در قرآن آیات زیادی در این مورد وجود دارد که پایمردی و استقامت در راه خدا و اهداف دین او، هم در دنیا موجب سرفرازی است وهم در آخرت انسان را به درجات رفیع می‌رساند: «در حقیقت، کسانى که گفتند: “پروردگار ما خداست” سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‌آیند (و مى‌گویند:) “هان، بیم مدارید و غمگین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید”».[۳۲۰]

 

۳-۲-۱۲ جهنم

از نگاه قرآن، گنه‌کارانی که از فرمان عقل و ره‌نمودهای فرستادگان خداوند سرپچی کرده و فساد و تباهی، سراسر زندگی آنها را فراگرفته، در جهان پس از مرگ، پس از محاسبه ورسیدگی دقیق به پرونده اعمالشان، در جایگاهی که انواع عذاب‌های غیر قابل تصور وجود دارد، مجازات خواهند شد. قرآن از این جایگاه، با تعبیرهای مختلفی یاد کرده است، که “جهنم” معروف‌ترین جایگاه مجازات مجرمان در قیامت است.
واژه‌شناسان، درباره ریشه “جهنم” اختلاف نظر دارند. برخی بر این باورند که این واژه عبرانی است واصل آن “کهنام” بوده و با تعریب “جهنم” شده است.[۳۲۱] ابن منظور، در وجه تسمیه آن می‌گوید: «جهنام: عمق زیاد. چاه جهنام، چاهی که ژرف باشد. جهنم را به خاطر عمقش به این نام نامیده‌اند.»[۳۲۲]
واژه جهنم، هر ریشه‌ای که داشته باشد، در قرآن برای تبیین جایگاه مجازات تبهکاران به کار رفته و به نظر می‌رسد که عرب پیش از اسلام نیز با این واژه آشنا بوده است.
در جهان‌بینی اسلام، همان‌طور که وجود بهشت در کل نظام هستی ضروری و سودمند است، بدان‌سان، دوزخ نیز لازم و سودمند است. از این رو وقتی خداوند در قرآن در سوره رحمن، نعمت‌های الهی را برمی‌شمارد، و از انسان و ملائک، اعتراف می‌گیرد که به کدام یک از نعمت‌های خداوندی کفر می‌ورزید و آنها را تکذیب می‌کنید، جهنم و عذاب‌های آن، در ردیف نعمت‌هی الهی قرار دارد و همگان به آن اعتراف و دعوت می‌شوند. «میان (آتش‌) و میان آب جوشان سرگردان باشند».[۳۲۳]
باتوجه به آیات موجود در قرآن به این نکته می‌رسیم که، دوزخ چیزی جز پاداش کردار انسان نیست. این‌گونه کیفرهای تکوینی امری است قهری که از ناحیه خود انسان دامنگیر او شده و او آن‌را برمی‌افروزد: «هر کس بدى به میان آورد، به رو در آتش (دوزخ) سرنگون شوند. آیا جز آنچه مى‌کردید سزا داده مى‌شوید؟»[۳۲۴] «مگر کسانى که پروردگار تو به آنان رحم کرده، و براى همین آنان را آفریده است. و وعده پروردگارت (چنین‌) تحقّق پذیرفته است (که:) “البتّه جهنّم را از جنّ و انس یکسره پر خواهم کرد”». این آیه نیز نشان می‌دهد که آتش را خود انسان روشن کرده و او را می‌سوزاند و خداوند نیز این آتش سوزان و جهنم متحرک را سرپرستی می‌کند. و رسیدن به جهنم، بدترین “رسیدن‌هاست.”
