یافتنوبه کارگیریمنابععمیقدرونیکهامکانتوجهبهدیگرانونیزتوانتحملو تطابقباآنهارابهمامیدهد.
ایجاداحساسهویتفردیروشنوباثباتدرمحیطهایباروابطکاریمتغیر
تواناییدرکمعنایواقعیرویدادهاوحوادث،وقابلیتمعنادارکردنکار
شناساییوهمسوسازیارزشهابااهداففردیوسازمانی
زندگیکردنباارزشهابدونسازش پذیریازموضعضعف،کهاینامرمنجربهحس انسجامفردیمیشود
درکوشناخت “علتدرست[۲۷]” افکارورفتارخودوتواناثرگذاریبرآنها
نتایجتوسعهوتمرینهوشمعنویشاملتواناییمواجهبابحرانهاوآشفتگیها،نگرشیعاریازخودخواهینسبتبهسایرینودیدگاهیروشنوآرامنسبتبهزندگیاست( زارعی متین و همکارانش، ۱۳۹۰: ۷۸-۷۹).
بسیاری از سازمانها نیاز دارند که بطور پیوسته خودشان را بازنگری کنند و بایستی قابلیت انعطاف داشته باشند، برای تطبیق با این شرایط نیاز به هوش عمیق تر و جدید برای مدیران، به منظور بهتر اداره کردن و رهبری موثر بودن می باشد.
خلاقیت، معنا و هدف عمیق ترین انگیزاننده ها برای هر انسانی است. فرایندهای مزبور روانشناختی و احساسی نیستند، آنها در منطقه روحی انسان قرار دارند و بنیاد کاری هوش معنوی هستند. چالش هر مدیر یا رهبری این است که فرصتی را برای کارکنان به منظور مشارکت و فرایند خلاقیت فراهم کند و اینکه به آنها نشان دهد که چگونه می توانند کاری پر معناتر ایجاد کنند و مطمئن باشند که هدفشان روشن و با ارزش است.
هوش منطقی حقایق و اطلاعات و استفاده منطقی و تجزیه و تحلیل در تصمیم گیری را اداره می کند. هوش عاطفی برای درک و کنترل احساسات و عواطف خود، وقتی که در مورد احساسات دیگران حساس می شویم، است.
هوش معنوی برای یافتن و بکارگیری منابع عمیق درونی که امکان توجه به دیگران و نیز توان تحمل و تطابق با آنها را به ما می دهد ایجاد احساس هویت فردی روشن و با ثبات در محیط های با روابط کاری متغیر توانایی درک معنای واقعی رویدادها و حوادث و قابلیت معنادار کردن کار شناسایی و همسو سازی ارزشها با اهداف فردی و سازمانی زندگی کردن با ارزشها بدون سازش پذیری از موضع ضعف، که این امر منجر به حس انسجام فردی می شود درک و شناخت ” علت حقیقت” افکار و رفتار خود و توان اثرگذاری بر آنها نتایج توسعه و تمرین هوش معنوی شامل توانایی مواجهه با بحران ها، آشفتگی، نگرشی عاری از خودخواهی نسبت به سایرین داشته باشیم و دیدگاهی روشنتر و آرام نسبت به زندگی داشته باشیم.
جرج معتقد است بسیاری از کارکنان فکر می کنند که هیچ معنویتی در کار و محیط کارشان وجود ندارد. در صورتی که زمینه های زیادی می تواند برای بکارگیری هوش معنوی وجود داشته باشد؛ به عقیده جرج مهم ترین کارکردهای هوش معنوی در محیط کار عبارتند از:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
ایجاد آرامش خاطر و چگونگی تأثیر آن بر اثربخشی خود:
آگاهی از خود، شایستگی کلیدی هوش معنوی است. متاسفانه اغلب ما خود را موجوداتی فیزیکی و مادی می بینیم و معتقدیم که زندگی تجربه ای مادی و فیزیکی است. طبیعتاً اغلب ما معتقدیم که زندگی تجربه ای مادی و فیزیکی است. از جمله: پول، دارایی و … که همه اینها بستگی به شغل ما دارد. بنابراین عدم وجود اینها برای ما احساس نا امنی ایجاد می کند، در حالی که شغل، پول و دارایی چیزهایی هستند که می آیند و می روند و ما کنترل اندکی بر روی آنها داریم و یا اصلاً کنترلی نداریم. در این صورت این ناامنی احساس ترس و استرس ایجاد می کند به گونه ای که عملکرد و روابط ما را در کار و محیط کار تحت تأثیر قرار می دهد.
رشد هوش معنوی که معنای آگاهی عمیق تر از خود به عنوان موجودی غیرمادی است، در واقع منبعی از استعدادهای غیر عینی است که قبلاً کشف شده است. هنگامی که هوشیاری فرد افزایش می یابد و مورد استفاده قرار می گیرد، در او احساس امنیت به وجود می آید و بدین ترتیب عملکرد او در محیط کار افزایش می یابد.
