کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تاثیر لغات بیگانه درادبیات داستانی دوره معاصر۹۳- قسمت ۶
  • بررسی رابطه بین اجتناب مالیاتی باگزارشگری مالی متهورانه در شرکت‎های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران- قسمت ۳
  • نقش بیمه مهریه در خانواده- قسمت ۳
  • بررسی عوامل مؤثر بر عدم توسعه شهرک صنعتی شهر خلخال- قسمت ۱۰
  • ارزیابی و تحلیل نقش رهبری تحول آفرین در توسعه یادگیری سازمانی کارکنان اداری شهرداری شهر کرمانشاه- قسمت ۷
  • سیاست جنایی ایران و آمریکا در قبال جرایم و تخلفات صنعت زنبورداری۹۳- قسمت ۴
  • دلالی در نظام حقوقی ایران- قسمت ۴
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : بررسی متن پهلوی ماه فروردین، روز خرداد (حرف‏نویسی، آوانویسی، ترجمه، یادداشت‏ها، اسطوره‏شناسی و ...
  • تحول گفتمان ادبی دو نسل از داستان نویسان معاصر ایران- قسمت 13
  • بررسی تأثیر لایروبی بر شاخص کیفیت آب WQI، جمعیت ماکروبنتوز و مقدار فلزات سنگین در آب و رسوب و در اروندرود بازه خرمشهر- قسمت ۵
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • بررسی تناسب در آیات و سور در تفسیر المیزان و فی ظلال القرآن- قسمت ۴
  • بررسی پیامدهای مثبت سایبرلوفینگ در دانشگاه‌های شهرستان بابل۹۲- فایل ۱۷
  • تأثیر مکمل‌سازی کوتاه مدت کراتین بر آمونیاک خون و برخی شاخصهای عملکردی و ساختاری در تکواندوکاران نوجوان- قسمت ۱۳- قسمت 2
  • بررسی ارتباط بین هموارسازی سودبا نسبت های مالی اهرمی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران۹۳- قسمت ۷
  • اثرهای منابع کودی آهن و روی بر ویژگی¬های فیزیو مورفولوژیکی شمعدانی Pelargonium hortorum Hort- قسمت ۴
  • تاثیر منابع و قابلیت های سازمانی بر عملکرد بازاریابی- فایل ۳
  • تاثیر سرمایه گذاری ریسک پذیر بر توسعه و سود آوری صندوق های پژوهش و فناوری- قسمت ۳
  • مدیریت سمت تقاضا و شارژ و دشارژ ماشین برقی به منظور کاهش هزینه مصرف کننده با استفاده از تئوری بازی ها در شبکه هوشمند۹۴- قسمت ۲
  • بررسی رابطه بهسازی نیروی انسانی و سرمایه اجتماعی در سازمان آموزش و پرورش قم- قسمت ۸
  • جايگاه بخش انرژی در اقتصاد ايران رهيافتي مبتني بر تحليل‌هاي داده-ستانده- قسمت 3
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره طراحی بهینه ی اوراق بهادار سازی در رابطه ی کارفرما ...
  • روابط علی– ساختاری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، روان نژندگرایی و برونگرایی با نشانه های افسردگی، اضطراب منتشر، وسواس فکری – عملی و پانیک در جمعیت غیربالینی- قسمت ۲
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد بررسی اساطیر در خمسه نظامی- فایل ۱۶
  • اثربخشی آموزش مهارت¬های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی در خانم¬های خانه دار و شاغل- قسمت ۶
  • مطالعه تطبیقی جایگاه اصل صلاحیت جهانی در حقوق جزای ایران و حقوق جزای بین الملل با تاکید بر جرائم مواد مخدر- قسمت ۴
  • بررسی رابطه بین اخلاق حرفه ای و هوش معنوی در مدیران دبیرستان های شهرستان مشهد- قسمت ۱۱- قسمت 2
  • استعداد یابی ماده هفتگانه دو و میدانی بر اساس ویژگی¬های بیومکانیک، آنتروپومتریک و آمادگی جسمانی- قسمت 9
  • نقد و بررسی نظریه اعجاز قرآن در تفسیر التحریر و التنویر- قسمت ۴
  • نگاهی تطبیقی به حق کودک بر هویت در حقوق ایران، فقه و اسناد بین المللی- قسمت ۲
  • تحلیل حقوقی قرارداد بای‌بک در ایران با رویکرد توسعه روابط بین‌الملل- قسمت ۴
  • ارائه الگوی جامع سنجش انگیزش کارکنان- قسمت ۴
  • اثر سطوح مختلف آبشویی با پساب بر بیلان املاح خاک- قسمت ۹




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی جایگاه اجتماعی زن در قرآن و کتاب مقدس عبری۹۲- قسمت ۱۳ ...

    ۱-۴-۳-۲ ایجاد آرامش خانواده
    در متن عبری زن لایق، زنی بود که نیکو سیرت بوده و مایه‌ی آرامش همسر و فرزندان می‌باشد زن ستیزه جو و بهانه گیر از جمله زنان نالایق و بی کفایت در متن هستند که زندگی با آنان از زندگی بر پشت بام و یا سکونت در بیایان بی‌آب و علف سخت تر است.
    آنچنان که در پیدایش [۲۰۳] می‌خوانیم زندگی اسحاق و ربکا در متن به دلیل آرام بخشی زن به عنوان یک زندگی، الگو و ایده ال مطرح می‌شود و پس از مرگ مادر اسحاق ( سارا)، ربکا باعث تسلی و آرامش وی می باشد.
    تلمود نیز با توجه به همین نقش زن می‌گوید: « هرمردی که همسرش را از دست می‌دهد دنیا برایش تاریک می‌شود ». [۲۰۴]
    ۱-۴-۳-۳ تشویق شوهر و فرزندان به تحصیل تورات
    تحصیل تورات از اموری است که به مردان سفارش شده تا می‌توانند در آن بکوشند. در مقابل زنان نه تنها به این امر توصیه نمی‌شود بلکه باید به شوهر و پسران خود کمک کنند تا در این راه به موفقیت هر چه بیشتر برسند. « طبق قانون سنهدرین آموزش تورات تنها برای پسران اجباری بود».[۲۰۵] این در حالی است که در سفر تثنیه‌ فصل ۳۰ آیه ۱۲ دستور داده شده است تا:
    « همه‌ی مردان، زنان، کودکان و بیگانگانی را که در شهرهای شما زندگی می‌کنند گرد هم آورند تا همه بشنوند و بیاموزند (تورات را) و به خداوند خدایتان احترام بگذارند و از آموزشهای او با دقت پیروی کنند ».
    بر اساس این آیه تحصیل تورات و عمل به آن وظیفه‌ی تمام انسآنها از زن و مرد و یهودی و غیر یهودی است چرا که آن دستور زندگی است و خطاب به فرد یا گروه خاصی تبیین نشده است، اما اینکه چرا در سنت یهود زنان از این امر خطیر محروم بوده اند جای سوال دارد؟
    در ادامه‌ی این آیات حتی توضیح داده می‌شود که به کودکانتان تورات را بیاموزد تا آنرا هرگز فراموش نکنند و گفته نمی‌شود به پسرانتان بلکه می‌گوید به فرزندانتان. در واقع متن مقدس به تلویح نقش مادر را در یادگیری تورات از همان زمان کودکی می داند.حال سوال این است که اگر مادر خود از این آموزش‌ها به دور باشد پس چگونه می‌تواند به فرزندان خود در تحصیل تورات کمک نماید ؟!.
    «طبق هلاخا، پدر موظف است که به فرزندش تورات بیاموزد. البته این الزام فقط در مورد فرزند پسر است نه دختر. حکم معافیت زنان از مطالعه تورات، ‌از کتاب میشنا و تفسیر تلمودی آن (قیدوشین ، ۲۹ الف ) گرفته شده است. این معافیت بدان معنی نیست که زنان نباید تورات را بیاموزند. در بخش (سوطا، ۲۹الف) در کتاب تلمود عنوان شده است که دو معلم مذهبی در قرن دوم، بن عزای و ربی الیعارز در مورد این حکم اختلاف نظر داشتند. بن عزای معتقد بود که پدر موظف است که به دخترش نیز تورات را بیاموزد،‌ اما الیعازر مخالفتش را این چنین بیان کرده ” هر که تورات را به دخترش بیاموزد، کاری عبث انجام داده است.” گرچه جمله‌ی ربی الیعازر بعدها در گمارا ( سوطا ، ۲۱ ب) با کمی تعدیل ذکر شده است،‌ باید این طرز تفکر را معلول قرنها غفلت از اهمیت و نقش زنها در یادگیری متون مذهبی دانست . راحیل بایل[۲۰۶] در حکم هلاخا، بین وظیفه‌ی قانونی پدر در تعلیم تورات به پسرش و نقش مادر در خانه، تناقض جالبی را مطرح کرده است :
    «جالب است بدانیم که در قیدوشین ( ۲۹ الف) مسئولیتی که برای پدر در قبال تربیت کودک و پرورش او برای نیل به یک زندگی مطلوب یهودی مطرح شده است، با نقش مطلوب زن در زندگی سنتی یهودی در تباین است. تصویر زن در ادبیات ، خاطرات و نوشته‌های احساسی و عاشقانه همواره نشان دهنده‌ی نقش والای او در خانواده به عنوان حامل آیین و سنت خانه و نیز منتقل کننده‌ی اهل و تبار یهودیت به فرزندانش بوده است. اما باید اذعان داشت که نقش شکوهمند زن آن چنان که در متون فوق ستاش شده، در واقعیت تاریخی اعتبار داده نشده است.. در واقع این تصویر مطلوب، فقط در کتب و عادات و رسوم قومی مطلوب یهودیت که احتمالاً آن را افراد احساساتی بزرگنمایی کرده‌اند، دیده می‌شود و در مفاد هلاخا نیست »[۲۰۷].
    از طرفی درخشش زنان عالم و عالیقدر تاریخ یهودیت نیز گواه دیگری‌اند بر تناقض احکام هلاخا با واقعیت زندگی. در کتاب زن در ادیان بزرگ جهان به معرفی تنی چند از این زنان پرداخته شده که عبارتند از بروریا همسر ربی معیر،‌ آیما شالوم همسر الیعازر بن هیر کانوس و خواهر ربان گمالیل. نویسنده این کتاب در ادامه می افزاید پیروی از فرامین الهی نیاز به فهم و تحصیل قوانین الهی دارد و دانستن برخی از قوانین اصلی مذهب یهودیت واجب و ضروری است. البته اختلاف عقیده بین دانشمندان یهودی بر سر تحصیل و دانش اندوزی زنان حتی تا قرن بیستم نیز ادامه داشته است. گرچه عقیده‌ی ربی الیعازر مبنی بر عبث بودن تعالیم زنان طرفداران چندانی پیدا نکرد اما تا همین اواخر نیز بین تعلیم و تحصیل زنان و مردان نابرابری وجود داشت. امکان تحصیل علوم مذهبی و غیر مذهبی برای زن یهودی ، تا حد زیادی به سطح اقتصادی و اجتماعی خانواده او بستگی دارد [۲۰۸].
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۱-۴-۳-۴ اجرای احکام
    در سنت یهود سه حکم از احکام اصلی به حساب می‌آیند که نقش زن در آنها اساسی بوده و بدون توجه و احاطه‌ی کامل وی به این احکام ،‌اجرای آنان دچار اختلال می‌شود،‌این احکام عبارتند از :

     

    دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

     

    احکام مربوط به روز سبت شامل روشن کردن شمع‌های روز سبت و بریدن خمیرهای « خلّا» ( نان روز سبت).

