اگر بخواهیم این عوامل را در مورد کشور ایران مورد بررسی قرار دهیم، به طور خلاصه می توانیم ادعا کنیم که در ایران در شهرهایی که پیش از اسلام شکل گرفته بودند عامل اقتصادی- اجتماعی نقش عمده ای در مرزبندی محله های مسکونی و روابط داخلی و خارجی آنها داشت. پس از اسلام این روابط دچار تحول و دگرگونی نشد. در برخی از شهرها، مرزبندی محله های مسکونی بر پایه پیوندهای طایفه ای و قبیله ای تعیین می شد و اعضای هر طایفه در محله مخصوص به خود جای می گرفت (پاپلی یزدی،۵:۱۳۶۶).
در برخی از شهرها منزلت اجتماعی و عوامل فرهنگی در تفکیک گروهای انسانی نقش موثرتری داشته است. مثلأ علما و بزگان در محله های جداگانه به سر می بردند. در این موارد اهمیت یک محله بیشتر متکی به سکنی گزینی افراد سرشناس و به اصطلاح اعیان آن بود (سلطان زاده،۲۳۷:۱۳۶۵).
پس از قرن سوم هجری عامل مذهب نیز به یکی از عوامل مهم همبستگی های محله ای تبدیل شد، به طوری که در بعضی شهرها پیروان مذاهب گوناگون نظیر شافعیان، حنفیان، شیعیان و… در محله های مجزا و مخصوص به خود زندگی می کردند و گاه تأسیسات عمومی ویژه ای هم برای خود احداث می کردند (۱۹۸۵:۳۴،Bianca ).
۲-۵- هویت محله
وضوح در درک از محله و سهولت در شناخت و برقراری پیوند بین عناصر و اجزای آن با سایر رویداد ها و مکان ها را می توان در زمره هویت محله دانست. محله ی با هویت، محله ای است که از سایر مکان ها و محله ها قابل تمایز باشد (لینچ،۱۳۷۶: ۱۶۷).
۲-۶- هویت بخشی محله ای
هویت بخشی محله ای مقدمه موضوع تقسیمات کالبدی شهر و چگونگی ابعاد و سلسله مراتب آن از مباحث عمده برنامه ریزی شهری است. شهر بعنوان یک فضای جغرافیایی دارای ساختار کالبدی سلسله مراتبی است که شامل: منطقه، ناحیه، محله، بلوک و واحدهای مسکونی می باشد که هر یک دارای خصوصیات و کارکرد های مشخصی می باشند. بنابر این ترسیم این الگوی سلسله مراتبی در شهر و نهایتا نظم و نسق دادن به کل فضای شهر و برنامه ریزی برای تشخیص واحد های مذکور اولین گام در برنامه ریزی شهری می باشد. “از دیدگاه سیستمی شهر یک نظام پیچیده اجتماعی – کالبدی است که از خرده نظام های متعدد تشکیل شده است. کارایی و پویایی این سیستم پیچیده به هماهنگی و تعادل در روابط درون سیستمی و برون سیستمی آن وابسته است. به ویژه کیفیت ساختار کارکرد شهر بیش از هر چیز به میزان انطباق سازمان کالبدی آن با سازمان اجتماعی شهر مربوط می شود .شالوده سازمان دهی کالبدی – اجتماعی در شهر های قدیم بر نظام محله بندی و سلسله مراتب تقسیمات آن (بازار و مرکز شهر، محله، کوی و…)استوار بوده که هم به روابط اجتماعی و اقتصادی شهر و هم به روابط اداری، ارتباطی و خدماتی شهر ، سازمان می داده است. بنابر این در شهر های قدیم چگونگی استفاده از زمین و نحوه تقسیم و توزیع کاربری های مختلف تابعی از نظام محله بندی و سلسله مراتب کارکردی آن بوده است” (مشاورین پارس ویستا،۷۰:۱۳۸۱). محله بخشی از تقسیم بندی کالبدی – فرهنگی شهر، با حوزه یا فضای جغرافیایی مشخص، جامعه وابستگی ها، علاقه ها، احساسا ، تعلق اجتماع، روابط همسایگی و الگوی مشترک زندگی است که در استیلای سلسله مراتب فضای شهر قرار دارد و محلات معمولا دارای همگونی که بر ویژگی های قومی، نوع مسکن، ارزش های اقتصادی و یا ارزش های فرهنگی – اجتماعی این واحد ها می باشد. در صورتی که با دگرگون شدن این متغیر ها تمایز میان محلات آشکار می گردد. در شهر سازی و شهر نشینی دوران جدید، به دلیل تسلط اقتصاد صنعتی و وسایل حمل و نقل ماشینی و گسترش وسیع ابعاد کالبدی شهر، مقیاس های انسانی تا حدود زیادی اعتبار خود را از دست داده است. در واقع با پیدایش اتومبیل، مفهوم محله که اساس شکل گیری طبیعی شهر های قدیم بود، در هم ریخته است. چرا که ذات محله با تجمع اشتراک و روحیه جمعی عجین است. در حالی که اتومبیل طالب جدایی، انفصال و استقلال است در نتیجه نظام محله بندی با آشفتگی و عوارض نا مطلوب رو برو شد (مشاورین پارس ویستا،۷۵:۱۳۸۱). طرح های جامع، تفضیلی و توسعه شهری و ارائه تقسیمات شهری هندسی و یکنواخت که موجب از بین رفتن ارزش های محله ای و هویت اجتماعی و انسانی و مشارکت های اجتماعی در شهر ها شده است. که علت این امر به نحوه کاربری ها و توزیع آنها در سطح شهر تعیین سرانه ها و تقسیمات، استاندارد شهری فاصله ها و دسترسی ها و عملکرد ها باز می گردد (نمونه موردی جایگزین فلکه های فعلی به جای میدان سابق محلات آماری به جای محلات قدیمی و استاندارد شعاع عملکرد برای دسترسی) بنابر این چون ساختار شهر یک ساختار کاملا سلسله مراتبی است و سلسله مراتب ناحیه و منطقه علاوه بر عملکرد خدماتی و تسهیلاتی عملکرد های مدیریتی و نظارتی و کنترل در سطح شهر دارند. اما محله که یک سلسله مراتب کاملا نظارتی و مشارکتی بدون مدیریت (مدیریت حقوقی)است. پس برای ایجاد یک عملکرد قوی برای محله نسبت به سایر سلسله مراتب شهری برای ایجاد یک واحد شهری موثر که دارای امنیت، سلامت و زیبایی و عدالت اجتماعی باشد نیازمند ساختار مدون محله ای و ایجاد جنبه های مشارکت گرایی و شناخت هویت محله ای در راستای این واحد شهری باشیم.
۲-۷- نحوه محله گزینی
با مطالعه سیر پیدایش و توسعه محله های شهری، می توان دریافت که محله گزینی در بسیاری از شهر های بزرگ در سطح کشور های جهان، در ارتباط مستقیم با کارکرد های اقتصادی و اجتماعی موجود در این شهر ها است. تقسیم شهر به محلات مختلف، به تبع اسکان طبیعی و تدریجی ساکنین، تحقق می یابد. در شرایط دیگر، ممکن است گزینش مکانی با هدایت و نظارت برنامه ریزان شهری و دستگاه های مدیریت شهری انجام پذیرد. در این صورت تشکیل محلات به اقتضا ارزش زمین، منابع طبیعی، نوع خدمات اجتماعی و یا شرایط ارتباطی صورت می گیرد (سالک،۲۳:۱۳۸۶).
در قرن بیستم، نظام منطقه بندی کاربری اراضی و جداسازی فضا های مسکونی بر مبنای جداسازی کاربری ها از یکدیگر، رواج یافت. این فضا ها با آن چه در شهر سازی و تاریخ شهر نشینی از آن به عنوان محله صحبت می شود، در تضاد است. این گونه جداسازی، مانع از ترکیب دسته مهمی از کاربری ها در یک فضای منسجم می شود.
اگر چه برنامه ریزان شهری نتیجه این کار را «محله مسکونی»می نامند و غالبا از نظم فضایی جالبی نیز برخوردار است، ولی در حقیقت چیزی بیش از یک منطقه مسکونی منزوی، که گاهی اوقات برخی خدمات محلی را در خود دارد، نیست. در برخی شهر ها، محله هایی با خصوصیات محلاتی نظیر آن چه واقعا مورد نظر است، به چشم می خورد ولی غالبا مکان هایی جدا هستند که اگر چه نام محله نیز بر خود دارد، ولی خصوصیات واقعی محله را کمتر در خود دارند (عسگری،۱۱:۱۳۸۳).
