۲-۱-۲٫ آغاز تحوّلات اجتماعی در ایران
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با آغاز ورود اندیشه های غربی و ایجاد سؤالات اساسی در ذهن مردم و نخبگان درخصوص چراییِ عقب‌ماندگی ایران به تدریج، تحوّلات فرهنگی و اجتماعی در ایران آغاز میشود. در این تحوّلات که مستبدّان و بخشی از بدنهی طرفداران سنّت، در برابر آن قرار میگرفتند، تأکید ویژهای بر تقلید از الگوی پیشرفت غربی در تمام ساحتها وجود داشت. البتّه ناگفته نماند که آغاز این گذار ثمرات متعدّدی نیز برای جامعه ایرانی داشت. با این حال، این نوع تجدّدخواهی در ادبیّات و شعر دورهی مشروطه نیز، بهخوبی هویدا میگردد و شاعری همچون محمّدتقی بهار، از گزینه های مرگ و تجدّد و اصلاح یکی را بر میگزیند:

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یا مرگ یا تجدّد و اصلاح راهی جز این دو، پیش وطن نیست
ایران کهن شدهست سراپای درمانش جز به تازه شدن نیست
عقلِ کهن به مغزِ جوان هست فکر جوان به مغز کهن نیست
(دیوان بهار، ص ۲۸۴)

۲-۱-۳٫ پیدایش مدارس جدید در ایران
آماری از جمعیت باسوادان در دوران قاجار در دست نیست، امّا میتوان حدس زد که تعداد افراد باسواد در آن دوران بسیار کم بوده است. سواد به معنای واقعیاش محدود به اقلیّتی کوچک بود، شامل برخی اشراف و روحانیون. لقب «میرزا» به معنای امیرزاده، پیش از نام فردی که توان خواندن و نوشتن داشت میآمد. (پیمان، ۱۳۸۲، ص ۱۴۵) در این دوران، بهتدریج افرادی که با طرز جدید آموزش الفبا در اروپا آشنا بودند، مؤسّس دبستانها شدند. احمد کسروی که خود وقایع مشروطه را از نزدیک دیده است، در این خصوص شرح کاملی میدهد: حاجی میرزا حسن، یکی از ملّازادگان تبریز میبود و در جوانی به بیروت رفت و در آنجا دبستانها را دید و شیوهی آموزگاری آنها را یاد گرفت و چون به تبریز بازگشت، بر آن شد که دبستانی به شیوهی آنها بنیاد گذارد و در سال ۱۲۶۷ خ. (۱۳۰۵ هـ . ق.) بود که به این کار پرداخت، بدینسان که به شیوهی مکتبداران، مسجدی را ششکلان گرفت و هم به شیوهی آنان شاگردان را به روی زمین نشاند. چیزی که بود به جلوی ایشان، پیش تخته نهاد و الفبا را به شیوهی آسان و نوینی آموخت و از کتابهای آسان، درس فارسی گفت و شاگردان را پاکیزه نگه داشت و در آمدن و رفتن بهرده گذاشت و پس از همه، یک تابلویی که نام مدرسهی «رشیدیه» به روی آن نوشتهبود، بالای در زد. (کسروی، ۱۳۸۵، ص ۲۹) از این‌و، بهتدریج و به دلیل سهولت یادگیری در دبستانها، مردم به آن گرایش پیدا کردند.
دبستانها، سال به سال بیشتر میگردید و ما میبینیم در سال ۱۲۷۹ خ. (۱۳۱۸ هـ . ق.) که چهار یا پنج سال از آغاز پیدایش دبستان میگذشت، بیست و یک دبستان برپا میبوده (هفده در پایتخت و چهار در تبریز و بوشهر و رشت و مشهد) و اینها همه پدیدآوردهی خودِ مردم بود و دررفتش را نیز آنان میدادهاند و دولت را پایی در میان نبود. تا سال ۱۲۸۵ که مظفرالدّینشاه، فرمان مشروطه را صادر کرد، دبستانها رواج بسیار یافته، کمتر شهری بود که یک یا دو دبستان یا بیشتر در آن نباشد. (همان، ۱۳۸۵، ص ۴۶) در این میان شعرای عصر مشروطه نیز، نسبت به نهاد آموزش و پرورش کهن، انتقادات جدّی داشتند. ملکالشّعرای بهار در طنزی شیوا این انتقاد را چنین بیان میکند:
ده سـال به یـک مـدرسـه گفتیم و شنـفتیم/ تـا روز نخـفتیم
و امروز بدیدیم که آن جـمله معمّاست/ از مـاست که برمـاسـت
گوییم که بیدار شدیم، این چه خیالی است؟ / بیداریِ ما چیست؟
بیداری طفلی است که محتاج به لالاست / از ماست که برماست
از شـیمی و جـغرافـی و تـاریـخ نَفوریم / از فـلسفـه دوریـم!
