کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تأثیر انسان شناسی بر اخلاق از دیدگاه امام خمینی- قسمت ۶
  • بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر تعهد سازمانی کارکنان۹۳- قسمت ۳
  • تبیین جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و تربیت در نظام های آموزشی کشورهای مختلف- قسمت 13
  • تاثیر نام و نشان ملی بر نام و نشان شرکت های ایرانی در بازار هدف- قسمت ۱۰
  • منابع پایان نامه درباره :بررسی رابطه بین جهت گیری های استراتژیک و قابلیت های بازاریابی ...
  • بررسی-مسائل-استراتژیک-و-ترسیم-نقشه-استراتژی-برای-دفاتر-پیشخوان-دولت-با-استفاده-از-مدل-های-SWOT-و-BSC- قسمت ۶
  • فایل ها درباره بررسی و ارزیابی شاخص L به منظور پایداری ولتاژ در سیستم ...
  • مطالعه ی باکتری های بی هوازی هالوفیل احیا کننده نیترات مولد بیوسورفکتانت از نفت خام ایران- قسمت ۵
  • تحلیل حقوقی رهن دریایی و مقایسه آن با رهن مدنی- قسمت ۲
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • تعامل أصحاب المذاهب الأربع مع المعصومین ع ۱۲- قسمت ۸
  • مطالعه شاخص های فیزیولوژیک و مورفولوژیک در روند بررسی عملکرد و اجزای عملکرد لاین های امید بخش برنج (Oryza sativa L.)- قسمت ۵
  • نقش میزان توجه به اقدامات مدیریت منابع انسانی در ارتقاء عملکرد تعاونیهای تولید کشاورزی استان گیلان- قسمت ۱۲- قسمت 2
  • منابع پایان نامه و مقاله در مورد ارزش اجتماعی نام تجاری
  • مفهوم دفاع مشروع بعنوان یکی از عوامل رافع مسئولیت بین المللی کشورها- قسمت ۲
  • استقلال و حصر سند رسمی درنقل ملک ثبت شده- قسمت ۱۴
  • دانلود منابع پایان نامه درباره بررسی رابطه بین برخی ویژگیهای حسابرس با محافظه کاری حسابداری- فایل ۲۳
  • مقایسه تاثیر آزمایشگاه حقیقی و مجازی بر یادگیری علوم تجربی ۹۳- فایل ۲
  • مطالب درباره : تأثیر آموزش مهارت های یادداشت برداری بر انگیزه پیشرفت در یادگیری و خودکارآمدی ...
  • بررسی فقهی حقوقی مشارکت در قتل در فقه امامیه و قوانین موضوعه- قسمت ۸
  • نگارش پایان نامه درباره جایگاه دستور زبان فارسی در ویرایش متون- فایل ۱۱
  • مخابرات استان خراسان- قسمت ۵
  • پژوهش های پیشین با موضوع ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • بررسی رابطه سبک های دلبستگی والدین با پرخاشگری و رشد اجتماعی کودکان ۷تا ۱۱ سال (مقطع ابتدایی ) شهرستان بهشهر در سال تحصیلی ۱۳۹۳- قسمت ۳
  • بررسی مقایسه ای مولفه های فرهنگی واجتماعی اخبار شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران و شبکه ماهواره ای من و تو (۱)- قسمت ۱۲
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – جدول ۳-۷بارهای عاملی تحلیل عاملی شاخص‌های اندازه گیری – 10
  • شناسایی و رتبه بندی موانع خلاقیت فردی کارکنان آموزش و پرورش استان قم- قسمت ۴
  • ترجمه و تحقیق کتاب سلم از کتاب خلاف شیخ طوسی بانضمام بررسی فقهی پیش فروش های متداول- قسمت 8
  • بررسی وضعیت کیفیت ارائه خدمات درشعب مختلف بانک اقتصاد نوینشهر ...
  • بررسی جامعه شناختی بهره‏وری معلمان تربیت بدنی شهرکرمان- قسمت ۱۱- قسمت 2
  • شرح مشکلات دیوان خاقانی( هفت ترکیب بند بلند شرح نشده ...
  • بررسی شرایط دفاع مشروع در رویه ی قضایی- قسمت ۷




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      تحلیل گفتمان جنگ و رابطه آن با سینما در سه دهه بعد از انقلاب ایران (با تاکید بر آثار حاتمی کیا)- قسمت ۵ ...

    اسد : درسته

    محمود : خوب چوب بی­تجربگی رو می­زنن

    اسد : چوب بی­تجربگی رو نه، چوب باور رو، واقعا همین تشکیلاتی که توشیم، تجربی بود؟ چقدر به ریشمون خندیدن؟

    محمود : به خاطر همین تشکیلات هم که شده بی گدار به آب نزنیم.

    اسد : چه بهتر که غصه تکلیف را بخوریم، نه تشکیلات و الا باختیم آقا محمود!

    در ادامه محمود سرش را به نشانه تسلیم پایین می اندازد و صحنه عوض می­ شود.
    به نظر می­رسد که فیلم در همین ابتدا دال­های مرکزی گفتمان خود را رو می­ کند. در همین ابتدای فیلم جمله آیت­الله خمینی در مورد مکلف بودن انسان و نتیجه محور بودن آن تمام داستان فیلم را تحت تاثیر خود قرار می­دهد. برای همین نیز فیلم محور دو شخصیت اصلی فیلم که هر یک نماینده یکی از این دو طیف است پیش می­رود. در این فیلم اسد نماینده افرادی است که تکلیف محور هستند و محمود نیز نماینده گروهی است که بیش از هر چیز به نتیجه کار می­اندیشند، اما همانطور که اول فیلم با جمله امام خمینی آغاز می­ شود، می­توان حدس زد که برنده این منازعه چه کسی است. اما نحوه مفصل­بندی این دال حائز اهمیت است. از طرف دیگر برای آرمانی تر کردن تقابل بین این دو دیدگاه افرادی که از هر دو طیف انتخاب شده اند – یعنی اسد و محمود – دانشجو و همکلاسی­هایی هستند که دانشگاه را ترک کرده و به جبهه آمده­اند، هرچند که محمود به خاطر اسد و به خاطر رفاقتش با او به جنگ آمده است.
    در ابتدا به نظر می­رسد که گفتمان رسمی جنگ، در این فیلم قصد دارد تا هویت خود را در تقابل با یک دیگری کم خطر و قابل تحمل­تر آغاز می­ کند، یعنی گروهی که با نگاه عقل­گرایانه به جنگ آمده است، کسانی که معتقد هستند که در جنگ برای حفظ نیروهای خودی بایستی قواعد جنگ را رعایت کرده تا تلفات انسانی به حداقل برسد. در این فیلم این افراد به عنوان افرادی نتیجه­گرا بازنمایی شده ­اند و البته کسانی که چندان پایبندی به مکلف بودن و تکلیف ندارند. از همین رو است که در طول فیلم و در صحنه­های بسیاری محمود مورد استیضاح قرار می­گیرد که به تکلیف عمل کند. اما ریشه این نوع نگاه به جنگ، یعنی جنگ کلاسیک را بایستی در سایر گفتمان­های جنگ جستجو کرد.
    در سال­های ابتدای جنگ دو گفتمان کلی در مورد جنگ وجود داشت. یک گفتمان که رئیس جمهور آن زمان یعنی بنی­صدر نماینده آن بود معتقد به جنگ کلاسیک بودند و برای این کار بیش از هر چیز بر نیروهای تعلیم دیده یعنی ارتش تکیه داشتند و معتقد بودند که بایستی قواعد جنگیدن را رعایت کرد و جنگیدن به معنای دستیابی به بیشترین دستاوردها با کمترین تلفات است. گروه دوم که شاید بتوان نمایندگی آن را بر عهده آیت­الله خمینی نهاد معتقد به جنگ از طریق بسیج مردمی بودند. به همین دلیل این گفتمان معتقد بود که جنگ کلاسیک نقش مردم در کنار ابزار و تسلیحاتی همچون تانک و توپ … را فرعی قلمداد کرده، بها و اعتبار لازم را برای مردم قائل نمی­ شود. این همان گفتمان رسمی جنگ است. به همین دلیل این گفتمان به خوبی از دال­هایی که پیش تر در درون همین گفتمان مذهبی انقلاب اسلامی قرار داشت استفاده کرد. دال­هایی همچون جهاد، تکلیف و مهمتر از همه ولی فقیه دال­های شناور یا همان عناصری هستند که در درون گفتمان رسمی انقلاب اسلامی وجود داشته اند و در دوره جنگ به خوبی در کنار یکدیگر قرار گرفته و مفصل­بندی می­شوند. در همین دوره است که گفتمان جنگ با محوری کردن این دال­ها و ته­نشین کردن آن، آنها را به وقته تبدیل می­ کند. البته در کنار این دال­ها، دال­های شناور دیگری که قبلا در درون گفتمان­های رقیب وجود داشته است نیز مفصل­بندی می­شوند.مهمترین این دال­ها دال بسیج است. این مفهوم که عمدتاً یک مفهوم مارکسیستی است و برای جمع کردن و استفاده از نیروهای مردمی برای شکل دادن به انقلاب­ها به کار می­رفته است در این دوران به خوبی با مفاهیمی مانند جهاد و تکلیف که هرگونه اختیاری را نفی می­ کند – چفت و بسط می­یابد و دال بسیج را به شیوه جدیدی پر می­سازد. شکل نامیدن مارکسیست­ها که یکدیگر را با عنوان رفیق می­نامیدن نیز در اینجا به برادر تغییر می­یابد و همه چیز برای شکل­ گیری یک گفتمان رسمی از جنگ آماده می شود. به همین دلیل تقابل اسد و محمود که در ظاهر دوستان صمیمی نیز هستند را در همین قالب پیش خواهیم برد.
    اما در زمان ساخت فیلم بیش از ۵ سال از گفتمان رقیب که بنی­صدر نماینده آن بود گذشته است، و شخصیت تقریبا سرکشی همچون محمود که اصل جنگ را پذیرفته است، چندان خطری برای گفتمان رسمی ندارد، گفتمان جنگ کلاسیک نیز کاملا کنار رفته است. از همین رو است که دیگری این گفتمان، محمود نماینده طیفی است که بیشتر به نتیجه جنگ می­اندیشد و مقید به تکلیفی که از سوی ولایت بر دوش وی نهاده شده است، نیست. در ابتدای فیلم نیز مشاهده می­ شود که محمود بر خلاف سایر سربازان لباس ارتشی­ها را پوشیده است در حالی که اسد لباس خاکی و لباس سربازان سپاهی را بر تن دارد.
    در طول گفتگوی اسد با محمود اسد مدام به نتیجه کار، آبروی­اش و اینکه باید از خطا کاست امری که بسیار معقول به نظر می رسد – تاکید می­ کند، در حالی که اسد چندان به این استدلال محمود توجهی نمی­ کند و معتقد است که تکلیف مقدم بر همه این موارد است. اسد به محمود یادآوری می­ کند که قبلا هم آنها بی­تجربه بوده ­اند، اما موفق شده ­اند که مهاجر را بسازند، از این رو تجربه نمی ­تواند و نباید ملاک قرار بگیرد. دست آخر هم به محمود هشدار می­دهد که چه بهتر که غصه تکلیف رو بخوریم، نه تشکیلات و الا باختیم آقا محمود! محمود هم در آخر دیالوگ سرش را به علامت تسلیم پایین می­اندازد.
    در ظاهر،‌گفتگوی این دو یادآور گفتگوی آرمانی هابرماس است که در آن قواعد گفتگو بین دو نفر کاملا رعایت می­ شود. نوبت گیری برای صحبت کردن کاملا رعایت شده است، زمان صحبت­کردن­ها برای هر دو به یک اندازه است و هر دوی آنها سعی در استدلال کردن و اقناع طرف مقابل دارند. در پایان هم اسد با استدلال محمود را قانع می­ کند و محمود هم استدلال اسد را می­پذیرد. اما اگر گفتگوی این دو را درون زمینه­ایی که آن دو درون آن قرار دارند، قرار دهیم متوجه می­شویم که این گفتگو چندان هم آرمانی نبوده است. پیش از هر چیز اسد از گفتمانی صحبت می­ کند که قبلا توسط آیت­الله خمینی به عنوان ولی­فقیه که در زمان ساخت فیلم به ولایت مطلقه فقیه تغییر یافته بود – و به صورت شعاری بر روی تابلویی که محمود از آن مسیر گذشته بود تایید شده است. از طرف دیگر فضایی موافق با گفتمان اسد است و این فضا را می­توان در تذکرهای مداوم فرمانده رئوفی به محمود درباره پایبندی به ولایت مطلقه فقیه مبنی بر مکلف بودن بپذیرد. به هر حال تکلیف امری است که از سوی مقامی اعلام شده است که جایگاه خود را از طریق خداوند به دست آورده است و از این رو مخالفت با این گفتمان مخالفت با خدا تلقی می­ شود. از این رو در طی گفتگوی این دو، محمود در پی استدلال و گفتگو نیست و فقط می­خواهد کاری کند تا اسد را از این کار منع کند. اسد نیز با توجه به گفتمانی که وی را حکایت می­ کند در جواب جملات منطقی اول اسد که نیاز به تجربه و آزمایش است پای تکلیف را وسط می­کشد. در ادامه محمود پای آبرو را وسط می­کشد و اینکه ممکن است آبروی آنها برود و مورد ریشخند دیگران قرار بگیرند اما اسد ادای تکلیف را حتی مهمتر از آبرو و هر چیز دیگر می­داند و به همین خاطر باز از محمود می­خواهد تا به تکلیف عمل کند و نه تشکیلات. محمود هم که بیشتر از این نمی ­تواند مخالفت کند نه اینکه قانع شده باشد سرش را پایین می­اندازدو در صحنه­های بعدی است که روایت فیلم به گونه­ ایی پیش برده می­ شود که گفتمان اسد را غالب کند. دکل توسط مهاجر منفجر می­ شود و مهاجر عکس­های خوبی از مواضع عراقی­ها می­گیرد.
    دال دیگری که در اینجا به کمک مفهوم ولایت می ­آید دال امداد غیبی است. همانطور که گفته شده ولایت فقیه مشروعیت خود را از خود دریافت می­ کند و از این رو بایستی نشانه­ هایی از این مشروعیت را در نیز به نمایش بگذارد. این نمایش در قالب مفهوم امداد غیبی قابل بازیابی است. اسد در هنگام هدایت مهاجر همیشه از این امداد غیبی استفاده می­ کند به طوری که در هنگام زدن راکت به دکل عراقی­ها چشمان خود را می­بندد و با توکل بر خدا راکت را رها می­ کند و راکت نیز به هدف می­خورد. اسد در دو پرتاب قبلی خود بدون اینکه چشمانش را ببندد نتوانسته بود که هدف را بزند، اما در پرتاب آخر با بستن چشمان خود می ­تواند هدف را مورد اصابت قرار دهد. این دال در صحنه­ بعدی فیلم بیشتر توضیح داده می­ شود.
    صحنه دوم فیلم: گفتگوی حاجی رئوفی اسد و محمود در سنگر فرماندهی
    عکس­های به دست آمده از پرواز مهاجر با داده ­های به دست آمده از طریق شناسایی افرادی که به خاک عراق نفوذ کرده ­اند باعث می­ شود که حاجی رئوفی از اسد و محمود بخواهد تا عمق بیشتری از مواضع عراق را شناسایی کنند. دیالوگ زیر نتیجه این موضوع است:

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

     

    رئوفی (درحالی که روی نقشه توضیح می­دهد). دشمن از غرب کشیده به این ور، حالا از این طرف خیلی سنگین شده، بچه­ها می­گن فعالیتشون سه برابر شده

    محمود : خوب!

    رئوفی : عکس­های ما همچین چیزایی نمی­گن

    محمود : یعنی چی ؟

    رئوفی : ما فقط تونستیم حاشیه رو شناسایی کنیم، این یعنی شناسایی ناقص

    محمود : چی تو فکرتونه حاجی ؟

    رئوفی : پرواز عمیق­تر و یا بهتر بگم شناسایی عمیق­تر

    محمود : این پیشنهاده یا دستور اونا ؟

    رئوفی : این چه حرفیه می زنی؟

    محمود : اینم نتیجه دکل زدن، ببین سطح توقع کجا کشید!