۲-۸- اجزای محله
برای اینکه محله ای تشکیل شود و یا زندگی محله ای در آن رسمیت یابد، باید برخی بناها و تأسیسات عمومی به عنوان حداقل امکانات مجهز شود. این بناها می توانند حداقل یک انبار، سقاخانه، مسجد، حمام و بازارچه باشند. در مراحل بعدی عوامل متعددی از جمله وسعت محله، جمعیت آن، وضعیت اقتصادی و مالی ساکنان محله مدنظر قرار می گیرند. مجموعه این تأسیسات غالبأ در مکانی به نام محله تمرکز می یابد. مرکز محله، محل استقرار فضاها و عناصر خدماتی متعلق به محله است. انواع خصوصیات عناصر مزبور تحت تأثیر عوامل متعددی، از جمله خصوصیات اقلیمی، جغرافیایی و توان اقتصادی ساکنان شهر شکل می گیرد.البته در انتخاب مکان مرکز محله عواملی نظیر موقعیت محله نسبت به بازار و دروازه های اصلی شهر و خواست بنیانگذاران فضاهای خدماتی و نیز مردم محله تأثیر داشته است. به عبارتی روشن تر، نوع، کیفیت و مقدار فضایی که به هر یک از تأسیسات و عناصر خدماتی محله اختصاص داده می شد، علاوه بر مشروط بودن به ویژگی های عام پدید آورنده و شکل دهنده شهر و آداب و رسوم و اعتقادات اهالی هر محله، از یک سو به وضعیت و توان اقتصادی اهالی محله از سوی دیگر به وسعت و اندازه محله بستگی داشت. به طوری که ممکن بود یک محله متوسط، علاوه بر دارا بودن عناصری چون مسجد و حمام، به چند واحد تجاری مصارف روزانه مردم نیز مجهز باشد. قصابی، نانوایی، بقالی، میوه و سبزی فروشی از جمله مغازه هایی بودند که در مرکز این اماکن در مجموعه ای به نام بازارچه قرار داشتند (سلطانزاده،۱۵۶:۱۳۶۲).
در برخی شهرهای کوچک که ساکنان هر خانه نان مصرفی خود را می پختند، ممکن بود تنها یک نانوایی در بازار شهر برای مسافران و غریبان و سایرین نان می پخت یا نان خانگی عرضه می کرد. در این صورت در مرکز محله ها نانوایی وجود نداشت.
اغلب در اثر تجمع واحدهای تجاری در مرکز محله ها به ویژه در محله های بزرگ، بازارچه محلی تشکیل می شد، ولی محله هایی هم بودند که به دلیل فاصله نسبتأ اندک از بازار شهر و نیز جمعیت کم، فاقد مرکز تجاری و بازارچه بودند. ساکنین این محله ها از بازار شهر استفاده می کردند.
نوع تأسیسات مرکز محله، بسته به خصوصیت جغرافیایی و اقلیمی مناطق در مراکز شهری مختلف، متفاوت بود. به عنوان مثال، در شهرهایی که سطح آبهای زیرزمینی پایین بوده و دسترسی به آب به سادگی برای همه مردم و به صورت فردی ممکن نبود، آب انبار از عناصر مهم خدماتی محسوب می شد. حال آنکه در شهرهایی مانند اصفهان که سطح آب های زیرزمینی به حدی بود که همه خانواده ها به سادگی به آن دسترسی داشتند، آب انبار از عناصر مرکز محله به شمار نمی رفت(سلطانزاده،۲۳۹:۱۳۶۸).
آداب و رسوم اهالی هر شهر نقش زیادی در سیمای فضایی آن دارد. در شهرها براساس اعتقادت مردم، حسینیه ای سر پوشیده و یا تکیه ای جدگانه ساخته می شد. اجتماعات در فضای باز مرکز محله و مراسم در میادین و بازار یا در مسجد، حسینیه، تکیه، صورت می گرفت. این اماکن برای گذران اوقات فراغت محله نیز مورد استفاده واقع می شد.
در بعضی محلات، علاوه بر تأسیسات ضروری شهروندان، بناهای فرهنگی و مذهبی از قبیل مدرسه و خانقاه هم ساخته می شد. این مراکز در صورت وسیع بودن محلات ساخته می شدند.
