هنجارها از دو راه اخذ و جذب میشوند: جذب ذهنی(فرایند پذیرش). ب جامعهپذیری(نظریه عمومی سیستمها) نهادهای گوناگون که نقش اجتماعی کردن اعضای جامعه پذیر را بر عهده دارند از طریق درونی کردن هنجارها و ارزشهای پذیرفته شده اجتماع فرد را به طور نامحسوس و ناخودآگاه به رعایت آنها وا میدارد.ما در اینجا از میان نهادها وگروههای مختلف اجتماعی که نقش بسزایی در یادگیری اجتماعی افراد در جامعه را دارند به نهاد خانواده وگروه همسالان و همچنین در آخر به نظریه خود تنظیمی باندورا می پردازیم.
بنداول:.خانواده
خانواده یک نهاد مهم کنترل گر در زمینه حجاب می باشد. اما مسئله ای که با آن روبه رو هستیم این است که پیشرفت فناوری های ارتباطی و استفاده از وسایل ارتباطی مثل موبایل و اینترنت، ارتباطات بین شخصی را تسهیل کرده و به فرد هویتی مستقل از خانواده داده و جایگاه خانواده در چنین وضعیتی ضعیف شده است. آیا درچنین شرایطی ازنهادخانواده میتوان انتظارداشتکه چنین نقشکنترل کننده ای داشته باشد؟
فرزندان با نگاه به والدین یاد میگیرند که چگونه رفتاری درجامعه داشته باشند .تجمع عناصر مختلفی چون رفتارهای ناشایست، عدم توجه به اصول تربیتی و شأن اجتماعی والدین درجامعه به معنای پیدایش الگویی از رفتار برای کودکان درجامعه می باشد .
رفتارهای انحرافی افراد در بزرگسالی ، ریشه در دوران کودکی آنان دارد. حتی بیان میشود.چنانچه محیط خانواده بستر رفتارهای نابهنجار وانحرافی باشد، این محیط نقش قطعی در رفتار های انحرافی در کودکان دارد واز عوامل موثر در شکل گیری رفتارهای یک فرد محسوب می شود.
والدین با رفتار های انحرافی خود دختران و پسران را وامیدارند که رفتارهای ضد اجتماعی و غیر اجتماعی پیشه کنند، در نتیجه آنان میآموزند برای دستیابی به اهداف و کنترل محیط ونقش تاثیر گذار در محیط خود از عنصر انحرافی بهره جسته و روحیه ضداجتماعی داشته باشند[۱۱۴].
البته این درست است که خانواده نسبت به گذشته، نقش کنترلی اش ضعیف شده، اما هنوز هم نقش تعیین کننده و بی بدیلی در جامعه پذیری و درونی سازی حجاب دارد. در این جا باید به واقعیت شکاف نسلی توجه ویژه داشته باشیم و اختلاف نظر فرزندان با اولیای آن ها در زمینه حجاب را دقیقا تحلیل کنیم. برای پر کردن شکاف نسلی درون خانواده لازم است تجدیدنظری در وضع کنونی نهاد خانواده از لحاظ نقش ها، کارکردها و ساختار داشته باشیم. در این تجدیدنظر، نقش تربیتی خانواده را پررنگ و برخی از نقش های مشغول کننده خانواده را به نهادهای دیگر اجتماعی منتقل کنیم. البته این امر مستلزم تجدید سازمان و نهادسازی گسترده اجتماعی است که می توان بحث مستقلی را به آن اختصاص داد.
بنددوم: گروه همسالان(نظریه انتقال فرهنگی و معاشرت های ترجیحی)
پس از خانواده، از گروه همسالان به عنوان دومین عامل جامعهپذیری نام برده میشود. معمولاً کودکان متعلق به این گروهها از روابطی نزدیک برخوردارند و به موازات رشد خویش زمان بیشتری را به بودن در گروه اختصاص میدهند. با افزایش نفوذ گروه همسالان، نفوذ والدین رو به کاهش میرود. اکثر نوجوانان ترجیح میدهند اوقات خود را با همسالان خود بگذرانند.