    رئوفی : زود نتیجه می گیری!

    محمود : زود نتیجه نمی گیرم، حاجی شما که اهل کارین، برای این پرواز این چشا باید ببینه یا نه!

    رئوفی : خوب!

    محمود :‌ما که تا جایی که چشامون سو کشید پرواز دادیم، دیگه عمقی چیه؟

    رئوفی : یعنی هیچ راهی نداره؟

    محمود : چرا! خودمون سوارش بشیم

    اسد (که تا الان ساکت مانده بود) : فکر کنم پرواز کور می­خواد

    محمود : پرواز کور! با کدوم تجهیزات؟

    اسد : تو بعضی پروازها شرایطی پیش می­اومد که پرنده گم می­شد، مجبور بودم ندیده هدایتش کنم.

    محمود آقا اسد دارین چی رو قبول می­کنین؟

    این گفتگو نیز یکی از گفتگوهای محوری این فیلم است که قرار است تا آخر فیلم مفاهیم و روایت فیلم در مورد جهت­گیری اسد و محمود نسبت به امداد غیبی را قضاوت کند. در صحنه قبل موضع اسد و محمود درباره دال ولایت و تکلیف تحلیل شد. در ابتدای گفتگو باز هم این موضع­گیری­ها تکرار می­ شود. اگر دقت کنیم متوجه می­شویم که موضع محمود نسبت به این امر کاملا منفی است. محمود مداوم از حاجی رئوفی که نماینده کسی است که تکلیف و وظیفه را گوشزد می­ کند نه یک فرمانده – سوال می­پرسد و این سوال پرسیدن­های مکرر محمود شکلی بسیار منفی به خود می­گیرد. به هر حال سوال پرسیدن در برابر آنچه تکلیف شده است چندان جایز نیست. ممکن است این موضوع مطرح شود که رئوفی فرمانده است و در این مواقع سوال پرسیدن افراد از رده­های بالاتر از خود امری مذموم است، اما همانطور که قبلا هم گفته شد، این نوع از جنگ اعتقاد چندانی به قواعد جنگ کلاسیک ندارند و از همین رو به جای نامیدن افراد به اسم فرمانده، قربان، جناب سروان، سرهنگ و یا هر چیز دیگر، از کلماتی مانند، حاجی، سید، برادر و … استفاده می­ کنند. از همین رو ناروا بودن پرسش نه به خاطر عدم رعایت سلسله مراتب، بلکه به دلیل عدم توجه به موضوع تکلیف است. به همین خاطر اسد هیچ سوالی نمی­پرسد.
    اما در پایان این گفتگو اسد وارد بحث می­ شود و به نحوی گفتگو را پایان می­دهد. به نظر اسد این کار نیازمند پرواز کور است. اسد معتقد است که گاهی اوقات که او هنگام تمرین هواپیما را گم می­کرده به این روش رو می­آورده است. روش پرواز کور همان مفهوم امداد غیبی است که تمام در ادامه به همین مفهوم می ­پردازد.
    فردای آن روز اسد به همراه محمود و رئوفی برای تمرین پرواز کور به یک مکان باز می­روند. اسد روی یک تپه رفته است و از رئوفی می­خواهد تنها باشد. تنها بودن اسد تداعی­گر مفهوم امداد غیبی است به این علت که این مفهوم برای غریبه­ها محمود – قابل درک و فهم نیست. اسد هواپیما را به پرواز در می­آورد و روی پرواز کور متمرکز می­ شود. ابتدا او سعی می­ کند که با بهره گرفتن از سایر حواس خود مانند حس شنوایی هواپیما و پرواز کور را کنترل کند، اما هواپیما را گم می­ کند و کنترل از دستش خارج می­ شود و ناگهان هواپیما به سرعت به طرف او می­آید. همین موضوع شوک خود را بر اسد وارد می­ کند و اسد به خود می ­آید و پی می­برد که این کار قلبی است و نیازی به حواس ندارد. از این رو زانو می­زند و به سجده می­رود. همین به خاک افتادن او و تعظیم و تسلیم مطلق باعث بازگشت هواپیما می­ شود. در همین حین رئوفی او را صدا می­زند. اسد می­پرسد که هواپیما گم شدو حاجی جواب می­دهد که نه! همین شک اسد در پرواز کور باعث می­ شود که اسد انجام پرواز کور را نپذیرد. به همین خاطر رئوفی پیشنهاد هدایت سه مرحله­ ایی مهاجر را مطرح می­ کند و همانطور که انتظار می­رود رئوفی در خط یک، محمود در خط دو و اسد در دل مواضع عراق و در خط سه قرار می­گیرد.
    همانطور که گفته شد اسد نماینده انسان مکلف است. حتی یک لحظه شک اسد و زانو زدن دوباره وی برای هدایت هواپیما و پرواز کور و به عبارتی امداد غیبی را می­توان با مفاهیم ولایت فقیه و ولایت مطلقه فقیه مرتبط دانست. به هر حال، زمان ساخت فیلم با گفتمان­های موافق و مخالف با ولایت مطلقه فقیه که در همین دوران تصویب شده است همراه شده است. ولایت مطلقه فقیه به علت مطلق بودن آن بایستی عاری از هرگونه شک و تردیدی باشد. به همین دلیل کوچکترین شکی نباید در آن راه داشته باشد. اهتمام و پذیرش این امر نیز نیازمند تسلیم و تکریم مطلق است. از همین رو وقتی اسد در وهله اول در مورد امداد غیبی که نشانه­ایی از ولایت است مواجهه می­ شود با حرکت سریع مهاجر از روی سر وی به او اخطار داده می­ شود و تنها هنگامی که اسد تسلیم محض که همان مفهوم مطلق در ولایت فقیه است و نشانه­ایی از فصل الخطاب بودن ،امداد غیبی شامل حال او می شود. به هر حال اسد در این مرحله از پذیرش پرواز کور امتناع می­ کند و قرار می شود که هدایت سه مرحله­ ایی مهاجر با نفوذ عمق اسد صورت بگیرد. این استحاله اسد به حالتی از تسلیم مطلق در ادامه همین روایت و با قربانی کردن خود است که صورت می­گیرد.
    به هر حال اسد که برای شناسایی به عمق خاک عراق رفته است پس از آنکه با بمباران نیروهای خودی مهاجر را از دست می­دهد، در میان نیروهای عراقی گیر می­ کند. محمود که به شدت نگران حال اسد است با رئوفی درگیر می­ شود و می­خواهد که یک گروه برای کمک به اسد روانه شوند اما رئوفی مخالفت می­ کند:

     

     

    رئوفی : خط شلوغ شده، از ما خواستن دم به دم شناسایی کنیم.

    محمود : بهتر شد، تو دل اون کار این کارم انجام می­دیم

    رئوفی : فکر کنم جا به جا گفتی، تو دل این ماموریت اون کار هم انجام می­دیم

    محمود : یعنی چی می­خواین بگین!؟

    رئوفی : وظیفه یادمون نره!

    محمود : همین امروز صبح بدرقشون کردیم، یه روز هم نشده!

    رئوفی : فکر می­کنی فراموششون کردم؟ خوب گوشاتو باز کن اونا یه لشگر دیگه شونو هم آوردن، خدا می­دونه چندتا لشگر ریخته اون تو. کمیناشونم آوردن جلوتر، تو همچین شرایطی چکار باید بکنیم؟

    محمود : هیچی! یادم می­ره که پرواز عمقی چقدر مهم بود، یادم رفت پرواز کور چه بلایی سر بچه­ها آورد، یادم می­ره اسد داشتیم، غفور داشتیم، شاید تاریخ مصرفشون گذشته؟ راستی چرا جاحی؟

    رئوفی : زخم زبون می­زنی؟ اگه جوابی برای این سوال باید بدم، صاحبش تو نیستی، فرق تو با اسد سر همین چیزها است، یا بهتر بگم سر تکلیفه!

    محمود (در حالی که صدای دعا در همین لجظه بلند شده است و در خواست طلب و عفو دارد): پس فرق من با شما چیه؟

    این گفتگو ضربه نهایی را به محمود وارد می­ کند. محمود که هنوز نتوانسته است مفهوم ولایت و وظیفه را درک کند این دفعه در گفتگو با رئوفی مورد استیضاح شدید قرار می­گیرد و تفاوت او با اسد که حالا به معیاری برای همه تبدیل شده است از زبان رئوفی بیان می­ شود. رئوفی دو نکته خیلی مهم را به محمود تذکر می­دهد. نکته اول این است که اگر جوابی برای سوالات بایستی داده شود صاحب این سوالات محمود نیست، این امر نه به دلیل روابط سلسله مراتبی آن دو بلکه به این دلیل است که وی در مقابل کسی دیگر – احتمالا خدا و در نهایت ولی فقیه – است که پاسخگو است و از این رو پرسش غیر از وی نیازی به پاسخ ندارد. این گفتمان ریشه بسیار عمیقی در تفکرات ایران از مشروطه به بعد و به ویژه بعد از انقلاب اسلامی ایران دارد و در آن رابطه بین مشروطه و مشروعه و یا همان نسبت بین جمهوریت و اسلامیت مورد بحث است. بدون اینکه قصد داشته باشم که در اینجا به مناظرات انجام گرفته در این باره بپردازم، اما اشاره ایی به مناظرات صورت گرفته در این باره در دهه اول انقلاب اسلامی خواهم کرد. در حالی که در سال های اول انقلاب این دو در طول یکدیگر قرار گرفته بودند و مشروطه و مشروعه را لازم و ملزوم یکدیگر می­دانستند. آیت­الله خمینی در حکم انتصاب بازرگان برای خود در این باره را اینگونه ابراز می نماید:
    بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آراء، اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران طی اجماعات عظیم و تظاهرات وسیع و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شد و …
    جنابعالی را به مامور تشکیل دولت موفق می نمایم ( ،‌بهمن ۱۳۵۷ ، به نقل از اکبر گنجی، ۱۳۷۲).
    اما در سالهای پایانی جنگ با تصویب قانون ولایت مطلقه فقیه مشروعیت و یا همان اسلامیت آن بر مشروطیت و یا جمهوریت آن سنگینی کرد. در این راستا گفتمان رسمی رابطه بین این دو را به این صورت بیان می­ کند که:
    مردم از دو طریق می­توانند در حکومت دخالت داشته باشند از باب مشروعیت و از باب کارآمدی … در نظام قراردادی رای مردم مشروعیت را می­سازد و این همان مطلبی است که تحت عنوان حکومت مردم یا حکومت ازپایین به بالا از آن یاد می­ شود. اما در نظام اصالت وظیفه مردم در حکومت صرفا از باب کارآمدی نه از مسیر مشروعیت، نقش دارند … اگر سوال کنید که آیا رای مردم مشروعیت می­آورد جواب می­گوییم: در حکومت اصالت وظیفه فقط هنگامی که این رای مورد قبول حاکم مشروع باشد مشروع است و نه مستقلا، این تفاوت بین دو نظام حکومتی است (همان)
    نقل قول دوم به واقع مبنای نظری گفتمان مربوط به ولایت مطلقه فقیه است، و همان جمله­ایی است که در گفتگوی بین محمود و رئوفی از زبان رئوفی نقل می­ شود، اما با زبان و لحنی متفاوت. از این رو محمود که نماینده طیف مقابل است و با وجود معتقد بودن به نظریه ولایت فقیه – و مخالف با نظریه ولایت مطلقه فقیه – به حاشیه رانده می­ شود و طرد می­ شود. در ادامه روایت فیلم نیز به سمتی پیش می­رود که دیگری را با خودی کردن آن به حاشیه می­راند. خودی کردن دیگری یک استراتژی است که در مورد فیلم­های دوره جنگ به خوبی به کار برده می­ شود. در این استراتژی با خودی کردن دیگری، گفتمان مقابل را به حاشیه رانده و طرد می­ کند.
    درباره این استراتژی در تحلیل فیلم هویت بیشتر صحبت خواهیم کرد.
    اما از آنجا که گفتمان بسیار نزدیک تر به گفتمان رسمی یعنی ولایت مطلقه فقیه در اینجا طرد شده است، مسلما سایر گفتمان­های دورتر نیز طرد خواهند شد. از این رو می­بینیم که سایر گفتمان­های دیگر و یا حتی محتمل دیگر در حوزه گفتمان­گونگی قرار می­گیرند و با عدم بازنمایی آنان نه تنها طرد، بلکه انکار می­شوند. انکار شدیدترین شکل از طرد و حاشیه رانی گفتمان­های رقیب است. در این فیلم هیچ یک از گفتمان های ضد جنگ و صلح­طلب وجود ندارد و یا بازنمایی نمی­ شود. این گفتمان به خصوص بعد از سال ۱۳۶۱ و باز پس­گیری خرمشهر از نیروهای عراقی فعال شدند و مهمترین طرفداران این گفتمان نیز ملی مذهبی­ها و افراد نهضت آزادی هستند. اما هیچ اثری از این گفتمان در روایت فیلم مشاهده نمی­ شود. گفتمان­های کلی­گرایانه که حاوی دال­هایی همچون دفاع از وطن، سرزمین و خاک است و نمونه آن را می­توان در فیلم­های اوایل دهه ۶۰ مانند عقاب­ها و یا حتی مرز مشاهده کرد نیز وجود ندارد. و همانظور که بیان شد شکل بسیار ضعیف شده­ایی از این گفتمان که معتقد به جنگ کلاسیکی بودند، در محمود بازنمایی می شود.
    تقابل دیگر میان این گفتمان رسمی از جنگ و گفتمان دشمن قرار دارد. به هر حال به نظر می­رسد که در فیلم­های جنگی متخاصم­ترین گفتمان رقیب، گفتمان دشمن است و هویت نیروهای خودی بایستی به شدیدترین وجه آن در تقابل با نیروهای دشمن که دیگری است تعریف شود. اما همانطور که گفته شد، گفتمان رسمی جنگ هر چند که خود را در تقابل با این دشمن روایت می­ کند، اما تقابل هویتی آن در برابر محمود است و در برابر این دیگری است که دال­های خود مانند ولایت مطلقه فقیه را مفصل­بندی می­ کند. همانطور که در فیلم هم می­توان ملاحظه کرد، بازنمایی روشنی از سربازان عراقی وجود ندارد. حتی در هیچ کجای فیلم یک نمای مستقیم از چهره سربازان عراقی وجود ندارد و حتی در صحنه­ایی که اسد قصد زدن دکل عراقی­ها را دارد صبر می­ کند تا سرباز عراقی از دکل فرار کند و بعد دکل را هدف قرار می­دهد. از این رو دشمن اصلی در این گفتمان نه سربازان عراقی، بلکه سایر گفتمان­های درونی است که بیش از همه گفتمان رسمی انقلاب اسلامی و نیز گفتمان رسمی جنگ را تهدید می­ کنند.
    در ادامه فیلم محمود تصمیم می­گیرد که مسیر اسد را برای هدایت مهاجر انتخاب کند. از این رو بدون کسب اجازه از فرمانده مهاجر را به پرواز در می­آورد. او به تقلید از اسد از دوستش می­خواهد تا او را تنها بگذارد و باز هم به رسم اسد زانو بر زمین می­گذارد و به سجده می­رود و در همین حین است که می ­تواند به خوبی هواپیما را به سمت اسد هدایت کند. تکامل نهایی محمود در راه تبدیل شدن به اسد و یا به اسطلاح استیضاح گفتمانی و پذیرش گفتمان رسمی جنگ، تغییر لباس محمود است. همانطور که گفته شد محمود لباس ارتشی­ها را پوشیده است، اما پس از اجرای یک پرواز کور و پس از آنکه امداد غیبی شامل حال محمود نیز می­ شود. محمود در صحنه بعدی که ظاهر می شود لباس افراد سپاهی را پوشیده است. این نوع از استیضاح توسط گفتمان رسمی را نیز به طور مفصل در فیلم هویت شرح خواهیم داد.
    در نهایت فیلم اینگونه پایان می­پذیرد که اسد بنزین هواپیمایی که تیر خورده است را با هواپیمای بدون بنزین عوض می­ کند و با فدا کردن و قربانی کردن جان خود، اطلاعات ثبت شده را به سمت محمودی که اکنون جایگزین اسد شده است هدایت می­ کند. در لحظات پایانی فیلم صحنه­های کشته شدن اسد با صحنه­هایی از آتش گرفتن نیزارها و خیمه­های حادثه کربلا همپوشانی می­ شود به طوری که اسد – به عنوان یکی از سربازان ولی فقیه- با یکی از سربازان امام حسین در صحرای کربلا متشبه می­ شود. این صحنه نیز به خوبی مفهوم ولایت مطلقه آن و تسلیم مطلق در برابر آن را با حادثه تاریخی کربلا گره زده و به آن مشروعیتی تاریخی می­دهد.

