درک نوستالژی
در حال حاضر، نوستالژی شامل ابعاد شناختی و عاطفی است (۷۹، ۸۰، ۸۱، ۱۰۸). بعد شناختی به چگونگی درک افراد از جامعه اشاره دارد. در چهارچوب نوستالژیکی، جهان از طریق خاطرات گذشته درک می شود. بعد عاطفی به تاثیر احساسات اشاره دارد. در چهارچوب نوستالژیکی، احساسات از طریق نوستالژی برانگیخته میشوند. بنابراین، بین خاطره، احساس و نوستالژی پیوندی وجود دارد؛ تجربه نوستالژیکی شامل خاطره و احساس است.
محققان زیادی ارتباط بین خاطره، احساس و نوستالژی را مطالعه کرده اند. تجربه نوستالژیکی فقط از یک خاطره تشکیل نشده است. زیرا یادآوری گذشته همان نوستالژیک شدن برای گذشته نیست (۷۸). اشاره به تفاوت بین خاطرهگویی و نوستالژی نیز مهم و قابل ذکر است چرا که فکر به گذشته برای خاطرهگویی بسیار متفاوت و سادهتر از احساس مرتیط با نوستالژی است (۷۸، ۱۰۹، ۸۰). نوستالژی احساسی است که از یادآوری گذشته نشات میگیرد (۸۰)، چرا که یادآوری پیش نیاز تجدید خاطره است و نوستالژی احساسی است که با خاطرات یادآوری شده مرتبط است (۱۰۹). بنابراین، یک خاطره به طور خودکار باعث ایجاد نوستالژی نمی شود.
یافته ها نشان میدهد که خاطره محرکی احساساتی است که به نوبه خود تجربه نوستالژیکی را بوجود می آورد (۱۱۰). تصاویر (۱۲) و اعلانها میتوانند با یادآوری بیوگرافی، فرد را تحریک کرد (۱۰۸) و افکار مربوط به حافظه فرد را برانگیخته کنند، که باعث ایجاد تجربه نوستالژیکی میشوند. محققان به این نتیجه رسیده اند که تجربه نوستالژیکی با خاطره آغاز می شود، اما هیچ مطالعه ای به منظور بررسی ارتباط بین احساسات برخواسته از یک خاطره صورت نگرفته است. ارتباط بین حافظه، احساس و نوستالژی به سادگی تجربهای است که با میل برای گذشته همراه است(۷۸).
گذر زمان
چه قدر زمان باید سپری شود تا یک فرد برای رویداد خاصی مربوط به گذشته حس نوستالژیکی پیدا کند؟ آیا در همان لحظه اتفاق میافتد یا ساعتها، روزها و حتی سالها باید بگذرد تا نوستالژی اتفاق بیفتد؟ داویس (۱۹۷۹) معتقد است که میزان زمان سپری شده بر میل ذاتی فرد برای نوستالژیک شدن تاثیری ندارد. نظر داویس اینگونه است که زمان حال نسبت به زمان مقتضی[۶۳] مهمتر است. زمان حال به وضعیت فعلی فرد اشاره دارد که با رویدادهای گذشته در تضاد است. برای مثال، یک دانش آموز ممکن است برای دیروز حس نوستالژیک داشته باشد، روزی که خانه خودشان را ترک کرد و به خانه جدید رفتند زیرا دیروز با وضعیت فعلی فرد در تضاد است. این مفهوم گذر زمان در رابطه با سن شخصیت نوستالژیکی مورد نظر مورد بررسی قرار گرفته است (۱۱۱)، اما برای میزان زمان لازم موردنیاز برای نوستالژیک شدن افراد مطالعه ای صورت نگرفته است. همچنین یافته ها نشان میدهد نگرش نسبت به گذشته با سن شخصیت نوستالژیکی مورد نظر و اولویت بندی فرد برای شئی، شخص، مکان و تجربه قابل تعدیل است (۱۰۶).
این نشان میدهد که تجارب نوستالژیکی از میزان سن و علاقه فرد به شخصیت نوستالژیکی مورد نظر تاثیر میپذیرد.
نوستالژی برای آینده
ایده پشت نوستالژی برای آینده این است که یک فرد در زمان حال می تواند در برخی موارد نگاهی نوستالژیکی به رویدادهای آینده داشته باشد که انتظار می رود در آینده رخ دهند (۷۸). نوستالژی برای آینده هنگامی اتفاق میافتد که افراد با تصور خودشان برای برخی موارد در آینده بتوانند نتیجه رویدادهای برگزارنشده را در نظر بگیرند (۱۱۲). برای مثال، یک ورزشکار ممکن است این تصور را از خودش داشته باشد که برخی موارد مربوط به رخدادهای قریب الوقوع ورزشیاش در آینده به یک خاطره نوستالژیکی تبدیل می شود.
پیشینه نوستالژی
نوستالژی ساختاری چندوجهی دارد و درک بهتر از پیشینه نوستالژی تجسم بهتری از تجارب نوستالژیکی را میسر میسازد. پیشینه نوستالژی شامل مولفههای هویت، تاثیرپذیری از نوستالژی، محرکهای نوستالژی، سن، جنسیت و تجربیات حسی میباشد.
