بررسی تطبیقی دیدگاههای آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی در مباحثی از علوم قرآنی (اسباب نزول، محکم و متشابه، نسخ).
بیان مسأله:
علوم قرآنی که به مجموعهی مسائل مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن گفته میشود، مباحثی چون: وحی، تاریخ نزول، جمع و تألیف، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، اسباب نزول، قرائات و … را شامل میشود.
دانشمندان علوم قرآنی در تألیفات خود با نام علوم قرآن، و همینطور مفسران در ذیل تفسیر آیات به بیان مباحث علوم قرآنی پرداختهاند. لذا در این پایاننامه سعی بر آن است تا با استخراج دیدگاههای علوم قرآنی آیتالله معرفت به عنوان یک دانشمند علوم قرآنی و آیتالله جوادی آملی به عنوان یک مفسر قرآن، به تطبیق و بررسی نقاط اشتراک و افتراق آراء این دو دانشمند معاصر دست یابیم.
پرسشهای تحقیق:
۱: دیدگاه آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی دربارهی «اسباب نزول» چیست و چه تفاوتهایی با هم دارد؟
۲: دیدگاه آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی دربارهی «محکم و متشابه» چیست و چه تفاوتهایی با هم دارد؟
۳: دیدگاه آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی دربارهی «نسخ» چیست و چه تفاوتهایی با هم دارد؟
فرضیهها:
۱: هر دو دانشمند معنای واحدی برای اسباب نزول بیان داشتهاند. آیتالله معرفت، بین سبب نزول و شأن نزول تفاوت قائل شده و شأن را أعم از سبب میداند. اما آیتالله جوادی آملی، این دو را مترادف دانستهاند.
۲: هر دو دانشمند معنای واحدی برای احکام و تشابه اتخاذ نموده و تقابل آن ها را در القای شبهه یا عدم القای آن دانستهاند.
۳: آیتالله معرفت با قبول نسخ حکم در قرآن، تعدادی از آیات قرآن را منسوخ الحکم میدانند. اما آیتالله جوادی آملی معتقدند که نسخ در قرآن رخ نداده است.
پیشینه موضوع:
پژوهش در بحث علوم قرآن، پیشینه بلند به اندازهی تاریخ دانش مسلمانان دارد و پژوهشهای بسیاری در قالب کتاب، پایاننامه و مقاله، در مباحث علوم قرآنی مطروحه (اسباب نزول، محکم و متشابه، نسخ) به انجام رسیده است. دانشمندان علوم قرآنی از جمله آیتالله معرفت، در تألیفات خود با نام علوم قرآن، و مفسران از جمله آیتالله جوادی آملی در ذیل تفسیر آیات به بیان مباحث علوم قرآنی پرداختهاند.
از جمله پژوهشها در آراء علوم قرآنی آیتالله معرفت، میتوان به این موارد اشاره کرد:
-علوم قرآنی از دیدگاه آیتالله معرفت، محمد فاکر میبدی.
-آیتالله معرفت؛ احیاگر علوم قرآنی در دوران معاصر، کتاب ماه دین.
-بررسی دیدگاهها و نوآوریهای آیتالله معرفت در محکم و متشابه؛ نسخ و قرائات، سعید فخاری.
-بررسی و نقد دیدگاه آیتالله معرفت در نزول قرآن، علیاصغر ناصحیان و علی جلالیان اکبرنیا.
-نسخ در قرآن از دیدگاه آیتالله معرفت، مهدی سلطانی زمانی.
و از جمله پژوهشها در آراء آیتالله جوادی آملی میتوان به این موارد اشاره کرد:
-بررسی تطبیقی آراء علوم قرآنی استاد جوادی آملی و علامه طباطبایی (وحی، نزول قرآن، اختلاف قرائات، اعجاز، صیانت قرآن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ)، سید مجید زارع موسوی.
-بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و آیتالله جوادی آملی در خصوص مباحث علوم قرآنی (وحی، نزول، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ)، حمیده رشتبر.
از آنجا که آراء این دو دانشمند همواره مورد توجه بوده، پژوهشهایی در زمینهی نظرات خاص ایشان صورت گرفته است اما در هیچیک تطبیق آراء علوم قرآنی این دو دانشمند مشاهده نمیشود.
هدفها و ضرورتها:
در این پژوهش با استخراج دیدگاههای علوم قرآنی آیتالله معرفت به عنوان یک دانشمند علوم قرآنی و آیتالله جوادی آملی به عنوان یک مفسر قرآن، به تطبیق و بررسی نقاط اشتراک و افتراق آراء این دو دانشمند دست مییابیم.
