در بعضی از بازه­های زمانی (بخصوص تعطیلات آخر هفته و در طول شب)، تزریق انرژی باد زیاد و مصرف مشترکین پایین می­باشد. از طرف دیگر نیروگاه­ها نمی ­توانند پایین­تر از یک خروجی مینیموم فنی بهره ­برداری شوند. تنها راه­حل ممکن برای بهره ­برداری این نیروگاه­ها در میزانی پایین­تر از این مقدار فنی، وضعیت خاموشی نیروگاه می­باشد. در بعضی شرایط معین برای نیروگاه­ها بهتر است که زمان قیمت دهی در بازار قیمت منفی دهند تا مطمئن شوند بیشتر از مینیموم فنی خود در بازار فروش خواهند داشت؛ زیرا ممکن است در این حالت سوددهی بالاتری نسبت به حالتی داشته باشند که نیروگاه را خاموش و دوباره آن را روشن کنند.برای بررسی این موضوع، بعضی از بازارها بحث قیمت دهی منفی و حدود آن را مطرح کرده ­اند. یکی دیگر از دلایل تولید توان بیش از حد این است که بعضی از نیروگاه­ها همیشه برای حفظ پایداری شبکه و تنظیم توان باید در مدار باشند. هر چه میزان تزریق منابع دارای عدم قطعیت بیشتر باشد، به میزان بیشتری از نیروگاه­هایی[۳۴]که باید در مدار باشند، نیاز است. این مسئله خود باعث رشد عرضه بیش‌ازحد تولید می­گردد.
مقاله - پروژه
بنابراین در بعضی‌اوقات بهتر است که نیروگاه­های بادی هیچ تولیدی نداشته باشد، به‌جای اینکه بخواهند با قیمت منفی در بازار شرکت کند. برای تشویق منابع بادی باید یک سری برنامه ­های تشویقی[۳۵] طراحی شوند تا اینکه در بعضی شرایط که از لحاظ اقتصادی به­صرفه نیست، تولید خود را قطع کند. علاوه بر راه­کارهای اقتصادی می­توان از راه­کارهای فنی از قبیل استفاده از ذخیره­سازها در کنار منابع بادی نیز استفاده کرد که در این پایان نامه از این مسئله نیز بهره برده شده است. چنانچه قبلاً نیز ذکر شد، مدل­سازی راه­کارهای فنی و اقتصادی در مسئله برنامه­ ریزی بهره ­برداری با در نظر گرفتن منابع بادی به‌عنوان یکی از نوآوری­های اصلی این پایان نامه مطرح می­باشد.
بر این اساس می­توان گفت که وجود طرح­های تشویقی جهت رسیدن به اهداف رشد منابع بادی الزامی است، اما مسئله بسیار مهم تعیین میزان این تشویقی­ها است، بطوریکه تعادلی بین نتایج منفی در اجتماع و تسهیل در امر بهره ­برداری منابع بادی برقرار شود. کاملاً مسلم است که اگر قسمتی از درآمد منابع بادی وابسته به قیمت برق در بازار باشد، بحث برنامه­ ریزی بهره ­برداری منابع بادی با توجه به ریسک­های بالای موجود در بازار دچار مشکل می­گردد.
علاوه بر سیاست تشویق که منابع بادی را برای شرکت در بازار ترغیب می­ کند، مکانیزم­ های بازار نیز باید به­ گونه ­ای باشد که مانع از به وجود آمدن قیمت­های منفی در بازار گردند. قیمت­های منفی باعث ایجاد انگیزه­هایی جهت بهره ­برداری از ذخیره­سازهای انرژی الکتریکی می­گردد. ذخیره­سازها دارای این قابلیت هستند که در زمان کاهش قیمت برق، برق را ذخیره و در زمان افزایش آن را به شبکه دهند[۳۱ و ۳۵]. یکی دیگر از راه­کارهایی که در این پایان نامه مدنظر می­باشد، راه­کارهای مدیریت مصرف می­باشد.

۳-۵- ساختار بازارهای تعادل در حضور منابع بادی

به­ طور سنتی، میزان رزرو موردنیاز سیستم قدرتی که سهم عمده­ای از تولید شبکه بر پایه تولید نیروگاه­های آبی و یا حرارتی قابل‌کنترل است، بر اساس تغییرات تعادل در مصرف و یا خروجی اجباری بزرگ‌ترین واحد موجود تعیین می­گردید. بنابراین در سیستم سنتی رزرو به‌طور اصلی برای تنظیم رو به بالا[۳۶]موردنیاز می­باشد، اما با به‌کارگیری نرخ بالایی از منابع بادی در سیستم قدرت، نیازهای جدیدی برای سرویس­های تعادلی و تعیین میزان رزرو مناسب سیستم مطرح می­گردد. دلیل این مسئله این است که منابع بادی زیاد قابل پیش ­بینی نیستند.
برای مقابله با خطاهای موجود در پیش ­بینی باد، میزان بیشتری از منابع انعطاف­پذیر موردنیاز می­باشد. این مقدار خطای پیش ­بینی می ­تواند مثبت و یا منفی باشد. بنابراین نه تنها تنظیم رو به بالا موردنیاز است، بلکه تنظیم رو به پایین[۳۷] نیز ممکن است لازم ­باشد.
با این تفاسیر برای شبکه­ ای که نرخ نفوذ منابع بادی در آن بالا است، بحث پایداری سیستم از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین در دسترس بودن میزان مناسب رزرو باقابلیت دیسپاچ انعطاف­پذیر جهت فراهم ساختن خدمات جانبی بسیار مهم و حیاتی است.
بنابراین به‌طورکلی می­توان گفت که با افزایش نرخ نفوذ منابع بادی، میزان موردنیاز رزرو نسبت به زمانی که منابع بادی نیستند، افزایش می­یابد. بر اساس تجربیات به دست آمده در کشورهای آلمان، اسپانیا و پرتغال، به ازای هر واحد تولید نیروگاه بادی، میزان ۲۵/۰ تا ۳/۰ رزرو موردنیازمی­باشد. این مسئله باعث افزایش میزان دیسپاچینگ اجباری واحدهای حرارتی و کاهش توانایی ژنراتورها برای مدیریت سهم آن­ها جهت شرکت در بازار می­گردد[۳۵].

۳-۶-تأثیرات افزایش نرخ نفوذ منابع بادی بر برنامه­ ریزی دیگر نیروگاه­ها

منابع بادی به‌عنوان منبع انرژی[۳۸] شناخته می­شوند تا منبع ظرفیت[۳۹]. این منابع باعث کاهش قیمت سوخت و همچنین کاهش هزینه آلودگی می­گردند. به­ طور خلاصه می­توان گفت که هر مگاوات ظرفیت از منابع بادی به یک مگاوات ظرفیت پشتیبان نیاز دارد تا اینکه به ۹۰ درصد در دسترس­پذیری آن بتوان اطمینان کرد[۳۱].
این مسئله منجر به نتیجه بسیار مهمی می­گردد و آن اینکه منابع بادی با وجود اینکه هزینه­ های سوخت را کاهش می­ دهند، اما مانع سرمایه ­گذاری ظرفیت پشتیبان نمی­شوند[۳۱].
کاهش ضریب بار به علت تقدم در دیسپاچ منابع بادی توانایی نیروگاه­های موجود را برای پوشش هزینه­ های ثابت کاهش می­دهد. این مسئله منجر می­ شود که عدم قطعیت سرمایه ­گذاری در نیروگاه­های سنتی مانند بقیه نیروگاه­ها افزایش یابد.مطالعات مختلف نشان می­ دهند که میزان تولید بار پایه با افزایش نرخ نفوذ منابع بادی کاهش می­یابد.
در این صورت نیاز به منابع تولید انعطاف­پذیر از قبیل نیروگاه­های آبی، تلمبه­ذخیره­ای[۴۰]، توربین­های گازی سیکل باز(OCGT[41])و توربین­های گازی سیکل ترکیبی(CCGT[42])افزایش می­یابد. اگرچه می­توان از طریق نیروگاه­های موجود تا حدودی انعطاف­پذیری سیستم را در آینده تأمین کرد، اما همان­طور که بیان شد سرمایه ­گذاری در مورد نیروگاه­های جدید نیز همراه با عدم قطعیت است. از دیگر روش­هایی که برای افزایش انعطاف­پذیری سیستم استفاده می­ شود، راه­کارهای مدیریت سمت مصرف می­باشند که در این پایان نامه نیز مطرح شده است.
یکی دیگر از منابعی که با افزایش نرخ نفوذ منابع بادی، نقش آن­ها پررنگ­تر می­گردد، منابع ذخیره­ساز انرژی از قبیل نیروگاه تلمبه ذخیره­ای، ذخیره­ساز گاز و خودروهای برق ده قابل اتصال به شبکه می­باشد. این منابع به‌عنوان منبع کارایی[۴۳] شناخته می­شوند.اختلافات قیمت بازار که در اثر افزایش نرخ نفوذ منابع بادی حاصل می­ شود، می ­تواند یک سیگنال بازاری[۴۴] جهت نیاز به منابع ذخیره­ساز بوده و تشویقی جهت توسعه این منابع در محیط رقابتی باشد. یکی دیگر از سیگنال­هایی که منجر به استفاده از ذخیره­سازهای انرژی می­گردد، قیمت­های منفی می­باشد. ذخیره­سازها در زمانی که قیمت برق منفی است، انرژی الکتریکی را در خود ذخیره کرده و در مواقع نیاز به شبکه برق می­ دهند. این منابع با این کار باعث افزایش رفاه اجتماعی نیز می­گردند.

۳-۷- راه­کارهای موجود جهت کاهش ریسک سرمایه ­گذاری در چنین محیطرقابتی

تجارب استفاده از منابع بادی در کشور اسپانیا نشان می­دهد که بهره ­برداری از منابع بادی مشابه منابع سنتی در بحث برنامه­ ریزی[۴۵] و تعادل[۴۶] ، تهدیدی برای توسعه این منابع محسوب نمی­گردد، بلکه این برنامه­ ها می­توانند بهترین محرک برای بهبود پیش ­بینی منابع بادی، کاهش نیازمندی­ها جهت تعادل بازار و کاهش هزینه اختصاص یافته برای انجام این کار باشند[۳۱].
حمایت از منابع بادی از طریق در نظر گرفتن تقدم برای دیسپاچ آن­ها در بازار و همچنین اختصاص تضمینی شبکه انتقال، این منابع را از الزامات بهره ­برداری و تعادل معاف نمی­کند؛ وگرنه به‌کارگیری کامل منابع بادی در بازار و رقابت با انواع دیگر منابع تولید رخ نخواهد داد. برای توسعه منابع بادی باید یک سری طرح­های تشویقی در نظر گرفته شود.
این کار(حمایت منابع بادی) از طریق قوانین شبکه و بازار( از قبیل قوانین مدیریت تراکم) شدنی نیست، زیرا این روش­ها می­توانند منجر به نتایج نامناسب و بدتر شدن شرایط بازار گردد. بهترین کار برای استفاده از منابع بادی، تعیین کردن مقدار مطمئن منابع بادی برای شرکت آن­ها در بازار می­باشد.
با بحث­هایی که در قسمت­ های قبل صورت گرفت تأثیر منابع بادی بر بازار برق مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به هزینه بالای منابع بادی و همچنین عدم قطعیت‌های موجود در تولید این منابع و تولید تصادفی آن­ها در نظر گرفتن سیاست­های فنی و اقتصادی در بحث برنامه­ ریزی سرمایه ­گذاری امری ضروری می­باشد. امروزه بیشتر بازارها فقط شامل بازار انرژی هستند. بعضی از آن­ها با در نظر گرفتن بازار خدمات جانبی (رزرو) کامل­تر شده ­اند.
در حالت کامل­تر شده بازار علاوه بر بازارهای فوق، تشویقی ظرفیت نیز در نظر گرفته می­ شود. در بازارهایی که فقط بحث بازار انرژی مطرح است، سرمایه­ گذارانی که درزمینهٔ تولید و بخصوص تولید در زمان­های پیک سرمایه ­گذاری کرده ­اند، در صورتی می­توانند از میزان سرمایه ­گذاری خود بهره ­برداری بهتری داشته باشند که پیش ­بینی­های بهتری از وضعیت بازار داشته باشند. پیش ­بینی این شرایط به دلیل تغییرات بار، تغییرات تولید، خرابی نیروگاه­ها و دیگر رخدادهای دارای عدم قطعیت بسیار مشکل است.
به‌عنوان مثال، نیروگاه­های سیکل ترکیبی CCGTبه‌طور تقریبی به قیمت بازار ۱۰ یورو بر مگاوات ساعت نیاز دارند تا اینکه هزینه­ های ثابت خود را باوجود ۵۰۰۰ ساعت کار در هرسال پوشش دهند. با گسترش و رشد منابع بادی، ساعات کار این نیروگاه­ها بالطبع کاهش می­یابد. این ساعت کار حدوداً به ۲۵۰۰ ساعت و یا حتی کمتر هم خواهد رسید. بنابراین در ساعات پیک، حدود ۱۰ یورو بر مگاوات ساعت اضافه‌تر از قیمت بازار به این نیروگاه­ها پرداخت شود؛ در غیر این صورت، این نیروگاه­ها دوامی نخواهند آورد[۳۱].
درصورتی‌که درآمد حاصل شده در بازار انرژی نتواند هزینه­ های مربوط به سرمایه ­گذاری موجود و یا بقای ظرفیت­های موجود را تأمین کند، باید به فکر مکانیزم جدید بود. این مکانیزم­ ها شامل دو نوع مکانیزم قیمت­ گذاری می­باشد. نوع اول درآمد شامل پرداخت در قبال انرژی و برحسب واحد پول بر مگاوات ساعت می­باشد. درآمد دوم در قبال ظرفیت و برحسب واحد پول بر مگاوات می­باشد. این مکانیزم باعث می­ شود که عملکرد بازار اولیه انرژی مختل نشود و پشتیبانی برای توسعه نیروگاه­ها نیز از طریق پرداخت ظرفیت تأمین شود.
علاوه بر این، وجود مکانیزم پرداخت ظرفیت ممکن است که جهش­های قیمت را کمتر کند. جهش­های قیمت یک مسئله نگران‌کننده برای دولت­ها و سرمایه ­گذاران می­باشند. مدل­های مختلف دیگری از تشویق ظرفیت نیز می ­تواند در نظر گرفته شود. نکته بسیار مهمی که باید در نظر گرفته شود این است که تحلیل دقیقی برای ارزیابی اینکه در چه مواردی، در چه شرایطی و چه مقیاس جغرافیایی اجرای این مدل­ها به­صرفه خواهد بود. این مسئله بخصوص در بازارهایی که سیستم­های الکتریکی تشکیل حلقه می­ دهند و ارتباطات بین شبکه­ ها زیاد است، کاربردی­تر است. بر اساس گزارش­ها و مطالعاتی که تاکنون صورت گرفته است، سیاست­های حمایتی بهره ­برداری از منابع بادی را می­توان به چهار دسته کلی تقسیم ­بندی کرد. در ادامه در مورد هر یک از سیاست­های به­ صورت خلاصه و جامع بحث گردیده است.

۳-۷-۱- مکانیزم تشویق FIT

در این مکانیزم، مشتریان باید انرژی الکتریکی تولید شده توسط منابع تجدیدپذیر (بخصوص منابع بادی) را در قیمتی که از قبل تعیین شده است، خریداری کنند. یکی دیگر از راه­کارهایی که در این زمینه می­توان در نظر گرفت، پرداخت مبلغی اضافه بر قیمت تسویه شده بازار به منابع انرژی تجدیدپذیر می­باشد. این نوع مکانیزم(FIT)، کاربردی­ترین مکانیزم تشویق در سرتاسر دنیا می­باشد. این مکانیزم در برخی کشورهای بادخیز که به نسبت درصد قابل‌توجهی از تولیدشان را بر اساس منابع بادی پایه­ریزی کرده ­اند، استفاده می­گردد.
در حال حاضر بیش از ۲۰ کشور اتحادیه اروپا، به نحوی از یکی از طرح­های تشویقی FITاستفاده می­ کنند. در [۳۶-۳۷] نیز مقایسه­ ای در مورد سیاست­های حمایتی مورداستفاده شده برای منابع بادی صورت گرفته است.

۳-۷-۲-مدل سهم مشخص و گواهینامه سبز

در این روش مشتریان یا تولیدکنندگان موظف به به‌کارگیری حداقل مقداری از منابع بادی به‌عنوان برق مصرفی یا تولید خود می­باشند. اگر مکانیزم حمایتی FITبه‌عنوان یک طرح تشویقی جهت رشد و توسعه منابع بادی در نظر گرفته شود، این مکانیزم یعنی مدل سهم مشخص یک سیاست اجباری برای آماده ­سازی بستر جهت گسترش نفوذ منابع بادی خواهد بود. این مکانیزم به نسبت مکانیزم اول در کشورهای کمتری اجرا می­گردد.
این مکانیزم در بعضی از کشورها ازجمله شیلی و قسمت­ هایی از ایالات متحده استفاده می­ شود. درزمینهٔ استفاده از گواهینامه سبز نیز، کشور هلند به‌عنوان یک کشور پیشگام عمل کرده است. این سیاست علاوه بر کشور هلند در برخی دیگر از کشورهای اروپایی از قبیل انگلستان نیز اجرا شده است[۳۶-۳۸].

۳-۷-۳-حراج[۴۷]

این مکانیزم شامل یک فرایند قیمت دهی رقابتی می­باشد که از این طریق مقداری مشخص از منابع تجدید پذیربه فروش می­رسد. در این مکانیزم، آن دسته از منابع تجدیدپذیر که قیمت پایین­تری پیشنهاد داده باشند، به­عنوان برنده تعیین می­گردند. این مکانیزم در ابتدا در بعضی کشورهای اروپایی از قبیل انگلستان و ایرلند و طی سال­های اخیر در آمریکای لاتین مورد استفاده قرار گرفته است.

۳-۷-۴- تشویق مالی و اعتبار مالیاتی

در این نوع مکانیزم، کمک­های مالی از قبیل معافیت و یا تخفیف مالیات، بازپرداخت مالیات و تأمین مالی ویژه وجود دارد. این راه­کارها بیشتر در جاهایی استفاده می­ شود که نیروگاه­های بادی در حال توسعه می­باشند. به‌کارگیری این مکانیزم­ ها و یا ترکیبی از آن­ها باعث ساخت مقدار قابل‌توجهی از منابع تجدیدپذیر و بخصوص منابع بادی شده است. در نتیجه این سیاست­ها، ظرفیت نصب شده منابع بادی در کل دنیا از ۲۴ گیگاوات در سال ۲۰۰۱ به ۱۶۰ گیگاوات در سال ۲۰۰۹ رسیده است. همه این تحلیل­ها نشان می­دهد که منابع بادی در حال حاضر به یک ثبات نسبی رسیده ­اند و نرخ نفوذ آن­ها نیز در حال افزایش است.

۳-۸-برنامه ­های مدیریت مصرف

در این روش مشترکین عمده مقدار بار قابل کاهش را همراه با قیمت بهISOپیشنهادمی‌دهندو پس ازاجرای عملیات بازار چنانچه پیشنهادپذیرفته شود، مشتری موظف به اجرای قرارداد می­باشد. درشکل (۳-۲) تأثیر برنامه مدیریت مصرف در تغییرقیمت بازار نشان داده شده است. در این روش درحقیقت مشتری می‌تواند درزمان ارزانی ،برق رابخرد و در زمان گرانی برق را بفروشد.این بازار می‌تواند یک روز قبل[۴۸]تشکیل شود یا بازار لحظه­ای[۴۹]باشد[۳۹].

شکل(۳-۲):تاثیربرنامهDBدرتغییرقیمتبازار

اولین نوع از این برنامه­ ها توسط اپراتور بازار نیویورک درسال ۲۰۰۱ اجرا شد. در این سال اپراتور مستقل نیویورک دو برنامه را اجرا کرد تا فرصتی را دراختیار آن دسته از مشتریان که توانایی قطع بار و یا تولید پراکنده را دارند، قرار دهد تا در بازارعمده­فروشی به ایفای نقش بپردازند. یکی از این برنامه­ ها به منابع سمت تقاضا اجازه می­داد تا در زمان کاهش ظرفیت رزرو، بارخود را کاهش دهند. برنامه دوم به منابع سمت تقاضا اجازه می­داد تا کاهش بارخودرا در بازار انرژی روز قبل پیشنهاد دهند و پولی را بابت کاهش بار خود دریافت کنند[۴,۴۰].

۳-۸-۱-مزایای حضور مشتریان در بازار

حضور مشتری در بازار و استفاده از برنامه ­های پاسخگویی بار منجر به رقابتی­تر شدن بازار و درنهایت کاهش قیمت برق در بازار می­گردد. از سوی دیگر استفاده از این منابع افزایش قابلیت اطمینان سیستم را نیز در پی دارد. مزایای حضور مشتریان در بازار را می‌توان به سه گروه عمده تقسیم ­بندی­ نمود:
- مزایای مشتری
- مزایای شبکه
- مزایای اضافه
مزایای مشتری
شامل مزایای اقتصادی مانند عدم خرید برق در ساعات گران­قیمت و خرید در ساعات ارزان قیمت می باشد که در اثر شرکت در برنامه ­های پاسخگویی بار نصیب بارهای شرکت­کننده می­ شود.
مزایای شبکه
مزایای شبکه را می­توان در چند گروه کلی طبقه ­بندی کرد:
- الف) تأثیرات کوتاه­مدت بر بازار

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:52:00 ق.ظ ]