هویت
هویت واژهای است که به وضوح در علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی و روانشناسی یافت می شود و چگونگی طبفهبندی افراد توسط خودش را توصیف می کند. نوستالژی ابزاری است که برای کمک به تعریف شخص یا گروه، از گذشته استفاده می کند (۹۹)، تا مفهوم خویشتن را میسر سازد (۷۸). بسیاری از محققان (۱۱۳، ۹۹، ۷۸، ۷۶، ۴۸، ۱۱۴) این تصور را دارند که نوستالژی در “ساختار، حفظ و احیا هویت ما” نقش دارد. زیرا بازخوانی لحظات نوستالژی این فرصت را به افراد میدهد که به فکر فرو بروند و در مورد کارهایی که انجام دادهاند بیندیشند (۶۹).
ایجاد هویت از طریق نشانهها یکی از روشهای کمک نوستالژی به افراد است (۲۵). باکر و کندی (۲۰۰۴) معتقدند که انسانها مجموعه ای از نشانهها را در طول زندگی خود ایجاد می کنند که نمایانگر خودشان است و همچنین این نشانهها بازتاب نوستالژیکی را برای حفظ هویت افراد تقویت می کنند. نمونه ای از چنین ساختار هویت این است که اگر فردی در دهه شصت (۱۹۶۰) زندگی کرده باشد با تامل بر روی عکس علامت صلح حس نوستالژیکی پیدا می کند. از آنجایی که فرد مشتاقانه عضویت دهه شصتی را قبول و تایید می کند پس علامت صلح نشاندهنده بخشی از هویت فرد است.
جنبههایی که از طریق تجارب نوستالژیکی بر هویت فرد اعمال می شود، اماکن گذشته و کنونی (۱۱۶)، ورزش (۹۶) و هنجارها و آداب و رسوم را شامل می شود (۱۲). یافتههای اشنایدر (۱۹۹۱) حاکی از این است که وقتی از افراد در مورد زندگیشان سوال پرسیده می شود ورزش با ارائه آرامش می تواند به آنها کمک کند هویت خود را تحکیم کنند. به عنوان مثال، هویت بازیکن پیشین فوتبال دبیرستان شاید در طول سالهای اولیه دانشگاه به چالش کشیده شود. تصور می شود که فرد با ادامه بازی فوتبال در هر سطحی در دانشگاه قادر به حفظ جزئی از هویت خود است.
هویت و گروه ها: وقتی افراد گروهی را تشکیل می دهند، به احتمال زیاد در گروه حس نوستالژیکی خواهند داشت (۱۰۲). به اشتراک گذاشتن خاطرات نوستالژیکی به ایجاد هویتهای گروه کمک می کند، و برای گروه های مردمی به نوستالژی تبدیل میشوند (۸۷). نوستالژی ممکن است در گروه های اجتماعی کوچک و بزرگ به وجود آید (۱۱۷). فایرلی (۲۰۰۳) به این نتیجه رسید که ورزش حوزهای است که فرصتی را برای افراد فراهم می کند تا هویت گروه را مقدس نگه دارند زیرا اعمال هواداران به عنوان یک پیوند مشترک است که به افراد اجازه میدهد با وجود تفاوتهای فردی گروه ها را تشکیل دهند. همچنین این ایده می تواند اعضای یک تیم و مردم یک کشور را متحد سازد. یانگ[۶۴] پی برد وقتی که چین دستخوش تغییرات اجتماعی بود، نوستالژی جمعی به عنوان مشوق جامعه را برانگیخته کرد تا با گذشته خود پیوندی دوباره داشته باشند.
تاثیرپذیری نوستالژیکی
تاثیرپذیری از نوستالژی میزان حساسیت فرد به رخ دادن تجربهای نوستالژیکی را نشان میدهد. هالبروک و اسچیندلر (۲۰۰۳) تاثیرپذیری از نوستالژی را به عنوان “جنبه بالقوه شخصیت فرد، متغیری روانسنج، جنبهای از سبک زندگی یا ویژگی عمومی مشتری” توصیف می کند. تصور می شود کسانی که بیشتر از نوستالژی تاثیر میپذیرند ممکن است رفتاری متفاوت از دیگران داشته باشند. اینکه فرد چقدر از نوستالژی متاثر است، بر روی تجربه و چگونی رفتار وی تاثیر می گذارد.
کسانی که سطح بالایی از تاثیرپذیری نوستالژیکی دارند بیشتر احساسیاند (بعد عاطفی)، حافظه قویتری دارند (بعد شناختی) و بیشتر فعالیتهای گروهی را ترجیح می دهند (۱۱۸). همچنین، به احتمال زیاد کسانی که تاثیر بیشتری از نوستالژی میپذیرند نسبت به کسانی که تاثیر کمتری از نوستالژی میپذیرند برای آیتمهای گذشته زندگیشان (۱۰۶) و فیلمهای عاطفی همراه با موسیقی حس نوستالژیکی بیشتری دارند. همچنین یافته ها نشان میدهد به احتمال زیاد کسانی که تاثیر بیشتری از نوستالژی میپذیرند نسبت به کسانی که تاثیر کمتری از نوستالژی میپذیرند پیوند نوستالژیکی راحتتری ایجاد می کنند (۱۱۹).