الگوی دیگر برای یادگیری، ارتباطات اجتماعی و تعاملات فرد با گروه های کوچک و اخذ فرهنگ آنها میباشد. فردی که با گروه های انحرافی ارتباط دارد که انحراف جزء خرده فرهنگ آنها میباشد و رفتارهای انحرافی مانندبدحجابی ورعایت نکردن شئونات مورد تأیید و تحسین است، بطور مداوم رفتار نادرست خویش را تکرار میکند.
نظریه معاشرت های ترجیحی یا به تعبیری انتقال فرهنگی بر این نکته تاکید دارد که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با «دوستان ناباب» آموخته می شود ادوین ساترلند بر این اعتقاد استکه رفتارانحرافی از طریق معاشرت یعنی داشتن روابط اجتماعی با انواع خاصی از مردم آموخته می شود . به دلیل ویژگی های شخصیتی وروانی، جوانان ونوجوانان نمی توانند هنجارها و ارزشهایی راکه جامعه به آنها عرضه داشته قبول و آنها رادرونی نمایند، لذا آنها ازعرصه های دیگری ، خرده فرهنگ هایی را پذیرفته و جایگزین می نمایند .
به نظر کوهن جوانان ارزش ها و نگرش های سنتی موجود در خانواده و عرضه شده توسط والدین را نمی پذیرند و این نگرش آنها را به طرف دیگر می کشاند . همین مقوله باعث اشاعه خرده فرهنگ های خاص در جامعه می شود . خرده فرهنگ به راحتی می تواند ایده ها ، نگرش ها فلسفه زندگی ، الگوهای رفتاری ، محرک ها و کششهای درونی فرد را هدایت نماید .
عضویت در گروه همسالان برای نخستین بار کودکان را در فرایندی قرار میدهد که بیشترین میزان جامعهپذیری به صورتی ناخودآگاه و بدون هر گونه طرح سنجیدهای در آنها انجام میپذیرد. در نهایت، کودکان میتوانند معاشران و دوستان خود را انتخاب نموده و بر مبنایی برابر با سایرین به کنش متقابل بپردازند. گروه همسالان بر خلاف خانواده و مدرسه کاملاً حول محور منافع و علایق اعضا قرار دارد. اعضای این گروه میتوانند به جستجوی روابط و موضوعاتی بپردازند که در خانواده و مدرسه با تحریم مواجه است، و به این ترتیب سعی میکنند از نفوذ این دو نهاد مهم بر خود جلوگیری نمایند و نقشها و هویتهای متمایزی (و غالباً غیر مجاز) را مستقر سازند.[۱۱۵]
تأثیر گروه همسالان در دوره بلوغ به اوج میرسد، یعنی دورهای که این گروه سنی طبق سلیقه ها، نحوۀ پوشش، اصطلاحات، نهادها، ارزشها و قهرمانان خود آماده شکل بخشیدن به یک خرده فرهنگ متمایز میباشد، گروه همسالان از طریق اعطای پاداش یا انتقاد و تحریم، در قبال همنوایی یا ناهمنوایی اعضا با هنجارهای گروه تأثیر بسیار نیرومندی را بر رفتار و شخصیت اجتماعی آنان اعمال می نماید[۱۱۶].
وقتی که شخص در دو نهاد خانواده و مدرسه نتواند توجیهی برای گرایش به انحرافات اجتماعی چون بد حجابی بیابد در این موقع است که عضویت در گروه همسالان منحرف را مامنی برای رفتارهای انحرافی خود می یابد و با تاسی از خرده فرهنگ های انحرافی آنان رفتارهای انحرافی شان را در خود نهادینه کرده واز حمایت وجهت گیری های آنان در پیشبرد رفتار انحرافی خود سود می جوید.