وزقال و إن قُلت به هر مدرسه غوغاست / از ماست که بر مـاست
گویند بهار از دل و جان عاشق غربی است / یا کافر حربی است
ما بحث نرانیم در آن نکته که پیداست / از ماست که بر مـاست
(دیوان بهار، ۱۳۵۷، ص۲۶۲)
۲-۱-۴٫ رواج انتشار روزنامهها و جراید
گسترش انتشار روزنامهها در دوران مشروطه را نیز همانگونه که پیشتر به آن اشاره کردیم، باید نقطهی عطفی در تاریخ سیاسی – اجتماعی ایران قلمداد کرد، زیرا این مطبوعات بودند که در بسیاری از موارد مروّج اندیشه های روشنفکرانه و جدید در سطح اجتماع شدند. روزنامهها در سالهای منتهی به مشروطه، غالباً در خارج از ایران منتشر میشدند و از همین‌رو حامل اندیشه های نوین غرب بودند.
چاپ کتاب و انتشار روزنامه، هفتهنامه، ماهنامه و جریده، تجربهای کاملاً نو در عالَم ادب ایران بود. نویسندگان و شاعران که در گذشته ها اغلب طُفیل بارگاه امرا و سلاطین به شمار میرفتند، اکنون می‌توانستند، اتّکای به نفس و آزادی عمل داشته باشند و اجباری به مدیحهسرایی و جبههسایی نبود. در دوران انقلاب مشروطیّت، هنگامی که تلاش برای آزادی به اوج خود رسیده بود، نویسنده یا شاعر، نوعی مسئولیّت اجتماعی احساس میکرد و خود را مکلّف به بیدار ساختن اذهان مردم میدانست.
ادوارد براون در مطبوعات و شعر جدید ایران، فهرستی از ۳۷۱ نشریه میدهد که تا حدود ۱۹۱۲ م. انتشار یافته بودند. از این عدّه، شش نشریه به ترکی آذری، شش به ارمنی، چهار نشریه به زبان آسوری، یکی به فرانسه و یکی به چهار زبان فارسی، عربی، ترکی و فرانسه و بقیه به فارسی انتشار یافتهاند. از آغاز تاریخ مطبوعات فارسی که در حدود ۱۸۳۸م. (۱۲۵۳ هـ .ق.) شروع شد تا اوایل قرن بیستم جمعاً، ۳۹ روزنامه و نشریه در ایران و خارج از کشور منتشر شدند. پیدایش ۳۲۲ نشریه در فاصلهی سالهای ۱۹۰۰م. تا ۱۹۱۲م. (۱۳۲۱-۱۳۳۱هـ . ق.) نشان دهندهی نقش عمدهی مطبوعات، در بیداری اذهان، در دوران انقلاب مشروطیّت است. پیش از اعطای فرمان مشروطیّت، گذشته از هفت روزنامه (اختر، قانون، حکمت، ثریا، پرورش، حبل المتین و ارشاد) که در خارج انتشار مییافتند و میتوانستند صریحاً از وضع سیاسی و اجتماعی ایران انتقاد کنند، بقیهی نشریات، با وجود داشتن عنوان روزنامهی ملّتی، درواقع دولتی بودند و امکان آزادی بیان برایشان وجود نداشت. (جوادی، ۱۳۸۴، صص ۱۶۹ و۱۷۰)
روشنفکران و مشروطهخواهان نیز از روزنامهها و جراید به عنوان تریبونی برای مخالفت با ساختارهای سیاسی و اجتماعی حاکم استفاده میکردند. همین نهضت انقلابی، طبعاً در حیات ادبی کشور نیز منعکس شد و بهزدوی گروهی از شمار نویسندگان به اردوی آزادیخواهان پیوستند و با آغاز مشروطیّت، فرصت آن‌را یافتند که آزادانه و آشکارا از راه قلم به پیکار برخیزند، امّا آزادیخواهان وضع نامطلوبی داشتند، زیرا دستگاه‌های چاپ و کاغذ و همهگونه ابزار کار، در دست دولتیان و مستبدّان بود. با این همه، تبلیغات و مبارزات قلمی آزادیخواهان در روزنامهها تمرکز یافت و بدین طریق ادبیّات عهد انقلاب در چارچوب تنگ جراید که تنها وسیلهی نشر عقاید بودند، محصور ماند، به طوری که میتوان گفت در این عهد، تقریباً هیچگونه کتاب یا رسالهای به وجود نیامد. پس از اعلام مشروطیّت و آزادی مطبوعات، شماره روزنامهها رو به فزونی نهاد و دهها روزنامه در تهران و رشت و تبریز و دیگر شهرستانهای ایران انتشار یافت. (آرینپور، ۱۳۷۲، ص ۲۶)