به دلیل اهمیت آراء و معاصر بودن آیتالله معرفت و آیتالله جوادی آملی، و نیز نگاه جدید ایشان به مسائل علوم قرآنی، بررسی تطبیقی آراء این دو دانشمند درخور توجه و اهمیت میباشد.
جنبههای نوآوری:
همانطور که در قسمت پیشینه گذشت، تطبیق آراء علوم قرآنی این دو دانشمند، از جنبههای تازهی تحقیق است.
فصل اول: کلّیات موضوعی و تعریف مفاهیم
۱-۱-زندگینامهی آیتالله معرفت[۱]
۱-۱-۱-تولد و دوران کودکی
ایشان در سال ۱۳۰۹ هجری شمسی در خانوادهای روحانی در شهر کربلا متولد شد. پدرش شیخ علی فرزند میرزا محمدعلی از نوادگان شیخ عبدالعالی میسی اصفهانی از خطبای بنام کربلا در آن دوران بود. پدرش به اتفاق والدین و دیگر اعضای خانوادهاش در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی در سن پانزده سالگی از سدهی اصفهان به کربلا مهاجرت کرد و در سن ۶۳ سالگی در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در کربلا وفات یافت و در ایوان پشت سر بارگاه حضرت ابوالفضل۸ به خاک سپرده شد. وی دانشمند و خطیبی توانا و مورد احترام مردم کربلا بود. پدران پدرش همگی تا سه قرن از سلسلهی جلیلهی روحانیت و علما بودهاند. مادرش سیّده زهرا، دختر سید هاشم تاجر رشتی بود که در کربلا متوطن گردیده و در سال ۱۳۶۳ هجری شمسی وفات یافت و همانجا مدفون گردید.
۱-۱-۲-دوران تحصیل
در مرحلهی اول، پدرش او را در سن پنج سالگی برای سواد آموزی به مکتبی فرستاد که توسط شیخ باقر، که از اصفهان به کربلا مهاجرت کرده و نظام جدید تأسیس نموده بود. پس از آن مقدمات را نزد استاد حاج شیخ علیاکبر نایینی و سپس نزد پدر آموخت. ادبیات و منطق را نزد دیگر اساتید حوزهی کربلا فرا گرفت و مقداری هم علوم فلکی و ریاضی را تلمّذ نمود. مرحلهی بعد: فقه و اصول و مبادی فلسفه بود. در آغاز سال ۱۳۴۰ شمسی و پس از فوت پدر، برای تکمیل تحصیل به همراه خانواده به هدف شرکت در جلسات درسی فرهیختگان علم و فقاهت به نجف اشرف مهاجرت نمود.
۱-۱-۳-اساتید و دوستان
اساتید دورهی اول عبارتند از: پدر، سید سعید تنکابنی، سید محمد شیرازی، شیخ محمدحسین مازندرانی، سید مرتضی قزوینی.
اساتید مرحلهی بعد عبارتند از: شیخ محمد کلباسی، شیخ محمدحسین مازندرانی، پدر، شیخ محمد خطیب، سید حسن حاج آقا میرقزوینی، شیخ محمدرضا جَرقویی اصفهانی و شیخ محمدمهدی کابلی، شیخ یوسف بیارجمندی خراسانی.
اساتید دورهی نجف عبارتند از: سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خوئی، میرزا باقر زنجانی، شیخ حسین حلّی، سید علی فانی اصفهانی و امام راحل ;.
۱-۱-۴-فعالیتها
از مرحلهی دوم تحصیل، در کنار تحصیل، به تدریس و تحقیق اشتغال داشت. صبحها برای تحصیل و تدریس و عصرها صرفاً برای تدریس اختصاص داشت. ضمناً از کار تحقیق و نوشتن مقالات علمی غافل نبود. در رشتههای ادبی و علمی و در حوزههای تدریس متناسب و در هفته یکبار جلسهی دینی برای جوانان داشت و هر دو با اقبال قابل توجهی روبهرو شد و شاگردان بسیاری تربیت یافتند. همگام با آن، با همکاری گروهی از فضلای حوزه (سید محمد شیرازی، سید عبدالرضا شهرستانی، سید محمدعلی بحرانی، شیخ محمدباقر محمودی و …)، دست به تأسیس و نشر ماهنامهای تحت عنوان «أجوبه المسائل الدینیه» زدند و با اعلام: سؤالهای دینی شما را پاسخگو هستیم، با کمال جدّیت مشغول شدند که در سطح وسیعی گسترش یافت. به ویژه در دانشگاهها و حتی برخی دانشگاههای بزرگ خارج از کشور عراق با استقبال فراوان روبهرو شد، و سالیان دراز ادامه داشت.