با توجه به از هم گسیختگی خانواده (جدایی یا فوت والدین)، و کاهش انسجام و یکپارچگی آن و افزایش سوء رفتارهای والدین (اعم از والدین یا ناپدری و نامادری)، که منجر فرار فرزندان از خانه میشود، از یکطرف میزان مشکلات (نیازهای ارضا نشده) فرزندان را میافزاید و از طرف دیگر میزان احساس امیدواری ایشان را در حل مشکلات (حتی در آینده دور) میکاهد، از اینرو با کوتاه شدن دستش از مشارکت و مشورت مردم و کاهش اهمیت و احترام اجتماعی نزد خانواده ومربیان مدرسه، دست نیاز بسوی دوستان و همسالان (معاشرتهای ترجیحی) برداشته، تا از اینطریق احساس احترام و انتظار پذیرش نزد دوستان را کسب نماید. لیکن وقتی در برخورد با دوستان ناباب به بزهکاری و انواع انحرافات اجتماعی دست مییازد، بتدریج هالهای از احساس عدم تعلق اجتماعی پیرامون خود متصور میشود و هر چند که در محیط های مرجع وبازسازی مانندمدرسه سعی وجود دارد اخلاق و رفتار خود را بهتر نماید و این بهتر شدن اخلاق و رفتار خود را به رخ جامعه نیز بکشاند، معهذا با کمرنگ بودن رفتارهای مثبت مددکاران، و عدم رضایت از محیط مرجع، و از همه مهمتر بر چسب مجرم و این داغ باطله زدن، بر یاس و ناامیدی وی افزوده شده که گاها” در بحثهای گروهی، نوع انحراف آنقدر نزد فرد عجیب جلوه داده میشود که بنوعی در تکرار جرم و یا وسعت بخشیدن آن (بصورت باند بزهکاران) تمایل نشان میدهد. بنابراین اگر خانواده، مدرسه، و مردم اهل محل نتوانند بر رفتار و انتظارات نوجوانان نظارت کافی داشته باشند و ارزشها و هنجارهای اجتماعی را در کانال طبیعی آن به آنها بیاموزند و به آنها بقبولانند که از برخی از نیازها که مورد قبول جامعه نیستند، اجبارا” یا کاملا” چشمپوشی کنند، و یا گاه با برخی از نیازهای جامعه پسند تعویض و یا شکل و روش ارضای انها را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهند، و یا نیازهای کاذب برای آنان تولید ننمایند، دیگر نمیتوان از محیطهای مرجع و بازسازی توقع داشت وظایف ناکرده خویش را بهمان طریق فوقالذکر کانالیزه کرده و به توفیق کاملا” بایسته و شایسته نایل آیند.
همانطور که گذشت گروه همسالان یکی از گروه های مرجع به خصوص دختران جوان می باشد که با توجه به روحیات خاص دوران جوانی ،جوانان به نظرات و افکار دوستان اهمیت زیادی داده و برای آنکه در جمع دوستان پذیرفته شوند، حتی اعمالی برخلاف میل باطنی انجام می دهند که بحث پوشش نیز یکی از این مسائل است . در حالی که بیشتر دختران متوجه پیامدهای رفتاری و پیام های خاص پوششی که انتخاب می کنند، نیستند. از نظر روانشناختی ، نوع پوشش و لباس به رفتار انسان شکل می دهد. در واقع نوع پوشش هر فردی طرز رفتارش را مشخص می سازد. بسیاری از دختران به تقلید از دیگر دوستان خود، پوشش خاصی را انتخاب اما پس از مدتی این پوشش پیامدهای خود را در فرد ایجاد کرده و رفتارهای خاصی در فرد شکل می گیرد.رفتاری که شاید در بدو امر فرد هیچ تمایلی به انجام آن نداشت.پس بایستی باتقویت نهادهای خانواده ومدرسه درفرایند جامعه پذیر کردن افراد و شناخت صحیح به جوانان ونوجوانان در انتخاب وعضوی شدن در گروه همسالان راه ورود ونهادینه شدن رفتارهای انحرافی همچون گرایش به عدم رعایت شئونات شرعی را در این افراد بست.