     

    ۴-۲-۲- فیلم سینمایی دیده­بان

    معرفی عوامل فیلم
    نویسنده و کارگردان: ابراهیم حاتمی­کیا

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [سه شنبه 1400-01-24] [ 10:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر دوره های آموزشی بر سطح توانایی کارکنان شرکت آب و خاک سیستان- قسمت ۱۱ ...

    استفاده از ظرفیت های بالقوه کارکنان
    اطمینان دادن به کارکنان که در چارچوب رسالت، چشم انداز و استراتژی سازمان به موفقیت می رسند.
    (صنعتی، ۱۳۸۶، ۲۴-۲۳ ).

     

    ۲-۲-۵- رویکردهای توانمندسازی

    علارغم تنوع در تعاریف و حوزه های مورد نظر نویسندگان توانمندسازی، در یک نگاه کلی می توان این تعاریف را به دو حوزه تقسیم بندی نمود. دسته نخست دانشمندانی چون دسلر، شوتز، ایلون، چاپی و کارستون، بلاک، پیترز و …که در تعاریف و نگرش خود به توانمندسازی بعنوان یک سازه ساختاری توجه نموده اند و معتقدند که تدارک و پشتیبانی فرایند توانمندسازیِ کارکنان بر عهده مدیریت سازمان می باشد. که با فراهم آوردن امکانات و ابزارهای سازمانی دست به توانمندسازی می زنند. دسته دوم دانشمندانی چون کانگر و کاننگو، توماس و ولتهوس، اسپریتزر، زیمرمن و … که با توجه به ابعاد درونی توانمندسازی و ایجاد بستر آن در باورها و نگرش فرد در این زمینه پیش رفته اند و ادراک و دیدگاه فرد نسبت به توانمندسازی را مقدم بر هر چیز دیگر می دانند.

     

    ۲-۲-۵-۱- توانمندسازی ساختاری

    در این دیدگاه به توانمندسازی بعنوان نتیجه یک فرایند نگریسته شده است، در اصطلاح این نوع تقسیم بندی، به رویکرد ساختاری توانمندسازی گفته می شود. که در آن مدیریت سازمان مسئول توانمندسازی کارکنان می باشد. او تعیین کننده میزان، ابعاد، نحوه ایجاد و استقرار توانمندسازی کارکنان در سازمان می باشد. او با تقسیم قدرت در میان کارکنان، مشارکت در تصمیم گیری، سهیم نمودن آنان در جریان اطلاعات، ایجاد بستر آموزش، انتقال دانش زمینه ساز هرگونه فعالیت منجر به توانمندی در کارکنان می باشد. در این رویکرد مدیر از طریق فراهم آوردن ابزارها و لوازم مورد نیاز، ایجاد شرایط و پشتیبانی لازم بوسیله امکانات سازمان، ایجاد کننده توانمندسازی در کارکنان سازمان می باشد.
    این نگرش یک رویکرد بالا به پائین در سازمان می باشد. توانمندسازی در این رویکرد بیشتر بصورت فیزیکی و بعنوان عامل محرکی که از بیرون به افراد وارد می شود، نگریسته شده است(سبزیکاران، ۱۳۸۶: ۱۸). توانمندسازی کارکنان از طریق تشویق کارکنان به مشارکت فعالانه در فرایند تصمیم گیری صورت می گیرد(ویلسون، ۱۹۹۶: ۳). در گذشته محققین سازمانی که بر جنبه رابطه ای توانمندسازی تمرکز داشتند توجه خود را به اِعمال مدیریت از طریق قدرت دادن، تفویض اختیار، تصمیم گیری از سطوح بالا به سطوح پایین و افزایش امکان دسترسی سطوح پایین سازمانی به اطلاعات و منابع می نمودند(اسپریتزر، ۱۹۹۵: ۱۴۴۳).
    بطور خلاصه جنبه ساختاری توانمندسازی، ارتباط بین مدیران و زیردستان را قبل و بعد از توانمندسازی بحث می نماید. در این رویکرد مدیر به توسعه فرهنگ توانمندسازی می پردازد. این فرهنگ سازی خود نیازمند توجه به زیربناهای زیر می باشد:
    ۱- مشارکت در اطلاعات به شکل بصیرت مشترک، اهداف روشن، چارچوب های تصمیم گیری مشخص، شفاف بودن نتایج تلاش ها و میزان تأثیرگذاری آن بر کل.
    ۲- توسعه شایستگی – به شکل آموزشی و تجربی.
    ۳- کسب منابع یا شایستگی کسب آنها در زمان نیاز برای انجام مؤثر کارها.
    ۴- فراهم ساختن حمایت در شکل ارشاد و مربیگری، حمایت فرهنگی و ترغیب ریسک طلبی افراد در هنگام کار همراه با آموزش و کسب تجربه عملی. در واقع فرصتی است که مدیریت سازمان از طریق دسترسی به منابع اطلاعاتی و حمایت از افراد در اخذ تصمیمات برای کارمندان مهیا می سازد و آنان را به سمت توانمندی پیش می برد.
    از آن جا که قدرت در سازمان‌ها، بیشتر در چارچوب اختیارات قانونی فرد متجلی می‌شود، بنابراین توانمند‌سازی در این مفهوم به معنای تفویض اختیار است. این رویکرد به عنوان یک رویکرد بالا به پایین یا ماشینی تعریف می گردد و وابستگی قدرت فرد در ارتباط با دیگران را نشان می دهد. (بلانچارد[۶۱]، ۱۹۹۶: ۳۹) بر این اساس بکارگیری فرایندهای توزیع قدرت باعث توانمندی کارکنان می شود. از این منظر فعل “توانمند نمودن”، دادن قدرت یا اختیار و یا دادن قدرت معنوی یا قانونی به افراد می باشد، که در آن یک رهبر یا مدیر قدرت خویش را با زیردستانش تقسیم می کند (منظور از قدرت در اینجا به عنوان تملک اختیار رسمی یا کنترل بر منابع سازمانی است و نه قدرت شخصی) و تأکید بر مشارکت در اقتدار و اختیار سازمانی دارد. به تعبیر بورک۱۹۸۶ منظور از توانمندسازی اعطاء قدرت و تفویض اختیار است.
    بسیاری از نظریه پردازان مدیریت توانمندسازی را معادل تفویض اختیار و عدم تمرکز در تصمیم گیری می دانند که حاصل آن تأکید بر تکنیک های مدیریت مشارکتی، چرخه های کیفیت، تیم های خود مدیریتی و هدف گذاری دو طرفه است.
    یکی از روش های توانمندسازی ساختاری راهنمائی و آموزش مهارت های لازم برای کارکنان جهت انجام تصمیمات مستقل با توجه به معیارهای فرهنگ سازمانی می باشد. توانمندسازی به عنوان واقعیتی است که فرصت تصمیم گیری به افراد از طریق گسترده شدن حیطه اختیارات فراهم می شود. توانمندسازی باعث شکسته شدن سلسله مراتب سنتی ساختارهای سازمان می گردد. زیرا کارکنان صفی که به مسائل و مشکلات نزدیکترند، از این رو باید دارای اختیار لازم جهت حل مسائل باشند. (اسپریتزر، ۱۹۹۵: ۴۸۹)

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

    ۲-۲-۵-۲- توانمندسازی روانشناختی

    رویکرد دوم یا توانمندسازی روانشناختی دیدگاه متفاوتی را دنبال می کند. در این دیدگاه بین ویژگی های وضعیتی (مانند اعمال مدیریتی) و تصورات شغلی در مورد آنها (شامل ادراک و اعتقاد کارکنان در مورد قدرت، شایستگی کارکنان و خود کارآمدی) تفاوت ایجاد می گردد. بنابراین در هنگام اجرای ویژگی های وضعیتی تنها یک بخش از شرایط در توانمندسازی دخیل هستند و حتماً منجر به ایجاد توانمندی در کارکنان نمی گردند .
    توان‌افزایی عبارت از ایجاد شرایط لازم برای ارتقاء انگیزش افراد در انجام وظایفشان از طریق پرورش احساس شایستگی و یا کاهش احساس بی‌قدرتی در آنها است. نخستین بار در سال ۱۹۹۰، توماس و ولتهوس این بُعد جدید توانمندسازی را مورد توجه قرار دادند. به اعتقاد آن ها قدرت دارای معانی مختلفی است. بر این اساس قدرت ممکن است برای تشریح صلاحیت (توان انجام کارها)، یعنی همان کفایت نفس مورد نظر کانگر و کاننگو، به کار گرفته شود.
    به باور آنها، به کارگیری اصطلاح توانمندسازی به عنوان پارادایم جدید انگیزشی، زمانی گسترش یافت که رقابت های جهانی، ضرورت انجام پژوهش های متعددی برای یافتن شکل های جدیدی از مدیریت که افراد را تشویق به ریسک پذیری، تعهد و نوآوری می نماید، اجتناب ناپذیر ساخت. این روند، به ویژه در حوزه های رهبری و فرهنگ سازمانی از نمود بیشتری برخوردار گردید. تحقیقات در این حوزه نشان دادند چگونه رهبران فرهمند و تحول گرا می توانند از طریق القای آرمان گرایی، ایجاد ایمان قوی و اعمال کنترل های کلی، در کارکنانشان نیرو بوجود آورند، این تحقیقات بر اهمیت ترغیب به انجام وظیفه به جای تحمیل آنها، معنادار ساختن کارها و هویت دار نمودن مشاغل تأکید ورزیدند. توماس و ولتهووس در چارچوب این بعد از پارادایم جدید انگیزش، توانمندسازی را در سطح تجزیه و تحلیل وظایف به کار گرفتند. آنها با به عاریه گرفتن اصطلاح “انگیزش درونی کار” ابداعی بریف و آلداگ، توانمندسازی را به عنوان فرایند افزایش انگیزش درونی وظیفه تعریف کردند. انگیزش درونی وظیفه، اشاره به تجارب مثبتی دارد که افراد به طور مستقیم از وظیفه شان کسب نموده و شامل شرایط نیروزایی است که به آنها در ارتباط مستقیم با آن وظیفه، انگیزش و رضایتمندی می دهد(محمدی ، ۱۳۸۰: ۱۸۳). این تجارب عبارت از: احساس مؤثر بودن، احساس شایستگی داشتن، احساس معناداری و احساس داشتن حق انتخاب. (توماس و والتهوس، ۱۹۹۰: ۶۷۵)
    این رویکرد بر ادراک کارکنان از توانمندسازی تمرکز می کند و چگونگی درک توانمندسازی از سوی زیردستان و کارکنان را تشریح می نماید. به عبارت دیگر بر طبق این نگرش توزیع قدرت لزوماً منجر به توانمند شدن کارکنان نمی شود. چرا که ممکن است کارکنان چنین تصوری را نداشته باشند. با چنین فرضی، این رویکرد به یک فرایند ارگانیک و پایین به بالا تبدیل می شود. یعنی توانمندی زمانی رخ می دهد که حالات روان شناختی، تصور توانمندسازی را در کارکنان ایجاد نماید. بر این اساس سه بعد اساسی وجود دارد که زیر بنای فرایند توانمندسازی می باشند :
    کنترل درک شده (تمایل درونی جهت نفوذ و کنترل دیگران یا فرایند کار).
    شایستگی درک شده (اعتقاد افراد مبنی بر خود کارآمدی جهت استفاده از منابع شهودی و انگیزشی ویا اقدامات عملی مورد نیاز برای برآورده ساختن الزامات محیطی).
    درونی سازی اهداف (به عنوان یک عنصر انرژی بخش که می تواند یک هدف، دلیل ارزشی و یا برنامه ای پر معنی باشد). از این منظر توانمند نمودن به معنی ” قادر نمودن” است.
    توماس و ولتهوس شش متغیر کلیدی که این حالات روانشناختی را تحت تأثیر قرار می دهد، را شناسایی نمودند. این عوامل شامل ۱- حوادث محیطی، ۲- ارزیابی های شغلی، ۳- ارزیابی های عمومی، ۴- سبک تفسیری افراد، ۵- رفتارها، ۶- مداخلات(توماس و والتهوس، ۱۹۹۰: ۶۷۶). بطور کلی ابعاد مورد توجه دانشمندان در این رویکرد عبارتست از :
    معنی داری : این شناخت اشاره به ارزش یک هدف کاری بر مبنای ایده آل ها و استانداردهای فرد دارد. اگر فرد وظیفه ای را که انجام می دهد “با ارزش” تلقی کند، آن وظیفه دارای ویژگی معناداری است(اسپریتزر، ۱۹۹۵: ۱۴۴۶). در واقع انطباق شرایط و اهداف شغلی با استانداردها و باورهای فردی منجر به تفسیر وی از با معنی بودن و با ارزش بودن کار خواهد داشت.
    اثرگذاری : وظیفه ای دارای ویژگی موثر بودن است که از سوی فرد به عنوان منشاء اثر در جهت دستیابی به اهداف کاری بیان گردد. بعبارت دیگر، فرد باید به این باور برسد که با انجام وظایف شغلی اش
    می تواند نقش مهمی در جهت تحقق اهداف تعیین شده داشته باشد و نفوذ لازم را در کار دارد. (اسپریتزر، ۱۹۹۵: ۱۴۴۶)
    شایستگی : عبارت است از باور فرد نسبت به قابلیت‌هایش برای انجام موفقیت آمیز وظایف محوله. به عبارت دیگر فرد باور داردکه تبحر، کفایت و توانایی لازم را در انجام موفق کار دارد. اگر وظیفه بگونه ای باشد که فرد بتواند با مهارت وظایفش را به انجام رساند بر احساس او از لیاقت خود تأثیری مثبت بر جای خواهد گذاشت(اسپریتزر، ۱۹۹۵: ۱۴۴۶). این معنی به مفهوم روحیه چالش برانگیز فرد در رویارویی با مسائل و برتری وی در انجام کار می باشد.
    خود تعیین کنندگی : این مورد اشاره به آزادی عمل شاغل در تعیین فعالیت های لازم برای انجام وظایف شغلی دارد. (اسپریتزر، ۲۰۰۷: ۷) در این مفهوم شخص بر این باور است که قادر است فعالیت های کاری خود را تعیین نموده و درباره آن تصمیم بگیرد و در واقع در یک محدوده، از آزادی عمل برخوردار است.

     

    ۲-۲-۵-۳- رویکرد مکانیکی (ارتباطی)

    بر اساس این دیدگاه، توانمندسازی به معنای تفویض اختیار و قدرت از بالا به پایین ، همراه با مرزها و محدودیت های روشن و پاسخگویی دقیق است که کنترل مدیریتی را افزایش می دهد. در این رویکرد توانمندسازی فرایندی است که طی آن مدیریت ارشد یک بینش روشن تدوین کرده و برنامه ها و وظایف معین برای نیل به آن در سازمان ترسیم می نماید . او اطلاعات و منابع مورد نیاز برای انجام وظایف را برای کارکنان فراهم می کند و اجازه می دهد تا آنان در صورت نیاز تغییرات رویه ای و اصلاح فرایند ها را انجام دهند. در این رویکرد نتایج کار و فعالیت بیشتر تحت کنترل مدیریتی باشد و ساده سازی کار و وظایف مورد تأکید است. به طور خلاصه در این رویکرد توانمندسازی یعنی تصمیم گیری در یک محدوده معین.

