شکل ۵- ۲ عوامل و مؤلفه­ های مؤثر در فرایند رخداد دلبستگی در میدان­های شهری ۷۹
شکل ۶- ۲ مدل نظری تحقیق ۹۴
شکل ۱- ۴ نقشه موقعیت شهر جدید پرند ۱۱۳
شکل ۲- ۴ نقشه موقعیت نسیم­شهر ۱۱۵
شکل ۳- ۴ جنسیت پاسخگویان بر حسب محل سکونت ۱۱۶
شکل ۴- ۴ وضعیت تأهل پاسخگویان بر حسب محل سکونت ۱۱۸
شکل ۵- ۴ وضعیت اشتغال پاسخگویان بر حسب محل سکونت ۱۱۹
شکل۶- ۴ نوع شغل پاسخگویان بر حسب محل سکونت ۱۲۰
شکل ۷- ۴ وضعیت قومیت پاسخگویان بر حسب محل سکونت ۱۲۱
شکل ۸- ۴ شیوه تصرف واحد مسکونی پاسخگویان بر حسب محل سکونت ۱۲۲
شکل ۹- ۴ مدت زمان سکونت پاسخگویان بر حسب محل سکونت ۱۲۴
شکل۱۰- ۴ نمودار تحلیل مسیر متغیرهای تبیین­کننده حس تعلق مکانی بر حسب محل سکونت ۱۴۲
فصل ۱
کلیات تحقیق
۱-۱ مقدمه
انسان موجودی اجتماعی و وابسته به زندگی جمعی است که در این حیات جمعی، هویت می­یابد و نیازهای خود را برآورده می­سازد. زندگی در بستر جمعی ویژگی­های خاصی دارد، یکی از مهمترینِ این ویژگی­ها که حیات جمعی و روابط از آن متاثر می­شوند، مکانمندی و تعلق داشتن به مکانی خاص است. مکانمندی موجبات روابط پیچیده فرد با مکان را پدید می ­آورد. آدمی با محیط زندگی خود در­می­آمیزد و مکان یکی از مؤلفه­ های هویت­بخش زندگی او می­ شود تا جایی که بخشی از وجود خود را با مکان می­فهمد و به دیگران می­شناساند. به عبارتی، ورود مکان به حیطه هویت فردی سبب شکل­ گیری حس تعلق به مکان در فرد و اهمیت یافتن مکان برای او می­گردد، به گونه ­ای که مکان به جزئی مهم و تاثیرگذار در متن زندگی فرد و روابطش بدل می­ شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
سالهاست که محققین در حوزه ­های روانشناسی، جامعه ­شناسی و برنامه­ ریزی به مطالعه رابطه انسان و محیط و عوامل مؤثر بر آن می­پردازند. انسان و محیط تاثیرات متقابلی بر یکدیگر دارند که اساس این پژوهش­ها را بنیان نهاده است. توجه به این روابط، سعی در روشن ساختن چگونگی آن و اثرگذاری­های متقابل انسان و مکان بر یکدیگر، امروزه با توجه به پدید آمدن گونه ­هایی جدید از روابط انسان و محیط اهمیتی دوچندان یافته است؛ روابطی که تا پیش از عصر حاضر بدین گونه پدید نیامده و مورد توجه نبود.
رابطه انسان و مکان­ سکونت مهم­ترین وجه رابطه انسان با محیط است، آدمی بیش­ترین و مهم­ترین ساعات زندگی خود را در مکان­ سکونت خود می­گذارند و عمده روابط اجتماعی خود را بر اساس آن سامان می­بخشد. حس تعلق آدمی به مکان­سکونت و نیز فضای کالبدی آن، عاملی مهم در کیفیت زندگی فرد و رفتار در قبال مکان محسوب می­ شود. پدید آمدن انواع جدیدی از رابطه انسان و مکان در عصر حاضر، لزوم توجه به این بُعد مهم و تاثیرگذار از زندگی را ضروری­تر ساخته است، مهاجرت­های گسترده به حومه شهرها(اسکان غیررسمی) و یا شهرهای جدید(اسکان رسمی) از جمله روابط جدید انسان و مکان هستند. بنابراین توجه به حس تعلق مکانی ساکنین چه در اسکان رسمی و چه در اسکان غیر­رسمی می ­تواند موجبات فهم بهتر از زوایای مختلف این رابطه را سبب شود و با ارائه راهکارهایی، زمینه­ ساز ایجاد و تقویت حس تعلق به مکان در مدت زمان کوتاه­تری، در مراحل مختلف شکل­ گیری و توسعه این نوع اسکان­ها باشد.