ایجاد تفاهم و درک متقابل بین افراد:
یکی از بنیان های اساسی برای ایجاد رابطه سالم، یکدلی است. ایجاد یکدلی برای بسیاری از مدیران سخت است زیرا که آنها را وادار می کند که فراتر از کارکردهای یک وظیفه حرکت کرده و بدین ترتیب احساسات و عواطف افرادی را که مشمول انجام وظیفه هستند درک کنند.
آنها در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر، ایجاد ارتباطات بخشی از کار مدیر تلقی می شود که اهمیت فزاینده ای دارد. امروزه بسیاری از افراد، سازمان خود را ترک نمی کنند بلکه مدیران خود را ترک می کنند. بنابراین تمایل به حفظ نیروی کار یکی از دلایلی است که درک مدیران را نسبت به کارکنان الزامی می سازد. توانایی شناخت، فهم و پاسخ به احساسات دیگران، نیازمند درک عاطفی و احساسی قوی است و این در حوزه هوش عاطفی قرار دارد. با این وجود، لایه دیگری در زیر آن وجود دارد به لایه ای که علت وجودی احساسات است که ریشه اصلی این شناخت علت ها، در هوش معنوی قرار دارد.
مدیریت کردن تغییرات و از میان برداشتن موانع راه:
برای اغلب افراد تغییر رنج آور است. نمی توان تصور کرد در زمانی که افراد در مورد چالش های محتمل و نامحتمل آینده صحبت می کنند، کاملاً آرام باشند و بخندند. مقاومت در برابر تغییر با ایجاد رفتار هایی بروز می کند، از جمله: کنترل کردن، شکایت کردن، انتقاد کردن، کنار کشیدن، انکار کردن و خودداری کردن. احساسات نهفته در این رفتارها، ترس، آشفتگی و عصبانیت است. حتی زمانی که فرد الزام به تغییر را به لحاظ عقلانی درک می کند، احساس ترس ممکن است وجود داشته باشد، دلیل این امر راحت طلبی و وابستگی به راه حل های قبلی است.
زمانی که افراد اشتباهات درونی خود را عمیقاً درک می کنند آنرا تکرار نخواهند کرد و از ترس و آشفتگی در برابر تغییر رها نخواهند شد و این عمیق ترین سطح هوش معنوی است. نازل معتقد است هوش معنوی بیشتر با شهود، بینش و فرزانگی همراه است تا تحصیلات دنیوی و دانش عملی. نامحدود بودن، ماهیت کل نگر و استفاده از سمبل ها در این هوش باعث می شود ت ادراک فرد عمیق تر شود و به دنبال آن کار و رابطه خود با دیگران را غنی تر سازد. به علاوه هوش معنوی با گرایشات معنوی و خودشکوفایی ارتباط نزدیکتری دارد تا تکریم و پیروی از سنن قدیم. همچنین هوش معنوی برای درک مشکلات ارتباطی و رفع آن بکار برده می شود، همچنین هوش معنوی می تواند در محیط کار، برای برنامه ریزی و تدوین خط مشی ها بیانیه هدف مورد استفاده قرار می گیرد( قهرمانی، ۳۲-۳۴).
باتوجهبهجایگاههوش معنویدر موفقیتسازمان، زارعی متین و همکارانشمواردزیر را بر می شمارند و تاکید می کنند که این مواردمیتواندمطمحنظرمسئولینقرارگیرد؛
باتوجهبهوضعیتمناسبمؤلفه هایهوشمعنویدرکارکنانبایدراه هایعملیبرای به کارگیریهرچهبیشترهوشمعنویرایافتهوبرخیازتجربیاتخودرادراختیاردیگر سازمانهاقراردهند.
کارگاه هاوآموزشهایمرتبطومستمربرایشناختبیشترجایگاهتوکلبهخداونددر سازمانهابرگزارگردد.
معنادارکردنکاروزندگیبرایکارکنانرادربرنامه هایبلندمدتقراردهند. اینامر مستلزمآناستکهمدیریتسازمانخودازهوشمعنویبالاییبرخوردارباشدتابتواندچنین برنامههاییرادرسازماننهادینهنماید.
جلساتخودارزیابیجهتآشناسازیکارکنانباابعادچندگانهانسانیوآشناییآنهاباجایگاه رفیعانسانیبرگزارگردد.
سطحبینشکارکنانافزایشیابدونگاهآنانبهزندگیفردیوسازمانیشانتغییرکندو تعریفاهدافمتعالیبرایکارکنانتعریفشودوبرایرسیدنبهایناهدافکمکشود .
کارکنانبامنابعمعنویکهممکناستازآنآگاهینداشتهباشند،درجهتحلمسائل زندگیکاریوشخصیشانآشناسازیشود .
بسطوتوسعهارزشهاورفتارهاییهمانندبخشش،انفاقوفروتنیبسطوتوسعهیابندکه اینکارمستلزمالگوییدرسازماناستکههمهبتوانندازآنپیرویکنند. یکیاز تأثیرگذارترینافراددرسازمانمدیرسازماناست.