     

    ۲-۲-۵-۴- رویکرد ارگانیکی (انگیزشی)

    این رویکرد دیدگاهی از پایین به بالاست و کنترل را کاهش می دهد . بر اساس این رویکرد توانمندسازی برحسب باورهای شخصی افراد تعریف می شود. بر طبق این دیدگاه ، افراد توانا دارای ویژگی های مشترکی هستند که تحت عنوان ابعاد توانمندسازی (در مقاله حاضر) آمده است. این ابعاد اقدامات خاص مدیریتی نیستند بلکه منعکس کننده تجربیات یا باورهای کارکنان در مورد نقش آنها در سازمان می باشد. بنابراین توانمندسازی چیزی نیست که مدیران برای کارکنان انجام دهند بلکه طرز فکر کارکنان در مورد نقش آن ها در سازمان می باشد. در عین حال مدیریت سازمان می تواند بستر لازم را برای توانمندتر شدن کارکنان فراهم نماید. اما باید کارکنان توانمند را گزینش و به کار گیرند. آن ها باید خودشان احساس کنند که دارای آزادی عمل و قدرت تصمیم گیری هستند ، آن ها باید شخصاً احساس تعلق به سازمان کرده ، احساس شایستگی و تبحر در مورد توانایی های خود کنند و شایسته تأثیرگذاری بر سیستمی باشند که در آن کار می کنند. (صنعتی، ۱۳۸۶ ، ۳۰-۲۹).

     

    ۲-۲-۵-۵- رویکرد تلفیقی

    امروزه سازمان هایی که از رویکردهای نوین منابع انسانی همچون توانمندسازی بهره می برند، توانسته اند بطور گسترده تر از منابع انسانی خود در فرایندهای کار بهره برداری نمایند، و به طبع سیر توسعه و موفقیت خود را تضمین نموده و سرعت بخشند. امروزه در سطح بین المللی فن آوری و سرمایه گذاری، به تنهایی ضامن موفقیت سازمان نمی باشد. امروزه سازمان هایی پیشتاز هستند که توجه به توسعه منابع انسانی در آنها بعنوان یک اصلی اساسی و بدیهی مطرح است. توسعه منابع انسانی در این سازمانها ایجاد کننده مزیت رقابتی و عامل موفقیت در عرصه رقابت آنان می دانند.
    تنوع و گستردگی مطالعات توانمندسازی باعث تقویت محتوا و غنی شدن ادبیات آن شده است. بویژه این که، رویکردهای مختلفی در آن مطرح شده است. اما از طرف دیگر منجر به سردرگمی و چند دستگی در جمع بندی این مطالب گردیده است. بویژه در حوزه های کاربردی توانمندسازی. با این حال این تنوع ادبیات را می توان در یک جمع بندی به دو بخش یا دو بُعد که از کلیت و جامعیت بیشتری برخوردار هستند، تقسیم نمود. نخست مطالعاتی که در آن دانشمندان تحقیقات خود را بر رویکرد ساختاری توانمندسازی متمرکز نموده اند. این مطالعات بیشتر به این موضوع توجه شده است، که مدیران چه ابزارها و وسایلی را تهیه کنند تا کارکنان در سازمان از طریق آنها یا از طریق زمینه های که در محیط فیزیکی کار فراهم می گردد، به توانمندی دست یابند و توانمند گردند.
    گروه دوم دانشمندانی هستند که در مطالعات خود بیشتر بر اهمیت و توجه به موضوع روانی توانمندسازی پرداخته اند. آنها در پژوهش های خود توانمندسازی را بعنوان یک عامل زیر بنایی در بهبود و توسعه فعالیت ها سازمان مد نظر قرار داده اند. به نظر این دسته از دانشمندان توانمندسازی یک عامل درونی در فرد است و رابطه مستقیمی با شیوه نگرش، احساس و یا ادراک وی از محیط کاری دارد و ایجاد یا تقویت احساس توانمندی در ابعاد ذهنی فرد منجر به توانمندی وی می گردد.
    از نظر قدمت و سابقه، رویکرد ساختاری تا سالهای ۱۹۸۰ به شدت مورد توجه دانشمندان این حوزه قرار داشت. اما در عمل این رویکرد به تنهایی قابل اجرا نخواهد بود. دانشمندانی که سالها در این حوزه به مطالعه پرداختند، به روشنی در تحقیقات خود نشان دادند که به تنهایی و با توجه صرف به مهیا ساختن شرایط فیزیکی و ساختاری در جهت توانمندسازی کارکنان، نمی توان به آنچه مطلوب فرایند توانمندسازی است، دست یافت. زیرا این سری فعالیت ها ارتباط مثبتی با ادراکات زیردستان از توانمندسازی دارد. گاهی اوقات قصد مدیران و ادراک زیردستان متفاوت است. این امر قابل قبول و متقاعد کننده است که یک پیرو تمایلی به قبول مسئولیت و مشارکت در فرایند تصمیم گیری را نداشته باشد. در این صورت مشارکت و تصمیم گیری با چنین زیردستی حتماً منجر به توانمندسازی نمی شود. بویژه که مطالعات اکتشافی رویکرد روانشناختی در انتهای دهه ۸۰ قرن بیستم، ضعف اجرای تک بعُدی رویکرد ساختاری را به وضوح نشان داد.
    اما پس از بررسی ها و مطالعات اسپریتزر در باب توانمندسازی روانشناختی ، سمت و سوی مطالعات به سوی کارهای وی تغییر جهت یافت. بگونه ای که از زمان کار وی، تا کنون، که کمتر از ۱۵ سال می گذرد، بیش از صدها کار علمی و پژوهشی بر این اساس انجام گرفت. این توجه بخاطر دست نیافتن مطالعات توانمندسازی ساختاری به نتایج مثبت و فراگیر در محیط های کاری مختلف بود. مهمتر از آن اینکه تا فرد از نظر ذهنی مستعد، آماده و معتقد به توانمندسازی نباشد، هرچند که تلاشهای زیادی از سوی مدیران در جهت مساعد کردن محیط برای توانمند شدن وی صورت گیرد، در نهایت این تلاش با شکست روبرو می شود.
    همچنین معرفی و ابداع نگرش روانشناختی در توانمندسازی به معنی ارائه یک بهترین روش در توانمند کردن کارکنان نیست. در واقع تقویت باور کارکنان در مورد کار و شرایط کاری و پرداختن به بهبود نگرش در آنان بدون توجه به ایجاد بستر و فضای مناسب برای توانمندسازی محکوم به شکست خواهد بود. در تحقیقات دانشمندان در مورد توانمندسازی روانشناختی نیز این موضوع به روشنی دیده شده است. به نحوی که در تحقیقات خود رسیدن به توانمندسازی ساختاری را، مقدمه ای برای رسیدن به توانمندسازی روانشناختی می دانند. همانطور که رسیدن به احساس خود تعیین کنندگی[۶۲] در فضای رسمی و متمرکز سازمانی امکان پذیر نخواهد بود. در واقع تأکید بر توانمندسازی روانشناختی بدون توجه به ایجاد توانمندسازی ساختاری منجر به ایجاد تضاد شناختی و دوگانگی شخصیت در محیط کار برای کارکنان خواهد شد، که در نهایت باعث ایجاد اثرات منفی بویژه در عملکرد کارکنان خواهد داشت.
    لازم به ذکر است، که هنوز تحقیقاتی در این مورد صورت نگرفته است تا نشان دهد، یکی از این دو رویکرد بر دیگری برتر دارد و اساساً این دو مقوله را نمی توان از یکدیگر جدا فرض نمود. زیرا وابستگی و پیوستگی جدا نشدنی با یکدیگر دارند. (سبزیکاران، ۱۳۸۶: ۶۵)
    البته همانطور که بیان شد این تفکیک در آنها به منزله جدا بودن این دو رویکرد از یکدیگر نبوده، در واقع گستردگی در پژوهشهای این دو حوزه و نیز تفاوت در زمینه کاری آنها علت این تفکیک و جمع بندی
    می باشد. از طرفی اهمیت این موضوع بر کسی پوشیده نیست که لازمه هر حرکتی ایجاد و فراهم آوردن ملزومات و بستر سازی آن است، بنابراین شرط لازم توانمندسازی ایجاد بستر آن در سازمان می باشد که با رویکرد توانمندسازی ساختاری پوشش داده می شود. اما موضوع توانمندسازی به این جا ختم نمی گردد و علاوه بر ایجاد شرط لازم (توانمندسازی ساختاری)، نیاز به تحقق شرط کافی نیز دارد. شرط کافی توانمند نمودن کارکنان خواستن و باور داشتن آنان می باشد، که آن نیز از طریق رویکرد روانشناختی مهیا می گردد.
    بنابراین همانطور که بیان شد، علارغم تفاوت این دو رویکرد در نوع دیدگاهشان به موضوع توانمندسازی، لازم و ملزوم یکدیگر هستند و جهت توانمند نمودن کارکنان باید به صورت همزمان و ترکیبی به آنها نگریسته شود.
    توانمند نمودن کامل افراد مستلزم تلفیق صحیحی از دو رویکرد می باشد، چرا که تأثیر محیط توانمند بر ادراک ذهنی کارکنان از توانمندسازی و بلعکس امری انکار ناپذیر و اجتناب ناپذیر می باشد.
    توانمندسازی فرایند شدن است و یک وظیفه یا نتیجه نیست. توانمندسازی بهبود مستمر است و هرگز اجرای توانمندسازی یک سازمان به پایان نمی رسد و فرد توانمند مطلق نمی شود. در این صورت توانمندسازی بخشی از فرهنگ سازمان می گردد. (توماس و والتهوس، ۱۹۹۰: ۶۶۷)

     

    ۲-۲-۶- مزایای توانمندسازی نیروی انسانی

    باون و لاولر (۱۹۹۲) مزایای توانمندسازی کارکنان در سازمان های خدماتی را به شرح زیر توصیف می کنند:
    کارکنان توانمند به نیازهای مشتریان در حین ارائه خدمات پاسخهای سریع و به موقع می دهند.
    افراد توانا به مشتریان ناراضی در حین عودت خدمات پاسخهای سریع و به موقع می دهند.
    کارکنان توانمند احساس بهتری نسبت به خود و شغلشان دارند.
    کارکنان توانا با مشتریان به گرمی و آغوش باز ارتباط برقرار می کنند.
    کارکنان توانمند می توانند منبع بزرگی از اندیشه های خدماتی باشند (عبدالهی و دیگران ، ۱۳۸۵).

     

    ۲-۲-۷- هزینه های توانمندسازی

    توانمندسازی بدون هیچگونه هزینه ای نیست. یکی از پیامدهای آن این است که حوزه های شغل های کارمندان را افزایش می دهد. این امر مستلزم این است که کارمندان به صورت شایسته آموزش ببینند تا بتوانند از عهده دامنه وسیع تری از وظایف خود برآیند. همچنین بر روی کارمندیابی بعنوان ابزاری برای اطمینان از اینکه کارکنان استخدام شده ویژگی ها و مهارت های مورد نیاز را داشته باشند، تأثیرگذار است.
    توانمندسازی هم پیامدهای مثبت و هم پیامدهای منفی برای کارکنان خواهد داشت . بگفته داین و فرل(۱۹۹۶) اگر چه افراد توانمند در توانایی های خود اعتماد به نفس کسب می کنند اما آن ها ناکامی فزاینده ای را تجربه می کنند و دچار تعارض در نقش می شوند. دلیل آن این است که توانمندی باعث می شود تا کارکنان مسئولیت های اضافی را بدست آورند. ضمن اینکه اگر با دید سازمانی به موضوع نگاه کنیم،‌کارکنانی که توانمندتر شده اند و مسئولیت ها و مهارت های آنان افزایش یافته انتظار جبران خدمات بیشتری از سازمان دارند که این خود هزینه های سازمان را افزایش خواهد داد. (رفیق و دیگران ، ۱۹۹۸ ، ۹۸۸).

     

    ۲-۲-۸- عوامل مؤثر بر توانمند سازی کارکنان

    سه عنصر اساسی که زمینه تو اناسازی را در محیط کار بوجود می آورد عبارتنداز : نگرش،روابط و ساختار
    سازمانی.

     

    ۲-۲-۸-۱- نگرش ها :

    کارکنان احساس می کنند نه فقط در مورد انجام دادن کار و وظایف خود ، بلکه نسبت به کل سازمان نیز مسئولیت دارند . کارمند امروزی فردی است که بطور فعال در پی حل مشکلات باشد و برای نحوه انجام امور طرح ریزی و سپس آن ها را به مرحله اجرا درآورد. این همان نگرشی است که یک کارمند باید نسبت به سازمان خود داشته باشد.

     

    ۲-۲-۸-۲- روابط سازمانی:

    کارکنان همواره بطور گروهی و مستمر بهتر می توانند نسبت به بهبود و عملکرد سازمانشان در جهت دستیابی به سطح بالای بهره وری سازمانی با هم کار کنند . این مهم جز در سایه روابط سالم حاکم بر کار سازمانی میسور نمی باشد.

     

    ۲-۲-۸-۳- ساختار سازمان :

    ساختار یک سازمان مطلوب معمولاً به گونه ای طراحی می شود که کارکنان در می یابند که می توانند برای دستیابی به نتایج مورد انتظار مدیرشان و آنچه انجام دادنش لازم و ضروری است، کار کنند نه اینکه صرفاً ادای تکلیف نموده و انتظار پاداش داشته باشند.
    ترکیب هر یک از این عناصر ،‌یک محیط کار توانمند برای کارکنان سازمان بوجود می آورد. در غیر اینصورت تلاش های سازمانی به هدر خواهد رفت. محیط کار توانمند محیطی است که در آن کارکنان نیروی محرکه اصلی هستند . توانا سازی ، ظرفیت های بالقوه ای را برای ارتقای بهره وری سازمان خود از سرچشمه توانایی کارکنانی که از آن ها استفاده بهینه نمی شود،در اختیار دارد. هر گاه سازمان ها بخواهند در دنیای پیچیده امروزه ادامه حیات دهند این نیروی بالقوه را بایستی مورد استفاده قرار داد. کارکنان توانمند به سازمان و خودشان نفع می رسانند و شغل یا مسیر زندگی خود را بیشتر دارای هدف حس می کنند. و درگیر یآن به بهسازی مستمر در سیستم ها و فرایند های محل کارخود تبدیل می شوند بنابراین تواناسازی یعنی اینکه کارمند برای اقدام کار، آزادی عمل دارد و در قبال نتایج کار خود مسئول است. در یک کلام ، بهترین مفهوم تواناسازی کارکنان عبارتست از واگذاری مسئولیت به پایین ترین سطوح سازمانی(اسکات ، ۱۳۷۸).

     

    ۲-۲-۹- استراتژی های توانمند سازی

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تحليلي برقانون بكارگيري سلاح در موارد ضروري- قسمت 4 ...