فلسفه خلقت انسان‌ها بنابر آیه ۱۱۹ سوره هود، رحمت است، اما چگونه عذاب جهنم با رحمت سازگار است؟ برای رسیدن به فلسفه خلقت جهنم، تفسیر المیزان چنین بیان می‌کند: «خداوند مشیت اصلی‌اش بر این تعلق گرفته است که در زمین، موجودی تمام عیار و از هر جهت کامل به نام انسان بیافریند تا بندگی او کرده، مشمول رحمتش شود، لیکن اختلاف استعدادهایی که در زندگی دنیوی کسب میشود و اختلافی که در تاثیرهاست، نمی‌گذارد همه افراد انسان در مسیر و مجرای حقیقی خود، قرار گرفته و راه نجات را طی کنند، بلکه تنها افرادی در این راه قرار می‌گیرند که برایشان اسباب و شرایط درونی و بیرونی فراهم آید. اینجاست که هدف خداوند به دو اعتبار متعدد می‌شود: هدف اول و اصیل این‌که رحمتش شامل حال همه انسان‌ها گردد و آنان را به بهشت ببرد. هدف دوم و تبعی این‌که زیان‌کاران و شقاوت‌مندان را با این‌که آنان را برای بهشت آفریده و به دوزخ ببرد. بنابراین، هدف اول و ذاتی و اصلی و هدف دوم تبعی و عرضی است. بر این پایه هرجا شقاوتمند به قضای الهی مستند شده باید بدانیم که ناظر به نوع دوم از غایت‌هاست و معنایش این است که خدای متعال از آن‌جا که عاقبت و پایان حال بندگان خود را می‌داند که مثلا چه کسی سعید و چه کسی شقی است، تمام شقاوت‌های موجود در خارج، به عنوان تبعی نه اصیل، مورد اراده او است. از جمله آیاتی که حمل بر این نوع غایت(غیر اصلی) می‌شود آیه اعراف۱۷۹ می‌باشد.[۳۲۵]
در آیه دیگر آمده است: « اى پیامبر، با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت‌گیر (که‌) جاى ایشان در جهنّم خواهد بود و چه بد سرانجامى است».[۳۲۶] بدین‌معنا که خداوند برای شما ابزار سوخت و آتش غیر از اعمال شما فراهم نکرده است، بلکه وجود ستمگر خود هیزم و ماده آتشزای جهنم است. «ولى منحرفان، هیزم جهنم خواهند بود.»[۳۲۷]
بنابراین قرآن، بدون ارتکاب مجاز و استعاره بیان کرده است که: «در حقیقت، کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى‌خورند، جز این نیست که آتشى در شکم خود فرو مى‌برند، و به زودى در آتشى فروزان درآیند».[۳۲۸]
قرآن مجید برخی از اوصاف جهنم را چنین بیان می‌کند: «بى‌گمان، مجرمان در عذاب جهنم ماندگارند. (عذاب‌) از آنان تخفیف نمى‌یابد و آنها در آنجا نومیدند. و ما بر ایشان ستم نکردیم، بلکه خود ستمکار بودند. و فریاد کشند: “اى مالک، (بگو:) پروردگارت جان ما را بستاند.” پاسخ دهد: “شما ماندگارید” قطعاً حقیقت را برایتان آوردیم، لیکن بیشتر شما حقیقت را خوش نداشتید”».[۳۲۹]
«به زودى کسانى را که به آیات ما کفر ورزیده‌اند، در آتشى (سوزان‌) درآوریم؛ که هر چه پوستشان بریان گردد، پوستهاى دیگرى بر جایش نهیم تا عذاب را بچشند. آرى، خداوند تواناى حکیم است».[۳۳۰] در شرح این آیه فردی از امام صادق(ع) از چگونگی تبدیل پوست دیگری به جای پوستهای سوخته شده می‌پرسد و ایشان بیان می‌دارد که: «اگر خشتی را گرفته بشکنی و آن‌را خاک‌سازی و سپس در قالب قرار داده و خشت دیگری سازی، آیا می‌پنداری این همان خشت است؟ آری این همان خشت است و تغییری در آن پدید آمده ولی اصل هر دو خشت یکی است، یعنی مایه اصلی تغییر نکرده، جز این‌که حق‌تعالی با وحدت روح و حفظ تشخص آن از همان ماده و بدنی که با آن معصیت کرده پوست جدیدی آفریده که عذاب را از نو بچشد.»[۳۳۱]
در مورد شدت عذاب می‌توان به آیه ۱۳ سوره اعلی اشاره کرد که در آتش مدنظر در جهنم، آتشی است که هر چه بسوزاند، انسان نمی‌میرد. «سپس در آن آتش نه می‌میرد و نه زنده می‌شود.»[۳۳۲] برای جهنمی شدن افراد اسبابی در قرآن اشاره شده است که به برخی موارد اشاره می‌کنیم:

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

گناه:

معصیت و گناه، بزرگترین و مهم‌ترین اسباب ورود به جهنم به شمار می‌رود و با دقت می‌توان گفت که همه اسباب دخول دوزخ تحت واژه “گناه” قرار می‌گیرد، لیکن، قرآن تنها به این عنوان بسنده نکرده، بلکه اسباب و عوامل دیگر را نیز تذکر داده است تا شاید انسان متذکر گردد و به خود آید از این‌رو بیان می‌کند که «و چون به او گفته شود: “از خدا پروا کن” نخوت، وى را به گناه کشاند. پس جهنم براى او بس است، و چه بد بسترى است.»[۳۳۳]

 

 

کفر و نفاق:

شاخص‌ترین گروه جهنم‌یان، کافران و منافقان هستند، زیرا در قرآن، آیات و روایات زیادی به کفر و نفاق و کافران و منافقان اختصاص داده شده است: «و شتابزده از تو عذاب مى‌خواهند، و حال آنکه جهنم قطعاً بر کافران احاطه دارد. آن روز که عذاب از بالاى (سر) آنها و از زیر پاهایشان آنها را فرو گیرد، و (خدا) مى‌فرماید: “(نتیجه‌) آنچه را مى‌کردید بچشید”»[۳۳۴] «پس اگر نکردید -و هرگز نمى‌توانید کرد- از آن آتشى که سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى کافران آماده شده، بپرهیزید.»[۳۳۵] در معاجم لغت، “وقود” چیزی ست که استعداد شدید اشتعال دارد. روز قیامت انسان‌هایی هستند که چنین استعدادی را در دنیا کسب کرده و چونان سنگ کبریت و گوگرد شده‌اند که آتش را در درون خود نهفته و آماده دارند و از درونشان برای دیگران نیز وسیله سوختن حمل می‌کنند، و این همان چیزی است که در دنیا داشته‌اند و جهنمی است که برای خود افروخته‌اند. از همین‌رو در عبارات پایانی آیه آمده است که جهنم از قبل برای کافران آماده شده و آنان خود بستر سوختن این آتش هستند و خود را برای سوختن آماده می‌کنند.[۳۳۶]

 

 

پیروی از شیطان

«در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلّطى نیست، مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى کنند. و قطعاً وعده‌گاه همه آنان دوزخ است.»[۳۳۷] امام جواد(ع) در شرح این حدیث چنین می‌فرماید: «کسی که سخن گوینده‌ای را گوش فرادهد، همانا بندگی او را کرده است، اگرآن گوینده از جانب خدا سخن بگوید، بندگی خدا را کرده و اگر از طرف شیطان و ابلیس سخن بگوید، شنونده بندگی ابلیس کرده است».[۳۳۸] بدیهی است که بندگی شیطان و پیروی از سخنان او راهی به جز روزخ ندارد.
چنان‌چه ذکر شد، پیروی از شیطان در بیان قرآن، در ترک دستور خداوند است. چرا که خداوند خود در سوره توبه به صراحت بیان کرده است که هرکس یا خدا و رسولش به دشمنی و مخالفت برخیزد، آتش دوزخ پاداش همیشگی اوست و این در حقیقت خواری بزرگ است.