    احکام مربوط به حلال و حرام خوراکیها

    احکام مربوط به زناشوئی

    احکام مربوط به روز سبت
    روز سبت مقدس ترین روز در سنت یهودی به حساب می‌آید که معادل روز شنبه است. در این روز آن گونه که در سفر خروج[۲۰۹] می‌خوانیم انجام هر گونه فعالیتی ممنوع است.
    آشنایی و درک اهمیت این روز مقدس از خانه آغاز می‌شود. خانه جایی است که کودک برای اولین بار با سنن یهودی آشنا می‌شود. زنها هر شب شنبه با روشن کردن شمع آمدن روز شنبه را گرامی می‌دارند. بریدن خمیر نان روز سبت معروف به «خلّا» نیز از جمله وظایف دیگر زنان در روز سبت است . در سفر لاویان فصل ۲۴ آیات ۵-۸ در باب چگونگی پخت و تهیه آن که از وظایف زنان می باشد سفارش شده است. «در روز سبت به مردان یهودی سفارش شده است تا شعری در مدح همسر خود خوانده و تقوا و ایمان او را ستوده و او را « همسر دلیر» بخوانند»[۲۱۰].
    احکام مربوط به حلال و حرام خوراکیها
    آشنایی زنان با انواع خوراکیهای حلال و نحوه ی تهیه و طبخ غذای حلال یعنی کوشر از جمله وظایف زنان به شمار می آید. عدم آشنایی زنان با این احکام منجر به ایجاد اختلال در اجرای کامل احکام می گردد و این حاکی از اهمییت آشنایی زنان با احکام مربوط به خوراکیها می باشد.
    احکام مربوط به روابط جنسی و زناشویی
    «دیدگاه سنت یهود نسبت به روابط جنسی با زن از طریق دو حکم مشخص می‌شود.حکم اول ‌، نیّدا که مجموعه‌ای از احکام درباره‌ی دوران قاعدگی زنان است. در شرع موسی نیز هم چون سایر شرایع ،‌ارتباط جنسی با زن حائض حرام است. روابط جنسی زن و شوهر در این دوران براساس نیّدا بسیار محدود بوده و شوهر حق ندارد در این مدت و بعد از آن تا مدتی معین با همسرش همبستر شود. حکم دوم، تعین کننده‌ی میزان آزادی زن و شوهر در اعمال و رفتارهای جنسی است».[۲۱۱]
    آشنایی و احاطه زن و مرد به احکام مربوط به زناشویی امری کاملاً ضروری بوده و هر دو در آشنایی با این احکام به یک اندازه مسئول می‌باشند. چنانچه یکی از طرفین از خود سلب مسئولیت نماید و بدون آگاهی از وظیفه‌ی خود وارد عمل شود به تبع پیامدآن دامنگیر هر دو خواهد بود.
    ۵-۱ نمودهایی از مادران و همسران نمونه
    ذکر نمونه هایی از زنان بزرگ و تاثیر گذار در نقش های مهم خانوادگی اعم از مادری یا همسری گواهی است بر اهمیت جایگاه زن در خانواده در نظر کتاب مقدس عبری. این زنان بزرگ عبارتند از:
    ۱-۵-۱ربکا (رفقه)
    ربکا همسر اسحاق از جمله زنان بزرگ کتاب مقدس به شمار می آید. پس از ازدواج ربکا با اسحاق ، او مایه‌ی آرامش شوهر خود گشته و در زمان فوت سارا، مادر اسحاق، به او تسلی می‌دهد. در واقع ربکا نمادی از یک زن مهربان، زیرک، مستقل و صاحب نظر است.
    وی مادر پسران دو قلو است که همین مسئله اهمیت و ارزش او را دو چندان می نماید. ربکا با خداوند درباره‌ی فرزندان خویش نجوا می‌کند و خداوند نیز با او سخن می‌گوید و به او می‌فرماید:
    « دو ملت در شکم تو می‌باشند. تو دو قوم را، که رقیب یکدیگرند، به دنیا می آوری… » [۲۱۲]
    ۱-۵-۲راحیل ولیه
    راحیل و لیه دو خواهری هستند که همسر یعقوب بودند. آنان مادران قوم بنی اسرائیل به شمار می آیند.
    یعقوب راحیل را بیشتر از لیه دوست می‌داشت هر چند که او نازا بود و لیه صاحب شش پسر بود. تا اینکه «خدا راحیل را به یاد آورد. دعای او را مستجاب کرد و به او قدرت بچه‌دار شدن عطا فرمود، بنابراین اسم او را یوسف گذاشت .. » [۲۱۳]
    هر چند که یعقوب از لیه و صیغه‌هایش صاحب ۱۰ پسر بود اما این پسر راحیل ( یوسف) است که «یعقوب او را بر تمام پسرانش بیشتر دوست می‌داشت»[۲۱۴] و به همین دلیل مقام بالاتر نسبت به لیه زن دیگر یعقوب دارد.
    ۱-۵-۳روت
    روت، زنی از اهالی موآب است که با یک اسرائیلی ازدواج می‌کند. پس از مرگ شوهرش وفاداری مخصوصی به مادر شوهرش و پایبندی عمیقی نسبت به خدای بنی اسرائیل از خود نشان می‌دهد. کتاب روت، یکی از کتب متن عبری، که گویا توسط زنی نوشته شده است، نشان می‌دهد که برکت شامل حال بیگانه ای غیراسرائیلی شد که به سوی خدا بنی اسرائیل می‌آید و جز قوم امین او می‌گردد.
    ۲-جایگاه زن در جامعه
    بر اساس متن عبری زنان در نقشهای مختلف می‌توانند در جامعه حضور یابند. آنان جهت رفع حوائج خانواده می‌توانند با انجام اموری هم چون کشاورزی، باغداری، چوپانی و یا انواع کارهای هنری و دستی و فروختن آنها مایحتاج خود و خانواده را تامین کنند. اما دیدگاه متن عبری نسبت به مشارکت اجتماعی زن حتی فراتر از این بوده و از حضور زنان در نقش‌های برجسته‌ی اجتماعی هم چون زمامداری و نبوت نیز دعوت به عمل می‌آورد. در متن عبری از زنان صالحه‌ی بسیاری یاد می‌شود که یا عهده‌دار زمامداری و حکم رانی بر جامعه بوده‌اند و یا به عنوان نبیه به ایفای نقش می‌پرداختند. از این قشر به صورت مشخص نام برده می‌شود ونسب خانوادگی، محل تولد، وفات و اقوال مشهور آنها ذکر می‌گردد.
    در مقابل به حضور افرادی هم چون جادوگران و زنان فاسد و فاحشه نیز اشاره می شود که از طریق جادو، فحشا و روسپی گری امرار معاش می‌کردند. بسیاری از زنان موآبی و مدینی در کنار راه ها هم به خرید و فروش کالا و هم به عمل روسپی گری می‌پرداختند. از این گروه یعنی جادوگران و رمالان و فاحشه‌ها که البته تعداد آنان نیز کم نبوده و چه در میان قوم بنی اسرائیل و چه در بین اقوام غیر یهودی بسیار پراکنده بوده‌اند نام و نشانی از آنها ذکر نمی‌شود. متن با صراحت و بی‌پرده از ماجراها و روایات مختلف از روابط چنین زنانی سخن می‌گوید، که نمونه آن را می توان در یوشع [۲۱۵] ، هوشع [۲۱۶] ، فصل ۱۱ داوران و اول پادشاهان [۲۱۷] مشاهده نمود. بخش پیش رو به بررسی نقش ها و پایگاه های اجتماعی زن در متن مقدس عبری خواهد پرداخت.
    ۲-۱ زنان در نقش نبیه
    در کتاب مقدس عبری به نبوت زنان اشاره ای صریح شده است. البته معنا و مفهوم نبوت در این کتاب با آنچه که در فرهنگ اسلامی مطرح می شود متفاوت است که همین مسئله تبیین این مفهوم را اجتناب ناپذیر می نماید.
    ۲-۱-۱ تبیین مفهوم نبوت
    نبوت در فرهنگ یهودی عبارت است از پیشگویی و بیان وقایعی از آینده در قالب انذار و یا بشارت هم چنین داوری در میان قوم که حاصل حلول و الهامی از سوی روح خدا است. این حالت اختصاصی به جنس خاصی ندارد و با استناد به آیات متن عبری زنان و مردان هر دو شایستگی دریافت روح خدا را دارند. همانگونه که در کتاب یوئیل [۲۱۸] که در توصیف روز خدا می‌باشد آمده است:
    «بعد از آن روح خود را بر همه‌ی مردم خواهم ریخت . پسران و دختران شما نبوت خواهند کرد.. در آن روز حتی بر غلامان و کنیزان شما هم روح خود را خواهم ریخت».
    در قسمت‌های مختلف متن عبری نیز از زنان نبیه‌ای اسم برده می‌شود که چه در مسند داوری و چه زمامداری به ایفای نقش می‌پرداختند که این گویای عدم تاثیر جنسیت در نبوت از نظر متن مقدس عبری می‌باشد. در تلمود هفت نفر به زنان نبیه معروفند که عبارتند از :
    سارا همسر ابراهیم[۲۱۹]، مریم خواهر موسی[۲۲۰] ، دبوره [۲۲۱] ، حنا مادر سموئیل،‌ اوی گائیل همسر داوود، حلده زن شلوم[۲۲۲] و استر ملکه خشایار شاه ایرانی .
    هم چنین در متن عبری صراحتاً به سخن گفتن فرشته‌ خدا با برخی زنان هم چون هاجر، ربکا و مادر سامسون،‌ از داوران بنی اسرائیل، اشاره شده است. آنان زنان دل شکسته‌ای بودند که با خداوند نجوا کرده و خدا نیز پاسخ خود را از طریق فرشته‌ خدا که اغلب در قالب جسمانی یک مرد ظاهر می‌شد، ‌برای آنها فرستاده و آنان را از آشفتگی می‌رهاند.
    ۲-۱-۲ نمونه ای از زنان نبییه
    ۲-۱-۲-۱ سارا همسر ابراهیم
    ابراهیم در متن عبری پدر یهودیان و در قرآن نیز پدر مسلمانان خوانده شده است .
    «خدا به او فرمود: من این پیمان را با تو می‌بندم، من به تو قول می‌دهم که تو پدر قوم‌های زیادی خواهی شد».[۲۲۳]
    او که تا پیش از این پیمان «ابرام» نام داشت بعد از آن «‌ابراهیم» نامیده می‌شود که به معنای «پدر قوم های بسیار» است.
    ابراهیم نخستین پاتریاک و یا بزرگ خاندان و همسرش سارای اولین ماتریارک یا رئیسه‌ی خاندان ذکر شده در متن عبری می‌باشند. «سارای در نزد شوهر خود بسیار عزیز و محترم بود هر چند که فرزندی نداشت، برای همین کنیز خود هاجر را به ابرام بخشید تا برای او فرزندی بیاورد»[۲۲۴].
    زمانیکه هاجر از بارداری خویش مطمئن می‌شود مغرور شده و به سارای فخر فروشی می‌کند. اما با نفوذی که سارای در شوهر خود داشت، ابراهیم مجبور می‌شود تا هاجر را از خود براند؛ سفر پیدایش آیات ۴ تا ۶ به این موضوع اختصاص دارد.
    در واقع این آیات نشانگر جایگاه و ارزش والای سارای در نظر ابرام بود. سارای هر چند فرزندی نداشت و از امتیاز بسیار خاص مادری محروم بود اما این مسئله تغییری در نگرش ابرام نسبت به او بوجود نیاورد، تا آنجا که بنا به خواست او ابرام مجبور شد تا هاجر و فرزند خویش را رها کند.
    در ادامه داستان، خداوند با ابرام پیمان بسته و از آن بعد به نام او ابراهیم می‌شود. سپس خدا به ابراهیم فرمود: « بعد از این نباید زن خود را « سارای» صدا کنی از این به بعد اسم او « سارا» خواهد بود . من او را برکت می‌دهم و به وسیله‌ی او پسری به تو خواهم داد… و او مادر قوم‌های بسیاری خواهد شد…». [۲۲۵]
    فصل ۲۳ سفر پیدایش نیز به فوت سارا اختصاص دارد که نشانگر اهمیت موقعیت و مقام سارا می‌باشد.
    بر اساس آیات این فصل ابراهیم نه تنها پس از مرگ سارا ، ماتم گرفت و اندوهگین شد بلکه حاضر نبود که او را در محلی معمولی دفن نماید، پس از مردمان ساکن در سرزمین حبرون یعنی حتیان خواست که بهترین و مناسب‌ترین محل برای خاک سپاری همسرش را به او بفروشند .
    داستان زندگی سارا یکی از بزرگترین زنان کتاب مقدس عبری، نمونه‌ای از زندگی یک زن صالح و نامدار می‌باشد که به عنوان الگویی برتر ارائه گردیده است.
    ۲-۱-۲-۲ مریم خواهر موسی
    سفر خروج از جمله کتبی است که در آن به تولد، نسب نامه و زندگی حضرت موسی اشاره می‌شود. در فصل ۲ این کتاب ماجرای تولد موسی مطرح می‌شود که در آن از نام سه زن یاد می‌شود که عبارتند از مادر موسی، خواهر موسی و خواهر فرعون. نقش این زنان در نجات یکی از بزرگترین مردان تاریخ انکار ناپذیر و ستودنی است.
    به دلیل جو سیاسی و فشار فرعون بر عبرانیان، نوزادان پسر این قوم در بدو تولد محکوم به مرگ بودند اما یوکابد، مادر موسی، که هم چون شوهرش از طایفه‌ی لاوی بود،‌ با زیرکی هر چه تمام نوزاد خود را مدت سه ماه پنهان می‌کند. اما چون نتوانست بیشتر او را پنهان کند سبدی مهیا کرده و نوزاد خود را در آن گذاشته و به نیل می‌سپارد. از این جا به بعد خواهر موسی، مریم ،‌در ادامه‌ی حیات و زنده ماندن او نقش اساسی بازی می‌کند. او با دلسوزی و عاطفه هر چه تمام «کمی دورتر ایستاده بود تا ببیند چه اتفاقی برای بچه می‌افتد»[۲۲۶]. هم چنین او با کیاست و زیرکی هر چه تمام زنی را که در واقع همان یوکابد، مادر موسی می‌باشد به عنوان دایه معرفی می‌کند، بدون آنکه نسبت این فرد با کودک را آشکار کند. در واقع این خواهر موسی است که مادر و فرزند را دوباره به هم می‌رساند و با پنهان کاری خویش باعث زنده ماندن موسی و نجات قوم خویش می‌شود.
    خواهر فرعون نیز علی رغم دستور حکومت، با رقت قلب بسیار، گرچه می‌دانست که کودک از آب گرفته «بچه‌ی یکی از عبرانیان است»[۲۲۷] او را نزد خود نگه می‌دارد. بعلاوه زمانیکه خواهر موسی پیشنهاد آوردن دایه‌ای را می‌کند، بدون هر گونه کنجکاوی و سوء ظنی با آن موافقت کرده و حتی برای مادر موسی بخاطر شیردادن به او، مزدی نیز مقرر می کند.