    مدافع باید به وجود خطر و تجاوز علم و یقین داشته باشد و صرف توهم خطر كافی نبوده و موجب جواز دفاع نمی باشد.
    2) شرایط دفاع:
    الف: دفاع باید ضرورت داشته باشد.
    بدین معنی كه دفاع باید ضروری باشد لذا اگر كسی مورد حمله قرار بگیرد و بتواند خود را با وسایل دیگر از خطر برهاند نباید بعنوان دفاع مشروع مرتكب جرم گردد.
    ب: دفاع باید متناسب با تجاوز و خطر باشد.
    یكی از مهمترین شرایط دفاع وجود تناسب بین دفاع و حمله است. مسلما اگر كسی مورد ایراد ضرب ساده قرار گرفت مجاز نیست بعنوان دفاع مشروع ضارب را به قتل برساند.زیاده روی از حد ضرورت باعث می شود كه مدافع نتواند از مقررات دفاع مشروع استفاده نماید.
    ج: دفاع باید در مقابل تجاوز و حمله فعلی یا قریب الوقوع باشد.
    بنابراین اگر كسی چاقویی را از دست مهاجم بگیرد و پس از آن با همان چاقو مهاجم را بكشد دفاع مشروع محسوب نمی شود. در ماده 3و 4و 5و 6 قانون بكارگیری سلاح این موضوع مورد توجه قرار گرفته است.
    د: ناتوانی دیگری در دفاع از خود.
    چنانچه كسی بخواهد از دیگری دفاع نماید در صورتی جایز است كه او از نزدیكان دفاع كننده بوده یا مسئولیت دفاع از وی بر عهده دفاع كننده باشد یا تقاضای كمك نماید یا ناتوان از دفاع بوده و قادر به دفع تجاوز از خود نباشد.[21]
    با عنایت به مطالب فوق و در نظر گرفتن مفاد ماده 3 قانون بكارگیری سلاح نكات ذیل جهت قانونی بودن تیراندازی بسوی اشخاص پیاده ضروری است:
    1)دفاع مورد بحث در بند های 1و2و3 ماده 3 قانون بكارگیری سلاح فقط دفاع در مقابل تعرض به جان مامور یا دیگران است و شامل تعرض به عرض و ناموس و آزادی ومال متعلق به مامور یا دیگران نمی باشد. اگرچه ممكن است مامورین به استناد مواد دیگر قانون بكارگیری سلاح اجازه تیراندازی داشته باشند، مثلا اگر مال توسط سارق مورد سرقت قرار گیرد با رعایت شرایط بند 4 ماده 3 قانون بكارگیری سلاح ماموران حق تیراندازی به سوی سارق را دارند.
    2) رعایت تناسب كامل بین سلاح مهاجم و سلاح مامور لازم نیست. چراكه قانونگذار اختیار وسیع تری نسبت به افراد عادی به ماموران داده و این امتیاز به جهت قدرت حاکمیت به منظور اعمال قانون است.
    3)برای مفاد بندهای 1و2و3 ماده 3 قانون بكارگیری سلاح حتما باید بسوی مامور یا دیگران حمله ای واقع شود تا مامور حق استفاده از سلاح را داشته باشد.چنانچه افرادی كه در مقابل مامورین قرار گرفته اند مسلح باشند و حمله ای از جانب آنان صورت نگیرد،مجوزی برای به كارگیری سلاح صادر نشده است.
    4)تیراندازی مامور مسلح باید آخرین راه چاره بوده و بیش از حد لازم نیز نباشد.
    5)ماموران باید در صورت اقتضای شرایط اخطار قبلی حین استفاده از سلاح را به مهاجم بدهند. به عبارت دیگر قبل از تیراندازی باید بطرف مقابل در مورد بكارگیری سلاح اتمام حجت شود. شخص باید بداند كه اگر به دستور مامور توجه نكند بطرف او تیراندازی خواهد شد.
    توصیف یک قضیه:
    شرح ماوقع:طی یک تماس ساختگی با مرکز فوریتهای پلیس توسط افراد ناشناس اعلام می نمایند یک دستگاه وانت نیسان اقدام به بارگیری مشروبات الکلی می نماید که یک واحد گشت کلانتری به محل مراجعه و در آنجا متوجه تعدادی افراد حدود ده الی پانزده نفر می شوند که به محض مشاهده خودرو مامورین را محاصره کرده وبا حرکات تمسخر آمیز با مامورین درگیر می شوند و مامورین بلافاصله متوجه می شوند خبر اعلامی ساختگی و از پیش طراحی شده بوده که به منظور عدم آسیب رسانی به خودرو سازمانی خودرو را به سمت خیابان هدایت اما اراذل و اوباش مورد بحث اقدام به سنگ پرانی به سمت مامورین می نمایند که مامورین از خودرو پیاده و جهت متفرق کردن آنان اقدام به شلیک تیر هوایی می نمایند،اراذل و اوباش با قمه ها و شمشیرهایی که در دست داشتند ضمن شکستن شیشه عقب خودرو ضرباتی را به بدنه آن وارد می آورند و پاگون درجه ستواندوم . . . را به زور کنده و او را خلع درجه درجه نموده و در انظار مردم با در دست داشتن درجه اقدام به رقص و پایکوبی می نمایند،تعدادی دیگر از ارازل سربازان را محاصره کرده و ضمن کتک کاری با آنها باطوم سرباز را به یغما برده که پس از تقاضای کمک دیگر مامورین به صحنه آمده و اراذل و اوباش اقدام به فرار می نمایند.
    مامورین در تعقیب اراذل و اوباش در چندین خیابان با اخطارهای متعدد و شلیک تیرهوایی با نامبردگان اتمام حجت می نمایند تا در نهایت تعدادی از آنان را داخل خودرو مشاهده و چون خودرو داخل ترافیک متوقف گردیده بود اراذل و اوباش از خودرو پیاده و با مامورین درگیر می شوند مامورین دو تیر هوایی دیگر شلیک می کنند لیکن توجهی به تیر هوایی و ایست مامورین نمی نمایند در همین اثنا مقتول با چاقو به طرف گروهبان . . . حمله ور که با شلیک یک تیرهوایی استوار . . . نامبرده را از تصمیم خود منصرف می کند و مقتول به استوار . . . که در تعقیب شرور دیگر بوده با چاقو حمله ور شده که گروهبان . . . به منظور حفظ جان همکارش دو تیر هوایی شلیک و بلافاصله یک تیر نیز به طرف غیرنظامی شلیک نموده که تیر به قسمت نخاع کمر نامبرده اصابت و مجروح می گردد که بلافاصله به بیمارستان منتقل و بر اثر شدت جراحت وارده فوت می نماید.
    کارشناس بدوی در بررسی موضوع اعلام می دارد:((بدین علت که در وهله اول مامورین ایست نداده و تیر هوایی شلیک نکرده اند قانون به کارگیری سلاح رعایت نشده است.))در خاتمه مرجع رسیدگی کننده ناجا را به پرداخت دیه محکوم می نما
    ید.
    تحلیل قضیه:
    این قضیه در تحلیل مربوط به جواز تیراندازی در مقام دفاع مشروع است.بندهای1 و 2 و 3 ماده 3 ق.ب.س توسط مامورین نیروهای مسلح در موارد ضروری می باشد.چنانچه مامورین مقررات تیراندازی را رعایت نکرده باشند،از پرداخت دیه و مجازاتهای تعزیری معاف نیستند،واز طرفی دیگر اگر مامورین مقررات تیراندازی را رعایت کرده باشند ولی در عین حال شخصی مجروح یا فوت نماید و گناهکار نیز باشد مثلاً با حمله به مامورین یا افراد دیگر نفس خود را در معرض تلف قرار داده باشد،در این صورت خون او هدر است و سازمان مربوطه (بیت المال)مسئولیتی در جهت پرداخت دیه چنین شخصی ندارد.
    با توجه به مراتب فوق به نظر می رسد که تیراندازی مامورین با رعایت مقررات به کارگیری سلاح در اجرای بند 3 ماده 3 صورت گرفته است و از مصادیق بارز دفاع مشروع است.و اظهار نظر کارشناس بدوی نیز ناشی از بی توجهی به سیر و اتفاقاتی است که از ابتدا تا زمان تیراندازی منجر به قتل واقع شده است چرا که اعلام ایست در موارد است که حجت بر شخص تمام نباشدو اشخاص احتمال نمی دهند که به طرف آنها تیراندازی می شودو در جایی که مامورین چندین بار به صورت هوایی تیراندازی کرده اند و با این وصف،مقتول عزم خود را جزم کرده است که با چاقو و همدستی دیگر دوستانش مامورین را مجروح یا مقتول نمایند.در اینصورت حجت بر افراد مذکور تمام است و نمی توان گفت مامورین مقررات تیراندازی را رعایت نکرده اند.بنابراین اظهارنظر کارشناس بدوی منطبق با اوضاع و احوال قضیه نبوده و مردود است.
    از طرفی دیگر نمی توان گفت مقتول فردی بی گناه و غیر مقصر بوده است،چراکه با اقدامات خود نفس خویش را در معرض تلف قرار داده است و به این دلیل ،مورد از موارد پرداخت دیه از طرف سازمان ناجا(بیت المال) نیز نبوده است و مسئولیتی متوجه مامورین و سازمان ناجا نمی باشد.
    با توجه به مراتب فوق،مامورین مقررات تیراندازی را رعایت کرده اند و مقتول نیز بی گناه و غیر مقصر نبوده است،لذا رای دادگاه مبنی بر محکومیت ناجا به پرداخت دیه منطبق با موازین قانونی نبوده است.[22]
    مبحث دوم: تیراندازی به سوی متهمین و مجرمین برای دستگیری:
    1)تیراندازی به سوی متهمین و مجرمین برای دستگیری :
    برابر بند 4 ماده 3 قانون بكارگیری سلاح مامورین می توانند برای دستگیری سارق و قاطع الطریق و كسی كه اقدام به ترور و یا تخریب و یا انفجار نموده و در حال فرار باشد تیراندازی نمایند.به موجب این بند قانونگزار صرفاً حق بکارگیری سلاح را برای دستگیری مرتکبان فراری جرایم مشهود مذکور تجویز نموده است و با مرقوم نمودن قید((در حال فرار باشد)) در شق دوم بند مذکور در مقام بیان این مطلب برآمده که در مواردی که،مرتکب مجروح شده باشد و قادر به حرکت نباشد و یا مرتکب خود را تسلیم ماموران نماید دیگر مجوزی در بکارگیری سلاح نخواهند داشت.
    شناخت و تشخیص صحیح اعمال مجرمانه مذكور در تصمیم برای استفاده یا عدم استفاده از سلاح بسیار حائز اهمیت می باشد:
    الف)جرم سرقت: برابر ماده 267 قانون مجازات اسلامی سارق كسی است كه اقدام به ربودن مال منقول شخص دیگری نموده است.
    ب)قاطع الطریق (راهزن) : در قانون مجازات اسلامی قاطع الطریق تعریف نشده لیكن مستنبط از ماده 281 قانون مجازات اسلامی و ماده 653 همان قانون اقدام به ارعاب مردم و بر هم زدن امنیت و یا ربودن مال مسافران و رهگذران بطور مسلحانه یا اخاذی به عنف در راه ها و شوارع راهزنی نامیده می شود.
    ج) ترور : سلب حیات افراد با انگیزه های سیاسی می باشد كه به فاعل این جرم تروریست گفته می شود.مفهوم لغوی آن به معنی ترس و وحشت زیاد است.[23]
    د)تخریب: درلغت به معنی خراب كردن، برهم زدن و تباه كردن مال است.[24] تخریب عنوان شده در بند 4 ماده 3 قانون بكارگیری سلاح دارای اطلاق بوده و شامل تخریب اموال شخصی و عمومی می گردد، عده ای از قضات معتقدند منظور از تخریب عنوان شده در ماده 3 قانون بكارگیری سلاح كه اجازه تیراندازی را به مامور می دهد تخریب اموال عمومی و دولتی است و شامل اموال شخصی نمی باشد. که البته قانونگذار باید بصورت شفاف این موضوع را روشن نماید.
    ه)انفجار: انفجار در لغت به معنی شكافته شدن و تركیدن است.در تعریف نظامی به معنی تغییر شكل آنی ماده از حالت جامد یا مایع به حالت گاز توام با گرما و فشار زیاد است.[25]
    پرسش: آیا حكم بند 4 ماده 4 قانون بكارگیری سلاح فقط در جرم های پنج گانه (ترور،تخریب، قاطع الطریق،سرقت و انفجار ) است یا اینكه شامل سایر جرائم مهم از قبیل قتل، آدم ربایی ،جاسوسی و… نیز می شود؟
    پاسخ: با توجه به نص صریح قانون حكم بند 4 ماده 3 فقط مشمول جرائم پنج گانه مذكور می شود. وشامل سایر جرایم نیست حتی شروع به جرائم مذكور نیز مجوزی برای بكارگیری سلاح توسط ماموران نمی باشد. نظریه شماره 33084 مورخ 17/4/85 كمیسیون قضایی و حقوقی سازمان قضایی نیرو های مسلح نیز موید همین نظر می باشد.[26]
    با توجه به موارد ذكر شده و اینكه در جرم قتل معمولاً قاتل شناسایی شده یا پس از ارتكاب جرم خود را معرفی می نماید و حتی ممكن است اولیاءدم از حق قصاص خود صرف نظر نمایند،قانونگزار جرم قتل را علیرغم حساسیت آن مشمول ب