شاید در بین مطبوعات مهم، بتوان صور اسرافیل و حبلالمتین را به عنوان دو روزنامهی بسیار تأثیرگذار در عصر مشروطه نام برد. صوراسرافیل که در ۳۰ مه ۱۹۰۷ م. (۹ خرداد ۱۲۸۶ش.) آغاز به کارکرد، رادیکال‌تر و خوشزبانتر بود و ظرف چند هفته، پرطرفدارترین نشریه نیز شد. صوراسرافیل به خاطر مطالب طنز آمیز «چرند و پرند» که آنها را علیاکبر دهخدا مینوشت، در یادها ماندهاست. (براهنی، ۱۳۶۹، ص ۵۰۸)
صوراسرافیل برای نخستین بار، توانست فاصلهی عظیمِ بین توده های شهری و روشنفکران رادیکال را کمتر کند. دهخدا بسیاری از سنّتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران را به هجو و نقد گرفت. این روزنامه از بسیاری جهات با روزنامهی ملانصرالدّین قفقاز شباهت و هماهنگی داشت. شباهت این دو روزنامه و به عبارت بهتر، قرابت نوشته های دو نویسنده (دهخدا و محمّد قلیزاده) تنها در اشتراک موضوع نبود، بلکه در سبک و شیوهی هنری – آفریدن تیپها و کاراکترها، انتخاب عرصه و محیط مناسب، آراستن پیکرهی داستان، پروراندن مطلب و نتیجه‌گیری – نیز هماهنگی فوقالعادهای داشتند. (آرینپور، ۱۳۷۲، ص ۸۷)
بعد از کودتای ۲۳ جمادی الاوّلی ۱۳۲۶ هـ . ق. که آزادیخواهان شکست خوردند و مجلس یکم برچیدهشد، روزنامههای آزاد دورِ اوّل مشروطیّت و از جمله صور اسرافیل چند ماه بهکلّی تعطیل شدند و چون محمّدعلیشاه از مدیر و نویسندگان صوراسرافیل از جهت لحن صریح و بیپروای انتقادی آن، کینه شدیدی در دل داشت و همیشه پیِ فرصت میگشت تا انتقام خود را بگیرد، میرزا جهانگیرخان شیرازی را روزِ فردایِ کودتا، به وضع فجیعی، در باغشاه کُشت، ولی دهخدا با تحصّن در سفارت انگلیس، رهایی یافت و با چند تن دیگر از آزادیخواهان به اروپا تبعید شد. (همان، ص ۹۴)
نشریهی حبلالمتین نیز در تهران در ۲۹ آوریل ۱۹۰۷م. (۹ اردیبهشت ۱۲۸۶ش.) آغاز به کار کرد. سردبیرش سیّد حسن کاشانی، برادر مؤیّدالإسلام بود که روزنامهای به همین نام را در کلکته سردبیری می‌کرد. وقتی قرار داد ۱۹۰۷م. (۱۲۸۶ ش.) روس و انگلیس امضا شد، حبلالمتین مقاله های روشنگرانهای در تحلیل و تقبیح سیاستهای استعماری بریتانیا و روسیه در منطقه و بهخصوص ایران منتشر کرد. حبل‌المتین بعد از کودتای ۱۹۰۸م. منتشر نشد، امّا وقتی ملّیون در زمستان ۱۹۰۹م. رشت را گرفتند، نشریهی حبلالمتین در این شهر، به مدّت ۴ و نیم ماه، انتشار یافت و سپس در تابستان ۱۹۰۹م. با اعادهی مشروطه انتشار آن در تهران از سرگرفته شد. (آفازی، ۱۳۸۵، ص ۱۵۸)
هر چند روزنامهها در این مقطع، سعی در بیان ایدهآلها و انتقاد از واقعیّتهای موجود در جامعه داشتند، امّا گاهی به ورطهی تناقضگویی نیز میافتادند. همانطور که آرینپور در بررسی خود خاطرنشان ساختهاست، اکثر پیشروان مشروطه با همهی شور و شوق و جوششی که داشتند، به علّت ناآگاهی از اوضاع جهان، در کارخود درمانده و سرگردان بودند. اغلب روزنامههایی که در دوران مشروطیّت پدید آمدند، هر چند جز خدمت به میهن و آسایش مردم، غرضی نداشتند، راه درست کار و کوشش را نمیدانستند و هر یک مشروطه و آزادی و قانون را به معیار ذوق و سلیقهی خویش و به میزان اطّلاعاتی که از پیش داشتند میسنجیدیند و غالباً آزادی و علم و صنعت و هنر و تمدّن و غیره را به جای یکدیگر میگرفتند و به عوض شناساندن معنی صحیح هر یک، از مظاهر زندگی آزاد و سعادتمند، روزنامهی خود را با عبارت کلّی دربارهی هریک از مسایل، پر میکردند. سبک روزنامهنگاری نیز فوقالعاده ناپخته و ابتدایی بود. از یک سو سبک مُغلَق و پیچیده و مملوّ از صنایع بدیعی دوران گذشته، برای ادای مطلب و مسایل روز مناسب نبود و از سوی دیگر نثر جدید، هنوز جایگاه خود را نیافته بود و نویسندگان دانسته های کهنه و قدیمی خود را از حکمت و عرفان و حدیث و امثال و حکم، با اشعار دیگر به هم میآمیختند و از آن مقاله میساختند و در نتیجه، آنچه دیروز مثلاً دربارهی علم نویشته بودند، امروز دربارهی اخلاق و فردا دربارهی تمدّن و صنعت و هنر مینوشتند. (آرینپور، ۱۳۷۲، ص۲۵۰) احمد کسروی نیز در تاریخ مشروطیّت ایران، صراحتاً از بعضی تناقضات در روزنامهها انتقاد میکند و عدم آگاهی برخی از روشنفکران نسبت به مفاهیم جدید را تأیید میکند.
به طور کلّی، شعر طنز نیز جایگاه بسیار خاص و ویژهای در روزنامههای این دوران پیدا میکند و ارتباط وثیقی بین طنزپردازی و مطالبات مشروطهطلبان ایجاد میگردد. یحیی آرینپور در بارهی فرم اشعار مطبوعاتی در عصر مشروطه، می‌نویسد: با پیدایش مشروطیت، بساط دربار، که تکیهگاه شعرا بود، به هم خورد و شعر در دسترس مردم قرار گرفت، امّا نه سخنواران عهد انقلاب به زبان خشک و پرتجمل و ریزهکاریهای هنر شعری قدیم ایران، آشنایی کامل داشتند و نه آن سبکها و قالبها برای بیان احساسات و مفاهیم جدید، رسا و مناسب بود. گویندگان این دوره، چون راه دیگری را در پیش نداشتند، ناچار بر آن شدند که مفاهیم و تعبیرات جدید و تصویرات ذهنی خود را در اوزان سادهتر و کوتاهتری بریزند و آن‌را عجالتاً به طور حاضر و آمّاده، در ادبیّات عامّه یافتند. (همان، ص ۲۹) شعر زیر که در شماره هفدهم روزنامهی آذربایجان، مورخ ۱۱ اکتبر ۱۹۰۷م. و در اعتراض به مداخلهی آلمان در امور ایران است، گواهی بر جایگاه ویژهی شعر طنز در روزنامههای عصر مشروطه است:
عرض تشکر و خیر مَقدم به مهمان معزّز و محتشم، قَدمت خیر، مَقدم اهلاً و مَرحبا بِکَ یا آلمانیا!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق مح

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:47:00 ق.ظ ]