در جنگ بدر مردی بنام ابو عزه حجمی که شاعری بد زبان که پیامبر و اسلام را هجو میکرد و تمسخر مینمود و مشرکان را علیه پیامبر(ص) به جنگ تشویق میکرد اسیر شد. و با عجز و لابه در پیشگاه پیامبر(ص) که مردی عیالوارم و چیزی ندارم و بر من منت بگذار و آزادم کن، پیامبر(ص) او را آزاد ساخت و فقط با او شرط کرد که بر ضد اسلام وارد جنگ نشود و دست از هجو و تمسخر بردارد و او هم قول داد. ولی چون به مکه بازگشت و در محافل قریش گفت که بر سر پیامبر اسلام (ص) کلاه گذاشتم و فریبش دادم و با تحریک عکرمه ابن ابی جهل دوباره علیه پیامبر مردم را میشوراند و یکسال بعد در جنگ احد نیز شرکت میکند. و اتفاقا اسیر میشود باز همان بازی را شروع میکند و با اصرار زیاد میخواهد پیامبر بدون فدیه او را آزاد سازد که پیداست که این بار شرایط فرق دارد زیرا بقول پیامبر(ص): «مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود» و این بار بسزای عمل خود میرسد (نوری، ۱۳۸۲ق، ص۲۶۷).
آزادی بدون قید و شرط بیش از ۶ هزار اسیر از قبیله هوازن، بنی سعد وثقیف در جنگ حنین نیز گواه دیگری است برای اثبات این مدعا. مهمتر اینکه پیامبر اسلام در فتح مکه که پس از بیستویک سال شرارت و شکنجه و جنگ علیه مسلمانان با آنکه همگی در حکم اسیر جنگی بودند و باید طبق نظام آنروز کشته یا برده شوند با یک جمله “لا تثریب علیکم الیوم..اذهبوا و انتم الطلقاء…”همه را آزاد ساخت. نکته قابل توجه اینکه در جنگ احد کفار مکه جسد عموی بزرگوار پیامبر(ص) حمزه سید الشهداء به سبکی وحشیانه مثله کرده بودند، پیامبر با دیدن آن صحنه، بسیار متاثر و تصمیم انتقام شدید از قریش و ابو سفیان بگیرد و از آنان چند تن را مثله نماید. دستور وحی در ضمن آیهای به پیامبر(ص) گوشزد کرد که اگر خواستی کیفر کنی همانند جرم آنان(یک نفر را) کیفر کن و اگر صبر و شکیبائی نمائی که برای صابران زیبندهتر است. شکیبا باش که صبر تو جز برای خدا نخواهد بود (نحل/ آیه ۱۲۶ و ۱۲۷).
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
۲-۵-۱- رفتار محبتآمیز با اسیر
از جمله این حقوق، احترام به اسیر و رفتار محبت آمیز با او میباشد. یکی از یاران پیغمبر نقل میکند که هر موقع پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله میخواست اسرا را بین مسلمانان تقسیم کند (چون در آن زمان زندانی که قابل نگهداری آنان باشد، وجود نداشت) درباره آن خطاب به مسلمانان کرده و میفرمود: «استوصوا بالاُساری خیرا» توصیه کنید که با اسیران خوشرفتاری کنند (ابواتله، ۱۹۸۳م، ص۱۹۸؛ ناصری، ۱۹۹۸م، ص۱۰۵؛ علی منصور، ۱۹۷۱م، ص۳۳۴؛ زحیلی، ۱۴۱۲ق، ص۴۰۴؛ شفائی، ۱۳۷۳، ص۱۸۱؛ ابن هشام، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۶) و رزمندگان اسلام نیز این مسایل را رعایت میکردند، تا جایی که برای آنهایی که لباس نداشتند، لباس تهیه مینمودند و غذای خود را به آنها میدادند و اگر دو نوع غذا میداشتند، غذای خوبتر و لذیذتر را به آنها میبخشیدند (شفائی، ۱۳۷۳، ص۱۸۲).
مسلمانان طبق توصیه پیامبر با اسیران خوشرفتاری میکردند. برادر مصعب در جنگ بدر به دست یکی از مسلمانان اسیر شده بود. او میگوید: روزی برادرم مصعب بر من گذشت و به آن کسی که مرا اسیر کرده بود، توصیه نمود که از او محافظت کن، مادرش زن پولداری است ممکن است فدیه او را بیاورد و به تو تقدیم کند. او گفت: من همراه یک دسته از انصار بودم وقتی که مرا از بدر آوردند، همین که غذای شام و ناهارشان آماده میشد، نان را به من اختصاص میدادند و خودشان خرما میخوردند و این خوشرفتاری بر اثر توصیه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بود که درباره ما به آنها امر کرده بود. حتی اگر یک لقمه نانی به دستشان میافتاد، آن را به من میدادند و هم او میگفت: من حیا میکردم آن را رد کنم یا به یکی از آنان بدهم زیرا به محض این که غذائی به دستشان میافتاد، فوری به من میدادند (ابن هشام، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص ۳۰۰).
اسلام حتی تحقیر اسیران و کوبیدن شخصیت آنان و بردگان را ممنوع کرده است. علی(ع) از خود پیامبر(ص) نقل میکند که فرمود: “اتقوا الله ما مالکت ایمانکم و نهی ان ینادی ما یدل علی تحقیره و استعباده” از خدا بترسید دربارهء اسیران و بردگانی که تحت تسلط شمایند، و نهی کرده است از اینکه آنانرا به القاب یا اسمی صدا زنند که دلالت بر تحقیر و بندگی آنان میکند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۹، ص۱۳۵).
همچنین رسول خدا(ص) فرمود: “لا یقل احدکم عبدی او امتی بل یقول فتای و فتاتی…؛ کسی از شما (به آنان) نگوید عبد من یا کنیز من بلکه بگوید پسر جوانم و دخترم. حتی کسی حق زدن بردگان را ندارد و باید با او مدارا کند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۹، ص۱۳۵).
پیامبر پس از فتح خیبر با همه لجاجت و خشونت و پیمان شکنیهای یهود نسبت به اسلام وقتیکه فهمید یکی از یاران (بلال) زن اسیری را از کنار کشته شدهها عبور داده است ناراحت و عصبانی شد و فرمود مگر خدا در دل تو رحم و عاطفه قرار نداده است (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۲۰، ص۲۰۵).
در واپسین ساعت آخرین روز جنگ بدر، حمزه عموی پیامر (ص) اسیران دشمن ( قریش) را جهت تعیین تکلیف نزد پیامبر (ص) آورد، عده آنها هفتاد تن بود حضرت پیامبر (ص) به حمزه فرمود: « این عده را در میان اصحاب و چادرهای آنها جای دهید و بدانید که باید همیشه به اسیران احترام گذارید و از آنان پذیرایی انسانی کنید و در تقسیم اسرا دستوری دارند که فرزندان را از مادرانشان جدا نکنید (رهنما، ۱۳۵۶، ص۲۲) و در خور و خواب آنها را بر خود مقدم بدانید و به طور کلی با ایشان به نیکی رفتار کنید» (ابن اثیر، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۴۷).
علی (ع) با اسیریکه قاتل آن حضرت است به مهربانی رفتار میکند و حتی از غذای مخصوص خویش برای او میفرستد و به فرزندش امام حسن (ع) سفارش میکند که: «پسرم با اسیرت مدارا کن و به او ترحم نما و با او نیکی کن و بر او مهربان باش، با او به شفقت رفتار کن» و آنحضرت کاسههای شیر برای او میفرستد و به امام حسن میفرماید: سوگند به حقی که بر تو دارم آنچه که میخورید به او بخورانید و آنچه که مینوشید به او بنوشانید و محیط غذا خوری و غذای او را پاکیزه نمائید (نوری، ۱۳۸۲ق، ج۲ ص۲۵۸).
پیامبر اکرم (ص) میفرماید: هنگامی که ماه رمضان داخل میشدپیامبر همه اسیران را آزاد میساخت و به هر کسی که ارز او چیزی خواست میبخشید (همان، ص۲۲۹).
اسلام حتی درباره اسیر محارب و قاتل امام معصوم دستور مراعات و مدارا میدهد که علی علیه السلام فرمود: « ای فرزندم بر تو باد که با اسیر به بخشش و نیکی و مهربانی رفتار کن» (همان، ج۲، ص۲۵۸).
پیامبر اسلام نهتنها اسیر را شکنجه نمیکند بلکه پیکر بیجان مشرک مهاجم به مدینه ”نوفل بن عبد الله” که از بستگان ابوسفیان بود در جنگ خندق کشته شده بود مثله نکرد با اینکه جاداشت به تلافی مثله شدن جسد حمزه در جنگ احد مثله کند و ابو سفیان و مشرکان مکه مبلغ ده هزار درهم برای پس گرفتن جسد وی میفرستند تا او مثله نشود از طرف پیامبر(ص) هم پول و هم جسد رد میشود. و آنحضرت میفرمایند: «ما پول مرده نمیخوریم و از مثله حتی بعنوان مقابله بمثل هم صرفنظر کرد» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۶۰۵).
۲-۵-۲- هزینه زندگی و غذا دادن به اسیر
در اسلام، غذا دادن به اسیر، برکسی که او را به اسارت میگیرد تا آنگاه که وی را به فرمانده سپاه برساند، واجب است و اگر شخص اسیرکننده این کار را نکند، اطعام اسیر بر امام (حاکم) واجب میشود (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۴).
ابن هشام از ابوعزیز بن عمیر که در جنگ بدر به اسارت مسلمانان در آمده بود، نقل میکند که چون مسلمانان میخواستند نهار یا شام بخورند، ابتدا به من تعارف میکردند و به من نان میدادند و خود فقط خرما میخوردند. سپس اضافه میکند: هیچ کس از آنان مقداری نان در اختیارش قرار نگرفت، مگر اینکه نخست به من تعارف کرد (ابن هشام، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۷).
همچنین در حدیثی از امام باقر (ع)، از امام علی (ع)نقل شده است که «اطعام الاسیر والاحسان الیه حق واجب و ان قتلته من الغد (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۹۲)»؛ یعنی «اطعام اسیر و نیکی کردن به او حقی است واجب، هر چند که بخواهی او را در روز بعد به قتل برسانی».
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) درباره آیه شریفه «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» سؤال میشود که در جواب میفرمایند: «هوالاسیر»؛ منظور از این آیه اسیر است و سپس میافزایند: «الاسیر یطعم و ان کان یقدم للقتل و قال: ان علیا (ع) کان یطعم من خلد فیالسجن من بیت مال المسلمین» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۹۲)؛ یعنی «اسیر اطعام میشود هر چند که محکوم به مرگ باشد و سپس فرمودند: حضرت علی (ع) به زندانیانی که بایست تا آخر عمر در زندان بمانند (حبس ابد برای آنان صادر شدهبود) از بیتالمال مسلمین (بودجه عمومی دولت اسلامی) به آنان غذا میدادند».
علی علیهالسلام میفرمود: غذا دادن و نیکی نمودن به اسیر در اسلام واجب است و کشتن او ناجوانمردی محسوب میشود و بعد به آیه شریفه «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِینا وَ یَتِیما وَ اَسِیرا» استشهاد مینمود یعنی از جمله اوصاف مؤمنان این است که به فقیر و یتیم و اسیر اطعام میکنند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص ۶۹).
امام صادق علیهالسلام میفرماید: مؤنه (هزینه زندگی) اسیر به عهده آن کسی است که او را دستگیر کرده است بدین ترتیب سرباز اسلامی موظف است عداوت و احساسات را کنار بگذارد و با آن کسی که چندی پیش قصد قتل او را داشت، احسان و نیکی کند، لازم است او را طعام دهد و سیراب سازد و در محل راحت و زیر سایه جای دهد، اسیر کافر هم باشد باید با او مدارا کرد (کلینی، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص ۳۳۷).
حضرت علی(ع) در مورد قاتل خود، سفارش نمود: «به این اسیر محبت کنید و به او آب و غذا دهید و با او به احسان رفتار کنید» (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۴).
امام صادق (ع) پذیرایی کردن از اسیر حق اسیر است برگردن کسی که او را به اسارت درآورده اگر چه قرار بر این باشد که فردا او را به قتل برسانند، زیرا که شایسته است به اسیر غذا دهند، او را سیراب نمایند، و به ملایمت و رفاقت با وی بر خود کنند اعم از این که این اسیر کافر باشد یا غیر او. (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج ۱ ص ۶۸).
محقق حلی می فرمایند: «واجب است که آب و غذا به اسیر بدهند اگر چه اراده کشتن او را داشته باشند و کشتن اسیر در حال زجر و گرسنگی و حبس کراهت دارد و بعضی گفتهاند به این طریق که ببندد او را تیر یا سنگ به او بزنند تا بمیرد و همچنین جدا کردن و برداشت سر اسیر از محل قتال کراهت دارد» (محقق حلی، ۱۴۰۳ق، ج۲، کتاب جهاد، ص۳۱۸).
شیخ طوسی نیز بیان میدارد: حکومت اسلامی موظف است که غذا و آب اسرا را تأمین کند. همچنین کسی که اسیر در دست او است یا باید غذا و آب او را تهیه کند و یا قبل از این که او را به امام تحویل دهد به قتل برساند (طوسی، ۱۳۸۸، ج۲، ص۲۰).
و علی (ع) از پیامبر(ص) میپرسد که کدامین صدقه برتر است میفرماید صدقه دادن به اسیریکه چشمهایش از گرسنگی کبود شده و بگودی فرو رفته است (بروجردی، ۱۳۶۸، ج۱، ص۳۸۶).
یعنی اینگونه اسیران اولویت بیشتری دارند و بیشتر باید به آنان رسید.
امام صادق(ع) میفرماید اطعام و رسیدگی به غذای اسیر حقی است که بر گردن اسیر کننده است اگر چه اسیر محکوم به مرگ باشد باید به او غذا و آب دهد و با او مدارا کند خواه اسیر کافرذ باشد یا غیر آن (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۱۱ص۶۸).
پیامبر(ص) فرمود: سه گروه در سایه عرش الهی هستند یکی از آنان مردیست که به مسکینان و اسیران اطعام میدهد (همان).
و نیز علی(ع) میفرماید: اطعام به اسیر و نیکی کردن به او حقی است که خدا واجب کرده است هر چند او فردا کشته شود (حرعاملی، ۱۴۱۶، ج۱، ص۶۹).
محقق طباطبایی در ریاض و مسائل میفرماید آب و غذا ندادن به اسیر حرام است و واجب است به اسیر آب و غذا بدهیم حتی اگر قرار باشد کشته شود (محقق طباطبایی، بیتا، ص۴۷۹).
آری «اسیر» در اسلام به اندازه یتیم و فقیر قابل ترحم و شفقت است نیکوئی و احسان به اسیران به قدری مورد توجه اسلام است که قرآن کریم غذا دادن به آنان را در شمار صفات برجسته ابرار و مقرّبین ذکر کرده است. بنابراین در قانون اسلام، نفقه اسیر به عهده آن کسی است که او را اسیر کرده است و او شرعا موظف است تمام وسائل آسایش و راحتی اسیر خود را فراهم کند (نگارنده).
۲-۵-۳- رفتار خوب و انسانی و متناسب با شخصیت اسیر
از حقوق دیگر اسیران جنگی، رفتار خوب و متناسب با شخصیت آنان است. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرمودهاند: «اذا اتاکم کریم قوم فاکرموه و ان خالفکم (مجلسی، بیتا، ج۴۵، ص۱۵)؛ «اگر فردی که دارای شأن و منزلت در قوم خویش است، نزد شما آید او را اکرام کنید، اگرچه دشمن شما باشد».
در حدیث دیگری آمده است: «اکرموا کریم کل قوم» یعنی «هر فردی را که دارای منزلت در قوم خویش است، اکرام کنید» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۵).
در این زمینه ذکر یکی از وقایع جالب صدر اسلام مفید است: خلیفه دوم با ایرانیان میانه خوبی نداشت؛ لذا وقتی که آنان را اسیر میکرد، میخواست که زنان آنان را بفروشد و مردان آنان را بندگان اعراب کند و تصمیم گرفت که پیران و معلولان مسلمان را بر دوش آنان سوار کرده تا طواف کنند (برای تحقیر شخصیت ایرانیان). در این میان حضرت علی(ع) بیان داشت: پیامبر اکرم (ص) فرمود: اکرام کنید به اشخاصی که در قوم خود دارای منزلت میباشند، گرچه با شما مخالفت کنند و این ایرانیان دارای حکمت و کرامت میباشند و دست صلح به سوی ما دراز کردند و رغبت به دین مبین اسلام نشان دادند؛ بنابراین من حق خود و بنیهاشم را در راه خدا میبخشم. انصار و مهاجرین نیز همینگونه رفتار کردند و عمر از اجرای نیت خود ناکام ماند. همچنین حضرت علی(ع) عمر را از اینکه دختران یزدگرد سوم را بفروشد، نهی فرمود و علت آن را اینگونه بیان کرد که دختران شاهان در بازارها فروخته نمیشوند. سپس آنان را مخیر کرد تا با هر کسی که بخواهند ازدواج کنند و این براساس حدیثی است که بیان میدارد: «فروش دختران شاهان اگر چه کافر باشند، جایز نیست» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۲۳).
ارباب سیره نوشتهاند: علی بن ابیطالب علیهالسلام را با سریهای به سرزمین قبیله طی فرستاد تا بتهایشان را بشکند. علی علیهالسلام بر آنان تاخت و آنان را شکست داد و با اسیرانی که خواهر عدی بن خاتم، بزرگ قوم، در آن میان بود، به مدینه باز گشت. پس از آن که مسلمانان اسرای طی را به مدینه آوردند و در جنب مسجد در خانهای نگاه داشتند، پیغمبر بر آنها گذشت و دختر حاتم که زنی بلند بالا بود، برخاست و گفت: ای رسول خدا پدرم مرده است و سرپرستم غایب، بر من منت نِه که خدا بر تو منت نهد. پیامبر فرمود: سرپرست تو کیست؟ گفت: عدی بن حاتم. فرمود: آن که از خدا و رسولش فراری است؟! دختر حاتم میگوید: فردا پیغمبر بر من گذشت و سخنم را تکرار کردم و او نیز پاسخ دیروزش را تکرار فرمود. فردا طبق معمول که هر روز پیغمبر جهت سرکشی اسرا میآمد بر من گذشت و من چون نومید بودم برنخاستم، مردی از پی او مرا اشاره کرد که برخیز با او گفتگو کن. دختر حاتم باز گفته خود را تکرار کرد پیغمبر فرمود: انجام میدهم اما در رفتن عجله مکن تا از خویشانت کسی را که بر او اعتماد کنی، بیابی که تو را به دیارت برساند. وی میگوید: از کسی که پشتسر پیغمبر بود، جویا شدم گفتند: او علی بن ابیطالب علیهالسلام است. کاروانی از طایفه طی یا قُضاعه رسیدند، پیش پیغمبر رفتم و گفتم: ای رسول خدا ! عدهای از قوم من آمدهاند که در آن میان کسی که مورد اعتماد من باشد، هست. پیامبر لباسهای نوی به من داد و بر مرکبی نشاند و مخارج سفرم را داد و به شام روانه کرد (حلبی، ۱۳۶۲، ج۳، ص۲۳۱).
آری اسلام درباره اسیران جنگی، جنبهه ای اخلاقی و انسانی را نادیده نگرفته است، اسیری که تا چندی پیش دشمن سرسخت اسلام و مسلمین بوده و به روی آنان شمشیر کشیده بود، اکنون بیچاره و بیپناه شده و تمام هستی خود را از دست داده است، بازهم هر چه باشد انسان است و بعد از آنهمه رنج و مصیبت که دیده، قابل ترحم میباشد. اسلام در همه حال طرفدار بیپناهان و بیچارگان است توصیه میکند و به مسلمانان دستور میدهد که تا میتوانند با اسیران جنگی مدارا کنند.
ابن عمر از پیامبر(ص) نقل میکند که:”من لطم مملوکه او ضربه فکفارته عتقه”هر کس برده (اسیری)را لطمه زند یا او را مضروب سازد،کفارهاش آزادی او است (حلبی، ۱۳۶۲، ج۳، ص۲۳۱).
ابن مسعود انصاری صحابی بزرگ میگوید: غلامی را برای تنبه میزدم که ناگاه صدایی از پشت سر شنیدم که فرمود: «اعلم یا بن مسعود ان الله اقدر علیک منک علی هذا الغلام؛ ابن مسعود بدان که خداوند بر تو تواناتر است از تو بر این غلام. من در پاسخ گفتم یا رسول الله! او در راه خدا آزاد است. پیامبر (ص) فرمود اگر انجام نداده بودی آتش جهنم دامنگیر تو میشد (همان).
در محرم سال ششم هجرت محمد بن لمه در محل جزیه بر طایفه قرطاء فرود آمدند در بین راه به رهگذری از بنیحنیفه برخورده اسیرش کردند و به مدینه آوردند و به ستون مسجد بستند، پیامبر او را شناخت که شهامه بن اثال رئیس یمامه است او را باز کرد، نوازش فرمود و او مسلمان شد و به محل خود برگشت و به پاداش احسان پیامبر از فرستادن گندم برای کفار قریش ممانعت کرد تا قریش به تنگ آمدند به پیامبر شکایت کردند تا اجازه صدور گندم دهد (عمادزاده، ۱۳۷۰، ج۱، ص۸۰).
۲-۵-۴- تهیه وسایل رفت و آمد برای اسیر
از دیگر حقوق اسیر جنگی در اسلام، عدم تحمیل فشار بر او و تهیه کردن وسائط نقلیه لازم برای انتقال وی به پشت جبهه میباشد و در صورتی که مرکبی برای انتقال او در دسترس نبوده و اسیر نیز از راه رفتن ناتوان باشد، باید او را آزاد کرد؛ زیرا حکم امام در مورد وی معلوم نیست و ممکن است حکم به آزادی او صادر شود. از امام سجاد (ع) نقل است که « اگر دشمنی را اسیر کردی که از راه رفتن عاجز بود و تو نیز مرکبی برای حمل وی نداشتی، وی را آزاد کن و حق کشتن او را نداری، زیرا از حکم امام در مورد او بیاطلاعی» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۷۲). این حق در صدر اسلام چندان محترم بود که ولیدبن ولید که خود از اسیران جنگی بود میگوید: اصحاب پیامبر(ص) ما را بر دوش خود حمل میکردند و راه میرفتند (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۱).
شیخ طوسی نیز میفرماید: «هریک از سربازان مسلمین، اسیری را در اختیار بگیرد که توانایی راه رفتن نداشته باشد و چیزی به همراه او نباشد که آن را به خدمت امام ببرد، او را رها کند زیرا که نمیداند حکم امام در مورد اوچیست، کسی که در دست او اسیری باشد واجب است که به او اب و غذا بدهد و لو این که حکم چنین اسیری، این باشد که بعد از لحظهای باید کشته شود» (شیخ طوسی، ۱۳۴۲ ج۳۳، ص۵۳).
اما شهید اول میفرماید: « اگر اسیر از رفتن راه عاجز ماند و در معیت لشکر اسلام نتوانست حرکت کند و خودش را به محضر امام و پیشوای مسلمین برساند جایز این است او را بکشند» (شهید ثانی، بیتا، ج۲، کتاب جهاد، ص۴۰۲).
شهید ثانی در شرح این سخن شهید اول میفرمایند:
« حکم مزبور در ارتباط با اسیری است که کشتنش برای امام جایز است و اما دلیل بر عدم جواز قتل مسلمین و مشروع نبودن آن بر غیر امام این است که قتل و عدم قتل تابع صلاحدید و رأی امام علیه السلام است و چون دیگران واقف بر حکم حضرتش نیستند که آیا او را میکشد یا آزاد مینماید و به فرض اطلاع بر کشتن چون نوع و کیفیت قتل را نمیداند لاجرم نمیتوانند خود مستقلاً در این امر مباشرت ورزند (شهید ثانی، بیتا، ج۲، کتاب جهاد، ص۴۰۰).
ممکن است این سوال پیش بیاید که اسیر مذکور خونش مباح و احترامی برای وی نمیباشد پس چه اشکالی دارد که مسلمین در کشتن وی تسریع نمایند.
مرحوم شهید ثانی در جواب این سؤال میفرمایند: «گر چه اجمالاً وی مهدور الدم و کشتنش مباح است لکن متصدی ریختن خون وی فقط امام معصوم است و این یکی از مناصب خاصه امام است و دیگری را نرسد که در سلطه و حیطه نظرات او دخالت نماید چنانچه نظیر آن زانی محصن میباشد که اگر چه خونش هدر است ولی آحاد مسلمین این حق را ندارند زیرا قتل وی با امام میباشد. شهید ثانی در دنبال مطلب میفرماید: «پس در نتیجه باید گفت: اسیر عاجز از راه رفتن را اگر توانستند به هر وسیلهای که باشد و لو به حمل نمودن و به دوش کشیدن به محضر مقدس امام علیه السلام بیاورند که این عمل متعین است و در غیر این صورت همانطوری که روایت فرموده وی را لازم است در همانجا به حال خود بگذارند. ودر عین حال اگر مسلمانی سبقت جست و او را کشت نه دیه بر او لازم است و نه وی را قصاص کرده و نه میباید کفارهای بدهد ولی قطعاً مرتکب گناه و عصیان شده چنانچه در صورتی که اسیر عاجز نباشد و بتواند در معیت ایشان در محضر امام (ع) حاضر شود اگر کسی او را قبل از رسیدن به نزد حضرتش کشت حکمش همین است (شهید ثانی، بیتا، ج۲، کتاب جهاد، ص۴۰۲).
«اگر دشمنی را اسیر کردی که از راه رفتن عاجز بود و تو نیز مرکبی برای حمل وی نداشتی، وی را آزاد کن و حق کشتن او را نداری، زیرا از حکم امام در مورد او بیاطلاعی» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۷۲). این حق در صدر اسلام چندان محترم بود که ولیدبن ولید که خود از اسیران جنگی بود میگوید: اصحاب پیامبر(ص) ما را بر دوش خود حمل میکردند و راه میرفتند (احمدی، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۱).
۲-۵-۵- مداوای اسیران مجروح
از حقوق مهم اسیران جنگی در مقررات اسلامی، مداوای مجروحان است؛ زیرا این عمل مقتضای احسان و نیکی است و مسلمانان نیز به آن امر شدهاند، بویژه اگر اسیر، خود، مسلمان باشد. در میان خوارج، چهل مجروح بودند که حضرت علی (ع) فرمان داد تا آنان را مداوا کنند و پس از معالجه به آنان فرمود، هر جا که میخواهید، بروید (همان، ص۲۳۴).
۲-۵-۶- عدم جدایی مادر و فرزند اسیر
همچنین در صورتی که مادر و فرزند هر دو به اسارت سپاه اسلام در آیند، نباید، آنان را از هم جدا کرد.
در اسلام هیچ مسلمان رزمنده حق ندارد کودکان شیرخوار را از مادرانشان بهنگام اسارت مادر جدا سازد و فقهاء فصلی را در کتب فقهی به این اختصاص داده اند (خلیلیان، ۱۳۶۲، ص۳۴).
ابو ایوب انصاری”میگوید از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: «کسی که میان مادر و فرزند اسیرش جدائی افکند خدا در قیامت میان او و کسیکه او را بیش از همه دوست دارد، جدائی خواهد افکند (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۲۰ ص ۲۰۵). نه تنها به مسلمان اجازه آزار و شکنجه نسبت به اسیر را نمیدهد بلکه دستور به حسن رفتار میدهد.
علامه حلی در کتاب تحریرالاحکام بیان میدارد: « و حرم بعض اصحابنا التفرقه»؛ یعنی «برخی از فقهای شیعه، جدایی را (میان مادر و فرزندی که هر دو اسیر شده باشند) حرام کردهاند». البته اهل سنت متفقالقول هستند که جدایی بین مادر و فرزند حرام است (حلی، ۱۳۱۴ق، ص۲۲۷).
وی در کتاب ایضاح الفوائد مینویسد: اگر زنی در حالی که بچه کوچکش راضی به جدایی نیست، اسیر شود کشتن او واجب نیست … و حکم بچه اسیر تابع حکم پدر و مادرش است اگر یکی از آن ها اسلام آورد بچه او تابع وی میشود (مسلمان و پاک است) (حلی۱۳۸۷ق، ج۱، ۳۶۳).
شیخ طوسی در مورد وضعیتی که یک زن با فرزند صغیرش، با هم اسیر میشوند چنین میگوید: «اگر مادری با فرزندش اسیر شوند، امام مجاز نیست که بین آنها تفرقه ایجاد کند و یکی را به کسی و دیگری را به کس دیگری واگذار نماید، بلکه باید در بین کسانی که غنیمت به آنها میرسد جستجو کرده و کسی را پیدا کند که هم مادر و هم فرزند بتوانند در سهم او قرار گیرند و اگر چنین کسی را پیدا نکند یا باید هر دو را با هم به یکی هدیه دهد و زیادی قیمت را از وی بگیرد و یا این که آن دو را در خمس قرار دهد که به خود امام میرسد و یا این که ان دو را با هم بفروشد و بهای آنها را به غنائم باز گرداند. شیخ دلیل شرعی این مسئله را روایتی از ابوایوب انصاری میداند که میگوید پیامبر فرمودند: کسی که بین مادری و فرزندش جدایی افکند خداوند او را در روز قیامت از کسی که دوست دارد جدا می کند» (شیخ طوسی، ۱۳۸۸، ج۲، ص۲۱، کتاب الجهاد).
۲-۵-۷- اصلاح و تربیت اسیران
موضوع دیگری که نسبت به اسیران در مکتب اسلام به چشم میخورد، هدایت و اصلاح و تربیت آنان است، چیزی که در مکتبهای مادی ممکن است از آن خبری نباشد. زیرا جنگ در اسلام برای آزادی و اصلاح امور مردم و گسترش حق و عدالت است. به همین جهت در قرآن کریم میفرماید: «یَا اَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّمَن فِی اَیْدِیکُم مِّن الْاّسْرَی اِن یَعْلَمِ اللهُ فِی قَلُوبِکُمْ خَیْرًا یُوْتِکُمْ خَیْرًا مِّمَّا اُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (انفال/ ۷۰) ؛ «ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شمایند، بگو اگر خداوند در دلهای شما خیری بداند، بهتر از آنچه گرفته شده است به شما خواهد داد و شما را میبخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است».
با این بیان دلگرم کننده اسیران را به سوی ایمان و اصلاح خود فرا خوانده و مورد تشویق قرار میدهد و آنان را از لطف الهی و مهربانی او نسبت به بندگانش آگاه میسازد (نگارنده).
۲-۵-۸- منع اسارت زنان، کودکان و افراد ناتوان
اسلام دین عقل و منطق و رأفت و محبت و رحمت است، دین انسانسازی و انسان دوستی از راه ملاطفت و مهرورزی است، به همین جهت پیامبرش را با این عنوان معرفی میکند:
«وَمَا ارْسَلْنَاکَ اِّلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» (انبیاء/ ۱۰۷)؛ «ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم».
دستورات اخلاقی در اسلام پیرامون حلم و صبر و سعه صدر و عفو و گذشت و مدارا با دیگران و مانند آن، گویای توجه جدی به حقوق انسانها و همزیستی مسالمتآمیز است. اما نسبت به حقوق ویژه غیر نظامیان و مردم بیدفاع و حتی اسیران جنگی دستوراتی دارد که به خوبی نمایانگر حمایت از حقوق بشردوستانه در اسلام است (نگارنده).
در حدیثی رسیده است که شخصی از امام صادق (ع) پرسید: چگونه از زنان «جزیه» برداشته شده است؟ حضرت در پاسخ دلیل آن را چنین بیان میکند: «برای این که رسول خدا (ص) از کشتن زنان وکودکان در میدان نبرد منع میفرمود، مگر در صورتی که اقدام به مبارزه کنند که در این صورت نیز میفرمود: تا آن جا که امکان دارد از جنگیدن با آنها خودداری کن» (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج ۱۵، ص۶۴).
نیز در روایت داریم که امام صادق (ع) از زبان پیامبر اکرم (ص) چنین نقل میکند: «رسول خدا (ص) هنگام اعزام سپاه اسلام به سوی میدان نبرد، فرمانده آنان را صدا میزد و در کنار خود جای میداد و یارانش را نیز در پیشروی خود مینشاند، سپس میفرمود: پیمانشکنی و خیانت نکنید، کسی را مثله ننمایید، درختان را قطع نکنید و پیران و کودکان و زنان را نکشید» (طوسی، ۱۴۰۱ق، ج ۶، ص ۱۳۹).
در پایان یکی از نبردهای سخت نیز که گروهی از دشمنان به اسارت مسلمانان درآمدند، پیامبر بزرگوار اسلام (ص) چنین سفارش نمود: «به اسیران آب شیرین و گوارا بدهید و غذای خوب و پاکیزه به آنان بخورانید و با آنان خوش رفتاری کنید» (همان).
فقها متفق بر عدم کشتن کودکان و زنان هستند و حکم در مورد آنان را به بندگی گرفتن یا گرفتن فدیه میدانند و اسلام آوردن اسرا قبل از تقسیم، حق کشتن را ساقط میکند. کسانی هستند که توانایی بر جنگیدن ندارند مانند: افراد پیر، مریض، عابدان که در صورت اسارت اگر پشتیبان جنگ نبوده باشند نزد اکثر فقها کشته نمیشوند (محقق حلی، ۱۴۰۳، ج۲؛ شهید اول، ۱۴۰۳ق؛ علامه حلی، ۱۳۷۲؛ حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۱؛ ابن قدامه، ۱۴۱۰ق، ج ۲ و ج۱۳).
شهید اول چنین میفرمایند: «زنان و اطفال کفار به واسطه اسارت در ملک مسلمین درمیآیند و در زمانی که آتش جنگ شعلهور است، اگر مردان بالغ ایشان اسیر شوند حتماً باید کشته شوند مگر آنکه اسلام بیاورند» (شهید اول، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص۴۰۰).
محقق حلی نیز میفرمایند: « زنان و بچهها که به صرف اسارت مملوک شده و به بردگی درمیآیند. اطفالی که در تشخیص بلوغ آنها ذهن دچار اشکال شود، اعتبار بر روئیدن موی زهار میشود، پس هر کس که سنش معلوم نباشد و موی درشت بر زهار نروئیده باشد در حکم اطفال است» (محقق حلی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۱۷).
علامه حلی در این مسئله ادعای اجماع کرده است و در کتاب تبصره المتعلمین میفرمایند: « اگر کسی از کفار محارب و در حال جنگ، پیش از پایان جنگ اسیر شود و اسلام نپذیرد کشته خواهد شد، و زن و بچههایشان تحت سرپرستی و قیمومیت جامعه اسلامی در خواهد آمد» (علامه حلی، ۱۳۷۲، ص۵۲).
پیامبر(ص) از کشتن زنان و بچهها و پسران نوجوان (ولدان) نهی کرده است. همچنانکه از قتل زمینگیران-کوران، پیران و دیوانگان دشمن نهی کرده است و حتی جزیه گرفتن از آنان روا نیست و جزیه ساقط است و اگر از شماها حتی پائینترین شما بکسی به همه دشمن امان داد بر مافوق واجب که مطابق آن رفتار کند (حرعاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۴۹).
پیامبر (ص) وقتی که امیری را برای جنگ اعزام میکرد پس از سفارش به تقوی میفرمود: دشمن را مثله ننمائید و بچهها را نکشید و پناهندگان به قلل کوه یا رهبان در قلهها را نکشید و … هیچکس حق کشتن اسیری که مسلمان شده است ندارد و اسیری که مجروح یا عاجز از راه رفتن است وسیله حمل و نقل نباشد او را آزار و رها کنید و حق کشتن او را ندارید و اگر اسیری مسلمان شد حقوقش محترم و محفوظ است (همان، ص۵۴).
در جنگ حنین در میان کشتهها زنی را یافتند و پیامبر (ص) به شدت عصبانی شد گفتند یا رسول الله خالد (که تازه مسلمان شده بود) او را کشته است خالد مورد مواخذه قرار گرفت با توجه به اینکه زنان در جنگ همراه قبیلهشان علیه اسلام وارد جنگ شده بودند (علامه حلی، ۱۳۷۲، ص۵۵؛ واقدی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸۸۰).