگانۀ هویت ملی را بررسی کرده و نحوۀ بازنمایی آن در بخش خبری مشروح ۲۱:۰۰ شبکۀ اول سیما را مورد مطالعه قرار دهد و از این رهگذر گامی فراتر از پژوهشهای صورت گرفته بردارد.
۲ـ۵ چهارچوب نظری
پژوهش حاضر به منظور تحلیل محتوای بخش خبری ساعت ۲۱:۰۰ شبکۀ یک سیما به عنوان اصلیترین و فراگیرترین شبکۀ تلویزیونی کشور؛ و پی بردن به نقاط قوت و ضعف عملکرد این بخش خبری در بازنمایی مظاهر و مولفههای هویت ملی از «مفاهیم» و «کارویژههای» حوزۀ رسانه و به ویژۀ خبر به عنوان چهارچوب نظری تحقیق بهره میبرد.
بازنمایی[۶۹]، بازنمایی تولید معنا از طریق چهارچوب مفهومی و گفتمانی است. استوارت هال به عنوان یکی از نظریهپردازان این حوزه معتقد است: «هیچ چیز معناداری خارج از گفتمان وجود ندارد و مطالعات رسانهای وظیفهاش سنجش شکاف میان واقعیت و بازنمایی نیست بلکه تلاش برای شناخت این نکته است که معانی به چه نحوی از طریق رویهها و صورتبندیهای گفتمانی تولید میشود» (کالورت و لوایز ۲۰۰۲، به نقل از مهدیزاده، ۱۳۸۷: ۱۵). میتوان گفت بازنمایی فرهنگی و رسانهای نه امری خنثی و بیطرف، که آمیخته به روابط و مناسبات قدرت جهت تولید و اشاعه معانی مرجح در جامعه در راستای تداوم و تقویت نابرابریهای اجتماعی است. از اینرو یکی از راهبردهای سیاست بازنمایی، کلیشهسازی است که، مردم را تا حد چند خصیصه یا ویژگی ساده تقلیل میدهد. کلیشه عبارت است از تنزل انسانها به مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی مبالغهآمیز و معمولاً منفی. در نتیجه، کلیشهای کردن شخصیتها عبارت است از تقلیل دادن، ذاتی کردن، آشنا کردن و تثبیت «تفاوت» از طریق کارکرد قدرت، مرزهای میان «بهنجار» و «نکبتبار»، «ما» و «آنها» را مشخص کردن.
رسانهها فراگیرترین و موثرترین نهاد تولید، بازتولید و توزیع دانش و معرفت در مقایسه با سایر نهادهای آگاهی و شناخت در جهان جدید هستند و با داشتن ویژگیهایی همچون انتشار انواع دانش و معرفت که لاجرم به برعهده گرفتن وظایف دیگر نهادهای معرفتی منجر میشود، فعالیت در یک سپهر عمومی که آنها را در دسترس همۀ اعضای جامعه بهصورت باز، داوطلبانه و کمهزینه قرار میدهد و نیز اثرگذاری بر تعداد بیشتری از افراد و اختصاص زمان بیشتری از آنها به خود، حدود و ثغور محیط نمادینی که در آن زندگی میکنیم را تعین میکند، لذا رسانهها را باید سازندۀ محیط نمادینی دانست که تاثیر عمدۀ آنها، شکلگیری تصویر ذهنی مخاطبان از دنیای اطراف است. (مهدیزاده،۱۳۸۷: ۵۰).
در بحث بازنمایی رسانهها عمده تمرکز این پژوهش بر نظریۀ بازنمایی «استوارت هال» سطح اول رویکرد وی یعنی «نگاه بازتابیکه در این تحلیل ادعا براین است که زبان به شکل سادهای بازتابی از معنایی است که از قبل در جهان خارج وجود دارد» و «بیلاتور» به عنوان نظریههای مطرح در حوزۀ بازنمایی، خواهد بود. نظریۀ بیلاتور (به عنوان نظریۀ مکمل) از آن رو مورد توجه است که بخشی از دیدگاه وی به بازنمایی و هویت اختصاص دارد.