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سیمای جامعه و زندگی مردم دوران سعدی با استناد به آثار شیخ اجل- قسمت ۷ ...

    نیز گاهی با تکرار جمله­ «الامان الامان» از دشمن امان می­خواستند و در صورت امان گرفتن، سلاح­های خود را بر زمین افکنده و تسلیم می­شدند.
    به کمندی دَرَم که ممکن نیست رستگاری به الامان گفتن (سعدی/غزل ها ۱۲۳:۱۳۸۵)
    مبادله­ اسرا. گاه پس از آتش بس و پایان جنگ دوطرف نبرد به مبادله­ اسرا می­پرداختند، در این مبادله­ها بیشتر سرهنگان و نامداران دوطرفِ جنگ که در دست دشمن اسیر شده بودند معاوضه می­شدند، گاهی نیز اسرا با پرداخت فدیه آزاد می­شدند:
    ((از گذشته رسمی پابرجا است که به آن «فدیه» می­گویند. پرداخت مال برای رهایی از اسارت را فدیه گویند و خود سعدی در حکایتی از گلستان به این موضوع اشاره می کند که با پرداخت ده دینار فدیه توسط یکی از دوستانش از قید اسارت فرنگ آزاد گردید.)) (ستوده ۱۱۷:۱۳۸۸)
    سعدی شاهان و مردان جنگ را به درنگ در کشتن اسیران دشمن پند می­دهد تا اگر سرداری از نیروهای خودی به دست دشمن اسیر افتد با کشتن اسیر دشمن فرصت مبادله­ اسرا از بین نرود.
    به هر طریق که باشد اسیر دشمن را
    توان خرید و نشاید خرید اسیر از دوست (سعدی/غزل ها ۱۵۲:۱۳۸۵)
    جنگ ابزار
    سعدی در بیان مقاصد گوناگون حماسی، غنایی و حکمی خود هرگز در نمی­ماند و متناسب­ترین جامه­ها را بر تن مفاهیم مورد نظر خویش می­آراید، به همین جهت با به­ کارگیری مجموعه عوامل زبانی، هنرمندی­های معنوی و رعایت اصول و قواعد حاکم بر ادب، کلامش را مظهر سخن فصیح و بلیغ و مناسب با اقتضای حال و مقام می­سازد و در بیان حماسی خود نیز مجموعه­ عواملی که لازمه­ی جنگاوری­ها و دلاوری­ها است سود می­جوید. از همین­جا است که جنگ افزارها هم در بیان حماسی و هم در کلام غنایی سعدی جایگاهی ممتاز می­یابند و او نه تنها از نام فارسی بسیاری سلاح­ها و لوازم نبرد و اصطلاحات رزمی که فردوسی بکار بده است استفاده می­ کند، بلکه نام عربی برخی از جنگ­افزارها را نیز بر آن مجموعه می­افزاید. (ذکر جمیل سعدی ۹۲:۱۳۶۹)
    جنگ ابزارهایی که در آثار سعدی از آن­ها یاد شده است به شرح زیر است:
    بلارک. نوعی فولاد جوهردار، شمشیر بسیار جوهر.(معین)
    چو ابر اسب تازی برانگیختم چو باران بلارک فروریختم (سعدی/ بوستان ۱۲۸:۱۳۵۹)
    بیلک. نوعی پیکان شبیه بیل کوچک، پیکان شکاری، تیر دوشاخه.(معین)
    یکی آهنین پنجه در اردبیل همی بگذرانید بیلک ز بیل (سعدی/ بوستان ۱۲۹:۱۳۵۹)
    پیکان. آهن سر تیر و نیزه، فلزی نوک دار که بر سر تیر و نیزه نصب کنند.(معین)
    که در سینه پیکان تیر تتار به از نقل ماکول ناسازگار (سعدی/ بوستان ۱۳۰:۱۳۵۹)
    مانند دیگر جنگ ابزارها، پیکان را نیز از پولاد می ساختند:
    ندیدمْش روزی که ترکش نبست ز پولاد پیکانش آتش نجست (سعدی/ بوستان ۱۲۷:۱۳۵۹)
    تبرزین. نوعی از تبر که سپاهیان در پهلوی زین می­بستند و درویشان در دست می­گرفتند.(معین)
    زره پوش را چون تبرزین زدی گذر کردی از مرد و بر زین زدی (سعدی/ بوستان ۱۲۷:۱۳۵۹)
    ترکش. جعبه یا کیسه­ای که در آن تیرهای کمان را در آن جا می­دادند و به پهلو می­آویختند؛ تیرکش، تیردان. (معین)
    بینداخت شمشیر و ترکش نهاد چو بیچارگان دست برکش نهاد(سعدی/ بوستان ۷۲:۱۳۵۹)
    از استاد حماسه است:
    چو سیراب شد ساز نخجیر کرد کمر بست و ترکش پر از تیر کرد (فردوسی ۱۳۸:۱۳۸۷)
    تیر. سلاحی افکندنی با نوکی تیز. سهم که در کمان نهند.(دهخدا)
    هرکه بیفتاد به تیرت نخاست وان که در آمد به کمندت نجست (سعدی/ غزل ها ۸۰:۱۳۸۵)
    از فردوسی پاکزاد است:
    زمین شد به کردار دریای قیر همه موجش از خنجر و گرز و تیر (فردوسی ۱۵۱:۱۳۸۷)
    خشت. از سلاح­های پرتابی در جنگ­های گذشته به شکل نیزه­ی کوچک.سخن
    نه در خشت و کوپال و گرز گران که آن شیوه ختم ­است بر دیگران (سعدی/ بوستان ۱۲۶:۱۳۵۹)
    برآمد درخشیدن تیر و خشت تو گفتی هوا بر زمین لاله کشت (فردوسی ۱۶۲:۱۳۸۷)
    خنجر. اسلحه­ای سرد معمولا از جنس فولاد به اندازه­ چاقویی بزرگ با تیغه­ای کج و برنده؛ دشنه. (سخن)
    مدامش به خون دست و خنجر خضاب بر آتش دل خصم ازو چون کباب (سعدی/ بوستان ۱۲۷:۱۳۵۹)
    استاد فردوسی گوید:
    گمان تو آن بد که هنگام جنگ کسی چون تو نگرفت خنجر به جنگ (فردوسی ۳۸۹:۱۳۸۷)
    رمح. ر.ک به نیزه.
    زوبین. نیزه­ی کوچکی که سر آن دوشاخ بود و در جنگ­های قدیم آن را به روی دشمن پرتاب می­کردند.
    هوا بینی از گرد هیجا چو میغ بگیرند گردت به زوبین و تیغ (سعدی/ بوستان ۵۱:۱۳۵۹)
    سنان. سر نیزه، نیزه.(دهخدا)
    دیده ی تنگ دشمنان خدای به سنان اجل سپوخته به (سعدی/غزل ها ۱۵۹:۱۳۸۵)
    در شاهنامه است:
    همه با سنان سرافشان شدند ابا جوشن و گرز و خفتان شدند (فردوسی ۱۷۰:۱۳۸۷)
    ساطور. افزار آهنی پهن و دسته­دار شبیه به کارد که قصّابان با آن استخوان را می­شکنند.(معین)
    ورش بخت یاور بود بخت پشت برهنه نشاید به ساطور کشت (سعدی/ بوستان ۱۳۰:۱۳۵۹)
    سپر. اسپر؛ آلتی فلزی و مدوّر که بهنگام حمله­ی دشمن آن را محافظ اعضاء بدن قرار می­دادند.(دهخدا)
    سواران دشمن چو دریافتیم پیاده سپر بر سپر بافتیم (سعدی/ بوستان ۱۳۰:۱۳۵۹)
    سخت ترین سپر، نوع آهنین آن بود:
    خواهی که دل به کس ندهی دیده­ها بدوز
    پیکان چرخ را سپری باید آهنی (سعدی/غزل ها ۱۰۲:۱۳۸۵)
    شمشیر. از متداول­ترین سلاح­های این دوره شمشیر بود که در جنگ­ها کاربرد فراوانی داشت.
    وقت ضرورت چو نماند گریز دست بگیرد سر شمشیر تیز (سعدی/ گلستان ۳۵:۱۳۸۱)
    کمان. سلاحی که در قدیم برای تیر انداختن به کار می­رفت، و آن مرکّب بود از چوبی نرم و خمیده به شکل ابروان که به وسیله­ زهی سخت دو انتهای آن را به یکدیگر محکم می­بستند و بدان در قدیم تیراندازی می­کردند. (معین)
    مگذار که زه کند کمان را دشمن که به تیر می توان دوخت
    گرچه تیر از کمان همی گذرد از کماندار بیند اهل خرد (سعدی/ گلستان ۳۷:۱۳۸۱)
    سخن سالار طوس راست:
    بدو گفت رستم که تیر و کمان ببین تا هم اکنون سرآری زمان (فردوسی ۳۸۵:۳۸۷)
    کوپال. گرز آهنین ، عمود.(معین)
    نه در خشت و کوپال و گرز گران که آن شیوه ختم است بر دیگران (سعدی/ بوستان ۱۲۶:۱۳۵۹)
    در شاهنامه آمده است:
    ز چنگ و بر و بازو و یال او بگردن برآورده کوپال او (فردوسی ۱۷۰:۱۳۸۷)
    گرز گران. عمود آهنین یا چوبین، دبوس.(معین)
    نه در خشت و کوپال و گرز گران که آن شیوه ختم است بر دیگران (سعدی/ بوستان ۱۲۶:۱۳۵۹)
    از حماسه سرای طوس است:
    چو تنگ اندر آورد با او زمین فرو کرد گرز گران را به زین (فردوسی ۱۲۵:۱۳۸۷)
    ناوک. نوعی تیر کوچک که آن را در غلاف آهنین یا چوبین – که مانند ناوی باریک بود – گذارند و از کمان سر دهند تا دورتر رود.(معین)
    ناوکش را جان درویشان هدف ناخنش را خون مسکینان خضاب (سعدی/غزل ها ۹۱:۱۳۸۵)
    نیام.
    ((خلاف راه صواب است و نقض رای اولوالالباب: ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام.))( سعدی/ گلستان ۳۰:۱۳۸۱)
    نیزه. چوب یا نیی دراز که بر سر آن آهنی نوک تیز تعبیه کرده باشند و آن سلاحی بود که در جنگ به کار می­بردند (و هنوز هم مورد استفاده­ی بعضی قبایل بدوی است)؛ رمح .(معین)
    زمین دیدم از نیزه چون نیستان گرفته عَلَم ها چو آتش در آن (سعدی/ بوستان ۱۲۸:۱۳۵۹)

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی موضوع دعا در شعر شاعران مشهور عصر عباسی اوّل- قسمت ۷ ...