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
    ه كارگیری سلاح ندانسته است.
    پرسش: اگر ماموری به كسی مظنون به ارتكاب سرقت شود آیا تیراندازی مامور به استناد بند 4 ماده 3 قانونی است یا خیر؟
    پاسخ:قانونگزار احراز وقوع جرایم پنج گانه را قبل از تیراندازی توسط مامور الزامی می داند،لذا چنانچه مامور قبل از تیراندازی علم به وقوع جرایم پنج گانه نداشته و صرف مظنونیت مجوز قانونی برای تیراندازی به سوی اشخاص نمی باشد.نظریه شماره 15419 مورخه 20/04/88 كمیسیون قضایی و حقوقی سازمان قضایی موید همین نظر است.[27]
    2) تیراندازی نسبت به متواریان از بازداشتگاه یا زندان و متواریان در حال انتقال به منظور توقیف یا دستگیری آنان:
    بند 5 ماده 3 قانون بكارگیری سلاح مقرر داشته ماموران انتظامی در موارد زیر حق بكارگیری سلاح دارند: … در موردی كه شخص بازداشت شده یا زندانی از بازداشتگاه یا زندان و یا در حال انتقال فرار نماید، از اقدامات دیگر برای دستگیری و یا توقیف وی استفاده كرده و ثمری نبخشیده باشد.
    الف: بازداشتگاه ها: محل نگهداری موقت متهمانی است كه طبق قوانین و مقررات تاسیس و اداره می گردد.
    ب: بازداشتی: به كسی اطلاق می گردد كه طبق قوانین ومقررات تا اتخاذ تصمیم نهایی در بازداشتگاه نگهداری می شود.
    ج: زندان: محلی است كه در آن محكومان قطعی با معرفی مقامات ذیصلاح قضایی و قانونی برای مدت معین یا بطور دائم به منظور اصلاح و تربیت و تحمل كیفر نگهداری می شود.[28]
    با توجه به آئین نامه اجرایی بند 5 ماده 3 قانون بكارگیری سلاح كه در تاریخ 30/4/1381 بتصویب هیئت وزیران رسیده است شرایط ذیل برای تیراندازی بسوی زندانی یا بازداشتی فراری لازم می باشد:
    الف: تیراندازی باید بوسیله مامور انتظامی مراقب زندانی یا بازداشتی باشد.
    ب: مامور مراقب باید شخصا فرار متهم یا محكوم علیه را مشاهده نماید و بصرف اعلام سایرین نمی تواند از سلاح استفاده نماید.
    ج: مامور مراقب بدواً باید با بهره گرفتن از امكانات موجود نسبت به تعقیب و دستگیری فرد متواری اقدام نماید. بنابراین بصرف فرار متهم یا محكوم مجوز تیراندازی وجود ندارد و مامور باید ابتدا به تعقیب وی بپردازد.
    د: مامور مراقب باید با صدای بلند و رسا 3 مرتبه به فرد یا افراد متواری ایست بدهد اگر اقدام مامور یا مامورین در دستگیری متهم بی نتیجه ماند ابتدا مامور مراقب تكلیف دارد با صدای بلند به نحوی كه فرد متواری نوعاٌ متوجه شود 3 مرتبه ایست بدهد.
    ه: مامور مراقب با رعایت اطراف و جوانب به نحوی كه به دیگران آسیب نرسد اقدام به شلیک هوایی نماید. مرحله بعد از ایست دادن تیراندازی هوایی است.
    و: در صورت عدم تاثیر اقدامات فوق فرد متواری را از ناحیه كمر به پایین مورد هدف قرار دهد.
    پرسش: چنانچه فرد متهم در غیر بازداشتگاه یا زندان مثل محل تحت نظر نگهداری شود و از محل تحت نظر فرار نماید حكم قضیه چیست؟ آیا احكام قانونی فرار از زندان و بازداشتگاه حاكم است و در صورت فرار از تحت نظرگاه ماموران می توانند برای دستگیری متهم اقدام به تیراندازی نمایند؟
    پاسخ: كمیسیون مشورتی اداره حقوقی دادگستری در نظریه مورخ 11/4/1364 اعلام نموده منظور از تحت نظر قرار گرفتن بازداشت نیست. تحت نظر بودن با حبس و بازداشت از جهت كیفیت اجرا اختلاف دارد.
    اداره حقوقی قوه قضائیه در نظریه مشورتی شماره 1976/7-8/5/67 نیز اعلام داشته است:
    زندانی یا بازداشتی بعنوان تحت نظر بودن در قانون پیش بینی نشده تا بحث از شمول مقررات مربوط به زندان ها و بازداشتگاه ها در مورد آن مطرح گردد.
    در عمل نیز سازمان زندان ها بموجب آئین نامه اجرایی موجود از پذیرش متهمانی كه بموجب قرار صادره از مرجع قضایی معرفی نشده اند امتناع می نمایند و اینگونه افراد در كلانتری ها و یگان های انتظامی تحت نظر قرار می گیرند.
    بنابراین با توجه به صراحت قانون بكارگیری سلاح ماموران فقط حق تیراندازی جهت متوقف ساختن متهمین فراری از بازداشتگاه زندان و یا متهمین و مجرمینی كه در حال انتقال به مراجع قانونی فرار می نمایند را دارند و حق تیراندازی به متهمینی كه تحت نظر قرار گرفته و از محل تحت نظر ویا در جرائم مشهود پس از دستگیری فرار می كنند را ندارند.[29]
    توصیف یک قضیه:
    شرح ما وقع:شخصی به علت حمل مشروبات الکلی دستگیر و با سپردن ضامن آزاد می گردد و در تعاقب به مامورین دستور دستگیری نامبرده صادر که مامورین جلب، وی را در خیابان مشاهده و قصد دستگیری وی را داشته که نامبرده مشارالیه ضمن امتناع و خودداری از از همراهی با مامورین با آنان درگیر و اقدام به فرار می نماید که ستواندوم . . .ضمن اخطار لازم و شلیک دو تیر هوایی سپس کمر به پایین به سوی متهم متواری،تیراندازی که نامبرده علیرغم اصابت تیر به پای وی باز اقدام به فرار می نماید.در این خصوص پرونده تشکیل و دادگاه با توجه به اینکه شاکی،عمل یا فعلی جهت گرفتن اسلحه مامور انجام نداده و یا حمله یا مقاومت وی به نحوی نبوده که مامور(متهم) ناگزیر به استفاده از اسلحه کرده و خصوصاً اینکه شاکی صرفاً از هدایت و دلالت به کلانتری یا مرجع قضایی امتناع و مقاومت نموده و نیز قضیه مطروحه از شمول ماده 56 قانون مجازات اسلامی خارج و مطابقتی با آن نداشته زیرا اصلاً کسی دستور یا مقامی دستور تیراندازی نداده ثانیاً اقدام به عمل تیراندازی و مجروح نمودن شخص خلاف قانون است،در همین خ
    صوص مامور به پرداخت دیه و ارش و جزای نقدی بدل از حبس محکوم می گردد.سپس در پی اعتراض اداره حقوقی . . . دادگاه تجدیدنظر چنین اظهار می دارد:
    ((با توجه به اینکه افسر مربوطه بر اساس نیابت واصل شده از دادگاه انقلاب اسلامی در حالی که لباس نیروی انتظامی بر تن داشته و ابزار و وسایل کارش شامل بی سیم و دستبند و اسلحه کمری همراهش بوده برای دستگیری رفته ولیکن متهم اقدام به مقاومت و گلاویز شدن با مامور کرده است.در نتیجه چون اقدام مامور در شلیک به سوی مجلوب در حال فرار اجرای قانون و با رعایت موارد و شرایط پیش بینی شده برای به کارگیری سلاح بوده لذا وی از مسئولیت کیفری و جزایی مبرا می باشد و بر اساس بند 5 ماده3 و ماده 12 قانون نحوه به کارگیری سلاح توسط نیروی انتظامی و مواد 56 و 62 قانون مجازات اسلامی رای برائت وی صادر می گردد.))

    پایان نامه حقوق

    اما در تعاقب اعتراض مجلوب متواری شعبه . . . تشخیص دیوان عالی کشور مامور را چنین محکوم می نماید:
    استناد دادگاه تجدید نظر به بند 5 ماده 3 ق.ب.س صحیح نمی باشد زیرا ماده مذکور ناظر به موردی است که متهم بازداشت شده و از بازداشتگاه فرار نماید یا از زندان فرار نماید یا در حال انتقال فرار نموده و حال آنکه مامور حکم جلب داشته و متهم فرار نموده است و مامور حق تیراندازی نداشته است و در گزارش نیروی انتظامی ذکر شده که غیرنظامی با مامور درگیر شده و قصد گرفتن تجهیزات وی را داشته که این صحیح نمی باشد،علیهذا رای صادره خلاف بین قانون و شرع می باشد،دادنامه صادره نقض و به استناد مواد 481-483-442-367-614 و رعایت مواد 22 قانون مجازات اسلامی مامور را به پرداخت یک صدم دیه کامل بابت دو فقره حارصه و پرداخت یک دهم دیه کامل بابت نافذه پا و پرداخت یک دهم دیه کامل بابت شکستگی استخوان ران و پرداخت دو صدم دیه کامل بابت ارش از بین رفتن غضروف و همچنین پرداخت 500000 ریال جزای نقدی در حق دولت محکوم می نماید،رای صادره قطعی است.
    نتیجه گیری:
    در قضیه مطروحه هرچند ظاهراً قاعده تحذیر رعایت شده است و مامورین پس از اخطار و شلیک تیر هوایی به طرف پای متهم فراری تیراندازی کرده اند،اما با این وصف به نظر می رسد که ضرورتی برای تیراندازی وجود نداشته است و مامورین باید به شیوه های دیگر و از جمله تعقیب متهم فراری او را دستگیر می کردند.
    از طرفی دیگر هم چون اتهام متهم حمل مشروبات الکلی بوده و قابل انطباق با جرایم مذکور در بند 4 ماده 3 ق.ب.س نیست،با توجه به مراتب فوق رای دادگاه تجدیدنظر منطبق با مقررات نبوده است اما رای صادره از دادگاه بدوی و نیز رای شعبه تشخیص دیوان عالی کشور صحیح و منطبق با قانون می باشد.[30]
    مبحث سوم : تیراندازی برای حفاظت سلاح، اماكن و تاسیسات و تجهیزات:
    بموجب بند های 6و7و8 ماده 3 قانون بكارگیری سلاح در موارد ذیل ماموران مسلح برای حفاظت از سلاح و اماکن و تاسیسات و تجهیزات حق استفاده از سلاح را دارند:
    1)تیراندازی برای حفظ اماكن انتظامی (بند6 ماده 3 قانون بكارگیری سلاح):

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تحول گفتمان ادبی دو نسل از داستان نویسان معاصر ایران- قسمت 13 ...

    -عقربه ها می لغزیدند ،کند و مطمئن . (شازده احتجاب ص10)
    -فراش ها یا سربازها و یا رقاصه ها بیایند بیرون . (شازده احتجاب ص10)
    -و فخرالنساء باز زد با همان انگشت بلند و سفیدش . (شازده احتجاب ص 10)
    -بعد تنها صدای بلور بود که فرو می ریخت ،که درتداوم نامنظم و سمج آنهمه تیک و تاک تکه تکه می شد. (شازده احتجاب ص10)(در اینجا کل جمله را یکبار دیگر تکرار می کندو تکراری که تنها در ذهن خواننده شکل می گیرد)
    -کلاه خود را گذاشت روی سر من . (شازده احتجاب ص10)
    -قفسه ها پر بود از خرده ریز. (شازده احتجاب ص10)
    -مثل تنش که آنهمه سرد و سفید بود ،کشیده بود و بی خون . (شازده احتجاب ص11)
    -PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است) هایش کوچک و گرد بود و موهایش نرم . (شازده احتجاب ص 11)
    -دست کشید تو موهای فخری . (شازده احتجاب ص11)
    -به گلهای قالی نگاه می کرده ،حتما . (شازده احتجاب ص11)
    -انگشت های سرد فخرالنساء گوش های شازده احتجاب را لمس می کرد و انحنای گونه ها و چانه و بعد لب ها را. (شازده احتجاب ص12)
    -ششلول پدربزرگ بود ،سنگین وسرد. (شازده احتجاب ص12)
    -شازده احتجاب می دانست که فایده یی ندارد ،که نمی تواند ، که پدر بزرگ مثل همیشه ،مثل همان عکس سیاه و سفیدش خواهند ماند. (شازده احتجاب ص12)
    -سرفه کرد بلند و کشدار(شازده احتجاب ص13)
    -و رها کرد تا پدر بزرگ همچنان عکسی بماند و نشسته بر تختی یا بر پشت اسبی رام و یا پشت آن توده گوشت بی شکل و زنده و خندان . (شازده احتجاب ص13)
    -و پدر بزرگ را دید و آن خطوط عمیق پیشانی را و دولایه گوشت غبغب را . (شازده احتجاب ص13)
    -دونوک ،سبیل مراد خان که سال ها بود از دو طرف دهانش آویزان شده بود،حالا می رسید به گوش ها . (شازده احتجاب ص15)
    -مراد خان کلاهش را گذاشت روی سرش و نشست روی نشیمن جلو . (شازده احتجاب ص15)
    -سم اسب ها ،حتما لغزیده . آنهم روی آن آسفالت یخ زده . (شازده احتجاب ص16)
    -…که چرا نوکر ها را بالگد ومشت بیرون انداخت و حتی مراد را . (شازده احتجاب ص16)
    -…که زدم تخت سینه نوکر ها و رفتم توی اندرون . (شازده احتجاب ص16)
    -دستش را کشید توی موهای سرش . (شازده احتجاب ص18)
    -به تاخت رفتیم ده چرنویه . (شازده احتجاب ص18)
    -از اسب پیاده شد و افسارش را داد دست من . (شازده احتجاب ص18)
    -سوارها ،عمو بزرگت را کشان کشان آوردند توی اتاق . (شازده احتجاب ص19)
    -و شما بالش را گذاشتید روی صورت عمو بزرگ ونشستید روی رویش . (شازده احتجاب ص19)
    -پسر یک زنکه دهاتی بی و سر و پا با من با شازده بزرگ . (شازده احتجاب ص 19)(فعلی در کار نیست .)
    – شما با پشت دست زدیدتوی صورت عمو بزرگ که با همان ضربه افتاد کف اتاق . (شازده احتجاب ص19)
    2-8-5نام ها و سایه ها :

    بله سال 75 بود . بعد از خود کشی خان دایی . پاییز و زمستان ( نویسنده وسط جمله نقطه می گذارد مثل اینکه جمله تمام شده است د رحالی که که به نظر می رسد در جایی جمله که هنوز ادامه دارد، ویرگول مناسب تر باشد . )( نام ها و سایه ها ص 7)
    به نظرم دو سه هفته ای بعد از خود کشی خان دایی بود. آذر ماه . آن هم در آن سن و سال . (نام ها و سایه ها ص 7 )
    من هم مثل محسن به او می گفتم خان دایی.(نام ها و سایه ها ص8)
    -ساعتها می نشستیم در ایوان آن خانه بزرگ و بلند به تخته زدن. (نام ها و سایه ها ص8)
    و بعد می داد به من . (نام ها و سایه ها ص8)
    -گاهی هم شروع می کرد به توضیح دادن . (نام ها و سایه ها ص8)
    -این را چرا نوشته و کجا . (نام ها و سایه ها ص8)
    -در آن نامه آخری گفته نوشته اش را بدهند به من.(نام ها و سایه ها ص8)
    – همه راپاره کرده ریخته دور. (نام ها و سایه ها ص8)
    – همان جا توی اتاق خاندایی نشستم بیبنم چه کار می شود کرد با این اینها . (نام ها و سایه ها ص8)
    – همان وقتها بود که نشستم به نوشتن. (نام ها و سایه ها ص9)
    – تانثرش یکدست شود مثلا. (نام ها و سایه ها ص9)
    – اگر به دردش نخورد بیاندازد دور. (نام ها و سایه ها ص10)
    -آقای میر علایی را دیده بودم . هم در آن کتاب فروشی آفتاب در خیابان سعادت آباد ،هم بعد که آمد خیابان میر(نام ها و سایه ها ص11)
    -مرا هم اومعرفی کرد به ناشر (نام ها و سایه ها ص11)
    -این آخری گاهی که تنها بودمی رفتم آنجا.پیش از ظهر ها .کتابفروشی زنده رود.می نشستیم به صحبت . (نام ها و سایه ها ص11)
    (نویسنده در اینجا نقطه می گذراد درحالی که بایدویر گول بگذارد. جمله ها یا کلمه ها به یکدیگر مربوط اند. هر اصطلاح بدون جمله یا اصطلاح قبلی بی معنا می نمایاند. )
    -محترمانه گفتن باشد برای مخدرات محترمات . (نام ها و سایه ها ص228)
    -سیگارش را می گذاشت پهلو دستش . (نام ها و سایه ها ص228)
    عکس مرتبط با سیگار
    -چیز دندانگیری پیدا نکرده بود لابد. (نام ها و سایه ها ص228)
    -بااین حرفش هم به من نیش می زد هم به خان دایی.(نام ها و سایه ها ص228)
    -بعد کم کم رفتم طرفش . (نام ها و سایه ها ص228)
    -بعدها شاید برای فرار ازبیکاری و دردسر های روزمره رفتم سراغ یادداشت هام. (نام ها و سایه ها ص228)
    -شاید هم واقعا نوعی لجبازی بود با محسن. (نام ها و سایه ها ص228)
    – یعنی بهانه است برلی پیداکردن راه به دل کسی که نه عاطفه سرش می شود ،نه نمی دانم چی ؟ (نام ها و سایه ها ص228)
    – تا نزدیکی های ظهر نشسته بودند به پرگفتن. (نام ها و سایه ها ص248)
    -خودش را لوس می کند براش . (نام ها و سایه ها ص248)
    -ظهر نشده بود که رفتند .هر دو با هم . (نام ها و سایه ها ص248)
    -نشستم سر باقی مانده یادداشت ها . (نام ها و سایه ها ص248)
    -او چلو کباب خورد من ماهی . (نام ها و سایه ها ص261)
    -یک آقای سیروس ایوانی بوده که خان داداش یکیشان بوده و خان دایی آن یکی . (نام ها و

    دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
    سایه ها ص261)
    – خطی قدیمی .چیزی شبیه نسخ .با چه دقتی نوشته .مثل کتابهای چاپ سنگی .یا نسخه ها ی خطی (نام ها و سایه ها ص28)( نویسنده در اینجا نقطه می گذراد درحالی که بایدویر گول بگذارد. جمله ها یا کلمه ها به یکدیگر مربوط اند. هر اصطلاح بدون جمله یا اصطلاح قبلی بی معنا می نمایاند. )
    -با چه شوقی می افتادیم روی متنها و به هر جان کندنی بود می خواندیم . اسناد نیاکان .به قول ما دانشجویان اریژینال . (نام ها و سایه ها ص28)
    -حالا هفت هشت سالی گذشته از آن روزها . (نام ها و سایه ها ص28)
    -فریبا الان یک پسر 6 ساله دارد مثل ماه. (نام ها و سایه ها ص28)
    (اخوت وقتی که از از زبان پروین حرف می زند اصطلاحات و تکیه کلامهای احساسی مثل قربانش بروم ،الهی ،مثل ماه ،و….را زیاد به کار می گیرد تا به زعم خود زبان یا روایت را زنانه جلوه دهد.)
    –پوریا قربانش بروم الهی(نام ها و سایه ها29)
    –قربون تو نیم وجبی بروم که..(نام ها و سایه ها 29)
    -پاک شده یک زن خانه دار و مارد مهربان !چاق هم شده ،نه خیلی . (نام ها و سایه ها ص28)
    -چهل سال بیشتر دارد اما انگار یک دختر بیست و دوسه ساله . (نام ها و سایه ها ص28)

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:41:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تاثیر دوبرنامه تمرین(پیوسته و گسسته) بر عوامل خطر زای قلبی عروقی زنان میانسال غیر ورزشکار- قسمت 11 ...