عینیتگرایی[۷۰] یکی از کار ویژهها و وظایف اصلی رسانههای خبری و در نتیجه بخشهای خبری است که مراد از آن همانا جمع آوری و انتقال اخبار و اطلاعات به شکل عینی و بدون تاثیرپذیری از نگرشها و تفسیرهای شخصی است به نحوی که مخاطب بتواند با وقوف و آگاهی از واقعیت رخدادها خود به داوری و ارزیابی آنها پردازد. (بروجردی، ۱۳۸۴: ۳۳۸). سولیوان و هارتلی در توضیح بیشتر عینیگرایی آوردهاند: عینیگرایی از مفاهیم اساسی روزنامهنگاری حرفهای است و در بیشتر نقاط جهان پذیرفته شده است. با این همه، تلاش برای رسیدن به عینیت با مزیتهای معینی هم همراه است و دسترسی عمومی به عدله و شواهد تشویق میشود. بیشتر عدله و شواهدی که در نگاه اول «عینی» به نظر میرسد با بررسی بیشتر و روشن شدن یکپارچه نبودنشان در جریان مشاهده و نبود توافقنظر میان پژوهشگران به مثابه مدارک نادقیق و غیرقطعی کنار گذاشته میشوند (اسولیوان و هارتلی و دیگران، ۱۳۸۵: ۲۸۲).افزون براین، میتوان گفت یک گزارش خبری عینی، فاقد قضاوت شخصی و نظرهای گزارشگر، سردبیر و… یک رسانۀ خبری است. ناگفته پیداست که گزارشگری عینی، به لحاظ نهادی میتواند در درازمدت، اعتبار منبع را نزد مخاطب شکل داده و بر مشروعیتت و مقبولیت آن رسانۀ خبری بیفزاید (بروجردی، ۱۳۸۴: ۳۳۹).
مفهوم انگارهسازی[۷۱] عموماً به معنای ساختن و پرداختن و یا یک برداشت عمومی است که با هدف تاثیرگذاری بر مخاطب خلق میشود و نه بهمنظور بازتولید واقعیت (اسلویوان و هارتلی، ۱۳۸۵: ۲۰۲). انگارهسازی ازجمله تکنیکهای رسانههای جمعی است که رسانه/ خبر با شیوۀ پرداختن به واقعیتها و رویدادها و استفاده از شگردهایی چون «نامگذاری» و مانند آن ذهنیت مورد نظر خود را در مخاطب شکل میدهد. در قالب مفهوم انگارهسازی میتوان انتظار داشت که خبرهایی با ارزش خبری «برخورد و کشمکش» و بیانگر صفات منفی سوژهها و موضوعات خبری از اقوام مختلف منعکس شوند.
دروازهبانی پیام[۷۲] اصطلاحی است که از آن برای توصیف کارکنانی مانند سردبیران خبر استفاده میشود که مواضع تصمیمسازی کلیدی را در سازمانهای رسانهای خبری اشغال کردهاند (اسلیوان و هارتلی و دیگران، ۱۳۸۶: ۱۷۷). دروازهبانی خبر فرایندی است که طی آن هزاران خبر، جمع آوری، تجزیه و به صدها پیام تبدیل شده و به اشخاص مفروض در یک سازمان مفروض میرسند. تیچنر دروازهبانی را فرایند گستردهای از کنترل اطلاعات شامل تمام جنبههای رمزگذاری پیام، نه فقط انتخاب بلکه ممانعت از انتشار، انتقال، شکلدهی، ارائه، تکرار و زمانبندی در طول مسیر انتقال از فرستنده به گیرنده میداند. به بیان دیگر توفیق یا ناکامی یک سازمان به میزان زیاد بستگی به این دارد که بین انتخاب گزینشگران خبر با نیازهای اطلاعاتی و خبری مخاطبان خود رابطه مناسبی برقرار باشد. آنها باید به نیازهای مخاطبان شان واقف باشند و برای تامین این نیازها اهمیت قائل شوند (بروجردی، ۱۳۸۴: ۳۳۵). در کنار این مفاهیم و کارویژههای حوزه خبر، نظریههایی برجستهسازی از مککامیز و شاو به ما (مخاطب) میگوید دربارۀ چه چیزی باید اندیشید و چه چیز مهم است. به بیان مککامبز، اخبار بازتاب مسائل روز نیست، بلکه آن را باید مجموعهای از گزارشهای ساخته شده از سوی روزنامهنگاران دربارۀ وقایع روز دانست (هریس، ۱۳۹۰: ۳۰۰؛ به نقل از مک کامبز،۱۹۹۴). این نظریه در زمینه ارزیابی عملکرد و تاثیرگذاری رسانهها بر مخاطب کاربرد بسیار دارد. یکی از پیش انگارههای نظری در باب نظریه برجستهسازی خبری وسایل ارتباط جمعی این است که این مهم نه تنها تحتتاثیر کمیت (میزان فضا و زمان تخصیص یافته) به خبر قرار دارد بلکه در برابر کیفیت (محتوا) خبر نیز تاثیرپذیر است. (تسونئو، ۱۳۰: ۷۴، به نقل از بروجردی، ۱۳۸۴: ۳۳۸).
در بحث هویت ملی نظر صاحب نظران نسبت به هویت ملی امری روانشناختی و جامعهشناختی است که در این تحقیق بر وجه جامعهشناختی آن تاکید میشود. تاجفل هویت اجتماعی را با عضویت گروهی پیوند میزند و عضویت گروهی را متشکل از سه عنصر میداند: عنصر شناختی (آگاهی از اینکه فرد به یک گروه تعلق دارد)؛ عنصر ارزشی ( فرضهایی دربارۀ پیامدهای ارزشی مثبت یا منفی عضویت گروهی)؛ و عنصر احساسی (احساسات نسبت به گروه و نسبت به افراد دیگری که رابطهای خاص با آن گروه دارند). بر این اساس هویت اجتماعی از دیدگاه تاجفل عبارت است از آن بخش از برداشت یک فرد از خود که از آگاهی او نسبت به عضویت در گروه (گروههای) اجتماعی سرچشمه میگیرد، همراه با اهمیت ارزشی و احساسی مربوط به آن عضویت. (تاجفل، ۱۹۸۷: ۶۳۹).
بر این اساس میتوان هویت اجتماعی را نوعی خودشناسی فرد در رابطه با دیگران دانست. به بیان دیگر فرایند هویت سازی این امکان را برای یک کنش گر اجتماعی فراهم میکند که برای پرسشهای بنیادی معطوف به کیستی و چیستی خود پاسخی مناسب و قانعکننده پیدا کند. در واقع هویت معطوف است به بازشناسی مرز میان خودی و بیگانه که عمدتا از طریق همجنسیهای اجتماعی و انفکاک درونگروه از برونگروهها ممکن میشود. اهمیت تمایزها، تنشها و ستیزهای گروهی، حتی در شرایط نبود تضاد منافع، از این جنبۀ هویت ناشی میشود (برون، ۱۹۹۹: ۷۹۰).
چنین تعریفی از هویت، ما را به بحث دربارۀ ضرورت و کارویژههای هویت میکشاند. بیگمان میتوان گفت که هویت از نیازهای روانی انسان و پیشنیاز هرگونه زندگی اجتماعی است. اگر محور و مبنای زندگی اجتماعی را برقراری ارتباط پایدار و معنادار با دیگران بدانیم، هویت اجتماعی چنین امکانی را فراهم میکند. به بیان دیگر بدون چارچوبی برای تعیین هویت اجتماعی، افراد مانند یکدیگر خواهند بود و هیچکدام از آنها نمیتوانند به صورتی معنادار و پایدار با دیگران پیوند یابند. پس بدون هویت اجتماعی در واقع جامعهای وجود نخواهد داشت (جنکینز، ۱۹۹۶: ۶).
هویت ملی به معنای احساس تعلق به عناصر و نمادهای مشترک در اجتماع ملی (جامعه کل) و در میان مرزهای تعریف شدۀ سیاسی است. مهمترین عناصر و نمادهای ملی که سبب شناسایی و تمایز می شوند، عبارتند از: سرزمین، دین و آیین، آداب و مناسک، تاریخ، زبان و ادبیات، مردم و دولت (یوسفی، ۱۳۸۰: ۱۷). در درون یک اجتماع ملی، میزان تعلق و وفاداری اعضاء به هریک از عناصر و نمادهای مذکور، شدت احساس هویت ملی آنها مشخص میسازد (همان).
اندیشمندانی که در بارۀ موضوع هویت ملی سخن گفتهاند، برخی بر زبان، برخی بر دین و برخی بر تاریخ به عنوان مولفۀ بنیادین هویت ملی تاکید دارند (میرمحمدی، ۱۳۸۳: ۳۲۲). با این همه آنچه اغلب محققان بر آن اتفاق نظر دارند، سه رکن مهم و عمدۀ هویت ملی در ایران است که عبارتند از:
جغرافیا وسرزمین
زبان فارسی
دین اسلام
تأثیر رسانههای جمعی بیش از نهادها و منابع دیگر در شکلدهی، تولید، انتقال، نقد و تفسیر هویتها در طول زمان است. این امر در جامعه ایران اسلامی و در مورد سازمان صدا و سیما ودر اینجا بهطور مشخص (خبر مشروح ۲۱:۰۰ شبکه اول سیما) که در واقع بیشترین ابزار و امکانات را برای ایفای نقش حلقهی واسط میان مردم و حکومت اسلامی در اختیار دارد، از اهمیت و جایگاه والاتری برخوردار است و خاستگاه اصلی شکلگیری تحقیق حاضر نیز بر همین پایه است.
۲ـ۶ مدل مفهومی تحقیق
تقویت
هویت ملی در ابعاد:
انگارهسازی
جامعه ای
فرهنگی
برجستهسازی
تاریخی
برنامه تلویزیون (بخش خبری ۲۱:۰۰ شبکه یک سیما)
برای
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:03:00 ق.ظ ]