    سلیمان از گفتار او تبسمی کرد و خندید و گفت: پروردگارا! مرا بر آن دار تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای شکر کنم و عمل صالحی که‌ می‌پسندی انجام دهم، و مرا به رحمت خویش در جمع بندگان شایسته‌ات در آور.
    ﴿ وَ وَصَّیْنَا الْانسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ کُرْهًا وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شهَرًا حَتىَّ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً قَالَ رَبّ‏ِ أَوْزِعْنىِ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتىِ أَنْعَمْتَ عَلىَ‏َّ وَ عَلىَ‏ وَالِدَىَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا‌ترضَئهُ وَ أَصْلِحْ لىِ فىِ ذُرِّیَّتىِ إِنىّ‏ِ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنىّ‏ِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ﴾ (احقاف/۱۵)
    و انسان را به نیکی درباره پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش با دشواری به او باردار شد و با دشواری او را بر زمین نهاد، و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است، تا آنکه به رشد کامل خود برسد و چهل ساله شود، می‌گویند: پروردگارا! در دلم افکن نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای سپاس گویم و کار شایسته‌ای انجام دهم که تو میپسندی، و فرزندانم را برایم شایسته گردان. به راستی من به درگاهت توبه آوردم و من از فرمانبردارانم.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

     

    طلب سلطنت بی نظیر

    ﴿ قَالَ رَبّ‏ِ اغْفِرْ لىِ وَ هَبْ لىِ مُلْکاً لَّا یَنبَغِى لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِى إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ﴾ (ص/۳۵)
    گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من ارزان دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد. همانا این تویی که بسیار بخشنده‌ای.

     

     

    طلب روزی

    ﴿ قَالَ عِیسىَ ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَیْنَا مَائدَهً مِّنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لّأِوَّلِنَا وَ ءَاخِرِنَا وَ ءَایَهً مِّنکَ وَ ارْزُقْنَا وَ أَنتَ خَیرُ الرَّازِقِینَ﴾ (مائده/۱۱۴)
    عیسی بن مریم گفت: خداوندا!‌ای پروردگار ما! از آسمان مائده‌ای برای ما بفرست که هم عیدی برای اولین و آخرین ما باشد و هم نشانه‌ای از سوی تو، و به ما روزی بخش که تو بهترین روزی دهندگانی.
    ﴿ رَّبَّنَا إِنىّ‏ِ أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتىِ بِوَادٍ غَیرْ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلَوهَ فَاجْعَلْ أَفْدَهً مِّنَ النَّاسِ تهَوِى إِلَیهِمْ وَ ارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ﴾ (ابراهیم/۳۷)
    پروردگارا! من برخی فرزندانم را در دره‌ای بی آب و علف در جوار خانه‌ی مکرم تو اسکان دادم؛ پروردگارا! تا نماز بر پا دارند. پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و از میوه‌ها روزیشان ده تا شکر گذارند.

     

     

    طلاقت زبان و سخن آوری

    ﴿ وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ*یَفْقَهُواْ قَوْلىِ‌‌﴾ ( ‌طه/۲۷-۲۸)
    و گره از زبانم بگشای * تا سخنم را دریابند.

     

     

    طلب حکم

    ﴿ رَبّ‏ِ هَبْ لىِ حُکْمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِینَ﴾ (شعراء/۸۳)
    پروردگارا! مرا حکمتی عطا کن و مرا به نیکان ملحق گردان.

     

     

    طلب هدایت از خداوند و بازنگشتن به گمراهی

    ﴿ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ*صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ﴾ (حمد/۶-۷)
    ما را به راه راست هدایت فرما * راه آنان که موهبتشان دادی، نه راه غضب شدگان و نه گمراهان.
    ﴿ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ﴾ (آل عمران/۸)
    گویند: بارالها! دل‌های ما را پس از آنکه هدایت‌مان کردی ملغزان، و ما را از نزد خویش رحمتی بخشای که همانا تو بیسار بخشنده‌ای.

     

     

    طلب نعمت الهی در دنیا و آخرت

    ﴿ وَ مِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فىِ الاَْخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ (بقره/۲۰۱‌)
    و برخی از آنها‌ می‌گویند: پروردگارا! ما را (هم) در دنیا نیکی عطا کن و (هم) در آخرت و ما را از عذاب آتش نگاه دار.
    ﴿ وَ اکْتُبْ لَنَا فىِ‌هاذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فىِ الاَخِرَهِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ قَالَ عَذَابىِ أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ کلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ فَسَأَکْتُبهُا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَ الَّذِینَ هُم بِایَاتِنَا یُؤْمِنُونَ﴾ (اعراف/۱۵۶)
    و در این دنیا و در آخرت برای ما نیکی بنویس، که ما به تو باز گشته ایم. گفت: عذاب خویش را به هر که خواهم‌ می‌رسانم، و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است. پس به زودی آن را برای کسانی که تقوا پیشه‌اند و زکات‌ می‌دهند، و کسانی که به آیات ما ایمان دارند، مقرر خواهم داشت.

     

     

    فراهم آمدن منزل و مسکن مناسب

    ﴿ وَ قُل رَّبّ‏ِ أَنزِلْنىِ مُنزَلًا مُّبَارَکاً وَ أَنتَ خَیرُ الْمُنزِلِینَ﴾ (مؤمنون/۲۹)
    و بگو: پروردگارا! مرا در جایی پر برکت فرود آور، که تو بهترین فرود آورندگانی.

     

     

    گرداندن بلا، و شکوه از گرفتاری

    ﴿ وَ أَیُّوبَ إِذْ نَادَى‏ رَبَّهُ أَنىّ‏ِ مَسَّنىِ‏َ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحمِینَ﴾ (انبیاء/۸۳)
    و ایوب را (یاد کن)، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که مرا رنج و عبرت گرفته است و تو از همه‌ی مهربانان مهربان‌تری.
    ﴿ قَالَ رَبّ‏ِ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلىَ‏َّ مِمَّا یَدْعُونَنىِ إِلَیْهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنىّ‏ِ کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهْنَّ وَ أَکُن مِّنَ الجْاهِلِینَ﴾ (یوسف/۳۳)
    یوسف گفت: پروردگارا! زندان برای من از آنچه مرا بدان‌ می‌خوانند خوش‌تر است، و اگر مکرشان را از من نگردانی به سوی آنان میل‌ می‌کنم و از نادانان‌ می‌شوم.

     

     

    قبولی دعا

    ﴿ رَبّ‏ِ اجْعَلْنىِ مُقِیمَ الصَّلَوهِ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ﴾ (ابراهیم/۴۰)
    پروردگارا! مرا به پادارنده نماز کن و فرزندان مرا نیز. پروردگارا! و دعای مرا بپذیر.

     

     

    قبولی اعمال

    ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴾ (بقره/۱۲۷)
    و آنگاه که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه کعبه را بالا‌ می‌بردند گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر که تنها تو شنوا و دانایی.
    ﴿ إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ نَذَرْتُ لَکَ مَا فىِ بَطْنىِ مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنىّ‏ِ إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴾ (آل‌عمران/۳۵)
    آنگاه که همسر عمران گفت: پروردگارا! آنچه در شکم دارم نذر تو کردم، آزاد برای (خدمت خانه ی) تو، پس از من بپذیر که تویی شنوای دانا.

     

     

    مدح الهی

    ﴿ قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَلِمَ الْغَیْبِ وَ الشهَّدَهِ أَنتَ تحَکمُ‏ُ بَینْ‏َ عِبَادِکَ فىِ مَا کاَنُواْ فِیهِ یخَتَلِفُونَ﴾ (زمر/۴۶)
    بگو: بار الها!‌ای پدید آورنده‌ی آسمان‌ها و زمین!‌ای دانای علم نهان و آشکار! تویی که در میان بندگانت در آنچه بر سرش اختلاف‌ می‌کردند داوری خواهی کرد.
    ﴿ رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نخُفِى وَ مَا نُعْلِنُ وَ مَا یخَفَى‏ عَلىَ اللَّهِ مِن شىَ‏ْءٍ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فىِ السَّمَاءِ﴾ (ابراهیم/۳۸)
    پروردگارا! بی گمان، هر چه را نهان کنیم یا عیان کنیم تو‌ می‌دانی و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پنهان نمی‌ماند.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اشکال اولیای دم در حقوق ایران با تکیه بر قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲- قسمت ۶ ...