    لیرا و همکاران (2010)تاثیر تمرین مقاومتی بر نیمرخ چربی مردان غیر ورزشکار را مورد بررسی قرار دادند.آزمودنی های آنان با توجه به شدت تمرین به چهار گروه تقسیم شدند ولی تعداددوره ها ،تکرار و بار تمرین در همه گرو ها یکسان بود.نتایج تحقیق نشان داد که تمرین با 50%یک تکرار بیشینه نسبت به تمرینات شدیدتر منجر به افزایش بیشتر HDL میگردد.محققان عنوان کردندکه تمرین مقاومتی طولانی میتواند باعث تغییر در نیمرخ لیپیدی شود و شدت های تمرین متوسط و کم نسبت به تمرینات شدید تاثیر گذاری بیشتری بر لیپوپروتئین پرچگال دارد.
    انجام تمرینات هوازی در کنار مکمل ویتامینE نیز به مدت 8 هفته توانست باعث افزایش HDL آزمودنی ها شود (حقیق و همکاران،1389)
    فرامرزی و همکاران) 1390( نیز تاثیر یک دوره تمرین هوازی موزون بر سطوح استراحتی ویسفاتین و برخی عوامل خطر زای متابولیک زنان دارای اضافه وزن را بررسی کردند، آنان در نهایت اعلام کردند که 8 هفته تمرین هوازی موزون می تواند از طریق کاهش توده ی چربی بدن و کاهش وزن باعث بهبود نیمرخ های چربی و از جمله افزایش HDL در زنان چاق شود.
    مطالعات انجام گرفته توسط دورستین و همکاران )2001( نشان می دهد که فعالیت ورزشی بیشترین تاثیر را بر لیپوپروتئین پرچگال 4 تا 24 میلی گرم در دسی لیتر در افرادی که دارای مشاغل فعال هستند و یا در فعایت های استقامتی شرکت می کنند، بالاتر از افراد بی تحرک هستند.(دورستین و همکاران،2001 ) .
    مرور تحقیقات انجام شده در این زمینه اعلام میکند که حداقل 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی میتواند باعث تغییرات مثبت در نیمرخ چربی آزمودنی ها شود.محققان افزایش معنی دار در لیپو پروتئین پر چگال را در 24 تحقیق از 51 پژوهش گزارش کردند.در مجموع علل افزایش لیپو پروتئین پر چگال را میتوان در افزایش تولید HDLتوسط کبد و تغییر در آنزیم های مختلف نظیر لیپوپروتئین لیپاز ولیستین ترانسفراز و کاهش فعالیت آنزیم هپاتیک (لیپاز کبدی)دانست ،که شدت و مدت تمرین در این تحقیق به قدری بوده است که باعث تغییرات مثبت در سطوح HDL وضمن کاهش آنزیم لیپاز کبدی مانع از رسوب کلسترول در دیواره عروق گردد.
    5-2-3- تاثیر فعالیت ورزشی بر میزان تری گلیسرید
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد كه هشت هفته تمرین به صورت گسسته باعث كاهش معنی داری تری گلیسرید در آزمودنی های گروه تمرین گسسته نسبت به گروه كنترل گردید اما بین گروه گسسته و پیوسته تفاوتی دیده نشد. این نتایج با یافته های فرامرزی و همكاران، 1390؛ صارمی و همكارن، 1389؛ سیاری و همكاران ، 1386؛ حقیقی و همكاران، 1389؛ همكاران، 1389؛ سردار و همكاران،1387؛ كریمی جشن و همكاران،1381؛ لیرا و همكاران،2010؛ همسو و با نتایج، 1387؛ گائینی و همكاران،1391؛ ناظم و همكاران، 1380؛ اسرار عسكری و همكاران، 1391، حجتی و همكاران ناهمسو بود.
    سیاری و همكاران (1386) تاثیر 8 هفته تمرین زیر پیشینه شنا و دومیدانی را بر چربی و لیپوپروتئین های سرم دانش آموزان پسر مبتلا به چاقی بررسی كردند. محققان گزارش كردند كه بین مقادیر تری گلیسرید گروه های تمرین و كنترل و همچنین بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری مشاهده گردید، بدین صورت كه تری گلیسرید متعاقب تمرینات دویدن نسبت به گروه شناگر، کاهش بیش تری داشته است.
    اسرار عسكری و همكاران (1391) در تحقیقی اثر هشت هفته تمرین هوازی را بر سطوح لیپید و لیپوپروتئین های سرم زنان غیر ورزشكار سالم بررسی كردند. آزمودنی ها به مدت 8 هفته ، هفته ای سه جلسه و هر جلسه یک ساعت تمرین هوازی با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند. نتایج تحقیق نشان داد كه مقادیر TG در گروه تمرین كاهش داشته است ولی این تغییر معنادار نبود.
    سردار، گایینی و رمضانی (1387) تاثیر فعالیت بدنی هوازی 8 هفته ای بر قند خون، درصد چربی بدن، حداكثر اكسیژن مصرفی و عوامل خطرزای بیماری های قلبی عروقی در بیماران مرد دیابتی نوع یک را مورد بررسی قرار دادند. 20 نفر از بیماران مرد دیابتی نوع 1، 15 تا 25 ساله به صورت هدفمند انتخاب شده ، و در یک برنامه ی منظم ورزشی شركت كردند. برنامه تمرینی شامل 45 تا 60 دقیقه فعالیت هوازی با شدت 60-80 درصد ضربان قلب ذخیره سه بار در هفته بود. پیش و پس از 8 هفته فعالیت بدنی هوازی منظم از آزمودنی ها نمونه ی خونی گرفته شد. درصد چربی بدن و حداكثر اكسیژن مصرفی محاسبه شد . پس از 8 هفته فعالیت بدنی منظم تغییر معنی داری در قند خون ناشتا، كلسترول تام، LDL-C ، HDL-C و BMI مشاهده نشد، اما تغییر معنی داری در تری گلیسرید، درصد چربی بدن، فشار خون سیستولی و دیاستولی، ضربان قلب استراحتی و حداكثر اكسیژن مصرفی بیماران مرد دیابتی نوع 1 به وجود آمد. نتیجه گرفته شد كه فعالیت بدن هوازی 8 هفته ای بر تری گلیسرید، درصد چربی بدن، فشارخون سیستولی و دیاستولی، ضربان قلب استراحتی و حداكثر اكسیژن مصرفی بیماران مرد دیابتی نوع 1 تاثیر مثبت دارد و بر قندخون ناشتا، كلسترول تام ، LDL-C ، HDL-C، BMI بی تاثیر یا كم تاثیر است كه با ادامه ی فعالیت های بدنی ممكن است این تاثیرات بارزتر شود.
    گائینی و همكاران (1391) تاثیر دو روش تمرین هوازی تداومی و تناوبی را بر لیپوپروتئین های سرم زنان غیر ورزشكار بررسی كردند. برنامه تمرین شامل 8 هفته دویدن، هفته ای سه روز با شدت 65 تا 75 حداكثر ضربان قلب بود. نتایج نشان داد كه تری گلیسیرید پس از 8 هفته تمرین هوازی تناوبی كاهش داشته است اما گروه تمرین هوازی تداومی تغییر معناداری در مقادیر تری گلیسرید نسبت به پیش آزمون و گروه كنترل نشان ندادند.
    با توجه
    به اینكه تری گلیسرید از سوبستراهای مهم جهت تولید انرژی در فعالیت های هوازی محسوب می شود اگر شدت و مدت تمرین مناسب باشد و سیستم انرژی غالب به صورت هوازی انرژی مورد نیاز فعالیت را فراهم كند، سوخت و ساز چربی ها و به اندازه ای می رسد كه در طولانی مدتی می تواند منجر به كاهش معنی دار تری گلیسرید سرم گردد.
    تحقیقات انجام گرفته تا این زمان یک ارتباط معكوس بین فعالیت بدنی و سطوح TG سرم را نشان داده اند (دورستین و همكاران، 2001). در هر حال نتایج تحقیقات بالینی با توجه به آزمودنی های مورد بررسی، نتایج متناقضی را ارائه داده اند. اكثر مطالعات عنوان كرده اند كه تمرین هوازی می تواند باعث كاهش TG گردد. تمرینات طولانی مدت تر با هزینه انرژی 1000 تا 1200 كیلو كالری در هفته مقادیر TG را در اغلب مطالعات كاهش داده اند (دورستین و همكاران، 2001) . البته مشخص شده است كه فعالیت بدنی در مردان بیش از زنان بر روی تری گلیسرید تاثیر می گذارد (لئون و همكاران، 2000).
    با توجه به ارتباط بین فعالیت بدنی و مقدار لیپوپروتئین لیپاز كه در برداشت تری گلیسرید برای سوخت نقش دارد؛ می توان نتیجه گیری كرد كه مقدار و نوع تمرین در تحقیق حاضر به گونه ای بوده است كه نحوه فعالیت گسسته توانسته فعالیت آنزیم لیپوپروتئین لیپاز را افزایش داده و باعث كاهش تری گلیسرید شود.
    تری گلیسرید اخیراً به عنوان یک عامل خطرزای قلبی عروقی مستقل شناخته شده است و می تواند توسط فعالیت بدنی تعدیل گردد (سزاپاری و رادر، 2001). افزایش مقادیر TG اغلب با كاهش HDL-C به ویژه در مبتلایان به سندروم متابولیک همراه است.
    5-2-4- تاثیر فعالیت ورزشی بر مقادیر کلسترول سرم
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که 8 هفته فعالیت ورزشی پیوسته و گسسته باعث تغییر معنی دار در بین آزمودنی های گروه های تحقیق نگردید و فعالیت ورزشی در این مدت نتوانست کاهش معنی داری را در میزان کلسترول آزمودنی ها ایجاد کند.این یافته ها با نتایج سرداروهمکاران، 1387؛حجتی وهمکاران ،1387؛ مایل و همکاران، 2003؛مقرنسی وهمکاران،1386 ؛ و سردرودیان و همکاران ،1389 همسو و با یافته های اونیس و همکاران،1387؛ ثالثی و همکاران ،1386؛زارع و همکاران، 1390؛ صارمی و همکاران،1389؛ قنبری نیاکی و همکاران،1389؛ سیاری و همکاران،1386؛ بویوکیازوهمکاران2009، ثالثی و همکاران 1386وعباس پور و همکاران ناهمسو بود.
    بویوکیاز و همکاران) 2009( در مطالعه ای بر روی چربی های خون زنان یائسه اعلام کردند که اثرگذاری بر لیپیدهای خون شدتی بالاتر از 62 درصد ضربان قلب ذخیره ، نیاز است.
    طاهری و همکاران) 1386( تاثیر 8 هفته تمرین هوازی بر چربی و لیپوپروتئین های خون زنان غیر ورزشکار را بررسی کردند. آزمودنی های این تحقیق به مدت 8 هفته ، هفته ای 3 جلسه یک ساعته با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه تمرین کردند که نتایج تمرین حاکی از کاهش کلسترول آزمودنی ها بود. شاید یکی از دلایل تفاوت یافته های تحقیق طاهری و مطالعه حاضر در شدت تمرین باشد که کل دوره تمرینی آنان بالاتر از 60 درصد قلب بیشینه بود ولی شدت تحقیق حاضر در 4 هفته اول کمتر از 60 درصد بوده است.
    اونیس و همکاران )2008( تاثیر رژیم غذایی و ورزش بر لیپوپروتئین ها و آدیپونکتین سرم دختران مورد بررسی قرار دادند.آزمودنی ها در سه گروه ورزش، ترکیب ورزش و رژیم غذایی در تحقیق شرکت کردند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان کلسترول تنها در گروه ورزش و رژیم غذایی کاهش نشان داد. محققان اعلام کردند که ترکیب ورزش با رژیم غذایی توانسته است کلسترول را کاهش دهد و ورزش و رژیم غذایی به تنهایی این تاثیرات را ندارند.
    در مجموع می توان اذعان داشت که چون آنزیم HMG/COA ساخت کلسترول ترکیب واسطه ای مهم و کلیدی به شمار می رود و افزایش هورمون انسولین به دنبال سازگاری این هورمون نسبت به تمرینات هوازی ، اگر تمرینات در مدت و شدت مناسب انجام شود ،می تواند کلسترول را کاهش دهد.
    همچنین کاهش لیپوپروتئین پرچگال نیز می تواند به افزایش کلسترول در خون منجر شود.HDL به عنوان یک فسفولیپید سنگین با حداقل میزان چربی میتواند از رسوب کلسترول در رگ های خونی جلوگیری کند و این چربی مضر را در عروق به حرکت در آورده و از مسیر عروق خارج کند.به علاوه افزایش مقادیر LDL وVLDL نیزبه علت دارا بودن کلسترول زیاد میتواند باعث افزایش کلسترول سرم شود.
    5-2-5- تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی بر سطوح استراحتی پروتئین واکنشگر C
    نتایج تحقیق حاضر در مورد تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی بر CRP حاکی از عدم تفاوت معنی دار این متغیر در بین سه گروه بود. اگر چه در گروه تمرین پیوسته این مقادیر در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش یافته بود ولی این تغییرات با گروه های دیگر تفاوت معنی دار نداشت.
    نتایج تحقیق حاضر با پژوهش های راوسن و همکاران،2002؛وردات و همکاران،2004؛ هافمن و همکاران،2004؛ لاکا و همکاران،2005؛ هامت و همکاران ،2004؛ نیکولاس و همکاران،2004؛ مارسل وهمکاران،2004 همخوان وبا تحقیقات وانامت و همکاران،2002؛ چرچ و همکاران،2002؛ گیفکن و همکاران،2001؛ آبرامسون و همکاران،2002؛تی سی و همکاران،1997؛ ماتوسیچ و همکاران ،2000؛ میلانی و همکاران، 2004؛فالون و همکاران،2001 و کوهرت و همکاران، 2006 ناهمخوان است.
    بررسی نتایج این تحقیق با مطالعات مقطعی و همه گیرشناسی که در گروه های بزرگ انجام شده است حاکی از آن است که اکثر تحقیقات مقطعی ( چرچ و همکاران ،2002؛ وانامت و همکاران،2002؛ گیفکن و همکاران، 2001 وآبرامسون و همکاران،2002) نتایجی خلاف پژوهش حاضر را گزارش کرده اند.
    به طور مثال گیفکن و همکاران (2001) با تحقیق بر روی 5888 زن و مرد بالای 65 سال گزارش می نمایند هر چقدر میزان مصرف کالری در اثر فعالیت بدنی در طول هفته افزایش یابد، میزان CRP افراد کاهش بیشتری نشان می دهد.وانامت و همکاران(2002 ) نیز با تحقیق بر روی 3810 مرد 79-60 سال گزارش کردند که با افزایش فعالیت بدنی ، مقدار CRP کاهش یافت.
    در مجموع می توان اذعان داشت که مطالعات مقطعی و همه گیر شناسی اغلب نتایجی خلاف یافته های تحقیق حاضر اعلام کرده اند ،لیکن این تحقیقات چند محدودیت دارند. اولا ارتباط مشاهده شده میان فعالیت بدنی و CRP در تحقیقات مقطعی یک رابطه علت و معلولی را مشخص نمی کند. ثانیا این تحقیقات اثرات تجمعی فعالیت بدنی را طی چندین سال را بر روی CRP بررسی کرده اند که اکثرا اثر گذار بوده است در حالی که تغییرات کوتاه مدت مانند تحقیق حاضر ممکن است این تاثیرات را نداشته باشد.
    بررسی تحقیقات مداخله ای و تجربی در زمینه نقش فعالیت بدنی بر CRP حاکی از نتایج موافق و مخالف بسیاری با یافته های پژوهش حاضر است.به طور مثال ماتوسیچ و همکاران (2000 ) اعلام کردند که 9 ماه تمرین ماراتن بر روی 12 ورزشکار مرد کاهش 31% در CRP را دارد، که البته باید توجه نمود که در این تحقیق آزمودنی ها برای ماراتن تمرین می کردند و حجم تمرین ورزشی آنان به صورتی غیر متعارف بالا بوده است که امکان مقایسه با افراد عادی را مشکل می سازد.
    همچنین میلانی و همکاران (2004) کاهش 41 درصدی در CRP بیماران قلبی پس از 3 ماه تمرین توانبخشی را گزارش کردند. لیکن آزمودنی های تحقیق در کنار ورزش ،تغییرات دیگری نیز در شیوه زندگی خود داشتند. از سوی دیگر تحقیقات مداخله ای نیز وجود دارند که با نتایج حاصل از پژوهش های فعلی موافق هستند. برای مثال هافمن و همکاران (2006) پس از شش ماه تمرین هوازی در سطوح مختلف بر روی 193 زن و مرد سنین مختلف، اعلام کردند که در غیاب تغییرات عمده در رژیم غذایی، 6 ماه تمرین هوازی نمی تواند تغییر معنی دار در CRP ایجاد کند.
    لاکا و همکاران (2005) پس از 20 هفته برنامه ورزشی استاندارد بر روی 625 زن و مرد بی تحرک سالم گزارش کردند که فعالیت ورزشی تنها در افرادی که CRP بالا داشتند اثر گذار بوده است و افرادی که CRP پایین یا متوسط داشتند، تغییری ایجاد نشده است.
    به علاوه تعدادی از تحقیقات مداخله ای نیز وجود دارند که نتایج آن به مانند پژوهش حاضر حاکی از کاهش CRP در اثر فعالیت ورزشی بوده است. لیکن این تاثیر از لحاظ آماری معنی دارنبوده است. برای مثال فایری و همکاران (2005) در تحقیق بر روی 50 زن یائسه مبتلا به سرطان سینه که در یک برنامه ورزشی 15 هفته ای ، سه جلسه در هفته شرکت داشتند گزارش کردند که CRP آزمودنی های گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش داشته است ولی این کاهش معنی دار نبود.
    ثالثی و همکاران(1386) نیز کاهش در مقادیر پروتئین واکنشگر C را در گروه های تحقیق در پیش آزمون و پس آزمون مشاهده کردند ولی این تغییرات در بین گروه های تمرین معنی دار نبود.محققان کافی نبودن مدت و شدت تمرین را دلیل عدم تاثیر عنوان کردند.
    همچنین به نظر می رسد یکی از دلایل مهم عدم ارتباط آماری فعالیت بدنی با کاهش CRP در مطالعات تجربی و مداخله ای به مانند پژوهش حاضر ، عدم همراهی سایر تعدیل کنند های شیوه زندگی مانند رژیم غذایی به همراه مداخله ورزشی باشد.
    در تحقیقاتی که محقق رژیم غذایی را به همراه ورزش در تحقیق به کار برده است نتایج کاملا معنی دار بوده است. برای مثال یو و همکاران (2004) اعلام کردند که 6 ماه رژیم غذایی در کنار ورزش باعث کاهش معنی دار CRP در زنان یائسه چاق می گردد. همچنین اسپوزتیو و همکاران(2003) پس از انجام یک تحقیق تجربی کاهش معنی دار CRP بعد از 2 سال افزایش فعالیت بدنی و پیروی از یک رژیم غذایی مدیترانه ای در زنان چاق را اعلام کردند.
    در مجموع باید اذعان داشت که سازو کارهای موثر بر تغییرات CRP در اثر ورزش و فعالیت بدنی بسیار زیاد و پیچیده است. برخی از این عوامل مانند افزایش فعالیت سلول های کشنده طبیعی ،توسعه و بهبود حساسیت به انسولین، میزان کاتکولامین های در گردش ، تغییر در سایتوکین های پیش و ضد التهابی ،آنتی اکسیدان ها ، نیتریک اکساید و مولکول های چسبنده در این تحقیق بررسی نشدند ولی در برخی پژوهش ها به عنوان عوامل تاثیر گذار بر مقدار CRP مطرح هستند.همچنین عواملی مانند ترکیب بدن ،کاهش وزن ،هورمون های زنانه،مصرف دخانیات،سن،جنسیت،تکرار،مدت وشدت تمرین به همراه تاثیرات مواد غذایی هر کدام سازو کارهایی هستند که به سهم خود تاثیراتی در پاسخ فعالیت ورزشی به CRP داشته اند.
    5-2-6- تاثیر فعالیت ورزشی بر سیستاتین C
    نتایج تحقیق حاضر حاکی از عدم تفاوت معنی دار مقادیر سیستاتین C در بین گروه های تحقیق بود به این معنی که هشت هفته فعالیت ورزشی نتوانست مقادیر استراحتی سیستاتین C را در آزمودنی های گروه تمرین پیوسته و گسسته نسبت به گروه کنترل کاهش دهد. نتایج این تحقیق با یافته های حسینی وهمکاران،1388؛ اونیل و همکاران،2007؛ وویلسون و همکاران ،2010 موافق و با نتایج ویلیامز و همکاران ،2003؛ مک مانوس وهمکاران،2007؛ مردیت و همکاران ،2005؛پچتر و همکاران،2003 و پاکسمان وهمکاران ،2008 مخالف بود.
    پچتر و همکاران(2003) با انجام 12 هفته ورزش در آب اعلام کردند که این فعالیت ورزشی بر سیستاتین C بیماران با نارسایی کلیوی خفیف یا متوسط اثردارد به صورتی که 12 هفته فعالیت ورزش در آب توانست همه شاخص های عملکردی قلبی تنفسی را بهبود داده و باعث کاهش معنی دار میزان سیستاتین