۲-۱ طرح مسئله
امروزه شهرنشینی در جهان با چنان سرعتی به پیش می‌­رود که در تاریخ شهرنشینی بی­سابقه بوده و همه کشورهای جهان اعم از توسعه‌­یافته و در­حال­توسعه را به نوعی متاثر ساخته است. این پدیده نتایج و پیامدهای گوناگونی در کشورهای مختلف در پی داشته است. از یک ‌سو در کشورهای توسعه­‌یافته، این نیروی انسانی وسیع در شهرها با رشد اقتصادی و برنامه­­ریزی‌­های مدون همراه بوده و توسعه­ای همه­‌جانبه را رقم زده است. از سوی دیگر در کشورهای در­حال­‌توسعه، به دلیل عدم برنامه­ ریزی­ها و زیرساخت­های مناسب، از این نیروی انسانی گسترده چندان بهره گرفته نشده و سبب مشکلات عظیم و پیچیده­ای گردیده است.
با وجود تفاوت­های بسیاری که در شکل، شیوه، رشد و گسترش شهرنشینی در نقاط مختف و در شرایط اجتماعی- اقتصادی گوناگون جهان وجود دارد، شهرنشینی در طی سالیان اخیر به دلیل کاهش مرگ و میر، افزایش جمعیت و نیز مهاجرت­های روستاشهری سیر صعودی داشته است و بر جمعیت شهرها روز به‌ روز افزوده و شهرهای چند میلیون نفری با حومه­هایی متعدد در گوشه ‌و کنار جهان پدید آمده­اند. در این راستا، روستا و زندگی روستایی نیز تا حد زیادی کمرنگ و جای خود را به مرور زمان به شهر و زندگی شهری به عنوان یک الگوی مسلّط در نقاط مختلف جهان داده است.
رشد زندگی شهری، سیل مهاجرت افراد به سوی مادرشهرها و رشد خارج از قاعده این مراکز، معضلات بسیاری را گریبانگیر شهرها، دولت­ها و ساکنین آنها نموده است. شرایط و معضلات اقتصادی مهاجرین و ظرفیت محدود شهرها برای اسکان افراد، مشکلات گوناگونی از جمله: ازدحام جمعیت، آلودگی­های زیست­محیطی، عدم تناسب امکانات و خدمات شهری با جمعیتِ موجود، اختلافات و تفاوت­های فرهنگی، تضاد طبقاتی و… را در جامعه شهری سبب شده است. در ایران نیز افزایش جمعیت و تحولات ساختاری که در نظام اقتصادی روستایی در بعد از سالهای ۱۳۴۵ پدید آمد، سبب شد تا شهرها بویژه شهرهای بزرگ(تهران، مشهد، تبریز، اصفهان و…) به عنوان مقصد مهاجرت­های مناطق روستایی کشور، جاذب مهاجرت­های وسیع و گسترده­ای گردند. در این میان، بیشتر مهاجران که توانایی مالی و اقتصادی استقرار و سکونت در محدوده اسکان رسمی و پرداخت هزینه مسکن و اقامت در محدوده قانونی شهرها را نداشتند، برای تامین سر پناه خود به ویژه در شهرهای بزرگ به حاشیه شهرها روی آوردند، هر چند که شدت و حجم این مسئله در استان­های کشور و شهرهای آنها بسته به شرایط اقتصادی و تمرکز صنایع متفاوت است.