بندسوم: خود تنظیمی
سومین عامل در یادگیری اجتماعی در واقع جزء دیگر نظریه باندورا است.، مفهوم «خود تنظیمی» که باندورا آنرا به عنوان یکی از مراحل ومراجع یادگیری اجتماعی از آن یاد می کند عبارت است از اینکه: امور توسط خود فرد تنظیم میشود. افراد باورهای مختلفی در مورد توانایی خود دارند که در طول زمان به واسطه افعال آنها تغییر میکند. این باورها به نوبه خود به این واقعیت که افراد چه نوع رفتاری را نشان دهند و چه رفتاری را در آینده میتوانند انجام دهند، تأثیر دارد[۱۱۷]. فردی که اعمال عدم رعایت شئونات شرعی واخلاقی را افتخار میداند، بدیهی است برای کسب رضایت خویش،به این اعمال دست می یازد .زنانی که نتوانند در جامعه به انتظارات خویش دست یابند معمولاً با توسل به رفتارهای انحرافی همچون بدحجابی توانایی خود را نمایش میدهند یا دختران که از طریق مشروع قادر به کسب منزلت اجتماعی نیستند، عدم رعایت حجاب وعفاف پیشه میکنند.
گفتار سوم: پاداشها و تنبیهات مؤثر درعدم رعایت حجاب شرعی ؛
بایستى اذعان داشت که مشاهده ى هر نوع واکنش مثبت در برابر عدم رعایت حجاب و یا واکنشى که بمعناى نفى آن نباشد توان اثرگذارى عناصرى را که مى توانند بیننده را از انجام آن بازدارند ،کاهش مى دهد این نشان دهنده ى نوعى از یادگیرى اجتماعى است.
صاحبنظران نظریه های یادگیری ازنقش «تقویت»و«تقویت کننده»یا در تعبیرهای عرفی ما،تشویق وتنبیه در تغییر باورها ونگرش های افراد ایفا می کنند سخن گفته اند.
آنان تقویت کننده ها را به دودسته «مثبت» و«منفی» وهریک را به دو دسته نخستین یا دومین تقسیم می کنند.تقویت کننده های مثبت،چیزهایی هستند که فرد ،آنها را می پسندد؛ و او را از ابعاد مختلف جسمی وروحی و…،وبه معنای عرفی کلمه،تقویت می کنند(مثلا آب،غذا ومانند آن).تقویت کننده های منفی نیز به چیزهایی اشاره دارند که برای فرد زیان بارند یا او را آزار می دهند(مثلا صدای شدید،شوک الکتریکی و…)تقویت مثبت یا تشویق هنگامی است که واکنش ما در برابر یک رفتار،آن باشد که تقویت کنننده های مثبت را دراختیار فرد بگذاریم؛یا در تقویت کنننده های منفی را از او دور کنیم.معنای تقویت منفی یا تنبیه هم ارائه تقویت کنننده های منفی یا حذف تقویت کننده های مثبت است. بدین شکل تقویت سبب می شود تا فرد،رفتاری را که پاسخ مطلوب داشته، ادامه دهد؛وبقیه را ترک کند.چون طبیعتا لذت وتشویق را دوست دارد؛واز تنبیه و ناملایمات گریزان است.به عنوان مثال پدرومادری که در برابر رفتار فرزندشان نسبت به عدم رعایت شئونات شرعی به ظاهر او را نفرین می کنند تا مبادا عدم رعایت شئونات شرعی را نادرست بشمرد.در واقع عمل آنان نوعی واکنش آزاردهنده وطبق تعریفی که گذشت،نوعی تقویت کننده منفی دومین است .بازخورد این عمل نه تنها میتواند از موجبات سرپیچی فرد از سخنان والدین خود شود بلکه موجب تقویت فرد به انجام عمل انحرافی خود نیز می تواند گردد.[۱۱۸]
تشویق یک روش از روش های بسیار موثر در نهادینه کردن حجاب و عفاف در افراد است ، تشویق یک شیوه ی مناسب در ایجاد انگیزه به سوی کارهای مثبت می باشد . در روح کودک و نوجوان ایجاد انگیزش می کند و آنان را به انجام اعمال نیک تحریض و ترغیب می کند.. وانگهی از طریق تشویق می توان انگیزه و میل فطری او را به مهر و محبت و قدر دانی تامین و اعتماد او را جلب کرد . البته در صورتی که تشویق مؤثر واقع نشود و خطا و تخلفی از سوی مربی صورت گیرد به منظور آگاهی دادن به او می توان ابتدا به انذار و سپس به تنبیه روی آورد ، و منظور از تنبیه دراینجا تنبیه بدنی نیست ؛ بلکه استفاده از روشهایی است که فرد را ازانجامکارهای نامطلوب (مثل بدحجابی ) نا خشنود کند. بی توجهی ، قهر(کوتاه مدت ) ،سرزنش ، محروم سازی و امثال آن از شیوه های تنبیهی ای هستند که جنبه انسانی دارند و برای تنبیه بهتر است از آن ها استفاده کنیم نه تنبیه بدنی.