جنسیت و سن نیز دو بعد تاثیرگذار تاثیرپذیری نوستالژی هستند. یافتههای مطالعه ای نشان داد که زنان نسبت به مردان تاثیر بیشتری از نوستالژی میپذیرند (۲۴). به احتمال زیاد کسانی که تاثیر بیشتری از نوستالژی میپذیرند نسبت به کسانی که از نوستالژی تاثیر نمیپذیرند نسبت به محرکهای نوستالژی مانند استراتژی های برند و تبلیغات عکسالعمل نشان می دهند (۱۲۰). هر چقدر فرد بیشتر از نوستالژی تاثیر بپذیرد، سطح بالاتری از حس نوستالژیکی نسبت به آگهی، نام تجاری و یا شرکت دارد (۲۴).
محرکهای نوستالژی
تجربه نوستالژیکی با چند مورد تحریک می شود. این محرکها شامل افراد، اشیا، تجارب، اماکن و خلق و خوی میباشد. در نتیجه، محرکهای تجارب نوستالژیکی می تواند شامل یک اسباب بازی قدیمی، دوست دوران کودکی، خاطراتی از تعطیلات همراه خانواده و یا احساس تنهایی باشد. هولاک و هاولنا (۱۹۹۸) محرکهای نوستالژی را به سه بخش فرد، اشیا و تجارب تقسیم بندی کرده اند، درحالی که در سالهای اخیر مکان (۱۱۴) و خلق و خوی (۱۷) نیز به این طبقه بندی اضافه شدند.
افرادی که محرک نوستالژی هستند شامل خانواده، همکلاسیها و دوستان میباشد (۸۹). انواع اشیایی که برای تحریک تجربه نوستالژیکی پیدا شده است به اشیاء ملموس و ناملموس طبقه بندی میشوند. اشیاء ملموسی که تجربه نوستالژیکی را تحریک می کنند آیتمهایی مثل غذا، وسایل نظافت و حفاظت شخصی و اسباببازیها (۱۳)؛ عتیقهجات، طلا و جواهر، کتب، عکسها، اولین ماشین شخصی فرد (۸۹) و لباس (۱۳؛ ۸۹) میباشند. اشاره به این نکته حائز اهمیت است که مردان برای نوع اتومبیل دوران جوانیشان حس نوستالژیک پیدا می کنند، اما زنان این حس را پیدا نمیکنند (۹۰). اشیاء ناملموسی که نوستالژی را تحریک می کنند شامل موسیقی و فیلم میباشند (۸۹). توجه به این مهم ضروری است که خاطرات میتوانند تجربیات ناملموس را به ملموس تبدیل کنند (۹۲). این نکته مخصوصا در ورزش اهمیت دارد زیرا بازیهای ورزشی ناملموس هستند، اما خاطرات ورزشی یادبودی ملموس برای تجربه ورزشی بوجود میآورند.
در حوزه اشیاء ملموس، وسایل شخصی فرد نقش مهمی را ایفا می کنند. تصور می شود که وسایل شخصی شیوهای از طبقه بندی خاطرات و احساسات مرتبط با گذشته هستند (۱۲۰). وسایل شخصی افراد فهرستی از نوستالژی شخصی آنها میباشد (۱۱۸). عکسها، وسایل شخصی و اشیاء برای شروع تجربه نوستالژیکی به کار گرفته میشوند زیرا این موارد “به عنوان ویرایشکننده نشانهها عمل می کنند و محرکی برای انعکاس آینده، ارتباطات و تثبیت مفهوم خویشتن میباشند” (۱۲۱). موارد ذکر شده همچنین به بازخوانی تجربیات گذشته کمک می کنند (۱۲).
تجربیاتی که برای تحریک نوستالژی یافت شده است عبارتند از تعطیلات (۸۹)، وقایع شخصی [مثل جشن تولدها و مراسمات] (۸۹)، بو (۸۸)، آهنگها (۱۲۲) و تشریفات و مراسمات (۱۲، ۱۲۲). مفهوم مراسمات در تعریف فایرلی (۲۰۰۳) ذکر شده زمانی که اعضای جدیدتر یک گروه مسافرتی ورزشی نسبت به هنجارها و مناسبتهای گروه حس نوستالژیکی پیدا می کنند. اعضای گروه نسبت به بازیهای خودشان خیلی حس نوستالژیکی نداشتند، اما در مورد تجربه بازی به دلیل رفاقت و دوستی در بین هواداران حس نوستالژیکی زیادی داشتند (۹۲).
دو محرک نهایی نوستالژی مکان و خلق و خو میباشد. این دو عامل تا حد زیادی مورد مطالعه قرار نگرفتهاند اما شواهدی از تاثیر آنها وجود دارد. ماسون، دوکویت و شییر (۲۰۰۵) به این نتیجه رسیدند که سالنهای ورزشی هاکی برای کاناداییها میتوانند نوستالژی ایجاد کنند چون هویت مردم کانادا با رویداد و سالن ورزشی گره خورده است (۱۶). یافتههای ویلسون (۲۰۰۴) نشان داد که مردم برای زمین ریگلی[۶۵] حس نوستالژیکی پیدا می کنند. خلق و خو نیز به عنوان یک محرک نوستالژی یافت شده است. خلق و خوی زمانی به عنوان یک محرک تاثیرگذار میباشد که حالت روانی منفی مانند تنهایی وجود داشته باشد (۱۷).
