۴- ۲ – ۲- ۲ – ایماژها و تصاویر حسّی …………………………………………………………………………………………………………… ۴۲
۴ – ۲ –۳ – لحن و آهنگ حماسی ……………………………………………………………………………………………………………….. ۵۵
۴ – ۲ – ۳ – ۱ – لحن غمگینانه و سوگوارانه …………………………………………………………………………………………………..۵۵
۴ – ۲ – ۳ – ۲ – گله و شکایت …………………………………………………………………………………………………………………… ۵۶
۴ – ۲ – ۳ – ۳ – صفا و صمیمیت ………………………………………………………………………………………………………………… ۵۶
۴ – ۲ – ۴ – تلفیق حماسه و عرفان ………………………………………………………………………………………………………………… ۵۷
۴ – ۳ – طبیعت گرایی تألیفی وتأویلی ……………………………………………………………………………………………………………. ۶۱
۴ – ۳ – ۱ – تصویر رمانتیک ……………………………………………………………………………………………………………………….. ۶۳
۴ – ۳ – ۲ – فردیّت در تصویر و کارکرد ایماژها و تصاویر ……………………………………………………………………………… ۶۹
۴ – ۳ – ۳ – تنوّع ایماژها و تصاویر خیالی در طبیعتگرایی تألیفی و تأویلی …………………………………………………………. ۷۳
۴ – ۳ – ۴ – بیان دردهای نگفتنی از راه تأویل نمادین عناصر طبیعی ……………………………………………………………………..۷۸
۴ – ۴ – طبیعتگرایی شهودی …………………………………………………………………………………………………………………….. ۸۲
۴ – ۴ – ۱ – تقابل عقل وعشق …………………………………………………………………………………………………………………….. ۸۳
۴ – ۴ – ۲ – وحدت عارفانه با هستی ……………………………………………………………………………………………………………. ۸۵
۴ – ۴ – ۳ – تلفیق نگاه شهودی و اجتماعی …………………………………………………………………………………………………… ۸۹
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۴ – ۴ – ۴ – تمایزهای زبانی و بلاغی در دوره شهودی ………………………………………………………………………………….. ۹۱
۴ – ۴ – ۴ – ۱ – تمایز زبانی ……………………………………………………………………………………………………………………….. ۹۲
۴ – ۴ – ۴ – ۲ – ایماژها و صناعات بلاغی ……………………………………………………………………………………………………. ۹۶
۴ – ۵ – طبیعت و جنبه های سمبلیک آن ………………………………………………………………………………………………………. ۱۰۲
۴ – ۶ – عینیّت و ذهنیّت …………………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۰۵
۴ – ۷ – رابطه عشق، انسان و طبیعت …………………………………………………………………………………………………………… ۱۰۷
فصل پنجم
۵ – نتیجه گیری …………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۱۱۵
۵ -۱ – نتیجه گیری ………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۱۱۶
۵ – ۲ – تحلیل نموداری ……………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۱۲۷
۵ – ۳ – منابع و مآخذ …………………………………………………………………………………………………………………………………… ۱۲۸
فصل اول
مقدمه
مقدّمه
۱-۱- بیان مسأله
«چهارعنصر: خاک، آب، باد، آتش، در اصطلاح فلاسفه قوّهی مدبّرهی همهی چیزهاست ودرعالم که عبارت است از: زیرفلک قمر تا مرکز زمین و ما آنچه راعینیّت داشته باشد و در خارج از ذهن آدمی محقق گردد، را طبیعت می نامیم.» (دهخدا،۱۳۳۵ )