در اینجا به شرایطی که می تواند باعث انگیزه وراغب گشتن فردجهت رعایت شئونات اسلامی همچون حجاب گردد رابیان میداریم:
شرایط تشویق:
۱-باید عمل حجاب و عفاف را تحسین کرد ، نه فرد را . در ضمن او را نیز متوجه کنیم که آنچه ارزشمند است عمل و صفت اوست.
۲- تشویق در رابطه با رعایت حجاب در افراد باید به جا و به موقع و متناسب با نوع رفتار فرد باشد و روحیه شخص در انتخاب شکل آن یعنی زبانی ، رفتاری ، مالی ، معنوی و جز اینها ملاحظه گردد .
۳- تشویق باید به گونه ای باشد که باعث ترغیب دیگران بشود نه دلسردی آنان.
۴- تشویق باید به اندازه و معقول باشد و به هیچ وجه از حد تجاوز نکند ، زیرا دراین صورت موجب غرور و تباهی شخص می شود ، و نیز نباید کمتر از اندازه باشد ، زیرا نتیجه مطلوب خود را از دست میدهد.
۵- تشویق وسیله ای برای ایجاد انگیزه است بنابراین نباید به صورت هدف درآید وتمام ذهن و فکر فردرا به خود مشغول سازد؛ زیرا دراین صورت ، نقش بازدارنده پیدا میکند .
۶-موقعی که فرد را تشویق می کنید باید علت آن را برایش بگویید و این عمل باید به گونه ای صورت گیرد که فرد خود را مستحق آن ببیند و آن را در درون تایید کند .
۷-تشویق در حضور جمع اثر بیشتری دارد [۱۱۹].
اسلام نیز در اصول و روش های تربیتی خودنقش مهمی را برای تشویق وتنبیه در شکل دادن به نگرشها ورفتار افراد به طور کل،وشکل دادن به نگرشها و رفتار همنشینان به طور خاص در رابطه با مسائل شرعی دارد.این اهمیت را،مثلا می توان در سخنانی دید که هر گونه برخوردی را که ممکن است به معنای تشویق یا تایید کجروان یارفتارهای کجروانه ء آنان به حساب آید،منع کرده اند.آنگاه علت کجروی این نهی را،نقشی دانسته اند که این برخوردها ممکن است در از بین بردن قبح آن کجروی های در نگاه آن کجروان یا دیگران داشته باشند.
مکتب اسلام تشویق را می پذیرد و آن را از اصول مهم اخلاقی میداند تا جایی که مبشر بودن و منذر بودن از ویژگی های بارز انبیاء است .
در قرآن بیش از صدوبیست مرتبه مشتقات انذار و بیش ازچهل مرتبه کلمه بشارت و مشتقاتش به کار رفته است. بخش مهمی ازآیات قرآن نعمتهای معنوی ومادی بهشت را توصیف میکندکه اینخود تشویقی است برای انجام کارهای نیک . تشویق فرد نیکو کار ، انجام هر چه بیشتر کار های نیک را تقویت می کند .
تشویق باعث می شود که دیگران به انجام کارهای نیک ترغیب شوند . تشویق خوبان خود تنبیه و ملامتی برای خطاکاران محسوب می شود .