سن
این که آیا سن می تواند پیشینهای برای نوستالژی باشد همیشه مورد بحث بوده است. ریسنویتز، اییر و کاتلر[۶۶] (۲۰۰۴) استدلال می کنند که توانایی داشتن تجربه نوستالژیکی با بالا رفتن سن افزایش نمییابد. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که بسیاری از جنبه های نوستالژی مانند برانگیختن نوستالژی با رایحه با افزایش سن تحت تاثیر قرار نمیگیرد (۲۴). با این وجود، محققان دیگر بر این باورند که سن می تواند یکی از فاکتورهای نوستالژی باشد، آنچنان که به احتمال زیاد بزرگسالان بیشتر از جوانان حس نوستالژیکی پیدا می کنند (۱۱۸، ۷۸، ۱۴، ۸۹).
باتچو (۱۹۹۵) نشان داد که نوستالژی در سن دانشگاهی افراد به اوج خود میرسد و سپس کاهش مییابد. تحقیقات باتچو تعیین کرد که هنگامی فردی مسنتر می شود، نوستالژی برای حیوانات خانگی، اسباببازیها و تعطیلات کاهش مییابد. با این وجود، با افزایش سن فرد نوستالژی برای موسیقی افزایش مییابد (۱۱۸) و افراد فیلمهای قدیمیتر را در اولویت قرار می دهند (۱۱۹). اولویت بندی موسیقی نیز به نفع دوره زمانی گذشته است، به ویژه زمانی که افراد در سن ۲۳.۵ سال هستند (۱۴). آیتمهای نوستالژی که افراد از دوره زمانی گذشته دوست دارند شامل ستارههای سینما (۱۴)، فیلمها (۱۴) و مدلها و زیبایی صورت (۱۰۶) هستند.
بازاریابان برای بخشبندی مشتریان از سن استفاده می کنند (۱۴) زیرا افراد با سنین متفاوت با چیزهای مختلفی حس نوستالژیک پیدا می کنند. برای مثال، فردی که در دهه ۱۹۸۰ میلادی رشد کرده است ممکن است وقتی که آهنگ مدونا[۶۷] (تصویر حضرت مریم) را میشنوند حس نوستالژیکی پیدا کنند، حال آنکه فردی که در دهه ۱۹۶۰ میلادی رشد کرده است ممکن است وقتی که آهنگ رولینگ استونز[۶۸] را میشنوند حس نوستالژیکی پیدا کنند. همچنین این باور وجود دارد که بین فرد و آیتمهایی در سن ۲۰ سالگی روابطی ایجاد می شود (۱۴).
اولویت بندیهای مختلف سنی برای آیتمهای مختلف نشان میدهد افراد تجربه های نوستالژیکی مختلف مرتبط با رده سنی خود دارند (۹۳). با این وجود، مطالعات مربوط به سن وقتی که کسی حس نوستالژیکی پیدا می کند سوالبرانگیز است زیرا هر فردی برای چیزهای مختلفی حس نوستالژیکی دارد، ساخت معیاری که سن را مرتبط با اشیایی که باعث نوستالژی شخصی میشوند سخت است. اما، از آنجایی که گروه های خاصی از مردم احتمال دارد برای چیزهای زیادی حس نوستالژیکی پیدا کنند اندازه گیری نوستالژی جمعی بسیار آسانتر است، حتی با این وجود مطالعه گروهی افرادی که به یک سن خاصی مربوط میشوند ممکن است دردسرساز باشد زیرا گروه های مختلف با سنین متفاوت نیز ممکن است نظرات متفاوتی داشته باشند. برای مثال، بچههای نسل سوخته به عنوان گروهی مرتبط با سن خودشان طبقه بندی میشوند، اما گروه های مختلف افراد در نسل سوخته با اشیاء متفاوت حس نوستالژیکی پیدا می کنند.
جنسیت
اگرچه نتایج قطعی در مورد اثرات جنسیت بر نوستالژی یافت نشده است اما این امکان وجود دارد که جنسیت پیشینهای از نوستالژی باشد. شرمن و نیومن[۶۹] (۱۹۷۷) به این نتیجه رسیدند که در تاثیرپذیری از نوستالژی بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد (۱۲۳). باتچو (۱۹۹۵) تفاوت معناداری بین زن و مرد برای ۲۰ آیتم مرتبط با اماکن، خانواده، جامعه و تجربیات پیدا نکرد (۱۱۸). مولینگ و اسپروت (۲۰۰۴) برای نگرش نسبت به تبلیغات نوستالژیکی و نگرش نسبت به برندهای به تصویر کشیده شده در تبلیغات نوستالژیکی تفاوت معناداری پیدا نکردند (۲۰).
از طرف دیگر، ریسنویتز و همکاران (۲۰۰۴) به این نتیجه رسیدند که نسبت به تبلیغات زنان استعداد بیشتری برای نوستالژیک شدن دارند (۲۴). ویلسون (۲۰۰۴) به این نتیجه رسید که این احتمال وجود دارد مردان در طول تور استادیوم ریگلی حس نوستالژیکی بیشتری داشته باشند (۲۵). نتیجه مشخص درباره اثرات جنسیت بر نوستالژی وجود ندارد تا مطالعات بیشتر بر روی جنسیت به عنوان پیشینه نوستالژی صورت گیرد. این مسئله کاملا محتمل است که شئی، شخص، مکان یا تجربه نوستالژیکی به این نکته اشاره دارد که آیا جنسیت فاکتوری در تجربه نوستالژیکی خواهد بود.