احداث بناها و فضاهای عمومی در مرکز محله به چند گروه صورت می پذیرفت:
۱-گاه اهالی محله با همکاری یکدیگر در تأمین هزینه های موردنیاز و نیروی کار به ساختن فضا می پرداختند.
۲-مواقعی هم اعیان و ثروتمندان با انگیزه های مختلف، هزینه احداث بناها و مجموعه های عمومی را به تنهایی به عهده می گرفتند.
در ساختار نوین محلات شهری، امکانات و تجهیزات مختلفی در نظر گرفته می شود، به گونه ای که این تأسیسات بتوانند نیازمندیهای اساسی و ضروری یک محله را تأمین کنند. این امر رابطه بسیار نزدیکی باس طح توسعه جامعه از یک طرف و حاکمیت یک نظام برنامه ریزی مدون شهری از طرف دیگر دارد. دکتر شکویی امکانات لازم برای یک محله شهری را وجود مهدکودک، دبستان، محل بازی کودکان، پارک،عبادتگاه، مغازه های خرده فروشی و خدمات درمانی می دانند(شکویی،۵۳:۱۳۶۵). پری وجود فضای سبز محلی، تأسیسات خرید، مراکز مذهبی، کتابخانه، مرکز اجتماعات و مراکز آموزشی را به عنوان اجزای اصلی یک محله یاد می کند.
به طور کلی، محله دارای مرزی است که غالبأ محل اسقرار سطوح خدماتی مختلف می باشد. به عبارتی عملکرد خدماتی مرکز محله بستگی به عناصری دارد که محله در خود جای داده است.
امروزه مرکز محله محدوده ای است که جمعیت و خدمات محله ای مانند واحدهای تجاری برای خرید روزمره، مسجد، حمام، کودکستان، دبستان و پارک فضای سبز، براساس طرح تفضیلی شهر در آن استقرار یافته اند.
۲-۹- خصوصیات کالبدی محلات
ویژگی های کالبدی محلات تابع عوامل مختلف می باشد که مهم ترین آن ها را می توان به شرح زیر نمایش داد: ۱- بافت، ۲- وسعت، ۳- شکل، ۴- سیمای محله و ۵- خصوصیات مرکز محله.
۲-۹-۱- بافت
نحوه استقرار واحدها و عناصر معماری شهری و شبکه ارتباطات در کنار یکدیگر موجب تکوین ترکیبی متشکل از فضاهای خالی و پر موسوم به بافت می شود. بافت هر محله، ترکیبی پویا و زنده است که همواره همگام با دگرگونی هایی در تعداد و ترکیب نسبی جمعیت، نظام محیط طبیعی، نظام اقتصادی، نظام اجتماعی، نظام ارتباطی، ابزارها و دانش فنی سایر نظام ها(سیستم ها) و عوامل موثر در شکل گیری فضاها و عناصر شهری پدید می آید(لینچ،۳۴۶:۱۳۷۶). به این ترتیب، مطالعه در بافت هر محله علاوه بر مشخص کردن دانه بندی فضای کالبدی آن تعیین مقررات نسبی و رابطه ای بین فضاهای پر و خالی، می توانند به طور غیر مستقیم موارد دیگری را نیز برای جستجوگر مشخص کنند از جمله:
۱-شبکه های ارتباطی دلخواه دسترسی ها و خصوصیات کلی راه ها و کوچه ها و تشخیص راه های فرعی و اصلی،
۲-نحوه توزیع فضایی فعالیتها،
۳-چگونگی استقرار طبقات اقتصادی-اجتماعی در محله های شهر،
۴-نحوه شکل گیری و مراحل رشد و توسعه شهر و محله های آن در طول تاریخ.
به طور کلی، بافت محله ها از نظر چگونگی قرارگیری فضاهای کالبدی در کنار یکدیگر به دو نوع پیوسته و گسسته قابل طبقه بندی است:
الف- بافت پیوسته: بافتی است که دانه های تشکیل دهنده آن به یکدیگر پیوسته و متصل باشند. نمونه این بافتها را می توان در بخش قدیمی اغلب شهرهای نواحی گرم و خشک یا نواحی سرد کشور مشاهده کرد. شهر اصفهان در ایام قدیم یکی از نمونه شهرهای با بافت پیوسته بوده است.