طبیعت، قسمتی از هستی است و وابسته به لحظات تفکّرانسان وجدایی ازطبیعت، یعنی جدایی از هستی، واژهیطبیعت درحرکت وجودی انسان ، مثل یک جویبار روان وزلال است و مظاهر و تجلیّاتآن هم تداعیکننده ی یک هستی پاک و بیآلایش. بنابراین شاعربا اندیشیدن درباره ی طبیعت وزیستن باآن درواقع به خود می اندیشد و درخود زیست می کند و تلاش می کند تا با هستی رابطهای عاطفی برقرارکند وروحش را به بیکرانگی وگستردگی طبیعت وعشق ، متصل کند. درمشاهده مناظرطبیعی نخست ذهن شاعرازجمال وزیبایی های طبیعت متاثرمی شود، نیروی تخیّل وتداعیمعانی و اندیشه های مختلف، او را به عالمی دیگرمیبرد وشاعردرصدد برمی آید تا آن حالت نفسانی را به دیگران القا کند وآنچه را دیده به زبان شعر، وصف کند و پیش چشم ما مجسّم نماید. بنابراین دوعامل بسیارمهم است . یکی احوال وشخصیت گوینده ودیگرطبیعت. بادرنظرگرفتن نکات فوق که بیانگرتاثیراحساسات، اندیشه ها وتخیّلات شاعر و توجّه به مناظرطبیعت و وصف آن هاست این نکته مفهوم می شود که، وصف طبیعت می تواند در ردیف موضوعات شعری قرارگیرد. تجسّم مناظرطبیعت به گونه ایکه شاعرآنها را می بیند، نمودار آن است که انفعالات نفسانی آدمی پس ازدیدن مناظرطبیعت به لباسکلمات درمی آید وباتوجه به نوع نگرش شاعر، جلوه ها وکاربردها آن در شعر نمایان می شود. به هرحال طبیعت، صحنه ی زندگی وکارگاه سرگذشت واندیشهی همهی انسان هاست. ازحماسه وجنگ، تنهایی وخاموشی، خستگی و فراق، عشق وعرفان و احساس وزیبایی« طبیعت بدون آدمی، افسرده ، بی ثمر و بیروح است هیچ قوّت و اقتداری درطبیعت وجودندارد ، مگر اینکه بواسطهی سرعتخیال ووسعت نظرتوجودپیداکند.(نیما،۲۲۰:۱۳۷۵) در این دریافت همهچیز ازطبیعت زندهاست وطبیعت ازبرکت وجودانسان، «خیالتیز و دورپرواز شاعر، زیبایی شگفت پنهان دراعماق طبیعت را کشف می کند و درآیینهی نهان بین خود باز می سازد. انسان و طبیعت چون روح در یکدیگر حلول می کنند.» (مسکوب،۵۱:۱۳۷۳) نقش تمثیلی ونمادین طبیعت،درنگاه شاعران گذشته و امروز متفاوت است«درشعررسمی وکلاسیک، طبیعت حقیقتی برون ذهنی و عینی و خارجی است. زیبایی این طبیعت نیز حسی و عاطفگی است نه اندیشگی، طبیعت بستر و گذرگاه حیات است نه سرچشمه و خاستگاه اندیشه» (همان:۶۴) دراین نوع توصیف، طبیعت خود، بیان زیبایی است که احساسآن درحد چشم سرمیماندوجان اندیشیده را دگرگون نمی کند.» (همان:۶۲) امّا در شعر امروزی، دریافت شاعر از شعر، اینگونه نیست بلکه حسی، عاطفی، اندیشیده، پیچیده وچند رویه است« نوع حضور طبیعت را در شعر، فقط شعرتعیین می کند.شعریکه ازهستیشناسیو نوع نگاه هنرمند مایه میگیرد درعبارتی این شعر است که عناصرمتشکلهیخود،چه طبیعی و چه مصنوعی را انتخاب نموده ودر جایخودمینشاند(شاهحسینی،۱۳۸۰:۲۴۵)
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