حواس پنجگانه
بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه احساساتی هستند که ممکن است پیشینه نوستالژی باشند. مطالعات صورت گرفته در زمینه حس بینایی به عنوان مولفه مرتبط با عکسها (۹۹، ۸۹) و تبلیغات چاپی (۱۸) به ایجاد تجربه نوستالژیکی منجر شده است. مطالعات صورت گرفته در زمینه حس شنوایی به عنوان مولفه مرتبط با موسیقی (۸۹) و تبلیغات رادیو (۱۲۴)، که نشان داده شده هم موسیقی و هم تبلیغات رادیو نوستالژی را تحریک کنند. هیرسچ (۱۹۹۲) به این نتیجه رسید که حس نوستالژیکی بویایی با سن فرد مرتبط میباشد. نتایج او نشان داد که جوانان بیشتر برای بوهای غذا حس نوستالژیکی پیدا می کنند در حالی که این شرایط برای افراد مسنتر با طعم و بوی طبیعی اتفاق میافتد (۸۸). رابطه حس لامسه و نوستالژی هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است.
پیامدهای ناشی از نوستالژی
پیامدهای مهم زیادی ناشی از نوستالژی وجود دارد، که مهمترین آنها توانایی نوستالژی برای تاثیر بر رفتار مصرف کننده، ایجاد پیوند بین اشیاء و گذشته فرد، تحت تاثیر قرار دادن حالت روانی فرد و ایجاد انگیزه در افراد هستند.
رفتار مصرف کننده
تغییر در اولویت بندی برای چیزی از طریق نوستالژی نشان میدهد که اگر از نوستالژی به طور موثر استفاده شود می تواند به ابزار بازاریابی با ارزشی تبدیل شود زیرا کسانی که حس نوستالژی قوی دارند به احتمال زیاد مصرف خود را در جهت تجربه نوستالژی قرار می دهند (۱۴). دیگر یافتههای اثرات نوستالژی بر رفتار خرید عبارتند از: تمایل به خرید (۱۸، ۱۹، ۹۳)، ادراک و نگرش نسبت به تبلیغات (۲۰، ۱۸، ۱۰۸)، نگرش نسبت به برندها (۲۰، ۱۸)، وابستگی به برند (۱۲۵، ۹۷) و توانایی در بازخوانی تبلیغات رادیویی (۱۲۴).
مححقان نشان دادهاند که نوستالژی بر تمایل به خرید تاثیر می گذارد. پاسکال و همکاران (۲۰۰۲) اثرات نوستالژی برانگیخته را از طریق تبلیغات چاپی مطالعه کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که بیشتر تبلیغات چاپی نوستالژی را برانگیخته می کند، و این احتمال وجود دارد که بیشتر افراد، برند نشان داده شده در تبلیغ چاپی را بخرند (۱۸). سیرا و مک کویتی (۲۰۰۷) به این نتیجه رسیدند که نگرش فرد نسبت به گذشته و اشتیاق فرد برای گذشته با تمایل به خرید محصولی که فرد را به یاد گذشته می اندازد ارتباط معناداری دارد. بنابراین، هر چه نگرش افراد نسبت به گذشته مطلوبتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد کالایی را بخرند که آنها را به یاد گذشته می اندازد. همچنین، هر چه خواسته های فرد به بخشی از زندگی گذشته او برگردد، احتمال بیشتری وجود دارد کالایی را بخرند که آنها را به یاد گذشته می اندازد (۱۹).
همچنین نتایج نشان داده که نوستالژی بر ادراکات و نگرشهای مشتری نسبت به تبلیغات تاثیر دارد. پاسکال و همکاران (۲۰۰۲) به این نتیجه رسیدند که استفاده از نوستالژی در تبلیغات چاپی بر نگرش فرد نسبت به تبلیغات تاثیر می گذارد (۱۸). مولینگ واسپروت (۲۰۰۴) این نتایج را تایید کردند، آنها مشخص کردند که با به کارگیری نوستالژی در تبلیغات نگرش مثبتتری نسبت به برند ایجاد می شود در شرایطی که در تبلیغات بدون آیتمهای نوستالژی شدت و میزان این نگرش کمتر است (۲۰). این نتایج نشان میدهد که استفاده از نوستالژی در تبلیغات چاپی به متقاعد کردن مشتری برای پسندیدن تبیلیغات کمک می کند.
پیامد دیگر نوستالژی این است که نوستالژی مورد استفاده در تبلغات بر روی نگرش فرد نسبت به برندی که در تبلیغ آورده شده تاثیر می گذارد. پاسکال و همکاران (۲۰۰۲) به این نتیجه دست یافتند که تبلیغات چاپی نوستالژیکی نگرش مطلوبی را نسبت به برند ایجاد می کند (۱۸). به طور مشابه، مولینگ و اسپروت (۲۰۰۴) نتیجه گرفتند که نوستالژی در نگرش نسبت به برند تاثیر می گذارد، و در تبلیغاتی که در آن از نوستالژی استفاده می شود احتمال ایجاد نگرشهای مطلوب نسبت به برند بیشتر از تبلیغاتی است که در آن از نوستالژی استفاده نمی شود (۲۰). این نتایج مهم میباشند زیرا نشان می دهند که میتوان از نوستالژی به عنوان ابزاری در به دام کشیدن مشتری برای وفاداری به برند استفاده کرد.
