بر اساس استقرار الکترو فیزیولوژی، معلومات سنتی درباره خواب دگرگون شد و روی آورد تجربی نسبت به آن، وارد عصر علمی خود گردید.[۶]
در همهی فرهنگ ها و در همهی ادیان و مذاهب خواب و دنیای پر رمز و راز آن پیوسته توجه بسیاری از انسانها را به خود جلب نموده است. شعب مهم معارف بشری (ادب، دین، تاریخ، انسان شناسی، روانشناسی، پزشکی، عرفان، فلسفه و حقوق…) خواب را مورد بررسی قرار داده و هریک دیدگاه منحصر به خویش را دارا میباشند.[۷]
خداوند حکیم نیزدر قرآن در چندین آیه به اهمیت خواب اشاره فرموده و آنچه استنباط میگردد اینکه، خواب بر اساس نظر قرآن کریم، آرامش انسان را تضمین میکند، چنانکه در آیه۴۷ سوره فرقانمی فرماید: «و او خدائیست که ظلمت شب را برای شما لباس گردانید و خواب را مایه آرامش و ثبات شما قرار داد و…» همچنین در آیه ۹ سوره نبا نیزآمده است که: «و خواب را برای شما مایه ( قوام حیات و) استراحت قرار دادیم».
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
بند اول- مفهوم و ماهیت خواب
با توجه به اهمیت شناخت ماهیت خواب در این مبحث به بررسی خواب، از حیث لغوی و اصطلاحی، و شناخت علمی این پدیده از نقطه نظر علمی میپردازیم.
تعریف لغوی خواب:خواب در لغت نامه دهخدا نقیض بیداری، نوم، حالت آسایش و راحتی که بواسطهی از کار بازماندن حواس ظاهره و فقدان حس در انسان و سایر حیوانات بروز میکند، تعریف شده[۸] و در فرهنگ معین به معنی نوم، غفلت و حالتی توأم با آسایش و آرامش که بر اثر از کار بازماندن حواس ظاهر در انسان و حیوان پدیدمی آید، آمده است.[۹]
تعریف خواب در اصطلاح : در اصطلاح خواب، کاهش یا فقدان سطح هوشیاری، تعلیق نسبی ادراکات حسی و غیرفعال شدن تقریبی تمام عضلات ارادی در زمان استراحت است. به طوریکه فعالیت بدن و ذهن تغییر کرده و توﱠهم های بینایی جایگزین تصاویر واضح واقعی میشود. در بین PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)داران، پرندگان، ماهیان و دیگر جانداران مراحل خواب و بیداری وجود دارد.خواب برای سلامت و بازسازی سیستم اعصاب، سیستم ایمنی و سیستم عضلانی اسکلتی انسان ها و جانوران اهمیت داشته و فرصتی است برای تجدید قوا که ضمن آن، حواس ظاهری نسبتاً بی حرکتمی ماند و شخص با بستن چشم ها و معمولا به حالت درازکش، مدتی را به استراحتمی پردازد.[۱۰]
تعریف علمی خواب: بر اساس یک تعریف علمی میتوان خواب را معرف زیست شناختی ترین و روانشناختی ترین حالت کنشی طبیعت انسان تلقی کرد. از نظر روانشناختی، خواب دیده ها را میتوان به عنوان یکی از مولفه های اصلی از نظر جنبه روانی دانست. اهمیت خواب از نظر زیست شناختی نیز آشکار است، چرا که به منزله شرط لازم تعادل و توازن حیاتی به شمار میرود.