ضمناً مقاله و نوشتههای تحقیقی، علمی ـ دینی فراوانی تدوین و انتشار یافت. و برخی از این مقالات به جهت اهمیت موضوع سپس به صورت کتاب یا رساله چاپ و منتشر گردید؛ از جمله: «حقوق زن در اسلام»، «ترجمهی قرآن: امکان، نقد، ضرورت»، «دو فرقهی شیخیه: اسکویی، کریمخانی»، «اهمیت نماز و تأثیر آن در حیات فردی و اجتماعی» و غیره. تمامی اینها به زبان عربی روز انجام شده است. و برخی از آن ها سپس به فارسی ترجمه شده است.
با گروهی از فضلای بنام حوزه که عبارت بودند از: سید جمالالدین خوئی، سید محمد نوری، سید عبدالعزیز طباطبائی، شیخ محمدرضا جعفری اشکوری، دکتر محمد صادقی، و استاد عمید زنجانی، جلسات هفتگی تشکیل میدادند و پیرامون مباحث و مواضیع مختلف به بحث و تحقیق میپرداختند؛ هر کدام در یک رشته، که ایشان رشته علوم قرآنی را برگزید و پایهی تحقیقاتش در این رشته گردید. علاوه بر نوشتن مقالات و نشر در مجلات (از جمله مجلهی «اجوبه المسائل الدینیه»)، و تألیف رسالههای گوناگون از جمله: کتاب «تناسخ الأرواح»، در ردّ نظریهی تناسخ که در آن روزگار شایع بود نگاشت و در سطح دانشگاهیان در بغداد منتشر گردید و سپس در ایران ترجمه و بر آن افزوده گشت و به نام «بازگشت روح» انتشار یافت. و نیز رسالهای در قضای فوائت (نمازهای فوت شده)، به نام «تمهید القواعد» که بعضاً تقریر درس حضرت استاد آیتالله خوئی۶ بود، تألیف و چاپ و منتشر گردید. و این اولین نوشتهی فقهی استدلالی او بود، که با اسلوب و شیوهی تازه، مسائل فقهی را بررسی کرده است.
انگیزهی پرداختن به مسائل قرآنی در کنار فقه و اصول، آن بود که هنگام مراجعات و مطالعه برای آمادگی تدریس تفسیر، به حقیقت تلخی برخورد نمود و آن فقدان بحث زنده پیرامون مسائل قرآنی، در کتابخانهی تشیع بود. و این برخورد تلخ از آنجا به وجود آمد که برای تهیهی مقاله پیرامون مسألهی «ترجمهی قرآن» به کتابخانهی اختصاصی قرآنی مراجعه مینمود و در این زمینه کتابهای زیاد که برخی در دو مجلد و نیز رسالهها و مقالات بسیار از مصر و غیره در اختیار بود که دانشمندان معاصر آن دیار نوشته بودند. ولی در حوزهی نجف، جز یک برگه اعلامیهی حضرت آیتالله شیخ محمدحسین کاشفالغطاء، چیز دیگری نیافت و این امر، گران نمود و بر آن داشت که در این زمینه بهطور گسترده، دیدگاههای دانشمندان گذشته و حال مکتب را روشن و ارائه دهد که نتیجهی آن تلاش پیگیر، ۷ مجلد «التمهید» و ۲ مجلد «التفسیر و المفسرون» گردید که این نوشتهی اخیر در واقع تکمیل و تدارک مافات نوشتهی محمدحسین ذهبی مصری است که به ناحق، جایگاه تشیّع را در حیطهی قرآنی نادیده گرفته است.
در زمینهی علوم قرآنی کتابهای دیگری به تناسب شرایط روز تألیف نمود، از جمله کتاب «صیانه القرآن من التحریف»، در دفاع از حریم قرآن و حراست از کرامت آن نوشته شد و آن بدان سبب بود که یکی از نویسندگان در دیار پاکستان به نام «احسان الهی ظهیر»، کتابهایی علیه مکتب تشیّع و در رابطه با مسألهی تحریف نوشت و شیعه را متهم ساخت که قائل به تحریف میباشند. لذا برای دفع این تهمت، و حراست از کیان مقدس قرآن دامن همّت بر کمر زده و در مدت شش ماه (۱/صیام/۱۴۰۷ق ـ ۳۰/صفر/۱۴۰۸ق)، این کتاب را نگاشت و در تاریخ ۲/۸/۱۳۶۶ شمسی به پایان رسید. ضمناً دو ترجمهی کوتاه و مفصل از آن گردیده و به چاپ رسیده است.
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:21:00 ق.ظ ]