ب- بافت گسسته: مواردی است که دانه های تشکیل دهنده بافت از یکدیگر جدا باشند و بین واحدهای مسکونی فاصله ای هر چند اندک وجود داشته باشد. نمونه این بافتها در شهرهای واقع در نواحی معتدل و مرطوب شمال و نواحی گرم و مرطوب سواحل جنوبی کشور قابل مشاهده است. و جنبه امنیتی بافتهای پیوسته در دهه های مختلف تاریخی اهمیتی متفاوت داشته است.
۲-۹-۲- وسعت
وسعت و اندازه هر محله تخت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد و محله ها از این نظر بسیار متنوع هستند. امکانات اقتصادی ساکنان محله، اوضاع اقلیمی و جغرافیایی محل، وضعیت توپوگرافی، موقعیت اجتماعی ساکنان محله و… از جمله عوامل تأثیرگذار بر وسعت و اندازه محله ها است.
۲-۹-۳- شکل
منظور از شکل محله، نحوه جابه جایی فضاهای کالبدی در بخشهای مختلف محله است. با توجه به این که شکل گیری اغلب محله هابه صورت ارگانیک و بدون نقشه ای از قبل طراحی شده صورت می گرفت، کمتر اتفاق می افتاد که در آغاز شکل گیری محله، مکان قرارگیری مساکن و فضاها و عناصر محله ای از ابتدا تعیین شده باشد. علاوه بر این، عبور راه های اصلی از درون برخی محله ها ممکن بود توسعه خطی مراکز محله ای را موجب شود.
۲-۹-۴- سیمای محله
از ویژگی های محله های قدیم، حفظ تنسب فضاها و عناصر محله ای از نظر حجم و ارتفاع است. در محله ها کمتر خانه ای پیدا می شدکه به لحاظ ارتفاع خود، از سایر خانه ها متمایز باشد. این وضعیت سبب می شد تا سیمای داخلی محله ها، منظره ای هماهنگ و متناسب را عرضه کنند. در مجموع، در محله های قدیم همیشه نوعی هماهنگی و همخوانی بین سیمای خارجی اتواع فضاهای کالبدی وجود داشته است (سلطانزاده،۲۴۳:۱۳۶۴).
۲-۹-۵- خصوصیات مرکز محله
همانطور که قبلأ اشاره شد، مرکز محله به عنوان نقطه اصلی تکوین محله و همچنین به عنوان مرکز استقرار سطوح مختلف خدماتی محله می باشد.
به طور خلاصه می توان گفت که بحث مربوط به محله، امروزه می تواند در نظام برنامه ریزی شهری جایگاه بس مهمی را به خود اختصاص دهد و خوشبختانه در سیر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران این ساختار وجود داشته است. اگرچه در نظام نوین شهرسازی به این مسأله کمتر توجه شده است، ولی امروزه به دلیل رشد و گسترش دامنه فیزیکی شهرها و تنوع نیازمندیهای شهرنشینان و بحث عدالت اجتماعی در شهرها که برنامه ریزان را موظف به تأمین نیازمندیهای مختلف تمامی اقشار و طبقات اجتماعی شهرها می کند، بحث محله جایگاه ویژه ای را در برنامه ریزی شهری دنیا به خود اختصاص داده است؛ و حتی طرفداران رویکرد عدم تمرکز (لینچ،۳۲۵:۱۳۷۶) به این نکته اشاره دارند که محله فضایی است که می تواند اقتصاد و خدمات عمومی خود را تحت نظارت در آورد و هر گونه حرکتی که به خودکفایی این ساختار فضایی منجر شود، عواملی مانند غذا، انرژی، مسکن و اشتغال را مورد توجه و حمایت قرار می دهد. با توجه به عوامل فوق لازم است در نظام برنامه ریزی شهری توجه ویژه ای به این ساختار فضایی داشته باشیم.
۲-۱۰- ساختار کالبدی محله
مفهوم محله به عنوان واحد پایه و اولیه سازمان کالبدی از فضای ساختاری شهر است. این واحد از تجمع پیوستگی کم یا زیاد، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد رسمی میان گروهی از مردم به وجود می آید .محلات در گذشته صرف نظر از حجم و وسعت محله حدود عرفی خاصی داشته که برای ساکنان آن مشخص وقابل شناسایی بوده است. هویت اکثر افراد با محلات شناخته می شده و اهالی آن نسبت به محله و متعلقات آن تعصب داشته اند که این تقسیم بندی علل مختلفی داشته است:
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:17:00 ب.ظ ]