خواب را میتوان حالت منظم، تکرارشونده و به آسانی برگشت پذیر ارگانیسم تعریف کرد، که معمولا با بی حرکتی و با بالا رفتن قابل توجه آستانه واکنش به محرک های خارجی در مقایسه با حالات بیداری مشخص میشود. همچنین خواب تکرار یک حالت سلامت است و در این حال مغز به پاسخ های درونی و پنهانی خود که زیر بنای چیزی که به آن ادراک جهان خارج میگویند، ادامه نمیدهد.[۱۱]
خواب طبیعی در انسان در اثر خستگی عضلانی و یا دماغی حادث میشود و امری طبیعی و فطریست، که در وجود هر انسانی نهفته بوده و گریزی از آن نیست و کسی نمیتواند به مخالفت با آن برخیزد. حالت یا وضعیتی که به صورت خواسته یا ناخواسته بر بدن غالب میشود و فعل و انفعالات ذهنی و قدرت و تفکر وتصمیم گیری را برای مدت معین متوقف مینماید.این امر به علت ساختار شبکه ای مغز بوده که قادر نیست، به اندازه کافی تکانه های عصبی فعال کننده را به قشر مخ بفرستد، بنابراین سبب از دست رفتن هوشیاری انسان می گردد.[۱۲]
البته نا هوشیاری و نا خود اگاهی کامل هم درست نیست، زیرا لااقل در طول قسمتی از خواب انسان هوشیار است، نه هوشیاری کامل از جهان خارج، بلکه هوشیاری از یک دنیای درونی یا یک عالم رویایی.
پژوهش های علمی که در پی کشف نوار مغزی در سال ۱۹۲۹ توسط برگر اغاز گردید، ثابت نمود، خواب در انسان از دو حالت فیزیولوژیک متفاوت تشکیل شده است:
۱)حرکات سریع چشم(REM) که معمولا اغلب رویا ها در آن روی میدهد.
۲)خواب غیر(REM)یا حرکت غیر سریع چشم[۱۳]
بهترین تحقیقات در مورد خواب انسان در آزمایشگاه انجام میگیرد که در آن با چسباندن الکترود هایی بر روی جمجمه خواب رونده، برای ثبت و کنترل موج نگار مغزی(EEG) یا الکترو آنسفالوگ برای الکتروفیزیولوژیایی آماده میکند.الکترو آنسفالوگ یا EEG یکی از ابزارهای اصلی مورد استفاده برای تحقیق درباره مراحل خواب است.EEG فعالیت الکتریکی مغز را که به صورت امواج مغزی آشکار میشود، اندازه میگیرد.[۱۴]
مراحل خواب : خواب دارای پنج مرحله است، چهار مرحله خواب بدون REM (حرکات سریع چشمی) ویک مرحله با REM (حرکات سریع چشمی).
مرحله یک-وقتی ما به مرحله اول خواب وارد میشویم، در این دوره تصاویر توهمی کوتاهی میبینیم که به تصاویر رویا شباهت دارند و مثل یک عکس روشن هستند.این تصاویر احتمالا مربوط به خلاقیت ما میباشند.مرحله اول خواب سبکترین مرحله خواب است.
مرحله دو-این مرحله از خواب بعد از ۳۰-۴۰ دقیقه اتفاق میافتد. در این مرحله هنوز میشود به سادگی و بدون احساس گیجی از خواب بیدار شد.
مرحله سه-مرحله موج آهسته که تقریبا پانزده دقیقه بعد از مرحله دوم اتفاق میافتد. در این مرحله فشار خون کم میشود و امکان دارد شخص در خواب صحبت کند یا راه برود.
مرحله چهار- خواب عمیق با موج آهسته. این مرحله عمیق ترین مرحله خواب را تشکیل میدهد. در این حالت از خواب بیدار کردن شخص خیلی سخت است و در صورت بیداری احساس گیجی ایجاد میشود.
مرحله پنج –که تقریبا نیم ساعت پس از خواب عمیق در مرحله چهار ما مسیر بازگشت را پیش میگیریم، و دوباره هریک از مراحل را پشت سر میگذاریم تا به مرحله ای برسیم که آن را خواب REM مینامیم. منظور از REM حرکات سریع چشمی است که از زیر پلکها قابل رویت است و شاخص این دوره به حساب میاید.[۱۵]
شخص خواب، پس از عبور از مراحل یک تا چهار خواب حرکت غیر سریع چشم به سمت بیداری میرود، اما به جای ورود مجدد به مرحله یک وارد مرحله جدیدی میشود که شکل متفاوتی از خواب به نام خواب حرکت سریع است.