 

فصل چهارم: نتیجه

با بیان این تفصیل، و ذکر نگاه بینابینی دو دین اسلام و زرتشت به مسئله مرگ و جهان پس از مرگ، به حل سوال اصلی خود خواهیم پرداخت. سوال اصلی ما این بود که: کتاب‌های مقدس این دو دین، جهان پس از مرگ را چگونه برای مومنان خود ترسیم کرده‌اند و نتیجه تطبیق این مقایسه چه آموزه تازه و جدیدی می‌تواند به پیروان این دو دین بدهد؟
ساختار شکلی آخرت‌شناسی این دو دین را می‌توان همانند یکدیگر دانست؛ اما اجزای کلی و مفهومی و بنیادی این ساختار تفاوت‌های اساسی با هم دارند.

 

۴-۱-۱ اهورا مزدا و خداوند

در نظام الهیاتی زرتشت، قدرت اهریمن در طول قدرت اهورامزدا قرار دارد. با رجوع به متون غیر گاهانی این نکته مهم به دست خواهد آمد که کیفر به هیچ عنوان به اهورامزدا نسبت داده نشده است. در این نظام، اهورامزدا چون در مبارزه با اهریمن است و مخلوقاتش در سیطره دیوان و یاوران اهریمن هستند در تقابل با اهریمن قرار دارد.[۳۳۹] در این نظام، قدرتهایی ورای قدرت مخلوقات و بالاخص انسان همانند سرما و گرسنگی و … وجود دارد که تنها در جهان دیگر انسان و دیگر مخلوقات از آنها رهایی پیدا خواهند کرد. تحقق جهان دیگر تنها برای التیام‌بخشی اهورامزدا و مخلوقاتش به‌وجود خواهد آمد. چراکه مهم‌ترین ویژگی فرشگرد، پاک بودن انسان به عنوان جهان کوچک شده این نظام هستی و جهان مادی از هرگونه ناپاکی است. همه‌چیز در یک سیر قرار دارد و به صورت تدریجی نظام الهیاتی زرتشت به کمال خود می‌رسد.[۳۴۰]
در نقطه مقابل و رویکرد اسلام باتوجه و تمرکز به آیات قرآن، لزوم تعبد و پذیرفتن بندگی خداوند است. خداوند نقش اساسی و محوری در نظام هستی دارد. تمام کائنات در حرکت خود به دور این هسته‌ی اصلی در گردش هستند و انسان نیز در این چرخه، نقش مهمی دارد. هرچه هست از آن خداوند است و هیچ موجودی در طول قدرت او قرار ندارد.[۳۴۱] در پایان نظام هستی، جهان مادی برای رسیدن به سرمنزل مقصود نابود خواهد شد و غایت نظر خداوند در جهان دیگر با پاداش و کیفر رکن هستی‌اش یعنی انسان محقق خواهد شد. چراکه رویکرد اسلام بر لزوم تعبد خداوند بوده است و هرآنچه بر طبق این روند قرار داشته پادش می‌گیرد و آنچه نبوده عذاب خواهد شد. هیچ مخلوق خداوند به عنوان شر و بدی محسوب نمی‌شود که قدرتش ورای دیگر مخلوقات و بالاخص انسان باشد. انسان همیشه در معرض آزمون خداوند قرار دارد و در محاکات میان خوبی و بدی قرار می‌گیرد. از شاخصه‌های آزمون الهی، دفعی بودن آن است و اینکه قرآن بر این موضوع تاکید دارد که امتحان‌های الهی دفعی و قیامت نیز دفعی است و هیچ‌کس از زمان آن آگاه نیست. مهم‌ترین نکته در نظام الهیاتی اسلام و قرآن یکپارچگی و هم‌دستی تمام موضوعات مطرح شده است که هیچ‌گونه ناهماهنگی و ناسازگاری در اجزا و ارکان آن دیده نمی‌شود.

 

۴-۱-۲ قرآن و اوستا

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:07:00 ق.ظ ]