شهر تهران - به عنوان بزرگترین مرکز شهری ایران- به دلیل مهاجرت­های گسترده و مداوم از سراسر کشور با مسائل و مشکلات عدیده­ای مواجه گردیده است. تراکم بیش از حد جمعیت و مهاجرت­های فراوان به تهران، امروزه ابعاد بسیار گسترده­تری از یک مسئله شهریِ صرف را یافته و به معضلی اساسی بدل شده است، چنانکه به نوعی اسکان­های رسمی اطراف خود را به خوابگاه­هایی برای شاغلین در تهران بدل نموده است و در بسیاری از مناطق، اسکان­های غیررسمی بسیاری را در اطراف شهر پدید آورده که هر روزه نیز با افزایش جمعیت و تداوم مهاجرت­ها، گسترش بیشتری می­یابند. با توجه به اینکه شهر تهران تا مدت­ها مقصد مهاجرت عمده مهاجرین کشور به شمار می­آمد، مهاجرین از نقاط مختلف کشور به سوی تهران روانه می­شدند و به اشکال متفاوت، متناسب با شرایط اجتماعی و اقتصادی­شان در آن اسکان می­یافتند؛ اما مدتی است که با توجه به افزایش سرسام­آور قیمت زمین و مسکن در تهران، بالا رفتن هزینه­ های زندگی، دشواری شرایط اقتصادی، عدم توانایی این شهر در نگهداشت جمعیتِ بیش از حد و نا متناسب با ظرفیتِ خود و… فوج جمعیت به سمت شهرها و روستاهای حومه تهران حرکت کرده است و موجب رشد و گسترش نامنظم و نامتوازن شهرها و روستاهای اطراف و ظهور انواع و اقسام اسکان­های غیررسمی در اطراف تهران گردیده است.
به دنبال مهاجرت­های گسترده و رشد روزافزون جمعیت شهری ایران(به خصوص در تهران) ناشی از عدم توزیع متناسب امکانات و زیرساخت­های اقتصادی- اجتماعی، توسعه نامتوازن در سراسر کشور و پدید آمدن اسکان­های غیررسمی در ابعاد و اشکال مختلف در حاشیه شهرها؛ موضوع ایجاد اسکان­های رسمی(شهرهای جدید) به عنوان یک ضرورت در جهت جذب سرریز جمعیت شهری، تمرکززدایی، کاهش مشکلات کلانشهرها و جلوگیری از گسترش اسکان­های غیررسمی، مطرح شده است.
برخی از طرح­های اسکان رسمی(شهرهای جدید) نوعی از اسکان سرریز جمعیتی ساکنین شهرهای بزرگ و پرجمعیت است و به عنوان راه­حلی مناسب سالهاست که در محافل گوناگون مطرح و در نقاط مختلف جهان اجرایی گشته است. اما این طرح نیز با تمامی مزایایی که برای آن متصورند در برخی از مناطق با شکست روبرو شده و جمعیت در آن ساکن نشده یا مهاجرین پس از مدتی دوباره به مبداء مهاجرت­­- مراکز شهری پرجمعیت- بازمی­گردند و­­ گاه به اسکان­های غیررسمی دامن می­زنند و موجب وخیم­تر شدن مشکلات و معضلات آنها می­شوند. در ایران نیز رشد شتابان جمعیت شهری در شهرهای بزرگ کشور و لزوم هدایت سرریز جمعیت و فعالیت­های اقتصادی از شهرهای بزرگ(تهران، مشهد، تبریز، اصفهان و…) به سوی شهرهای جدید، ایجاد آنها را ضروری ساخته است. علاوه بر این، به منظور جلوگیری از تخریب حاشیه­های زراعی و طبیعی شهرها، حل معضل مسکن، کمبود خدمات و امکانات شهری و همچنین تمرکززدایی از کلانشهرها، احداث شهرهای جدید و کاهش مهاجرت به مادرشهرها الزامی می­باشد.