خواب حرکت غیر سریع چشم، خواب آرام هم نامیده میشود. زیرا به طور معمول کارکردهای فیزیولوژیکی در طی این دوره خواب خیلی کند شده و فعالیت شناختی به حداقل میرسد. اما گذر از یک مرحله خواب به مرحله دیگر، همراه با حرکات بدنی متناوب است. بدین دلیل خواب حرکت غیر سریع چشم، تحت عنوان مغز خواب در چشم متحرک وصف میشود. برعکس خواب حرکت سریع چشم، تحت عنوان خواب متناقض، فعال، یا سریع توصیف میشود.
سنجش چندنگاری ضمن خواب حرکت سریع چشم، الگوهای بی نظمی را نشان میدهند که گاهی شبیه الگوهای حالت بیداریست. به خاطر همین خصوصیات خواب حرکت سریع چشم را اصطلاحا خواب متناقض نیز مینامند.
مراحل سه و چهار عمیق ترین قسمت خواب محسوب میشود، در برخی از افراد، آشفتگی ضمن بیدار شدن از مراحل سه و چهار مسائل خاصی را به وجودمی آورد که میتوان به وحشت شبانه، شب ادراری و خوابگردی اشاره نمود.
بند دوم-مقایسه خواب با اغما و بیهوشی و مستی
کما:کما حالتی از ناهشیاری است که طی آن فرد با دردناک ترین محرک های فیزیکی هم به هوش نیاید وآن حالت تا مدتی پایدار بماند، که معمولا با فقدان آگاهی از محیط همراه است. مهمترین علامت مشخصه کما، ناتوانی در هوشیار شدن است یعنی خود فرد نمیتواند توسط محرکها هوشیاریش را بدست آورد. البته علامت های دیگری هم وجود دارند که از میان آنها میتوان به نبود خودآگاهی، فقدان چرخه خواب و بیداری، نداشتن حرکت هدفمند و نداشتن کنترل بر روی تنفس اشاره کرد. اغماء به معنای عدم شناسایی خود و محیط اطراف خود، حتی پاسخ به تحرکات خارجیاست.[۱۶]
اعتقاد عامه مردم بر این است که وقتی شخصی به کما میرود به این معنی است که فرد در خواب عمیقی فرو رفته، که این اعتقاد به طور کامل درست نیست. درجه های کما توسط هوشیاری شخص به محرک های خارجی، تعیین میگردد. در بسیاری از موارد اشخاصی که در کما به سر میبرند، دریافت هایی از محیط دارند. مثلا ممکن است حرکت های جزئی از خود بروز دهند یا نسبت به محرک ها پاسخ دهند و در بعضی موارد نیز ممکن است شخص به کما رفته عکس العمل های شخص هوشیار را از خود بروز دهد.[۱۷]
بیماری که ظاهری خوابالود داشته ولی نسبت به تحرکات خارجی بی پاسخ است و نمیتوان او را بیدا رنمود، یک بیماری اغمایی محسوب میگردد.
حالت اغماء به دنبال از کار افتادن دو طرف قشر خاکستری مغز حادث میگردد. از عللی که به دو نیمکره مغز اسیبمی رساند ، میتوان به ضربه های مغزی، خفگی با گاز دی اکسید کربن و گاز زغال، مننژیت، نرسیدن اکسیژن کافی به مغز ناشی از ایست قلبی یا دار زدن ، دیابت و تومور های مغزی اشاره کرد.[۱۸]
در اغماء شخص دچار بیهوشی عمیق است و زندگی او نباتی است. بیمار اغمائی زمان، مکان و اطرافیان خود را نمی شناسد و نمی تواند ارتباطی با دیگران و دنیای خارج برقرار نماید.گردش خون ، تنفس، دفع ادرار و مدفوع و ترشحات او معمولا طبیعی است و او با کمک های طبی و تجهیزات پزشکی ، مانند رساندن غذا و مایعات از راه سرم و دارو و اکسیژن درمانی به زندگی خویش ادامه میدهد. در حالت اغماء اگر سلول های مغز صدمه ندیده باشد، امکان دارد بیمار با درمان به سوی زندگی باز گردد و به حالت نیمه اغماء در اید. در این وضعیت، او به اهستگی به انچه در اطراف او میگذرد، واقف میگردد و در برابر تحریکات بینایی و شنوایی واکنش نشان میدهد و به تدریج از چنگ بیهوشی نجاتمی یابد.[۱۹]
بنابراین با نظر به مباحث قبل باید گفت که کما با خواب طبیعی متفاوت است. خواب یک حالت ناخودآگاهی است.حالتی است، که در آن قوه خودآگاهی شخص کامل نیست، اما میتوان با تحریکات حسی مناسب، آن را به بیداری تبدیل کرد.در حالیکه کما، یک حالت ناخودآگاهی است که شخص را نمیتوان از آن با وارد کردن محرک نیز خارج نمود.
بیهوشی:دستیابی به عدم هوشیاری، بی دردی و بی حرکتی با کمک دارو، بیهوشی نامیده میشود. با توجه به نوع عمل جراحی یا آزمایشی که باید انجام شود انواع مختلف بیهوشی به کار برده میشود. انتخاب روش بیهوشی به سن کودک، نوع عمل جراحی و همچنین وضعیت سلامتی بیمار بستگی دارد. پزشک متخصص بیهوشی مسئول این تصمیمگیری است این کلمه دارای ریشه یونانی بوده و به معنی “فقدان ادراک” یا “عدم حساسیت” است. بیهوشی نیز نوعی شلی عضلات بدن است ، که با خواب و بیداری همراه میباشد.[۲۰]
بطور کلی انواع بیهوشی عبارت اند از: بیهوشی عمومی، بیهوشی منطقه ای، بیهوشی موضعی. بیهوشی، حاصل تجویز دارو های متعدد، جهت ایجاد بی دردی ، فراموشی، عدم هوشیاری ، از بین رفتن رفلکس ها و شل شدگی عضلاتمی باشد. بیهوشیمی بایست، توسط یک متخصص بیهوشی که اگاهی کامل به سیستم های بدن و داروهای مختلف را دارد، صورت پذیرد. عوامل مختلفی مانند سن، جنس، وزن و بیماری های زمینه ای میتوانند روند بیهوشی را متاثر سازند. القاء بیهوشی توسط دارو های داخل وریدی صورت میگیرد و بعد از اینکه هوشیاری بیمار از بین رفت و عضلات تنفسی شل گردید، تنفس بیمار از طریق لوله ای که در تراشه وی قرار داده شده است به دستگاه تنفس مصنوعی منتقل می گردد. یک متخصص بیهوشی علاوه بر ایجاد حالات فوق وظیفه نظارت دقیق بر میزان تجویز دارو ها و حفظ کارکرد طبیعی ارگان های بدن در حین بیهوشی را نیز دارد، تا اثرات سوء دارو ها را به حداقل رسانده و بیهوشی را تا پایان اداره نماید. تحقیقات نشانمی دهد، هیچ داروی بیهوشی به تنهایی نمیتواند تمام خواسته های مورد نظر یک متخصص بیهوشی را برای ایجاد یک بیهوشی مناسب، تامین کند، اما ترکیبی از دارو ها به همراه هم خواهند توانست، بیهوشی متعادل و مطلوبی را فراهم کنند.[۲۱]
به عقیده متخصصان بیهوشی در شرایط بیهوشی عمومی عناصر هوشیاری ناپدید میشوند وبیماران احساس درد، آگاهی، خاطره و قدرت تحرک خود را از دست میدهند. بنابراین میتوان گفت، بیهوشی با خواب متفاوت است، چرا که زمانیکه ما در خواب هستیم نیز، بدن ما به محرک های بیرونی وارده واکنش نشان میدهند مثلا اگر سردمان شود، ان را احساسمی کنیم و از خواب بیدار میشویم ، اما در بیهوشی اگر حتی عضوی از بدن را برش دهند و به عمق اعصاب شخص بروند، دردی احساس نخواهد شد.[۲۲]
مستی:الکل، اولین ماده شیمیایی و شایعترین مادهای است که بر رفتار ذهنی و فیزیکی افراد اثر میگذارد. مصرف الکل در فرهنگ های مختلف معانی مختلفی دارد. مستی درلغت، به حالتی اطلاق میشود که، از خوردن شراب و دیگر مسکرات در انسان پدیدمی اید. به تعبیر دیگر، مستی به تغییرات بدن و ذهن همراه با کاهش دقت و حساسیت حواس که در نتیجهی استفادهی کافی از مواد الکلی پدیدمی آید، اطلاق میشود.[۲۳]