    در قانون سابق در خصوص محجور بودن مجنی علیه یا ولی دم وی به صراحت ماده ای مقرر نگردیده بود که پیش بینی آن در قانون جدید به عنوان یکی از ضروریات بحث قصاص، به عنوان یکی از نوآوری های این قانون محسوب می شود.
    ۳ ـ جواز استیفای قصاص یا اخذ دیه توسط ولی صغیر
    صاحبان این نظریه از بین اختیارات سه گانه ولی دم در مورد قصاص، ولی صغیر را در اعمال ولایت نسبت به استیفای قصاص یا مصالحه با جانی و اخذ دیه، به تناسب اقتضای مصلحت مجاز می دانند. اما عفو مجانی جانی را مجاز نمی شمارند ؛ زیرا عفو مجانی هیچگاه به مصلحت صغیر نیست.[۱۰۰]
    ۴ ـ اختیار کامل ولی صغیر
    براساس این نظریه، ولی صغیر دارای تمامی اختیاراتی که خود صغیر در صورت بلوغ دارا بود، می باشد. ولی صغیر بنا به اقتضای مصلحت می تواند جانی را قصاص، عفو در مقابل عوض و حتی عفو مجانی نماید. [۱۰۱]
    ۲ ـ ولی دم کبیر
    در قانون جدید مجازات اسلامی فصلی به نام « صاحب حق قصاص » پیش بینی شده است. در این ماده از قانون جدید مجازات اسلامی به صاحب حق قصاص اجازه داده شده از بدو پیدایش حق قصاص، مرتکب را بطور مجانی یا با مصالحه گذشت نماید.
    ب ـ اولیاء دم متعدد
    اولیاء دم متعدد، ممکن است همگی صغیر یا همگی کبیر باشند و نیز ممکن است بعضی کبیر و بعضی صغیر باشند که ذیلا این موارد را به تفکیک مطالعه می کنیم.
    ۱ ـ همگی کبیر
    در صورتی که اولیای دم متعدد بوده و همگی حاضر بوده و اهلیت استیفا را داشته باشند و همه خواستار قصاص باشند، یا به اخذ دیه رضایت دهند و یا قاتل را عفو کنند، بر طبق توافق جمعی عمل می شود و مشکل خاصی مطرح نمی شود.
    چنآن چه اولیای دم متعدد بوده و همگی اهلیت استیفا را داشته باشند و برخی به اخذ دیه رضایت دهند، دیگر اولیای دم می توانند قاتل را قصاص کنند ؛ مشروط بر اینکه سهم دیه کسانی را که عفو کرده اند به قاتل پرداخت کنند. این دو مطلب اخیر مورد توافق گروهی از فقیهان است و ظاهرا در آن اختلافی نیست. [۱۰۲]
    ۲ ـ همگی صغیر
    درباره اختیارات ولی قهری در استیفای حق قصاص در صورتی که تمامی اولیای دم صغیر باشند، بین فقهای شیعه اختلاف نظر وجود دارد.
    عده ای بر این عقیده اند که ولی قهری مجاز به استیفای حق قصاص نمی باشد و باید به انتظار بلوغ ولی یا اولیای دم صغیر نشست و گروهی دیگر به رعایت مصلحت صغیر از سوی ولی قهری نظر داده اند.
    در ذیل به بررسی این دو نظریه می پردازیم:
    الف ـ نظریه انتظار بلوغ
    طبق این نظر، ولی قهری حق ندارد از طرف مولی علیه (یا مولی علیهم ) استیفای قصاص یا درخواست دیه نماید. بلکه این حق صرفا در اختیار ولی یا اولیای دم است وباید تا رسیدن آنان به بلوغ و اخذ تصمیم در این مورد از سوی ایشان منتظر ماند. از جمله فقیهانی که این نظریه را پذیرفته اند، شیخ طوسی[۱۰۳]، امام خمینی[۱۰۴]، و شهید اول می باشد. شهید اول می فرماید: « چنآن چه ولی دم، صغیر و دارای پدر یا جد باشد، هیچ یک نمی توانند استیفای قصاص کنند تا زمانی که صغیر به بلوغ برسد. »[۱۰۵]
    سه دلیل برای این نظریه اقامه گردیده است:
    ـ ولی قهری نمی تواند حق قصاص را استیفا نماید: زیرا قصاص حق ولی دم است و معلوم نیست که خواسته ی وی هنگام بلوغ چیست تا براورده گردد. همچنین، غرض از قصاص، تشفی خاطر ولی دم می باشد و با تعجیل در اجرای قصاص پیش از بلوغ وی، این هدف تامین نمی شود. در نتیجه باید انتظار کشید تا ولی دم به بلوغ برسد و خودش تصمیم بگیرد. [۱۰۶]
    ـ در مواردی که امکان تدارک و جبران وجود ندارد- مانند عفو از قصاص ولو در برابر مال- ولایت ولی قهری ثابت نشده است و اصل نیز عدم ولایت افراد بر یکدیگر است مگر موردی که با دلیل از این اصل خارج شده باشد. در نتیجه، حق ولی دم صغیر تا زمان بلوغ وی باقی است. [۱۰۷]
    ـ موثقه ی اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) که ان حضرت از پدران بزرگوارش، حضرت علی (ع) نقل فرموده است که: « در مورد صغاری که پدرانشان کشته شده است منتظر بمانید تا بزرگ شوند وانگاه که به بلوغ رسیدند، مخیرشان بگذارید تا اگر خواستند، قصاص یا عفو و یا مصالحه کنند. » [۱۰۸]
    برخی از فقهای معاصر مانند آیات عظام اراکی، فاضل لنکرانی، موسوی اردبیلی، صافی گلپایگانی ( حفظهم الله تعالی ) نیز در استفتائات آن جام شده به همین نظریه روی آورده اند. ایرادی که در عمل بر این نظریه وارد است، اضطراب خاطر و وضعیت مبهم قاتل تا هنگام بلوغ اولیای دم صغیر است که گاه ممکن است سالها طول بکشد. آیا قاتل باید این مدت را در زندان بگذراند یا با ضمانت یا وثیقه و یا بدون ان ازاد گردد که شیخ طوسی در این رابطه می فرمایند: « وقتی ثابت شد که پدر نمی تواند از طرف فرزند صغیرش قصاص کند، قاتل زندانی می شود تا اینکه صغیر بالغ گردد، زیرا زندان به نفع هردو طرف می باشد، به نفع قاتل است، چون مدتی دیگر زنده می ماند و به نفع صغیر است، چون حق او محفوظ می ماند. »[۱۰۹]
    در مقابل صاحب جواهر حبس را جایز نمی داند و می فرماید: « زندانی کردن قاتل، ضرر زدن به او و تعجیل در مجازات وی بدون دلیل است. »[۱۱۰] فقهای معاصر نیز بعضی کلا با حبس قاتل مخالفند و برخی دیگر قائل به تخییر بین حبس و اخذ وثیقه هستند. بنابراین، ایراد مذکور با اخذ ضمانت یا وثیقه و کفیل برطرف می گردد.
    ب ـ نظریه رعایت مصلحت
    از دیدگاه قائلین این نظریه ملاک، رعایت مصلحت صغیر است و ولی قهری باید بنگرد که چه چیزی به نفع مولی علیه او می باشد، قصاص یا مصالحه بر مال.
    هرچه به مصلحت صغیر است همان را آن جان دهد. محقق حلی[۱۱۱]، شهید ثانی و صاحب جواهر از جمله طرفداران این نظریه می باشند که در ذیل به بیان ادله آن می پردازیم
    ۱- اگر مقتضای مصلحت تعجیل در استیفا باشد، ولی قهری حق استیفای قصاص را دارد، زیرا مصالح صغیر به نظر ولی قهری بستگی دارد و ای بسا که تاخیر در استیفا، موجب از دست رفتن حق قصاص او گردد. [۱۱۲]
    ۲- ولایت ولی قهری به دلیل ایه شریفه « یسالونک عن الیتامی قل اصلاح لهم خیر »[۱۱۳]
    و ایه ی شریفه « و لا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن »[۱۱۴] و روایات وارده[۱۱۵]، عمومیت دارد و مقتضای آن، در صورت وجود مصلحت یا عدم مفسده، جواز تصرف در امور مولی علیه حتی استیفای حق قصاص است. [۱۱۶]
    به نظر می رسد با بررسی ادله ای که برای دو نظریه، اقامه گردیده است، برتری با نظریه ی انتظار بلوغ باشد، زیرا اولا استفاده ی اطلاق یا عموم از آیات و روایات مذکور به دلیل ظهورشان در امور مالی، خالی از اشکال نیست و ثانیا به فرض اینکه استفاده ی عموم ممکن باشد، با روایت موثق اسحاف بن عمار تخصیص می خورد. اما در صورت پذیرش نظریه انتظار بلوغ، چنآن چه ضرورت اقتضا کند که ولی قهری حق مولی علیه خود را استفاده کند، چاره چیست ؟
    از این رو هرچند نظریه انتظار بلوغ قوی تر می نماید، اما نیاز به یک تبصره دارد که در صورت اقتضای مصلحت ضروری صغار، ولی قهری دارای اختیار باشد، چنآن که، شیخ طوسی از طرفداران نظریه انتظار می فرماید: « اگر ولی دم صغیر تهیدست باشد، بعضی گفته اند که ولی قهری او می تواند در برابر مال از قصاص عفو نماید، زیرا مال برای چنین صغیری بهتر از تشفی خاطر است.
    در مقابل، عده ای گفته اند که ولی قهری چنین اختیاری ندارد، زیرا صغیری که مال ندارد، نفقه اش به عهده ی بیت المال است. به نظر ما در این گونه موارد، ولی قهری به همان دلیلی که بیان شد، اختیار عفو در برابر مال را دارد. »[۱۱۷]
    ۳ ـ برخی کبیر و برخی صغیر
    در صورتی که برخی از اولیای دم صغیر و بعضی دیگر کبیر باشند نیز مساله از دو جهت قابل بررسی است: از نظر حدود اختیار اولیای دم کبیر و از حیث حدود اختیار ولی دم قهری اولیای دم صغیر. اگرچه طبق ماده ۵۲ قانون حدود و قصاص، اولیای دم کبیر می توانستند با تامین سهم صغار از دیه، تقاضای قصاص نمایند، ولی این ماده در ق.م. ا مصوب ۱۳۷۰ حذف گردیده است.
    به عقیده مشهور فقها، اولیا دم کبیر می توانند حق خود را از دیه و قصاص استیفا کنند و اگر قصاص کردند ضامن سهم اولیای دم صغیر از دیه هستند[۱۱۸]، زیرا اجماع و اخبار شیعه موافق این نظریه است و طبق ایه شریفه « فقدجعلنا لولیه سلطانا » برای اولیای دم کبیر حق قصاص ثابت است و آن ها می توانند آن را استیفا کنند، اما این که گفتیم ضامن سهم صغار می باشند، به این دلیل است که آنان نیز دارای حق هستند و نباید حقشان تضییع شود.
    صاحب جواهر نیز می فرماید: « اگر بعضی از اولیای دم کبیر به شرط ضمانت سهم صغار، می توانند قصاص کنند. بلکه از کتاب « خلاف » و « مبسوط » نقل اجماع شده است و اخبار شیعه نیز بر همین مطلب دلالت می کند. حتی درباره ی این نظریه در کتاب « غنیه » ادعای اجماع شده است و دلیل آن بنابر عدم اعتبار اذن بقیه اولیا ی دم در قصاص، واضح است، اما بنا بر اعتبار اذن، شاید دلیلش ایراد ضرر بر اولیلی دم کبیر در صورت عدم جواز استیفای قصاص باشد به جهت تاخیری که حق آنان را در معرض زوال قرار می دهد. [۱۱۹]
    در مقابل، امام خمینی به استناد روایت موثق اسحاق بن عمار معتقدند که اولیا ی دم کبیر نمی توانند قصاص کنند و باید منتظر بلوغ اولیای دم صغیر بمانند[۱۲۰].
    اما نظر به این که ظاهرا روایت مذکور در خصوص موردی است که همه ی اولیای دم صغیر باشند، نه فرض آن که بعضی از آنان صغیر و برخی دیگر کبیر، باید گفت: به مقتضای جمع بین حق صغیر و کبیر رای مشهور نزدیک تر به واقع است، به این بیان که اگر اولیای دم کبیر حق قصاص خود را استیفا نکنند، احتمال دارد جانی فوت کند و حق قصاص از بین برود، اما چنآن چه آن ها با کنار گذاشتن سهم دیه اولیای دم صغیر، قصاص کنند، آنگاه که صغار بالغ شدند یا قصاص را می پسندند که محقق شده است یا طلب دیه می کنند که سهمشان از دیه پرداخت می شود و یا عفو می نمایند که در این صورت، سهم آن ها از دیه به اولیای قاتل پرداخت می گردد.
    اختیار ولی قهری در اینجا نیز باید در دو فرض بررسی شود: یکی جایی که اولیای دم کبیر از حق قصاص خود در برابر مال – یا مجانا- گذشت می کنند. در این صورت، بحث از حدود اختیارات ولی قهری همان است که در فرض انحصار اولیای دم به صغار بیان شد، مگر اینکه بپذیریم حق قصاص حقی مجموعی است نه انحلالی که در این صورت راهی جز پذیرش دیه توسط ولی قهری نیست، زیرا بر اساس نظریات مذکور او موظف به رعایت مصلحت صغار است و نمی تواند از دیه گذشت نماید. فرض دوم اینکه اولیای دم کبیر خواهان قصاص باشند و در اینجا نیز بنابر نظر کسانی که در بحث انحصار اولیای دم به صغار، قائل به رعایت مصلحت هستند، علی القاعده ولی قهری دارای همان اختیارات می باشد، یعنی موظف به رعایت مصلحت صغار است زیرا بین دو صورت مزبور از این جهت فرقی وجود ندارد.
    ولی از کلام فقیهانی مانند شیخ طوسی که در صورت صغیر بودن همه ی اولیای دم برای آن ها حق استیفای قصاص قائل بوده اند، استفاده می شود که در این فرض ولی قهری حق قصاص یا گذشت از سهم دیه ی صغار را ندارد و باید منتظر تصمیم آنان پس از رسیدن به بلوغ ماند که کلامشان را پیش از این نقل کردیم و از تکرار آن خودداری می کنیم. [۱۲۱]
    به نظر می رسد که سخن گروه اخیر به صواب نزدیک تر باشد، زیرا چنآن چه که گذشت، ادله ی ولایت ولی قهری ناظر به امور مالی است و شامل امور کیفری مانند قصاص نمی شود و به فرض اینکه ولایت ولی را تام بدانیم، اعمال آن نیز منوط به رعایت مصلحت مولی علیه است و طبیعی است در عفو از سهم او از دیه مصلحتی دیده نمی شود.

