۸%

 

 

۸%

 

 

۸%

 

 

۸%

 

 

۸%

 

 

۶/۰

 

 

 

مالیات سرمایه

 

 

۶/۱

 

 

۵/۱

 

 

۸%

 

 

۶%

 

 

۷%

 

 

۱

 

 

۲/۲

 

 

۴

 

 

برگرفته از بارتولینی رازین و سیمانسکی (۱۹۹۴).
بر عکس، مدلهایی که فرض می کنند خانوارها همگام شکل دهی انتظارات شان در مورد تورم و ثروت آینده نگر هستند، زیان(کاهش) محصول کمتری را ازافزایش مالیات ها نشان می دهند. برای مثال، شبیه سازی هاییکه از مدل شبیه سازی چند کشوری[۶۹] وابسته به صندوق بین المللی پول استفاده می کنند، نشان می دهند که مالیات بر ارزش افزوده در کوتاه مدت اثر زیان آور کمتری بر محصول خواهد داشت. بار توینی، رازین و سیسانسکی (۱۹۹۴) مالیات حقوق، مالیات بر ارزش افوزده و مالیات بر درآمد سرمایه در ایالات متحد را که هر کدام درآمدی برابر با ۲ درصد محصول ناخالص داخلی ایجاد کرده است، مقایسه می کنند. نتایج آن ها(جدول زیر)نشان می دهد کاهش محصول در کوتاه مدت به دلیل افزایش مالیات که کسری را اهش می دهد، نسبتاً کم است و فواید بلند مدت ناشی از اعمال مالیات بر ارزش افزوده قابل ملاحظه است. بر عکس، افزایش در مالیات بر دستمزد و دارایی هر چند که عایدی تقریباً یکسانی ایجاد می کند اما کاهش بیشتری در تولید کوتاه مدت وجود می آورد و در بلند مدت تولید را باز هم بیشتر کاهش می دهد.
۲-هزینه های اجرایی
یک انتقاد از مالیات بر ارزش افزوده این است که هزینه های اجرایی برای معرفی شکل جدیدی از مالیات زیاد است. این انتقاد در مورد ایالات متحده شدیدتر است، زیرا این مالیات جایگزین مالیات غیر مستقیم دولتی موجود نمی‌شود و بنابر این یک شبکه اجرایی اضافی لازم است، مگر این که از طریق سیستم مالیات بر درآمد اجرا شود.
هزینه های اجرایی مالیات بر ارزش افزوده دردیگر کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در دامنه ای از ۲% محصول ناخالص داخلی (سوئد) تا ۸% محصول ناخالص داخلی (بلژیک و ایرلند) تخمین زده می شود و به نظر می رسد به حجم وسیع تعداد مؤدیان ثبت شده بستگی دارد[۷۰] اداره حساب های عمومی[۷۱] تخمین زده است که هزینه‌های مالیات بر ارزش افزوده با پایه وسیع و نرخ واحد، با معافیت برای مشاغلی که دارای دریافتی های ناخالص کمتر از ۱۰۰۰۰۰ دلار هستند، به میزان ۲/۱ میلیارد دلار درسال مالی ۱۹۹۵ بالغ می شود (تقریباً ۲% درصد محصول ناخالص داخلی)، یعنی در حد پایین دامنه مذکور(۸%- ۲% درصد) [۷۲]در حالی صرفه جویی اجرایی ناشی از مقیاس که در ایالات متحد به مالیات بر ارزش افزوده تعلق گرفته بیشتر از کشورهای کوجک تر است، تخمین های اداره حساب های عمومی ممکن است همچنین فرض مالیات بر ارزش افزوده با ساختار نسبتاً ساده، نرخ‌های قابل قبول بالا و حد بالای یک پرداخت کننده مالیات را منعکس کند. یک راه جبران می‌تواند این باشد که مالیات بر ارزش افزده ایالتی بتواند با مالیات بر فروش دولتی موجود هماهنگ باشد. این امر چشم انداز و زمینه ای برای کاهش بار اجرایی مالیات را فراهم می سازد.
عکس مرتبط با اقتصاد
یک مالیات بر ارزش افزوده همچنین هزینه های قابل قبولی بربنگاه های ثبت شده وضع می کند. دفتر بودجه مجلس نتایج مطالعات انجام شده در انگلیس را گزارش کرده که بیان می دارد هزینه های اجرایی در حدود ۲% فروش مشمول مالیات مؤسساتی است که فروش آن ها ۳۰۰۰۰ دلار است، اما این هزینه ها در سطح فروش حدود ۱۰۰۰۰۰ دلار به کمتر از ۵% درصد و برای مؤسساتی که فروش آن ها بیش از ۵/۱ میلیون دلار است به کمتر از ۵% درصد تنزل می یابد. اخیراً مطالعه ای از مالیات بر ارزش افزوده در کانادا نشان می دهد که متوسط هزینه های قابل قبول کمتراز ۵% درصد درآمدهای آن دسته از بنگاه هایی را تشکیل می دهد که درآمد شان بالاتر از ۵۰۰۰۰ دلار است[۷۳]
۳-موضوعات ایالت – فدرال
علی رغم این که در حال حاضر عملاً مالیات بر فروش به طور عمده در سطح ایالات وجه غالب است، هیج منع قانونی برای پذیرش مالیات بر ارزش افزوده از طرف دولت فدرال وجود ندارد. به هر حال، اجرای مالیات بر ارزش افزوده در سطح فدرال همراه با سیستم ایالتی مالیات برخرده فروشی ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند. البته برای ایالات این راه وجود دارد که سیستم مالیات بر فروش فعلی را به طور مجزا ادامه دهند. ثابت (۱۹۹۸) عقیده دارد که این امر فشار سنگینی را بر بنگاه هایی که لازم است هر دو سیستم را به طورمجزا بپذیرند تحمیل می کند و این به معنی آن است که هزینه های اجرائی در سطح فدرال و ایالت دو برابر خواهد شد. روش برتر برای ایالات این است که از نظام مالیات بر خرده فروشی به دلیل سهم مطلوب از درآمدهای مالیات بر ارزش افزوده صرف نظر کنند. به هر حال، یکی کردن مالیات فدرال و ایالت اصولاً بدین معنی است که کنترل ایالت بر تصمیم گیری های مربوط به پایه و نرخ مالیات بر ارزش افزوده تا حدودی کم می شود[۷۴] مباحثی از این قبیل منجر به مشکلات فراوانی در هماهنگ کردن مالیات بر ارزش افزوده در سطح فدرال با سیستم مالیات بر فروش ایالتی در کانادا شده است و گفته می شود که باعث افزایش هزینه های اداری بخش خصوصی و هنچنین فرار مالیاتی مالیات بر ارزش افزوده بیش از آنچه انتظار می رفت، شده است.
۴-موضوعات برابری
یک انتقاد مهم از مالیات بر ارزش افزوده این است که این نوع مالیات در مقایسه با مالیات های درآمد یا مالیات مستقیم بر مصرف تنازلی است. به خصوص با فرض این که خانوار های با درآمد پایین سهم بیشتری از درآمدشان را نسبت به خانوارهای با درآمد بالا مصرف می کنند، وضع این نوع مالیات هنگامی که با یک نرخ واحد و پایه وسیع معرفی می شود فشار مالیاتی بیشتری بر خانوارهای با درآمد پایین به صورت سهمی از درآمد خواهد داشت. برای مثال دفتر بودجه مجلس اثر یک مالیات بر ارزش افزوده با پایه وسیع ۵/۲ درصد را شبیه سازی کرده و تخمین می زند که متوسط آن بر خانوارها معادل ۲/۲ درصد درآمد آن ها است[۷۵] به هر حال، فشار بر درآمد خانوار از حدود ۸/۴ درصد برای خانوارها در ۵ درصد پایین تر و ۵/۱ ذرصذ برای خانوارها در ۵ درصد بالاترین اعمال می‌شود برعکس، برآورد شده که اعمال مالیاتی اضافی بردرآمد که به همان مقدار درآمد را افزایش بدهد، فشاری معادل ۲%درصد برای ۵ درصد پایین تر و ۳درصد برای ۵ درصد بالاترین تحمیل خواهد کرد.
زمانی که مالیات پرداختی به عنوان سهمی از درآمد سالانه برای اندازه گیری میزان برابری مورد استفاده قرار می گیرد، مالیات بر ارزش افزوده بیشتر خاصیت تنازلی دارد، چنانچه از معیارهای دیگر برای اندازه گیری برابری استفاده شود، این مالیات کمتر تنازلی است. برای مثال، وقتی فشارهای طول دوران زندگی مشاهده شود برآورد می‌گردد که مالیات بر ارزش افزوده در مقابل مالیات بر درآمد برای خانوار های با درآمد کم و متوسط تقریباً خنثی باشد، زیرا آن‌ ها تمایل به مصرف کل درآمدهای خود را در طول دوران زندگی شان دارند. کاسپر‌سن و متکالف(۱۹۹۳) فشار مالیاتی مالیات بر ارزش افزوده ۵ درصدی را شبیه سای کرده و تخمین می زنند که حالت تنازلی اندازه گیری شده بر اساس درآمد طول دوران زندگی زندگی فشار مالیاتی در فاصله ۵- ۷/۳ درصد است. آن ها همچنین نشان می دهند که تنازلی بودن مالیات بر ارزش افزوده، اگر بر اساس مصرف طول دوران زندگی اندازه گیری شود، به میزان بیشتری کاهش می یابد.
راه های دیگری برای تعدیل حالت تنازلی مالیات بر ارزش افزوده وجود دارد. برای مثال، کالاهایی که به طور نامتناسبی سهم بالایی از مصرف خانوارهای با درآمد کم را تشکیل می دهد، می توانند با نرخ صفر مالیات ستانی شوند یا از میالیات بر ارزش افزوده معاف شوند، همچنین می توان مالیات بر ارزش افزوده را به صورت چند نرخی اتخاذ کرد، به گونه ای که با نرخ پایین تر برای کالاهای ضروری به کار رود. این گزینه نیز وجود دارد که از مالیات موجود یا یک مالیات جدید و برناهه پرداخ های انتقالی برای تعدیل اثر مالیات بر ارزش افزوده و افراد فقیر استفاده شود[۷۶] به هر حال، دو گزینه اول به قیمت کاهش کارایی مورد اتتظار مالیات بر ارزش افزوده تحقق می یابد. راه دیگری که می تواند نیاز به سیستم اجرائی جدید را به حداقل رساند و اجازه دهد که نرخ ها به گونه ای تعیین شوند که تا حدودی تصاعدی باشند، این است که مالیات بر ارزش افزوده از طریق سیستم مالیات بر درآمد به شکل مالیات مستقیم بر مصرف معرفی شود.
۵- عواید مالیات بر ارزش افزوده
عواید ناشی از مالیات بر ارزش افزوده به نرخ مالیاتی و جامعیت پایه مالیاتی بستگی دارد. بدون هیچ گونه معافیتی پایه مالیاتی مالیات بر ارزش افزوده به طور ساده برابر با مقدار مصرف شخصی داخلی است. برای مثال، در ۱۹۹۳ مصرف شخصی ایالات متحد برابر ۴/۴ میلیارد دلار یا تقریباً ۷۰ درصد محصول ناخالص داخلی بود. بنابر این با فرض پذیرش صد درصد بدون هیچ گونه معافیتی و با صرف نظر کردن از تأثیرات اجمالی معرفی مالیات بر ارزش افزوده بر دیگر دریافتی های مالیاتی، هر یک درصد مالیات بر ارزش افزوده به اندازه ۷% درصد از محصول ناخالص داخلی درآمد ایجاد خواهد کرد.
البته، در بسیاری موارد، معافیت ها پایه مالیاتی را به طور قابل توجهی کاهش می دهند. برای مثال، دفتر بودجه مجلس (۱۹۹۲) اشاره می کند که حتی برای مالیات بر مصرف با وسیع ترین پایه به دلیل مسائل اجرایی و تحمیلی، پایه مالیاتی (و عواید آن) به اندازه ۲۵درصد کاهش می یابد. به خصوص پایه مالیاتی احتمالاً به دلیل معافیت سازمان های خیریه و مذهبی، همچنین سازمان های مربوط به دولت های محلی و ایالتی و مؤسسات عام المنفعه کاهش خواهد یافت بنگاه های کوچک هم احتمالاً به دلیل هزینه های اجرایی که آن ها و مسؤلان مالی ناگزیر به تحمل شان هستند، معاف خواهند شود. به علاوه مشکلاتی هم در مورد نحوه برخورد با مسکن و خدمات مسکن و همچنین نحوه برخورد با خدمات مالی وجود دارد.
در مورد نجوه برخورد با مسکن، خنثی بودن مالیات بر ارزش افزوده می تواند از طریق وضع مالیات بر هزینه ساخت خانه های جدید و معاف کردن هزینه اجاره حفظ شود، زیرا وضع مالیات بر هر دو مورد به مالیات مضاعف منجر می شود. به هر حال، این روش به مثابه مال باد آورده برای مالکان است. البته، روش دیگر، یعنی وضع مالیات فقط بر پرداخت های اجاره، خانه محل سکونت مالک را ازپرداخت های اجاره، خانه محل سکونت مالک را از پرداخت مالیات معاف می کند. اکثر کشورهای اروپایی و کانادا پرداخت های اجاره ای بلند مدت را از مالیات معاف کرده اند، اما نحوه رفتار با ساختمان سازی جدید در کشورها متفاوت است.[۷۷] مشکلی که در باره مشمولیت مالیاتی خدمات مالی وجود دارد، ابهامات در مورد اندازه گیری ارزش افزوده آن ها است. برای مثال، بانک‌ها هزینه خود را با اعمال تفاوت بین نرخ سپرده ها و وام ها پوشش می دهند و به شکل صریح آن ها را نشان نمی دهند. این مشکلات اندازه گیری، در مورد مبادلات بین مرزی پیچیده تر شده است و این مسائل باعث شده که تعدادی از کشورها خدمات مالی را از مالیات بر ارزش افزوده معاف کنند.[۷۸]
جدولی که در پی می آید، به طور خلاصه تعدادی از تخمین های اخیر درآمد ناشی از یک درصد مالیات بر ارزش افزوده برای ایالات متحد را ارائه می دهد. این تخمین ها فرض می کنند که مالیات بر ارزش افزوده از نوع پایه مصرف بوده (مالیات بر ارزش افزوده برای نهاده های سرمایه ای به کار نمی رود) و اصل مقصد (مالیات بر ارزش افزوده بر واردات وضع می شود و صادارت دارای نرخ صفر است) را به کارمی گیرد. اولین سطر جدول شامل تخمین های منتشره شده توسط دفتر بودحه کنگره است، جائی که بر اساس یک پایه تعریف شده وسیع، خرید ساختمان های مسکونی اجاره ای و فعالیت های رفاهی را در نظر نگرفته است و آن ها را معاف می کند. پایه تعریف شده وسیع، خرید ساختمان های مسکونی، اجاره ای و فعالیت های رفاهی را در نظر نگرفته است و آن ها را معاف می کند. پایه تعریف عده محدود دفتر بودجه کنگره هم چنین امور پزشکی، غذاهای مصرف شده در منزل، خدمات مالی و آموزش خصوصی و تعدادی از اقلام جزئی تر را معاف می کند. بخش تحقیقات کنگره هم چنین تخمین هایی از دو نوع پایه ممکن مالیات بر ارزش افزوده بر اساس عملکرد و موجود آن در دیگر کشورهایی عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی را فراهم کرده است. پایه وسیع بخش تحقیقات کنگره ارزش اجاره ای ساختمان، خدمات فراهم شده بدون پرداختی بابت نهاد ه های واسطه ای مالی، فعالیت های رفاهی و مذهبی، خالص مخارج توریسم در ایالات متحده، آموزش و تحقیقات خصوصی، سطح قابل قبولی از پرداخت‌های حق بیمه‌ای مربوط به بهداشت، عمر و اتومبیل را معاف کرده است. پایه محدود بخش تحقیقات کنگره علاوه بر آن، غذاهای مصرف شده در منزل، هزینه های خانه سازی جدید، امور پزشکی و تعدادی از موارد جزئی تر را نیز معاف کرده است. هم چنین، این بخش برآورد هایی را با روز آمد کردن مطالعات مک کلور(۱۹۸۷) و ماسگریو(۱۹۸۴) در مورد عواید مالیات بر ارزش افزوده ارائه نموده است.
برآورد درآمد حاصل از یک درصد مالیات بر ارزش افزوده

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع نوع پایه پایه به صورت درصدی از مصرف دریافتی های ناخالص دریافتی های خالص
میلیارد دلار
۱۹۹۵ درصدی از
GDO میلیارد دلار
۱۹۹۵ درصدی از
GDP
دفتربودجه کنگره وسیع
محدود ۸۸
۴۶ –
– –
– ۳۳
۱۸ ۵%
۲%
بخش تحقیقات کنگره وسیع
محدود ۷۷

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:08:00 ق.ظ ]