بطور متوسط یک انسان معمولی قادر است ۱۵ میلی لیـتـر الـکل را در طـی یـک ساعت دفع کند میزان غلظت الکل خون و اثرات آن با اندازه گیری میزان الکل موجود در خون فرد میتوان تعیین کـرد چه میزان فرد تحت تاثیر الکل می باشـد.[۲۴] در زیــر حالات ایجاد شده در فرد بر اساس میزان درصد الکل درون خون بیان گردیده است:
مرحله نشاط آور (%۰٫۱۲-۰٫۰۳): افزایش اعتماد بنفس و شجاعت فرد، فرد پر حرف تر و اجتماعی تر می شـود، دقـتـش کـاهش مـی یـابد، چـهره افـروخته، قضاوتش مختل می گردد، معمولا اولین جمله ای که به ذهنش میـرسـد را بـیان میکند، در حرکات ظریف مانند نوشتن دچار مشکل می شود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
مـرحله برانگیختگی (%۰٫۲۵-۰٫۰۹): خـواب آلـوده، در درک و بـخـاطـــر آوردن موضوعات گذشته دچار مشکل می گردد، واکـنش وی در بـرابـر مـحرکات کاهش می یابد، حرکات بدن ناهماهنگ می شـود، بـیـنایـی مخـتـل مـی شــود و حـس چشایی و شنوایی کاهش می یابد.
مرحله سرگشتگی (%۰٫۳۰-۰٫۱۸): فرد گیج و مـبهوت است، شـایـد نـدانـد کجاست و مشغول چه کاریست، سرگیجه دارد و تلوتلو می خـورد، بـیـش از حد احـساساتی، خشن و یـا مـهربان مـی گـردد، خـواب آلـوده اسـت و درد را دیـرتـر احسـاس میکند، حرکات ناهماهنگ است، قادر به گرفتن شیئ که به سـمتـش پرتاب میگردد نیست.
مرحله بهت (%۰٫۴-۰٫۲۵): قادر به حرکت نیست، به محـرکات واکنش نشان نمی دهد، قادر به نشستن و ایستادن نیست، استفراغ می کند، مـمکن است بیهوش گردد. مرحله کما (%۰٫۵۰-۰٫۳۵): فرد بیهوش است، احساس شدید سرما، تنفس کم عمق و آهسته میگردد، ضربان قلب کاهش می یابد، امکان مرگ وجود دارد.
مرحله مرگ: میزان ۰٫۵۰ درصد و یا بیشتر الکل در خون سبب مرگ میگردد.[۲۵]
زمانی که فرد الکل مصرف میکند، ارتـباطهای بین سلولهای عصبی تداخل کرده و فــعـالـیـت گـذرگاه های مـحـرک عـصبـی را ســرکـوب و گـذرگاه هـای بازدارنده عصبی را افزایش می دهـد. در کـل یک سرکوبگر دستگاه عصبی می باشد.جـریـان خـون ســطحی افزایش یافته که موجب تعریق بدن میـشود امـا جریان خون عضلانی را کاهش داده و موجب درد عضلانی میـگردد.[۲۶]
در مستی، کنترل رفتاری کاهش یافـتـه و مـمـکن اسـت فرد دست به عملی زده و یا حرفی بزند که بعدا پشیمان گردد.تـعادل بدن کاهش و قوه تشخیص فرد کاهش می یابد، واصولا در چنین شرایطی واکنش بدن به محرکات کندتر میشود.
مستی حالتی است که در اثر نوشیدن مسکر مانند: شراب وخمر در انسان پدیدمی آید. بنابراین، مستی وضعیت ناپایدار و غیر عادی است، که تحت تاثیر استعمال مواد الکلی یا مخدرهای قوی ایجاد میگردد و عمدتا با سرخوشی و شادمانی کاذب همراه است.مستی برعقل و دستگاه عصبی تاثیر مستقیم دارد، به گونه ای که قدرت تفکر وتشخیص وادراک را کم و بیش از انسان سلب مینماید. علی رغم وجود ضعف بر اراده و سستی در اعضای بدن، انسان مست احساس قدرت و نیرو میکند. در چنین حالتی نظم کلامی شخص دچار اختلال شده و او راز نهانش را آشکار میسازد.[۲۷]
تاثیر الکل بر سیستم عصبی اثری مهاری است. آثار تحریکی که به دلیل کاهش آثار بازدارندهی قشر مغز صورت میگیرد. الکل در غلظت پایین بر روی مراکز بالای مغز تاثیر گذاشته و در غلظت بالا با تاثیر روی مراکز پایین تر مغز، خطر توقف فعالیت مراکز کنترل کننده قلب و تنفس در ساقه مغز و نهایتا وقوع مرگ را به دنبال خواهد داشت.[۲۸]
آنچه از مستی در حقوق کیفری مهم جلوه مینماید، تاثیر آن بر اراده و اختیار انسان است.کسی که بواسطهی مصرف مشروبات الکلی و سکرآور قوه دماغی خود را از دست داده و از حالت طبیعی خارج میشود، مسلوب الاراده است.[۲۹]
پایان نامه حقوق
حالتی شبیه به خواب، که در آن مغز انسان به پاسخ های درونی وپنهانی خود که زیر بنای چیزی که به آن ادراک جهان خارج میگویند، ادامه نمیدهد. البته مستی، خواب نیست و ملحق به آن نیز نمی گردد. خواب عارضه ای است که، به صورت منظم، تکرار شونده و به آسانی برگشت پذیر در انسان به صورت طبیعی پدیدار میگردد. معمولا با بی حرکتی و بالا رفتن قابل توجه آستانه واکنش به محرکهای خارجی در مقایسه با حالات بیداری مشخص میشود.[۳۰]
بنابراین حالت اغماء که زندگی شخص حالت نباتی داشته و فرد زمان، مکان و اطرافیان خود را نمیشناسد و نمیتواند ارتباطی با دیگران و دنیای خارج برقرار کند، و همچنین بیهوشی که با از دست دادن کامل هوشیاری همراه است و انسان، اراده، قصد و اختیاری برای ارتکاب عمل یا ترک فعل ندارد، و همچنین مستی که در آن انسان با مصرف مشروبات الکلی به صورت ارادی و به دنبال تأثیر الکل، توان کنترل خود بر اعمال خویش را از دست میدهد و زوال نیروی آگاهی و اراده را به دنبال دارد، خواب نیست و ارتباطی به آن ندارد.
گفتار دوم – خواب مصنوعی[۳۱]
تاریخچه کاربرد خواب مصنوعی به زمان رهبران مذهبی، پزشک های جادوگر، حکیم ها باز میگردد. طالع بین های مصر و یونان باستان برای اجرای درمان های کوناکون وارد حالت خلسهمی شدند. پارسلسوس (۱۴۹۳-۱۵۴۱) تاثیر شفابخش اجرام آسمانی و آهن ربا را توضیح داد. درسال ۱۸۴۰ جیمز برد[۳۲] نخستین بار اصطلاح هیپنوز – واژهای یونانی به معنی خواب – را برای اطلاق بر آنچه به گمان او حالت خاصی از خواب بود، به کار برد.
خواب هیپنوز که بوسیله هیپنوتیزم ایجاد میشود، حالتی است که ذهن نقاد و پرخاشگر به کنار گذاشته شده و در این شرایط، افکار و تلقینات لازم به سوژه داده میشود. یعنی آگاهی محدود شده سوژه به کمک هیپنوتیزم کننده اظهار میشود.
در حالت هیپنوز قبل از همه چشم تحت تاثیر قرار میگیرد. سپس تمام عضلات بی حال شده و موج سستی و بیحالی تمام وجود سوژه را فرا میگیرد. در این حالت عامل باید محیط را برای احتمال افتادن سوژه آماده کرده باشد. در حالت هیپنوز تمام بدن به حالت سستی و خواب رفتگی قرار گرفته، حالتی شبیه به بیهوشی و بی حسی تمام قسمتهای بدن را کلی یا جزیی در بر میگیرد. ضمن اینکه حالتهای دیگری مانند فراموشی جزئی و موقت، درگیری با توهم و خیالات مثبت و منفی، همچنین انتقال کامل احساس به مکانی دور (تخلیه قالب) در او پیدا میشود.خواب مصنوعی ناشی از هیپنوتیزم اگر چه به خواب عادی شباهت دارد، اما بسیار با آن متفاوت است.در خواب مصنوعی، شخص هم خواب است و هم بیدار، هم بطور مستقل فکر میکند و هم تحت تاثیر تلقینات عامل قرار دارد.حال آنکه در خواب معمولی چنین نیست.[۳۳]
بند اول – تعریف خواب مصنوعی و انواع آن
هیپنوتیزم علمی و عملی از حدود دو قرن اخیر کشف گردیده است، نظریات متفاوتی از ماهیت هیپنوتیزم و نحوه پیدایش آن به توسط متخصصین ارائه شده که در بین انها نظریه پاولوف، یکی از علمیترین نظریات در زمینه هیپنوتیزم است. براساس این نظریه حالت خواب در سراسر نیم کرههای مغز منتشر میشود. این پدیده بطور ناگهانی صورت نمیگیرد و کانونهای فعال و بیدار در مغز باقی میمانند که باعث ایجاد حالتی بین خواب و بیداری میشود و همین نقاط بیدار است که ارتباطی بین فرد و هیپنوتیزم کننده ایجاد میکند. در این نظریه شخص هیپنوتیزم شونده مانند کسی است که بطور طبیعی به خواب رفته ولی به دلیل وجود نقاط بیدار در مغز، سخنان عامل را میفهمد و نسبت به تحریکات و جریانات خارجی، بی توجه است.
خواب مصنوعی یا همان هیپنوتیزم، نوعی از خواب بودن در عین بیداری است. در زبان فارسی، در متون عمیق و ریشه دار عرفانی، اصطلاحات فراوانی مانند: شوریدگی، سرمستی، خلسه، اشراق، شور، جذبه هم معنا با هیپنوتیزم به چشم میخورد.[۳۴]
در علم، هیپنوتیزم شاخهای از روانشناسی است، که در آن به وسیلهی تلقین، شخص از حالت هوشیاری خارج میشود و تحت تسلط شخص هیپنوتیزور در میآید. طریقهای که به وسیله آن انسان میتواند، دیگری را به خواب مصنوعی یا مغناطیسی فرو برد.[۳۵] گاهی از اوقات هیپنوتیزم دردرمان بیماریها و یا روان درمانی به کار گرفته میشود، که به آن هیپنوتراپی و یا هیپنوآنالیز اطلاق میشود و گاهی نیز شخص قادر است، این عمل را بر ری خود انجامدهد، که به آن اتو هیپنو یا سلف هیپنوتیزم میگویند.[۳۶]
هیپنوتیزم یک حالت روان شناختی با نوعی توجه و آگاهی تغییر یافته است، که در آن شخص تلقینها را میپذیرد.حالت یا وضعیتی که در آن فرد دچار تغییراتی در ادراک، حافظه یا خلق میشود و در نتیجه میتواند به تلقینات مناسب واکنش نشان دهد. مشخصه ذاتی خوابواره همین تغییر تجربی درون ذهنی انسان است.[۳۷]
هیپنوتیزم حالتی از تغییر طبیعی ذهن است که با تغییر در درک، تصویر سازی، تلقین پذیری و تمرکز همراهمی باشد. آدمی در شرایطی خاص خودبخود این حالت تغییر ذهنی رامی تواند تجربه کند.وقتی آنچنان محو تماشای تصویریمی شوید که از اطرافتان غافلمی گردید، وقتی شنیدن نوای موسیقی دلخواهتان باعث میگردد که متوجۀ وقایعی که در اطرافتانمی گذرد نمی شوید و حالاتی اینچنینی، درواقع تجربۀ هیپنوتیزم خودبخودی هستند.
در هیپنوتیزم شخص تحت تاثیر هیپنوتیزور، آن گونه که او میخواهد، خواب میبیند، احساس میکند و حتی گاهی بر خلاف خواست قلبیاش اعمالی را انجام میدهد. مناطقی که بر اثر تلقین تحریک میشود، با مناطق تحریک شده هنگام هیپنوتیزم متفاوت است. در طی این فرایند، شخص هیپنوتیزور قادر است هر آنچه در نظر دارد به شخص هیپنوتیزم شده القاء کند، زیرا در این حالت تلقینات هیپنوتیزور بجای حواس بدن عمل میکند و ضمیر ناخودآگاه انسان را تحت کنترل خویش قرار میدهد.در برابر تلقینهای مستقیم، بسیاری از افراد هیپنوتیزم شده حرکات غیر ارادی نشان میدهند. گاهی نیز تلقین مستقیم میتواند، انجام حرکتی را بازداری کند.[۳۸]
اما، هیپنوتیزم موجب تسلط کامل دیگری بر فرد نمیشود٬ بلکه او با ضمیر ناخودآگاه و آدمی به مکالمه و القای تلقینات میپردازد. هیپنوتیزور نمیتواند هر آنچه دوست داشت به سوژه تلقین کند٬ چرا که هیپنوتیزم یک امر خارق العاده نیست و کارایی عجیب و غریبی نداردواگر هم آثار غریبی داشته باشد، در عدهی کمی قابل مشاهده بوده و همیشه قابل تکرار و تایید نیست. لذا از منظر علوم رسمی، پارهای غرایب مشاهده شده در هیپنوتیزم قابل اعتبار و برداشت کلی نمیباشد.[۳۹]
از همان بدو تاریخ، در مراسمات مذهبی و در کارهای ماوراء الطبیعه و در بسیاری از نظریههای غلط جادوگری از فنون اصلی هیپنوتیزم استفاده میگردید. هم اکنون نیز هیپنوتیزم در روانشناسی و طبابت عمل مشروعی است؛ هر چند ابهامات زیادی در مورد آن وجود دارد که باید فهمیده شود.[۴۰]
کسانی که از خواب هیپنوتیزمی بیدار میشوند، ممکن است در برابر علامتی که قبلاً هیپنوتیزم کننده تعیین کرده، پاسخ حرکتی معینی نشان دهند. این پاسخ را پاسخ پس هیپنوتیزمی مینامند. با تلقیین هیپنوتیزم کننده، شخص ممکن است، وقایعی را که در طول هیپنوتیزم روی داده فراموش کند و در عین حال با ظهور علامتی از ناحیه هیپنوتیزور آن را به خاطر آورد. این فراموشی را یاد زدودگی پس هیپنوتیزمی نامیدهاند.[۴۱]
بند دوم – ماهیت خواب مصنوعی
به طور کلی برای رساندن فرد به حالت خواب مصنوعی، هیپنوتیزم کننده فرد را وادار به تمرکز بر صدای خود و یا یک شیء می کند. چیزی که در مرحله بعد رخ می دهد این است که ذهن آگاه و هوشیار فرد فعالیتش در روند تفکر کاهش می یابد٬ زیرا عمیقا آرامش ذهن پیدا کرده است. این موضوع سبب می شود ذهن ناخوداگاه وی در دسترس او قرار گیرد. هنگامی که فرد هیپنوتیزم می شود، بیشتر مستعد پذیرش تلقینات در خصوص این که چگونه احساس کرده، رفتار نموده و اندیشیده، خواهد شد. زمانی که فرد هیپنوتیزم کننده با هیپنوتیزم شده سخن می گوید، ذهن ناخوداگاه او با مقاومت کمتری تلقینات را می پذیرد. این دقیقا مانند حالتی است که فرد هیپنوتیزم کننده مستقیما با شخص تصمیم گیرنده در اداره و به عنوان یک کارمند جزء صحبت می کند.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:05:00 ق.ظ ]