احساسمثبتدرسازمانتلقینشودونوعیمکانیزمهدفگذاریکهتعقیبتواماناهداف فردیوهمسازمانیرابهدنبالداشتهباشد،فرهنگسازیشود( زارعی متین، ۱۳۹۰: ۹۲).
۴-۳-۲-۲ ابعاد هوش معنوی
درموردابعادهوشمعنویهنوزتوافقی بینمحققانوجودنداردودرواقعهنوزدرمراحلاولیهتوسعهاینمفهومهستیم. بااینحال مفهومسازیایمونز در سال ۲۰۰۰ ارزشمندبهنظرمیرسد. بهنظر ویحداقلپنجتوانایی معرفهوشمعنویهستندکهعبارتنداز:
قابلیتتعالیفیزیکیومادی[۲۸]:بهظرفیتانسانبرایورودبهسطوحنامتعارفومتعالی هوشیاریونیزبالاتررفتنیافراتررفتنازمحدودیتهایعادیوجسمیگفتهمیشود.
تواناییتجربهبهحالاتبرترآگاهی[۲۹]: آگاهیازیکحقیقتغاییکهایجاداحساسیگانگیو وحدتمیکند،درآنهمهمرزهاناپدیدمیشوندوهمهچیزدریککلواحد یکیمیگردد. افرادی کهازهوشمعنویبرخوردارباشندمیتوانند، وارد اینسطحازآگاهیویاسایرحالاتبرترمعنوی مثلمراقبهومکاشفهشوند.
توانایییافتنتقدسدرفعالیتهارویدادهاوروابطروزمره[۳۰]: تشخیصحضورالهیدر فعالیتهایعادی. برایمثالایمونز،چونگوتهرانی(۱۹۹۸)نشاندادندکهتلاشهایفردی روزمرهرامیتوانبهاموریمعنویومقدستبدیلکرد.
تواناییبکارگیریمنابعمعنویبرایحلمسائلزندگی[۳۱] : افرادیکهذاتامذهبیهستندراحتتر میتوانندبااسترسهابرخوردکنند،اینافرادبیشازسایریندربحرانهایروحیومشکلات معناییبراییادگرفتنمییابندوازطریقاینمشکلاترشدمیکنند.
تواناییانجامرفتارفاضلانه[۳۲]: رفتارهایدرستوپسندیدهایهمچونبخشش،نشاندادن سخاوت،انسانیت،شفقت،وعشقایثارگرانهوغیرهکهاززمان هایگذشتهتاکنونپسندیدهانگاشته شدهاند. ایمونزاظهارمیداردکهخودکنترلیهستهاصلیتماماینرفتارهایفاضلانهاست،وبرای موفقیتدرتمامحوزه هایزندگیلازماستوخودکنترلینیزدرمقابلهفتگناهکبیرهقرارمیگیرد کهعبارتنداز: شکمپرستی،تنبلی،غرور،خشم،حرص،شهوت،وحسد( فرهنگی و همکاران، ۱۳۸۸: ۴۰-۴۱).
درپژوهشی که زارعی متین در سال ۱۳۹۰ انجام داده است؛ابتداتمامیتعاریف،ابعاد،مؤلفه هاومدلهایهوش معنوی کهتاکنونموجودبوده،موردمطالعهوتجزیهوتحلیل قرارگرفتوبراساستقارنمفهومیومعناییبینمدلها۲۰مولفهاستخراجگردیدو نامگذاریآنهاباتوجهبهفهمودرکبومیانجامشدکهاینمولفه هاعبارتنداز؛شناختو باوربهربوبیتخداوند،معنیبخشیبهکاروزندگی(کاربرایرضایخدا)،خودآگاهی عمیق،خردمندیمعنوی،داشتناهدافمتعالیدرکاروزندگی،شناختجایگاهخودنزد خداوند،تواناییاستفادهازمنابعمعنویدرجهتحلمسائلزندگی،ظرفیترفتارهای فضیلتمآبانه (بخشش،انفاق،فروتنی،وسپاسگذاری)،روحیهخدمتگذاری،ظرفیت همسوسازیاهداففردیوسازمانی،داشتنبصیرت،درک،تشخیصوتمیز،وجدانکاری، تفکرسیستمی(حوزهتوجهبهابعادروحیانسان)،توجهبهارزشهایمعنوی،احساسمثبت داشتن،تواناییپرسیدنسوالاتاساسیویافتنپاسخهایبنیادین،برونگراوجامعه گرا، پایبندیبهعهدوپیمان،اعتدالدرهمهجنبههایزندگی،درکمسئولیتهایفردیو اجتماعی.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۵-۳-۲-۲ هوش معنوی از دیدگاه های مختلف
دیدگاه فریدمن و مکدونالد
مولفه های زیر را برای هوش معنوی بر می شمارند:
تمرکز داشتن بر معنای نهایی
آگاهی از سطوح چندگانه هوشیاری و رشد آنها
اعتقاد به گرانبها و مقدس بودن زندگی
ارتقای خود به یک کل بزرگتر
دیدگاه نوبل و واگان
این دو نفر نیز مولفه های زیر را برای هوش معنوی بیان کرده اند:
درستی و صراحت
تمامیت