    پایان نامه

    لذا می توان نتیجه گرفت که در هر فرضی و به نظر تمامی فقها، ولی دم نمی تواند بر خلاف مصلحت صغار اقدام نماید، اگرچه گفته شود که اختیارات ولی قهری قصاص را نیز شامل است.
    اما در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ این بحث دوباره در کانون توجه قانون گذار قرار گرفت و در ماده ۳۵۴ چنین اشعار می دارد: « اگر مجنیٌ علیه یا همه اولیای دم یا برخی از آنان، صغیر یا مجنون باشند، ولیِّ آنان با رعایت مصلحتشان حق قصاص، مصالحه و گذشت دارد و همچنین میتواند تا زمان بلوغ یا افاقه آنان منتظر بماند. اگر برخی از اولیای دم، کبیر و عاقل و خواهان قصاص باشند، میتوانند مرتکب را قصاص کنند لکن در صورتی که ولی صغیر یا مجنون خواهان اداء یا تأمین سهم دیه مولی علیه خود از سوی آن ها باشد باید مطابق خواست او عمل کنند. مفاد این ماده، در مواردی که حق قصاص به علت مرگ مجنیٌ علیه یا ولی دم به ورثه آنان منتقل میشود نیز جاری است. این حکم در مورد جنایاتی که پیش از لازم الاجراء شدن این قانون واقع شده است نیز جاری است. »
    باید در نظر داشت که در قانون سابق در خصوص محجور بودن مجنی علیه یا ولی دم وی به صراحت ماده ای مقرر نگردیده بود که پیش بینی آن در قانون جدید به عنوان یکی از ضروریات بحث قصاص، به عنوان یکی از نوآوری های این قانون محسوب می شود.
    فصل دوم: رویکردها و ملاحظات عملی اولیاء دم واحد و متعدد

    مبحث نخست: ولی دم واحد
    یکی از حالاتی که ممکن است در بحث استیفای قصاص با آن روبرو شویم، حالتی است که ولی دم واحد است و مثلا فرزند مقتول است و بجز ایشان خونخواه دیگری وجود ندارد. این فرض خود مشتمل بر حالاتی است که یک حالت آن صورتی است که تنها ولی دم صغیر است و صورت دیگر آن است که ولی دم موجود کبیر باشد که این مسئله را از منظر فقهی و حقوقی بررسی می نماییم.
    گفتار نخست: ولی دم صغیر
    در اینجا ابتدا بحث را از دیدگاه حقوقی روشن می سازیم و سپس آن را از دیدگاه فقهی و حقوقی بررسی خواهیم نمود.
    الف ـ رویکردهای فقهی
    از آن جا که علت منع صغیر در استیفای حق قصاص محجوریت او است و بر محجوریت صغیر به ادله اربعه استناد شده، باید به طور اجمال، به ادله ی حجر صغیر نگاهی بیفکنیم.
    دلیل اول: آیات قرآن
    یک: آیه شریفه: « و ابتلو االیتامی حتی اذا بلغوا النکاح، فان انستم منهم رشدا فادفعو االیهم اموالهم »[۱۲۲] یتیمان را بیازمایید تا زمانی که به حد ازدواج و زناشویی برسند، پس اگر از آنان رشدی ـ خردمندی و حسن تدبیر ـ دیدید مال هایشان را به خودشان برگردانید.
    آیه به خوبی بر این مطلب دلالت دارد که تا وقتی « یتیم » به « بلوغ نکاح » نرسیده و از او « رشد » مشاهده نشده است، حق تصرف در اموال خود را ندارد. از آن جا که یتیم ( موضوع حکم در آیه)، جز صغیر بودن خصوصیتی در جهت منع از تصرف در مال ندارد، فقیهان، حکم مزبور در آیه را به تمام اطفال و کودکان تعمیم داده اند.
    دو: آیه شریفه: « ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده »[۱۲۳] به مال یتیم جز به بهترین صورت {و برای اصلاح } نزدیک مشوید تا به حد رشد خود برسد. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این ایه بلوغ اشد را به قرینه ایه ششم سوره نساء همان سن بلوغ و رشد دانسته است. [۱۲۴]
    روشن است که عدم جواز نزدیک شدن به مال یتیم جز بر وجه احسن، به دلیل محجوریت وی از تصرف مال خود است و وجه تعمیم حکم مذکور برای یتیم، در مقایسه با اطفال دیگر، همان است که در آیه پیشین بیان شد.
    دلیل دوم: روایات
    روایات فراوانی دلالت بر محجور بودن صغیر در زمان صغر دارد از جمله: روایت خادم از امام صادق است.
    خادم می گوید: پدرم در مجلسی که من نیز حاضر بودم، از امام صادق (ع) درباره یتیم و اینکه چه زمانی میتواند در امور خویش تصرف کند، پرسید. امام فرمود انگاه که به « بلوغ اشد » برسد. پدرم پرسید « بلوغ اشد » کدام است ؟ حضرت فرمود انگاه که محتلم می شود. خادم می گوید: من گفتم پسر، هجده سال کمتر یا بیشتر دارد، ولی محتلم نمی شود. حضرت فرمود هرگاه بالغ شود، و امور بر وی نوشته شود، می تواند در امور خویش تصرف کند، مگر اینکه سفیه یا ضعیف باشد.[۱۲۵]
    از این روایت احکام متعددی قابل استفاده است، از جمله اینکه ضغیر تا وقتی به سن بلوغ نرسد، از تصرف در امور خویش منع می شود.
    دلیل سوم: اجماع
    افزون بر آن چه بیان شد ، عدم اهلیت صغیر در امور خویش فی الجمله، مورد اتفاق و اجماع همه فقیهان است.
    دلیل چهارم: بنای عقلا

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مقایسه تأثیر عدالت کیفری و عدالت ترمیمی در پیشگیری از جرم- قسمت ۷ ...

    خسارات مادی و عاطفی و روانی بزه دیده ترسیم شود و تکالیف و تعهدات بزهکار نسبت به بزه دیده جامعه و خود او در آینده مشخص گردد و میزان مسئولیت های طرفین در وقوع جرم تعیین گردد. بنابراین در فرایند میانجیگری کیفری خود بزه دیده و بزهکار هستند که طی جلسات متعدد، با دیدار و گفتگوی مستقیم و یا در صورت لزوم غیر مستقیم از طریق نامه نگاری و غیره به یک راه حل مرض الطرفین در مورد اختلاف کیفری خود دست می یابند بدون اینکه میانجی نظریه خود را به آنها تحمیل کند.

    پایان نامه

    امروزه میانجیگری به سه صورت انجام می شود ، اول میانجیگری با الهام از الگوهای معمول در عرف و فرهنگ عامه ، دوم میانجیگری همراه با نظارت مقام قضائی و سوم میانجیگری کیفری پلیسی قضائی یا درون سیستمی است که در اینجا میانجیگر دارای یک مقام رسمی و دولتی هست.[۴۴]
    ب) جلسات گفتگوی خانوادگی :
    برگزاری جلسات گروهی خانوادگی ، یکی دیگر از روش هایی است که تئوری عدالت ترمیمی برای رسیدن به اهداف خود از آن بهره می جوید. این جلسات که ابتدا در کشور نیوزیلند به کار گرفته شد و بعدها در کشورهای دیگر نیز رواج یافت مبتنی بر دخالت مستقیم اعضای خانواده ، بزه دیده، بزهکار و وابستگان آنها در فرایند ترمیمی است.
    اخیراً نتایجی که از اعمال آزمایشی برنامه های مبتنی بر ایجاد احساس شرمساری ساز سازگاری کننده در بزهکار به دست آمده است نشان می دهد که تا حد مطلوبی موجبات رضایت خاطر بزه دیدگان از طریق چنین برنامه هایی فراهم شده است. هرچند این مقدار پائین تر از میزان رضایت خاطری است که در روش میانجیگری نصیب بزه دیدگان شده است. اما با این حال برگزاری چنین جلساتی می تواند در مشارکت اعضای دیگر جامعه محلی در فرایند ترمیمی مؤثر بوده و آنها را به جبران بخشی از خسارات بزه دیده و کمک به بزهکار در جهت رهایی از عواقب ناشی از عدم تمکن در جبران خسارات بزه دیده ترغیب نماید.
    ج) حلقه های اصلاح و درمان و سازش
    ایجاد حلقه های سازش و درمان ، روش ترمیمی است که با مشارکت دادن همه اعضای درگیر در جرم یعنی بزهکار و وابستگانش بزه دیده و وابستگانش ، قاضی ، مقام تعقیب و وکیل مدافع و اعضای جامعه محلی، حلقه ها و گروه هایی را تشکیل می دهد که این افراد در آن گروه ها جمع شده و به بحث در مورد جنبه های اختلاف ناشی از جرم می پردازند. تشکیل حلقه های اصلاح و درمان، فرایندهای جامعه محور است که در مشارکت با نظام عدالت کیفری به منظور ایجاد اتفاق نظر بر تعیین مجازات متناسب که دغدغه های خاطر همه افراد ذینفع در جرم ارتکابی است صورت گیرد. هدف حلقه ها فراهم کردن موجبات تشفی خاطر اعضای جامعه و رسیدن به توافق و بازگرداندن مسئولیت به جامعه است. به طور دقیق مفهوم اصلاح و درمان با اعاده وضع سابق و ایجاد سازش مربوط است علی رغم مطالب فوق الذکر هیچ ارزیابی علمی به طور کامل نسبت به تأثیر حلقه های اصلاح درمان و سازش به عمل نیامده است. با اینحال عموماً ادله زیادی جهت تأثیر مفید حلقه ها بر روی بزه دیده از جرم و تشفی دردهای وی وجود دارد.[۴۵]
    د) جبران خسارت دولتی قربانیان از جرم
    در بسیاری موارد، بزهکار به واسطه نیازهایی که داشته مرتکب جرم شده و بنابراین چندان مکنتی برای جبران خسارت بزه دیده ندارد. در چنین مواردی ،یکی از راه های مطمئن و عملی برای ترسیم لطمات وارده بر بزه دیده جبران خسارت دولتی قربانیان جرم است. این مسأله که در کنوانسیونهای بین المللی و منطقه ای نیز مورد تأکید و تأیید قرار گرفته است. از آموزه های توجیه شده عدالت ترمیمی است اصل جبران خسارت توسط دولت نخست در سال ۱۹۶۳ در زلاندنو ایجاد شد. بریتانیای بزرگ این اصل را در سال ۱۹۶۴ به طور آزمایشی تأسیس کرد. این اصل سپس در کانادا، آمریکا، اتریش، فندلاند، آلمان ، دانمارک ، فرانسه و سایر کشورها گسترش پیدا کرد.
    در توجیه جبران خسارت بزه دیدگان از طریق شیوه های عمومی، معمولاً به وجوه آمده همبستگی اجتماعی تمسک می جویند . خانم دلماس مارتی در این زمینه بیان می دارد «جامعه که نمایندگی آن را دولت بر عهده دارد دارای مسئولیت می باشد خواه این مسئولیت بر اساس قرارداد و تخطی از تعهد صریح حمایت شهروند» و خواه بر اساس شبه جرم، خطا و تخطی از تعهد مربوط به تضمین عاقلانه حمایت شهروند، یا تئوری خطر باشد. جامعه همانند یک شرکت تصور می شود که افراد ذینفع آن یعنی شهروندان خطرات لاینفک آن را تحمل می کنند.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    گفتار پنجم : نقدهای وارده بر عدالت ترمیمی
    در برخورد با هر طرح و برنامه ای علاوه بر توجه به قابلیت‌ها ، ظرفیتها و توانمندیهای آن بثید به مخاطرات تنگناها و محدودیت های آن نیز نظر داشت. علی رغم تمام تعریف ها و تمجیدهایی که در کتب ، مقالات و همایش ها از عدالت ترمیمی صورت گرفته و می گیرد انتقادهای جدی و در عین حال در خور توجه و تأملی نیز بر اساس و اهداف ، اصول و روش های مورد استفاده آن صورت پذیرفته که شایسته است در این خصوص قبل از هر چیز این مسئله مطرح می شود که آیا واقعاً عدالت ترمیمی نوعی عدالت است یا تلاشی برای صلح و سازش بدون توجه به آنچه عدالت ایجاب می کند. تشویق سهامداران جرم و بزهکاری به اینکه با یکدیگر به تو افق برسند و حتی الامکان زیانهای وارده را جبران کنند بدون اینکه نیازی به مراجعه به قانون و پذیرفتن قدرت و حاکمیت دولت در اجرای آن داشته باشند چگونه می تواند عدالت را که مفهومی ثابت و از پیش تعیین شده حداقل در یک نظام حقوقی خاص می باشد تحقق بخشد البته عدالت در همه موارد یک قاعده آمده نیست و لااقل بخش های از آن به خواست وارده افراد وابسته است و به عنوان یک حق در نظر گرفته شده است و به همین دلیل قابل سازش و مصالحه می باشد. اما در این صورت آیا باز هم باید نام عدالت بر آن نهاد یا اینکه در اینصورت ما از عدالت به مفهوم حقوقی آن گذشته و وارد حوزه اخلاق و احساس شده ایم.[۴۶]
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    الف) اهداف و اصول عدالت ترمیمی و نقدهای وارده
    در خصوص اهداف عدالت ترمیمی تأملاتی مطرح است ، چه اینکه این نظریه تمرکز اصلی خود را بر بزه دیده قرار داده و مدعی رویکردی بزه دیده مدار است. این مسأله که بزه دیده طی سالیان متمادی چندان نقشی در دستگاه عدالت کیفری سنتی نداشته محل مناقشه و تردید نیست. لیکن سؤال اساسی اینجاست که آیا با تمرکز بزه دیده و پر رنگ کردن نقش وی در فرایند اجرای عدالت بیم آن نمی رود که سایر کنشگران پدیده ی مجرمانه در حاشیه قرار گرفته و حقوقشان تضییع گردد و همان عللی که باعث پیدایش نضج و نمو عدالت ترمیمی شده، در ابعاد دیگر و در ارتباط با دیگر سهامداران جرم رخ داده و نه تنها موفق به مقابله با آثار و پیامدهای بزهکاری نشویم، بلکه از این رهگذر ما شاهد نوعی پیشرفت در اجرای عدالت نیز باشیم. مسأله بسیار مهمتر این است که از لحاظ نظری بر قابلیت‌های انسانی نظیر احساس مسئولیت و مسئولیت پذیری آگاهانه ایجاد حس همدردی و یکدلی بین بزه دیده و بزهکار و ایجاد حس پشیمانی در بزهکار بیش از حد تکیه شده و اهداف و اصول این مکتب را به گونه ای شعاری مطرح ساخته است. چرا که قابلیت‌ها و استعدادهای روانی و معنوی انسانها هیچگانه به طور کامل شناخته شده نبوده و همه انسانها در این رابطه خصایص و روحیات یکسانی ندارند. از اینرو دستیابی به چنین اهدافی الزاماً کنترل شده نبوده و قابل ارزیابی و سنجش نمی باشد.
    اصول مورد توصیه ی عدالت ترمیمی نیز با سوال و ابهام رو به روست. اینکه نتیجه ی اکثر جرایم اختلال در روابط اجتماعی و گسست رابطه میان بزه دیده و بزهکار بوده و این مسأله به آنها مربوط شده و می بایست به خود آنها سپرده شود. در بادی امر منطقی و موجه نظر آید ولی آیا سپردن تمامی امور مربوط به احقاق حق و رسیدگی به جرم به طرفین بزه آن هم در تمامی جرایم و رها کردن بزه دیده بی پناه در دام دسته ها و باندهای تبهکاری که در پاره ای از موارد امکانات و حیطۀ عملشان از مرزهای داخلی فراتر رفته و جهانی شده است آتش بس یکجانبه با بزهکاران حرفه ای نیست و آیا اصولاً پایان دادن به دخالت دولت در اینگونه موارد به ضرر بزه دیده نبوده و دنیا را به بهشت بزهکاران تبدیل نخواهد کرد. ضمن آنکه برخی از جرایم در زمره جرایم بدون بزه دیده قرار داشته و با توصیفات مذکور تخصصاً از شمول عدالت ترمیمی ، خارج اند میزان موفقیت و کارآیی هر طرح و نظریه ای به میزان توانایی آن ایده در برخورد با موارد و مسایل مختلف و قابلیت انطباق آن در حل و هضم مشکلات ناشی از موقعیت های متفاوت است. فارغ از اینها عدالت کیفری سنتی درسهایی تعبیه نموده تا با پناه دادن بزهکار در حصار آنها مانع از تضییع حقوق انسانی او شود. اصل برائت ، حق استفاده از داشتن وکیل، حق سکوت، حق برخورداری از مراحل مختلف دادرسی اعم از بدوی، تجدید نظر و …. از جمله این درسهاست. در حالیکه با قرار گرفتن بزه دیده و بزهکار در فرایند ترمیمی پاره ای از این امکانات اصولاً وجود نداشته و بزهکار نیز با شرکت در برنامه های ترمیمی از پاره ای از آنها چشم پوشی می کند. بدین ترتیب همواره این گرانی وجود ندارد که عدالت ترمیمی منجر به تضییع حقوق متهم می گردد چگونه می توان هم قایل به اختیاری بودن شرکت در برنامه های عدالت ترمیمی بود و هم بزهکار را مجبور به انتخاب یکی از دو راه حضور در اینگونه برنامه ها یا محضر دادگاه و پروسه کیفری کرد. به نظر می رسد که نظریه عدالت ترمیمی در مواجهه با پاره ای موارد فاقد هرگونه استراتژی منسجم، معقول و در عین حال همه شمول است.[۴۷]
    ب) روش های عدالت ترمیمی و نقدهای وارده
    رویه های عدالت ترمیمی بر مشارکت اختیاری طرفین جرم مبتنی است. حال آنکه تصور عدم حضور یکی از طرفین درگیر در جرم در برنامه های ترمیمی چندان بعید و دور از ذهن نیست. در اینصورت طبیعی است که گستره ی انتخاب رویه های ترمیمی محدود شده و عدالت ترمیمی با عدم کارآیی در عرصه عمل و اجرا مواجه خواهد شد ضمن آنکه اوضاع و احوال حاکم بر پرونده یا خواسته هایی که هر کدام از طرفین جرم داشته و طرف دیگر نتواند یا نخواهد به هر دلیل آنها را بپذیرد اجرای عدالت ترمیمی را با شکل مواجه می سازد . از سوی دیگر جوامع همانند گذشته دارای یکپارچگی نبوده و علاوه بر آن حفظ حریم خصوصی افراد حق خلوت و حفظ استقلال داخلی اعضای جامعه از اهمیت فوق العاده برخوردار بوده و بیم آن می رود که در نتیجه ی برنامه های عدالت ترمیمی این ارزشهای مورد حمایت عقل و شرح، دچار خدشه و آسیب گردد. به علاوه مشارکت بیشتر جامعه مسلما به معنای فراهم شدن امکانات آموزشی، تربیتی و منابع علمی در برخی از مناطق نسبت به مناطق دیگر است و این مسأله می تواند به نوبۀ خود عدالت اجتماعی را با چالش مواجه کند.
    با وجود اینکه بیشتر از ۳۰ سال از تجربه اعمال روش های مورد توجهیه عدالت ترمیمی نمی گذرد با اینحال امروزه ما شاهد وجود و ظهور و بروز حجم وسیعی از برنامه های مختلف و ناهمگون و گاهی متضاد و متناقض هستیم. این برنامه ها گاهی به صورت مستقیم و گاهی به صورت غیر مستقیم، گاهی رسمی و گاهی غیر رسمی ، گاه با حضور گروه ها و افراد بیشتر و گاهی با عدم حضور آنها اعمال می شود. از سوی دیگر این برنامه در پاره ای اوقات به عنوان ابزاری برای پیشگیری از وقوع جرم با وقوع صدمه و ایجاد اختلال مد نظر گیرد و گاهی نیز برای حل و فصل اختلافات موجود و بالفعل از نقطه نظر وابستگی برنامه های ترمیمی به سازمانها و نهادهای مختلف، همچنین شیوه های مدیریتی آنها نیز تشتت و چندگانگی به چشم می خورد.
    در مقابل طرفداران عدالت ترمیمی نیز در مقام پاسخ بر آمده و به پاره ای از ایرادات فوق پاسخ گفته اند. هرچند که برخی از پاسخهای ارائه شده موجه و اقناعی جلوه می کند. با این حال باید اذعان داشت که پاره ای از ایرادات هم وجود دارد که لااقل رویکرد ناب خواه عدالت ترمیمی ناتوان از مواجهه آنهاست. از این رو انتظارات و توقعات بجا و معقول و بدور از افراط از عدالت ترمیمی لازم و ضروری به نظر می رسد.[۴۸]
    مبحث سوم : رابطه نظام عدالت ترمیمی با نظام عدالت کیفری
    برخی کشورها عدالت ترمیمی را تنها برای بزهکاران جوان با جرایم بسیار خفیف به کار می برند و بنابراین کاملاً عدالت ترمیمی نیستند، زیرا بزه دیدگان ناشی از جرایم بسیار شدید و نیز جرایمی که توسط بزرگسالان صورت می گیرد را از فرایند ترمیمی مستثنی می کنند.
    به نظر می رسد عدالت ترمیمی نباید به عنوان روش جایگزینی در نظر گرفته شود که در کنار مجازات و بازپروری در نظام عدالت کیفری تغییر نیافته ، اعمال شود. بلکه به عنوان الگویی جدید در نظر گرفته می شود که در حال حاضر در مقیاس اما به تدریج با افزایش تجارب این الگو در بخش بزرگی از پرونده ها باید اعمال شود. جامعه محلی که مبتنی بر خدعات میانجیگری است بین همسایگان و بین بزه دیدگان و بزهکاران در موارد خانوادگی اقدام به میانجیگری کرده و نیز انجام میانجیگری را در مدارس ارتقا می بخشد.