راه­حل ایجاد شهرهای جدید در شهر تهران(به عنوان یک مرکز جمعیتی بزرگ و مهاجرپذیر) با وجود معضلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و شهری گسترده­ای که در آن به چشم می­خورد، همانند بسیاری از کشورهای جهان مطرح گردید و شهرهای جدید(از جمله شهر جدید پرند، پردیس، اندیشه، هشتگرد) با هدف توزیع متناسب و برنامه‌ریزی شده جمعیت در ناحیه شهری تهران از طریق هدایت سرریز جمعیت شهری و کاهش مشکلات ناشی از ازدحام جمعیت، در اطراف این شهر طرح­ریزی و احداث شدند.
رویکرد مورد توجه در غالب اسکان­های رسمی- شهر جدید پرند- رویکردی تک بُعدی­نگر بوده که در آن صرفاً ساخت فضاهایی مسکونی؛ رعایت کمّی استانداردهای شهری و چشم­پوشی از استانداردهای کیفی؛ اولویت مسائل مالی و توجیهات اقتصادی در کنار فقدان تاریخ، خاطره و روح جمعی سبب شده است که مسائل و مشکلات عدیده­ای در این شهرها ظهور یابد و به هدف نهایی خود که کاهش مشکلات شهرهای بزرگ و هدایت سرریز جمعیتی آنان است، دست نیابند و در نتیجه مسئله هویت(حس تعلق مکانی) در آنها مسئله­ای فرعی و یا تزئینی تلقی گردد. به عبارتی وجود رویکرد تک­بُعدی­نگر و کمّی­گرایانه، می ­تواند سبب ضعف حس تعلق مکانی، عدم شکل­ گیری یک محل سکونت برای افراد به معنای تامّ آن، نادیده انگاشتن ابعاد اجتماعی محیط و مانع جذب و پایداری جمعیت به عنوان اصلی­ترین شاخص و هدف ایجاد شهرهای جدید و در نهایت زمینه­ ساز ظهور مسائل و مشکلات عمیق­تری به خصوص از لحاظ اجتماعی در این نوع اسکان­ها گردد. بنابراین به نظر می­رسد ایجاد و تقویت حس تعلق به مکان در ساکنین شهرهای جدید می ­تواند در جهت ماندگاری، عدم بازگشت مهاجرین به مبداء مهاجرت یا گاهاً اسکان­های غیررسمی و در نتیجه دستیابی به هدف ناشی از شکل­ گیری اسکان­های رسمی و رهایی از مشکلات پیش گفته، مؤثر واقع شود و بستری مناسب جهت جذب سرریز جمعیت کلانشهرها، از جمله تهران را فراهم آورد.
در مقابل اسکان رسمی، اسکان غیررسمی- نسیم­شهر- قرار دارد. اسکان غیررسمی یکی از چهره­ های بارز فقر شهری است که در درون یا مجاور شهرها به ویژه شهرهای بزرگ به شکلی خودرو، فاقد مجوز ساختمان و برنامه رسمی شهرسازی، با تجمعی از اقشار کم­درآمد و سطح نازلی از کمیّت و کیفیت زندگی شکل می­گیرد و با عناوینی همچون حاشیه نشینی، اسکان غیررسمی، سکونتگاه­های خودرو و نابسامان نامیده می­ شود. به عبارتی اسکان غیررسمی را می­توان به شیوه زندگی و فضای خاصی از زندگی شهری اطلاق کرد که در تمامی یا غالب جهاتِ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی، حقوقی، سابقه استقرار، نحوه شکل­ گیری و سیر تحولات تاریخی با بخش­های مجاور تفاوت اساسی دارد(کمانرودی،۱۹:۱۳۷۷). مسکن غیر­معمول، خیابان­ها و کوچه­های تنگ و باریک، مشکلات زیست­محیطی و بهداشتی، فزونی و تراکم جمعیت، فقر­فرهنگی و آسیب­های اجتماعی، آسیب­پذیری بالا در برابر حوادث طبیعی، عدم برخورداری لازم از امکانات و خدمات شهری، تصرف و عدم مالکیت قانونی زمین و… از ویژگی­های اسکان غیررسمی محسوب می­شوند؛ با این حال شکل­ گیری سکونتگاه­های غیررسمی به دست خود ساکنین و تداوم و گسترش زندگی در این نوع از سکونتگاه­ها، علی­رغم مشکلات گوناگون موجود در آنها، باعث شکل­ گیری نوعی هویت جمعی حاشیه­ای، حس تعلق مکانی و اعتماد متقابل در بین ساکنین این نوع از اسکان­ها می­ شود. به عبارتی تعلق مکانی موجود در بین ساکنین اسکان­های غیررسمی، می ­تواند به عنوان یک نیروی محرکه قوی در مشارکت ساکنین این مکان­ها برای بهبود و ارتقای شرایط­شان باشد و به عنوان یک پتانسیل قابل توجه، زمینه­ ساماندهی و بهسازی مطلوب سکونتگاه­های غیررسمی را فراهم آورد.
بنابراین در این پژوهش، حس تعلق مکانی ساکنین نسیم­شهر(اسکان غیررسمی) و ساکنین شهرجدیدپرند(اسکان رسمی) و عوامل مؤثر برآن، مورد بررسی و مقایسه قرار خواهند گرفت.
۳-۱ اهمیّت و ضرورت مسئله
اسکان­های رسمی طرحی همه­جانبه و برنامه­ ریزی شده ­اند که هزینه­ های بسیار سنگینی را در جهت بهبود شرایط و وضعیت کلانشهرها و نیز حل نمودن بخشی از مشکلات آنها مصروف به خود می­دارند. پایداری انتقال جمعیت در اسکان­های رسمی(شهرجدیدپرند) مسئله­ بسیار مهمی است که در صورت عدم توجه به آن می ­تواند، تمامی نتایج این طرح­ها را که زمان، هزینه و نیروی انسانی بسیاری صرف مطالعه و اجرای آنها شده است، دستخوش تغییر و حتی عدم دستیابی به نتایج از پیش تعیین شده، نماید. عامل اصلی و تعیین­کننده در پایداری و ماندگاری جمعیت، ایجاد علقه­های هویتی- اجتماعی و حس تعلق به مکان است که متاثر از عوامل گوناگون و متنوعی می­باشد و عدم توجه به آن می ­تواند سبب نوعی مهاجرت بازگشتی به تهران و گاه دامن زدن به اسکان­های غیررسمی و وخیم­تر شدن معضلات و مشکلات آنها شود. از سویی مسئله میزان تعلق به مکان در میان ساکنین اسکان­های غیررسمی(نسیم­شهر) هم که خود با مشکلات و مسائل عدیده­ای روبرو هستند، می ­تواند به عنوان یک نمونه مهم در برابر اسکان­های رسمی مطرح و مورد مقایسه و ارزیابی قرار گیرد.
از آنجاییکه حس تعلق به مکان از جمله عواملی است که در اسکان جمعیت(به صورت رسمی و غیررسمی) حائز اهمیت است، می ­تواند به عنوان یک مسئله مطرح و از طریق مقایسه میزان حس تعلق به مکان در اسکان­های رسمی که بر مبنای طرح و برنامه­ ریزی­های از پیش تعیین شده، توسط دولت ساخته شده است و اسکان­های غیررسمی که به صورت خودرو و در نتیجه بی­برنامگی و کم­توجهی به مسکن اقشار کم­درآمد، توسط خود آنها ساخته شده است؛ به عوامل اثرگذار بر شکل­ گیری حس تعلق به مکان دست یافت. عدم توجه به بُعد اجتماعی زیست­بوم­های جدید و نگرش تک ­بُعدی به امر سکونت چه در شهرهای جدید به عنوان اسکان رسمی و چه در اسکان­های غیررسمی می ­تواند سبب پدید آمدن حس لامکانی و یا به عبارت بهتر احساس عدم تعلق به مکان در ساکنین گردد، که به شدت اهداف طرح­های اسکان رسمی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. حس تعلق به مکان می ­تواند به عنوان یک عامل مؤثر در جذب افراد به مکان سکونت عمل نماید، مشروط به اینکه عوامل تقویت­کننده این حس به خوبی شناسایی و مورد بررسی قرار گیرند. از این رو در این پژوهش کوشش می­ شود تا رابطه حس تعلق مکانی و عوامل اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و فردی مؤثر بر آن مورد بررسی قرار گیرد. بررسی و شناخت حس تعلق به مکان در میان ساکنین و عوامل تاثیر گذار بر آن، زمینه­ ساز طراحی برنامه­ ها و سیاست­هایی در جهت تقویت حس تعلق مکانی خواهد بود که به دنبال آن پایداری و ماندگاری ساکنین را در این مناطق رقم خواهد زد.
۴-۱ سئوالات تحقیق
حس تعلق به مکان در ساکنین شهر جدید پرند و نسیم­شهر به چه میزان است؟
حس تعلق به مکان در ساکنین شهر جدید پرند و نسیم­شهر در مقایسه با یکدیگر چگونه است؟
تاثیر عوامل(سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، نگرش به ویژگی­های فضایی- کالبدی، مدت زمان سکونت، ویژگی­های فردی) بر حس تعلق مکان در ساکنین شهر جدید پرند و نسیم­شهر چقدر است؟
۵-۱ اهداف تحقیق
۱-۵-۱ هدف اصلی
بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر حس تعلق به مکان میان ساکنین شهر جدید پرند(اسکان رسمی) و ساکنین نسیم­شهر(اسکان غیررسمی)
۲-۵-۱ اهداف عملیاتی
بررسی میزان حس تعلق به مکان در ساکنین شهر جدید پرند و نسیم­شهر
بررسی عوامل مؤثر بر حس تعلق به مکان در ساکنین شهر جدید پرند و نسیم­شهر
مقایسه حس تعلق به مکان در ساکنین شهر جدید پرند و نسیم­شهر
۶-۱ قلمرو تحقیق
۱-۶-۱ قلمرو زمانی
این تحقیق بازه­ی زمانی شهریور تا بهمن ماه سال ۱۳۹۳ را در بر می­گیرد. سه ماه نخست صرف مطالعه­ منابع داخلی و خارجی گوناگون اعم از کتب، مقالات، طرح­های پژوهشی و پایان نامه­ ها گردید و در نهایت مبانی و چارچوب نظری تحقیق از آن استخراج شد، آذر ماه صرف تدوین پرسشنامه، مصاحبه و گردآوری داده ­های تحقیق شد و در نهایت در دو ماه آخر تجزیه و تحلیل داده ­ها، نتیجه ­گیری و ارائه­ راهکارها و همچنین چرخه­ی اصلاحات مورد نیاز طی شد.
۲-۶-۱ قلمرو مکانی
قلمروی مکانی این تحقیق، شهر جدید پرند به عنوان اسکان رسمی و نسیم­شهر به عنوان اسکان غیررسمی، واقع در جنوب غربی استان تهران می­باشد.
فصل ۲
ادبیات و مبانی نظری تحقیق
۱-۲ مقدمه
در مبانی نظری تحقیق حاضر سعی می­ شود، مفاهیم، ابعاد و نظریات مربوط به حس تعلق مکانی مورد مطالعه قرار گیرد. با توجه به اینکه مفاهیم بسیاری در رابطه با این مفهوم مطرح شده، بحث را از مفاهیم ملموس­تر آغاز کرده تا زمینه برای درک بهتر مفهوم حس تعلق مکانی فراهم آید.
مفاهیم مشابه بسیاری مانند دلبستگی اجتماع، هویت مکانی، وابستگی به مکان، حس­مکان، حس­اجتماع، تعلق به مکان و غیره وجود دارد که به طرز مشابهی با یکدیگر در ارتباط بوده و عمدتاً به جای هم مورد استفاده قرار گرفته­اند، بدون اینکه تلاشی برای تعریف مرزهای جداکننده و ایجاد تمایز میان این مفاهیم شده باشد(Van der Graff,2008:36).

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:26:00 ق.ظ ]