قیصرامینپور یکی ازبزرگترین شاعران دو، سه دهه اخیر است که در زندگی هنری و بلکه اجتماعی، درگیر واقعیت بوده است. او از لحاظ بیان حساسیتهایش در مواجهه با جهان و جامعه، شاعری صادق است و روح زمان به روشنی در شعرش بازتاب یافته است. شعر اوگزارش راستین مناسبات شاعر با هستی، جامعه و طبیعت است(فتوحی،۱۳۸۷: ۹) و طبیعت به عنوان شاخصترین عنصر در فضای شعری او حضور دارد وکمتر شعری را از او می توان یافت که درآن عناصرطبیعت به کار نرفته باشد به طوری که تصاویر شعری او غالبا با عناصرطبیعی شکل گرفتهاند. در این پژوهش دلایل رویکرد شاعر به طبیعت و چگونگی استفاده از عناصر زنده و پویای آن مورد بررسی قرار میگیرد تا بتوان به شناخت ذهن و اندیشهی شاعر و فضایی که در شعر ایجاد کرده است، دست یافت. شاعر با بهره گیری از عناصر طبیعی، در پی ترسیم این فضا است به طوری که این فضا در اندیشهی شاعر، ازپیدایی تا کمال، نمود پیدا می کند وموجب می شود،تا صدای ایدئولوژیک وتحولّات اجتماعی از عمق اشعارش احساس شود. هدف این پژوهش، بررسی نقش و تاثیرعناصر طبیعی در این فضاست و ازآنجاییکه می توان از عوامل طبیعی برای بیان بسیاری از مسائل ازجمله: موضوعات عرفانی، اجتماعی، حماسی و احساسی، استفاده کرد وی برای محسوس و ملموسترجلوه دادن اندیشهی خود از عناصر طبیعی که نقش مهمّی در بیان اندیشه و احساس، در شعر امروزی دارند ، سود می جوید.
در این رساله حیات شعری شاعر، به سه دوره تقسیم می شود کهشاعر با توجه به فضایی که در هر دوره حاکم است از ایماژهای متفاوتی چون: پویا، منفعل و طبیعی بهره می گیرد، تا به بیان اندیشه و القای انفعالات نفسانی خویش بپردازد. وی برای ابراز عواطف و احساسات شورانگیز خود، مواد خام را از طبیعت گرفته و به کمک اعجاز تخیّل آن را در لباس کلمات در میآورد تا اندیشهی خود را به صورت عینی به مخاطب القا کند.
در شعر قیصر امین پور از جنبه هایگوناگون به طبیعت نگریسته شده است که در دوره های مختلف شعری شاعر، نمود یافته است. هدف این رساله بررسی عوامل و اهداف رویکرد شاعر به طبیعت است، که در قالب موضوعات زیر مورد بررسی قرار گرفته است:
الف) ذ کرعوامل طبیعی برای بیان وصف(طبیعت گرایی توصیفی)؛
ب) ذکر عوامل طبیعی برای بیان مضامین حماسی
پ) طبیعت گرایی تألیفی و تأویلی
ت) طبیعت گرایی شهودی
ث) طبیعت و جنبه های سمبلیک آن
ج) عینیّت و ذهنیّت
چ)رابطه ی عشق، انسان و طبیعت
۱- ۲ – سؤالات اصلی
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
نگاه شاعر به طبیعت در دوره های مختلف شعری او چگونه بوده است؟
نقش طبیعت در عینی کردن امور ذهنی و یا تلفیق عینیّت و ذهنیّت در شعر امین پور چیست؟
رابطه عشق، انسان و طبیعت در شعر قیصر امین پور چگونه است؟
طبیعت چه نقشی در تکوین زبان شعری شاعر داشته است؟
۱- ۳ – پیشینهی تحقیق
با توجه به مطالعاتی که انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که ، پژوهشهای انجامگرفته درباره ویژگیهای شعری قیصر امین پور، در حوزه های مختلف بوده است که از جمله می توان به مقالات زیر اشاره کرد:
ایرا ن نژاد، نعمت ا… ، صلح در اشعار قیصر امین پور