امیرالمونین علی (ع) در قسمتی از نامه ای که به مالک اشتر ، فرماندار مصر می فرستد ، می فرمایند :
«هرگز نباید افراد نیکو کار و بد کار در نظر تو مساوی باشند ؛ زیرا این کار باعث می شود که افراد نیکو کار در نیکی هایشان بی رغبت می شوند و بد کاران در عمل بدشان تشویق گردند و هر کدام از اینها را مطابق کارش پاداش بده .»
از کلام امیرالمومنین (ع) این نکات برداشت می شود :
۱- تشویق فرد نیکوکار و نهی از برخورد با افراد نیکوکار و بدکار به طور مساوی و یکسان .
۲- تشویق ، فرد نیکوکار را به عملکردش دلگرم می کند .
۳- تشویق افراد نیکوکار ، خود تنبیهی برای افراد بدکار است .
۴- عدم تشویق نیکوکاران به منزله تشویق بدکاران است .
امیر مؤمنان حضرت علی(ع) در روایت دیگری بر نقش تنبیه وتشویق در اصلاح آسیب های اجتماعی (فساد) می باشد نیز بیان داشته اند: «در حکومت اسلامی اگر خاطیان مجازات و نیکوکاران تشویق نشوند، فساد در جامعه افزایش پیدا می کند و باعث بی رونق شدن نیکوکاری در جامعه خواهد شد.»[۱۲۰]
بنابراین بر مسئولین ، مربیان و متولیان امور فرهنگی لازم است که زنان با حجاب را تشویق کنند . مدیران و مربیان مدارس باید از دانش آموزان با حجاب در مراسم های مختلف و نیز در کلاس درس تقدیر و تشکر کنند . رؤسا و اساتید دانشگاهها باید از دانشجویان دختر محجبه تقدیر به عمل آورند و نیز مدیران و مسولین ادارات مختلف باید از کارمندان باحجاب تقدیر کنند . صدا و سیما نیز در این مساله نقش بسیار مهمی را بر عهده دارد لازم است که جهت بها دادن به افراد محجب و زنانی که پوشش اسلامی و مناسب را رعایت می کنند ؛ در تهیه گزارش ها و مصاحبه ها از این زنان نیز مصاحبه به عمل آورند .
متاسفانه پیگیرى موضوع گسترش فرهنگ عفاف در جامعه بیش از آنکه مبتنى بر سیاست و طرح روشن، علمى، برگرفته از آموزههاى دینى و قابل اجرا باشد، مبتنى بر حساسیتهاى مقطعى، سلیقههاى غلط و زیادهروى افراد فاقد بینش بوده است که نمونههایى از آن عبارتند از:
تأکید بر رعایت حجاب دختران در مدارس حتى در فضاهاى پوشیده و به دور از نامحرم؛ تأکید بر رعایت گونه خاصى از حجاب در تمامى مناطق اعم از گرمسیر و سردسیر، شهرى و روستایى، محیطهاى کارى، فضاهاى اجتماعى و… بدون وجود هیچ توجیه صحیح شرعى؛ حساسیت بیش از حد در استفاده از چادر در محیط هایى مثل دانشگاه آزاد که به دلیل فضاى خاص حاکم بر آن، اکتفا به حد واجب حجاب بهتر به نظر مىرسد.
خانوادهها باید برنامه مشخصی در زمینه آموزش حجاب و محرم و نامحرم و حلال و حرام به فرزندان خود داشته باشند و از کودکی، دختران خود را با حجاب آشنا سازند و آن را تا زمان بلوغ به تأخیر نیندازند. در این راه از راهکارهای تشویق و تنبیه می توانند بهره گیرند. البته سختگیریهای بیجا نه تنها راه حل مناسبی به شمار نمیرود، بلکه معضل را دو چندان میکند. در صورتی که غیرت با دوراندیشی و تعقل و صبر همراه نباشد، چه بسا به ضد خود تبدیل شود.
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 02:49:00 ب.ظ ]