یافته ها نشان می دهند که نوستالژی بر روی وابستگی به برند تاثیر دارد. وابستگی به برند شامل هر چیزی در ذهن مشتری است که باعث می شود مشتری را با برند پیوند دهد (۲۱). برای مثال، خرس قطبی کوکا کولا[۷۰] که نشان دهنده نوشیدنی کوکاکولا[۷۱] است یک نوع وابستگی به برند کوکاکولا میباشد. مطالعه انجام شده توسط گلادن و فانک (۲۰۰۲) ابعاد مرتبط با ایجاد وابستگی به برند در ورزشهای تیمی را مورد بررسی قرار داد. یکی از ابعاد پیدا شده برای تاثیرگذاری بر وابستگی به برند نوستالژی بود. نوستالژی به عنوان منفعتی برای با ارزش شدن برند دیده می شود. بنابراین، نوستالژی کمک می کند تا مشتریان به برندی که مصرف می کنند معنا و ارزش بدهند (۱۲۵).
پیامد بعدی نوستالژی که مورد مطالعه قرار گرفته است، چگونگی تاثیرگذاری نوستالژی بر توانایی فرد در فراخوانی تبلیغات است. نب و همکاران (۱۹۸۹) به این نتیجه رسیدند که آگهیهای تبلیغاتی رادیو با مضمون نوستالژیکی این احتمال را ایجاد می کند که شنوندگان قادر به فراخوانی تبلیغات رادیو شوند (۱۲۴). بنابراین، نوستالژی استفاده شده در تبلیغات یک دوره زمانی طولانی فراهم می کند تا مشتریان بتوانند تبلیغات را فراخوانی کنند.
روانشناسی
حالت روانی افراد همزمان با سیر تاریخی نوستالژی مورد مطالعه قرار نگرفته است، اما پیشرفتهایی در این زمینه صورت گرفته است. مطالعات اخیر کشف کرده اند تجربه نوستالژیکی عزت نفس را افزایش میدهد و اثر مثبتی در فرد ایجاد می کند (۱۷)، در شرایطی که این دو جنبه به عنوان روشهای مقابله با استرس استفاده میشوند. همچنین یافته ها نشان میدهد که درک افراد نوستالژیکی از زندگی خود از افراد غیر نوستالژیکی معنادارتر است (۱۲۶) و افراد نوستالژیکی قادر به کاهش خطرات وجودی[۷۲] هستند (۱۲۷).
نوستالژی به عنوان یک محرک
نوستالژی به عنوان یک محرک مفهوم مهمی برای مدیران ورزشی است چرا که انگیزه می تواند عاملی حیاتی در تاثیرگذاری بر رفتار مصرف کننده باشد. محققان معدودی به بررسی ارتباط بین انگیزه (محرک) و نوستالژی پرداختهاند (۱۲۸، ۱۲، ۲۵). طبق یافتههای گامون (۲۰۰۲)، نوستالژی به عنوان محرکی بر فرد تاثیر می گذارد تا در کمپهای ورزشی فانتزی حضور یابد (۱۲۸). فایرلی (۲۰۰۳) نشان داد که نوستالژی انگیزهای بود تا افراد در یک سفر گروهی برای تماشای مسابقات فوتبال استرالیا دور هم جمع شوند، که در آن خاطراتی از داستانهای قبلی به عنوان انگیزهای برای شرکت در سفر گروهی به همراه تیم خود را مورد بحث قرار داده است (۱۲).
با این وجود، ویلسون (۲۰۰۴)، به این نتیجه رسید که نوستالژی عامل اصلی انگیزشی افراد برای تور استادیوم ریگلی نیست. در عوض انگیزه های افزایش خویشاوندی، اعتبار، تسهیل تعامل اجتماعی و آرامش اهمیت بیشتری نسبت به نوستالژی داشتند. همچنین نتایج نشان داد که به احتمال زیاد حس نوستالژیکی مردان بیشتر از زنان است زیرا زنان با گذراندن زمان با خانواده و دوستان تحریک میشوند (۲۵). کسب چنین نتایجی ممکن است ناشی از این باشد که افراد قبل از عزیمت حس نوستالژیکی نداشتند زیرا آنها تجربه سفر قبلی با تور را نداشتند. این قضیه در مورد داوطلبان بازیهای المپیک صادق است. یافته ها نشان میدهد کسانی که در بازیهای المپیک قبلی داوطلب بوده اند با حس نوستالژی که دارند برای تجربه داوطلبی دوباره تحریک میشوند (۱۲۹).
پیشینه پژوهش
امروزه ورزش در کشورهای توسعه یافته به صنعتی درآمدزا تبدیل شده است و مدیران ورزشی به دنبال راهکارهایی هستند که بتوانند از پتانسیلهای بالقوه پیرامونشان به بهترین شکل بهره ببرند و در سایه آن به اهداف ورزشی – اقتصادی خود دست یابند. در چنین شرایطی مدیرانی موفقترند که جنبه اقتصادی ورزش را در اولویت کاری خود قرار دهند.