نویسنده در این کتاب ابتدا به بررسی آثار برجستهی ادبی در ارتباط با میزان تأثیرگذاری آنان بر جان مخاطبان هم در دیدگاه سنّتی و هم در رهیافت ها و نظریّههای جدید نقد ادبی، از جمله نظریّهی دریافت می پردازد. سپس با مبنا قرار دادن این مطلب به طرح موضوع یعنی: صلح در اشعار قیصر امین پور می پردازد و نتیجه میگیردکه قیصر در تبیین هنری تجربههای زندگی به درک هنرمندانهای رسیده است و آن ها را با زبانی مخاطب پسند و در ساختاری منسجم و هماهنگ بیان کرده است و بین فرم و محتوا و لفظ و معنا ، پیوندی اندامواره ایجاد کرده است که برای مخاطب در همه حال از آن ها التذاذ ادبی حاصل می شود. وی نکات حائز اهمیت در شعرهای قیصر امین پور را پیوند با صلح و عشق و عشق ومحبّت را ازخصیصه های ادبی این شاعر می داند که خواننده را به سمت خلوص و اخلاص می کشاند؛ به طوری که خواننده با متن هم ذات پنداری می کند.
فتوحی، محمود، سه صدا، سه رنگ، سه سبک در شعر قیصر امین پور
در این مقاله، حیات شعری شاعر، به سه دورۀ فعّال، منفعل و انعکاسی تقسیم شده است که روحیۀ انقلابی وی در هر دوره علاوه بر محتوا در عناصر صوری شعرش، به ویژه در سطح واژگان، ساخت های نحوی و فرایندهای فعلی به روشنی نمودار است و ایماژها و تصویرها نیز در هر دوره نشان دهنده نوع نگاه شاعر است. نویسنده معتقد است که شاعر هر چه به سوی کمال شعری پیش میرود، نگاهش به سوی اندیشه های کلان هستی شناسانه و نوعی پلورالیسم بیش تر معطوف می شود و صدای انعکاسی شاعر را که بیان کنندۀ اشتغال او به درون خویش است، می توان از بطن این درونگرایی شنید.
گرجی، مصطفی، مهم ترین موتیف ها و ویژگی های ساختاری در دستور زبان عشق
در این مقاله، نویسنده به بررسی مهم ترین ویژگی های این مجموعه (دستور زبان عشق) درحوزه ی ویژگی های محتوایی از یک سو و مختصات زبانی و ساختاری از سوی دیگرمی پردازد. از دیدگاه ایشان،مهمترین موتیف ها و درونمایهی شعری این مجموعه عبارتند از: مرگ اندیشی شاعر، هبوط و گم گشتگی شاعر و بازگشت و عشق. ایشان اظهار می دارد که یکی از درون مایه های اصلی مجموعۀ اخیر به ویژه در حوزۀ غزل، عشق و مشتقّّات آن است. مهمترین رویکردنویسنده درآن به قرارذیل است. ۱- عشق و معنای انفسی زندگی. ۲- عشق تنها گزاره یی بی سؤال. ۳- عشق امری ذهنی است و مادر زیبایی است یا امری عینی و فرزند زیبایی. ۴- رویکرد به جهان خود و خد ا. وی سپس به بررسی توجّه به عنصر درد و رنج و عوامل آن در آثار قیصر امین پور می پردازد. در این بخش می نویسد از مجموعه اشعار امین پور چنین استفاده می شود که، ایشان در تبیین و تفسیر این مسأله و خاستگاه آن رویکرد معرفت شناسانه دارند و مهم ترین علل درد و رنج آدمی را در تعرضّات بر ساختۀ انسان با جهان خارج می داند.
گرجی، مصطفی ، بررسی ماهیّت و مفهوم درد و رنج در اشعار قیصر امین پور
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:44:00 ب.ظ ]