    به منظور سهولت پرونده ها به پنج دسته تقسیم می شولند : ۱) پرونده هایی که بزه دیده و بزهکار یکدیگر را می شناسند ، ۲) جرایم کوچک (خلاف) ۳) جرایم نسبتاً شدید ، ۴) جرایم بسیار شدید ، ۵) جرایمی که توسط دادگاه باید رسیدگی شوند.
    الف) جرایمی که بزهکار و بزه دیده همدیگر را می شناسند :
    هنگامی که جرم در نتیجه اختلاف بروز می کند و خصوصاً هنگامی که هر دو طرف اختلاف خودشان را مقصر می دانند هریک از آنها می توانند به خدمات میانجیگری در جامعه که مثلاً توسط سازمان های غیر دولتی صورت می گیرد مراجعه کنند. بدون آنکه در فرایند عدالت کیفری درگیر شده باشند. شکل مطلوب این است که هر جامعه بتواند برای همه انواع اختلافات بین اشخاص خدمات میانجیگری را ارائه دهد.
    ب) جرایم کوچک :
    به جرایم کوچک از طریق اخطارهایی رسیدگی می شود که از سوی پلیس یا مقام تعقیب صورت می گیرد چنین اخطارهایی حالت ترمیمی دارد به این معنا که به جای تأکید بر اینکه بزهکار قانون را نقض کرده و در صورت تکرار جرم با مشکل مواجه می شود بر این امر تأکید می شود که وی به دیگری صدمه وارد کرده است.
    ج) جرایم نسبتاً شدید :
    هنوز هم پلیس یا مقام تعقیب ممکن است این جرایم را مورد رسیدگی قرار دهند. پلیس یا مقام تعقیب در مورد این جرایم از طریق بازگرداندن آنها با خدمات میانجیگری ، مبادرت به قضازدایی می کنند. منظور از شدید بودن جرم در اینجا تعریف قانونی جرم در طبقه بندی جرایم نیست بلکه منظور شدت صدمه و آسیبی است که بزه دیده جرم متحمل شده است به طوری که شدت صدمه استفاده از جلسه گفتگو یا میانجیگری را توجیه می کنند.
    د) جرایم بسیار شدید :
    این جرایم باید نزد دادگاه اقامه شوند چنانچه بزهکار نقش خود را در ایراد صدمه بپذیرد. دادگاه خدمات میانجیگری را جهت ترتیب دادن جلسه گفتگو در مرحله قبل از تعیین مجازات ، درخواست می کند. توافق برگزاری جلسات گفتگو باید جهت تأیید آن به دادگاه اعلام شود.[۴۹]
    ه) نقش ترمیمی دادگاه ها
    چنانچه جهت حل اختلاف ناشی از جرم توافقی صورت نگیرد دادگاه باید در مورد اتخاذ اقلام ترمیمی مناسب تصمیم گیری کند ، هرچند بزهکاران غالباً با محدودیتهایی که در مورد عبور و مرور و یا اجتناب از اقامت در مکانی خاص موافقت می کنند بعید است که با محرومیت کامل از آزادی شان موافق باشند بنابراین چنانچه جهت اطمینان از متعهد ماندن بزهکاران به توافق به عمل آمده نیاز به اعمال اجبار باشد برای حمایت از جامعه چه اقدامی می توان کرد؟ مجدداً در این مورد دادگاه تصمیم خواهد گرفت همچنین هرگاه خطر جدی وجود داشته باشد که بزهکار جرم شدید دیگری را مرتکب شود باید سایر اعضای جامعه مورد حمایت قرار گیرند و دادگاه باید ورای توافق صورت گرفته عمل کرده و نظارت حیاتی را بر بزهکار اعمال کند و تا جایی که امکان دارد چنین نظارتهایی باید شامل محدودیت در آزادی بزهکار باشد. برای مثال از طریق ممنوعیت اشتغال در مشاغل حاضر یا ممنوعیت از رانندگی و فقط در شدیدترین موارد باید محرومیت از آزادی و بازداشت بزهکار اعمال شود. این امر تنها به دلیل حمایت از جامعه صورت می پذیرد و نه به عنوان مجازات برای جرمی که بزهکار مرتکب شده است. بزهکار تا حد امکان باید بتواند موجبات ترمیم را فراهم کند و در صورتی که مقامات مسئول متقاعد شوند که در صورت آزادی بیش از این خطر ارتکاب جرم از سوی او وجود ندارد و به طوری که بزهکار همراه با حفظ امنیت جامعه آزاد شود بزهکار کمکهایی را دریافت می کند البته تصمیم گیری در این مورد مشکل است. با این حال انجام چنین اقدامی در هر نظامی به خودی خود مناسب است. دادگاه ها همچنان به احراز تقصیر در جایی که بزهکار به جرم خود اقرار نمی کند مبادرت می کنند در نهایت فقط در فرایند فعلی است که دادگاه ها حقوق شکلی بزهکار را رعایت می کنند. آنها بر این تأکید دارند که اطمینان حاصل شود که میانجیگری و جلسه گفتگو مطابق با روح عدالت ترمیمی به عمل آید.[۵۰]
    مدتهای طولانی نه تنها عدالت کیفری بر بزهکار متمرکز بود بلکه چنین برخوردی نیز از آن به انتظار می رفت. عدالت ترمیمی نه تنها بزه دیده، بلکه بزهکار و جامعه محلی را علاوه بر حقوق ، دارای مسئولیتها و تکالیفی نیز می داند. عدالت ترمیمی مانند مثلثی است که اصلاع آن ، بزه دیده، بزهکار، جامعه محلی است. عدالت ترمیمی می تواند در سطوح مختلفی مورد استفاده قرار گیرد که عبارتنئ از اختلافاتی که از طریق میانجیگری و بدون اعمال حقوق کیفری حل و فصل می شوند. جرایم کوچک که از طریق دادن اخطار رسیدگی می شوند، جرائم نسبتاً شدید که از طریق قضازدایی قبل از آنکه وارد مرحله محاکمه شوند ، از فرایند رسیدگی خارج می شوند و جرایم بسیار شدید که باید در دادگاه اقامه شوند. با اینحال میانجیگری یا جلسه گفتگو هنوز هم به منظور یرقم و مشارکت فعال بزهکار در ترمیم عواقب جرم و اصلاح و در میان وی مورد استفاده قرار می گیرد. در نهایت دادگاه ها، نقش خود را در موارد ذیل ایفا می کنند : اجرای توافقات به عمل آمده بین بزهکار و بزه دیده ، محدودیت یا سلب آزادی بزهکار، مواردی که بزهکار تقصیر خود را در ارتکاب جرم انکار می کند و نظارت بر فرایند رسیدگی جهت اطمینان حاصل کردن از اینکه این فرایند ترمیمی است باید این امر به رسمیت شناخته شود که پاسخ جامعه محلی به جرم تنها بر روی بزهکار یا بزه دیده متمرکز نمی شود. بلکه بر مشارکت کل جامعه به صورتی که جامعه به صدمه وارده پاسخ داده و در صدد اعمال روش هایی جهت کاهش ایراد صدمات در آینده باشد نیز متمرکز می کند. حتی اگر این اقدام جامعه به معنی تغییر در ساختار آن باشد ما باید در صدد یافتن روش هایی باشیم که مردم جامعه ما بتوانند در شرایط مساعدتری زندگی کنند و عدالت ترمیمی یکی از روش هایی است که از طریق آن می توانیم از گسترش جامعه و بهبود شرایطی که اعضای جامعه به آن نیازمندند آگاهی یابیم.
    مبحث چهارم : مقایسه اصول و ارزشهای با اصول و ارزشهای عدالت کیفری
    گفتار اول : اصول و ارزشهای عدالت کیفری (سزادهنده)
    الف) جرم به عنوان نقض قوانین دولتی تعریف می شود و دولت بزه دیده رسمی جرم است.
    ب) جرم به عنوان نقض قاعده حقوقی و فنی محسوب می شود به طوری که مجرمیت و برائت همواره به طور دقیق از نظر حقوقی و نفی منعکس کننده تقصیر اخلاقی بزهکار است.
    پ) حقوق و نیازهای بزه دیدگان و وابستگان آنها جنبه فرعی داشته و نادیده گرفته می شود.
    ت) نیازهای بزهکاران نادیده گرفته می شود و حقوق آنها به طور تبعیض آمیز و خودسرانه اعمال می شود (معمولاً بستگی به تمکن مالی یا موقعیت بزهکار دارد)
    ث) دیدگاه ها جهت صدور آرا صرف نظر از حقیقت امر یا میزان صدمه وارده ، سزادهنده و سرکوبگر هستند.
    ج) اصلاح و درمان و سازش به عنوان هدف در نظر گرفته نمی شوند.
    چ) عدالت به موجب قواعد مختلف، متشتت است.
    ح) اجرای عدالت، بررسی تقصیر و مجرمیت شخص است.
    خ) عدالت به موجب قواعد و آئین دادرسی تعریف می شود.
    د) تمرکز عدالت بر روی مجازات، تلافی و تحمیل درد است.
    ذ) عدالت مبتنی بر حقوقی است که به موجب قواعد کیفری و رویه قضائی مقرر شده اند.
    ر) عدالت فاقد بخشش بوده و جایگاهی برای محبت و کمک ندارد.
    ز) فراموش کردن عواقب جرم بی اهمیت است.
    ژ) عدالت در جهت ایجاد جامعه ای از هم گسیخته اعمال می شود و باز سازگاری روابط طرفین جرم را به همراه ندارد.
    س) عدالت ، مجازات مرگ و ضمانت اجراهای تلافی جویانه را ارتقا می بخشد.
    ش) عدالت، کرامت انسانی و شأن نوع بشر را نادیده گرفته یا انکار می کند.
    گفتار دوم : اصول و ارزشهای عدالت ترمیمی
    الف) جرم از هم گسیختن یکپارچگی جامعه است و به عنوان صدمه ای تعریف می شود که به اشخاص و وابستگان آنها وارد می شود.
    ب) جرم به عنوان صدمه ای است که در تمامی جنبه ها اعم از اخلاقی – اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی موجب ورود ضرر به طرفین جرم می شود ، به طوری که خسارات و نیازهای وارده به همه طرفین درگیر در جرم را در بر می گیرد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    پ) محوریت با حقوق و نیازهای بزه دیدگان و وابستگان آنهاست.
    ت) محوریت با حقوق و نیازهای بزهکاران است صدمات وارده مهم هستند نیاز بزهکاران به مورد حمایت قرار گرفتن به منظور پیشگیری از محکومیت یافتن نادرست آنها مورد توجه قرار می گیرد.
    ث) دیدگاه های متنوع جهت صدور آرا و تصمیمات معقول و مؤثر مهم هستند.
    ج) اعطای فرصت برای اصلاح و درمان و سازش امری حیاتی است.
    چ) عدالت ، سازگار کننده و یکپارچه کننده است.
    ح) اجرای عدالت جستجو برای ارائه راه حل جهت حل و فصل اختلاف است.
    خ) عدالت به موجب نتیجه حل اختلاف و ثمره آن تعریف می شود.
    د) متمرکز عدالت بر روی احیاء حقوق طرفین جرم است.
    ذ) عدالت مبتنی بر بخشش بزهکاران در جامعه است که همه اعضای آن جامعه در قبال جرم ارتکابی مسئول تلقی می شوند و همه مقصرند.
    ر) عدالت بدون بخشش و محبت، انتقام تلقی می شود و نه عدالت
    ژ) فراموش کردن عواقب جرم امکان پذیر است.
    س) حرف عدالت گرد هم آمدن طرفین درگیر در جرم جهت احیاء و بازسازگاری روابط آنها با سایرین است.
    ش) عدالت، ترمیم و پاسخگویی در قبال مردم را محور قرار می دهد و مبتنی بر نیازها و توانایی های طرفین جرم است.
    ص) عدالت کرامت انسانی و شأن نوع بشر را به رسمیت شناخته و مورد احترام قرار می دهد.[۵۱]
    عدالت ترمیمی در برخی کشورها
    پس از گذشت بیش از دو دهه از ظهور عدالت ترمیمی تحت تأثیر آموزه ها ، اصول و ارزشهای آن نه تنها رویکرد مجریان عدالت کیفری دچار تغییرات و تحولات بنیادین شده است ، بکله قانون گذاران نیز از آن مستثنا نبوده و تلاش کرده اند برخی برنامه ها یا روش های اجرای عدالت ترمیمی را بر برنامه های عدالت کیفری سنتی مقدم دارند یا در کنار آن مورد توجه قرار دهند . در این راستا ، در بسیاری از کشورها از جمله کانادا ، استرالیا ، نیوزلند ، امریکا ، ایرلند ، سوئد ، روسیه ، ایتالیا ، اسپانیا ، اسلونی ، اتریش ، جمهوری چک ، بلژیک ، فرانسه ، دانمارک ، فنلاند ، انگلستان ، لهستان ، نروژ ، ژاپن و هند قانون گذاران و مجریان تلاشهای زیادی برای اجرای آموزه های ترمیمی در امور کیفری به عمل آورده اند که در نتیجه به سیاست گذاری منطقه ای ( برای مثال شورای اروپا که قبلاً به آن اشاره شد ) و بین المللی (اقدامات سازمان ملل متحد و از جمله آخرین آن تصویب طرح اصول اساسی استفاده از برنامه های عدالت ترمیمی در موضوعات کیفری در شورای اقتصادی و اجتماعی آن سازمان در سال ۲۰۰۲) منجر شده است . بررسی کامل جایگاه عدالت ترمیمی در کشورهای مذکور در اینجا امکان پذیر نیست و به همین دلیل با توجه به سابقه و توسعه آن در کشورهایی همانند کانادا ، استرالیا ، نیوزیلند ، امریکا و آلمان به نحو مختصر به مطالعه وضعیت آن در این کشورها خواهیم پرداخت .
    مبحث اول : عدالت ترمیمی در کانادا
    بدون تردید سنتهای بومیان کانادا نقشی اساسی در ظهور و توسعه عدالت ترمیمی در کانادا و سایر کشورها دارد . اگر چه نمی توان انواع روش های اجرای عدالت در بومیان کانادا را به دلیل تنوع فرهنگی و اجتماعی بومیان در قالب مدل یا الگوی مشخص محدود کرد ، اما باید به این نکته اشاره نمود که سنتهای مرسوم در میان آنها دقیقاً مبتنی بر مفهوم عدالت ترمیمی است . بر این اساس ، آنگاه که این سنتهای غنی به خوبی شناخته شدند تأثیر مناسبی بر توسعه و گسترش عدالت ترمیمی در جهان و تعمیق آن در کانادا داشته اند .
    روش سنتی بومیان کانادا برای اجرای عدالت در امور کیفری همان روش « حقله ها یا محافل» بود که با بهره گرفتن از آیینهای ویژه به اجرا در می آمد . در این روش گاه تأکید عمده بر جبران ضرر و زیان بزه دیده و گاه بر التیام بخشیدن و بهبودی وی بوده است .[۵۲]
    گفتار اول : تحولات ترمیمی شدن عدالت در کانادا
    آغاز اجرای روش های جدید عدالت ترمیمی در کانادا به سال ۱۹۷۴ باز می گردد که کمیته مرکزی منونیت ( کلیسا ) استفاده از روش میانجی گری میان بزه دیده – بزه کار را در « کیتچنر – واترلو» (اونتاریو ) به دادگاه ها معرفثی نمود . از آن زمان نهادهای غیر دولتی و مذهبی پیشگام استفاده از روش های عدالت ترمیمی شده اند[۵۳] . برای مثال « شورای کلیسا در مورد عدالت و اصلاح و تربیت » که ائتلافی مذهبی مرکب از سرمایه گذاری یازده کلیسا در سطح ملی است از زمان تأسیس یعنی از سال ۱۹۷۴ ، عدالت ترمیمی را به عنوان محور و مبنای اقدامات خود در این کشور پذیرفته است .

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم