۲-١۶- ساختار مغز در بیماران اسکیزوفرنی ٣۰
۲-١٧- کارکرد لوب پیشانی ٣۱
۲-١٨- جایروس ها ی لوب پیشانی ٣۲
۲-١٩- نظریه های عملکرد لوب پیشانی ۳۴
۲-٢٠- پیشینه عملی پژوهش ۳۶
۲-٢٠-١- تحقیقات انجام شده در خارج از ایران ۳۶
۲-٢٠-۲- تحقیقات انجام شده در ایران ۳۹
فصل سوم: روش تحقیق
۳-۱- مقدمه ۴۴
۳-۲- روش تحقیق ۴۴
۳-۳- جامعه آماری ۴۴
۳-۴- نمونه وروش نمونه گیری ۴۵
۳-۵- روش اجرا ۴۵
۳-۶- ابزارگرد آوری اطلاعات ۴۵
۳-۶-١- آزمون رنگ و لغت استروپ(SC-WT) 45
۳-۶-٢دسته بندی کارتهای ویسکانسین ۴۶
۳-۶-٣-عملکرد پیوسته (CPT) 48
۳-٧- روش تجزیه و تحلیل آماری ۴۸
فصل چهارم:یافته های پژوهش
۴-۱- مقدمه ۵۰
۴-۲- یافته های جمعیت شناختی ۵۰
۴-۳- آمار استنباطی ۵۴
۴—۴— بررسی تاثیر جانبی دارو ۶۰
۴—۵—بررسی اجمالی پژوهش بر اساس فرضیه های آماری ۶۱
فصل پنجم: بحث ونتیجه گیری
۵-۱- مقدمه ۶۳
۵-۲- بحث در یافته ها ۶۳
۵—٢—١— سوال اول ۶۴
۵—٢—٢— سوال دوم ۶۵
۵—٢—٣— سوال سوم ۶۶
۵-۳- محدودیت های پژوهش ۶۷
۵-۴- پیشنهادات ۶۸
فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول ۴-١ :تفکیک گروه های تحقیق بر اساس سن ۵۱
جدول ۴-٢: تفکیک گروه های تحقیق بر اساس سطح تحصیلات ۵۱
جدول ۴-٣: میانگین وانحراف معیار آزمودنی ها درخرده مقیاسهای
آزمونهای استروپ،ویسکانسین ،عملکرد مداوم ۵۲
جدول ۴-۴: مقایسه عملکرد طبقه بندی در مبتلایان به اختلال اسکیزوافکتیو با افراد
بهنجار، مبتلایان به اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا ۵۳
جدول ۴-۵- اختلاف بین گروه ها در آزمون توکی در آزمایه ی تعداد طبقات ۵۴
جدول ۴-۶: مقایسه عملکرد درجاماندگی در مبتلایان به اختلال اسکیزوافکتیو با
افراد بهنجار، مبتلایان به اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا ۵۵
جدول ۴-۷: مقایسه عملکرد تداخل در مبتلایان به اختلال اسکیزوافکتیو با
افراد بهنجار، مبتلایان به اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا ۵۶
جدول ۴-۸: مقایسه عملکرد واکنش همخوان در مبتلایان به اختلال اسکیزوافکتیو با
افراد بهنجار، مبتلایان به اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا ۵۷
جدول ۴-۹: بررسی آزمون تعقیبی توکی در مقایسه ی دو به دوی گروه ها در عملکرد
واکنش همخوان ۵۷
جدول ۴-۱۰: مقایسه واکنش ناهمخوان در مبتلایان به اختلال اسکیزوافکتیو با افراد
بهنجار، مبتلایان به اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا ۶۰
جدول۴-۱۱: بررسی آزمون تعقیبی توکی در مقایسه ی دو به دوی گروه ها در عملکرد
واکنش ناهمخوان ۶۰
جدول ۴-۱۲: مقایسه عملکرد خطای حذف در مبتلایان به اختلال اسکیزوافکتیو با
افراد بهنجار، مبتلایان به اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا ۶۰
جدول ۴-۱۳: بررسی آزمون تعقیبی توکی در مقایسه ی دو به دوی گروه ها در عملکرد
خطای حذف ۶۱

فصل اول
مقدمه
مغز[۱] چیست؟ کارکرد آن چگونه است؟ چگونه می توان به عملکرد مغز انسان نظر انداخت؟ متخصصین اعصاب، اعمال مناطق مختلف مغز را به کمک سیستمهای کامپیوتری مثل برش نگاری رایانه ای، تصویربرداری با تشدید مغناطیسی[۲]، طیف بینی با تشدید مغناطیسی[۳]، برش نگاری رایانه ای با گسیل فوتون منفرد[۴]، نوار مغز[۵] و یا اسکن پت[۶] و … مورد بررسی قرار می دهند. اما آنچه که مورد سوال می باشد این است که تا چه اندازه این دستگاه ها ما را در جهت فهم دقیق رابطه میان مغز و رفتار، یاری می کنند؟ آیا یک حلقه قرمز رنگ در یک اسکن پت می تواند معرف خیالات باطل مبنی بر پارانویای بیمار باشد؟ یا یک الگوی الکتریکی خاص وجود دارد که شاخص و معرف هذیان بزرگ منشی در یک مانیک باشد؟ آیا این ماشینها می توانند علت و ماهیت توهمات را منعکس کنند؟ پس آنچه که مسلم است، این است که علی رغم همه ی پیشرفتهای صورت گرفته در علوم مغزی و اعصاب هنوز سبب شناسی و تفکیک بسیاری از اختلالات در پرده ای از ابهام می باشد. یکی از این موارد مناقشه آمیز و چالش برانگیز تشخیص و تمایز قائل شدن بین دسته ای از اختلالات سایکوتیک[۷] مانند اسکیزوافکتیو، اسکیزوفرنیا[۸] و اختلال دوقطبی[۹] می باشد. اختلال اسکیزوافکتیو؛ اختلالی است که همزمان هم علائم اختلال خلقی و هم علائم بیماری اسکیزوفرنیا را نشان می دهد؛ بطوری که نمی توان در تشخیص، یکی از آنها را بطور جداگانه مطرح کرد ( سادوک[۱۰]،٢٠١٠؛ دانر[۱۱]، ۲۰۰۳) و علت را تشخیص داد. تنها در این زمینه چهار الگوی نظری ارائه شده است:

 

 

اختلال اسکیزو افکتیو ممکن است نوعی اسکیزوفرنی یا نوعی اختلال خلقی باشد.

اختلال اسکیزوافکتیو ممکن است تظاهر همزمان اسکیزوفرنی و اختلالال خلقی باشد.

اختلال اسکیزوافکتیو ممکن است خود روانپریشی جداگانه و ثالثی باشد که نه ربطی به اسکیزوفرنی دارد و نه ربطی به اختلالات خلقی.

شاید محتمل ترین حالت آن باشد که اختلال اسکیزوافکتیو ، گروهی اختلال ناهمگن هست که هر یک از این وجوه ممکن را شامل می شود(کاپلان[۱۲] و سادوک، ۲۰۰۷).

در مطالعاتی که برای کشف این احتمالات طراحی شده است، تاریخچه خانوادگی، شاخص های زیستی، پاسخ کوتاه مدت به درمان و فرجام دراز مدت بررسی شده است. در اکثر این بررسی ها بیماران دچار اختلال اسکیزوافکتیو گروهی همگن فرض شده اند. اما در مطالعات اخیر دو نوع افسرده و دو قطبی اسکیزوافکتیو جداگانه بررسی می شوند(روزنهان[۱۳] و سلیگمن[۱۴]، ۱۳۸۸، کاپلان و سادوک، ۱۳۸۷). در DSM-IV-TR نیز طبقه بندی جداگانه ای برای این انواع در نظر گرفته شده است. برخی داده ها حاکی از آن است که ممکن است از نظر وراثتی به هم مرتبط باشند. در مطالعات انجام شده بر روی بستگان بیماران اسکیزوافکتیو، نتایج همسانی گزارش نشده است با این حال طبق ملاک های DSM-IV-TR، خطر بروز اسکیزوفرنی در میان بستگان مورد تحقیق اسکیزوافکتیو افزایش می یابد. بیماران اسکیزوافکتیو در کل و به عنوان یک گروه، اولاً پیش آگهی شان بهتر از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و بدتر از بیماران دچار اختلالات خلقی است؛ دوماً در مقایسه با اسکیزوفرنی به لیتیوم جواب می دهند و اکثرشان سیر رو به تباهی نیز ندارند(کاپلان و سادوک، ۱۳۸۷) .
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
علاوه بر موارد فوق در پژوهش هایی نیز که بر روی سیستم عصبی و مغزی این دسته از بیماران سایکوتیک که علائم منفی و شناختی بارز و پایدار در آنها مشاهده می شود (گرانت[۱۵]، ١٩٩٨ ) نشان می دهد که این علائم با ضایعات و ناهنجاریهای ساختاری مشهودی به خصوص در قطعه ی پیشانی همراه هستند (سادوک، ۲۰۰۳).
-ازطرفی با توجه به اینکه علائم منفی در بیماران سایکوتیک با ضایعه قطعه پیشانی همخوانی دارد(هاریسون ،٢٠٠٨) مطالعه ی این قسمت ضروری به نظر می رسد.قطعه پیشانی ناحیه ای از مغز است که نارسایی عصب – روانشناختی در آن بارزتر از نارسایی دیگر مناطق مغز، در بیماران شدید روانی است (سایکین و همکاران ٢٠٠٣).

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:15:00 ب.ظ ]