هواداران وفادار نقش انکارناپذیری در توسعه پتانسیلهای اقتصادی و غیراقتصادی تیمها و باشگاههای ورزشی دارند. از این رو توجه به این شاخص راهبردی در راستای تقویت بنیه مالی باشگاهها می تواند راهگشا باشد. رشد اقتصادی صنعت ورزش در گرو اقبال هر چه بیشتر عموم مردم به این پدیده است، بنابراین توجه به روابط مشتریان و مصرف کننده های ورزشی، در حوزه ورزش باید جایگاه مهمی در عملکرد باشگاهها داشته باشد (۱۳۰).
با توجه به انجام پژوهشهای متعدد در حوزه مدیریت هواداران ورزشی طی سالهای اخیر، در این بخش سعی خواهد شد تا پژوهشهای مرتبط با نوستالژی و مولفههای آن مورد بررسی قرار گیرد.
پژوهشهای مورد بررسی در این بخش مربوط به دو دهه اخیر میباشند که در رشته های مختلف انجام شده اند. با بررسیهای انجام گرفته پژوهشی در داخل یافت نشد که در حوزه ورزش و یا دیگر حوزه های علوم انسانی به نوستالژی پرداخته باشد.
پژوهشهای محدودی در حیطه رفتار مصرف کننده ورزشی به بررسی رابطه مولفههای نوستالژی و مصرف کننده ورزشی پرداختهاند. به عنوان مثال سامرز، یوهانسون و مک کول - کندی[۷۳] (۲۰۰۱) در پژوهشی تحت عنوان “برانگیختن گذشته: بررسی ارتباط نوستالژی با مصرف ورزشی” که به روش مصاحبه با ۱۲ مرد و هشت زن دو شغله که دارای پست سازمانی حرفهای و نیمه حرفهای بودند به این نتیجه رسیدند که بین مفهوم نوستالژی و تاثیرپذیری از آن در مصرف ورزشی ارتباط معناداری وجود دارد. آنها همچنین سه زمینه مرتبط با نوستالژی را مشخص نمودند، که به ترتیب عبارت بودند از: خاطرات ورزشی نوستالژیکی و دوران کودکی، ارتباط نوستالژیکی ورزشی و دوران خوش گذشته و ارتباط نوستالژیکی تجربه حضور در رویداد ورزشی. همچنین نتایج نشان داد که تاثیرپذیری نوستالژیکی متغیر مناسبی برای بخش بندی بازار مصرف کنندگان ورزشی است. و تاثیرپذیری از خاطرات نوستالژیکی از جنبه اجتماعی مصرف ورزشی در زنان بیشتر از مردان و از جنبه مشارکتی در مردان بیشتر از زنان بود (۱۳۱). همچنین پژوهش مییر و تارنر[۷۴] در سال ۲۰۰۸ اثرات نوستالژی برانگیخته ورزشی را بر روی مصرف ورزشی بررسی کرد. ابزارهای مورد استفاده در مطالعه آنها شامل پرسشنامه انگیزه مصرف ورزشی ترایل و جیمز[۷۵] (۲۰۰۱) و پرسشنامه نوستالژی برانگیخته پاسکال، اسپروت و مولینگ[۷۶] (۲۰۰۲) بود. داده ها از ۲۵۰ دانشجو جمعآوری شد که در کلاسهای فوق برنامه دانشگاه های سطح بالا و متوسط غرب آمریکا ثبت نام کرده بودند. به هر دانشجو یک بسته که شامل پرسشنامه پسآزمون و پیشآزمون انگیزه مصرف ورزشی (متغیر وابسته)، آیتم نوستالژیکی و پرسشنامه نوستالژی برانگیخته (متغیر مستقل) داده بودند. روش اجرا بدین طریق بوده که شرکت کنندگان در ابتدا پرسشنامه اولیه انگیزه مصرف ورزشی را پر کرده بودند، و بعد از برانگیختن حس نوستالژی آنها با آیتم نوستالژیکی پرسشنامه نوستالژی برانگیخته را پر کردند، و سرانجام، پرسشنامه پسآزمون انگیزه مصرف ورزشی را پر کرده بودند. یافتههای پژوهش نشان داد که آیتمهای نوستالژیکی باعث برانگیختگی حس نوستالژیکی دانشجویان می شود و این برانگیختگی اثر مثبت و معناداری بر انگیزه مصرف ورزشی دانشجویان داشت (۱۳۵). هدف اصلی رساله دکتری کاترین مییر در سال ۲۰۱۰ پرداختن به درک درست از پیامدها و عواقب نوستالژی به خصوص در حوزه ورزش، بود. جامعه آماری مطالعه او را دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه میدوسترن[۷۷] تشکیل میداد. نتایج نشان داد که ارتباط معنی داری بین آشنایی با شخصیت نوستالژی و نوستالژی برانگیخته وجود دارد، یعنی فرد هر چه بیشتر با شخصیت نوستالژیکی آشنایی داشته بیشتر برانگیخته می شود. همچنین نتایج پژوهش وی نشان داد که میزان برانگیختگی حس نوستالژی در زن و مرد تفاوت ندارد و هر دو به یک اندازه برانگیخته میشوند. ولی تفاوت معناداری بین جنسیت و تمایل به خرید وجود داشت و تمایل به خرید مردان بیشتر از زنان بود (۶).
ورزش می تواند ارثی باشد و میراث ورزشی را به خود جذب کند. تالار مشاهیر، موزه و تورهای گردشگری ورزشی میتوانند یکی از موثرترین فرمهای نوستالژی گردشگری ورزشی باشند (۱۲۲). در همین راستا فایرلی[۷۸] (۲۰۰۳) پژوهشی تحت عنوان “در جستوجوی زنده کردن تجربیات اجتماعی گروه های مبتنی بر نوستالژی گردشگری ورزشی” انجام داد. او پژوهش خود را با این سوال شروع کرد که چرا بعضی از تماشاگران با تیم مورد علاقه خود سفر می کنند تا نتایج تیم شان را پیگیری کنند؟ به منظور جوابگویی به این سوال، از طریق مصاحبه انگیزه گروهی را جویا شده بودند که ۵ روز با اتوبوس سفر کرده بودند تا مشوق تیم خودشان باشند. نتایج نشان داد که نوستالژی به عنوان عنصر کلیدی و انگیزه اصلی مسافران شناخته شد. خاطرات نوستالژیکی سفرهای قبلی دلایل اصلی سفر دوباره با تیم ورزشی مورد علاقه بود، همچنین او به این نتیجه رسید که برانگیختن نوستالژی می تواند باعث خرید و همچنین تکرار خرید شود (۱۲). ماسون[۷۹] در سال ۲۰۰۵، پژوهشی را با عنوان “میراث، گردشگری ورزشی و تاریخ هاکی کانادا: نوستالژی برای تجربه اجتماعی یا مکان ورزشی؟” انجام داد. پژوهش او به بررسی عملکرد تاریخ هاکی و روند ساخت و ساز ورزشگاهها در دهه اخیر پرداخته است. هدف پژوهش این بود که چرا ورزش به طور واضح به دنبال استفاده از ورزشگاهها برای توسعه اهداف گردشگری نوستالژی میباشد. نتایج نشان داد که نوستالژی برای تاریخ هاکی در نوستالژی برای تجربه های اجتماعی (عمل شرکت در بازی) بازتاب دارد ولی این بازتاب برای مکان ورزشی یا محصول مصنوعی (تندیس ورزشگاههای هاکی) وجود ندارد. با این حال، در صورتی نوستالژی مکان ورزشی برای هاکی وجود دارد که ورزش را به عنوان بخشی از هویت کانادا در نظر بگیریم، که در آن نماد نوستالژی برای هوادارا هاکی آنها را به فضاهای روباز برمیگرداند (۱۱۴). رامشاو[۸۰] (۲۰۰۶)، در پژوهشی با هدف مشخص کردن جایگاه نوستالژی گردشگری ورزشی در حیطه میراث فرهنگی، نشان داد که میراث فرهنگی طبقه بندی مناسبی برای نوستالژی گردشگری ورزشی است. او چهار ویژگی میراث ورزشی را مشخص کرد: ۱- میراث ورزشی ملموس ثابت، ۲- میراث ورزشی ملموس متحرک، ۳- میراث ورزشی غیر ملموس و ۴- کالاها و خدماتی که با میراث ورزشی ترکیب شده اند. این طبقه بندی نقش نوستالژی در مسافرت ورزشی را پر رنگ نشان میدهد. با این وجود، بیشتر جاذبهها و تجربیات مرتبط با گذشته ورزشی منعکسکننده این هدف کلی هستند که نوستالژی به عنوان یکی از اجزای تشکیلدهنده میراث فرهنگی است (۱۳۲). پام کلت[۸۱] نیز در سال ۲۰۰۷، مشارکت ورزشی غیرفعال را بررسی کرد. او از طریق مصاحبه با بازدیدکنندگان، مدیر و کارکنان موزه به این نتیجه رسید که برنامه ریزی استراتژیک موزه تنیس نباید صرفا به حفظ و نمایش خاطرات گذشته برای دید و بازدید گردشگران محدود شود. با بررسی اسناد برنامه ریزی استراتژیک به این نتیجه رسید که استرالیا با بهره گیری از موزه در شیوه های گوناگون به افزایش مشارکت ورزشی تمایل دارد و در همین راستا تلاش می کند که موزههای تنیس ملی و بین المللی را تکمیل کند. هدف برنامه ریزان و مدیران در موزه تنیس استرالیا این بود که با برانگیختن حس نوستالژی بازدیدکنندگان از طریق محرکهای نوستالژیکی باعث افزایش حضور و حضور مجدد آنها شوند و همچنین این زمینه را فراهم کنند که هواداران بیشتری را جذب کنند (۱۳۴). “استفاده از موزه های ورزشی به عنوان ابزار بازاریابی: مطالعه موردی در فوتبال” عنوان پژوهشی اندرسون در سال ۲۰۱۱ بود. او مطالعه ای موردی بر روی موزه یکی از محبوبترین و موفقترین باشگاههای فوتبال در لیگ یونان (المپیاکوس) انجام داد. دلیل انتخاب این تیم، هواداران زیاد آن بود. او با مدیر موزه سه کارمند و ده مشتری مصاحبه کرد. یافته های پژوهش او نشان داد که تیم های فوتبال میتوانند برای دستیابی به اهداف بازاریابی خود از موزه بهره گیرند. برای مثال، استفاده از این ابزار کمک می کند که حضور تماشاگران در بازی افزایش یابد، طرفداران جدید جذب شوند، ارزش تجاری تیم بالا رود و فروش کالا و محصولات با آرم باشگاه افزایش می یابد (۹۷).
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 12:52:00 ب.ظ ]