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
    C در بیماران با نقص کلیوی گردد.وجود تفاوت در نتایج تحقیق حاضر با تحقیق پچتر را می توان در چند مورد جستجو کرد. اولا تحقیق پچتر 12 هفته انجام گرفت و تحقیق حاضر 8 هفته که مدت زمان طولانی تر تحقیق آنان می تواند در اثر گذاری بر سیستاتین C موثر باشد. ثانیا نوع تمرینات نیز از عوامل اثر گذار است به صورتی که در این تحقیق عمدتا تمرینات با ماهیت هوازی انجام گرفت ولی در تحقیق پچتر(2003) با توجه به اجرای فعایت در آب، تمرینات ماهیتی هوازی متفاوتی داشته است که می تواند نوعی تمرین ترکیبی در نظر گرفته شود. همچنین نوع آزمودنی های تحقیق نیز می تواند اثرگذار باشد به این صورت که در تحقیق حاضر آزمودنی ها زنان میانسال سالم بوده اند ولی در تحقیق پچتر از آزمودنی های با نقص کلیوی استفاده شده است که در اثر بیماری که داشته اند مقادیر اولیه سیستاتین C آنها بالاتر بوده است. و فعالیت ورزشی توانسته است در مدت تحقیق موثر باشد.
    از سوی دیگر حسینی و همکاران (1388) که اثر تمرینات مقاومتی بر مقادیر سیستاتین C و پروتئین واکنشگر C را در دختران چاق بررسی کردند به مانند تحقیق حاضر به این نتیجه رسیدند که هشت هفته تمرین مقاومتی تاثیری بر سطوح پلاسمایی سیستاتین C دختران چاق نداشت ،آنان کافی نبودن شدت و مدت تمرینات را از علل احتمالی عدم تاثیر تمرین بر سیستاتین C ذکر کردند.
    در مجموع باید متذکر شد که بررسی های متعدد مشخص کرده اند که مقادیر سیستاتین C در افراد بالای 60 سال به مقدار قابل ملاحضه ای افزایش می یابد. البته میزان سیستاتین C در افراد بیست تا پنجاه و نه ساله به سن وابسته نیست.همچنین مقادیر این متغیر در مردان به طور معنی داری بیشتر از زنان است. به علاوه شاخص توده بدن و وضغیت چاقی نیز در این رابطه اثر گذار است به طوری که هر چه اندازه دور کمر بیشتر باشد، سیستاتین C هم در مردان از زنان بیشتر است. ایلیوت و همکاران)2002 (عنوان می کنند که سطح بالاتر شاخص توده بدنی ارتباط مثبت با سطوح سیستاتین C بالاتر در آزمودنی ها دارد.بیماری هایی نظیر مشکلات کبدی و پر کاری و کم کاری تیروئید هم ممکن است بر میزان سیستاتین C تاثیر بگذارد. همچنین میزان سیستاتین C در بیماری های بدخیم یا روماتیسمی نیز افزایش می یابد و داروهای مشخص مانند کورتیکو استروئیدها باعث افزایش وسیکلوسپورین باعث کاهش سیستاتین C گردد. بنابراین بالا بودن شاخص توده بدنی در آزمودنی ها ی تحقیق مدت 8
    هفته ای فعالیت های بدنی و شدت 70-50 درصدی این فعالیت را بتوان در کنار نوع و ماهیت فعالیت های ورزشی تجویزی را به عنوان عوامل عدم تاثیر معنی دار فعالیت های ورزشی اجرا شده در این تحقیق بر مقادیر سیستاتین C اعلام نمود.
    5-3- نتیجه گیری
    در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که برنامه تمرین هشت هفته ای می تواند بر برخی از عوامل خطر زای قلبی عروقی مانند تری گلیسیرید، لیپوپیوتئین کم چگال، لیپوپیوتئین پر چگال تاثیر مثبت و معنی دار داشته باشد و عدم تاثیر و یا تاثیر کمتر بر روی سایر عوامل مانند پروتئین واکنشگر C ، سیستاتین Cو کلسترول می تواند به دلیل متغیرهای تمرینی مانند شدت و مدت تمرین یا عدم همراهی سایر مداخلات مرتبط مانند رژیم غذایی باشد. البته مقایسه دو نوع تمرین گسسته و پیوسته مشخص کرد که تمرینات گسسته که با مدت زمان کم و در دو نوبت در روز انجام گرفت، اثرگذاری بیشتری بر عوامل خطرزای قلبی و عروقی داشته است و افراد جهت تاثیرگذاری بیشتر فعالیت های ورزشی می توانند از این نوع تمرینات در برنامه روزانه استفاده کنند.
    5-4- پیشنهاد های پژوهش
    5-4-1- پیشنهادهای کاربردی
    با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می گردد زنان غیر ورزشکار جهت سود بردن از فواید فعالیت های ورزشی برای کاهش عوامل خطر زای قلبی عروقی از فعالیت های ورزشی ارائه شده در این تحقیق به ویژه از نوع تمرینات گسسته به طور منظم باشدت و مدت مناسب استفاده نمایند.
    5-4-2- پیشنهاد های پژوهشی
    1-با توجه به تفاوت های جنسیتی بر متغیرهای تحقیق پیشنهاد می شود تحقیق مشابهی بر روی مردان انجام شود.
    2-با توجه به تاثیر هورمون های جنسی در زنان و نقش آن در عوامل خطرزای قلبی عروقی توصیه می گردد در تحقیق با بهره گرفتن از آزمودنی های زن یائسه تاثیر این هورمون ها در نتایج را به حداقل برساند.
    3-پیشنهاد می شود تحقیق مشابهی با بهره گرفتن از تمرینات مقاومتی در زنان انجام گیرد و نتایج با تحقیق حاضر مقایسه شود.
    4- پیشنهاد می شود با توجه به نقش سیستاتین C در بروز بیماری های کلیوی تحقیق مشابه ای بر روی بیماران کلیوی انجام شود .
    5- با توجه به تاثیر شدت بر عوامل خطرزای قلبی عروق ، پیشنهاد می شود تحقیق مشابهی با شدت پایین تر بیشتر انجام شود
    5-5- محدودیت های پژوهش
    محقق در این تحقیق نتوانسته بود برخی از موارد مانند ویژگی های روحی – روانی ، عادات تغذیه ای و سبک زندگی آزمودنی های تحقیق از لحاظ میزان فعالیت روزانه خارج از جلسات تمرین را که ممکن است بر متغیرهای تحقیق اثر گذار بود ، باشند را، کنترل کند.
    فهرست منابع
    منابع فارسی
    ابراهیم، خسرو؛ رحمانی نیا، فرهاد و طاهری، حمید رضا (1380). تاثیر دو نوع فعالیت هوازی یک جلسه ای بر میزان تغییرات بتا لیپوپروتئین (LDL) و آلفالیپوپروتئین (HDL) و چربی تحت جلدی دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه گیلان. حرکت، شماره 8، ص، 117-103.
    اعظمیان، اکبر (1379). تاثیر تمرینات دو استقامتی پیوسته روی حداکثر توان هوازی و بی هو
    ازی دانشجویان سال اول تربیت بدنی، پایان نامه کارشناسی ارشد تربیت بدنی، دانشگاه تهران.
    برن، رابرت؛ لوی، ماتیو و استاتیون، بروس (1383). فیزیولوژی برن و لوی. ترجمه محمدرضا بیگدلی.تهران: نشر طبیب.صص87-96
    ثالثی،محسن،امینیان،توراندخت،گایینی،عباسعلی،کردی،محمدرضا (1386). تاثیر نوع تمرین و استروژن بر پروتئین واکنشگر سی و برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی در زنان مسن.حرکت، شماره 34،صص95-108
    حجتی، زهرا؛ رحمانی نیا، فرهاد؛ سلطانی، بهرام و رهنما، نادر(1387). بررسی آثار حاد فعالیت ورزشی هوازی ومقاومتی بر لپتین سرم و برخی عوامل خطرزای بیماری کرونر قلب در دختران چاق. فصلنامه المپیک، شماره 2، ص،17-7.
    دبیدی روشن ، ولی الله (1381).‌ متابولیسم چربی و لیپو پروتئین ها، دانشكده تربیت بدنی ؛ دانشگاه تهران .
    دوستی، محمود (1368). بیوشیمی با تفسیر در پزشكی.تهران: انتشارات دانشگاه تهران، جلد 1.
    رحمانی نیا، فرهاد و حجتی، زهرا (1386). چاقی و كنترل وزن. رشت: انتشارات وارسته.ص،45
    رسایی، جواد؛ گائینی، عباسعلی و ناظم، فرزاد (1373). سازگاری هورمون و ورزش. تهران:انتشارات دانشگاه تربیت مدرس.صص128-129
    سردار، محمد علی؛ گایینی، عباسعلی و رمضانی، جواد(1387). تأثیر فعالیت بدنی هوازی ۸ هفته ای بر قندخون، درصد چربی بدن، حداكثر اكسیژن مصرفی و عوامل خطرزای بیماری های قلبی عروقی در بیماران مرد دیابتی نوع یک. مجله ی غدد درون ریز و متابولیسم ایران، شماره 2، ص، 91-97.
    عزیزی، فریدون؛ رئیس زاده، فربد؛ رحمانی، مازیار؛ صولتی، سید مهرداد ؛ اعرابی، ماندانا و هدایتی، مهدی (1379). ارتباط سطح سرمی لیپوپروتئینها، آپولیپوپروتئین ها و فعالیت آنزیم پاراكسوناز سرمی با عملكرد تیروئید. مجلة غدد درون ریز و متابولیسم ایران، شماره 3، ص، 158
    گایتون، آرتور ( 1387). فیزیولوژی پزشکی 2006 . تهران ، اندیشه رفیع، ص، 847-846.
    لبیب زاده م.( 1385). سیستاتینC به عنوان شاخصی برای عملکرد کلیه و ریسک فاکتوری جدید برای امراض قلبی عروقی. مجله پزشک و آزمایشگاه،شماره23.
    محبی، حمید.، طالبی، الهه و رهبری زاده، فاطمه (1387). ” اثر شدت تمرین بر غلظت آدیپونکتین پلاسما در موش های صحرایی نر” ، فصلنامه المپیک، سال شانزدهم، ش4، ص، 78-71.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 10:41:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم